طبيب هجده ساله

درباره بخارا، با بيماري امير نوح بن منصور ساماني، روزهاي آشفته اي را مي گذراند؛ مرضي که بهترين پزشکان نيز از درمانش عاجز مانده بودند. عضلات و اندام امير، چنان سفت شده بود که توانايي هيچ حرکتي نداشت و او در بستر اين بيماري، درد مي کشيد.
پنجشنبه، 21 مرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
طبيب هجده ساله
طبيب هجده ساله
طبيب هجده ساله

نويسنده: فاطمه سيف الهي




درباره بخارا، با بيماري امير نوح بن منصور ساماني، روزهاي آشفته اي را مي گذراند؛ مرضي که بهترين پزشکان نيز از درمانش عاجز مانده بودند. عضلات و اندام امير، چنان سفت شده بود که توانايي هيچ حرکتي نداشت و او در بستر اين بيماري، درد مي کشيد.
خبر بيماري امير در شهر پيچيده بود و مردم مي دانستند،کاخ پادشاه ساماني، هر روز شاهد تجمع بهترين پزشکان کشور براي مداواي امير است، ولي هيچ يک از اين گروه هاي پزشکي نتوانسته بود براي درمان امير، کاري از پيش ببرد!
روزها از پي هم مي گذشت و امير همچنان درد مي کشيد. درباريان، نگران وپريشان ، ديگر راه چاره اي به فکرشان نمي رسيد و مانده بودند که چه بايد کرد؟
تا آنکه، جوانکي هفده- هجده ساله که با هزار زور وکلک، خود را به داخل قصر رسانده بود، از ميان طبيبان برخاست وگفت: من مي تواتم امير را درمان کنم!
پزشکان پير و حاذق و درباريان، خنده شان گرفته بود، ولي امتحانش که ضرر نداشت! پس پيشنهاد جوانک جسور را پذيرفتند.
جوانک بعد از معاينه دقيق امير، خواست که حوضچه حياط را پر از لرزماهي کنند! حاضران با تعجب ، منتظر بودند تا ببينند نتيجه چه خواهد شد. بعد از آماده شدن حوضچه نسخه بعدي جوانک، همه را متعجب کرد؛ او امير را لخت کرد و داخل يک قفس چوبين، ميان حوض پر از لرز ماهي قرار داد! و بعد.... معلوم است ديگر؛ در ميان شگفتي همگان، گرفتگي عضلات امير بهبود يافت و امير بار ديگر با لبي خندان برتخت پادشاهي نشست .مي دانيد چگونه؟
لرزماهي قابليت توليد سي ولت الکتريسته را دارد. براثر برخورد اين الکتريسته با جسم بيمار، گرفتگي و سختي عضلات برطرف مي شود. اين گونه بود که امير از چنگال آن بيماري نجات يافت. امير پس از بهبود، از جوانک خواست که براي خود پاداشي پيشنهاد دهد جوانک، پاداشش را اين گونه درخواست کرد: اجازه دهيد در مطالعه کتاب هاي کتابخانه امير، آزاد باشم. (قابل توجه خيل عظيم جوانان اهل مطالعه)
مي دانم که مشتاقيد بدانيد که جوانک اهل مطالعه، که هزار سال پيش از کشف روش درمان با برق، و حتي پيش از اختراع الکتريسته، به وجود و خواص الکتريسته پي برده بود، کيست؟ اين پزشک هجده ساله، کسي نبود جز ابوعلي سيناي خودمان! آري؛ بوعلي سينا، ابن سينا يا پور سينا؛ همان طبيب بزرگ که در همدان تاريخي آرميده است.
ابوعلي سينا، دانشمند، فيلسوف و طبيب معروف، پسر عبدالله، سال 370 هـ . ق برابر با 980 م به دنيا آمد. در برخي منابع، نام کامل او را اين گونه نوشته اند: حجت الحق، شرف الملک، شيخ الرئيس، ابوعلي، حسين بن عبدالله بن حسن بن علي سينا البخاري.
با توجه به هوش و استعداد سرشارش، در سايه حمايت پدر، ازهمان آغاز کودکي شروع به آموختن کرد و در ده سالگي حافظ قرآن شد.کم کم در فقه، حساب، منطق، فلکيات، علوم طبيعي وماوراء الطبيعه، فلسفه و.. تبحر يافت وهمه استادان خود را از حيرت وشگفتي انگشت به دهان کرد. در شانزده سالگي به طبابت علاقه مند شد ودراين وادي نيز از ديگران پيشي گرفت. او نخستين دانشمندي است که کتاب هايي جامع ومنظم درباب فلسفه نوشته است؛ از ميان اين کتاب ها مي توان به کتاب شفا که دايره المعارف فلسفي است و نيز نجات، اشارات و تنبيهات و...اشاره کرد.
و نيز در زمينه تربيت و بهداشت کودکان، نخستين نوشته ها از آن اوست؛ از جمله کتاب تدابير المنازل و کتاب قانون (فن سوم) و مقاله اي درکتاب شفا به اين موضوع پرداخته است.
ابوعلي سينا در زمينه رياضيات، طبيعيات و.... کتاب هاي بسياري نوشته، ولي مهم ترين کتاب وي که تا قرن هفدهم، در سراسر اروپا، معتبرترين کتاب طبي شناخته مي شد و يکي از منابع درسي در بهترين دانشگاه هاي آنجا بود، کتاب قانون است که دايره المعارف جامع طبي به شمار مي آيد.
کتاب قانون در پنج جلد، براساس منطق و دليل، به موشکافي بيماري ها و راه هاي درمان آنها پرداخته است. جالب است که بدانيد يک نسخه از اين کتاب، به زبان لاتين، در مخزن کتاب نفيس کتابخانه مرکز علوم درماني دانشگاه تگزاس در سن آنتونيو نگهداري مي شود.
و جالب تر آنکه بوعلي سينا به همراه فارابي، از بنيان گذاران نخستين پايه هاي دانش هماهنگي (هارموني) در موسيقي بوده است او شعر مي سروده:
دل گرچه درين باديه بسيار شتافت
يک موي ندانست ولي موي شکافت
اندر دل من هزار خورشيد بتافت
آخر به کمال ذره اي راه نيافت
ابن سينا بسيار مطالعه مي کرد و هميشه تا دير وقت بيدار بود. در مطالعه و فهميدن، آن قدر جدي بودکه از مطالعه چهل باره کتابي، براي درست فهميدن آن، دريغ نمي کرد. با وجود تمامي مشکلاتي که در زمان خود داشت، از جمله آنکه به او لقب ملحد وکافر داده بودند و.... ، توانست بيش از 450 جلد کتاب بنويسد. او شاگرداني چون بهمنيار بن مرزبان، ابوعبيدالله بن عبد واحد بن محمد جوزاني، ابوعبدالله محمد بن احمد معصومي، ابومنصور طاهر اصفهاني و...که هر کدام از نوابغ زمان خود بودند، پرورش داد.
اين بزرگ مرد سرزمين ما، که مجال نبود به تمام عرصه هاي فعاليتش با جزئيات بپردازيم، سرانجام در سال 428 هـ .ق ديده از جهان فرو بست .اگر گذرتا ن به شهر همدان و مزار وي افتاد، از جانب ما نيز براي روح اين دانشمند پرتلاش فاتحه اي بفرستيد.
منبع:کتاب گلبرگ شماره 122




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.