نويسنده: بهاءالدين خرمشاهي
کلام، ملا عبدالرزاق لاهيجي (م 1072 ق) در کتاب گوهر مراد که يک دوره علم کلام شيعي به زبان فارسي است. دو تعريف از علم کلام به دست ميدهد. 1) تعريف قدما: «صناعتي باشد که قدرت بخشد بر محافظت اوضاع شريعت به دلايلي که مؤلف باشد از مقدمات مسلمهي مشهوره در ميان اهل شرايع، خواه منتهي شود به بديهيات و خواه نه» (گوهر مراد، با تصحيح و مقدمهي زين العابدين قرباني، 42). 2) تعريف متأخرين: «علم است به احوال موجودات بر نهج قواعد شرع» (پيشين، 43). تعريفهاي ديگري نيز از علم کلام به عمل آمده است: «علم به قواعد شرعي اعتقادي مکتب از راه ادلهي يقيني» (معارف و معاريف، 1867؛ که اين تعريف را نيز منتسب به عبدالرزاق لاهيجي کرده است). تعريف روشنتري از کلام در دايرةالمعارف فارسي آمده است: «کلام يا علم اصول دين، يا علم نظر و استدلال ديني، يا علم توحيد و صفات، علمي که با دانستن آن ميتوان عقايد اسلام را از روي دليل به ديگران ثابت کرد و شبهات بر ضد آن دين را دفاع کرد؛ بنا به تعريف ديگر، علم کلام عبارت است از علم به احوال مبدأ و معاد بر طبق قانون اسلام.» (دايرةالمعارف فارسي، 2240/2). نشأت علم کلام اماميه، ولو آنکه نامگذاري و رونق آن در قرن دوم بوده است، به عصر نزول وحي باز ميگردد. و قرآن مجيد و احاديث نبوي و علوي دو منبع اصلي نشأت علم کلام است. ريشهي اصلي مسائل و مباحث توحيد و صفات الهي و جبر و اختيار در قرآن مجيد است. در خطب و رسائل و کلمات قصار اميرالمؤمنين علي (عليهالسلام) که بعدها توسط سيد رضي (م 406 ق) تحت عنوان نهجالبلاغه مدون گرديد، ژرفکاويهايي در مسائل توحيد و صفات الهي و نيز مسألهي امامت و جبر و اختيار که اساسيترين و قديمترين مباحث کلام اسلامي است مشاهده ميشود. همين تأملات کلامي امام علي (عليهالسلام) است که از طريق حسن بصري و واصل بن عطا در شکلگيري کلام معتزله در قرون دوم و سوم هجري مؤثر واقع ميگردد. سيد مرتضي علم الهدي (م 436 ق) از متکلمان بزرگ شعيهي اماميّه در اين باره مينويسد: «بدان که اصول توحيد و عدل از کلام اميرالمؤمنين (عليهالسلام) و خطبههاي ايشان اخذ شده است، و سخنان حضرت (عليهالسلام) متضمن مباحثي در اين زمينه است که افزون بر آن متصور نيست و هر کس که در مأثورات کلام ايشان تأمل کند، در مييابد که جميع آنچه متکلمان در تصنيف و جمع و تدوين آن به اطناب گراييدهاند، همانا تفصيل جملات ايشان و شرح اصولي است که حضرت (عليهالسلام) به دست داده است. و در اين زمينه مضاميني که از بسياري نميتوان بر آن احاطه يافت، از طريق ائمه (عليهمالسلام)، که فرزندان آن حضرت (عليهالسلام) هستند، روايت شده است...» (امالي، فصيح محمد ابوالفضل ابراهيم، 148/1) و سپس موارد و شواهد بسياري از کلام حضرت (عليهالسلام) نقل ميکند و شرح و بسط ميدهد. تاريخ علم کلام شيعه را ميتوان به چند دورهي مشخص تقسيم کرد: 1) دورهي ائمه (عليهمالسلام): در اين دوره علم کلام و مباحث کلامي نضج ميگيرد و بيشتر آن مبتني بر احاديث و اخبار است. و اوج کمالش در آثار شيخ صدوق رحمةالله است. از ميان ائمهي اطهار (عليهمالسلام)، پس از حضرت اميرالمؤمنين (عليهالسلام) حضرت امام جعفر صادق (عليهالسلام) و امام رضا (عليهالسلام) و اصحاب ايشان، در پيشبرد و بارورسازي علم کلام تأثير شاياني داشتند. مخصوصاً در عصر امام صادق (عليهالسلام) بازار مناظرات مذهبي و فرقهاي و حتي مباحثات و گفت و گوي بين اديان (بين اسلام و يهوديت و مسيحيت و زردشتيگري) و آزادانديشان، و زنادقه يعني کساني که پيرو شريعت نيستند، بسيار گرم بود. و مکتب کلامي معتزله با قدرت و صلابت کم نظيري شکل يافته بود، و مباحث کلامي بين فرقهاي در ميان فرق اسلامي، حتي ميان فرقههاي گوناگون شيعه جريان داشت. و مخصوصاً آغاز ترجمهي کتب فلسفي يوناني، حيات فرهنگي قرن دوم هجري را بارور ساخته بود. مهمترين مباحث کلامي اين دوره امامت، و به تبع آن مسألهي تحکيم (حکميت)؛ حکم مرتکب کبيره که آيا مسلماني که مرتکب گناه کبيره شود همچنان مؤمن است، يا فاسق است، يا منافق است يا کافر است، يا چنانکه معتزله مدعي بودند داراي «منزلتي بين المنزلتين» است؛ مسألهي ارجاء، که حکم مرتکب کبيره را معلق و منوط به حکم اخروي حق تعالي ميدانست و مرجئه با طرح و طرفداري از اين مسأله به عرصه آمدند؛ مسألهي قضا و قدر و به تبع آن مسألهي جبر و اختيار که شايد پيچيدهترين و حساسترين مبحث کلامي در ميان همهي مکاتب و مذاهب کلامي است، و فلاسفهي قديم و جديد شرق و غرب هم قرنهاست که به آن پرداختهاند؛ مسألهي صفات الهي اينکه بشر ميتواند آنها را بشناسد - چنانکه اماميه ميگويند - يا اينکه از شناخت آنها عاجز است؛ نسخ و بداء؛ عصمت انبياء و حدوث يا قدم قرآن مجيد. بعضي از متکلمان شيعه در قرن دوم هجري عبارتند از: زرارة بن اعين، محمد بن علي بن نعمان بن ابي طريقهي بجلي، هشام بن حکم که در ميان اصحاب امام ششم (عليهالسلام) و متکلمان قرن دوم هجري از همه برجستهتر است و در آخرين سالهاي قرن دوم درگذشته است و ديگر قيس العاصر از اصحاب و شاگردان امام سجاد (عليهالسلام) عيسي بن روضة؛ ضحاک مکني به ابو مالک الحضرمي، علي بن حسن بن محمد طائي، حسن بن علي بن يقطين، مفضّل صاحب رسالهي توحيد معروف به مؤمن الطاق. بعضي از متکلمان بزرگ شيعه در قرن سوم هجري عبارتند از: فضل بن شاذان از اصحاب امام هادي (عليهالسلام) و امام عسکري (عليهالسلام) که کتاب ايضاح او را شادروان محدث ارموي تصحيح و طبع کرده است؛ حکم بن هشام بن حکم؛ داوود اعفر؛ محمد بن عبدالله بن مملک اصفهاني؛ اسماعيل مخزومي. بعضي از متکلمان شيعه در قرن چهارم عبارتند از: حسن بن علي بن ابي عقيل؛ اسماعيل بن علي بن ابي سهل بن نوبخت؛ حسين بن علي بن حسين (برادر شيخ صدوق)؛ محمد بن بشر حمدوني معروف به ابوالحسن سوسنجردي؛ يحيي ابومحمد العلوي؛ محمد بن القاسم؛ محمد بن عبدالرحمن معروف به ابن قبهي رازي؛ علي بن وصيف، معروف به ابوالحسن ناشي؛ حسن بن موسي معروف به ابومحمد نوبختي؛ ابو اسحاق ابراهيم بن نوبخت، صاحب کتاب الياقوت که جزو قديمترين و متين تري آثار کهن کلامي شيعه است، و علامهي حلي آن را با نام انوار الملکوت في شرح الياقوت شرح کرده است (و به تحقيق محمد نجمي زنجاني به طبع رسيده است). ياقوت در بردارندهي کلام فلسفي است که در ميان آثار اين دوره کم نظير و بيسابقه است. زيرا چنانکه اشاره شد کلام اين دوره بيشتر مبتني بر حديث است، چنانکه در برجستهترين آثار اين عصر يعني توحيد و اعتقادات شيخ صدوق (م 381 ق) ديده ميشود.
2) دورهي دوم عصر کلام عقلي، اعتزالي است و نمايندگان بزرگ آن شيخ مفيد (م 413 ق) و سيد مرتضي علمالهدي (م 436 ق) و شيخ طوسي (م 460 ق) هستند. در اينکه بين کلام شيعي و معتزلي پيوند يا لااقل هماننديهايي هست جاي ترديد نيست. و دلايل اين حکم از اين قرار است: 1) مباحث و عقايد کلامي مشترک از جمله در «توحيد» و «عدل» و مسألهي صفات الهي که هر دو برخلاف رقيب و مخالف مشترکشان يعني اشعريان، قائلند به اينکه صفات الهي عين ذات است. نيز در مسألهي نفي رؤيت الهي در جهان اخرت، نيز در مسائلي چون لطف و وجوب اصلح بر خداوند؛ 2) اشتراک در سرآغاز که کلمات و خطب و رسائل حضرت علي (عليهالسلام) است و پيشتر نظر سيد مرتضي را در اين باره نقل کرديم؛ نيز اشتراک در روش عقلي فلسفي؛ 3) دليل تاريخي ديگرش وجود اشخاصي هستند که آنان را «شيعي معتزلي» مينامند از جمله صاحب بن عباد (م 385 ق)، ابن نديم (م 385 ق)، راغب اصفهاني (م ح 502 ق). پيوندها و نقاط اشتراک بين شيعه و معتزله بيش از اينهاست. تأثر متکلمان شيعي بزرگي چون شيخ مفيد و شاگرد ارجمندش سيد مرتضي از مکتب و کلام معتزله (مدرسهي بغداد) در آثار اينان مشهود است. البته وجود اختلاف و افتراق در کلام معتزلي و شيعي نيز بسيار است که شايد اهم آن مسألهي امامت است. چه معتزله از اهل سنت به شمار ميآيند و به مسألهي امامت و امامت اثني شعري ائمهي اثني عشر اعتقادي ندارند. در اينجا بايد از دو اثر کلامي شيخ مفيد که هر کدام از وجهي حائز اهميت است ياد کنيم. نخست کتاب تصحيح الاعتقاد يا شرح عقائد الصدوق است که در آن شيخ مفيد در نزديک به چهل مسألهي اعتقادي و کلامي بر استادش شيخ صدوق انتقاد ميکند. يعني آراء و عقايد کلامي حديث آميز او را از منظر و موضع عقلي و اعتزالآميز خود جرح و نقد و اصلاح ميکند. دوم کتاب اوائل المقالات است که در آن وجود افتراق و اختلاف عقايد شيعه و معتزله را بيان ميکند، يعني با وجود تأثري که از آراء و انديشههاي اعتزالي مکتب بغداد دارد، نهايتاً جانب کلام و عقايد شيعي را گرفته است. آثار کلامي سيد مرتضي شاگرد ارجمند شيخ مفيد، که همچون استادش، خالي از گرايشها يا تأثرات اعتزالي نيست، بسيار است. از جمله تنزيه الانبياء که در اثبات عصمت انبياء و توجيه شبهات و نيز متشابهات قرآني در اين باره است. ديگر جمل العلم و العمل که بخشي از آن فقهي و بخشي کلامي است و شاگرد گرانقدرش شيخ طوسي، کتاب تمهيد الاصول را در شرح بخش کلامي آن نوشته است. ديگر: الشافي في الامامة، که شيخ طوسي آن را تحت عنوان تلخيص الشافي تلخيص و تهذيب کرده است. ديگر: الذخيرة في علم الکلام (تحقيق سيد احمد الحسيني). همچنين در کتاب معروف امالي (غرر الفوائد و درر القلائد) مباحث متعددي در علم کلام وجود دارد. همچنين در رسائل او که تحت عنوان رسائل الشريف المرتضي در 4 جلد به طبع رسيده است، رسالههاي کلامي متعددي هست.
3) دورهي سوم، دورهي خواجه نصير طوسي و علامهي حلي است تا عصر صفويه، که رنگ فلسفي آن، مخصوصاً در آثار خواجه نصير، محسوستر است. مهمترين آثار کلامي خواجه نصير (م 672 ق) عبارتند از: 1) رسالهي فارسي آغاز و انجام؛ تلخيص المحصل (تصحيح استاد عبدالله نوراني) که تلخيص و تعديل کتاب محصل امام فخر رازي است. ديگر و مهمتر از همه کتاب تجريد الاعتقاد است که بر آن شرحهاي بسياري نوشتهاند. مهمترين شروح آن عبارتند از: 1) شرح شمسالدين محمود بن عبدالرحمن اصفهاني (م 846 ق)؛ 2) شرح قوشچي (م 879 ق)؛ 3) شرح عبدالرزاق لاهيجي موسوم به شوارق الالهام؛ 4) شرح علامهي حلي که به کشف المراد معروف است در عصر جديد آيتالله ابوالحسن شعراني همين کشف المراد را ترجمه و شرح کرده است و نيز آيتالله حسنزادهي آملي شرح و تعليقات ارزندهاي به کشف المراد نوشته است. آثار کلامي علامهي حلي (م 726 ق) فراوان است. از جمله: نهج المسترشدين که فاضل مقداد سيوري، از متکلمان برجستهي اين عصر بر آن شرحي به نام ارشاد الطالبين نوشته است؛ کشف المراد که به آن اشاره شد؛ انوار الملکوت في شرح الياقوت که پيشتر به آن اشاره شد؛ کشف الحق و نهج الصدق، که فضل بن روزبهان بر آن رد نوشته است، و قاضي نورالله شوشتري کتاب بسيار مفصلي (در بيش از بيست مجلد) در رد فضل بن روزبهان و تأييد علامه حلي، به نام احقاق الحق نوشته است؛ منهاج الکرامة في اثبات الامامة، که ابن تيميه (م 728 ق) کتابي در رد آن به نام منهاج السنة، و سيد محمد مهدي قزويني کتابي به نام منهج الشريعة در رد ابن تيميه، منهاج السنة، و تأييد منهاج الکرامة نوشته است؛ الالفين الفارق بين الصدق و المين که در آن هزار دليل بر امامت اميرالمؤمنين (عليهالسلام) و هزار دليل در ابطال شبهات مخالفين آورده است؛ الباب الحادي عشر که در الذريعة 22 شرح بر آن ياد شده است، و شايد مشهورترين شرحش شرح مقداد سيوري باشد (تصحيح و طبع دکتر مهدي محقق) ديگر از آثار کلامي مهم اين عصر قواعدالمرام في علم الکلام اثر ميثم بن علي بحراني (م 699 ق) است.
4) دورهي چهارم عصر صفوي است که اوج آن در ظهور متکلم و دينپژوه بزرگي چون علامه مجلسي (م 1111 ق) جلوهگر است، و از ويژگيهاي آن غلبهي اخباريگري است که هر چند در اصل، مکتب و نهضتي فقهي و حديثي است، اما لوازم و فحواهاي کلامي هم دارد و بزرگاني چون علامهي مجلسي، شيخ حر عاملي (م 1104 ق) صاحب وسائل الشيعه و ملامحسن فيض کاشاني (م 1091 ق) صاحب وافي و صافي و آثار عديدهي ديگر، به آنان گرايش دارند. از دايرةالمعارف شيعي عظيم و عظيم الشأن بحارالانوار، در طبع قديم (چاپ سنگي)، مجلدات 2 تا 7 و در طبع جديد (حروفي 110 جلدي) مجلدات 3 تا 27 در عقايد و کلام شيعهي اماميه است، و همه بر وفق مشرب اهل حديث و اخباريه، با تبري آشکار از هرگونه بحث و استدلال فلسفي. در اين دوره چند اثر کلامي ديگر شايان ذکر است: شوارق الالهام در شرح تجريد الکلام اثر ملا عبدالرزاق لاهيجي (م 1072 ق) به عربي؛ ديگر گوهر مراد از همو، به فارسي؛ ديگر سرمايهي ايمان از همو که به نوعي تلخيص و تهذيب گوهر مراد است؛ 5) دورهي پنجم از عصر قاجار تا مشروطيت که تحول تازهاي در علم کلام شيعه صورت نگرفته است. مهمترين مميزهي علم کلام اين دوره آن است که دو مکتب جديد از شيعهي اماميه انشعاب يافته است يعني شيخيه و بابيّه به وهم آنان آثار کلامي بسياري پديد آوردهاند و هم در رد و تخطئهي آنان آثار فراواني پديد آمده است.
6) دورهي حاضر که تحول اساسي عظيمي در عقيدهشناسي و کلام و دينپژوهي پديد آمده است. يعني دورهاي که دو انقلاب اجتماعي سياسي (مشروطيت، و انقلاب اسلامي) به خود ديده، و عصر اصلاحگري اجتماعي و ديني است. و پيشرفت علم، مسائل و مشغلههاي فکري جديد براي مؤمنان و متکلمان پديد آورده است. از جمله مسألهي تکامل، که قبول آن حتي در عصري که يک قرن از عرضهي آن ميگذرد، براي متکلمان مسلمان و شيعه آسان و بدون تبعات نيست. از ويژگيهاي کلام شيعه در عصر جديد، مجادله و هماوردي آن با انواع فلسفهها و انديشهها و مکتبهاي مادي، از جمله مارکسيسم و کمونيسم، و در دهههاي اخير پوزيتيويسم بوده است؛ که بزرگاني چون آيتالله شهيد سيد محمدباقر صدر، و علامه طباطبايي، و آيتالله شهيد مرتضي مطهري و آيتالله طالقاني و دکتر علي شريعتي و مهندس مهدي بازرگان هر يک به نحوي با آنها مقابلهي فکري کردهاند. آخرين تحول در کلام شيعه در عصر جديد آراء و نظريههاي بحثانگيز دکتر عبدالکريم سروش است که طرح علم کلام جديدي که منطبق با فلسفهي علم و فسلفهي دين جديد باشد، ميريزد و سخن از تکاملپذيري معرفت ديني ميگويد و انديشههاي خود را به صورت سخنراني و مقاله و اخيراً در کتاب قبض و بسط تئوريک شريعت بيان کرده است و نقد و نظرهاي موافق و مخالف بسياري برانگيخته است. جديدترين اثر در کلام و دينپژوهي شيعهي اماميه شريعت در آينهي معرفت نوشتهي آيتالله عبدالله جوادي آملي است.
منبع مقاله :
دائرةالمعارفتشيع، جلد 4، (1391)، تهران: مؤسسهي انتشارات حکمت، چاپ اول