نويسنده: بهاءالدين خرمشاهي
تعبير خواب، اعتقاد به خواب يا رؤيا در حوزهي همهي اديان و فرهنگهاي کهن بشري اعم از يوناني مصري، هندي، چيني، مسيحي و اسلامي سابقه دارد. در اوديسه اثر هومر خوابها به دو دستهي دروغ و راست تقسيم شده است. يکي از کهنترين رؤياهاي صادقهي عصر باستان که به درستي تعبير شده و داستان آن در کتاب مقدس و قرآن مجيد آمده است داستان رؤياي فرعون است که به خواب ديد هفت گاو لاغر هفت گاو فربه را خوردند، همچنين هفت خوشهي سبز را در جنب هفت خوشهي خشک ديد و حضرت يوسف (عليهالسلام) براي او تعبير کرد که پس از هفت سال فراواني نعمت، هفت سال قحطي در پيش خواهد بود و تعبيرش درست از آب درآمد (يوسف، 45-49). در شرح احوال بعضي از علما و صالحان به رؤياهاي صادقه که تعبير راست و درست يافته است اشارت شده است. از جمله اينکه شرفالدين بوصيري (قرن هفتم هجري) شاعر مشهور مصري که قصيدهاي به نام بُرده در مدح حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) سروده بود، به بيماري فالج دچار شده بود و پس از سرودن آن قصيده - که از سر صدق و اخلاص بسيار سروده بود - شبي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را به خواب ديد که از او تفقد فرمودند و دست به بدن مفلوج او کشيدند، و همان شب بر اثر همان خواب شفا يافت (بُرده) ابوحامد غزالي مينويسد: «و ابن عباس يک راه از خواب درآمد، پيش از آنکه حسين را بکشتند و گفت إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ. گفتند چه افتاد؟ گفت حسين را بکشتند. گفتند چه داني؟ گفت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) را ديدم، با وي آبگينهاي پر خون و گفت نبيني امت من پس از من چه کردند؟ فرزند من حسين را بکشتند و اين خون وي و اصحاب وي است، به تظلم پيش خداي تعالي ميبرم پس از بيست و چهار روز خبر آمد که وي را بکشتند» (کيمياي سعادت، 633/2).
در قرآن مجيد بارها به رؤياي صادقه و تعبير آن اشاره شده است. از جمله در آيهي 27 سورهي فتح: لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ... (خدا رؤياي پيامبرش را به صدق پيوست که گفته بود اگر خدا بخواهد، ايمن گروهي سر تراشيده و گروهي موي کوتاه کرده بي هيچ بيم به مسجدالحرام داخل شويد) و مفسران تصريح دارند که در اين آيه اشاره به رؤياي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) دارد که در آن فتح مکه، که يکسال بعد رخ داد، به او نمايانده شده بود (تفسير ابوالفتوح رازي، ذيل تفسير آيه). مورد ديگر در آيهي 60 سورهي اسراء است: وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ... (و آنچه در خواب به تو نشان داديم و داستان شجرهي ملعونه که در قرآن آمده است چيزي جز آزمايش مردم نبود) که بسياري از بزرگان و مفسران شيعه از امام پنجم و ششم (عليهماالسلام) نقل کردهاند که حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) به خواب ديده بود که ميمونهائي مدام از منبر او بالا و پايين ميپرند، و به دلش بد آمده بود و اندوهگين شده بود، و خداوند جبرئيل را نازل کرد و به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) از غلبهي قهريهي بنياميه و صعودشان به جايگاه و منبر او سخن گفت (تفسير تبيان؛ تفسير مجمع البيان؛ تفسير، ابوالفتوح رازي؛ بحارالانوار، 168/61-169). علامهي مجلسي در بحارالانوار (151/61-233) چندين رؤياي صادقهي تاريخي را نقل کرده است. از ميان همهي قصص قرآن، داستان حضرت يوسف (عليهالسلام) بيش از همه با رؤيا و تعبير رؤيا ربط دارد. در آغاز سورهي يوسف آمده است که چون يوسف به پدر خود گفت اي پدر من در خواب يازده ستاره و خورشيد و ماه را ديدم که سجدهام ميکنند، يعقوب گفت اي پسرکم خوابت را براي برادرانت نقل مکن که ميترسم مکري براي تو بينديشند (يوسف، 4، 5) و در آيهي بعد گفته شده است وَكَذلِكَ يَجْتَبيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ (و بدينسان پروردگارت تو را بر ميگزيند و تعبير خواب ميآموزد). در اين سورهع هم در اين آيه و هم در آيهي 101، «تأويل الاحاديث» به معناي تعبير خواب است. البته عبارت تعبير رؤيا هم در همين سوره به کار رفته است: إِن كُنتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ (يوسف، 43). نيز در پايان همين سوره عبارت «تأويل رؤيا» به کار برده شده است. در يک مورد هم يوسف (عليهالسلام) که زنداني است خواب دو تن از زندانيان را تعبير ميکند به يکي از آنها که خواب ديده است آب انگور ميگيرد شراب ميسازد ميگويد به زودي از زندان رها ميشود و سمت ساقيگري و شربتداري دربار را پيدا خواهد کرد و به ديگري که خواب ديده بود بالاي سرش نان حمل ميکند و مرغان هوا از آن ميخورند ميگويد به دار آويخته خواهد شد و مرغها از سرش خواهند خورد، و تعبير هر دو مورد راست ميآيد (يوسف، 36، 37، 41). نکتهي مهم ديگري که در ارتباط با تعبير خواب در اين سوره مطرح شده است اين است که يک گروه از خوابها تعبير ندارد زيرا «اضغاث احلام» يعني خوابهاي پريشان است (يوسف، 44). نمونهي عالي تعبير خواب و خوابي که درست تعبير شده در قرآن مجيد و در اين سوره همان خواب ديدن ملک مصر يا فرعون است که در صدر مقال به آن اشاره شد.
در فرهنگ اسلام و شيعه خواب مخصوصاً رؤياي صالحه (که تعبير دارد) و رؤياي صادقه (که تعبيرش راست در ميآيد) شأن شايستهاي دارد و از حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت شده است که «رؤياي مؤمن يک جزء از چهل و شش جزء نبوت است». (نفائس الفنون، 221/3؛ بحارالانوار، 178/61) همچنين از حضرت (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت شده است: اَصدَقکم حَديثاً اَصدَقکم رؤيا، يعني کساني از شما که راستگوترند رؤيايشان نيز بيشتر راست در ميآيد (نفائس الفنون، 222/3) و در بحارالانوار به نقل از جامع الاخبار حديثي از حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) و بعضي از ائمهي اطهار (عليهمالسلام) نقل شده است که فرمودهاند: بعد از من نبوت نيست مگر مبشرات. اصحاب پرسيدند مبشرات چيست؟ حضرت گفتند: رؤياي صالحه (بحارالانوار، 177/61، 192). حاجي خليفه در تعريف تعبير رؤيا مينويسد: «علم تعبير رؤيا علمي است که از آن مناسبت بين تخيلات نفساني و امور غيبي شناخته ميشود، به طوريکه ذهن از نخستين به دومين انتقال يايد و به مدد آن بر احوال نفساني در خارج يا بر احوال خارجي در آفاق راه ببرد» (کشف الظنون، 416/1). شمسالدين آملي تعبير خواب را «معرفت احوال خوابها و کيفيت آن» معني ميکند و مينويسد: «و اين علم شريف است و يوسف صديق (عليهالسلام) آن را ثاني ملک نهاده [= در مرتبهي بعد از پادشاهي و نبوت قرار داده است] چنانکه حق تعالي از آن حکايت کرده، في قوله: ربِّ قد آتَيتَني مِن الملکِ و عَلَّمتني مِن تأويلِ الاحاديث» (نفايس الفنون، 219/3). حکماي اسلام طبق طبيعيات و علم النفس قديم در مقام توجيه علمي و حکمي خواب و خواب ديدن بر آمدهاند و غالب آنها رؤيا را اتصال نفس آدمي با «عالم غيب» يا «ملکوت» يا «عالم قدس» يا «جواهر عاليه» يا «لوح محفوظ» يا «ام الکتاب» دانستهاند که بر اثر اين اتصال به حقايقي که رخ داده يا هنوز رخ نداده، علم پيدا ميکند و آن علم را به حس مشترک ميدهد، و با دخالت متخليه و مطابق و متناسب با آن به جامهي تصوير در ميآيد. چنانکه في المثل قحطي به صورت گاو لاغر يا خوشهي خشک و فراواني و فراخ سالي به صورت گاو فربه و خوشهي سبز و شاداب، يا في المثل افتخار به صورت تاج، علم به صورت شير (لبن) و گمنامي و انزوا به صورت مرگ، و دشمن به صورت مار و نظاير آن جلوهگر ميگردد (روانشناسي شفا، ترجمهي داناسرشت، 179-188؛ ترجمه و شرح اشارات و تنبيهات، به قلم حسن ملکشاهي، 477/1-478 به بعد؛ مبداء و معاد، ترجمه به کوشش عبدالله نوراني، 531-532؛ بحارالانوار، 205/61-206، 218). حتي علامهي طباطبايي هم در الميزان همين توجيه قديمي را ميآورد (ترجمهي الميزان به قلم موسوي همداني، 369/11-370). در تمدن اسلامي و فرهنگ شيعه از قديم الايام تعبير نامههائي تدوين کردهاند و تعبير انواع خوابها را در آنها نوشتهاند. حاجي خليفه در کشف الظنون از تعدادي از اين کتابها ياد ميکند. آقا بزرگ تهراني چندين «تعبير الرؤيا» را در الذريعة معرفي کرده است از جمله اثر ابن سينا، اثر ابوالعباس احمد بن اصفهبد قمي، اثر کليني، اثر ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقي، اثر محمد باقر لاهيجي معاصر علامهي مجلسي، و کتابي به همين نام اثر ابن سيرين است که مشهورتر از ساير کتابهاست و متن عربي و ترجمهي فارسي آن بارها به طبع رسيده است (براي شرح احوال او و بررسي ميزان صحت انتساب کتابهاي تعبير خواب به او = دايرةالمعارف بزرگ اسلامي، 734/3-736). يکي ديگر از تعبير الرؤياهاي فارسي اثر شمسالدين آملي است که در مجلد سوم دايرةالمعارف فارسي او موسوم به نفائس الفنون (صفحات 223-270) مندرج است.
منابع:
در متن مقاله ياد شده است.منبع مقاله :
تهيه و تنظيم: دائرةالمعارف تشيع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسهي انتشارات حکمت، چاپ اول