از ژرفاى نماز

نماز و نيايش، ارتباط صميمانه‏اى است. ميان انسان و خدا، آفريده و آفريدگار. نماز، تسلا بخش و آرامشگر دلهاى مضطرب و خسته و بستوه آمده، و مايه صفاى باطن و روشنى روان است. پيمان و انگيزه تحرك و بسيج و آمادگى است در حالتى صميمانه و دور از رنگ و فريب، براى نفى هر بدى و زشتى است و تدارك هر نيكويى و زيبايى.
يکشنبه، 2 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از ژرفاى نماز
از ژرفاى نماز
از ژرفاى نماز

نويسنده:مقام معظم رهبرى (مدظله العالی)

نماز و نيايش، ارتباط صميمانه‏اى است. ميان انسان و خدا، آفريده و آفريدگار. نماز، تسلا بخش و آرامشگر دلهاى مضطرب و خسته و بستوه آمده، و مايه صفاى باطن و روشنى روان است. پيمان و انگيزه تحرك و بسيج و آمادگى است در حالتى صميمانه و دور از رنگ و فريب، براى نفى هر بدى و زشتى است و تدارك هر نيكويى و زيبايى.
برنامه‏اى است‏براى بازيافتن و آن‏گاه ساختن خويش، و كوته سخن، رابطه‏اى و استفاضه‏اى مداوم است‏با سرچشمه و پديد آورنده همه نيكيها، يعنى خدا.
چرا نماز را برترين و مهمترين واجبات دانسته‏اند؟چرا نماز را پايه و اساس دين خوانده‏اند؟چرا بدون نماز هيچ عملى پذيرفته نيست؟مگر در نماز چه چيز فوق العاده‏اى نهفته است؟
نماز را از ابعاد و جهات گوناگون مى‏توان بررسى و ارزيابى كرد. در ابتدا لازم است اندكى به هدف خلقت انسان كه در جهان بينى اسلام يكى از خطوط اصلى محسوب مى‏شود، اشاره گردد.
«آفريده‏»بودن انسان و اعتقاد به اينكه دست قدرتمند و با حكمتى او را پديد آورده، لزوما بدين معنى است كه از آفرينش اوو براى‏«بودن‏»او هدف و مقصدى وجود داشته است. اين هدف را مى‏توان‏«پيمودن راهى براى رسيدن به سرمنزلى‏»دانست. پيمودن راهى بر طبق نقشه‏اى دقيق و با وسيله‏هايى معين، و در نهايت رسيدن به آن سرمنزل مقصود. در اين صورت ناگزير بايد راهى را كه بدان مقصد مى‏رسد شناخت و مسير را تشخيص داد و هدف را همواره در نظر داشت تا بدان نتيجه موعود رسيد. كسى كه قدم در راه مى‏گذارد بايد مستقيم حركت كند و همواره متوجه هدف باشد و راههاى انحرافى و حركتهاى بيهوده او را به خود مشغول نسازد و براى تداوم حركت و حفظ جهت‏گيرى صحيح از دستورات راهبر و راهنمايى كه براى او تعيين كرده‏اند (پيامبر) سرپيچى نكند.
آن هدف، تعالى و تكامل بى‏پايان انسان و بازگشت‏به خدا و بروز خصلتهاى نيك و انرژيها و استعدادهاى نهانى انسان و به كار افتادن اين همه در راه نيكى و نيكسازى خود و جهان و انسانهاست.
پس بايد«الله‏»را بشناسد و راهى را كه او براى تعالى آدمى به وى ارائه داده است در پيش گيرد و بى‏تامل و سستى حركت كند.
انجام دادن كارهايى كه انسان را به هدفش نزديك مى‏كند و ترك كارهاى بيهوده يا مضر است، كه به زندگى آدمى معنى مى‏دهد و او را در راهى كه پيمودن آن فلسفه زندگى اوست پيش مى‏برد و در غير اين صورت زندگى بى‏حاصل و بى‏مضمون است.
به ديگر زبان، زندگى كلاسى و آزمايشگاهى است كه در آن بايد بر طبق قانونها و فورمولهايى كه خداى جهان آفرين و زندگى بخش پديد آورده است عمل كرد تا به نتيجه عالى و دلخواه رسيد. اين قانونها را كه همان سنتهاى الهى و قوانين آفرينش‏اند بايد شناخت و زندگى خود را با آن تطبيق داد. پس خود را نيز بايد شناخت و ذخيره‏ها و نيازهاى خود را مشخص كرد. و اين مسئوليت و تكليف بزرگ انسان است. تكليفى است كه فقط با انجام دادن آن انسان قادر به حركت آگاهانه و موفق خواهد بود و بدون آن يا بى‏حركت است‏يا ناآگاه، و قهرا، ناموفق.
دين ضمن آن كه هدف و جهت و راه و وسيله را مشخص و تبيين مى‏كند، توش و توان لازم براى پيمودن راه را نيز به انسان مى‏بخشد و مهمترين توشه‏اى كه راهيان اين راه در كوله‏بار خود دارند همانا«ياد خدا»است.
روحيه‏«طلب‏»و«اميد»و«اطمينان‏»كه بالهاى نيرومند اين پروازند، فرآورده و زاييده ياد خدا مى‏باشند.
ياد خدا از طرفى هدف را كه همانا پيوستن به او- يعنى به بى‏نهايت‏خوبى و كمال- است همواره در مد نظر قرار مى‏دهد و مانع از گم كردن جهت‏گيرى مى‏شود و رهرو را درباره راه و وسيله، حساس و هوشيار مى‏دارد و از طرفى بدو قوت قلب و نشاط و اطمينان مى‏بخشد و او را از سرخوردگى و فريفته پديده‏هاى مشغول كننده شدن يا بيمناك شدن از ناهنجاريها و ناهمواريها محافظت مى‏كند.
جامعه اسلامى و هر گروه يا فرد مسلمان در صورتى مى‏تواند در راهى كه اسلام ارائه داده و همه پيامبران بدان دعوت كرده‏اند به استوارى و بى‏توقف و برگشت، قدم بردارد كه خدا را فراموش نكند. و از اين روست كه دين مى‏كوشد از راهها و به وسيله‏هاى گوناگون ياد خدا را در دل دينداران همواره زنده نگاه دارد.
يكى از عملهايى كه سرشار از انگيزه ياد خداست و مى‏تواند انسان را يكسره غرق در ياد خدا كند، و مى‏تواند بيدارباش و به خويش‏آورنده باشد، و مى‏تواند همچون شاخص و علامتى، رهروان راه خدا را بر روى خط مستقيم بدارد و از گيجى و گمى حفظ كند و مى‏تواند از لحظه‏اى غفلت در زندگى آدمى مانع شود، نماز است.
انسان از لابلاى مشغوليتهاى فكرى‏يى كه او را احاطه كرده است‏به ندرت مى‏تواند به خود و هدف زندگى و گذشت لحظات و ساعات و روزها بينديشد. چه بسا رزوها كه شب مى‏گردد و روزهاى ديگرى كه آغاز مى‏شود و هفته‏ها و ماهها كه مى‏گذرد و انسان به آغاز و پايان آن توجه نمى‏يابد. و گذشت زندگى و معنا يا بطالت آن را احساس نمى‏كند.
نماز يك زنگ بيدارى و يك هشدار در ساعات مختلف شبانه‏روز است. به انسان برنامه مى‏دهد و از او تعهد مى‏خواهد، به روز و شبش معنا مى‏دهد و از گذشت لحظه‏ها حساب مى‏كشد. در آن هنگام كه انسان مشغول و بى‏خبر از طى زمان و انقضاى عمراست او را مى‏خواند و به او مى‏فهماند كه روزى گذشت و روزى آغاز شد. بايد فعاليت كنى. مسئوليت‏بزرگترى بر عهده بگيرى و كار مهمترى انجام دهى. به دليل آنكه بخشى از عمر، از فرصت عمل، به سر آمد بايد بيشتر تلاش كرد و پيشتر رفت زيرا هدف بزرگ است، مگر تا فرصت از كف نرفته به آن دست‏يافت.
از جانبى ديگر:
فراموش كردن هدف و جهت در زير فشار گرفتاريهاى مادى امرى واضح و طبيعى است. از طرفى امكان مرور كردن همه تعهدهايى كه در راه رسيدن به هدف بر عهده آدمى است در هر روز تقريبا ناممكن و محال است و شنيدن از كسى كه حرفه‏اش اين است محالتر. به علاوه، زمان كافى براى بررسى تمام خواسته‏ها و ايده‏آلهاى اين مكتب- مكتب زندگى‏ساز و سعادت بخش اسلام- در شبانه‏روز هيچ‏گاه وجود ندارد و چنين فرصتى هرگز به دست نمى‏آيد. نماز چكيده و خلاصه اصول اين مكتب را در خود دارد و با گفتنى‏ها و حركتهاى حساب شده و منظمى كه در آن هست نمودار اسلام است. مى‏توانيم نماز را به سرود ملى كشورها تشبيه كنيم، با تفاوتى در معنا و در جهت‏بخشيها.
يك كشور براى پايدار كردن اصول و ايده‏آلهايش در ذهن مردمش و استوار داشتن آنان بر اين طرز فكر، تكرار و بازگو كردن سرود ملى خود را- كه خلاصه‏اى از شكل مورد قبول زندگى و ايده‏آلها و هدفهاى آن است- واجب مى‏شمرد. تكرار آن سبب‏مى‏شود كه افراد بر اين طرز فكر باقى بمانند و بدانند پيرو اين كشورند و جوياى آن هدفها. زيرا فراموش كردن اصول و هدفهاى كشورشان به معناى تغيير مسير دادن و پيرو نبودن آنان است. اين تكرار آنها را براى كار و خدمت در اين جبهه، آماده و ساخته و پرداخته مى‏كند، نقشه‏ها و راهها را به آنان مى‏آموزد، مسئوليتها و تكليفها را مى‏شناساند، اصول را در ذهن آنان زنده نگه مى‏دارد، و وظيفه را معين مى‏سازد و آن‏گاه به آنان شجاعت و جرئت اقدام مى‏بخشد و آنان را آماده عمل مى‏كند.
نماز، خلاصه اصول مكتب اسلام و روشنگر راه مسلمانى و نشان دهنده مسئوليتها، تكليفها، راهها، و نتيجه‏هاست.
در آغاز روز، در نيمروز، در هنگام شب، مسلمان را طلبيدن و اصول و راه و هدف و نتيجه را به زبان خودش به او فهمانيدن و او را با نيرويى معنوى وادار به عمل كردن. اين است نماز، و اين است كه مؤمن را قدم به قدم و پله پله به قله ايمان و عمل كامل نزديك مى‏سازد و از او عنصرى ذيقيمت و مسلمانى درست مى‏سازد. آرى، «نماز، نردبان مؤمن است. » (1).
بشر راهى دراز و دشوار در پيش دارد، راهى كه او را به رستگارى و سعادت واقعى مى‏رساند و پيمودن و رسيدن به آن، هدف پديد آمدن و بودن اوست. ولى آنچه در پيش پاى بشر نهاده شده، فقط اين راه نيست. كوره راهها و راههاى انحرافى و جاده‏هاى‏خطرناك به وفور در مسير اصلى او قرار مى‏گيرند و گاه آن قدر فريبنده و دل انگيز هستند كه مسافر راه اصلى را دچار ترديد و اشتباه مى‏كنند.
لازمه رهايى از چنين ترديدهايى، همانا حفظ جهت صحيح و جهت‏گيرى مداوم به سوى هدف و مقصود نهايى، يعنى به سوى خداست و داشتن نقشه ترسيم شده‏اى از راه و مسير. نماز چيزى جز يك توجه مداوم به خدا و نيز طرح و نقشه‏اى اجمالى از راه اصلى نيست. زيرا نماز تامين كننده ارتباط دائمى و تماس هميشگى مؤمن است‏با خدا و با مجملى از تفكر اسلامى كه در ضمن گفتنى‏هاى نماز، مندرج شده است.
و بدين گونه آشكار مى‏شود كه تقسيم نماز به وقتهاى پنجگانه، به چه علت است و داراى چه اندازه اهميت مى‏باشد، همچنان كه تقسيم غذاى جسم به اوقات مختلف شب و روز.
گذشته از آنكه نماز خلاصه‏اى از غايات و هدفهاى اسلام را در خود دارد و تلاوت قرآن نيز، كه در نماز يك عمل واجب است، نمازگزار را با مضامين بخشى از قرآن آشنا مى‏كند و او را به انديشيدن در مفاهيم قرآن و ارتباط فكرى با قرآن عادت مى‏دهد، (2) اساسا با مجموع حركتهايى كه در آن هست نمودار و نمايشگرى است از اسلام در مقياسى كوچك.
اسلام در متن جامعه به كار گيرنده تن و انديشه و روان انسانهاست و از اين هر سه براى خوشبختى آنان كار مى‏كشد. نماز نيز در عمل يك فرد، عينا چنين است. زيرا در حال نماز، تن و انديشه و روان، هر سه به كار و فعاليت‏اند.
تن:با حركات دست و پا و زبان، با خم شدن، نشستن، و به خاك افتادن، انديشه:با انديشيدن به مضامين و الفاظ نماز كه عموما اشاره به هدفها و وسيله‏هاست، و مرور كردن يك دوره طرز تفكر و بينش اسلامى به اجمال، روان:با ياد خدا و پرواز در صفاى معنوى و روحانى و بازداشتن دل از هرزه‏گردى و بيدر كجايى و پرورانيدن بذر خشوع و خشيت‏خدا در جان.
گفته‏اند كه نماز در هر آيينى، خلاصه آن آيين است. نماز اسلام نيز كاملا چنين است. جمع كردن ميان روح و جسم، ماده و معنا، دنيا و آخرت، در لفظ و در محتوا و در حركات، از ويژگيهاى نماز اسلامى است.
چنين است كه مسلمان با گزاردن نمازى كامل همه انرژى خويش را در راه تعالى خود به كار مى‏گيرد يعنى در آن واحد از امكانات جسمى و فكرى و روحى خويش در اين راه بهره مى‏كشد.
گزارنده نماز درست‏به اين دليل كه با تمام قوا پوينده راه خداست، همه انگيزه‏هاى شر و فساد و انحطاط را در خود و در پيرامون خود بى‏اثر مى‏سازد. در چند آيه قرآن‏«اقامه نماز» (نمازرا برپاداشتن) يكى از نشانه‏هاى ديندارى به شمار رفته و در آيات بيشترى، بر روى اقامه نماز تكيه‏اى خاص شده است.
به نظر مى‏رسد كه اقامه نماز، چيزى فراتر از«گزاردن نماز»است. يعنى فقط همين نيست كه كسى خود به عمل نماز قيام كند. بل اين نيز هست كه در جهت و سمت نماز، جهت و سمتى كه نماز بدان فرا مى‏خواند، به راه افتد و ديگران را نيز به راه اندازد. گويا برپاداشتن نماز آن است كه انسان، با كوششى بايسته، جو و فضاى زندگى خود و ديگران را جوى نمازگزارانه يعنى خداجويانه و خداپرستانه بسازد و همه را در خط و جهت نماز به راه افكند.
پس مؤمن يا جامعه مؤمن، با اقامه نماز ريشه تباهى و گناه و فساد را در خود و در محيط خود مى‏سوزاند و روحيه گناه و انگيزه‏هاى درونى و برونى، يعنى عوامل نفسانى و اجتماعى آن را خنثى و بى‏رنگ مى‏سازد. محققا نماز فرد و جامعه را از كارهاى زشت و ناپسند، باز مى‏دارد. (3)
در صحنه كشمكش‏ها و مبارزات زندگى، آنجا كه نيروهاى اهريمنى با جهاز و ساز و برگ تمام برآنند كه انگيزه نيكى و نيكاورى را در هر جا و هر كس معدوم كنند، نخستين دژى كه دچار هجوم و ويرانگرى مى‏شود، نيروى عزم و قدرت نفس انسانهاست. زيرا با برداشتن اين حفاظ متين، تسخير و تاراج قلعه شخصيت‏انسان- كه گنجينه اصالتهاى ذاتى و اندوخته‏هاى ذيقيمت معارف و دانش است- ميسر مى‏شود. و آنان كه براى زمان و تاريخ پيامى تازه و طرحى بديع دارند بيش از همه مورد اين هجوم قرار مى‏گيرند و بيش از همه نيازمند حفاظت اين حصار پولادين- حصار عزم و اراده خلل‏ناپذير- مى‏باشند.
نماز اسلام كه با تلقين و تكرار ياد خدا، بشر محدود و آسيب‏پذير را با خداى نامحدود و مسيطر، مرتبط مى‏سازد و بدو متكى مى‏كند و با پيوندزدن انسان به مدبر جهان قدرتى نامحدود و بى‏زوال به او مى‏بخشد، بايد نيكوترين درمان ضعف انسان و مؤثرترين داروى عزم و اراده به حساب آيد.
رسول گرامى كه در آستانه رستاخيز عظيم اسلام و در برابر جاهليت همه‏گير، كوههاى گران تكليف و مسئوليت را بر دوش خود حس مى‏كرد، به ذكر و نماز نيمه‏شب فرمان داده شد.
يا ايها المزمل، قم الليل الا قليلا، نصفه او انقض منه قليلا او زد عليه و رتل القرآن ترتيلا، انا سنلقى عليك قولا ثقيلا. (4)
اى در پوشش خواب آرميده. شب را به نماز و ياد خدا برخيز- مگر نيمه‏اى از آن را يا اندكى كمتر يا اندكى افزونتر، و قرآن را شمرده[و از روى دقت]برخوان. چرا كه به زودى سخنى گرانبار بر تو فرود خواهيم آورد.
اكنون مى‏پردازيم به بررسى محتواى نماز و در اين بررسى بى‏آنكه ازمحدوده ترجمه‏اى گسترده فراتر رويم، مى‏كوشيم تا به هدف نماز از نگاه‏«تعليم‏»گامى نزديك شويم.
شروع نماز با نام خداست و با يادآورى عظمت و سعه ذات او و برترى آن از اوجگاه انديشه انسان.
الله اكبر- خدا بزرگتر است.
با اين جمله نمازگزار، نيايش خود را آغاز مى‏كند و براى عملى شكوهمند سرفصلى لبريز از شكوه مى‏سازد.
الله اكبر- خدا بزرگتر است. بزرگتر از آنكه به وصف درآيد، بزرگتر از آنكه با«خدايگونه‏»هاى تاريخ مقايسه شود، بزرگتر از همه قدرتها و همه نمودهايى كه ممكن است آدمى از آن بيم برد يا بدان طمع ورزد و بزرگتر از آنكه كسى بتواند سنت‏ها و قانونهاى تكوينى او را نقض كند.
بنده خدا اگر اين سنتها را شناخته باشد و با توجه بدانها راه و جهت تلاش خود را انتخاب كرده باشد، از يادآورى اينكه‏«خدا بزرگتر است‏»نيرويى عظيم مى‏گيرد و اميدى سرشار مى‏يابد. او كاملا حس مى‏كند كه تلاشش موفق و فرجام كارش نيكوست و به آينده خود و راهش با خوش‏بينى و اميدوارى نظر مى‏افكند.
پس از گفتن اين جمله، نمازگزار عملا در حال نماز است. بايد سوره حمد و پس از آن يك سوره كامل از قرآن را در حال ايستاده بخواند.

پى‏نوشتها:
1.الصلوه معراج المؤمن. حديث نبوى.
2. انما امر الناس بالقرائه في الصلوه لئلا يكون القرآن مهجورا مصيعا و تكون مدروسا فلا يضمحل و لا يجهل. حديث فضل بن شاذان از امام على بن موسى عليه السلام.
3.ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر. سوره عنكبوت، آيه 45
4.سوره مزمل، آيات 1 تا 5.

 


منبع: از ژرفاى نماز، مقام معظم رهبرى (مدظله العالی) الف




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط