3) ارتباط با خدا
زندگی بدون تحرّک، مرگ است و بدون نشاط، شایسته نام حیات نیست. شور، نشاط، تلاش و پویایی از ارکان مهم و اجزای جدایی ناپذیر زندگی است. عبادت و بندگی، پرستش ستایش گرانة آفریدگار هستی و اظهار نهایت درجه شعور و معرفت است. عبادت، ظهور خاضعانه، اوج کمال خواهی، تجلّی پاکی و پاکیزگی و ابراز خالصانه عشق و عاشقی است. عبادت، اعتراف آگاهانه به ربوبیّت خالق عالم و حرکت هماهنگ و همسو با چرخش نظام شگفت انگیز آفرینش است.عبادت، رسم بندگی، ستایش همه خوبیها، پاسخ نه گفتن به آلودگیها و پاسخ مثبتی به یک نیاز طبیعی برای ارتباط مخلوق با خالق خود است. عبادت وجدان انسان را پرورش میدهد، استعدادهای خفته را بیدار میکند و قابلیتهای نهفته درون را شکوفا میسازد، میل به کار نیک را افزایش میدهد، شعلههای امیال حیوانی و تمایلات نفسانی را کمفروغ میکند، زنگار گناهان را میشوید و نور محبوب را در دل پویندگان راه حقّ میتاباند؛ از این رو فلسفه خلقت از سوی آفریدگار در یک کلمه خلاصه شد و آن عبادت است:
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ؛ و جنّ و انس را نیافریدم جز براى آنكه مرا بپرستند(1).
گرفتاری و مشکلات زندگی بشر در سه امر ریشه دارد(2): وابستگی به مال و منال دنیا، فکر و اندیشهای که در مقابل تدبیر خالق خویش گرفته و مشغولیت و رفتاری که خارج از دایره شرع و حکم الهی، آدمی را سرگرم میکند؛ زیرا اگر نفس پلید و سرکش به حال خویش رها شود، عملی جز شرّ، فتنه، وسوسه و فساد نخواهد داشت و دستاوردش تنها حسرت، ندامت، محرومیت و خسران خواهد بود. پس پروردگار، ریسمان عبادت و بندگی را برای خاکیان دربند قرار داد تا به سوی قلّههای کمال بالا روند و در دژ مستحکم الهی قرار گیرند. امام رضا (علیهالسلام) از قول پدران بزرگوار خود از آخرین فرستاده الهی، حدیثی زیبا نقل فرمود:
جبرئیل امین، مرا باخبر کرد که خداوند بلند مرتبه فرمود: همانا من خدایم، و خدایی جز من یگانه وجود ندارد، بندگانم! مرا عبادت کنید. کسی که با گواهی دادن به یگانگی من، همراه با اخلاص، مرا ملاقات کند، در دژ استوار من داخل شده و از عذاب، ایمنی مییابد(3).
حقیقت عبادت، سرسپردگی در درگاه آفریدگار هستی، رضایت به خواستههای او و اطاعت از پیشوایان دین است.
امام رضا (علیهالسلام) در حدیث زیبایی عبادت را هفتاد وجه میدانند که شصت و نه وجه آن در رضا و تسلیم در برابر خواستههای خدا، رسولان و پیشوایان دین خلاصه می شود:همانا عبادت، هفتاد وجه است که شصت و نه وجه از آن در رضا و تسلیم در برابر خدا و رسول و اولی الامر است(4).
در بیانات نورانی امام رضا (علیهالسلام) شرایطی برای عبادت بیان شده است که در این مجال بررسی میشود:
یک) شرایط بندگی
بندگی، شرایطی دارد که بهره مندی از ثمرات آن در گرو رعایت آن است. اخلاص و نگاه همه جانبه و فراگیر به عبادت، از جمله شرایط بندگی است.الف) اخلاص
افعال انسان، اختیاری است و هیچ فعل اختیاری، بدون نیّت نمیتواند تحقّق یابد. نیّت، نیروی محرّک درونی، شتاب دهنده به رفتار و تعیین کننده جهت آن است؛ از این رو نیّت در تحصیل کمال یا نقص، نقش اساسی ایفا میکند. امام رضا (علیهالسلام) از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) حدیث زیبایی نقل میکنند که رابطه نیّت و عمل، بیشتر آفتابی میشود. نبی خاتم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:هیچ گفتاری جز با کردار، ارزش ندارد و هیچ گفتار و کرداری جز با نیت، ارزش ندارد و هیچ گفتار، کردار و نیتی جز با موافقت سنت، ارزش ندارد(5).
عبادت، زمانی پردههای تاریک میان انسان و آفریدگار را کنار میزند که از اخلاص برخوردار باشد؛ از این رو اخلاص در تمام اعمال مورد توجه پیشوایان دین بوده است. امام رضا (علیهالسلام) فرمود:
کسی که مشهور به عبادت باشد، او را در دین خودش پاک و بیغلّ و غش ندانید که خداوند شهرت به عبادت و شهرت به لباس را مبغوض دارد(6).
اخلاص، سرّی از اسرار خدا و از ویژگیهای بندگان است که خدا آنها را دوست دارد. خداوند، بندگان خود را با برکت دعا و اخلاص یاری میدهد. از کمی عمل نباید وحشت داشت؛ زیرا اگر عملی کوچک با اخلاص همراه شود، برکتهای فراوانی به همراه خواهد داشت. انسانی که چهل روز عمل خود را برای خدا خالص کند، خداوند، سرچشمههای حکمت را از قلبش بر زبانش جاری میکند. امام رضا (علیهالسلام) از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) چنین روایت فرمود:
کسی که چهل روز، خود را برای عبادت و بندگی خدا خالص کند، خداوند متعال، چشمههای حکمت را از قلب او بر زبانش میجوشاند(7).
سرّ عبادت، اخلاص است.
بنده خدا در بندگی، نظری جز فنا در ذات أحدیّت و اخلاص عمل برای محبوب خود ندارد. آنان اساس پرستش خود را بر محبّت و کشش به سمت خدا بنا نهادهاند. تقرّب به او بنیان نیت آنها است و خدا را میپرستند؛ چرا که او شایسته پرستش است. امام علی (علیهالسلام) فرمود:خدایا! عبادتم از ترس عقاب یا برای طمع در ثواب نیست؛ بلکه تو را اهل و شایستة عبادت یافتم، پس تو را عبادت میکنم(8).
ب) نگاه همه جانبه به عبادات
یکی از مسائل بسیار مهم درباره رسم بندگی، توجه همه جانبه به عبادتها، احکام و تکالیف دینی است. اسلام، مجموعه کاملی از قوانین و احکام را در اختیار قرار داده که تمام آنها بر اساس مصالح و مفاسد (خیر و شر) بندگان تشریع شده است؛ ازاین رو زمانی زندگی معنوی محقق میشود که نگاهی فراگیر به عبادات داشته باشیم نه جزئی. امام رضا (علیهالسلام) در روایت زیبایی به این حقیقت اشاره فرموده و وابستگی و پیوستگی احکام الهی را به یکدیگر بیان فرمودهاند. آن حضرت فرمود:خداوند به سه چیز امر فرموده است، مشروط به آن که همراه با سه چیز دیگر باشد: به نماز امر کرده و آن را به زکات مقرون ساخته، پس کسی که نماز بخواند و زکات ندهد، هرگز نمازش قبول نخواهد شد. به شکر کردن برای خود امر کرده و آن را به تشکّر از پدر و مادر، مقرون کرده است، پس کسی که والدین خود را شکر نکند، خدا را شکر نکرده است. به تقوا امر فرموده و آن را به صله رحم مقرون کرده است؛ پس کسی که صله رحم نکند، تقوا ندارد(9).
بنابراین شایسته است بنده در عبادتهای خود، مجموع آن را مد نظر قرار دهد و به صورت کامل به فرامین الهی، گردن نهد. امام رضا (علیهالسلام) درباره حکمت و فلسفه انجام یا ترک برخی از افعال (اوامر و نواهی الهی) در شریعت، میفرماید:
بقا و صلاح بندگان در گرو اوامر پروردگار است، همچنین نواهی خدا برای جلوگیری از فساد و زیر پا گذاشتن حقوق یکدیگر بیان شده است(10).
آن حضرت درباره فلسفه عبادت و بندگی خدا و وضع احکام از جانب پروردگار بیان بسیار زیبایی دارند:
[خداوند برای هر زمان و مکان] عبادتهایی قرار داد تا ذکر و یادش فراموش نشود. مردم، ادب حضور در پیشگاهِ او را به فراموشی نسپارند و از اوامر و نواهیاش باز نایستند؛ همچنین صلاح و پایداری آنها در تعبّد و بندگی است؛ چرا که بدون تعبّد و تکالیف، روزگار دراز بر آنها میگذرد و دلهایشان سخت و قسی میشود(11).
دو) جلوههای بندگی
بندگی و عبادت خدا جلوههای بسیاری دارد که در آیات قرآن و روایات معصومان (علیهالسلام) به آنها شده است. در این مجال، جلوههایی از عبادت و بندگی که در بنای زندگی معنوی، نقش مهم و ویژهای را ایفا میکند، از دیدگاه امام رضا (علیهالسلام) بیان میشود:الف) ذکر
انسان به دلیل انس با جهان ماده و مادیات، همه چیز را در کفهی ترازوی ذهن مادی خود میگذارد و با مادیات میسنجد. به همین علّت، خواسته یا ناخواسته، بسیاری از ارزشهای معنوی و فضایل والای انسانی را از جایگاه واقعی خود پایینتر قرار میدهد.ذکر و یاد خدا نمونه روشنی از این ارزشهای والاست که با آنکه در فرهنگ اسلامی در زمرهی نعمتهای بزرگ الهی قرار گرفته، مورد توجه خاکیان در بند عالم ماده قرار نمیگیرد. امام سجاد (علیهالسلام) در مقام مناجات با پروردگار بلند مرتبه فرمود:
از بزرگترین نعمتهای تو بر ما این است که ذکرت را بر زبان ما جاری ساخته و اجازه دادهای که تو را بخوانیم، تنزیه کنیم و تسبیح گوییم(12).
یاد خدا سرچشمهی همهی خیرات و منبع جوشان همه نیکیهاست. ذکر خدا نفس را پاک، دل را نورانی و روح و جان را صفا و آرامش میبخشد. بی توجهی به یاد و ذکر خدا چیزی جز هدر دادن عمر نیست. امام رضا (علیهالسلام) فرمود:
هر چیزی که شما را از یاد و ذکر خدا منصرف کند، قمار است(13).
یاد خدا روح را صفا میدهد و نفس را از اسارتِ دوستی دنیا که سرچشمه همه خطاهاست رهایی میبخشد. بنابراین امام رضا (علیهالسلام) به پیروانش توصیه میکند:
به چیزهایی که لذّتها را در چشم، خار میکند، بیشتر توجه داشته باشند و آنها را یاد کنند:
فراوان از ویران کننده لذات (مرگ) یاد کنید(14).
زندگی معنوی، سرشار از ذکر و یاد خداست. انسان در همه حال در خلال کسب و کار، هنگام گفتگو با مردم، در وقت خوردن و آشامیدن و تمام ساعتها و ثانیههای زندگی، خدا را در قلبش یاد میکند و برای لحظهای از او غافل نمیشود:
رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّكَاةِ یخَافُونَ یوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ؛ مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى، آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات، به خود مشغول نمیدارد، و از روزى كه دلها و دیدهها در آن زیر و رو میشود میهراسند(15).
در زندگی معنوی، کار، تعطیل نمیشود؛ بلکه تحت الشعاع یاد و ذکر خدا قرار میگیرد؛ به گونهای که گویا جز با نام و یاد او آشنا نیستند، دستورها و وعدههای حقّش را در برابر دیدگانشان دارند و رفتار خود را بر اساس خواستههای وی تنظیم میکنند. امام رضا (علیهالسلام) به نقل از پدران بزرگوار خود ماجرای زیبایی از موسای کلیم (علیهالسلام) نقل میفرماید: موسی (علیهالسلام) روزی در نجوای خود با خداوند گفت: پروردگارا! آیا از من دوری تا تو را با صدای بلند، بخوانم یا نزدیک منی تا با تو نجوا کنم؟ خدای متعال به موسی این گونه خطاب کرد:
من همنشین کسی هستم که مرا یاد میکند(16).
سپس پروردگار به موسی این گونه فرمان میدهد:
ای موسی! مرا در همه حال یاد کنید(17).
ب) نماز
در قرآن در موارد متعددی، اوصاف افراد بهره مند از زندگی معنوی و اهل نجات، سعادت و رستگاری بیان شده است و با عناوینی مانند «مفلحین» و «فائزین» معرفی شدهاند. در این میان، نکته قابل تأملی وجود دارد و آن این که یک صفت مشترک در این دو گروه وجود دارد و آن «نماز» است. در آیات ابتدایی سورهی «مؤمنون» با فاصله چند آیه کوتاه، دو بار بر این مسأله، تأکید شده است: یک بار در آغاز سوره و به عنوان اولین صفت مؤمنانی که به فلاح و رستگاری میرسند:الَّذیِنَ هُمْ فىِ صَلَاتِهِمْ خَاشِعُون؛ همانان كه در نمازشان فروتنند(18).
و بار دیگر در نهمین آیه از این سوره بر اهمیت و جایگاه نماز برای رسیدن به فلاح تأکید شده است:
وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ؛ و آنان كه بر نمازهایشان مواظبت میینمایند(19).
شبیه همین مسأله در سوره «معارج» نیز مشاهده میشود. در این سوره ابتدا سخن از مداومت در نماز به میان میآید:
الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ؛ همان كسانى كه بر نمازشان پایدارى میكنند(20).
سپس بعد از بیان چند صفت دیگر درباره مواظبت بر نماز، تأکید میکنند:
وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ یحَافِظُونَ؛ و كسانى كه بر نمازشان مداومت میورزند(21).
تکرار لفظ «صلاة» و تأکید بر آن بر این دلالت دارد که نماز در معارف اسلامی مورد توجه ویژه است و در سعادت انسان، نقش بسیار مهم و حیاتی دارد. قرآن در همین باره گاهی به کمیت نماز، توجه میکند و میفرماید: «الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ» و گاه بر کیفیت نماز و اوصافی که باعث کمال آن میشود، تأکید کرده است؛
نظیر «ذیِنَ هُمْ فىِ صَلَاتِهِمْ خَاشِعُون»(22). مرور آیات قرآن درباره نماز، موضوعاتی را درباره این فرضیه الهی پیش روی قرار میدهد:
* نماز، وسیلهای برای یاری جستن از خداوند متعال است(23).
* نماز و زکات، پیوندی ناگسستنی دارند(24).
* باید بر نماز، محافظت و مواظبت داشت(25).
* نماز، تکلیفی مقیّد به اوقات مشخص است(26).
* نماز، بیانگر خشوع مؤمنان است(27).
* نماز، عبادتی است که منافقان از آن لذّت نمیبرند و با کسالت، آن را انجام میدهند(28).
* نماز دعا و خواسته پیامبران است(29).
* نماز بهترین وسیله برای یاد خداست(30).
* نماز انسان را از کارهای زشت و ناپسند بازمیدارد(31).
* ترک نماز باعث هلاکت و افتادن در آتش جهنم میشود(32).
آیات مختلف درباره نماز به یکی از فلسفههای مهم درباره این عمل عبادی اشاره دارد و آن این که انسان در این جهان به دلیل عوامل غفلت زا، نیازمند وسیلهای است که در فاصلههای مختلف زمانی، خدا، رستاخیز، دعوت پیامبران و هدف آفرینش را به یاد آورد و از غرق شدن در گرداب غفلت و بی خبری در امان بماند. نماز این وظیفه مهم را بر عهده دارد. امام رضا (علیهالسلام) در بیان فلسفه نماز میفرماید:
نماز، اقرار به ربوبیّت حق تعالی است و این مصلحت عام و گستردهای است؛ زیرا در آن اضداد پروردگار کنار گذاشته میشوند و بنده با کمال خاکساری، فروتنی و اعتراف به بندگی و تقاضای عفو از گناهان گذشته در مقابل پروردگار میایستد و هر روز پیشانی بر خاک میساید تا به یاد
قادر متعال باشد، او را به فراموشی نسپارد و بدین وسیله حالت خشوع و خوف و خواری خود را در مقابل پروردگار جلیل، نشان دهد؛ علاوه بر آن که در این مراسم بندگی و عبودیت، از خدای قادر متعال، دین و دنیا را طلب کرده، از ساحت ربوبیتش افزایش آنها را تقاضا میکند و عاجزانه از او منزجرشدن از فساد را میخواهد(33).
انسانها مأمور به اقامه نمازند. به پا داشتن نماز، آن است که حقّ نماز ادا شود؛ یعنی نماز به صورت یک پیکر بی روح انجام نشود؛ بلکه نمازی باشد که بنده را متوجه آفریدگار خویش سازد و این معنای «ذکر الله» است که در آیه به آن اشاره شده است:
وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِی؛ و به یاد من نماز برپا دار(34).
سیره پیشوایان معصوم (علیهالسلام) و توجه آنها به کیفیت حضور در پیشگاه آفریدگار، گویای اهمیت و جایگاه و نقش ب یبدیل نماز در زندگی معنوی انسانها است.
هنگامی که امام حسن مجتبی (علیهالسلام) وضو میگرفت و آماده نماز میشد، رنگ مبارکش دگرگون میگشت و بندبند وجودش به لرزه میافتاد. علّت این حالت را از آن حضرت جویا شدند؛ فرمود:
سزاوار است کسی که در پیشگاه خداوندِ صاحبِ عرش میایستد رنگش زرد شود و بندبند اعضایش بلرزد(35).
شبیه این روایت دربارهی امام زین العابدین (علیهالسلام) نیز وارد شده است(36). همچنین نقل
شده است که وقتی امام سجاد (علیهالسلام) به نماز میایستاد، چنان بود که گویا ساقه درختی
است و حرکتی از خود ندارد(37).
در روایتی دیگر آمده است که روزی حضرت سجاد (علیهالسلام) مشغول نماز بود و عبا از شانه مبارکش افتاد؛ ولی حضرت توجهی نکرد. وقتی از نماز، فارغ شد، یکی از اصحاب عرض کرد: عبای شما از شانه تان افتاد و بدون توجه به آن، نماز خود را ادامه دادید. آن حضرت فرمود:
وای بر تو! آیا میدانی در برابر چه کسی ایستاده بودم؟ به خدا قسم! چنین فکری مرا از توجه به عبا بازداشته بود. آیا نمیدانی از نماز بنده، آن مقدار قبول میشود که با حضور قلب باشد؟ آن شخص عرض کرد: ای پسر رسول الله! با این وصف، ما به هلاکت میرسیم. حضرت فرمود: این گونه نیست و خداوند به وسیله نمازهای مستحبی شما، کاستی نمازهای واجبتان را برطرف میکند(38).
دربارهی مولا علی (علیهالسلام) آمده است که چون وقت نماز فرامیرسید، به خود میپیچید و میلرزید. به آن حضرت گفتند: ای امیرمؤمنان! شما را چه شده است؟ میفرمود: زمان ادای امانتی رسیده است که خداوند، آن را بر آسمانها و کوهها عرضه کرد و آنها از قبولاش ابا کردند و از آن بیمناک شدند(39).
آن حضرت درباره نماز پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) با ما سخن میگفت و ما با او سخن میگفتیم؛ اما چون هنگام نماز فرا میرسید، آن حضرت از فرط توجه به عظمت حق تعالی چنان دگرگون میشد که گویی نه او ما را میشناخت و نه ما آن حضرت را(40).
سیره عبادی امام رضا (علیهالسلام) نیز گویای حقایقی والا در اهمیت و جایگاه نماز نزد آن بزرگوار است. روزی مأمون، مجلس مناظرهای در حضور پیشوایان تمام ادیان در محضر امام رضا (علیهالسلام) برپا کرده بود. در میان مناظره، حضرت از مأمون پرسید: آیا وقت نماز رسیده است؟ عمران که داشت سخنان امام را میشنید از امام خواست تا جواب پاسخ او را کامل کنند؛ ولی امام فرمود: بعد از نماز برمیگردم(41).
روزی امام رضا (علیهالسلام) به دعبلِ شاعر، لباس خز سبز رنگی هدیه داد و فرمود:
در نگهداری این لباس، کوشا باش؛ چرا که در این لباس، هزار شب و در هر شب، هزار رکعت نماز خواندم و هزار بار قرآن را ختم کردم(42).
همچنین گزارشهای زیادی از سجدههای طولانی آن امام و حالتهای روحانی و ملکوتی ایشان در حال نماز رسیده است(43).
اول) آثار نماز
بررسی سخنان امام رضا (علیهالسلام) درباره نماز، نکات زیبایی را درباره آثار این عمل مهم عبادی آشکار میسازد:* دوری از گناه
نماز، مؤثرترین ارتباط با خداست و اگر با شرایط صحیح انجام شود، دل را از عشق و محبّت خدا لبریز میکند. در پرتو نماز، زمینه پاک سازی درون از آلودگیها فراهم میشود و دل و جان آدمی شستشو مییابد. قرآن به این حقیقت والا چنین اشاره میکند:إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ؛ نماز از كار زشت و ناپسند باز میدارد(44).
«فحشا» اشاره به گناهان بزرگ پنهانی دارد که بر اثر غلبه قوای شهوانی در دام آن گرفتار شده و «منکر» بیانگر گناهان بزرگ و آشکاری است که بر اثر غلبه قوه غضب، گریبانگیر آدمی شده است(45). خصوصیت نماز، آن است که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد میاندازد؛ از این رو دارای اثر بازدارندگی از فحشاء و منکر است(46).
یاد خدا بودن مساوی با فراموش کردن غیر خداست.
گاهی انسان در محراب عبادت قرار میگیرد و به راز و نیاز و نماز به درگاه وی روی میآورد و او را به الله بودن، ربّ بودن، رحمان بودن، رحیم بودن، یگانه بودن و صمد بودن توصیف میکند. راز و نیاز، عالیترین تأثیرها را در نفس او بر جای میگذارد و روح و زندگی وی را براساس مکتب والای اسلام پرورش میدهد. نماز، سرود توحید و یکتاپرستی، فضیلت و پاکی است که فکر و روح را در برابر عوامل آلوده ای که از زندگی روزمره با آن سر و کار داریم، پاک نگه میدارد. اگر حضور نماز در زندگی، کم رنگ شود یاد خدا به فراموشی سپرده و جولانگاه شیطان فراهم می شود. امام رضا (علیهالسلام) از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) روایت کرد:شیطان از مؤمن، دلتنگ است؛ مادامی که نمازهای پنج گانه را به جای آورد. هر گاه نماز خود را ترک کند، شیطان بر او مسلّط، میگردد و گرفتار گناه و فساد میشود(47).
* رفع گرفتاری
زندگی همواره با فراز و فرودهای بسیاری همراه است. غمها با شادیها در آمیختهاند و سختیها همراه گشایشها جلوههای مختلف زندگی بشرند. آن گاه که انسان با گرفتاریهای زندگی، دست و پنجه نرم میکند، بهترین راه برای پناه بردن به آفریننده جهان، نماز و عبادت است.مقاتل میگوید از امام رضا (علیهالسلام) درخواست کردم که برای برطرف شدن گرفتاریها و برآورده شدن حاجتهایم دعایی تعلیم دهد. حضرت این نسخه را تجویز کرد:
غسل کن، لباس تمیز بر تن کن، بوی خوش استعمال کن و زیر آسمان دو رکعت نماز بگذار. سپس دعا کن(48).
شخصی در کار خود مانده بود که برای مسافرت، راه دریا را پیش گیرد یا از خشکی برود؛ چرا که در هر دو با خطرهای بسیاری مواجه بود. امام رضا (علیهالسلام) به او فرمود:
در غیر از وقت نماز، وارد مسجد شو و دو رکعت نماز بخوان. سپس صد بار از خدا طلب خیر کن. سپس به قلبت رجوع کن و به آن عمل کن(49).
دوم) آداب نماز
حضور در پیشگاه الهی، آدابی دارد که برخی مربوط به باطن و بخشی در ارتباط با ظاهر است. نمازگزار باید تمام فکر و ذهنش را از وجود اغیار، خالی کند و همه حواس و توجه خود را به جمال دوست معطوف کند. شخص باید با گفتن تکبیرة الاحرام هر خیالی غیر از دوست را بر خود حرام کند، مانند فقیری نیازمند در درگاه قادری مطلق حضور یابد، از سر اخلاص سر بر خاک گذارد و با تمام وجود، خود را در محضر او حاضر ببیند.حضور در پیشگاه دوست، آداب دیگری نیز دارد که مربوط به ظاهر است. کسی که میخواهد با محبوبش سخن بگوید باید ظاهر خود را نیز آراسته کند. در کلمات نورانی امام رضا (علیهالسلام) به دو مورد از آداب ظاهری نماز اشاره شده است:
* لباس زیبا و آراسته
خداوند در آخرین نامه هدایت خود به تمام انسانها دستور میدهد که هنگام رفتن به مسجد، زینت خود را به همراه داشته باشند:
یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ؛ اى فرزندان آدم، جامه خود را در هر نمازى برگیرید(50).
این آیه میتواند هم به زینتهای جسمانی اشاره داشته باشد که شامل پوشیدن لباسهای مرتب و پاک و تمیز، شانه زدن موها و استفاده از بوی خوش میشود و هم شامل زینتهای معنوی نظیر صفات انسانی، ملکات اخلاقی، پاکی نیت و اخلاص شود(51).
آیه در حقیقت، نکوهشی از عمل زشت جمعی از اعراب در زمان جاهلیت است که هنگام ورود به مسجدالحرام و طواف خانه خدا، عریان و برهنه میشدند و هم اندرزی است به آنها که هنگام نماز و یا رفتن به مساجد، لباسهای کثیف و کهنه بر تن میکنند(52).
کسی که توفیق حضور در پیشگاه خدا پیدا میکند باید ظاهرش آراسته باشد. یکی از یاران حضرت رضا (علیهالسلام) میگوید: امام رضا (علیهالسلام) را دیدم که در جامه خز که لباسی آراسته و زیباست نماز میخواند(53).
* مسواک زدن
یکی از آداب حضور در پیشگاه الهی، پاکی ظاهر است. امام رضا (علیهالسلام) فلسفه وجوب وضو قبل از نماز را این گونه بیان میفرماید:
برای این که بنده وقتی در مقابل پروردگار جبّار به مناجات میایستد، طاهر و پاکیزه باشد، علاوه بر آن که امر و فرمان او را که به منظور بر حذر ماندن از پلیدیها و نجاسات صادر شده، اطاعت کرده و همچنین کسالت و چرت از او برطرف شود و قلب از ناپاکیهای باطنی و معنوی نیز تزکیه میشود؛ در نتیجه، بنده با جسم و قلب طاهر در مقابل خدا میایستد و با او مناجات میکند(54).
هنگامی که پاکی جسم با نیت خدایی باشد، پاکی قلب و درون را نیز در پی دارد؛ از این رو توجه به ظاهر و پاک کردن آن از آلودگیها مورد توجه پیشوایان دین قرار گرفته است. امام رضا (علیهالسلام) درباره پاکیزگی ظاهر از جمله بهداشت دهان و دندان هنگام نماز توجه ویژهای داشتهاند. در روایتی آمده است: حضرت رضا (علیهالسلام) ظرفی داشت که در آن پنج مسواک بود و بر هر کدام از آنها اسم یکی از نمازهای پنج گانه نوشته بود که با هر یک از آنها در همان وقت، مسواک میزد(55).
معمّر بن خلاد میگوید: در خراسان، هنگامی که امام رضا (علیهالسلام) نماز صبح را میخواند تا طلوع آفتاب بر جایگاه نماز خود مینشست. سپس ظرفی که در آن مسواکهایش بود میآورد و مسواک میزد(56).
ج) حج
حج، بریدن از خلق و رویکردی به سوی حقّ و سفر از خلق به حقّ و دور شدن از غیر خدا است. انسان با رفتن به حج، مزهای از مزههای ملکوت را میچشد. او خموشی است که به بارگاه نور، بهجت و سرور راه یافته است. حجگزار به سوی خدا فرار میکند. حج، منازل و مقاماتی دارد که دیدار حقّ، اوج آن است. حج، راه رستگاری و فوز عظیم است.هر عبادتی مخصوص کاری است؛ اما حج، تنها عبادتی است که تمام عبادتها را در برمیگیرد.
در حج نماز، استغفار و زهد معنا میشود، فلسفهی اشک نمودار میشود و راز و نیاز با خدا، نجوا و همنشینی با او در کنار خانهاش به اوج میرسد. زائر چون ستارهای درخشان در آسمان تاریکیها میدرخشد و نامش در دفتر خدا ثبت میشود. انسانی که به حج میرود، مهمان خداست و خدا از او میزبانی میکند. زیارت خانهی خدا، جمع کردن سنگریزهها، رفتن به عرفات، ورود به صحرای مشعر، گام نهادن در سرزمین پر رمز و راز مِنا و گردش به دور خانهی یار، همه و همه غذاهایی است که خدای سبحان بر سر سفرهی خود نهاده است تا باریافتگان ملکوت از آن بهره گیرند.حکمت عبودیت در حج به کمال میرسد. حج، عفو گنهکاران، آزمون انسانها و نشانهی عظمت بی پایان الهی است.
دین خدا با حج زنده است، تجدید خاطره با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، سرزمین وحی و اهل بیت عصمت (علیهالسلام) در حج شکل میگیرد. حج، ذکر خدا و بازار خدا است. حاجی در این بازار با خدا معامله میکند و از او مزد میستاند. کسی که تارک حج باشد کوری است که در قیامت، نابینا محشور میشود. حج، جهاد ضعفا، لبیک گفتن به دعوت ابراهیم خلیل (علیهالسلام) و دیدار خداست. امام رضا (علیهالسلام) فرمود:
حج و عمره، فقر و گناهان را از بین میبرد(57).
زائر خانة خدا باریافته به درگاه الهی و مهمان خداست و به عنوان مهمان بر خدا وارد شده است.
خداوند، حج گزار را میزبانی میکند، او را در کنف حمایت خود گرفته، مسئولیتش را به عهده میگیرد. زائر در این مهمانی بر سفرهی گسترده الهی مینشیند و با غذاهای آسمانی تغذیه میشود. مهمان، میزبان را میبیند و به دیدار او میرود و خداوند، کرامتها و هدایای خود را به او ارزانی میدارد. بهرهی مهمانی خدا، بهشت و انجام این عمل عبادی، زمینه ساز زندگی معنوی است. امام رضا (علیهالسلام) دربارة حکمت و فلسفه حج فرمود:از آن جهت مردمان به حج مکلف شدهاند تا به جانب خدای بزرگ روی آورند و خواستار افزونی نعمت شوند و از گناهان بیرون آیند و از گذشته خویش توبه کنند و در آینده، دینداری و تعهد پیشه سازند. همچنین در حج، اموالی خرج میکنند، رنج و سختی میبینند، از زن و فرزند دور می شوند، از لذّتها دست میکشند، در سرما و گرما با گامهایی استوار به این سفر میروند و همواره در حال فروتنی و خضوع و توجه به خدا به سر میبرند. در حج برای مردم، آگاهی دینی، حاصل و اخبار امامان (علیهالسلام) نقل میشود و به دیگر ناحیه و کشورها میرسد(58)
پینوشتها:
1- ذاریات/56.
2- مجلسی، بحارالانوار، ج1، ص225.
3- صدوق، الامالی، ص588.
4- مجلسی، بحارالانوار،=ج2، ص212.
5- صدوق، الامالی، ص337؛ مجلسی، بحارالانوار، ج1، ص207.
6- مجلسی، بحارالانوار، ج67، ص252.
7- صدوق، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج2، ص69.
8- مجلسی، بحارالانوار، ج41، ص14.
9- صدوق، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج1، ص258.
10- همان، ج2، ص103.
11- همان.
12- مجلسی، بحارالانوار، ج91، ص151.
13- صدوق، الامالی، ص336؛ مجلسی، بحارالانوار، ج70، ص157.
14- صدوق، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج2، ص70.
15- نور/37.
16- صدوق، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج1، ص127.
17- همان.
18- مؤمنون/2.
19- مؤمنون/9.
20- معارج/23.
21- معارج/34.
22- مؤمنون/2.
23- بقره/45.
24- مائده/12.
25- مؤمنون/9.
26- نساء/103.
27- مؤمنون/ 1 و 2.
28- توبه/54.
29- ابراهیم/40.
30- طه/14.
31- عنکبوت/45.
32- مدثر/ 42 و 43.
33- صدوق، علل الشرائع، ج1، ص256.
34- طه/14.
35- مجلسی، بحار الانوار، ج43، ص239.
36- همان، ج80، ص346.
37- همان، ج46، ص64.
38- همان، ج84، ص265.
39- فیض کاشانی، محجة البیضاء، ج1، ص378.
40- همان، ص350.
41- صدوق، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج1، ص154.
42- نجاشی، رجال،ص276.
43- حسینی قزوینی، موسوعة الامام الرضا (علیهالسلام)، ج2، ص126-133.
44- عنکبوت/45.
45- مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج11، ص370.
46- همان، ج16، ص284.
47- صدوق، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج2، ص28.
48- کلینی، الکافی، ج3، ص477.
49- همان، ص471.
50- اعراف/31.
51- مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج6، ص148.
52- همان.
53- صدوق، الفقیه، ج1، ص170.
54- صدوق، علل الشرائع، ج1، ص256.
55- طبرسی، مکارم الاخلاق، ص50.
56- صدوق، الفقیه، ج1، ص319.
57- طوسی، تهذیب الاحکام، ج5، ص22.
58- صدوق، عیون اخبار الرضا (علیهالسلام)، ج2، ص119.
فعّالی، محمدتقی؛ (1394)،سبک زندگی رضوی (6)- زندگی معنوی، انتشارات بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا(علیهالسلام).