نویسنده: غلامرضا معصومی
آشناسازی در قبایل تیرا دل فیوگو (Tirra del fuego)، بیشتر یک دورهی آموزش اخلاقی، اجتماعی و مذهبی است تا یک مراسم و یا آزمونهای سخت سرّی. در این مراسم دختران نیز همراه پسران آشنا میشوند. بنا به عقیدهی برخی، آشناسازیِ دسته جمعی، باستانیترین شکل این گونه مراسم میباشد که در آن قطع عضو وجود نداشته و منحصر به آموزش ماهیت و فعالیتهای موجود برتر میباشد. دسته جمعی بودن این آشناسازی و جدا نکردن پسران از دختران، باعث به وجود آمدن این عقیده میشود که آشناسازی قبایل تیرادل فیوگو، کهنتر از مراسم آشناسازی کورنائیهای استرالیا میباشد. در مراسم آشناسازی قبایل تیرادل فیوگو، آئینها و مراسم به نام موجود برتر صورت نگرفته و حتی میتوان گفت که این اعمال اهمیت موجودات برتر را نیز کاهش میدهد. در بعضی مواقع حضور فعال آنان در مراسم نیز حذف شده و موجودات شیطانی و شخصیتهای افسانهای جایگزین آنان میشوند. مردم قبیلهی یامانا (Yamana)، پسران را در کلبهای وارد میکنند، سپس روح شریر یتائیتا (Yetaita) در حالی که خطوط قرمز و سفیدی بر صورت دارد از پشت پردهای بیرون جهیده، به نوآموزان حملهور شده و آنان را به هوا پرتاب میکند. از طرفی آموزش دهندگان به نوآموزان تأکید میکنند که دربارهی ظهور و اعمال یتائیتا و به طور کلی هر چه در آن کلبه اتفاق افتاده، رازدار باشند. در طی مراسم آشناسازی، آموزش دهندگان به طور دائم به موجود برتر یا واتایوئیناوا (Watauinewa) که این مراسم را بنیان گذاشته، اشاره میکنند. البته باید دانست که از لحاظ شعائر نیز نقش یتائیتا برجستهتر از واتایوئیناوا میباشد. در مراسم آشناسازی در این قبایل به نوزایی نیز بسیار توجه میشود. مردم قبیلهی سلکنام (Selknam) به افسانهای در مورد پنهانی شدن مراسم آشناسازی اعتقاد داشته و میگویند که در آغاز، ماه - زن یا کرا (Kera) همراه با ساحرهای نیرومند، زنان را وا میداشتند تا با گذاشتن ماسکهایی بر صورت، مردان را به تبدیل کردن به ارواح تهدید کنند که این موضوع نشان دهندهی آشنا بودن آنها با هنر ساخت و کاربرد ماسک نیز میباشد. اما یک روز خورشید - مرد یا کران (Keran)، راز زنان را دریافته و آن را برای مردان بازگو میکند. مردان نیز خشمگین شده و تمامی زنان را غیر از دختران کوچک میکشند. از آن پس، مردان مراسم آشناسازی را پنهانی و با استفاده از روبند و ماسک و آئینهای نمایشی برگزار کرده و زنان را تهدید میکنند. در قبایل کنگو و ساحل لوآنگو (Loango)، دارویی بیهوش کننده به پسران بین ده تا دوازده ساله نوشانده، آنها را برای ختنه کردن به جنگل میبرند و سپس در بتخانه مدفون میسازند. بعد از آن هنگامی که نوآموزان زندگی گذشتهی خویش را فراموش کردند، آنان را با رنگی سفید، رنگ آمیزی میکنند به این نشان که به صورت ارواح در آمدهاند. سپس به نوآموزان اجازهی دزدی کردن داده شده و در طول مدت انزوا در جنگل، سنتهای قبیلهای و یک زبان جدید را میآموزند. به طور کّل میتوان گفت که ختنه، تدفین، فراموش کردن گذشته، از دست دادن خودآگاهی، شباهت نوآموزان به ارواح و آموختن زبان جدید از مشخصات مرگی نمادین میباشد. در قبایل پاتا سیوا (Pata Siwa) و باکوا (Bachua)، واقع در سرام (Ceram) غربی، زنانی با نیزههایی خون آلود دیده میشوند، به این نشان که زنان، نوآموزان را کشتهاند. در قبیلهی باکوا نیز نوآموزان چند ماه در کلبهای دور از قبیله به سر میبرند تا حدی که در چشم مادرانشان مرده مینمایند. در قبیلهی گاندا (Ganda) واقع در سرزمین آفریقا، مراسم بدین صورت است که مردی در تونلی مخفی شده و شاخههایی را که نوک آنها از فاصلهی دور قابل دیدن است، تکان داده، سپس خود را به خون بز آغشته کرده و از تونل بیرون میآید. وی خود را بر زمین میافکند به این نشان که بیهوش شده است. پس از آن به نوآموزان فرمان داده میشود که یکی پس از دیگری وارد تونل شوند. نوآموزان وحشت کرده، تقاضا میکنند که از این کار معاف شوند. آنگاه آموزش دهنده با دریافت مبلغ معیّنی از نوآموز، وی را از انجام این عمل معاف میکند. در قبیلهی المنا (Elmena)، زمانی که بچهها به سن ده سالگی میرسند، در خانهی مردان منزوی شده، سپس پیشتازان و کوواو (خدای کوه) ده را مورد تهاجم قرار میدهند. این مردان نقابدار اهالی ده را دچار وحشت کرده و هر زن یا ناآشنایی را که در صدد کشف هویت آنها برآید، میکشند. هنگامی که کوواو ظاهر میشود، تمام نوآموزان به بیشه برده شده و سرانجام در یک شب، نوآموزان به حضور وی برده میشوند. در آنجا نوآموزان فقط صدایی را در تاریکی شنیده و تهدید میشوند که اگر این راز را برای کسی آشکار سازند، کشته خواهند شد. پس از آن نوآموزان دوباره به کلبه باز گردانده شده و تحت شرایط پرهیز از محرّمات قرار میگیرند. در قبیلهی دیگری از گینه نو، کلبهی مخصوصی به شکل هیولای بارلون (Barlun)، برای ختنه کردن پسران بنا میکنند. آنها معتقدند که این هیولا دارای شکم و دم بوده و نوآموزان را میخورد. ظاهراً نوآموزان از دهان هیولا، وارد شکمش شده و سپس استفراغ میشوند. در پاپوا (Papua)، نوآموزان توسط یک روح که صدایی شبیه آوای فلوت دارد، بلعیده شده و سپس استفراغ میشوند. پاپواهای (Papuans) گینه نو نیز هیکل هیولایی را که کایومیونیو (Kaiomyunew) نامیده میشود، از تنهی نخل ماداگاسکاری ساخته و نوآموز را در هنگام مراسم آشناسازی وارد شکم این هیولا میکنند. ورود به شکم هیولا در واقع بازگشت نوآموز به وضعیت جنینی را نمایش میدهد. این مرگِ نمایشی که دوباره زادن یا نوزایی را در پی دارد، برای نوآموز، فراگرفتن آگاهیها و اطلاعات سرّی را به همراه میآورد. نوآموز در دورانِ مرگ نمادی و زیستن با مردگان، آگاهیهای سرّی را که از نظر مذهبی دارای اهمیتی فراوان میباشند از نیاکانش میآموزد.
$ درجات آشناسازی:
مراسم آشناسازیِ سن بلوغ عبارت است از مجموعه آئینهایی که تمام نوآموزان مجاز به شرکت در همهی آنها نیستند. مثلاً هنگامی که ختنه کردن صورت میگیرد، باید مدتی بگذرد تا به عنوان رسیدن به درجهای جدید از آشناسازی، مراسم کشیدن دندان انجام شود. به عبارت دیگر دستیابی به تمام سنتهای قبیله برای نوآموز بستگی به نیروهای روحی آشنا شونده، درک رمزها توسط وی و گنجایش تجربه کردن امر مقدس نوآموز را دارد. تجربهی مذهبی و آگاهی، دارای درجاتی عالی است که دسترسی به آنها به استعداد و هوشیاری فرد بستگی دارد. ابتدا باید توجه داشت که آشناسازی سن بلوغ برای دختران به گستردگی مراسم پسران نبوده و دیگر اینکه آشناسازی دختران، به صورت انفرادی و با شروع نخستین دورهی قاعدگی آغاز میشود که این علامت برای افراد مختلف همزمان نیست. دختران پس از نخستین دوره قاعدگی منزوی شده و از جامعه جدا میگردند. طول مدت این جدایی در فرهنگهای مختلف، متفاوت میباشد. به طور مثال در استرالیا و هند، سه روز؛ در نیوزیلند، بیست روز و در کامبوجیا چند سال میباشد. در آفریقا اگر تعداد دختران برای مراسم آشناسازی به حدی برسد که گروهی تشکیل شود، گروه تحت رهبری پیرترین خویشاوند مؤنث یا تحت راهنمایی پیرزنان قرار گرفته و آنها به دختران، اسرار جنسیت و باروری، رسوم قبیله و همچنین سنتهای مذهبی ویژهی زنان را میآموزند. آموزشهای سن بلوغ دختران که تقریباً همهی آنها جنبهای مذهبی دارند عبارت از پذیرفتن وضع خاص زن، یعنی خالق بودن و به عهده گرفتن مسئولیتهایی در جامعه و دنیا میباشد. عنصر مهم این آئینها، جدایی است که در جنگل یا کلبهای دور از قبیله انجام گرفته و همچنین نمایش ظلمت که در این جدایی وجود دارد. در جوامع آمریکای جنوبی، دختران از لمس کردن زمین نیز منع شده و به همین خاطر شبها و روزها را در یک زنبیل میگذرانند. در بعضی از قبایل ساحلی آمریکای شمالی، دختران بعد از نخستین دورهی قاعدگی، مدت سه روز در کلبهای منزوی شده، از محرّمات پرهیز کرده و به گِل اُخری آلوده میشوند. سپس صبح روز چهارم به همراه زنان، برای شستشویی آئینی به شهر یا مرداب رفته و پس از آن در جمع زنان پذیرفته میشوند. آنها به طور رسمی به تمام افراد جامعه نشان داده میشوند که به معنای پذیرفتن شرایط زن شدنشان میباشد. در میان قبیلهی دیاک (Dayak)، دختران تازه بالغ به مدت یک سال در کلبهای سفید، با لباسی سفید منزوی شده و در این مدت به آنها غذای سفید میخورانند. پس از پایان این دوره، دختران از رگ مردی جوان، توسط یک نی، خون میمکند، بدین معنا که دختر در زمان جدایی نه مرد و نه زن، بلکه خنثی میباشد. در میان مردم قبیلهی یائو (Yao) نیز آشناسازی با نخستین قاعدگی آغاز شده و با تولد نخستین کودک پایان میپذیرد که رمز خون در این هنگام به کمال میرسد. این پدیده به نظر بومیان، اشاره به نیروهای تطهیرکنندهی دورهای و باروری شفابخش دارد. ارتباطی رمزی میان آشناسازیهای جنس مؤنث و ریسندگی نیز وجود دارد. دختران که از آزادی پیش زفافی بهرهمند میشوند، میتوانند با پسران در خانهای که برای ریسندگی جمع میشوند، ملاقات کنند. آزادیهای پیش زفافی، شهوانی نبوده و از یک رمز فراموش شده، سرچشمه گرفته و ابداً ارتباطی با لذت جوییهای کفرآمیز و شهوانی ندارد.
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول.
$ درجات آشناسازی:
مراسم آشناسازیِ سن بلوغ عبارت است از مجموعه آئینهایی که تمام نوآموزان مجاز به شرکت در همهی آنها نیستند. مثلاً هنگامی که ختنه کردن صورت میگیرد، باید مدتی بگذرد تا به عنوان رسیدن به درجهای جدید از آشناسازی، مراسم کشیدن دندان انجام شود. به عبارت دیگر دستیابی به تمام سنتهای قبیله برای نوآموز بستگی به نیروهای روحی آشنا شونده، درک رمزها توسط وی و گنجایش تجربه کردن امر مقدس نوآموز را دارد. تجربهی مذهبی و آگاهی، دارای درجاتی عالی است که دسترسی به آنها به استعداد و هوشیاری فرد بستگی دارد. ابتدا باید توجه داشت که آشناسازی سن بلوغ برای دختران به گستردگی مراسم پسران نبوده و دیگر اینکه آشناسازی دختران، به صورت انفرادی و با شروع نخستین دورهی قاعدگی آغاز میشود که این علامت برای افراد مختلف همزمان نیست. دختران پس از نخستین دوره قاعدگی منزوی شده و از جامعه جدا میگردند. طول مدت این جدایی در فرهنگهای مختلف، متفاوت میباشد. به طور مثال در استرالیا و هند، سه روز؛ در نیوزیلند، بیست روز و در کامبوجیا چند سال میباشد. در آفریقا اگر تعداد دختران برای مراسم آشناسازی به حدی برسد که گروهی تشکیل شود، گروه تحت رهبری پیرترین خویشاوند مؤنث یا تحت راهنمایی پیرزنان قرار گرفته و آنها به دختران، اسرار جنسیت و باروری، رسوم قبیله و همچنین سنتهای مذهبی ویژهی زنان را میآموزند. آموزشهای سن بلوغ دختران که تقریباً همهی آنها جنبهای مذهبی دارند عبارت از پذیرفتن وضع خاص زن، یعنی خالق بودن و به عهده گرفتن مسئولیتهایی در جامعه و دنیا میباشد. عنصر مهم این آئینها، جدایی است که در جنگل یا کلبهای دور از قبیله انجام گرفته و همچنین نمایش ظلمت که در این جدایی وجود دارد. در جوامع آمریکای جنوبی، دختران از لمس کردن زمین نیز منع شده و به همین خاطر شبها و روزها را در یک زنبیل میگذرانند. در بعضی از قبایل ساحلی آمریکای شمالی، دختران بعد از نخستین دورهی قاعدگی، مدت سه روز در کلبهای منزوی شده، از محرّمات پرهیز کرده و به گِل اُخری آلوده میشوند. سپس صبح روز چهارم به همراه زنان، برای شستشویی آئینی به شهر یا مرداب رفته و پس از آن در جمع زنان پذیرفته میشوند. آنها به طور رسمی به تمام افراد جامعه نشان داده میشوند که به معنای پذیرفتن شرایط زن شدنشان میباشد. در میان قبیلهی دیاک (Dayak)، دختران تازه بالغ به مدت یک سال در کلبهای سفید، با لباسی سفید منزوی شده و در این مدت به آنها غذای سفید میخورانند. پس از پایان این دوره، دختران از رگ مردی جوان، توسط یک نی، خون میمکند، بدین معنا که دختر در زمان جدایی نه مرد و نه زن، بلکه خنثی میباشد. در میان مردم قبیلهی یائو (Yao) نیز آشناسازی با نخستین قاعدگی آغاز شده و با تولد نخستین کودک پایان میپذیرد که رمز خون در این هنگام به کمال میرسد. این پدیده به نظر بومیان، اشاره به نیروهای تطهیرکنندهی دورهای و باروری شفابخش دارد. ارتباطی رمزی میان آشناسازیهای جنس مؤنث و ریسندگی نیز وجود دارد. دختران که از آزادی پیش زفافی بهرهمند میشوند، میتوانند با پسران در خانهای که برای ریسندگی جمع میشوند، ملاقات کنند. آزادیهای پیش زفافی، شهوانی نبوده و از یک رمز فراموش شده، سرچشمه گرفته و ابداً ارتباطی با لذت جوییهای کفرآمیز و شهوانی ندارد.
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول.