نویسنده: غلامرضا معصومی
زرتشتیان، آتش را به درجهی تقدیس پرستش کرده، آن را آتر (Atar) نامیده و عقیده داشتند که آتر فرزند خدای روشنایی میباشد. البته بنابر عقیدهای دیگر، اعتقاد به آتر، به منزلهی آتش آزمایش گنهکاران و به قبل از زمان زرتشت (Zoroaster) باز میگردد. آتش تا به امروز کانون آئینهای هندو و زرتشتی بوده، اما ریشههای آن به دوران هند و اروپایی باز میگردد. در هند، آتش با نام آگنی (Agni) ستایش شده که در عین حال هم زمینی و هم ایزدی محسوب میشود.
این خدا قادر است تا در بسیاری از مواقع، خود را به شکل و شمایل انسان درآورده و نمایندهی قدرتی باشد که نام آن را برپیشانی دارد. آتر فرزند اهورامزدا (Ahura Mazda)، سرور بزرگ بوده و مردم میبایست گوشت را به عنوان قربانی به آتش تقدیم کنند. آنها در همان حال باید دستهای از گیاه مقدس بَرسَم را در دست گرفته و به نیایشگران بگویند: «...ای آتش، فرزند اهورامزدا، تو شایستهی آن هستی که برایت قربانی و به درگاهت نیایش کنند، باشد که قربانی و ستایش مردم را در خانهی آنها بپذیری». عنصر آتش در همه جای جهان پراکنده شده و حتی در خورشید وجود دارد. در ابرهای توفانزا برافروخته شده و به صورت برق بر زمین فرود میآید و دائماً به دست مردمان دوباره متولد میشود. بنابراین آگنی را راه خدایان توصیف میکنند که از آن میتوان به قلههای آسمان رسید. آتر با خدای میترا (Mithra) پیوندی تنگاتنگ داشته و آنها با هم موفق میشوند تا "فرّه" را از گزند دیو اژی دهاک (Azhi Dahaka) نجات دهند. آتر در حالی که سواره پشت گردونهی میترا میتازد، به تصویر کشیده شده و نقش آتر در مبارزه با دیو، برای تصرف فرّه در زامیادیشت نیز وجود دارد. (1) هنگامی که نثارها را بر آتش میافشانند، بر این باورند که آتش واسطهی میان خدایان و انسان است، زیرا در این جاست که دو جهان به هم پیوند میخورند. آگنی خدایی است که به صورت آتش، قربانی را دریافت کرده و به عنوان روحانی دینی آن را به خدایان تقدیم میدارد. در دین زرتشتی کنونی نیز آتش چنان مقدس است که نه اشعهی خورشید را باید گذاشت که بر آن بیفتد و نه چشم کافری آن را ببیند. شاید همیشه وضع چنین نبوده، زیرا در دورانهای کهن، آتشدانها را بر سر کوهها میساختند. یکی از اسطورههای آتر که در سرود قدیمی زامیادیشت آمده، ستیز میان آتر و غول اژی دهاک را بر سر "فرّه" ایزدی روایت میکند. آتر به اژی دهاک هشدار میدهد که: «ای اژی دهاک سه پوزه (2)، باز گرد. اگر آن فره را به چنگ آوری، بر پشت تو زبانه کشم و در دهان تو شعله افکنم که دیگر هرگز نتوانی بر روی زمینِ آفریدهی اهوره گام برداری» (3).
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول.
این خدا قادر است تا در بسیاری از مواقع، خود را به شکل و شمایل انسان درآورده و نمایندهی قدرتی باشد که نام آن را برپیشانی دارد. آتر فرزند اهورامزدا (Ahura Mazda)، سرور بزرگ بوده و مردم میبایست گوشت را به عنوان قربانی به آتش تقدیم کنند. آنها در همان حال باید دستهای از گیاه مقدس بَرسَم را در دست گرفته و به نیایشگران بگویند: «...ای آتش، فرزند اهورامزدا، تو شایستهی آن هستی که برایت قربانی و به درگاهت نیایش کنند، باشد که قربانی و ستایش مردم را در خانهی آنها بپذیری». عنصر آتش در همه جای جهان پراکنده شده و حتی در خورشید وجود دارد. در ابرهای توفانزا برافروخته شده و به صورت برق بر زمین فرود میآید و دائماً به دست مردمان دوباره متولد میشود. بنابراین آگنی را راه خدایان توصیف میکنند که از آن میتوان به قلههای آسمان رسید. آتر با خدای میترا (Mithra) پیوندی تنگاتنگ داشته و آنها با هم موفق میشوند تا "فرّه" را از گزند دیو اژی دهاک (Azhi Dahaka) نجات دهند. آتر در حالی که سواره پشت گردونهی میترا میتازد، به تصویر کشیده شده و نقش آتر در مبارزه با دیو، برای تصرف فرّه در زامیادیشت نیز وجود دارد. (1) هنگامی که نثارها را بر آتش میافشانند، بر این باورند که آتش واسطهی میان خدایان و انسان است، زیرا در این جاست که دو جهان به هم پیوند میخورند. آگنی خدایی است که به صورت آتش، قربانی را دریافت کرده و به عنوان روحانی دینی آن را به خدایان تقدیم میدارد. در دین زرتشتی کنونی نیز آتش چنان مقدس است که نه اشعهی خورشید را باید گذاشت که بر آن بیفتد و نه چشم کافری آن را ببیند. شاید همیشه وضع چنین نبوده، زیرا در دورانهای کهن، آتشدانها را بر سر کوهها میساختند. یکی از اسطورههای آتر که در سرود قدیمی زامیادیشت آمده، ستیز میان آتر و غول اژی دهاک را بر سر "فرّه" ایزدی روایت میکند. آتر به اژی دهاک هشدار میدهد که: «ای اژی دهاک سه پوزه (2)، باز گرد. اگر آن فره را به چنگ آوری، بر پشت تو زبانه کشم و در دهان تو شعله افکنم که دیگر هرگز نتوانی بر روی زمینِ آفریدهی اهوره گام برداری» (3).
پینوشتها:
1. یشت نوزدهم، 51-49.
2. غولی که دارای سه پوزه بوده و تجسمی از هوس ویرانگر میباشد.
3. یشت نوزدهم، بند 59، بر اساس ترجمهای از ولف.
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول.