نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
مسافران دريا براي وقت گذراني در طي سفر، اغلب سگهاي دستآموز مالتي يا ميمون با خود به کشتي ميبردند. يکبار يکي از مسافران با خود ميموني به کشتي ميبَرَد. هنگامي که کشتي از دماغهي سانيوم (1) و ساحل آتيکا (2) دور ميشود، توفاني شديد برميخيزد و آن را با تمام مسافران خود از جمله ميمون توي دريا سرنگون ميکند. ميمون روي تختهپارهاي ميپرد و شروع به شنا ميکند. دلفيني او را ميبيند و با انسان اشتباه ميگيرد. دلفين ميمون را بر پشت خود ميگذارد و بهسوي ساحل شنا ميکند. دلفين همچنان که به بندر پيرائوسِ (3) آتن نزديک ميشود از ميمون ميپرسد که آيا او در آتن بهدنيا آمده است. وقتي ميمون جواب مثبت ميدهد و ميافزايد که پدر و مادرش از شهروندان مشهور آتن هستند، دلفين از او ميپرسد آيا پيرائوس را هم ميشناسد. ميمون تصوّر ميکند پيرائوس نام يکي از اهالي آنجاست و پاسخ ميدهد که نهتنها پيرائوس را کاملاً ميشناسد، بلکه پيرائوس يکي از بهترين دوستان او هم هست. دلفين از شنيدن چنين دروغ شاخداري چنان خشمگين ميشود که او را از پشت خود به دريا مياندازد تا غرق شود.
اين حکايت کساني را مسخره ميکند که خود، حقيقت را نميدانند امّا گمان ميکنند ميتوانند يک مشت دروغ به خورد ديگران بدهند.
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
اين حکايت کساني را مسخره ميکند که خود، حقيقت را نميدانند امّا گمان ميکنند ميتوانند يک مشت دروغ به خورد ديگران بدهند.
پينوشتها:
1.Sunium
2.Attica
3.Piraeus
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم