وضعيت اردن و شيعيان آن
1) وضعيت اردن و شيعيان آن
اردن با 89206 کيلومتر مربع مساحت، در جنوب غربي آسيا قرار دارد و با سوريه در شمال، عربستان در شرق و جنوب، فلسطين اشغالي در غرب، و عراق در شمال شرقي همسايه است. اين کشور شامل فلاتي وسيع و بياباني است که ارتفاعش از شرق به غرب کاهش مي يابد. تنها بخشي از شمال غربي آن حالت جلگه اي دارد. نواحي مجاور بحرالميت در غرب آن که چهار صد متر پايين تر از سطح دريا است، گودترين ناحيه ي جهان به شمار مي آيد. اردن در واقع بخشي از دشت هاي وسيع گوشه شمال غربي شبه جزيره عربستان محسوب مي شود. مهم ترين رود آن با سيصد کيلومتر طول، رود اردن يا نهر الاردن است که از ارتفاعات شرقي سرچشمه مي گيرد و به درياي مرده مي ريزد. اين کشور، آب و هواي معتدل مديترانه اي دارد.
اردن به سيزده ناحيه تقسيم مي شود و مرکز حکومت آن شهر امان است. اين کشور به عنوان کشوري مستقل، پديده اي متعلق به قرن بيستم ميلادي است و قبل از آن هيچ گاه موجوديت مستقلي نداشته است. بزرگ ترين گروه قومي آن، اعراب بدوي هستند که در ابتداي تأسيس اميرنشين اردن چهل درصد سکنه ي آن را تشکيل مي دادند، ولي امروزه هفت درصد مردم اردن از اين قوم هستند. آنها به رغم کمي جمعيت، نقش عمده اي در رژيم سياسي دارند. اقليت هاي ديگر، چرکس ها و شيشاني ها (چچن ها) مي باشند که اولي سني مذهب و دومي شيعه هستند. زبان رسمي اردن عربي است. جمعيت اردن به حدود چهار ميليون نفر بالغ مي گردد که نيمي از آنها را فلسطينيان تشکيل مي دهند. اردن در سياست خارجي وابسته به غرب است و در مناسبات با کشورها از اين الگو پيروي مي کند.
اردن از نظر توليد فسفات، در جهان مقام مهمي را دارا است و پنجمين صادر کننده ي اين محصول به شمار مي آيد. صنايع عمده اش سيمان سازي، دخانيات، توليد مواد غذايي و پوشاک است. مهم ترين بخش در اقتصاد کشور اردن، کشاورزي است که بيست درصد توليد ملي کشور به آن اختصاص دارد، اما کشاورزان با کمبود باران و محدوديت اراضي قابل کشت مواجه اند؛ زيرا 88 درصد اين زمين ها را صحراهاي خشک و سوزان پوشانيده است. اردن هيچ گونه منبع انرژي معدني ندارد. (1)
2) ماوراء اردن کشوري فقير، توسعه نيافته و کم جمعيت بود، اما به انسجامي اجتماعي و سياسي دست يافت که فلسطين فاقد آن بود. بريتانيا در واقع مفاد پيمان 1928 م / 1347 هـ. ق را اجرا کرد که، به استناد آن، يک مقام انگليسي مقيم در اردن به انتخاب کميسر عالي فلسطين، امير عبدالله را در مسايلي از قبيل روابط خارجي، امور مالي و قضائي مربوط به اتباع بيگانه با نظر بريتانيا راهنمايي مي کرد. به رغم فقر و عقب ماندگي کشور، به کمک انبوهي از مشاوران انگليسي و کمک هاي مالي اندک دولت بريتانيا (101000 پوند از کل بودجه ي 257000 پوندي دولت در 1925 - 1926) پيشرفت هاي آرام ولي پيوسته اي به دست آمد. راه ها و مدارس احداث شدند. هر چند پانزده سال طول کشيد تا تعداد مدارس متوسطه بيشتر بشود.
در 1931 م / 1350 هـ. ق، کاپيتان جان بگت گلاب يا گلاب پاشا (لقب بعدي او)، پس از ده سال تجربه در عراق، به اردن رفت تا واحد ويژه ي ارتش ماوراء اردن (لژيون عرب) را براي حفظ امنيت صحرا تأسيس کند. نکته ي جالب اين بود که براي تأمين آرامش ميان قبايل بدوي از همان افراد قبايل استفاده کرد. گلاب در جلب اعتماد بدوي ها و ترغيب آنان به پاسداري از ثبات و نظم موفقيت هاي چشمگير داشت. بدين طريق آنها به دولت ماوراء اردن وفادار بار آمدند و بسياري از آنان به خدمت نيروهاي مسلح رسمي و منظم وارد شدند.
براي مقابله با مسئله ي فلسطين، بريتانيا از تقويت و استقلال روز افزون عبدالله به عنوان رهبر بلامنازع ماوراء اردن راضي بود. اگرچه سلطنت را بر پايه پان - عربيسم حق خانواده ي هاشمي مي دانست، مهارت سياسي فراوانش باعث شد تا وفاداري کامل اغلب سران قبايل محلي را به نفع خود و خانواده اش تأمين کند. در 1934 م / 1353 هـ. ق، با موافقت بريتانيا، امير در ساير کشورهاي عربي هيئت نمايندگي کنسولي تعيين کرد، و در 1939 م / 1358 هـ. ق، با تشکيل شوراي وزيران مسئول بخش هاي حکومتي و پاسخگو در مقابل امير موافقت شد. در 1946 م / 1366 هـ. ق، ماوراء اردن در حالي که هنوز به حمايت و کمک مالي بريتانيا احتياج مبرم داشت، رسماً مستقل گرديد. امير عبدالله عنوان پادشاهي يافت.
هر چند ماوراء اردن راه توسعه جداگانه و متفاوت خود را مي پيمود، از تأثير حوادث فلسطين و غرب رود اردن مبرا نبود. ميان مردم دو کرانه اي رود اردن پيوندهاي خوني فراوان وجود داشت، سطح تحصيلات بالاتر فلسطيني ها عده اي از آنان را به کسب مشاغل اداري در نظام نوپاي عمان نايل کرده بود. اردني ها از نظر احساساتي خود را با تراژدي آشکار فلسطين درگير مي دانستند. با اين حال، مثل ساير ايالات عربي پيشين امپراتوري عثماني، در ماوراء اردن نيز عنصر ملي گراي سرزميني در حال شکل گيري بود (و از آنجا که مردم ماوراء اردن خود را از اعقاب نبطيان پترا مي دانستند، ملي گرايي آنان ريشه تاريخي داشت). «شعار ماوراء اردن براي ماوراء اردني ها» به تدريج به قانوني تبديل شد که تصدي مشاغل دولتي را به ماوراء اردني ها محدود و منحصر کرد. اين امر با مخالفت ملي گرايان عرب رو به رو شد که معتقد بودند هيچ چيز نبايد جدايي هاي ساختگي و تحميلي را بر اعراب تقويت کند، ولي در عمل توسعه ي جداگانه ي ماوراء اردن حمايت اکثريت قريب به اتفاق کشور را به همراه داشت.
عبدالله تمام توجه خود را به اين نکته معطوف کرد که پايگاه قدرتش را در ماوراء اردن قرار دهد که، اگرچه کشوري فقيرتر و کوچک تر از فلسطين يا سوريه بود، اين امتياز را داشت که مي توانست آن را به ميل خود اداره کند. ولي اين امر به معناي ترک بلند پروازي هاي پان - عربي خاندان هاشمي نبود. اين بلند پروازي ها شامل مصر يا شبه جزيره ي عربستان نمي شد که تا 1925 م / 1344 هـ. ق از دست خانوده ي هاشمي خارج و به ابن سعود داده شد، ولي او هرگز ادعاي خانوادگيش را در مورد سوريه ي بزرگ از ياد نبرده بود. ملک عبدالله در سوريه ي تحت سلطه ي فرانسه چندان فرصت نداشت، اما فلسطين فرق مي کرد. در اوايل قيموميت بريتانيا، قدرت و خواسته هاي صهيونيست ها را هشيارانه و واقع گرايانه ارزيابي کرد و کاملاً آماده ي مذاکره با آنها شد، او زماني را پيش بيني مي کرد که اعراب فلسطين به دنبالش راه بيفتند و حکومتش را قبول کنند، به همين دليل بود که در 1937 پيشنهاد کميسيون لرد پيل را براي تقسيم فلسطين و الحاق بخش عربي آن به ماوراء اردن فوراً قبول کرد.
موضع گيري عبدالله طبيعتاً دشمناني از بين ملي گرايان عرب که مخالف خاندان هاشمي بودند، برايش درست کرد که طيفي از خانواده ي حاج امين الحسيني فلسطيني، تا جمهوري خواهان سوري را فرا مي گرفت. ملک عبدالله در هر دوي اين کشورها طرفداراني داشت، ولي قدرت مسلط نبودند. روابطش با پسر عموهاي هاشمي اش در عراق بهتر بود، ولي آنها به رهبري او تن نمي دادند از اين رو در انتظار حوادث فلسطين نشست.
3) اردن
اردن با 88،930 کيلومتر مربع مساحت از شمال به سوريه، از شمال شرقي به عراق و از شرق و جنوب عربستان محدود است. جمعيت اردن در حال حاضر 5،612،000 نفر مي باشد. در 25 مه 1946 نام امارات شرقي اردن تبديل به کشور پادشاهي اردن شد و در فوريه 1947 قانون اساسي کشور اردن تنظيم و به تصويب رسيد.
تا پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، روابط بسيار نزديک و صميمانه اي ميان دربارهاي دو کشور برقرار بود. روابط سياسي در طي اين مدت عمدتاً در مناسبات ميان دربارهاي سلطنتي دو کشور تبلور يافته و در خلال ديدارهاي خصوصي سران دو رژيم تعيين مي شد.
اين حسن روابط دو کشور در جهت منافع غرب بود. از آنجا که روابط سران دو کشور با غرب به ويژه آمريکا و انگليس بسيار نزديک بود، روابط دو کشور به تبع آن، بسيار دوستانه بوده است. در اجراي همين سياست دوستانه، سران رژيم شاه پس از جنگ اعراب و اسرائيل (1967) از طريق جمعيت هلال احمر ايران در سال 1968 شهرکي به نام طالبيه متشکل از 200 واحد مسکوني، حمام، مدرسه و بيمارستان در ناحيه زيزيا براي اسکان پناهندگان فلسطيني احداث و يک هيأت ايراني تا سال 1971 بيمارستان آن اردوگاه را اداره مي کرد. همچنين مي توان از موافقت نامه هاي اقتصادي و فرهنگي و موافقت نامه هايي که در زمينه يهمکاري هاي هوايي در سال 78 - 1977 ميان دو کشور منعقد شد، نام برد. روابط اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي ميان دو کشور به موازات روابط سياسي گسترش چشمگيري داشته است.
در دسامبر 1980 حافظ اسد، اردن را به حمايت از گروه بنيادگراي اخوان المسلمين براي براندازي رژيم سوريه متهم کرد. صف آرايي نظامي دو کشور در مرزهاي مشترک، تيرگي روابط را تا حد برخورد مسلحانه پيش برد. روابط حسنه جمهوري اسلامي ايران با سوريه، تيرگي روابط اردن با سوريه و روي آوردن اردن به سوي عراق، از عواملي بود که به دنبال شروع جنگ تحميلي، قطع روابط دو کشور را به دنبال داشت.
عوامل که باعث گرديد اردن در دهه ي هشتاد و در طول جنگ تحميلي عراق عليه ايران، از عراق حمايت کند و اين حمايت و وابستگي به عراق در طول بحران کويت نيز مشهود بود، بدين قرار است: (4)
1. کمک هاي مالي عراق به اردن؛ اين کمک ها بيشتر از سوي حاميان عراق نظير عربستان و کويت از طريق اردن به اين کشور پرداخت مي شد.
2. تهديدات سوريه عليه اردن و حمايت جمهوري اسلامي ايران از سوريه.
3. نياز شديد عراق به بندر عقبه که مي توانست درآمد عمده اي براي اردن داشته باشد.
4. ملک حسين قصد داشت در جريان جنگ ايران و عراق نقش يک عرب را بازي کند. نبايد فراموش کرد که عامل تعيين کننده سياست خارجي اردن، علي الظاهر قوميت عرب و وحدت و يکپارچگي آن است و دين اسلام در درجه ي دوم اهميت قرار دارد. ملک حسين با شعار «ما در کنار برادران خود هستيم» حمايت خود را از عراق اعلام کرد.
5. اردن مي خواست از ثمرات مادي و معنوي اين جنگ به نفع خود استفاده کند. در حالي که با پايان يافتن جنگ تحميل و بحران خليج فارس، سياست ملک حسين نتيجه اي جز خسران و صدمات اقتصادي و اجتماعي براي کشورش در پي نداشت.
پس از مدتي به علت حمايت علني و گشاده دستانه اردن از عراق در جنگ آن کشور عليه ايران و مخالفت علني با ايران در تاريخ 59/11/11 دولت جمهوري اسلامي ايران طي يادداشتي به کلي با اين کشور قطع رابطه کرد.
واکنش دولت اردن در واقع با توجه به روابط حسنه اي که با پادشاه ايران داشت و از ترس اين که مبادا انقلاب اسلامي ايران در جريانات سياسي و مذهبي آن کشور اثرگذار باشد و سرنوشت او نيز دچار سرنوشت شاه ايران گرديد، از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران ناخشنود بود. شاه اردن اگرچه پيروزي انقلاب را به بنيان گذار جمهوري اسلامي در ايران تبرک گفت، ولي در باطن از اين تحول بزرگ در منطقه چندان راضي به نظر نمي رسيد و اين ناخشنودي را در مصاحبه ها و سخنراني هاي خود، هر از گاهي ابراز مي کرد. ملک حسين در تاريخ 1359/1/20 ضمن شرکت در جلسه ي عادي کابينه اردن، موضع آن کشور را در قبال بحران روابط ايران و عراق چنين بيان کرد:
وظيفه اعراب است که براي وحدت خود و جلوگيري از سرايت خطرات هر کجا که باشد همکاري کند، ما وظيفه داريم که جهان اسلام را آرام و قرين هم بستگي داشته باشيم، ما مي خواهيم ايران پشتيبان ما باشد و در آن آرامش برقرار و داراي خط مشي درستي باشد. عراق کشوري عربي و برادري است که نبايد مورد هيچ گونه تهديد خارجي قرار گيرد و يا آسيبي از هر منبعي که باشد به آن برسد. ما به عنوان عرب نبايد اجازه دهيم هيچ گونه تجاوز از هر مصدر که باشد به هيچ جزيي از خاک ميهن عرب صورت گيرد. (5)
بعد از کنفرانس سران کشورهاي عربي در بغداد و تونس، روابط بين عراق و اردن روز به روز نزديک تر و عميق تر شد و ملک حسين به صراحت به نفع عراق و عليه ايران موضع گيري کرد و با کمک هاي سياسي، اقتصادي و نظامي فراوان، حمايت و پشتيباني خود را از عراق تداوم بخشيد.
در طول جنگ هشت ساله بين ايران و عراق، تنها سيستم حمل و نقل به عراق از طريق اردن صورت مي گرفت. در اين چارچوب، شبکه حمل و نقل وسيعي بين دو کشور ايجاد گرديد و بندر عقبه براي حمل و نقل سلاح و تجهيزات نظامي سبک و سنگين در اختيار عراق قرار گرفت. به علاوه دولت اردن نيروهاي نظامي خود را نيز براي سرکوبي مردم مسلمان عراق و ايران، به عراق گسيل داشت و ملک حسين در نطقي اظهار داشته بود:
اگر ضرورت ايجاب کند نيروهاي بيشتري را به عراق اعزام خواهد نمود. (6)
پس از حدود ده سال قطع روابط، دولت اردن در جلسه کابينه مورخ 69/10/22 تصميم گرفت رابطه خود را با جمهوري اسلامي از سر گيرد. اردن که از جريان جنگ تحميل عراق عليه ايران، حمايت قوي از بغداد به عمل آورده بود، پس از خاتمه اين جنگ در پي ترک مخاصمه به ميانجي گري سازمان ملل در اوت 1998 تلاش کرد تا روابط خود را با ايران بهبود بخشد. در ادامه تماس هاي قبلي و اظهار علاقه مقامات دولت اردن و گروه هاي اسلامي و مردمي اين کشور نسبت به تجديد روابط ديپلماتيک بين دو کشور، با امضا متني توسط سفراي دو کشور در نيويورک توافق شد که روابط سياسي برقرار و سفارتخانه هاي دو کشور در 69/10/24 بازگشايي شود. پس از ايجاد روابط هيأت هايي از دو کشور ديدار کردند. از جمله سفر رهبر اخوان المسلمين اردن به تهران و سفر نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به اردن بود که با مقامات سياسي ديدار کردند. (7)
بررسي امکان بازگشايي دفاتر خبري در هر يک از دو کشور و زمينه بررسي امکانات دو کشور پيرامون توليد مشترک تلويزيون مورد توافق دو کشور قرار گرفته است.
لازم به ذکر است که اغلب توافقات مذکور در نيمه دوم سال 1370 انجام گرفت و هنوز بسياري از آنها به مرحله عمل نرسيده است و گروه هاي دو کشور مشغول فراهم آوردن وسايل لازم مي باشند. در حال حاضر پس از برقراري مجدد روابط ميان دو کشور، تاکنون سفير مبادله نشده و تنها در سطح کاردار، سفارتخانه هاي دو کشور فعال هستند. (8)
با توجه به اين که موقعيت جغرافيايي اردن که با چند کشور مسلمان عرب و همچنين با اسرائيل هم مرز است و در عين حال با وضعيتي که در داخل کشور اردن وجود دارد، از جمله فعال بودن اخوان المسلمين و آگاهي روز افزون مسلمانان آن کشور و آوارگان فلسطيني ساکن اردن که مي توان بهره برداري وسيع تري در جهت صدور انقلاب و گسترش فرهنگ انقلاب به عمل آورد و از اين طريق رابطه ي خوبي با ملت مسلمان اردن برقرار کرد، دولت ايران سعي نموده است رابطه ديپلماتيک خود را با اين کشور محفوظ نگه بدارد.
اخوان المسلمين مهم ترين جنبش اسلامي کشور اردن است که در مسائل متعدد سياسي، مواضع آنان با مواضع انقلاب اسلامي منطبق است و در حال حاضر 31 کرسي از 80 کرسي مجلس اردن را در اختيار دارد. پارلمان اردن از مواضع ايران در جنگ خليج فارس ستايش کرد و تمامي اعراب و مسلمانان را به مقابله با اين تجاوز وحشيانه به ضربه زدن به نيروهاي مهاجم و منابع آنان در آمريکا و ديگر کشورهاي مهاجم فرا خواند. (9)
اخوان المسلمين 6 وزير در کابينه اردن داشت که در اعتراض به کنفرانس به اصطلاح صلح اعراب و اسرائيل 4 وزير از جمله وزير امور خارجه از پست هاي خود برکنار يا استعفا کردند.
ملک حسين ضمن حمله شديد به مسلمانان بنيادگرا گفته بود:
اخوان المسلمين اردن به دليل نگراني از درگير شدن در مذاکرات صلح با اسرائيل، دولت جديد اردن (المصري) را تحريم کرده اند.
عليرغم ماهيت به شدت وابسته ملک حسين و جانشينش ملک عبدالله وضعيت داخلي مسلمانان، پارلمان و اخوان المسلمين، تا حدود زيادي بسط و گسترش روابط دو کشور را مي طلبيد. کمک به آوارگان فلسطيني ساکن اردن در درجه اول و کمک به نيروها و گروه هاي سياسي فلسطيني ساکن اردن و گروه هاي مسلمان اردني طرفدار انقلاب اسلامي - خصوصاً اخوان المسلمين - از اين طريق امکان پذير بوده است. البته عربستان سعود در حال حاضر به جنبش اخوان المسلمين در کشورهاي مختلف از جمله اردن کمک هاي مالي ارائه مي دهد که در جهت مقابله با نفوذ انقلاب اسلامي و بينادگرايي بوده است. (10)
1) گلي زواره، غلامرضا: جغرافياي جهان اسلام، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، چاپ اول، 1385، صفحات 219 و 220.
2) منسفيلد، پيتر: تاريخ خاورميانه، ترجمه عبدالعلي اسپهبدي، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، تهران، 1385، صفحات 241 - 242.
3) محمدي، منوچهر: بازتاب جهاني انقلاب اسلامي، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، ج اول، تهران، 1385، صفحات 221 - 228.
/خ
اردن با 89206 کيلومتر مربع مساحت، در جنوب غربي آسيا قرار دارد و با سوريه در شمال، عربستان در شرق و جنوب، فلسطين اشغالي در غرب، و عراق در شمال شرقي همسايه است. اين کشور شامل فلاتي وسيع و بياباني است که ارتفاعش از شرق به غرب کاهش مي يابد. تنها بخشي از شمال غربي آن حالت جلگه اي دارد. نواحي مجاور بحرالميت در غرب آن که چهار صد متر پايين تر از سطح دريا است، گودترين ناحيه ي جهان به شمار مي آيد. اردن در واقع بخشي از دشت هاي وسيع گوشه شمال غربي شبه جزيره عربستان محسوب مي شود. مهم ترين رود آن با سيصد کيلومتر طول، رود اردن يا نهر الاردن است که از ارتفاعات شرقي سرچشمه مي گيرد و به درياي مرده مي ريزد. اين کشور، آب و هواي معتدل مديترانه اي دارد.
اردن به سيزده ناحيه تقسيم مي شود و مرکز حکومت آن شهر امان است. اين کشور به عنوان کشوري مستقل، پديده اي متعلق به قرن بيستم ميلادي است و قبل از آن هيچ گاه موجوديت مستقلي نداشته است. بزرگ ترين گروه قومي آن، اعراب بدوي هستند که در ابتداي تأسيس اميرنشين اردن چهل درصد سکنه ي آن را تشکيل مي دادند، ولي امروزه هفت درصد مردم اردن از اين قوم هستند. آنها به رغم کمي جمعيت، نقش عمده اي در رژيم سياسي دارند. اقليت هاي ديگر، چرکس ها و شيشاني ها (چچن ها) مي باشند که اولي سني مذهب و دومي شيعه هستند. زبان رسمي اردن عربي است. جمعيت اردن به حدود چهار ميليون نفر بالغ مي گردد که نيمي از آنها را فلسطينيان تشکيل مي دهند. اردن در سياست خارجي وابسته به غرب است و در مناسبات با کشورها از اين الگو پيروي مي کند.
اردن از نظر توليد فسفات، در جهان مقام مهمي را دارا است و پنجمين صادر کننده ي اين محصول به شمار مي آيد. صنايع عمده اش سيمان سازي، دخانيات، توليد مواد غذايي و پوشاک است. مهم ترين بخش در اقتصاد کشور اردن، کشاورزي است که بيست درصد توليد ملي کشور به آن اختصاص دارد، اما کشاورزان با کمبود باران و محدوديت اراضي قابل کشت مواجه اند؛ زيرا 88 درصد اين زمين ها را صحراهاي خشک و سوزان پوشانيده است. اردن هيچ گونه منبع انرژي معدني ندارد. (1)
2) ماوراء اردن کشوري فقير، توسعه نيافته و کم جمعيت بود، اما به انسجامي اجتماعي و سياسي دست يافت که فلسطين فاقد آن بود. بريتانيا در واقع مفاد پيمان 1928 م / 1347 هـ. ق را اجرا کرد که، به استناد آن، يک مقام انگليسي مقيم در اردن به انتخاب کميسر عالي فلسطين، امير عبدالله را در مسايلي از قبيل روابط خارجي، امور مالي و قضائي مربوط به اتباع بيگانه با نظر بريتانيا راهنمايي مي کرد. به رغم فقر و عقب ماندگي کشور، به کمک انبوهي از مشاوران انگليسي و کمک هاي مالي اندک دولت بريتانيا (101000 پوند از کل بودجه ي 257000 پوندي دولت در 1925 - 1926) پيشرفت هاي آرام ولي پيوسته اي به دست آمد. راه ها و مدارس احداث شدند. هر چند پانزده سال طول کشيد تا تعداد مدارس متوسطه بيشتر بشود.
در 1931 م / 1350 هـ. ق، کاپيتان جان بگت گلاب يا گلاب پاشا (لقب بعدي او)، پس از ده سال تجربه در عراق، به اردن رفت تا واحد ويژه ي ارتش ماوراء اردن (لژيون عرب) را براي حفظ امنيت صحرا تأسيس کند. نکته ي جالب اين بود که براي تأمين آرامش ميان قبايل بدوي از همان افراد قبايل استفاده کرد. گلاب در جلب اعتماد بدوي ها و ترغيب آنان به پاسداري از ثبات و نظم موفقيت هاي چشمگير داشت. بدين طريق آنها به دولت ماوراء اردن وفادار بار آمدند و بسياري از آنان به خدمت نيروهاي مسلح رسمي و منظم وارد شدند.
براي مقابله با مسئله ي فلسطين، بريتانيا از تقويت و استقلال روز افزون عبدالله به عنوان رهبر بلامنازع ماوراء اردن راضي بود. اگرچه سلطنت را بر پايه پان - عربيسم حق خانواده ي هاشمي مي دانست، مهارت سياسي فراوانش باعث شد تا وفاداري کامل اغلب سران قبايل محلي را به نفع خود و خانواده اش تأمين کند. در 1934 م / 1353 هـ. ق، با موافقت بريتانيا، امير در ساير کشورهاي عربي هيئت نمايندگي کنسولي تعيين کرد، و در 1939 م / 1358 هـ. ق، با تشکيل شوراي وزيران مسئول بخش هاي حکومتي و پاسخگو در مقابل امير موافقت شد. در 1946 م / 1366 هـ. ق، ماوراء اردن در حالي که هنوز به حمايت و کمک مالي بريتانيا احتياج مبرم داشت، رسماً مستقل گرديد. امير عبدالله عنوان پادشاهي يافت.
هر چند ماوراء اردن راه توسعه جداگانه و متفاوت خود را مي پيمود، از تأثير حوادث فلسطين و غرب رود اردن مبرا نبود. ميان مردم دو کرانه اي رود اردن پيوندهاي خوني فراوان وجود داشت، سطح تحصيلات بالاتر فلسطيني ها عده اي از آنان را به کسب مشاغل اداري در نظام نوپاي عمان نايل کرده بود. اردني ها از نظر احساساتي خود را با تراژدي آشکار فلسطين درگير مي دانستند. با اين حال، مثل ساير ايالات عربي پيشين امپراتوري عثماني، در ماوراء اردن نيز عنصر ملي گراي سرزميني در حال شکل گيري بود (و از آنجا که مردم ماوراء اردن خود را از اعقاب نبطيان پترا مي دانستند، ملي گرايي آنان ريشه تاريخي داشت). «شعار ماوراء اردن براي ماوراء اردني ها» به تدريج به قانوني تبديل شد که تصدي مشاغل دولتي را به ماوراء اردني ها محدود و منحصر کرد. اين امر با مخالفت ملي گرايان عرب رو به رو شد که معتقد بودند هيچ چيز نبايد جدايي هاي ساختگي و تحميلي را بر اعراب تقويت کند، ولي در عمل توسعه ي جداگانه ي ماوراء اردن حمايت اکثريت قريب به اتفاق کشور را به همراه داشت.
عبدالله تمام توجه خود را به اين نکته معطوف کرد که پايگاه قدرتش را در ماوراء اردن قرار دهد که، اگرچه کشوري فقيرتر و کوچک تر از فلسطين يا سوريه بود، اين امتياز را داشت که مي توانست آن را به ميل خود اداره کند. ولي اين امر به معناي ترک بلند پروازي هاي پان - عربي خاندان هاشمي نبود. اين بلند پروازي ها شامل مصر يا شبه جزيره ي عربستان نمي شد که تا 1925 م / 1344 هـ. ق از دست خانوده ي هاشمي خارج و به ابن سعود داده شد، ولي او هرگز ادعاي خانوادگيش را در مورد سوريه ي بزرگ از ياد نبرده بود. ملک عبدالله در سوريه ي تحت سلطه ي فرانسه چندان فرصت نداشت، اما فلسطين فرق مي کرد. در اوايل قيموميت بريتانيا، قدرت و خواسته هاي صهيونيست ها را هشيارانه و واقع گرايانه ارزيابي کرد و کاملاً آماده ي مذاکره با آنها شد، او زماني را پيش بيني مي کرد که اعراب فلسطين به دنبالش راه بيفتند و حکومتش را قبول کنند، به همين دليل بود که در 1937 پيشنهاد کميسيون لرد پيل را براي تقسيم فلسطين و الحاق بخش عربي آن به ماوراء اردن فوراً قبول کرد.
موضع گيري عبدالله طبيعتاً دشمناني از بين ملي گرايان عرب که مخالف خاندان هاشمي بودند، برايش درست کرد که طيفي از خانواده ي حاج امين الحسيني فلسطيني، تا جمهوري خواهان سوري را فرا مي گرفت. ملک عبدالله در هر دوي اين کشورها طرفداراني داشت، ولي قدرت مسلط نبودند. روابطش با پسر عموهاي هاشمي اش در عراق بهتر بود، ولي آنها به رهبري او تن نمي دادند از اين رو در انتظار حوادث فلسطين نشست.
3) اردن
اردن با 88،930 کيلومتر مربع مساحت از شمال به سوريه، از شمال شرقي به عراق و از شرق و جنوب عربستان محدود است. جمعيت اردن در حال حاضر 5،612،000 نفر مي باشد. در 25 مه 1946 نام امارات شرقي اردن تبديل به کشور پادشاهي اردن شد و در فوريه 1947 قانون اساسي کشور اردن تنظيم و به تصويب رسيد.
تاريخچه روابط ايران و اردن
تا پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، روابط بسيار نزديک و صميمانه اي ميان دربارهاي دو کشور برقرار بود. روابط سياسي در طي اين مدت عمدتاً در مناسبات ميان دربارهاي سلطنتي دو کشور تبلور يافته و در خلال ديدارهاي خصوصي سران دو رژيم تعيين مي شد.
اين حسن روابط دو کشور در جهت منافع غرب بود. از آنجا که روابط سران دو کشور با غرب به ويژه آمريکا و انگليس بسيار نزديک بود، روابط دو کشور به تبع آن، بسيار دوستانه بوده است. در اجراي همين سياست دوستانه، سران رژيم شاه پس از جنگ اعراب و اسرائيل (1967) از طريق جمعيت هلال احمر ايران در سال 1968 شهرکي به نام طالبيه متشکل از 200 واحد مسکوني، حمام، مدرسه و بيمارستان در ناحيه زيزيا براي اسکان پناهندگان فلسطيني احداث و يک هيأت ايراني تا سال 1971 بيمارستان آن اردوگاه را اداره مي کرد. همچنين مي توان از موافقت نامه هاي اقتصادي و فرهنگي و موافقت نامه هايي که در زمينه يهمکاري هاي هوايي در سال 78 - 1977 ميان دو کشور منعقد شد، نام برد. روابط اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي ميان دو کشور به موازات روابط سياسي گسترش چشمگيري داشته است.
روابط سياسي با ايران بعد از انقلاب اسلامي
در دسامبر 1980 حافظ اسد، اردن را به حمايت از گروه بنيادگراي اخوان المسلمين براي براندازي رژيم سوريه متهم کرد. صف آرايي نظامي دو کشور در مرزهاي مشترک، تيرگي روابط را تا حد برخورد مسلحانه پيش برد. روابط حسنه جمهوري اسلامي ايران با سوريه، تيرگي روابط اردن با سوريه و روي آوردن اردن به سوي عراق، از عواملي بود که به دنبال شروع جنگ تحميلي، قطع روابط دو کشور را به دنبال داشت.
عوامل که باعث گرديد اردن در دهه ي هشتاد و در طول جنگ تحميلي عراق عليه ايران، از عراق حمايت کند و اين حمايت و وابستگي به عراق در طول بحران کويت نيز مشهود بود، بدين قرار است: (4)
1. کمک هاي مالي عراق به اردن؛ اين کمک ها بيشتر از سوي حاميان عراق نظير عربستان و کويت از طريق اردن به اين کشور پرداخت مي شد.
2. تهديدات سوريه عليه اردن و حمايت جمهوري اسلامي ايران از سوريه.
3. نياز شديد عراق به بندر عقبه که مي توانست درآمد عمده اي براي اردن داشته باشد.
4. ملک حسين قصد داشت در جريان جنگ ايران و عراق نقش يک عرب را بازي کند. نبايد فراموش کرد که عامل تعيين کننده سياست خارجي اردن، علي الظاهر قوميت عرب و وحدت و يکپارچگي آن است و دين اسلام در درجه ي دوم اهميت قرار دارد. ملک حسين با شعار «ما در کنار برادران خود هستيم» حمايت خود را از عراق اعلام کرد.
5. اردن مي خواست از ثمرات مادي و معنوي اين جنگ به نفع خود استفاده کند. در حالي که با پايان يافتن جنگ تحميل و بحران خليج فارس، سياست ملک حسين نتيجه اي جز خسران و صدمات اقتصادي و اجتماعي براي کشورش در پي نداشت.
پس از مدتي به علت حمايت علني و گشاده دستانه اردن از عراق در جنگ آن کشور عليه ايران و مخالفت علني با ايران در تاريخ 59/11/11 دولت جمهوري اسلامي ايران طي يادداشتي به کلي با اين کشور قطع رابطه کرد.
واکنش دولت اردن در واقع با توجه به روابط حسنه اي که با پادشاه ايران داشت و از ترس اين که مبادا انقلاب اسلامي ايران در جريانات سياسي و مذهبي آن کشور اثرگذار باشد و سرنوشت او نيز دچار سرنوشت شاه ايران گرديد، از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران ناخشنود بود. شاه اردن اگرچه پيروزي انقلاب را به بنيان گذار جمهوري اسلامي در ايران تبرک گفت، ولي در باطن از اين تحول بزرگ در منطقه چندان راضي به نظر نمي رسيد و اين ناخشنودي را در مصاحبه ها و سخنراني هاي خود، هر از گاهي ابراز مي کرد. ملک حسين در تاريخ 1359/1/20 ضمن شرکت در جلسه ي عادي کابينه اردن، موضع آن کشور را در قبال بحران روابط ايران و عراق چنين بيان کرد:
وظيفه اعراب است که براي وحدت خود و جلوگيري از سرايت خطرات هر کجا که باشد همکاري کند، ما وظيفه داريم که جهان اسلام را آرام و قرين هم بستگي داشته باشيم، ما مي خواهيم ايران پشتيبان ما باشد و در آن آرامش برقرار و داراي خط مشي درستي باشد. عراق کشوري عربي و برادري است که نبايد مورد هيچ گونه تهديد خارجي قرار گيرد و يا آسيبي از هر منبعي که باشد به آن برسد. ما به عنوان عرب نبايد اجازه دهيم هيچ گونه تجاوز از هر مصدر که باشد به هيچ جزيي از خاک ميهن عرب صورت گيرد. (5)
بعد از کنفرانس سران کشورهاي عربي در بغداد و تونس، روابط بين عراق و اردن روز به روز نزديک تر و عميق تر شد و ملک حسين به صراحت به نفع عراق و عليه ايران موضع گيري کرد و با کمک هاي سياسي، اقتصادي و نظامي فراوان، حمايت و پشتيباني خود را از عراق تداوم بخشيد.
در طول جنگ هشت ساله بين ايران و عراق، تنها سيستم حمل و نقل به عراق از طريق اردن صورت مي گرفت. در اين چارچوب، شبکه حمل و نقل وسيعي بين دو کشور ايجاد گرديد و بندر عقبه براي حمل و نقل سلاح و تجهيزات نظامي سبک و سنگين در اختيار عراق قرار گرفت. به علاوه دولت اردن نيروهاي نظامي خود را نيز براي سرکوبي مردم مسلمان عراق و ايران، به عراق گسيل داشت و ملک حسين در نطقي اظهار داشته بود:
اگر ضرورت ايجاب کند نيروهاي بيشتري را به عراق اعزام خواهد نمود. (6)
پس از حدود ده سال قطع روابط، دولت اردن در جلسه کابينه مورخ 69/10/22 تصميم گرفت رابطه خود را با جمهوري اسلامي از سر گيرد. اردن که از جريان جنگ تحميل عراق عليه ايران، حمايت قوي از بغداد به عمل آورده بود، پس از خاتمه اين جنگ در پي ترک مخاصمه به ميانجي گري سازمان ملل در اوت 1998 تلاش کرد تا روابط خود را با ايران بهبود بخشد. در ادامه تماس هاي قبلي و اظهار علاقه مقامات دولت اردن و گروه هاي اسلامي و مردمي اين کشور نسبت به تجديد روابط ديپلماتيک بين دو کشور، با امضا متني توسط سفراي دو کشور در نيويورک توافق شد که روابط سياسي برقرار و سفارتخانه هاي دو کشور در 69/10/24 بازگشايي شود. پس از ايجاد روابط هيأت هايي از دو کشور ديدار کردند. از جمله سفر رهبر اخوان المسلمين اردن به تهران و سفر نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به اردن بود که با مقامات سياسي ديدار کردند. (7)
روابط فرهنگي و اجتماعي
بررسي امکان بازگشايي دفاتر خبري در هر يک از دو کشور و زمينه بررسي امکانات دو کشور پيرامون توليد مشترک تلويزيون مورد توافق دو کشور قرار گرفته است.
لازم به ذکر است که اغلب توافقات مذکور در نيمه دوم سال 1370 انجام گرفت و هنوز بسياري از آنها به مرحله عمل نرسيده است و گروه هاي دو کشور مشغول فراهم آوردن وسايل لازم مي باشند. در حال حاضر پس از برقراري مجدد روابط ميان دو کشور، تاکنون سفير مبادله نشده و تنها در سطح کاردار، سفارتخانه هاي دو کشور فعال هستند. (8)
با توجه به اين که موقعيت جغرافيايي اردن که با چند کشور مسلمان عرب و همچنين با اسرائيل هم مرز است و در عين حال با وضعيتي که در داخل کشور اردن وجود دارد، از جمله فعال بودن اخوان المسلمين و آگاهي روز افزون مسلمانان آن کشور و آوارگان فلسطيني ساکن اردن که مي توان بهره برداري وسيع تري در جهت صدور انقلاب و گسترش فرهنگ انقلاب به عمل آورد و از اين طريق رابطه ي خوبي با ملت مسلمان اردن برقرار کرد، دولت ايران سعي نموده است رابطه ديپلماتيک خود را با اين کشور محفوظ نگه بدارد.
اخوان المسلمين مهم ترين جنبش اسلامي کشور اردن است که در مسائل متعدد سياسي، مواضع آنان با مواضع انقلاب اسلامي منطبق است و در حال حاضر 31 کرسي از 80 کرسي مجلس اردن را در اختيار دارد. پارلمان اردن از مواضع ايران در جنگ خليج فارس ستايش کرد و تمامي اعراب و مسلمانان را به مقابله با اين تجاوز وحشيانه به ضربه زدن به نيروهاي مهاجم و منابع آنان در آمريکا و ديگر کشورهاي مهاجم فرا خواند. (9)
اخوان المسلمين 6 وزير در کابينه اردن داشت که در اعتراض به کنفرانس به اصطلاح صلح اعراب و اسرائيل 4 وزير از جمله وزير امور خارجه از پست هاي خود برکنار يا استعفا کردند.
ملک حسين ضمن حمله شديد به مسلمانان بنيادگرا گفته بود:
اخوان المسلمين اردن به دليل نگراني از درگير شدن در مذاکرات صلح با اسرائيل، دولت جديد اردن (المصري) را تحريم کرده اند.
عليرغم ماهيت به شدت وابسته ملک حسين و جانشينش ملک عبدالله وضعيت داخلي مسلمانان، پارلمان و اخوان المسلمين، تا حدود زيادي بسط و گسترش روابط دو کشور را مي طلبيد. کمک به آوارگان فلسطيني ساکن اردن در درجه اول و کمک به نيروها و گروه هاي سياسي فلسطيني ساکن اردن و گروه هاي مسلمان اردني طرفدار انقلاب اسلامي - خصوصاً اخوان المسلمين - از اين طريق امکان پذير بوده است. البته عربستان سعود در حال حاضر به جنبش اخوان المسلمين در کشورهاي مختلف از جمله اردن کمک هاي مالي ارائه مي دهد که در جهت مقابله با نفوذ انقلاب اسلامي و بينادگرايي بوده است. (10)
علل نزديکي اردن به کشورهاي بزرگ منطقه از جمله ايران
پي نوشت ها:
1. محمد رضا مناقبتي، مباحث کشورها (اردن)، ج 64، ص 3 - 1، 9 - 8، 37 - 36؛ مرتضي اسعدي، جهان اسلام، ذيل اردن.
2. وزارت امور خارجه، کتاب سبز اردن هاشمي، ص 25.
3. وزارت امور خارجه، روابط خارجي ايران.
4. منصور قدر، تاريخ جاري کشور اردن هاشمي، ص 58.
5. وزارت امور خارجه، گزارش هاي سفارت ايران در امان.
6. مرتضي اسدي، جهان اسلام، ج 1، ص 59.
7. اداره هشتم سياسي وزارت امور خارجه، اطلاعاتي درباره اردن هاشمي، ص 15.
8. فهرست معاهدات معتبر ايران با ساير دول.
9. گزارش هاي دفتر حفاظت منافع ج.ا.ا در امان.
10. اطلاعات، از سال 1366 تا 1370.
11. مصاحبه با يکي از کارشناسان اردن در وزارت امور خارجه.
1) گلي زواره، غلامرضا: جغرافياي جهان اسلام، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، چاپ اول، 1385، صفحات 219 و 220.
2) منسفيلد، پيتر: تاريخ خاورميانه، ترجمه عبدالعلي اسپهبدي، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، تهران، 1385، صفحات 241 - 242.
3) محمدي، منوچهر: بازتاب جهاني انقلاب اسلامي، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، ج اول، تهران، 1385، صفحات 221 - 228.
/خ