زينب كبرى (س) اسوه فضائل (1)
تولد زينب و گريه پيامبر بر مصايب آن حضرت
فاطمه (سلام الله علیها) نوزاد كوچكش را به سينه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پيامبر (صلی الله علیه واله) فرزند دلبند زهراى عزيزش را در آغوش كشيده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشك ريختن كرد. فاطمه (صلی الله علیه واله) ناگهان متوجه اين صحنه شد و در حالى كه شديدا ناراحت بود از پدر پرسيد: پدرم ، چرا گريه مى كنى ؟! رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: ((گريه ام به اين علت است كه پس از مرگ من و تو، اين دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت كه او با چه مشكلاتى دردناكى رو به رو مى شود و چه مصيبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى كند)).
در آن دقايقى كه آرام اشك مى ريخت و نواده عزيزش را مى بوسيد، گاهى نيز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى كه بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خيره خيره مى نگريست و در همين جا بود كه خطاب به دخترش فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر كسى كه بر زينب و مصايب او بگريد ثواب گريستن كسى را به او مى دهند كه بر دو برادر او حسن و حسين گريه كند)).(1)
ولادت و پرورش زينب
گريه جبرئيل بر مصايب زينب (سلام الله علیها)
پيامبر(صلی الله علیه واله) با شنيدن اين سخن ، منقلب و اندوهگين شد و اشك از ديده فرو ريخت . حسين (علیه السلام) پرسيد: ((براى چه اندوهگين و گريان شدى ؟)).
پيامبر(صلی الله علیه واله) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برايت آشكار شود.))
تا اينكه روزى جبرئيل نزد رسول خدا (صلی الله علیه واله) آمد، در حالى كه گريه مى كرد، رسول خدا (صلی الله علیه واله) از علت گريه او پرسيد، جبرئيل عرض كرد: ((اين دختر (زينب) از آغاز زندگى تا پايان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گريبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصيبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصيبت جانسوز برادرش امام حسن (علیه السلام) گردد و از اين مصايب دردناك تر و افزون تر اينكه به مصايب جانسوز كربلا گرفتار شود، به طورى كه قامتش خميده شود و موى سرش سفيد گردد.))
پيامبر (صلی الله علیه واله) گريان شد و صورت پر اشكش را بر صورت زينب (سلام الله علیها) نهاد و گريه سختى كرد، زهرا (سلام الله علیها) از علت آن پرسيد. پيامبر (صلی الله علیه واله) بخشى از بلاها و مصايبى را كه بر زينب (سلام الله علیها) وارد مى شود، براى زهرا (سلام الله علیها) بيان كرد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) پرسيد: ((اى پدر! پاداش كسى كه بر مصايب دخترم زينب (سلام الله علیها) گريه كند كيست ؟ پيامبر اكرم (صلی الله علیه واله) فرمود: ((پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصايب حسن و حسين (علیه السلام) گريه مى كند))(3)
بشارت تولد زينب و گريه على (علیه السلام)
در روايت است كه چون حضرت زينب متولد شد، اميرالمؤمنين (علیه السلام) متوجه به حجره طاهره گرديد، در آن وقت حسين (علیه السلام) به استقبال پدر شتافت و عرض كرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى كردگار خواهرى به من عطا فرموده .
اميرالمؤمنين (علیه السلام) از شنيدن اين سخن بى اختيار اشك از ديده هاى مبارك به رخسار همايونش جارى شد. چون حسين (علیه السلام) اين حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصيبت و سبب حزن و اندوه پدر گرديد، دل مباركش ره درد آمد و اشك از ديده مباركش بر رخسارش جارى گشت و عرض كرد: ((بابا فدايت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گريه مى كنيد، سبب چيست و اين گريه بر كيست ؟))
على (علیه السلام) حسينش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: (( نور ديده ! زود باشد كه سر اين گريه آشكار و اثرش نمودار شود.))كه اشاره به واقعه كربلا مى كند. همين بشارت را سلمان به پيغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گرديد.
چنان كه در بعض كتب است كه حضرت رسالت در مسجد تشريف داشت آن وقت سلمان شرفياب خدمت گرديد و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنيت گفت . آن حضرت بگريست و فرمود: ((اى سلمان جبرييل از جانب خداوند جليل خبر آورد كه اين مولود گرامى مصيبتش غير معدود باشد تا به آلام كربلا مبتلا شود، الخ ))(4)
نامگذارى زينب از طرف خداوند
حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم .
در اين ايام حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه واله) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، اميرالمؤمنين على (علیه السلام) به آن حضرت عرض كرد: نامى را براى نوزاد انتخاب كنيد.
رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گيرم .
در اين هنگام جبرئيل (علیه السلام) فرود آمده و سلام خداوند را به پيامبر(صلی الله علیه واله) ابلاغ كرده و گفت :
نام اين نوزاد را ((زينب)) بگذاريد! خداوند بزرگ اين نام را براى او بر برگزيده است .
بعد مصايب و مشكلاتى را كه بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو كرد. پيامبر اكرم (صلی الله علیه واله) گريست و فرمود: هر كس بر اين دختر بگريد، همانند كسى است كه بر برادرانش حسن و حسين گريسته باشد.(5)
فرزند فاطمه
تغذيه زينب از زبان پيامبر
همان طور كه در بسيارى از اخبار آمده است ، پيغمبر (صلی الله علیه واله) زبان خود را در دهان حسنين مى گذاشت ، آنان با مكيدن زبان پيغمبر تغذيه مى شدند و از همين طريق گوشت و پوست بدنشان مى روييد و رشد مى كرد، در مورد حضرت زينب (سلام الله علیها) نيز همين عمل را انجام مى داد.
در جلد اول از كتاب خرايج راوندى (صفحه 94) معجزه يكصد و پنجاه و پنج (155) از حضرت صادق (علیه السلام) چنين روايت كرده است :
امام صادق (علیه السلام) فرمود: پيغمبر (صلی الله علیه واله) پيوسته نزد فرزندان شير خوار فاطمه مى آمد، از آب دهان خود آنان را تغذيه مى كرد و سپس به فاطمه (سلام الله علیها) مى فرمود به آنان شير ندهيد))(7)
لقب هاى حضرت زينب (سلام الله علیها)
ب )الصديقة الصغرى : چون ((صديقة )) لقب مبارك مادرش ، زهراى مرضيه (سلام الله علیها) است ، و از سويى شباهت هاى بى شمارى ميان مادر و دختر وجود داشت ، لذا حضرت زينب را ((صديقه صغرى)) ملقب كردند.
ج ) عقيله / عقيله بنى هاشم / عقيله الطالبين :
((عقيله )) به معناى بانويى است كه در قومش از كرامت و ارجمندى ويژه اى بر خوردار باشد و در خانه اش عزت و محبت فوق العاده اى داشته باشد.
د) ديگر لقب ها:
از ديگر لقب هاى حضرت زينب ، موثقه عارفه ، عالمه غيرمعلمه ، عابده آل على ، فاضله و كامله است .(8)
كنيه حضرت زينب (سلام الله علیها)
چنان كه ملقبه به ((صديقه صغرى )) شده است ، براى فرق بين او و مادرش صديقه كبرى فاطمه زهرا صلوات الله عليهما.(9)
زينب عالمه بود
((يا عمة انت بحمد الله عالمة غير معلمة ، و فهمة غير مفهمة )).
عمه جان ! تو عالمه اى هستى بدون اينكه معلم داشته باشى ، و فهميده اى هستى بى آن كه كسى مطالب را به تو فهمانده باشد(10)
زينب محدثه بود
((يا عمة انت بحمد الله عالمة غير معلمة ، و فهمة غير مفهمة ))؛ اى خواهر پدرم ! خداى را شكر و سپاس ، تو دانايى هستى كه كسى به تو نياموخته ، و فهميده و درك كننده اى هستى كه كسى به تو نفهمانده است .
دليل و راهنما است به اين كه زينب دختر اميرالمؤمنين (سلام الله علیها) محدثه بوده ، يعنى همه چيز (از جانب خداى تبارك و تعالى ) به او الهام مى شده و در دلش آشكار مى گشته است .
همچنين علم و دانش او از علوم لدنية (علومى كه از استاد فرا نگرفته ، بلكه از جانب خداى عزوجل ) بوده است .(11)
عقيله بنى هاشم
فصاحت و بلاغت زينب (سلام الله علیها)
((مى گويم : و اين حذلم بن كثير (راوى اين خبر) از فصحاء و سخنوران و نيكو گفتاران عرب است كه كه از فصاحت و زبان آورى و نيكو گفتارى و از بلاغت و رسايى سخن و مطابق اقتضاى مقام و مناسب حال مخاطب سخن گفتن زينب تعجب نموده و به شگفت آمده ، و از براعت و برترى فضل و كمال و علم و دانش و شجاعت ادبيه و دلاورى پسنديده آن مخدره ، حيرت و سرگردانى او را فرا گرفته ، به طورى كه نتواسته او را (به كسى ) تشبيه و مانند نمايد، مگر به پدرش سيد و مهتر هر بليغ و فصيحى . پس (از اين رو) گفته : ((كانها تفرع عن لسان اميرالمؤمنين ))؛ يعنى گويا عليا حضرت زينب (سلام الله علیها) (سخنانش را در كوفه ) از زبان اميرالمؤمنين (علیه السلام) قصد و آهنگ مى نمود، و هر كه درباره كربلا و در احوال و سرگذشت هاى حسين (علیه السلام) كتابى نوشته ، اين خطبه و سخنرانى را نقل نموده است . و حاحظ در كتاب خود ((البيان و التبيين )) آن را از خزيمة الاسدى روايت نموده كه خزيمه گفته : ((زنان كوفه را در آن روز ديدم به پا ايستاده (بركشته شدگان در كربلا) ندبه و زارى و شيون مى نمودند، در حالى كه گريبان ها (شان را) مى دريدند(13)
جود و سخاوت زينب (سلام الله علیها)
نبوغ و استعداد حضرت زينب (سلام الله علیها)
سپس فرمود: ((قل اثنان )) بگو دو.
عباس در پاسخ گفت : ((استحيى ان اقول باللسان الذى قلت واحد، اثنان ))؛ شرم دارم با زبانى كه يكى گفته ام ، دو بگويم .
آن گاه اميرمؤمنان (علیه السلام) چشمان عباس (علیه السلام) را بوسه زد؛ چرا كه كلام اين فرزند خردسال اشاره به وحدانيت خداى تعالى و توحيد او مى كرد.
سپس رو به زينب (سلام الله علیها) كرد، ولى زينب منتظر سؤال پدر نمانده ، خود سؤالى مطرح كرد و گفت : پدر! ما را دوست دارى ؟
اميرمؤمنان (علیه السلام) فرمود: آرى دخترم ، فرزندان پاره هاى قلب ما هستند.
زينب (سلام الله علیها) با اين مقدمه ، وارد سؤال اصلى شد و پرسيد: پدر! دو محبت - محبت خدا و محبت اولاد - در قلب مؤمن جا نمى گيرد. پس اگر بايد دوست داشته باشى ، شفقت و مهربانى را نثار ما كن و محبت خالص را تقديم خداوند.
على (علیه السلام) كه اين درك ، و شناخت و استعداد را در اين دختر و پسر خردسالش مشاهده نمود، بر علاقه اش نسبت به آنان افزوده شد.)) زينب (سلام الله علیها) به دليل همين نبوغ و استعداد و ديگر كمالاتى كه در وجودش بود، از احترام ويژه خانواده پدر برخوردار شد.(15)
فضايل حضرت زينب (سلام الله علیها)
((درباره سيدتنا زينب الكبرى مى گويم : زينب و چيست زينب و چه چيز تو را دانا گردانيد (و از كجا درك نموده و دريافتى ) كه (شرافت و بزرگى و فضيلت و برترى ) زينب چيست ؟ (پس به طور اختصاص آن هم يك از هزار هزار آن است كه ) زينب عقيله يعنى خاتون بزرگوار و گرامى فرزندان هاشم (ابن عبد مناف پدر جد رسول خدا) است ، و محققا صفات حميدة و خوى هاى پسنديده را دارا بود كه پس از مادرش ، صديقه كبرى (سلام الله علیها) كسى دارا نبوده است ، تا اين كه حق و سزاوار است گفته شود: او است صديقه صغرى ، زينب را در حجاب و پوشش و عفت و پاكدامنى (از ديگران ) زيادت و افزونى است (و آن اين است ) كه تن او را در زمان پدرش (اميرالمؤمنين ) و دو برادرش (امام حسن و امام حسين ) كسى از مردان نديد تا روز ((طف)) (كربلا، و اين كه زمين كربلا را طف مى نامند، براى آن است كه طف زمينى بلند و جانب و كنار را گويند، و زمين كربلا كنار فرات است ) و زينب (سلام الله علیها) در صبر و شيكبايى (از مصايب و اندوه هاى بزرگ) و ثبات و پايدارى و قيام و ايستادگى (در آشكار ساختن حق و درستى) و قوت و نيروى ايمان و گرويدن (به عقايد و احكام دين مقدس اسلام) و تقوا و پرهيزكارى و اطاعت و فرمانبرى (از آنچه خداى تعالى فرموده) وحيده و يگانه بود (كه پس از مادرش عليا حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در دنيا چنين خاتونى كه داراى اين صفات حميده و خوى هاى پسنديده بى مانند باشد، سراغ ندارم) و زينب (سلام الله علیها) در فصاحت و آشكارا سخن گفتن و زبان آورى و در بلاغت و رسايى سخن و سخن گفتن مطابق اقتضاى مقام و مناسب حال ، گويى از زبان (پدر بزرگوارش) اميرالمؤمنين (علیه السلام) قصد و آهنگ مى نمود، چنان كه پوشيده نيست بر كسى كه در خطبه و سخنرانى او (در مجلس ابن زياد در كوفه ، و مجلس يزيد در شام ) از روى تحقيق و درستى فكر نموده و بينديشد، و اگر ما (علما و بيان كننده اصول و فروع دين مقدس اسلام ) بگوييم : زينب (سلام الله علیها) مانند امام (علیه السلام) داراى مقام عصمت بوده (از گناه بازداشته شده و هيچ گونه گناهى نكرده با اين كه قدرت و توانايى بر آن داشته و معنى عصمت نزد ما اماميه همين است) كسى را نمى رسد كه (گفتار ما را) انكار كند و نپذيرد. اگر به احوال و سرگذشت هاى او در طف و كربلا و پس از كربلا (در كوفه و شام ) آشنا باشد، چگونه چنين نباشد؟ و اگر چنين نبود هر آينه امام حسين (علیه السلام) مقدار و پاره اى از بار سنگين امامت و پيشوايى را روزگارى كه امام سجاد(علیه السلام) بيمار بود بر او حمل و واگذار نمى نمود، و پاره اى از وصايا و سفارشهاى خود را به او وصيت نمى كرد و امام سجاد (علیه السلام) او را در بيان احكام و آنچه كه از آثار و نشانه هاى ولايت و امامت است . نايبه به نيابت خاصه و جانشين خود نمى گرداند.(16)
مفسر قرآن
((روزگارى كه اميرالمؤمنين (علیه السلام) در كوفه بود، زينب (سلام الله علیها) در خانه اش مجلسى داشت كه براى زنها قرآن تفسير و معنى آن را آشكار مى كرد. روزى ((كهيعص)) را تفسير مى نمود كه ناگاه اميرالمؤ منين (علیه السلام) به خانه او آمد و فرمود: اى نور و روشنى دو چشمانم ! شنيدم براى زن ها ((كهيعص)) را تفسير مى نمايى ؟
زينب (سلام الله علیها) گفت : آرى . اميرالمؤمنين (علیه السلام) فرمود: اين رمز و نشانه اى است براى مصيبت و اندوهى كه به شما عترت و فرزندان رسول خدا(صلی الله علیه واله) روى مى آورد. پس از آن مصايب و اندوه ها را شرح داد و آشكار ساخت . پس آن گاه زينب گريه كرد، گريه با صدا - صلوات الله عليها.(17) پاكدامنى و حياى زينب (سلام الله علیها)
يحيى مازنى روايت كرده است :
((مدتها در مدينه در خدمت حضرت على (علیه السلام) به سر بردم و خانه ام نزديك خانه زينب (سلام الله علیها) دختر اميرالمؤمنين (علیه السلام) بود. به خدا سوگند هيچ گاه چشمم به او نيفتاده صدايى از او به گوشم نرسيد. به هنگامى كه مى خواست به زيارت جد بزرگوارش رسول خدا (صلی الله علیه واله) برود، شبانه از خانه بيرون مى رفت ، در حالى كه حسن (علیه السلام) در سمت راست او و حسين (علیه السلام) در سمت چپ او و اميرالمؤ منين (علیه السلام) پيش رويش راه مى رفتند. هنگامى كه به قبر شريف رسول خدا (صلی الله علیه واله) نزديك مى شد، حضرت على (علیه السلام) جلو مى رفت و نور چراغ را كم مى كرد. يك بار امام حسن (علیه السلام) از پدر بزرگوارش درباره اين كار سؤ ال كرد، حضرت فرمود: مى ترسم كسى به خواهرت زينب نگاه كند.))(18)
گفتن مسائل شرعى
شيخ طبرسى (ره ) گويد: حضرت زينب (سلام الله علیها) روايات بسيارى را از قول مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) روايت كرده است .
از عماد المحدثين روايت شده است كه : حضرت زينب (سلام الله علیها) از مادر و پدر و برادرانش و از ام سلمه و ام هانى و ديگر زنان روايت مى كرد و از جمله كسانى كه از او روايت كرده اند، ابن عباس و على بن الحسين (علیه السلام) و عبدالله بن جعفر و فاطمه صغرى دختر امام حسين (علیه السلام) و ديگرانند.
همچنين ابوالفرج گويد: زينب بانويى عقيله كه ابن عباس سخنان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در مورد فدك از قول او نقل كرده و مى گويد: عقيله ما، زينب دختر على (علیه السلام) به من گفت .
از ظاهر فرمايش فاضل دربندى و ديگر عالمان چنين به دست مى آيد كه حضرت زينب كبرى (سلام الله علیها) علم منايا و بلايا (خوابها و حوادث آينده ) را همچون بسيارى از ياران حضرت على (علیه السلام)، مانند ميثم تمار و رشيد هجرى و برخى ديگر مى دانسته و بلكه در ضمن اسرارى كه بيان كرده ، به طور قطع و مسلم آن حضرت را از مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم و ديگر زنان با فضيلت برتر دانسته است .
وى در ضمن فرمايش حضرت سجاد (علیه السلام) كه به آن حضرت فرموده بود: ((اى عمه تو بحمدالله دانشمند بدون آموزگار و فهميده بدون آموزنده هستى .))، گويد: اين فرمايش خود دليل و حجت بر آن است كه زينب دختر حضرت اميرالمؤ منين (علیه السلام) محدثه بوده يعنى به او الهام مى شده است و عمل او از علم لدنى و آثار باطنى مى باشد.(19)
شجاعتى نظير حسين (علیه السلام)
راستى محيرالعقول است .
شيخ شوشترى مى فرمايد: اگر حسين (علیه السلام) در صحنه كربلا يك ميدان داشت ، مجلله زينب (سلام الله علیها) دو ميدان نبرد داشت : ميدان نبرد اولش مجلس ابن زياد، و دومى مجلس يزيد پليد.
اما تفاوت هايى كه از حيث ظهور دارد، نبرد حسين (علیه السلام) با لباسى كه از پيغمبر به او رسيده بود، عمامه پيغمبر بر سر و جبه او به دوش ، نيزه به همراه و شمشير به دستش سوار بر مركب رسول خدا (صلی الله علیه واله) گرديد با عزت و شهامت وارد نبرد مشركين گرديد تا شهيد شد.(20)
گذشتن از راحتى
خلاصه ، با علم به اين معنى ، و يقين به اين كه در بلاهاى سخت سخت مى رود،: براى مثل زينبى كه دختر سلطان حقيقى و ظاهرى و همسر عبدالله است برود در يك دستگاهى كه آخرش اسيرى است ، آواره بيابانها و زحمت مسافرتها گردد؟(21)
آينه تمام نماى مقام رسالت و امامت
((يكى از بزرگترين زنان اهل بيت از نظر حسب و نسب و از بهترين بانوان طاهر، كه داراى روحى بزرگ و مقام تقوا و آيينه تمام نماى مقام رسالت و ولايت بوده ، حضرت سيده زينب ، دختر على بن ابى طالب - كرم الله وجهه - است كه به نحو كامل او را تربيت كرده بودند و از پستان علم و دانش خاندان نبوت سيراب گشته بود، به حدى كه در فصاحت و بلاغت يكى از آيات بزرگ الهى گرديد و در حلم و كرم و بينايى و بصيرت در تدبير كارها در ميان خاندان بنى هاشم و بلكه عرب مشهور شد و ميان جمال و جلال و سيرت و صورت و اخلاق و فضيلت جمع كرده بود.
آنچه خوبان همگى داشتند، او به تنهايى دارا بود. شبها در حال عبادت بود و روزها را روزه داشت و به تقوا و پرهيزكارى معروف بود...))(22)
ايراد خطبه در كودكى
تلاوت قرآن
زينب (سلام الله علیها) عرض كرد: ((من قبلا اين حوادث را كه برايم رخ مى دهد، از مادرم شنيده بودم )).(24)
شباهت زينب (سلام الله علیها) به خديجه
وقتى كه اشعث بن قيس از حضرت زينب (سلام الله علیها) خواستگارى كرد، حضرت على (علیه السلام) بسيار دگرگون و خشمگين شد، و با تندى به اشعث فرمود:
((اين جراءت را از كجا پيدا كرده اى كه زينب (سلام الله علیها) را از من خواستگارى مى كنى ؟! زينب (سلام الله علیها) شبيه خديجه (سلام الله علیها)، پروريده دامان عصمت است ، شير از دامان عصمت خورده ، تو لياقت همتايى از او را ندارى ، سوگند به خداوندى كه جان على در دست او است ، اگر بار ديگر اين موضوع را تكرار كنى ، با شمشير جوابت را مى دهم ، تو كجا كه با يادگار حضرت زهرا (سلام الله علیها) همسر و همسخن شوى ؟!))(25)
همچنين از پاره اى روايت فهميده مى شود كه به خاطر شباهتى كه حضرت زينب (سلام الله علیها) به خاله پيامبر (صلی الله علیه واله) به نام ام كلثوم داشت ، پيامبر(صلی الله علیه واله) كنيه او را ((ام كلثوم )) گذاشت .(26)
شباهت زينب (سلام الله علیها) به پدر بزرگوار خود
غالبا كليه پسر شباهت به پدر، و دختر شباهت به مادر پيدا مى كند، به جز حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها): ((كانت مشيتها مشية ابيها رسول الله و منطقها كمنطقه )). و نيز حضرت زينب (سلام الله علیها) كه ((منطقها كمنطق ابيها اميرالمؤمنين عليه السلام )) بود.(27)
زهد زينب (سلام الله علیها)
نسبت مردانگى به حضرت زينب (سلام الله علیها)
((در سال 282 بر حكيمه دختر حضرت جواد الائمه امام محمد تقى (علیه السلام) وارد شدم و از پس پرده با او صحبت كرده از دين و آيين او پرسيدم و او نام امام خود را برده گفت : فلانى پسر حسن . به او عرض كردم : فدايت شوم ، آيا آن حضرت را به چشم خود ديده ايد يا اينكه از روى اخبار و آثار مى گوييد؟ گفت :
از روى روايتى كه از حضرت عسكرى (علیه السلام) به مادرش نوشته شده است . گفتم : آن مولود كجاست ؟ گفت : پنهان است . گفتم : پس شيعه چه كنند و نزد چه كسى مشكلات خويش را بازگو نمايند؟ گفت : به جده ، مادر حضرت عسكرى . گفتم : آيا به كسى اقتدا كنم كه زنى وصايت او را بر عهده دارد؟ گفت : به حسين بن على (علیه السلام) اقتدا كن كه در ظاهر به خواهرش زينب (سلام الله علیها) وصيت كرد و هر گونه دانشى كه از حضرت سجاد (علیه السلام) بروز مى كرد، به حضرت زينب (سلام الله علیها) نسبت داده مى شد تا بدين گونه جان حضرت سجاد (علیه السلام) محفوظ بماند...(29)
زينب ، چشمه علم لدنى
مجلله زينب (سلام الله علیها) از همان ابتدايى كه خداوند او را آفريد، روح لطيفش را چشمه علمى از همان علم لدنى قرار داد. اينها كوچك و بزرگ ندارند.(30)
آرامش كنار برادر
درجه محبت زينب به حسين (علیه السلام)
نگاه به حسين (علیه السلام)
وقتى كه حضرت زينب (سلام الله علیها) شير خواه و در گهواره بود، هر گاه برادرش حسين (علیه السلام) از نظر او غايب مى شد، گريه مى كرد و بى قرارى مى نمود. هنگامى كه ديده اش به جمال دل آراى حسين (علیه السلام) مى افتاد، خوشحال و خندان مى شد. وقتى كه بزرگ شد، هنگام نماز قبل از اقامه ، نخست به چهره حسين (علیه السلام) نگاه مى كرد و بعد نماز مى خواند(33)
عبادت زينب (سلام الله علیها)
علاقه به نماز شب
و بعضى از صاحبان فضل گفته اند حضرت زينب (سلام الله علیها) براى رضاى خدا در تمام تهجد و عبادت شب را ترك نكرد حتى شب يازدهم از ماه محرم .
همچنين از امام زين العابدين (علیه السلام) نقل شده كه ديدم در همان شب يازدهم محرم نماز را نشسته مى خواند.(35)
نماز شب در شب عاشورا
((اما عمتى زينب فانها لم تزل قائمة فى تلك الليلة ، اى العاشرة من المحرم فى محرابها))؛ عمه ام زينب در شب دهم محرم تا به صبح در محراب عبادتش به نماز ايستاده بود.(36)
نماز نشسته
هر گاه انسان به دقت به حالات آن حضرت نگاه كند و توجه و انقطاع او را به خداوند متعال ببيند، در عصمت آن حضرت ترديدى به خود راه نمى دهد و يقين مى كند كه آن حضرت از همان زنان پارسايى است كه تمام حركات و سكنات خود را وقف خداوند متعال نموده اند و از همين رهگذر به جايگاه رفيع و درجات بلندى كه از درجات پيامبران و اوصيا حكايت مى كند، رسيده است .(37)
التماس دعا از زينب (سلام الله علیها)
ارشاد كوفيان در زمان حيات على (علیه السلام)
پس از آنكه اميرالمؤمنين (علیه السلام) به شهر كوفه آمد و آنجا را محل حكمرانى خود قرار داد، اندك اندك مردم آن شهر از فضل و كمال علمى و عرفانى زينب باخبر شدند. از اين رو، زنان توسط مردان خود، به اميرالمؤمنين (علیه السلام) پيام فرستادند: ((شنيده ايم حضرت زينب (سلام الله علیها) محدثه ، عامله و دومين فاطمه است كه مانند مادرش فاطمه و از همه جهانيان برتر است . اگر شما اجازه فرماييد فردا كه عيد است در جشن ما شركت نمايد از سخنانش بهره مند گرديم )).
اميرالمؤمنين (علیه السلام) با درخواست مردم كوفه موافقت فرمود. فرداى آن روز زينب (سلام الله علیها) در جشن بانوان كوفه شركت كرد و تنها سخنران آن جلسه بود كه با استقبال شگفت انگيزى از سوى زنان و شركت كنندگان روبه رو شد.
پاسخ به مسائل دينى
سفارش پيامبر درباره زينب (سلام الله علیها)
تجليل على (علیه السلام) از زينب
على (علیه السلام) هم خيلى رعايت حال زينب (سلام الله علیها) را مى كرد و از او تجليل مى فرمود، نه از جهت اينكه كه دخترش هست ، بلكه به اعتبار روحانيت و معنويت او بود، مانند احترامى كه پيغمبر (صلی الله علیه واله) به زهرا (سلام الله علیها) مى كرد.(41)
سه وظيفه زينب (سلام الله علیها)
نخست ، از حجت خدا و امام وقت ، حضرت سجاد (علیه السلام) حمايت كند و وى را از گزند دشمن حفظ نمايد.
دوم ، پيام شهيدان را به همه جا برساند و راه آنها را دنبال كند؛ (كه اين مساءله از همه مهمتر بود).
سوم ، طبق وصيت برادرش از خانواده هاى شهيدان و از كودكانى كه پدران آنها به شهادت رسيده اند، سرپرستى كرده و روحيه آنها را در سطحى عالى نگاه دارد(42)
علاقه به امام حسين (علیه السلام)
ادامه دارد ....
پى نوشت:
1- خطابه زينب كبرى (سلام الله علیها) پشتوانه انقالب امام حسين (علیه السلام) صفحات 55 - 57 اثر دانشمند محترم محمد مقيمى از انتشارات سعدى ، به نقل از طراز المذهب ، ص 32 و 22.
2- زينب كبرى ، ص 139.
3- الخصائص الزينبيه ، ص 155 ناسخ التواريخ زينب (سلام الله علیها) ص 47
4-(علیه السلام) ناسخ التواريخ حضرت زينب كبرى (سلام الله علیها)، ج 1، ص 45 و 46.
5- فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دل پيامبر، ص 854
6- زينب كبرى ، ص 137 و 138
7- پيام آور كربلا، ص 17
8- ره توشه راهيان نور، ص 258.
9-زينب كبرى ، ص 137.
10-بحاالانوار، ج 45 ص 64.
11- زينب كبرى ، ص 143.
12-شيرزن كربلا، ص 40
13-زينب كبرى ، ص 153
14- رياحين الشريعة ، ج 3 ص 64
15-ره توشه راهيان نور، ص 260
16-زينب كبرى ، ص 144 و 145.
17-زينب كبرى ، ص 144.
18-فاطمه زهرا(سلام الله علیها) شادمانى دل پيامبر، ص 862.
19-فاطمه زهرا(سلام الله علیها) شادمانى دل پيامبر، ص 862
20-زندگانى فاطمه زهرا و زينب ، ص 36.
21-زندگانى فاطمه زهرا و زينب ، ص 25
22- نگاهى كوتاه به زندگانى حضرت زينب كبرى ، ص 33 و 34.
23-منتخب التواريخ ، ص 93؛ سفينة البحار، ج 1 ص 558.
24- رياحين الشريعه ، ج 3، ص 50.
25- الخصائص الزينبيه ص 260
26- مراقد اهل بيت در شام از سيد احمد فهرى ، ص 68.
27- الخصائص الزينبيه ص 210
28-رياحين الشريعه ، ج 3، ص 63.
29- تنقيح المقال ، ج 3 ص 79.
30- زندگانى فاطمه زهرا و زينب ، ص 12
31-رياحين الشريعة ج 3 ص 41
32- ناسخ التواريخ حضرت زينب (سلام الله علیها) ص 74.
33-الخصائص الزينبيه ص 336.
34- فاطمه زهرا(سلام الله علیها) شادمانى دل پيامبر ص 862
35-سيماى حضرت زينب ، ص 76.
36- همان منبع ، ص 85.
37- زينب كبرى ،نقدى ص 62 و 63.
38- سيماى حضرت زينب ، ص 89.
39-سيماى حضرت زينب ، ص 69
40- حضرت زينب (سلام الله علیها) پيام رسان شهيدان كربلاص 8
41- زندگانى فاطمه زهرا و زينب ، ص 14.
42-حضرت زينب پيام رسان شهيدان كربلا ص 28 و 29.
43-زينب كبرى ، ص 193
/خ