خط و خوشنويسى

به بيان قرآن زبان و خط ودايعى‏اند الهى در انسان كه آدمى با آن از اسماء الله حكايت‏مى‏كند و به معرفت الله نائل مى‏گردد (1) .آيات متعددى در قرآن ناظر بر مراتب فوق است: الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البيان (2)
پنجشنبه، 27 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خط و خوشنويسى
خط و خوشنويسى
خط و خوشنويسى

نويسنده: محمد مددپور

به بيان قرآن زبان و خط ودايعى‏اند الهى در انسان كه آدمى با آن از اسماء الله حكايت‏مى‏كند و به معرفت الله نائل مى‏گردد (1) .آيات متعددى در قرآن ناظر بر مراتب فوق است:
الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البيان (2)
اقرء و ربك الاكرم الذى علم بالقلم،علم الانسان ما لم يعلم (3)
ن و القلم و ما يسطرون (4)
قال علم آدم الاسماء كلها يا آدم انبئهم‏باسمائهم فلما نباهم باسمائهم (5) .
قاضى احمد قمى در گلستان هنر در باب قلم پس از ذكر حديث‏«اول خلق الله القلم‏»ابياتى چنين مى‏آورد:
هستى ز قلم رقم پذيرست
زو شمع قلم فروغ گيرست
سروى است قلم به باغ ادراك
سايه ز رقم فكنده بر خاك
او مى‏نويسد قلم يا نباتى است‏يا حيوانى.قلم حيوانى همان قلم موى نقاشان است كه‏سپرسازان مانى فرهنگ و جادو طرازان ختاى و فرنگ به دستيارى آن اورنگ نشين‏كشور هنر و نقشبندان كارخانه قضا و قدرگشته‏اند،اما قلم كتابت نباتى است‏حسب الاشاره‏كثير البشارة منتخب جريده موجودات و منتخب حضرت واجب بالذات نبى عربى‏محمد الابطحى عليه و آله افضل الصلوات و اكمل التحيات كه فرموده‏«من كتب‏بحسن الخط بسم الله الرحمن الرحيم داخل الجنة به غير الحساب‏».قاضى در ادامه از قول‏حضرت مولا على(ع)مى‏نويسد كه غرض از حسن خط-نه هيمن لفظ بود و حرف و نقط:
بل اصول صفا و خوبى بود
زان اشارت به حسن خط فرمود
باز در شرح حسن خط قاضى اشاره به قول على(علیه السلام) دارد كه فرمود نيكويى خط زبان‏دست است و روشنى درون(حسن الخط لسان اليد و بهجة الضمير).بدينسان قاضى‏مقدمات كلام را فراهم مى‏كند تا بگويد:«الخط اصل فى الروح و ان ظهرت به جوارح‏الجسد» (6) و لازمه حسن خط ترك منهيات و محافظه صلوات است.پس بايد روح ازكدورت پاك افتاده شود تا خط نيز نيكو و صاف و پاك گردد.از قول او افلاطون نيز خطرا«هندسه روحانى‏»مى‏دانسته كه با اعضاى بدن ظاهر مى‏شود:«الخط هندسة روحانية‏ظهرت بالة الجسمانيه‏».از اين جهت افلاطون خط را مخصوص دست نكرده و به دست‏مقيد نساخته كه اعضاء را شامل است (7) .
پيدايى خط نيز چونان شعر و موسيقى در وجهه نظر اسلامى هنرمندان مسلمان بنيادى‏ميتولوژيك و الهامى و ازلى يافته است و در قصص مقدس درباره پيدايى خط روايات‏مختلفى است.
ابن نديم عقلى مذهب در الفهرست‏با كراهت اين قول را كه‏«حضرت آدم اول كسى‏بود كه خطوط اسلامى را وضع كرد»روايت مى‏كند.به اعتقاد معاصران او كه به قصص‏دينى تعلق خاطرى داشته‏اند آدم عليه السلام سيصد سال قبل از مرگش خطوط را در گل‏نوشت و به آتش پخت و وقتى كه زمين را طوفان زد،آن خطوط سالم ماند و هر دسته وگروهى خط خود را يافتند و به همان گونه نوشتند» (8) .
قاضى همين قصص را به صورتى ديگر بيان مى‏كند.به اعتقاد او حضرت آدم اول كسى‏است كه خط عربى را نگاشت و قلم به دست گرفت.پس از آن شيث‏بن آدم به كار نگارش‏خط ادامه داد و در زمان حضرت ابراهيم(ع)خط عبرى نوشته شد.به اعتقاد بعضى اين‏خط از ادريس نبى(علیه السلام) بوده است.او به روايت ايرانيان منشا خط را«تهمورث‏»مى‏داند (9) .برخى نيز آن را به هود پيامبر(علیه السلام) منسوب داشته‏اند و او را مبدع خط دانسته‏اند.
از نظر خطاطان اسلامى نخستين خط كامل از آن حضرت على(ع)است:«خطى كه‏ديده اولو الابصار را سرمه‏وار به وحى الهى و اوامر و نواهى حضرت رسالت پناهى‏صلى الله عليه و آله و سلم روشنايى مى‏بخشيد خط كوفى بود و ارقام اقلام معجز نظام‏حضرت شاه ولايت پناه سلام الله عليه در ميان است كه چشم جان را ضياء و لوح ضمير راجلاء كرامت مى‏فرمايد و خوشتر از آن حضرت صلوات الله عليه كس ديگر ننوشته وبهترين خط هاى كوفى آن است كه آن حضرت سلام الله عليه نوشته است (10) .
سند علم خط به حسن عمل
بس بود مرتضى على ز اول
بعد از على(علیه السلام) ،ائمه اطهار(علیهم السلام) يكى پس از ديگرى در خوشنويسى به كمال بوده‏اند و استادان‏خط هم از شاگردان ائمه محسوب يا ملهم از ائمه تلقى شده‏اند.
ابن خلدون نظرى خلاف عقايد هنرمندان و خوشنويسان دارد و با وجه نظرى عقلانى‏نسبت‏به قصص نقش ازلى و كمال هنر خط صحابه،متعرض آن شده است.به اعتقاد اوصحابه با خطوطى نا استوار-از لحاظ زيبايى و اصول-«قرآن‏»را نوشته‏اند به طورى كه‏با اصول صنعت‏خط مخالف است.با اين وجود تابعان همين رسم الخط را تقليد كرده‏اند،چنانكه برخى نيز از خط ولى يا عالمى از لحاظ تبرك پيروى نموده‏اند.اما به هر حال‏راه و رسم صنعت‏خط متفاوت است.ديگر اينكه برخى از بيخبران در جهت اثبات كمال‏هنر خط صحابه مى‏كوشند و آن را توجيه مى‏كنند كه بى‏وجه است زيرا آنان تصورمى‏كنند كه با اينگونه توجيهات صحابه را از توهم نقص عدم مهارت در خط تبرئه و منزه‏مى‏كنند،و مى‏پندارند كه اين خط كمال است،در حالى كه خط از كمالات نيست.
در حقيقت‏خط از صنايع مدنى و وسيله كسب معاش است و كمال در صنايع از امور نسبى‏است و كمال مطلق نمى‏باشد،زيرا نقصان در آن به ماهيت دين يا خصال انسان‏باز نمى‏گردد،بلكه نقصان صنعت مربوط به وسايل معاش آدمى است و بر حسب عمران وتعاون در راه آن پيشرفت مى‏كند.زيرا عمران استعدادهاى نهفته انسان را نشان مى‏دهد (11) .
با اين تلقى از خط،جلوه‏اى از آن در تمدن اسلام پيدا مى‏شود كه در ديگر هنرهاكمتر ملاحظه شده است و شايد تنها شعر حكمى و معمارى در مرتبه‏اى وراى آن قرارگيرند. روحانيت‏خاص خط و نسبت‏بيواسطه آن با كلام مكتوب الهى بر اين حقيقت‏تاكيد مى‏كند،على الخصوص بنياد خط عربى كه بنابر روايات تاريخى-اسلامى به خطمسند مى‏رسد كه به قول نخستين خطاطان عصر اسلامى هود پيامبر عليه السلام آن را ابداع‏كرده است.
با ظهور اسلام نه تنها خط قديم عربى نسخ نشد بلكه صورت تمامترى پيدا كرده وبه تدريج تنوع يافت.اين خط در آغاز در حجاز به دو صورت رايج‏بود كه بدان قرآن رامى‏نوشتند.در مراحل بعد در مناطق مختلف گسترش يافت و محكمترين و زيباترين آن‏عبارت بود از خط كوفى.
به عقيده بعضى از محققين در خطوط اسلامى،خط كوفى در حقيقت از خط مبسوط كه‏داراى زواياى مستقيم بود نشات گرفت،و از خط ديگر يعنى خط نسخى حجازى كه نسخ‏ناقص ست‏به وجود آمد (12) كه انحناى بيشترى دارد.اين دو خط به تدريج كمال و زيبايى‏خاصى پيدا كردند.در آغاز آنچه غلبه داشت عبارت بود از خط كوفى كه هر چه بيشتر درآثارى هنرى مختلف به كار مى‏رفت و به تدريج اقسام ساده و تزيينى آن پديدار آمد.
نوع تزيينى اين خط در كتابت،صفحه آرايى،گچ‏برى،حجارى و كتيبه‏ها و تزيينات‏به كار رفت و به تدريج‏با نقوش اسليمى تركيب گرديد و به نهايت زيبايى و كمال رسيد.
يكى از زيباترين و در ضمن رازورانه‏ترين خطوط كوفى عبارت است از خطوط تزيينى‏موشح،كه در حقيقت نوعى نقاشى-خط يا مبتنى بر طرح هندسى با حالتى روحانى بود.
اين خط با ايجاد گره‏هاى متنوع و مختلف چنين حالتى را بيشتر القاء مى‏كند،خطى مصورو مزين كه ظهور و بطون را با هم دارد،از جهتى به ظاهر آمده و از جهتى به باطن‏برمى‏گردد و خواننده و بيننده را به طريقى از عالم طبيعت‏برمى‏كند.به هر حال شايدبتوانيم خط كوفى را با اين مميزات نزديكترين خطوط به زبان و تفكر حقيقت اسلام‏بدانيم تا آنجا كه توانسته اين حقيقت را در صورت زيباى خويش به ظهور برساند و عمق وسادگى را چون اسلام به همراه داشته باشد. خط معقلى خطى شبه كوفى است كه به اعتقاد مولا سلطانعلى مشهدى در كتاب‏صراط السطور از نخستين خطوط كتابت‏بوده است:
بيشتر از زمان شاه رسل
خلق را رهنما نشانه قل
سر به خطى كه خامه فرسودى
خط عبرى و معقلى بودى
مير على هروى(تبريزى)نيز مى‏گويد به اعتقاد پيشينيان جناب ادريس على نبينا وعليه السلام وضع آن را نهاده(خط عربى را)و مردمان با فراست و كياست در هر روزگاردر آن تصرف كرده‏اند و تغيير داده تا«خط معقلى‏»بيرون آوردند و در قديم خط معقلى‏معمول بوده است (13) .
على رغم آراى اين استادان از خط معقلى تزيينى فقط در عمارت و ابنيه متبرك ومكانهاى مقدس مانند مساجد،مشاهد و مزارات اولياء آثارى مشاهده شده است،چنانكه‏آن را«خط بنايى‏»نيز مى‏گويند.از نظر فنى با چيدن آجر مى‏توان مجموعه‏اى از خطوطمعقلى را جهت تزئين به كار گرفت.اين كار منشا گسترش به كارگيرى خط معقلى بوده‏است.به تعبير اساتيد اين هنر،خط معقلى سواد و بياض آن هردو خوانده مى‏شود.يعنى‏سياهى آن چيزى خوانده مى‏شود و سفيدى آن چيزى ديگر و هنر اين خط در آن است.
از خطوطى كه در دوره عباسى ترويج‏يافت‏خط‏«محقق‏»بود كه از خط كوفى نشات‏گرفت. خط‏«ريحان‏»تابع قلم محقق است.خط‏«ثلث‏»خطى ديگر بود كه در اين زمان‏پديد آمدو خط محقق را بى‏رونق ساخت،و فروعى چون‏«توقيع‏»و«رقاع‏»پيدا كرد كه‏مشهورترين خطوط ثلث‏اند (14) . ابداع همه اين خطوط از سوى ابن مقله به الهام از على(ع)تلقى شده است.ابداع خط توقيع را برخى به محمد بن خازن ايرانى نسبت مى‏دهند.
خطوط غبار و مسلسل از خطوط تفننى اقلام سته محسوب مى‏شوند.
خط نسخ به صورت ناقص با امكانات بالقوه در كنار خط كوفى به تدريج‏شكل گرفت‏اما تحت الشعاع آن بود و از اين رو براى تزيينات و ابداع آثار هنرى از آن كمتر بهره‏مى‏جستند و فقط در نامه‏ها و مكاتبات فورى به كار مى‏رفت.خط نسخ كامل در دوره‏اى‏توانست‏با تحولاتى از خط محقق و ثلث‏به صورت كامل پديد آيد.اما وجه تسميه نسخ‏در عصر متاخر يعنى دوره كمال مربوط به‏«نسخى‏»است كه اين خط به همراه داشته است‏و تقريبا همه خطوط را تحت الشعاع خود قرار مى‏دهد به طورى كه موجب شد كتب ادعيه‏و قرآن مجيد بيشتر به آن نوشته شود.
از ديگر خطوطى كه در مناطق مختلف تمدن اسلامى ظهور كرد،خط تعليق (15) است.
اين خط در عصر تيمورى ابداع گرديد.هر چند از خط توقيع رنگ گرفته مع ذلك تابع‏نسخ است و چون تعلق به نسخ دارد آن را تعليق ناميده‏اند.اغلب مراسلات و مكاتبات‏دولتى را با آن خط مى‏نوشتند.
خط ديوانى پس از تغييراتى در خط تعليق از سوى منشيان عثمانى تكوين يافت.
احتمالا خط‏«رقعه‏»نيز از سوى عثمانيها از خط ديوانى استخراج شده است.
يكى از خطوط مهمى كه موجب نسخ خط‏«تعليق‏»گرديد،چنانچه از نامش پيدا است‏«نستعليق‏»نام گرفت (16) كه در نيمه دوم قرن هشتم خط تعليق را نسخ كرد.اين دو خط هر دواز سوى ايرانيان ابداع شده بودند.نستعليق در حقيقت‏خطى بين نسخ و تعليق بود وبه عبارتى دور از افراط و تفريط.مبدع آن‏«مير على تبريزى‏»خطاط عصر صفوى،اين‏خط را ملهم از على بن ابيطالب(ع)مى‏دانست كه در خواب بر او ظاهر شد،و خط نستعليق‏را به او آموخته بود.
از خط نستعليق،خط شكسته نستعليق نشات گرفت كه در بسيارى از امور رواج يافت‏و بسيارى از نويسندگان و منشيان از آن بهره جستند و خوشنويسان به آن پرداختند (17) . مبدع‏خط شكسته ميرزا فصيح انصارى هروى است و ميرزا شفيع شاگرد اوست.اين خط درهرات ابداع شد.
همزمان با پيدايش و تنوع خطوط اسلامى نوعى از خطوط تاليفى و تفننى كه باطرحهاى هندسى توام بود،تكوين يافت كه نوعى خط و نقاشى است.مشهورترين اين‏خطوط طغرا و شبه طغرا توامان،گلزار،مثنى،معما،تفننى،سياه مشق،قطعات جامع وارقام بود.
خط،جلوه باطن و روح آدمى است،بنابر اين از قواعد روح تبعيت مى‏كند.دل آگاهى‏بر روح آدمى مسلط است و از اينجا تجليات بى‏واسطه روح از مرز خود آگاهى بيرون‏مى‏شود.حركت قلم از چپ به راست و از راست‏به چپ و از بالا به پايين بى‏ترديد بادل آگاهى روحانى بشر و باطنيترين تمايلات آدمى پيوند مى‏خورد.از اينجا بى‏وجه‏نخواهد بود كه نگارش خط چينى از بالا به پايين چونان سير آدمى ميان زمين و آسمان ياگشت انسان از آسمان به طبيعت درون تلقى گردد و سير خط اسلامى از چپ به راست راسير ميان دو فرشته گوش و چشم دل تلقى نماييم.سيرى از بيرون به سوى درون و قلب كه‏در سمت چپ سينه جاى دارد.اما سير خطوط غربى همواره از درون به سوى بيرون است.
از همين وجه نظر است كه برخى از نويسندگان خط را داراى وجهى سمبوليك مى‏دانند وخط افقى را به مثابه وجود و جوهر ثابت و حركت روى آن را به معرفت ضرورت وتكوين تلقى مى‏كنند.و هر خط به مانند مدارات فلكى عالم تصور مى‏شود.خطوط يك‏صفحه چونان تار و پود يك تكه پارچه مى‏توانند جلوه صورتى از وجود ثابت و وجودمتغير، وحدت و كثرت باشند.خط عمودى پندارى وجود ثابت و خط افقى مايه كثرت مى‏شود (18) . بدينسان خط نيز گرايشى باطنى و روحانى پيدا مى‏كند.«نقطه‏»چونان مبدايى‏است‏براى بيان وحدت حقيقت متكثر خط.همين وحدت هنگامى كه در نقشهاى اسليمى‏به نهايت كثرت مى‏رسد،گويى مجدا با تكرار نقوش واحد به يك مبدا باز مى‏گردد.
پيچكهاى درهم شونده خطوط كوفى نخستين جلوه متكثر و بيرونى نقطه است.سير نقطه‏از صورت خط به صورت نقش در مى‏آيد و نهايتا چون‏«كتاب جهانى‏»و«درخت جهانى‏»بيانگر كتاب تدوين و كتاب تكوين مى‏گردد كه چونان درخت طيبه‏اى اصلش ثابت وفرعش در آسمانهاست.قلم نيز تقدير آدميان را در لوح محفوظ رقم زده است كه به تعبيرصدر المتالهين در اسفار همان جوهر قدسى است كه به اعتبار آنكه واسطه فيضان صورعلميه بر موجودات و موجب وجود آنها است‏به آن قلم گويند (19) .اين قلم است كه از واحد،كثير و از اجمال،تفصيل را بيرون مى‏آورد.سيد شريف جرجانى قلم را علم تفصيل‏مى‏داند زيرا حروف كه مظاهر تفصيل قلمند به طور اجمال در مداد موجود است و مادام‏كه در مداد است مجمل است و موقعى كه به قلم منتقل شد به واسطه آن تفصيل مى‏يابد (20) .
آنچه در روح آدمى منطوى است و آنچه از عالم بالا به روح او نزول مى‏يابد با قلم برلوح (21) آشكار مى‏گردد و مظهر اراده و واسطه ظهور و ابداع است.

پي نوشت :

1) به عبارتى اين معرفت الله و اسماء است كه مبدا بيان است.يعنى خداوند آدم را اسماء آموخت وتعليم اسماء خود،مبدا و منشا پيدايى زبان گرديد و چون هيچيك از مخلوقات الهى كل اسماء رانياموخته‏اند زبانى چون زبان معنوى و مفهومى انسانى ندارند و زبانشان محدود به تعليم يك اسم ووجودشان باقى به يك اسم است در حالى كه انسان سير در اسماء مختلف مى‏كند و به اختلاف وكشمكش در عمل و نظر مى‏رسد و هر يك به نحوى ديگر موجودات را مى‏نامند.
2) الرحمن،آيه 2.
3) علق،آيه‏3-5.
4) قلم،آيه 1.
5) بقره،آيه‏33.
6) اصل خط در روح آدمى است و آن با اعضاى بدن(دست)ظهور مى‏كند.به تعبير قاضى اگر روح‏از كدورات پاك افتاده است آنچه در درون است‏به اعضاى جسد و جوارح مثل دست و زبان ظاهرمى‏گردد.
7) گلستان هنر،قاضى احمد قمى،با تجديد نظر و اضافات و تصحيح احمد سهيل خوانسارى، تهران،منوچهرى،بى‏تا،ص 10-12.
8) الفهرست،ابن نديم،ترجمه م.رضا تجدد،تهران،چاپخانه بانك بازرگانى ايران، 1346،ص 8.
9) گلستان هنر،ص 12.
10) همان،ص‏13-14.
11) به اعتقاد ابن خلدون پيامبر(ص)كه امى بود،اين صفت درباره او و نسبت‏به مقام وى از كمالات‏به شمار مى‏رود،زيرا او از فرا گرفتن صنايع عملى كه كليه آنها از وسائل معاش به شمار مى‏رود،منزه‏بود،اما امى بودن يا بيسوادى درباره ما كمال نيست چه پيامبر تنها متوجه پروردگار خويش است و مادر راه زندگانى دنيا با يكديگر همكارى مى‏كنيم-مانند كليه صنايع و حتى علوم اصطلاحى.
بنابر اين كمال درباره پيامبر منزه بودن از كليه اينهاست ولى بر عكس درباره ما چنين نيست.رك به:
مقدمه تاريخ العبر،ابن خلدون،ترجمه پروين گنابادى،تهران،بنگاه ترجمه و نشر، 1359،ص‏832-833
12) اطلس خط،حبيب الله فضائلى،اصفهان،ارغوان،1362،ص‏113.
13) تذكره خوشنويسان،پيدايش و سير تحول هنر خط،خطوط مختلفه نستعليق،ثلث،نسخ،شكسته نستعليق،به كوشش جواد يساولى ثانى،تهران،يساولى‏«فرهنگسرا»،1363،ص 65.
14) آنچه در اينجا آمده نقل قول مشترك و جمع ميان اقوال مورخان خوشنويسى اسلامى است.
نويسندگان قديم مانند قاضى احمد منشى در گلستان هنر و برخى كه به اقول پيشينيان مقيدند اعتقاددارند كه خط ثلث‏«ام الخطوط‏»است و على بن مقله(272-328)سياستمدار و خوشنويس نامدارعصر المقتدر بالله خليفه عباسى واضع خطوط ششگانه(اقلام سته)بوده است.قبل از ابداعات او،خطوط گوناگون و متنوعى بوده بدون قاعده كه تا كنون نمونه‏هايى از آنها به دست نيامده است(رشدخوشنويسى در دوران خلفاى عباسى به ويژه مامون آغاز شده است).«ابن مقله‏»مدار خط را بر«دايره‏»نهاد و از طريق كوفى گردانيد(تغيير داد)شش خط ابداعى او عبارت بودند از:محقق،ريحان،ثلث،نسخ،توقيع،و رقاع(رك به:گلستان هنر،ص‏16-17،و تاريخ مختصر خط و سيرخوشنويسى در ايران،تحقيق و نگارش على راهجيرى،تهران،كتابخانه مركزى،بى‏تا،ص 68-69).
در قرن پنجم‏«ابن بواب‏»خطوط ششگانه را به شيوه خود كمال بخشيد و«خط ريحانى‏»را ابداع‏نمود.«ياقوت مستعصمى‏»در قرن هفتم بنا به رواياتى از ميان شش نوع خط جز لث‏بقيه را برگزيدو آنها را به كمال رساند.نوعى خط ثلث نيز به نام خط ثلث‏ياقوتى مشهور شده است كه ظاهرا ازقلم اوست.ميرزا احمد تبريزى از خوشنويسانى بود كه در قرن دهم و يازدهم شيوه ايرانى خط نسخ‏را ابداع كرد.سه خط ايرانى يعنى تعليق و نستعليق و شكسته نستعليق نيز در قرون هشتم و نهم ابداع‏گرديد.
15) اين خط كه در عصر تيمور گوركانى در هرات ابداع گرديد،مظهر روح ايرانى-اسلامى تلقى شده‏است.استادان مسلم آن خواجه تاج اصفهانى(مبدع اول)، خواجه ابو العال(مبدع دوم)،امير على‏شيرنوايى و خواجه اختيار منشى گنابادى بوده‏اند.
16) بزرگترين استادان اين خط مير على تبريزى،جعفر بايسنغرى،مير عماد قزوينى، كلهر،عماد الكتاب‏بوده‏اند.
17) بزرگترين استادان اين خط مرتضى قلى‏خان شاملو،و درويش عبد المجيد طالقانى بوده‏اند.
18) هنر اسلامى،بوركهارت،ص‏57-60.
19) اسفار العقليه الاربعه فى حكمت المتالهيه،صدر الدين محمد شيرازى،ج‏3،ص 62.
20) تعريفات،سيد شريف جرجانى،تهران،ناصر خسرو،بى‏تا،ص 20.
21) لوح به معنى آشكار شدن است.قاموس قرآن،سيد على اكبر قرشى،تهران،دار الكتب اسلاميه،1354،ج‏6،ص 215.
برگرفته از : كتاب تجليات حكمت معنوى در هنر اسلامى ص 164

منبع:www.hawzah.net




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
ترامپ: پوتین خواستار دیدار با من است
play_arrow
ترامپ: پوتین خواستار دیدار با من است
رپ خوانی جذاب با تقلید صدای خیابانی و علیفر روی آنتن تلویزیون
play_arrow
رپ خوانی جذاب با تقلید صدای خیابانی و علیفر روی آنتن تلویزیون
دوربین مخفی؛ سورپرایز مادر وقتی پسرش بی‌خبر از خارج برگشته است
play_arrow
دوربین مخفی؛ سورپرایز مادر وقتی پسرش بی‌خبر از خارج برگشته است
روایت باورنکردنی آقای بازیگر از دیدن مرگ برادرش پیش از اتفاق حین کما!
play_arrow
روایت باورنکردنی آقای بازیگر از دیدن مرگ برادرش پیش از اتفاق حین کما!
اذعان بلینکن به شکست آمریکا در براندازی جمهوری اسلامی ایران
play_arrow
اذعان بلینکن به شکست آمریکا در براندازی جمهوری اسلامی ایران
طلع النور علی البدر
play_arrow
طلع النور علی البدر
ورود ولید جنبلاط به دمشق برای دیدار با الجولانی
play_arrow
ورود ولید جنبلاط به دمشق برای دیدار با الجولانی
حاشیه‌های دیدار مداحان و شاعران اهل بیت (ع) با رهبر انقلاب
play_arrow
حاشیه‌های دیدار مداحان و شاعران اهل بیت (ع) با رهبر انقلاب
روز مادر و بهانه‌ای برای دیدار با مادر پهلوانان شهید
play_arrow
روز مادر و بهانه‌ای برای دیدار با مادر پهلوانان شهید
مداحی عربی محمد الجنامی در محضر رهبر انقلاب
play_arrow
مداحی عربی محمد الجنامی در محضر رهبر انقلاب
وایرال‌ترین اتفاق والیبال جهان؛ سقوط یک داور!
play_arrow
وایرال‌ترین اتفاق والیبال جهان؛ سقوط یک داور!
وضعیت گزارشگران شبکه ورزش در استودیو حین گزارش بازی حساس بارسلونا و اتلتیکومادرید
play_arrow
وضعیت گزارشگران شبکه ورزش در استودیو حین گزارش بازی حساس بارسلونا و اتلتیکومادرید
پانسمان عجیب صورت مبین دهقان توسط کادر پزشکی خیبر خرم‌آباد
play_arrow
پانسمان عجیب صورت مبین دهقان توسط کادر پزشکی خیبر خرم‌آباد
اعتراف جالب ترامپ از نقش و تاثیر ایلان ماسک در نتیجه انتخابات
play_arrow
اعتراف جالب ترامپ از نقش و تاثیر ایلان ماسک در نتیجه انتخابات
درگیری مسلحانه نیروهای تشکیلات خودگردان فلسطین با رزمندگان مقاومت
play_arrow
درگیری مسلحانه نیروهای تشکیلات خودگردان فلسطین با رزمندگان مقاومت