سعدی و خدمت به خلق
نويسنده: سیدمحمود طاهری
بزرگان و دغدغه خدمت به خلق
وی که سالها جهت کسب حکمت و تجربه، تلخی سفر را تحمل کرد و به تعبیر خودش، «تا دورترین نقاط جهان نیز به پیش رفت»، نخستین مسئلهای که پس از آن سفر پرمایه، ذهنش را به خود مشغول ساخت، خدمت به مردم بوده است تا بر ایشان تحفههایی از علم و معنویت به ارمغان آرد و کام آنان را با سخنانی شیرینتر از قند حلاوت بخشد، چنان که خود، این گونه سروده است:
دریغ آمدم ز آن همه بوستان
تهیدست رفتن سوی دوستان
به دل گفتم از مصر، قند آورم
برِ دوستان ارمغانی برم
مرا گر تهی بود از آن قند، دست
سخنهای شیرینتر از قند هست
نه قندی که مردم به صورت خورند
که ارباب معنی به کاغذ برند
اهتمام و عنایت سعدی به مردم، تا آنجاست که حاضر میشود، «چون عود، در آتش اندیشه بسوزد»، تا در نتیجه، عطر دلاویز خدمت را در میان آدمیان بپراکند و روحشان را بدین وسیله بنوازد:
سعیم این است که در آتش اندیشه چو عود
خویشتنِ سوختهام تا به جهان بو برود
سعدی و آدمیان بیبهره از خدمت
و به تعبیر یکی از شاعران معاصر:
گیرم نشاط و شادی دنیا را
یک سر به دامن دل من ریزند
آیا در آن زمان که بخندم شاد
لرزان لبی ز ناله نخواهد سوخت؟
طفلی درون کلبه تنگی سرد
با مادری گرسنه نمیلرزد؟
آخر کنار حسرت و رنج ای دوست
فارغ کجا توان شد و خوش خندید؟
آن اشک را چگونه نباید دید؟
وان ناله را چگونه توان نشنید؟
سعدی، آنانی را که در وجودشان روحیه سودمندی به حال دیگران به چشم نمیخورد، با سنگ خارا برابر میداند و به اعتقاد وی، در آهن و سنگ منافعی است که در برخی از آدمیان خبری از آن نیست:
اگر نفع کس در نهاد تو نیست
چنین گوهر و سنگ خارا یکیاست
غلط گفتم ای یار شایسته خوی
که نفعست در آهن و سنگ و روی
چنین آدمی مرده به ننگ را
که بر وی فضیلت بود سنگ را
پیام متن:
2. خدمت به همنوع و برادران دینی، از دستورات دین مبین اسلام.
رمز برتری عالم بر عابد از نگاه سعدی
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عابد و عالِم چه فرق بود؟
تا اختیار نمودی از آن، این فریق را
گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج
وین سعی میکند که بگیرد غریق را
و از نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله در این باره روایت است:
آن گاه که عالِم و عابد در روز رستاخیز محشور میشوند، به عابد گفته میشود: به بهشت درآی و به برکت عبادت خود، از نعمتهای بهشت بهرهمند شو! ولی به عالِم میگویند: اینجا بایست و هر کس را که میخواهی شفاعت کن! و هیچکس را شفاعت نخواهی کرد، مگر آنکه شفاعت تو پذیرفته میشود و بدین ترتیب، عالِم در جایگاه پیمبران میایستد.
حکایت
به فکر فرورفتم که در میان این جمع، کسانی هستند که هم عالِمتر از سید جوادند و هم زاهدتر از او، چرا این امتیاز، نصیب سید جواد شده است. در همین اندیشه بودم که نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «سیدجواد به کار مردم و اهل حاجت، از همه کوشاتر بوده است».
اَلا گر طلبکار اهل دلی
ز خدمت مکن یک زمان غافلی
به حال دل خستگان درنگر
که روزی تو دلخسته باشی مگر
درون فروماندگان شاد کن
ز روز فروماندگی یاد کن
نکتهای قرآنی
آن کتاب [قرآن]که تردیدی در آن راه ندارد، مایه هدایت پرهیزکاران است.[پرهیزکاران]کسانی هستند که به غیب [یعنی آنچه از حس، پوشیده است]ایمان دارند و نماز به پا میدارند و از مواهبی که روزیشان دادیم، انفاق میکنند.
بنابر این آیات خداوند، آنهایی را هدایت میکند و کسانی را از شهد شیرین حقایق خود مینوشاند که در کنار ایمان به غیب و بهپاداشتن نماز، اهل انفاق و در اندیشه احسان و خدمت به دیگران نیز باشند.
چو غنچه گرچه فروبستگی است کار جهان
تو همچو باد بهاری گِرهگشا میباش
(حافظ)
پیام متن:
2. بالابودن مقام عالمان نسبت به زاهدان.
اهل بیت علیهمالسلام و اهتمامشان به خدمت انسانها
چون انسان کامل، خدای را شناخت و به دیدار خدا مشرف شد و اشیا را آنچنان که باید و حکمت اشیا را آنچنان که باید، بدانست و بدید، بعد از شناخت و دیدار خداوند، هیچ کاری برابر آن ندید و هیچ طاعتی بهتر از آن ندانست که راحت به خلق رساند و هیچ را حتی بهتر از آن ندید که با مردم چیزی گوید که مردم چون آن بشنوند و به آن کار کنند، دنیا را به آسان بگذرانند و از بلاها و فتنههای این عالَم، ایمن باشند و در آخرت رستگار شوند و هر که چنین کند، وارث پیامبران است.
پیام متن:
محبوبترین انسانها نزد خداوند ـ خدمت به مردم و ایمنی از عذاب خداوند
مردم، خانواده خدا هستند و محبوبترین انسانها نزد خدا، کسانی هستند که به خانواده خدا نفعوسود برسانند.
همچنین فرمود:
به درستی که برای خداوند، بندگانی است که آنها را برای برآوردن حوائج مردم برگزید که مردم برای رفع حوائج خویش، به آنها پناه میبرند، این بندگان فریادرس، از عذاب خداوند در امان خواهند بود.
تیرهروزان جهان را به چراغی دریاب
که پس از مرگ ترا شمع مزاری باشد
(صائب)
پیام متن:
سخنانی از بزرگان دیگر ادیان، درباره خدمت به خلق
از آغازی که در آرامش سرمدی، هستی میپذیرد تا پایانی که به جاودانگی میپیوندند، هیچ ندیدم که تلخی زندگی را در کامم شیرین کند، مگر عشقورزی به انسانها و دیدن خنده و شادی آنها.
خرّم آن کس که در این محنتگاه
خاطری را سبب تسکین است
(پروین اعتصامی)
همچنین جَبران خلیل جَبران میگوید:
خوشی زنبور، در گردآوردن نوش گلهاست و خوشی گل در سپردن نوش خود به زنبور. برای زنبور، گل، چشمهای از زندگی است و گل، زنبور را به دیده پیامآور عشق مینگرد و داد و ستد شادکامی برای زنبور و گل، هر دو یک نیاز و نشئه است. ای مردم! در خوشیهای خویش، چون گلها و زنبوران باشید.
برتراند راسل نیز گوید:
فریادهای دردآلود آدمیان در قلبم به اهتزاز است. کودکان قحطیزده، قربانیان شکنجهگران ستمگر، پیران بیپناه که خود را بار منفوری بر دوش فرزندان احساس میکنند و تمامی دنیای تنهایی و فقر و درد و رنج، طنز تلخی است که آرمانهای بلند انسانی را ریشخند میکند. آرزومندم که از رنج و شرّ بکاهم، ولی نمیتوانم و از این، بسیار در رنجم.
سحر دیدم درخت ارغوانی
کشیده سر به بام خسته جانی
به گوش ارغوان، آهسته گفتم
بهارت خوش که فکر دیگرانی
(فریدون مشیری)
پیام متن:
مقامی فراتر از نمازهای مستحب
«به احسانی دلی را آسودهنمودن، برتر از هزار رکعت نماز ـ نافله ـ خواهد بود.» وی در این باره سروده است:
شنیدم که پیری به راه حِجاز
به هر خُطوه کردی دو رکعت نماز
چنان گرم رو در طریق خدای
که خار مغیلان نکندی ز پای
یکی هاتف از غیبش آواز داد
که ای نیکبخت مبارک نهاد
به احسانی آسوده کردن دلی
بِه از اَلْف رکعت به هر منزلی
حکایت
«فورا حرکت کن و برادر ایمانی خود را در کارش یاری کن»، صفوان حرکت کرد و رفت و پس از توفیق در اصلاح کار، به نزد امام صادق علیهالسلام بازگشت. چون امام علیهالسلام او را دید، فرمود: بدان که همین کار به ظاهر کوچک که حاجتی از کسی برآوردی و وقت کمی از تو گرفت، از هفت بار طواف دور کعبه، محبوبتر و برتر است.
حکایت
پیام متن:
خدمت به دیگران، خدمت به خود است
احسان در حق دیگران، پیش از هر چیز، موجب آبیاری مزرعه دل صاحب احسان میشود و عطش درونی او را فرو مینشاند و او را کامیاب هر دو جهان میسازد. قرآن کریم میفرماید: «اگر احسان کردید، [در واقع]، در حق خود خوبی کردهاید». (اسراء: 7)
سعدی در این باره، حکایتی این چنین نقل میکند که:
شخصی خاری از پای یتیمی درآورد. در شب آن روز، کسی به نام «صَدْرِ خُجَند» وی را به خواب میبیند که در روح و ریحان بهشتی غرق در سرور و شادی است و با خویش میگوید: «با درآوردن خاری از پای یتیمی، چه گلها بر من دمید!».
یکی خار پای یتیمی بِکَند
به خواب اندرش دید صدر خُجَند
همی گفت و در روضهها میچمید
کز آن خار بر من چه گلها دمید
شکسپیر نیز میگوید:
رحمآوردن به دیگران، چون باران رحمت است که از آسمان بر زمین میبارد و دو چندان باعث خیر و برکت است؛ زیرا هم شخص دارای رحمت را سعادت میبخشد و هم گیرنده رحمت را به خیر و برکت میرساند.
خدمت به خلق، راهی به سوی شادمانی و نشاط
در حقیقت، در آدمی حس و عاطفهای ستودنی نسبت به احسان در حق انسانها وجود دارد که مانند دیگر عواطف، نیازمند ارضاست و بیگمان، در صورت ناکامی آدمی در این امر، ناخواسته و پنهانی، افسردگی و اندوه دامن وجودش را فرا خواهد گرفت.
حاصل سخن آنکه، از ریشههای افسردگی بشر قرن حاضر، اندیشیدن به منفعتهای شخصی و وانهادن خدمت به همنوعان است و برای آنان که جهت ایجاد شادمانی و نشاط حقیقی در میان انسانها نظریههایی ارائه میکنند، بهیقین از بهترین آنها، نظریه «خدمت به خلق» خواهد بود:
شود جهان لب پر خندهای اگر مردم
کنند دست یکی در گرهگشایی هم
(صائب)
پیام متن:
2. افزایش خیر و برکت و گشایش، در پرتو خدمت به دیگران.
منبع: سایت حوزه
/خ