تاثير قرآن در بلاغت عرب

شك نيست ، بلاغت در كلام و آشنايى طبيعى با آرايه‏هاى سخن، اعم از نظم و نثر نزد اعراب نيز، همچون ديگر اقوام و ملل يافت مى‏شده است و عرب جاهلى، پيش از نزول قرآن، موازين و معيارهاى مشخصى براى نقد سخن و شناخت كلام برتر از فروتر داشته است. اما گسترش فراوان علوم بلاغى و تاليف و تدوين آثار فراوان در اين زمينه و پرداختن جدى به آن، بدون شك در پرتو درك بهتر كلام الله مجيد و بيان جنبه‏هاى اعجاز
جمعه، 28 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاثير قرآن در بلاغت عرب
تاثير قرآن در بلاغت عرب
تاثير قرآن در بلاغت عرب

نويسنده:اكبر شعبانى



شك نيست ، بلاغت در كلام و آشنايى طبيعى با آرايه‏هاى سخن، اعم از نظم و نثر نزد اعراب نيز، همچون ديگر اقوام و ملل يافت مى‏شده است و عرب جاهلى، پيش از نزول قرآن، موازين و معيارهاى مشخصى براى نقد سخن و شناخت كلام برتر از فروتر داشته است.
اما گسترش فراوان علوم بلاغى و تاليف و تدوين آثار فراوان در اين زمينه و پرداختن جدى به آن، بدون شك در پرتو درك بهتر كلام الله مجيد و بيان جنبه‏هاى اعجاز لفظى و معنوى آن ميسر شده است. با نگاهى گذرا به فهرست نام بزرگان پيشين اين علم ، آشكارا در مى‏يابيم كه اكثريت قريب به اتفاق آنان ، عالم قرآن ، مفسر ، نحوى و متكلم بوده‏اند و غايت و غرض علم بلاغت را شناساندن هر چه بيشتر و بهتر كلام خدا مى‏دانسته و مصداقهاى اعلاى آن را همواره در آيات الهى مى‏جسته‏اند. با تكيه بر همين اعتقاد به سرعت ‏بر دامنه علوم بلاغى افزوده گشته و پس از گذشت چند قرن به علمى مستقل، شگرف، و تمام عيار بدل گرديده است.
با توجه به اين مقدمه مختصر اگر بلاغت را در زبان عرب به تمامى مديون قرآن بدانيم و بزرگترين عامل در شكل‏گيرى علمى تا بدين حد گسترده را نزول وحى به حساب آوريم سخنى به گزاف نگفته‏ايم و به جرات مى‏توان گفت، اگر قرآن نازل نمى‏شد چه بسا كه علوم بلاغت و صرف و نحو و بسيارى ديگر از معارف در عرب شكل نمى‏گرفت، همچنان كه در فارسى و بسيارى ديگر از زبانها ، اين امر با اين گستردگى واقع نشد.
از «معانى القرآن‏» فراء و «مجاز القرآن‏» ابى عبيده كه ظاهرا از اولين آثارى هستند كه به مباحث ‏بلاغى قرآن توجه كرده‏اند تا «اسرار البلاغه‏» و «دلايل الاعجاز» عبدالقاهر و «كشاف‏» زمخشرى و «نهاية الايجاز» امام فخر رازى و «بديع القرآن‏» ابن ابى الاصبع و ... همه و همه دليل روشنى بر اين مدعاست.
عبدالقاهر جرجانى (درگذشته 471) بلاغت را امرى معنوى مى‏داند كه در خاطر و سويداى جان انسان شكل مى‏گيرد و سلطه معانى بر الفاظ را اثبات مى‏كند ، نامبرده «تباين موجود بين خوبى و بدى كلام را به مجرد لفظ‏» نمى‏داند (1) و اين چيزى است كه نمونه عالى آن را در آيات بينات قرآن كريم مشاهده مى‏شود.
اين معنا را باقلانى (درگذشته 403) در بحث از سجع ، در مقام تفاوت بين سجع بشر و فواصل موجود در آيات قرآن يادآور شده و معتقد است كه در قرآن بر خلاف سخن مخلوق لفظ متابع معناست. (2)
زمخشرى (درگذشته 538) راه حصول به حقايق معارف اسلامى را منحصر به آگاهى از علوم معانى و بيان دانسته و اين دو علم را خاص قرآن شمرده است. وى مى‏گويد: « و لايغوص على شي‏ء من تلك الحقايق، الا رجل قد برع فى علمين مختصين بالقرآن و هما المعانى و البيان‏» (3) او كه اثر معروف خويش كشاف را در بيان زيباييها و محسنات كلام مجيد نگاشته است. اين دو علم را از مهمترين علومى مى‏داند كه مفسر بايد بدان مسلح گردد. كتاب او در واقع تفسير بلاغى كلام خداست.
زمخشرى معتقد است‏شرط سر آمد شدن در علومى از قبيل فقه، كلام، حديث، خطابه و نحو، آگاهى از فنون دوگانه معانى و بيان است.
بارى نقش بلامنازع قرآن در تكوين بلاغت و ادبيات عرب چيزى نيست كه فقط عالمان بلاغت از آن سخن بگويند بلكه هر صاحب نظر منصفى كه با فرهنگ و ادب عرب مانوس باشد، اين واقعيت را خواهد پذيرفت.
ج. م. عبدالجليل مؤلف تاريخ ادبيات عرب ، على رغم ديدگاه غير مذهبى خاص خويش ، به جايگاه بلند قرآن كريم از اين جهت اشاره مى‏كند و مى‏گويد: « از نظر ما قرآن كريم هزار مرتبه بهتر از شعر جاهلى، متنى است كاملا مطمئن و شاهدى راستين از براى زبان عربى‏» (4) نامبرده قرآن را بزرگترين عامل در تكوين ادبيات عرب دانسته و آن را شاهكار زبان تازى به حساب مى‏آورد. (5)
اينك جهت آگاهى از اهميت و جايگاه رفيع قرآن در شكل‏گيرى علوم بلاغى ، فهرست‏وار به معرفى پاره‏اى از مهمترين آثارى كه در شناساندن جنبه‏هاى بلاغى كتاب خدا در يك دوره تقريبا پانصد ساله تاليف گرديده است مى‏پردازيم.
- معانى القرآن فراء : مؤلف اين اثر از علماى بزرگ نحو در قرن دوم هجرى است و در اين كتاب، علاوه بر مباحث نحوى و لغوى، جاى جاى ، به مسائلى همچون تشبيه ، مجاز و كنايه نيز پرداخته و از تقديم و تاخير و ايجاز و اطناب سخن گفته است. (6)
- مجاز القرآن ابو عبيده: گرچه هدف اصلى اين كتاب تفسير آيات الهى است، اما از بسيارى مباحث ‏بلاغى از قبيل تقديم ، تاخير ، تشبيه ، كنايه ، استعاره ، حذف ، تكرار و اضمار نيز بحث كرده است. (7) لازم به يادآورى است، مقصود مؤلف از مجاز در اين كتاب بيشتر معناى لغوى است و مجاز را معادل تفسير گرفته است، مجازه: اى تفسيره.
- تاويل مشكل القرآن ، تاليف ، اين قتيبه دينورى (درگذشته 276): مؤلف كه خود از نحويان مشهور است ، با استفاده از استعاره و كنايه و مجاز و ديگر فنون بلاغت در رفع پاره‏اى تناقضات ظاهرى قرآن كوشيده است.
- جامع البيان عن تاويل القرآن محمدبن جرير طبرى مورخ بزرگ ايرانى قرن سوم: در اين تفسير، مؤلف ضمن اشاره به دلايل اعجاز كلام خدا، به بحث از بلاغت آن مى‏پردازد و از ايجاز و اطناب و استعاره و تقديم و تاخير سخن مى‏گويد.
- الصناعتين ابو هلال عسكرى (درگذشته 395): ابوهلال شناخت اعجاز قرآن را منوط به آگانى از رموز بلاغت آن مى‏داند و در باب فنون مختلف بلاغى بحث مى‏كند. نامبرده معتقد است ، بهترين معارف پس از معرفت‏ خداى تعالى آموختن علم بلاغت است «ان احق العلوم بالتعلم و اولاها بالحفظ بعد المعرفة بالله جل ثناءه علم البلاغة و معرفة الفصاحة الذى به يعرف اعجاز كتاب الله تعالى‏» (8)
- النكت فى اعجاز القرآن ابوالحسن على بن عيسى رمانى ، مفسر بزرگ معتزلى: وى ضمن اثبات اعجاز بلاغت كلام وحى، نقش اصلى بلاغت را تاثير در قلوب و نفوس، در قالب بهترين كلمات و عبارات مى‏داند. «و اما البلاغة فهى ايصال المعنى الى القلب فى احسن صورة من اللفظ‏» (9)
- بيان اعجاز القرآن حمد بن ابراهيم بستى (درگذشته 388): وى در بحث از بلاغت قرآن ، زيبايى در الفاظ و نظم در معانى را در عالى‏ترين شكل، معجزه بلاغت آن مى‏داند.
- اعجاز القرآن باقلانى تاليف ابوبكر محمد بن الطيب (درگذشته 403): مؤلف را اعتقاد بر آن است كه قرآن كلام و بيانى ويژه است و از جهت لفظ و معنا با ديگر آثار منظوم و منثور بشرى متفاوت است. نامبرده مانند بسيارى ديگر از صاحب نظران در علوم بلاغى تفاوت بلاغت قرآن را با سخن مخلوق تاثير در قلوب و اذهان مى‏داند و بشر را از آوردن مثل آن عاجز مى‏داند. (10) زيرا در كلام بشر اغلب معنا فداى لفظ مى‏شود، ولى در كلام خالق خلاف اين است و لفظ متابع معناست. او ضمن نفى سجع از كلام خالق فواصل قرآنى را بسيار فراتر از سجع مى‏داند و معتقد است لازمه سجع تكلف است. حال آن كه در بيان قرآن تكلف و تصنع يافت نمى‏شود.
- تلخيص البيان عن مجازات القرآن تاليف شريف رضى (درگذشته 406): مؤلف در اين كتاب بيشتر در پى يافتن نكات بلاغى است تا تفسير; و مصمم است‏بسيارى از شگفتى‏ها و غرايب قرآنى را از طريق بلاغت آن روشن نمايد.
- المغنى فى ابواب التوحيد و العدل عبدالجبار معتزلى (درگذشته 415): نامبرده در مجلد شانزدهم اين كتاب درباره اعجاز قرآن از جنبه بلاغى بحث كرده و آن را عالى‏ترين درجه بلاغت دانسته است. او معتقد است: لفظ و معنا به تنهايى چندان اهميتى ندارند و اين صورت تركيبى كلام است كه بيانگر فصاحت و بلاغت است. قابل ذكر است همين نظريه را پس از عبدالجبار معتزلى، عبدالقاهر جرجانى در كتاب «دلايل الاعجاز» مشروح‏تر بيان كرده و بلاغت را در نظم ارتباط كلمه با ديگر كلمات مجاور آن مى‏داند و كيفيت تركيب در نظر او بسيار اهميت دارد». (11)
غرر الفرائد و دررالقلائد تاليف سيد شريف مرتضى: در اين كتاب از بسيارى مسائل بلاغى سخن رفته و به بسيارى از سؤالات و مشكلات در زمينه موضوعات قرآنى بويژه بلاغت آن پاسخ داده شده است.
- دلايل الاعجاز، اسرار البلاغه: (اولى در علم معانى و دومى در علم بيان فراهم آمده) تاليف عبدالقاهر جرجانى: وى استاد بزرگ بلاغت در قرن پنجم و سرآمد بلاغى نويسان عرب است. جرجانى در تدوين اين دو كتاب هدفى جز بيان جنبه‏هاى اعجاز سخن حق ندارد.
نامبرده به تاثير آيات و عبارات قرآن در اذهان و نفوس سخت معتقد است. او بلاغت قرآن را نه در آرايشهاى ظاهرى كلام بلكه در هماهنگى و اتقان بى بديل لفظ و معنا مى‏داند. از اين نظر به عقيده او در برخى آيات هم كه ظاهرا آرايه‏اى مشاهده نمى‏شود عنصر بلاغت ‏حضور دارد. او درك افراد را از بلاغت كلام الهى متفاوت مى‏داند و جنبه نسبى بودن جمال را مطرح مى‏كند و ميزان درك زيباييهاى قرآن را به خصوصيات اعتقادى، روانى و عاطفى افراد مربوط مى‏داند. به هر حال اين دو اثر سترگ «همواره توجه نقادان و صاحب نظران بلاغت را به خود معطوف داشته‏» (12) است.
كشاف زمخشرى: اين كتاب كه نام كامل آن، «الكشاف عن حقايق غوامض التنزيل و عيون الاقاويل فى وجوه التاويل‏» است تاليف ابوالقاسم محمود بن عمر معروف به زمخشرى است. كتاب در حقيقت تفسير بلاغى قرآن كريم است و به بهترين وجه به بيان جنبه‏هاى اعجاز آن پرداخته است، نامبرده را اعتقاد بر اين است كه از راه كشف ويژگيهاى بلاغى آيات و عبارات بهتر مى‏توان به اثبات اعجاز كلام حق پرداخت. زمخشرى به تفاوت دو علم معانى و بيان اشاره كرده و ضمن اختصاص اين دو به قرآن، همه آنانى را كه به نحوى در علوم مربوط به قرآن كار مى‏كند نيازمند دانستن اين دو فن مى‏داند.
- الجمان فى تشبيهات القرآن عبدالله بن محمد بن حسين معروف به ابن ناقيا (درگذشته 485): اين كتاب به تمامى درباره تشبيهات قرآن نوشته شده و از تشبيه به عنوان مستحسن علوم بلاغى سخن به ميان آمده است.
- نهاية الايجاز فى دراية الاعجاز امام فخر رازى (درگذشته 606): مؤلف در اين اثر ارزشمند، علم نحو را در بلاغت‏به كار گرفته و در كنار ديگر مسائل بلاغى از مباحثى همچون عطف، حال، تمييز، حذف، اضمار، مبتدا و خبر سخن رانده است. (13)
- بديع القرآن، ابن ابى الاصبع (درگذشته 654) در بلاغت و نقد و علوم قرآنى تاليف گرديده، مؤلف خود آن را تتمة «الاعجاز» و به تعبير ديگر «بيان البرهان‏» مى‏داند كه همان كتاب بيان البرهان فى اعجاز القرآن باشد. (14)
نامبرده در اين كتاب به تطبيق آرايه‏هاى مختلف سخن با آيات قرآنى همت گماشته است و در پى آن است، همچون صاحب كشاف اعجاز قرآن را از طريق بلاغت آن به اثبات برساند.
- الطراز، يحيى بن حمزه علوى (درگذشته 749) نام كتاب «المتضمن الاسرار البلاغة و علوم حقايق الاعجاز» است كه به الطراز شهرت يافته است. مؤلف علوم بلاغى را برترين علوم ادبى دانسته و معتقد است، تنها در سايه دستيابى به علوم بلاغى است كه تفاوت كلام خالق و مخلوق شناخته مى‏شود. او علم بيان را از مهمترين علوم بلاغى مى‏شمارد و آن را جنود علوم ادبى مى‏داند. (15)
آنچه گذشت، برخى از برجسته‏ترين آثارى است كه در يك دوره معين به طور خاص درباب بلاغت قرآن تاليف گرديده است و گرنه فراوان آثار بلاغى ديگر مى‏توان نام برد كه هدف اصلى از تاليف آنها بيان جنبه‏هاى اعجاز قرآن كريم بوده است.
آرى، بى ترديد محور بلاغت عرب بر قرآن است و خاستگاه آغازين اين فن هر كجا بوده باشد و ريشه در هر چه و هر جا داشته باشد، عامل بارورى اعجاز گونه آن جز كلام مجيد هيچ چيز نمى‏تواند باشد.
شك نيست‏ بلاغت‏ سنگين و گسترده عرب از خصوصيات بلاغى ديگر ملل، خاصه ايرانيان و يونانيان تاثير پذيرفته است. بعلاوه از تاثير بلاغت دوران جاهلى در غناى آن نيز نبايد غافل بود، اما وسعت و تنوع خيره كننده آن در زمانى نه چندان طولانى، فقط و فقط مديون و مرهون نزول قرآن كريم است و عامل و انگيزه اصلى براى صدها دانشمند و متفكر و محقق از مليتهاى گوناگون در پرداختن به علوم بلاغى، آن هم با اين دقت و گستردگى جز عشق به وحى نبوده است و گرنه زبان عربى به خودى خود به عنوان يك وسيله ارتباطى و تفهيم و تفاهم نيازمند اين همه موضوعات بلاغى نمى‏توانست‏ باشد.

پى‏نوشتها

1- عبدالقاهر جرجانى، اسرار البلاغه، ترجمه جليل تجليل، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1361، ص 2.
2- باقلانى، اعجاز القرآن، تحقيق سيد احمد صقر، چاپ مصر، ص 86.
3- زمخشرى، الكشاف، چاپ مصر، مطبعة مصطفى محمد، 1354، ه ق، ج 1، ص 3.
4- ج. م. عبدالجليل، تاريخ ادبيات عرب، ترجمه آ. آذرنوش، تهران، امير كبير، 1376، چاپ سوم، ص 83.
5- همان كتاب، ص 92.
6- ابوزكريا يحيى بن زياد فراء، معانى القرآن، تحقيق احمد يوسف نجاتى، محمدعلى نجار، دارالكتب المصريه، 1374/1955، ج 1، صص 14، 15، 22، 33، 48، 63.
7- ابوعبيده معمربن المثنى، مجاز القرآن، تحقيق محمد فؤاد سزگين، چاپ مصر، 1954، صص 8، 11، 12، 16.
8- ابوهلال عسكرى الصناعتين، تحقيق - على محمدالبجاوى، محمد ابوالفضل ابراهيم، داراحياء الكتب العربيه، چاپ اول 1371/1903، مقدمه از ص 1 به بعد.
9- ابوالحسن على بن عيسى رمانى، النكت فى اعجاز القرآن، ضمن مجموعه «الثلاث رسايل فى اعجاز القرآن‏» تحقيق محمد احمد خلف الله محمد زغلول سلام، ص 22.
10- باقلانى، همان كتاب، ص 51.
11- عبدالقاهر جرجانى، دلايل الاعجاز، تحقيق محمد رشيد رضا، چاپ سوم، 1366 هق، ص 35.
12- اسرارالبلاغه، پيشگفتار.
13- فخرالدين رازى، نهاية‏الايجاز فى دراية الاعجاز، چاپ مصر، 1327 هق، صص 132 - 137.
14- ابن ابى الاصبع، بديع القرآن، ترجمه سيد على ميرلوحى مشهد، انتشارات آستان قدس، 1368، ص 110.
15- يحيى بن حمزه علوى، الطراز، چاپ مصر، 1914، جلد 17 ص‏2.

منبع:پایگاه فعالیتهای قرآنی دانشجویان




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط