بیزاری از دشمنان امام علی(علیه السلام) و لعن آنان
- رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر که از لعن کردن کسی که خدایش لعن کرده خودداری و احساس گناه کند لعنت خدا بر او باد. (الاثنا عشریة، شیخ حرّ عاملی / فصل 9، ص 195.)
- ابنعباس گوید: علیبن ابیطالب را در کتاب خدا نامهایی است که مردم نمیشناسند. خداوند میفرماید: فأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ ( سوره اعراف / 44.) “مؤذنی در میان آنان ندادردهد که...” مراد از مؤذّن و ندادهنده آن حضرت است که میگوید: هان! لعنت خدا بر کسانی که ولایت مرا باور نداشتند و حق مرا سبک و ناچیز شمردند.(شواهدالتنزیل 1 / 202.)
- علیبن عاصم کوفی اعمی در داستانی دراز گوید: به امام هادی علیه السلام عرض کردم: من از یاری بدنی شما عاجزم و جز دوستی شما و بیزاری از دشمنانتان و لعن آنان در خلوت خود سرمایهای ندارم، سرورا! حال من چگونه است؟ فرمود: پدرم از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من خبر داد که فرمودهاست: هر که از یاری ما خاندان عاجز باشد و دشمنان ما را در خلوت خود لعن کند خداوند صدای او را به همه فرشتگان میرساند. پس هرگاه یکی از شما دشمنان ما را لعنت فرستد فرشتگان آن را بالا میبرند و هر کس را که آنان را لعن نکند لعنت میکنند. و چون صدایش به فرشتگان برسد برای او آمرزش میطلبند و بر او ثنا میفرستند و گویند: خداوندا، درود فرست بر روح بندهات که کوشش خود را در راه یاری اولیای تو به کار برد و اگر بیش از آن هم میتوانست دریغ نمیداشت. از سوی خداوند ندا آید که: ای فرشتگان من، من دعای شما را درباره این بندهام اجابت کردم و ندای شما را شنیدم، و بر روح او به همراه ارواح نیکان درود فرستادم و او را در زمره نیکان برگزیده قرار دادم.( بحارالانوار 50 / 316.)
- عالم عامل عابد زاهد سیدالعارفین رضیالدین سیدبن طاووس؛ گوید: محمدبن اسماعیل، و نیز بُکَیر بن صالح از سلیمانبن جعفر روایت نموده که گفتند: ما بر حضرت رضا علیه السلام وارد شدیم و آن حضرت در حال سجده شکر بود، سجده را بسیار طول داد، سپس سربرداشت. عرض کردیم: سجده را طول دادید؟ فرمود: هر که این را (که میگویم) در سجده شکر بخواند مانند کسی است که در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در روز بدر تیراندازی کردهاست.( در مصباح کفعمی (ص 553): در روز بدر و اُحد هزار هزار تیر انداخته است.)گفتیم: آن را بنویسیم؟ فرمود: بنویسید؛ هرگاه به سجده شکر رفتید بگویید: اَللَّهُمَّ الْعَنِ اللَّذَیْنِ بَدَّلا دینَکَ، وَ غَیّرا نِعْمَتَکَ، وَ اتَّهَما رَسُولَکَ صلی الله علیه و آله و سلم، وَ خالَفا مِلَّتَکَ، وَ صَدّا عَن سَبیلِکَ، وَ کَفَرا آلائَکَ، وَ رَدّا عَلَیْکَ کَلامَکَ، وَ اْسْتَهْزَءا بِرَسُولِکَ، وَ قَتَلاَ ابْنَنَبِیِّکَ، و حَرَّفا کِتابَک، وَ جَحَدا آیاتِک، وَ سَخِرا بِایاتک، وَ اسْتَکْبَرا عَنْ عِبادَتِکَ، وَ قَتلا أَولیائَکَ، وَ جَلَسا فی مجْلِسٍ لَمْیَکُن لَهُما بِحَقّ، وَ حَمَلا الناسَ علی أکْتافِ آلِ محمّد صلی الله علیه و آله و سلم. اَللَّهُمَّ الْعَنْهُما یَتْلُو بعضُهم بعضاً، و احْشُرْهُما وَ أتباعَهُما إلی جَهَنَّمَ زُرْقاً. اَللَّهُمَّ اِنَّا نَتَقَرَّبُ اِلیک بِاللَّعْنَةِ لَهُما، وَ الْبَرائَةِ مِنْهُما فِی الدّنیا وَ الآخرة. اَللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أمیرالمؤمنِین، وَ قَتَلَةَ الحسینِبنِ علیّ، و ابنِفاطمةَ بنتِرسولِاللَّه صلی الله علیه و آله و سلم. اَللَّهُمَّ زِدْهُما عذاباً فوقَ عذابٍ، وَ هَوانا فوقَ هَوانٍ، وَ ذُلاًّ فوقَ ذُلٍّ، وَ خِزْیاً فوقَ خِزْیٍ. اَللَّهُمَّ دُعَّهما فی النّار وَ اَرْکِسْهُما فیاَلیمِ عقابِکَ رَکْسا. اَللَّهُمَّ اَحْشُرْهُما وَ اَتْباعَهُما إلی جَهنّمَ زُمَراً. اَللَّهُمَّ فَرِّقَ جَمعَهُم، وَ شَتِّتْ اَمْرَهُم، وَ خالِفْ بَیْنَ کَلِمَتِهِمْ، و بَدِّدْ جَماعَتَهُم، و العَنْ اَئمَّتَهُم، وَ اقْتُلْ قادَتَهُم وَ سادَتَهُم وَ کُبرائَهم، و الْعنْ رُؤَسائَهُم، و اکْسِر رایتَهم، وَ اَلْقِ البَأسَ بینَهُم، وَ لاتُبْقِ منهم دَیّاراً، اَللَّهُمَّ العَنْ اَباجهلٍ وَ الولیدَ لَعناً یَتْلُو بعضُه بعْضاً وَ یَتْبَعُ بَعْضُهُ بَعْضاً. اَللَّهُمَّ العَنْهُما لَعْناً یَلْعَنُهُما بِهِ کُلُّ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ وَ کُلُّ نَبی مُرْسَلٍ وَ کُلُّ مُؤْمنٍ امْتَحَنْتَ قَلْبَهُ لِلایمانِ. اَللَّهُمَّ الْعَنْهُما لَعْناً یَتَعَوَّذُ مِنهُ اَهلُ النارِ. اَللَّهُمَّ الْعَنْهُما لَعْناً لَمْیَخْطُرْ لِاَحدٍ بِبالٍ. اَللَّهُمَّ الْعَنْهُما فی مُسْتَسِرِّ سِرِّکَ، وَ ظاهِرِ عَلانِیَتِک، و عَذِّبْهُما عَذاباً فی التقدیر، و شارِکْ مَعَهُما ابْنَتَیْهِما وَ اَشیاعَهُما و مُحِبِّیهما و مَن شایَعَهُما، اِنَّکَ سَمیعُ الدّعاءِ.( سیدبن طاووس: مهجالدعوات / باب أدعیه مولانا علیّبن موسی الرضا - علیه السلام -.) “خداوندا، لعنت کن آن دو کس را که دین تو را دگرگون نمودند و نعمت تو را تغییر دادند. و رسول تو صلی الله علیه و آله و سلم را متهم ساختند، و با آیین تو مخالفت کردند، و از راه تو بازداشتند، و بخششهای تو را ناسپاسی نمودند، و سخن تو را رد کردند، و رسول تو را به باد مسخره گرفتند، و فرزند پیامبر تو را کشتند، و کتاب تو را تحریفِ (معنوی) کردند، و آیات تو را انکار نمودند و آنها را به فسوس گرفتند، سر از عبادت تو برتافتند، و دوستان تو را به قتل رساندند، و در جایی نشستند که حق آنها نبود، و مردم را برگُرده آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم سوار کردند. خداوندا، هر دو را لعنت کن و همه را در پی یکدیگر به لعن خود گرفتار ساز، و آندو و پیروانشان را کبود چشم و نابینا به سوی دوزخ بران. خداوندا، ما در دنیا و آخرت با لعن آنها و بیزاری از آنها به سوی تو تقرب میجوییم. خداوندا، قاتلان امیرمؤمنین و قاتلان حسینبن علی و پسر فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را لعنت فرست. خداوندا، بر عذاب و پستی و خواری و بیکسی آندو بیفزا، خداوندا، آندو را به سوی آتش بران و در عقاب دردناک خود سرنگون ساز. خداوندا، آندو و پیروانشان را گروهی به دوزخ فرست. خداوندا، جمعشان را پریشان کن و کارشان را پراکنده ساز، و میان آنان اختلاف افکن، و جماعتشان را از هم جدا ساز، و پیشوایانشان را لعنت فرست، و جلوداران و سروران و بزرگانشان را بکش، و سرانشان را لعنت کن، و پرچمشان را بشکن، و میانشان جنگ و نزاع افکن، و احدی از آنان را باقی مگذار. خداوندا، بر ابوجهل و ولید پیدرپی لعنت فرست. خداوندا، آندو را لعنتی فرست که همه فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل و هر مؤمنی که قلبش را به ایمان آزمودهای آنان را همانگونه لعنت کنند. خداوندا، آندو را لعنتی فرست که دوزخیان از آن پناه جویند. خداوندا، آندو را لعنتی فرست که به خاطر احدی خطور نکردهباشد. خداوندا، آندو را در نهانترین نهان خود و ظاهر آشکارایت لعنت فرست، و در تقدیر خود به عذاب سختشان گرفتار آر، و دو دختر و پیروان و دوستان و دنبالهروهای آنان را در لعنت شریک آنان ساز، که تو شنونده دعایی. (مهجالدعوات، باب ادعیه مولانا علیبن موسیالرضا - علیه السلام)
- ابوحمزه ثُمالی گوید: امام سجاد علیه السلام فرمود: هر که جِبت و طاغوت را یک بار لعنت کند خداوند هفتاد هزار هزار حسنه برای او بنویسد، و هفتاد هزار هزار گناه را از پرونده عملش پاک سازد، و هفتاد هزار هزار درجه او را بالا برد. و هر که در شب نیز یک بار آندو را لعنت کند همین اندازه ثواب برای او نوشته گردد. امام سجاد علیه السلام از دنیا رفت، من نزد امام باقر علیه السلام رفتم و گفتم: ای مولای من، حدیثی از پدر شما شنیدهام، فرمود: ای ثمالی آن را بازگو...( شفاءالصدور فی شرح زیارة العاشور / 371.)
- حسینبن ثَور و ابنسلمه سرّاج گویند: از امام صادق علیه السلام شنیدیم که در تعقیب هر نماز واجبی چهار تن از مردان و چهار تن از زنان هر کدام را به نام لعنت میکرد، و نیز معاویه و آندو زن و هند و امّالحَکَم خواهر معاویه را لعنت میفرستاد.( وسائلالشیعة 6 / 462.)
- جابر گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: هیچگاه از نماز واجب برنخیز و روی مگردان مگر با لعن فرستادن بر بنیامیّه.( وسائلالشیعة 6 / 462.)
- امام صادق علیه السلام در حدیثی فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در قنوت خود بر گروهی با نام آنها و پدران و اقوامشان نفرین کرد و علی علیه السلام نیز پس از آن حضرت همینگونه عمل کرد.(وسائلالشیعة 6 / 284.)
- روایت است که علی علیه السلام در قنوت نماز صبح معاویه و عَمْروعاص و ابوموسی و ابواَعْوَر و یاران آنها را لعن کرد. (بحارالانوار، چاپ کمپانی، 8 / 566.)
- در حدیث دیگری آمدهاست که آن حضرت نماز مغرب را با مردم برگزار کرد و در رکعت دوم قنوت خواند و در آن معاویه و عَمْروعاص و ابوموسی اشعری و ابواعورسُلَمی را لعن کرد. (بحارالانوار، چاپ کمپانی، 8 / 566.)
- و نیز روایت است که علی علیه السلام پس از داستان تحکیم، هرگاه نماز صبح و مغرب را میخواند و از درود و سلام فارغ میشد میگفت: خداوندا، معاویه و عَمرو و ابوموسی و حبیببن سَلَمه و عبدالرحمنبن خالد و ضحّاکبن قیس و ولیدبن عقبه را لعنت کن. (بحارالانوار، چاپ کمپانی، 8 / 591.)
- شیخ کلینی؛ به سندش از محمد بن حکیم روایت کرده که گفت: به امام کاظم علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم، ما در دین دانا شدهایم و خداوند ما را به واسطه شما از مردم بینیاز فرمودهاست تا آنجا که جمعی از ما در مجلسی حضور یابند و هیچ مردی از رفیقش سؤالی نمیکند چرا که آن مسأله و پاسخش را در خاطر دارد به واسطه منّتی که خدا از برکت شما بر ما نهادهاست. اما گاهی مطلبی برای ما پیش میآید که از شما و پدرانت درباره آن سخنی به ما نرسیدهاست، پس ما به بهترین وجهی که در نظر داریم و چیزی که با اخبار وارده از شما سازگارتر است توجه میکنیم و همان را انتخاب میکنیم. فرمود: چه دور است، چه دور است این راه از حقیقت! به خدا سوگند که هر که هلاک شد از همین راه به هلاکت رسید ای پسر حکیم. سپس فرمود: خدا لعنت کند ابوحنیفه را که میگفت: علی چنان گفت و من چنین میگویم...(اصول کافی 1 / 56، حدیث 9.)
- اسحاقبن عمّار صیرفی گوید: به امام کاظم علیه السلام گفتم: فدایت شوم، درباره آن دو منافق برایم سخنی گویید که من از پدرتان درباره آنها سخنانی چند شنیدهام. فرمود: ای اسحاق، اولی به منزله گوساله و دومی به منزله سامری است. گفتم: فدایت شوم، درباره آنها بیشتر بفرما. فرمود: به خدا سوگند که آن دو بودند که مردم را در نصرانیت و یهودیت و مجوسیت نگاه داشتند (و مانع گرایش آنها به اسلام شدند)؛ خدایشان نیامرزد. گفتم: فدایت شوم، بیشتر بفرما. فرمود: سه دستهاند که خداوند به آنان نظر رحمت نمیکند و آنان را (از گناهان) پاکیزه نمیسازد و عذابی دردناک دارند. گفتم: فدایت شوم، آنها کیانند؟ فرمود: مردی که امامی را که از سوی خدا منصوب نشده به امامت شناسد، و مردی که در امامی که از سوی خدا منصوب شده طعنه زند، و مردی که پندارد این دو کس (یا آن دو تن نامبرده) از اسلام بهرهای دارند. گفتم: فدایت شوم، بیشتر بفرما. فرمود: ای اسحاق، برای من فرقی ندارد که آیه محکمی از کتاب خدا را بیندازم، یا نبوت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم را انکار کنم، یا پندارم که خدایی در آسمان نیست، یا آنکه کسی را بر علیبن ابیطالب علیه السلام مقدم بدارم. گفتم: فدایت شوم، بیشتر بفرما. فرمود: ای اسحاق، در دوزخ وادیی است به نام سَقَر، که از روزی که خدایش آفریده شرارهای نکشیده، اگر خداوند به آن اجازه شراره کشیدن به قدر سوراخ سوزنی دهد شعلهاش همه مردم روی زمین را بسوزاند، و دوزخیان از گرما و بوی گند و تعفن این وادی و عذابهایی که خداوند برای اهل آن فراهم کرده پناه میجویند، و در آن وادی کوهی است که همه اهل آن وادی از آن کوه و بوی گند و تعفن آن و عذابهایی که خداوند برای اهل آن فراهم کرده پناه میجویند، و در آن کوه درهای است که همه اهل آن کوه از گرما و بوی گند و تعفن آن و عذابهایی که خداوند برای اهل آن فراهم کرده پناه میجویند، و در آن دره چاهی است که اهل آن دره از گرما و بوی گند و تعفن آن و عذابهایی که خداوند برای اهل آن فراهم کرده پناه میجویند، و در آن چاه اژدهایی است که همه اهل آن چاه از کثافت و بوی گند و تعفن آن اژدها و زهرهایی که خداوند در نیش آن برای اهل آنجا فراهم کرده پناه میجویند، و در شکم آن اژدها هفت صندوق است که پنج تن از امتهای گذشته و دو تن از این امت در آن هستند. گفتم: فدایت شوم، آن پنج تن و آن دو تن کیانند؟ فرمود: آن پنج تن عبارتند از: قابیل که هابیل را کشت، و نمرود که با ابراهیم درباره پروردگارش به گفتگو و احتجاج پرداخت، گفت: “من هم زنده میکنم و میمیرانم”( سوره بقره / 258.)، و فرعون که گفت: “من پروردگار برتر شما هستم”( سوره نازعات / 24.) و یهودا که یهودیان را به دین یهود درآورد، و بولس که نصاری را بدان دین کشانید، و از این امت آن دو تن عرب بیابانگرد هستند.(ثوابالاعمال / 255 - 256.)
- درود خدا بر او روزی که دیده به جهان گشود و روزی که دیده از جهان فروبست و روزی که زنده برانگیخته خواهد شد. “در آغاز و انجام خدای را سپاس”
منبع: پایگاه فرهنگی اعتقادی فطرت
/س
- ابنعباس گوید: علیبن ابیطالب را در کتاب خدا نامهایی است که مردم نمیشناسند. خداوند میفرماید: فأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ ( سوره اعراف / 44.) “مؤذنی در میان آنان ندادردهد که...” مراد از مؤذّن و ندادهنده آن حضرت است که میگوید: هان! لعنت خدا بر کسانی که ولایت مرا باور نداشتند و حق مرا سبک و ناچیز شمردند.(شواهدالتنزیل 1 / 202.)
- علیبن عاصم کوفی اعمی در داستانی دراز گوید: به امام هادی علیه السلام عرض کردم: من از یاری بدنی شما عاجزم و جز دوستی شما و بیزاری از دشمنانتان و لعن آنان در خلوت خود سرمایهای ندارم، سرورا! حال من چگونه است؟ فرمود: پدرم از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من خبر داد که فرمودهاست: هر که از یاری ما خاندان عاجز باشد و دشمنان ما را در خلوت خود لعن کند خداوند صدای او را به همه فرشتگان میرساند. پس هرگاه یکی از شما دشمنان ما را لعنت فرستد فرشتگان آن را بالا میبرند و هر کس را که آنان را لعن نکند لعنت میکنند. و چون صدایش به فرشتگان برسد برای او آمرزش میطلبند و بر او ثنا میفرستند و گویند: خداوندا، درود فرست بر روح بندهات که کوشش خود را در راه یاری اولیای تو به کار برد و اگر بیش از آن هم میتوانست دریغ نمیداشت. از سوی خداوند ندا آید که: ای فرشتگان من، من دعای شما را درباره این بندهام اجابت کردم و ندای شما را شنیدم، و بر روح او به همراه ارواح نیکان درود فرستادم و او را در زمره نیکان برگزیده قرار دادم.( بحارالانوار 50 / 316.)
- عالم عامل عابد زاهد سیدالعارفین رضیالدین سیدبن طاووس؛ گوید: محمدبن اسماعیل، و نیز بُکَیر بن صالح از سلیمانبن جعفر روایت نموده که گفتند: ما بر حضرت رضا علیه السلام وارد شدیم و آن حضرت در حال سجده شکر بود، سجده را بسیار طول داد، سپس سربرداشت. عرض کردیم: سجده را طول دادید؟ فرمود: هر که این را (که میگویم) در سجده شکر بخواند مانند کسی است که در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در روز بدر تیراندازی کردهاست.( در مصباح کفعمی (ص 553): در روز بدر و اُحد هزار هزار تیر انداخته است.)گفتیم: آن را بنویسیم؟ فرمود: بنویسید؛ هرگاه به سجده شکر رفتید بگویید: اَللَّهُمَّ الْعَنِ اللَّذَیْنِ بَدَّلا دینَکَ، وَ غَیّرا نِعْمَتَکَ، وَ اتَّهَما رَسُولَکَ صلی الله علیه و آله و سلم، وَ خالَفا مِلَّتَکَ، وَ صَدّا عَن سَبیلِکَ، وَ کَفَرا آلائَکَ، وَ رَدّا عَلَیْکَ کَلامَکَ، وَ اْسْتَهْزَءا بِرَسُولِکَ، وَ قَتَلاَ ابْنَنَبِیِّکَ، و حَرَّفا کِتابَک، وَ جَحَدا آیاتِک، وَ سَخِرا بِایاتک، وَ اسْتَکْبَرا عَنْ عِبادَتِکَ، وَ قَتلا أَولیائَکَ، وَ جَلَسا فی مجْلِسٍ لَمْیَکُن لَهُما بِحَقّ، وَ حَمَلا الناسَ علی أکْتافِ آلِ محمّد صلی الله علیه و آله و سلم. اَللَّهُمَّ الْعَنْهُما یَتْلُو بعضُهم بعضاً، و احْشُرْهُما وَ أتباعَهُما إلی جَهَنَّمَ زُرْقاً. اَللَّهُمَّ اِنَّا نَتَقَرَّبُ اِلیک بِاللَّعْنَةِ لَهُما، وَ الْبَرائَةِ مِنْهُما فِی الدّنیا وَ الآخرة. اَللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أمیرالمؤمنِین، وَ قَتَلَةَ الحسینِبنِ علیّ، و ابنِفاطمةَ بنتِرسولِاللَّه صلی الله علیه و آله و سلم. اَللَّهُمَّ زِدْهُما عذاباً فوقَ عذابٍ، وَ هَوانا فوقَ هَوانٍ، وَ ذُلاًّ فوقَ ذُلٍّ، وَ خِزْیاً فوقَ خِزْیٍ. اَللَّهُمَّ دُعَّهما فی النّار وَ اَرْکِسْهُما فیاَلیمِ عقابِکَ رَکْسا. اَللَّهُمَّ اَحْشُرْهُما وَ اَتْباعَهُما إلی جَهنّمَ زُمَراً. اَللَّهُمَّ فَرِّقَ جَمعَهُم، وَ شَتِّتْ اَمْرَهُم، وَ خالِفْ بَیْنَ کَلِمَتِهِمْ، و بَدِّدْ جَماعَتَهُم، و العَنْ اَئمَّتَهُم، وَ اقْتُلْ قادَتَهُم وَ سادَتَهُم وَ کُبرائَهم، و الْعنْ رُؤَسائَهُم، و اکْسِر رایتَهم، وَ اَلْقِ البَأسَ بینَهُم، وَ لاتُبْقِ منهم دَیّاراً، اَللَّهُمَّ العَنْ اَباجهلٍ وَ الولیدَ لَعناً یَتْلُو بعضُه بعْضاً وَ یَتْبَعُ بَعْضُهُ بَعْضاً. اَللَّهُمَّ العَنْهُما لَعْناً یَلْعَنُهُما بِهِ کُلُّ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ وَ کُلُّ نَبی مُرْسَلٍ وَ کُلُّ مُؤْمنٍ امْتَحَنْتَ قَلْبَهُ لِلایمانِ. اَللَّهُمَّ الْعَنْهُما لَعْناً یَتَعَوَّذُ مِنهُ اَهلُ النارِ. اَللَّهُمَّ الْعَنْهُما لَعْناً لَمْیَخْطُرْ لِاَحدٍ بِبالٍ. اَللَّهُمَّ الْعَنْهُما فی مُسْتَسِرِّ سِرِّکَ، وَ ظاهِرِ عَلانِیَتِک، و عَذِّبْهُما عَذاباً فی التقدیر، و شارِکْ مَعَهُما ابْنَتَیْهِما وَ اَشیاعَهُما و مُحِبِّیهما و مَن شایَعَهُما، اِنَّکَ سَمیعُ الدّعاءِ.( سیدبن طاووس: مهجالدعوات / باب أدعیه مولانا علیّبن موسی الرضا - علیه السلام -.) “خداوندا، لعنت کن آن دو کس را که دین تو را دگرگون نمودند و نعمت تو را تغییر دادند. و رسول تو صلی الله علیه و آله و سلم را متهم ساختند، و با آیین تو مخالفت کردند، و از راه تو بازداشتند، و بخششهای تو را ناسپاسی نمودند، و سخن تو را رد کردند، و رسول تو را به باد مسخره گرفتند، و فرزند پیامبر تو را کشتند، و کتاب تو را تحریفِ (معنوی) کردند، و آیات تو را انکار نمودند و آنها را به فسوس گرفتند، سر از عبادت تو برتافتند، و دوستان تو را به قتل رساندند، و در جایی نشستند که حق آنها نبود، و مردم را برگُرده آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم سوار کردند. خداوندا، هر دو را لعنت کن و همه را در پی یکدیگر به لعن خود گرفتار ساز، و آندو و پیروانشان را کبود چشم و نابینا به سوی دوزخ بران. خداوندا، ما در دنیا و آخرت با لعن آنها و بیزاری از آنها به سوی تو تقرب میجوییم. خداوندا، قاتلان امیرمؤمنین و قاتلان حسینبن علی و پسر فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را لعنت فرست. خداوندا، بر عذاب و پستی و خواری و بیکسی آندو بیفزا، خداوندا، آندو را به سوی آتش بران و در عقاب دردناک خود سرنگون ساز. خداوندا، آندو و پیروانشان را گروهی به دوزخ فرست. خداوندا، جمعشان را پریشان کن و کارشان را پراکنده ساز، و میان آنان اختلاف افکن، و جماعتشان را از هم جدا ساز، و پیشوایانشان را لعنت فرست، و جلوداران و سروران و بزرگانشان را بکش، و سرانشان را لعنت کن، و پرچمشان را بشکن، و میانشان جنگ و نزاع افکن، و احدی از آنان را باقی مگذار. خداوندا، بر ابوجهل و ولید پیدرپی لعنت فرست. خداوندا، آندو را لعنتی فرست که همه فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل و هر مؤمنی که قلبش را به ایمان آزمودهای آنان را همانگونه لعنت کنند. خداوندا، آندو را لعنتی فرست که دوزخیان از آن پناه جویند. خداوندا، آندو را لعنتی فرست که به خاطر احدی خطور نکردهباشد. خداوندا، آندو را در نهانترین نهان خود و ظاهر آشکارایت لعنت فرست، و در تقدیر خود به عذاب سختشان گرفتار آر، و دو دختر و پیروان و دوستان و دنبالهروهای آنان را در لعنت شریک آنان ساز، که تو شنونده دعایی. (مهجالدعوات، باب ادعیه مولانا علیبن موسیالرضا - علیه السلام)
- ابوحمزه ثُمالی گوید: امام سجاد علیه السلام فرمود: هر که جِبت و طاغوت را یک بار لعنت کند خداوند هفتاد هزار هزار حسنه برای او بنویسد، و هفتاد هزار هزار گناه را از پرونده عملش پاک سازد، و هفتاد هزار هزار درجه او را بالا برد. و هر که در شب نیز یک بار آندو را لعنت کند همین اندازه ثواب برای او نوشته گردد. امام سجاد علیه السلام از دنیا رفت، من نزد امام باقر علیه السلام رفتم و گفتم: ای مولای من، حدیثی از پدر شما شنیدهام، فرمود: ای ثمالی آن را بازگو...( شفاءالصدور فی شرح زیارة العاشور / 371.)
- حسینبن ثَور و ابنسلمه سرّاج گویند: از امام صادق علیه السلام شنیدیم که در تعقیب هر نماز واجبی چهار تن از مردان و چهار تن از زنان هر کدام را به نام لعنت میکرد، و نیز معاویه و آندو زن و هند و امّالحَکَم خواهر معاویه را لعنت میفرستاد.( وسائلالشیعة 6 / 462.)
- جابر گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: هیچگاه از نماز واجب برنخیز و روی مگردان مگر با لعن فرستادن بر بنیامیّه.( وسائلالشیعة 6 / 462.)
- امام صادق علیه السلام در حدیثی فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در قنوت خود بر گروهی با نام آنها و پدران و اقوامشان نفرین کرد و علی علیه السلام نیز پس از آن حضرت همینگونه عمل کرد.(وسائلالشیعة 6 / 284.)
- روایت است که علی علیه السلام در قنوت نماز صبح معاویه و عَمْروعاص و ابوموسی و ابواَعْوَر و یاران آنها را لعن کرد. (بحارالانوار، چاپ کمپانی، 8 / 566.)
- در حدیث دیگری آمدهاست که آن حضرت نماز مغرب را با مردم برگزار کرد و در رکعت دوم قنوت خواند و در آن معاویه و عَمْروعاص و ابوموسی اشعری و ابواعورسُلَمی را لعن کرد. (بحارالانوار، چاپ کمپانی، 8 / 566.)
- و نیز روایت است که علی علیه السلام پس از داستان تحکیم، هرگاه نماز صبح و مغرب را میخواند و از درود و سلام فارغ میشد میگفت: خداوندا، معاویه و عَمرو و ابوموسی و حبیببن سَلَمه و عبدالرحمنبن خالد و ضحّاکبن قیس و ولیدبن عقبه را لعنت کن. (بحارالانوار، چاپ کمپانی، 8 / 591.)
- شیخ کلینی؛ به سندش از محمد بن حکیم روایت کرده که گفت: به امام کاظم علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم، ما در دین دانا شدهایم و خداوند ما را به واسطه شما از مردم بینیاز فرمودهاست تا آنجا که جمعی از ما در مجلسی حضور یابند و هیچ مردی از رفیقش سؤالی نمیکند چرا که آن مسأله و پاسخش را در خاطر دارد به واسطه منّتی که خدا از برکت شما بر ما نهادهاست. اما گاهی مطلبی برای ما پیش میآید که از شما و پدرانت درباره آن سخنی به ما نرسیدهاست، پس ما به بهترین وجهی که در نظر داریم و چیزی که با اخبار وارده از شما سازگارتر است توجه میکنیم و همان را انتخاب میکنیم. فرمود: چه دور است، چه دور است این راه از حقیقت! به خدا سوگند که هر که هلاک شد از همین راه به هلاکت رسید ای پسر حکیم. سپس فرمود: خدا لعنت کند ابوحنیفه را که میگفت: علی چنان گفت و من چنین میگویم...(اصول کافی 1 / 56، حدیث 9.)
- اسحاقبن عمّار صیرفی گوید: به امام کاظم علیه السلام گفتم: فدایت شوم، درباره آن دو منافق برایم سخنی گویید که من از پدرتان درباره آنها سخنانی چند شنیدهام. فرمود: ای اسحاق، اولی به منزله گوساله و دومی به منزله سامری است. گفتم: فدایت شوم، درباره آنها بیشتر بفرما. فرمود: به خدا سوگند که آن دو بودند که مردم را در نصرانیت و یهودیت و مجوسیت نگاه داشتند (و مانع گرایش آنها به اسلام شدند)؛ خدایشان نیامرزد. گفتم: فدایت شوم، بیشتر بفرما. فرمود: سه دستهاند که خداوند به آنان نظر رحمت نمیکند و آنان را (از گناهان) پاکیزه نمیسازد و عذابی دردناک دارند. گفتم: فدایت شوم، آنها کیانند؟ فرمود: مردی که امامی را که از سوی خدا منصوب نشده به امامت شناسد، و مردی که در امامی که از سوی خدا منصوب شده طعنه زند، و مردی که پندارد این دو کس (یا آن دو تن نامبرده) از اسلام بهرهای دارند. گفتم: فدایت شوم، بیشتر بفرما. فرمود: ای اسحاق، برای من فرقی ندارد که آیه محکمی از کتاب خدا را بیندازم، یا نبوت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم را انکار کنم، یا پندارم که خدایی در آسمان نیست، یا آنکه کسی را بر علیبن ابیطالب علیه السلام مقدم بدارم. گفتم: فدایت شوم، بیشتر بفرما. فرمود: ای اسحاق، در دوزخ وادیی است به نام سَقَر، که از روزی که خدایش آفریده شرارهای نکشیده، اگر خداوند به آن اجازه شراره کشیدن به قدر سوراخ سوزنی دهد شعلهاش همه مردم روی زمین را بسوزاند، و دوزخیان از گرما و بوی گند و تعفن این وادی و عذابهایی که خداوند برای اهل آن فراهم کرده پناه میجویند، و در آن وادی کوهی است که همه اهل آن وادی از آن کوه و بوی گند و تعفن آن و عذابهایی که خداوند برای اهل آن فراهم کرده پناه میجویند، و در آن کوه درهای است که همه اهل آن کوه از گرما و بوی گند و تعفن آن و عذابهایی که خداوند برای اهل آن فراهم کرده پناه میجویند، و در آن دره چاهی است که اهل آن دره از گرما و بوی گند و تعفن آن و عذابهایی که خداوند برای اهل آن فراهم کرده پناه میجویند، و در آن چاه اژدهایی است که همه اهل آن چاه از کثافت و بوی گند و تعفن آن اژدها و زهرهایی که خداوند در نیش آن برای اهل آنجا فراهم کرده پناه میجویند، و در شکم آن اژدها هفت صندوق است که پنج تن از امتهای گذشته و دو تن از این امت در آن هستند. گفتم: فدایت شوم، آن پنج تن و آن دو تن کیانند؟ فرمود: آن پنج تن عبارتند از: قابیل که هابیل را کشت، و نمرود که با ابراهیم درباره پروردگارش به گفتگو و احتجاج پرداخت، گفت: “من هم زنده میکنم و میمیرانم”( سوره بقره / 258.)، و فرعون که گفت: “من پروردگار برتر شما هستم”( سوره نازعات / 24.) و یهودا که یهودیان را به دین یهود درآورد، و بولس که نصاری را بدان دین کشانید، و از این امت آن دو تن عرب بیابانگرد هستند.(ثوابالاعمال / 255 - 256.)
اشکال به لعن برخی از صحابه و پاسخ آن
- درود خدا بر او روزی که دیده به جهان گشود و روزی که دیده از جهان فروبست و روزی که زنده برانگیخته خواهد شد. “در آغاز و انجام خدای را سپاس”
منبع: پایگاه فرهنگی اعتقادی فطرت
/س