امام مهدى عليه‏السلام در كتاب و سنت (1)

يكى از امور ضرورى دين حنيف اسلام و يكى از موضوعاتى كه در آيات متعددى از كتاب عزيز بدان اشاره شده و در نت‏شريف نيز روايات متواترى در مورد آن وارد شده است، موضوع «مهدى موعود»، عليه‏السلام، است و امت اسلام، با مذاهب مختلف و ديدگاههاى متفاوت، در اعتقاد به ظهور مهدى از آل محمد، صلى‏الله‏عليه‏وآله، در آخرالزمان، براى پر كردن زمين از عدل و داد، بعد از آنكه از ظلم و ستم آكنده شده، وحدت نظر دارند.
دوشنبه، 31 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
امام مهدى عليه‏السلام در كتاب و سنت (1)
امام مهدى عليه‏السلام در كتاب و سنت (1)
امام مهدى عليه‏السلام در كتاب و سنت (1)

نويسنده:آیت الله محمدهادى معرفت



يكى از امور ضرورى دين حنيف اسلام و يكى از موضوعاتى كه در آيات متعددى از كتاب عزيز بدان اشاره شده و در نت‏شريف نيز روايات متواترى در مورد آن وارد شده است، موضوع «مهدى موعود»، عليه‏السلام، است و امت اسلام، با مذاهب مختلف و ديدگاههاى متفاوت، در اعتقاد به ظهور مهدى از آل محمد، صلى‏الله‏عليه‏وآله، در آخرالزمان، براى پر كردن زمين از عدل و داد، بعد از آنكه از ظلم و ستم آكنده شده، وحدت نظر دارند.
در هر حال اين موضوع در مجموعه اعتقادات اهل اسلام تا بدان حد از ضرورت رسيده كه جز اهل لجاج و كسانى كه بدون دليل سخن مى‏گويند، كسى با آن مخالفت نكرده است.
كتابها و رساله‏هايى كه در اثبات ظهور مهدى، عليه‏السلام، و اينكه او از فرزندان فاطمه، عليهاالسلام، است، نوشته شده‏اند بسيار فراوان و متنوع‏اند و نويسندگان دانشمند شيعه و اهل سنت در اين زمينه قلم زده‏اند.

امام مهدى عليه‏السلام در قرآن

در قرآن كريم آيات متعددى در شان مهدى، عليه‏السلام، وارد شده است، البته بايد توجه داشت كه باطن اين آيات و يا به عبارتى تاويل آنها به آن حضرت اشاره دارد، نه تنزيل آنها.
رسول خدا، صلى‏الله‏عليه‏وآله، مى‏فرمايد:
«ما فى‏القرآن آية الا و لها ظهر و بطن‏» (1) هيچ آيه‏اى از قرآن نيست مگر اينكه براى آن ظاهر و باطنى است.
امام باقر، عليه‏السلام، نيز در پاسخ كسى كه در همين زمينه از ايشان پرسش كرده بود، فرمود:
«ظهرها تنزيلها و بطنها تاويلها» (2)
ظاهر هر آيه تنزيل آن و باطن هر آيه تاويل آن است.
«بطن‏» و «تاويل‏» عبارت از مفهوم عامى است كه بعد از جدا كردن آيه از خصوصياتى كه آن را در برگرفته، به دست مى‏آيد، به گونه‏اى كه آيه در گذر ايام قابليت انطباق بر موارد مشابه با مورد نزول را پيدا كند. و اين همان چيزى است كه ماندگارى و فراگيرى قرآن را در عين جاودانگى آن تضمين مى‏كند.
ترديدى نيست كه براى قرآن دو نوع دلالت وجود دارد: يكى دلالتى كه بر حسب ظاهر آن و بر اساس شان نزول آيه به دست مى‏آيد، و ديگرى دلالتى كه عام و فراگير است و قابليت انطباق بر موارد مشابه را، بر حسب آنچه در طول زمان پيش مى‏آيد، داراست. به واسطه همين نوع دلالت است كه قرآن تا ابد زنده است و در همه زمانها شفابخش مردم و دواى بيماريهاى آنهاست.
اما برخى از آياتى كه در شان امام مهدى، عليه‏السلام، تاويل شده‏اند، به قرار زير است:
1. «و نريد ان نمن على‏الذين استضعفوا فى‏الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين، و نمكن لهم فى‏الارض‏» (3)
و ما بر آن هستيم كه بر مستضعفان روى زمين نعمت دهيم و آنان را پيشوايان سازيم و وارثان گردانيم.
اين آيه اگر چه به مناسبت داستان فرعون و موسى و بنى‏اسرائيل نازل شده است، اما مدلول آن عام بوده و بيانگر سنتى است كه خداوند در ميان مردمان جارى ساخته است. به عبارت ديگر اين آيه بيان مى‏كند كه خداوند بزودى دستان مستضعفان را مى‏گيرد تا آنها را بر مستكبران غالب سازد و آنها را وارث شهر و سرزمين مستكبران نمايد.
در حديثى كه «مفضل‏بن عمر» روايت كرده چنين آمده است:
«سمعت اباعبدالله، عليه‏السلام، يقول: ان رسول‏الله، صلى‏الله‏عليه‏وآله، نظر الى على و الحسن و الحسين، عليهم‏السلام، فبكى و قال: انتم المستضعفون بعدى.
قال المفضل: قلت: مامعنى ذلك؟ قال: معناه انكم الائمة بعدى، ان‏الله عزوجل يقول: «و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى‏الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين‏» قال، عليه‏السلام: فهذه الآية جارية فينا الى يوم القيامة.» (4)
از اباعبدالله (امام صادق)، عليه‏السلام، شنيدم كه فرمود: پيامبر اسلام، صلى‏الله‏عليه‏وآله، نگاهى به على، حسن و حسين، عليهم‏السلام، انداخت و در حالى كه گريه مى‏كرد فرمود: شما مستضعفان پس از من هستيد.
مفضل مى‏گويد: پرسيدم معناى اين سخن چيست؟ و امام [در جواب] فرمود: معناى اين سخن اين است كه شما امامان بعد از من خواهيد بود. خداوند، عزوجل، مى‏فرمايد: «و ما بر آن هستيم كه بر مستضعفان روى زمين نعمت دهيم و آنان را پيشوايان سازيم و وارثان گردانيم.»
در نهج‏البلاغه نيز چنين آمده است:
عطف الضروس (6) على ولدها. و تلا عقيب ذلك: و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى‏الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين.» (7)
دنيا بر ما [آل محمد] بازگردد و مهربانى نمايد مانند بازگشت‏شتر بدخو و گازگير به بچه خويش و در پى آن خواند: مى‏خواهيم بر آنانكه در زمين ناتوان شمرده شده‏اند منت نهاده [توانا و بزرگوارشان گردانيم] آنها را پيشوايان و ارث برندگان [زمامداران دين و دنيا] قرار دهيم.
«ابن ابى‏الحديد» در شرح اين كلام اميرمؤمنان، عليه‏السلام، مى‏گويد:
«اماميه گمان مى‏كنند اين كلام خداوند وعده‏اى است از سوى او نسبت‏به امام غايبى كه در آخرالزمان مالك زمين مى‏شود. اما اصحاب ما [اهل سنت] مى‏گويند: اين كلام وعده‏اى است نسبت‏به امامى كه مالك زمين مى‏شود و بر همه سرزمينها چيره مى‏شود. اما لازم نيست كه اين امام در حال حاضر موجود باشد، بلكه براى درستى اين كلام تنها همين كه او در آخرالزمان به دنيا بيايد كفايت مى‏كند.» (8)
اما بايد گفت: در اينكه آيه مزبور وعده به ظهور امامى است كه پيش از برپايى قيامت مالك زمين شده و بر همه سرزمينها چيره مى‏شود، اتفاق نظر وجود دارد و تنها اختلاف در اين است كه آيا اين امام در حال حاضر وجود دارد يا اينكه خير، او به موقع خود متولد مى‏شود؟ اما به هر حال در اين موضوع ترديدى‏نيست كه اين امام از فرزندان على، عليه‏السلام، خواهد بود.
2. «و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر ان‏الارض يرثها عبادى الصالحون‏» (9)
و ما در زبور، پس از ذكر (تورات) نوشته‏ايم كه اين زمين را بندگان صالح من به ميراث خواهند برد.
مراد از «زبور» در اين آيه زبور داود، عليه‏السلام، است. چنانكه در سوره نساء (آيه‏163) و سوره اسراء (آيه 55) آمده است:
«و اتينا داود زبورا»
و به داود زبور را ارزانى داشتيم.
و زبور همان كتاب «مزامير» است كه در ضمن كتاب عهد قديم آمده است: اما در اين كتاب چنين مى‏خوانيم:
«از خشم دورى كن و از دشمنى بپرهيز، فريب كارهاى ناشايست را نخور زيرا كسانى كه كار ناشايست انجام مى‏دهند بركنده خواهد شد...» (10)
«و كسانى كه انتظار پروردگار را مى‏كشند وارث زمين مى‏شوند.» (11)
«و اما كسانى كه به سكون و آرامش دست‏يافته‏اند وارث زمين مى‏شوند و در نهايت‏سلامت‏به كامجويى مى‏پردازند.» (12)
«زيرا خجستگان و بركت‏يافتگان از آنها وارث زمين مى‏شوند و نفرين شدگان از آنها ريشه‏كن مى‏شوند.» (13)
«درستكاران وارث زمين شده و تا ابد در آن ساكن مى‏شوند.» (14)
3. «وعدالله الذين امنوا منكم و عملواالصالحات ليستخلفنهم فى‏الارض كما استخلف‏الذين من قبلهم و ليمكنن لهم دينهم الذى ارتضى لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبودننى لايشركون بى‏شيئا» (15)
خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته كرده‏اند، وعده داد كه در روى زمين جانشين ديگرانشان كند، همچنان كه مردمى را كه پيش از آنها بودند جانشين ديگران كرد. و دينشان را، كه خود بر ايشان پسنديده است، استوار سازد. و وحشتشان را به ايمنى بدل كند. مرا مى‏پرستند و هيچ چيزى را با من شريك نمى‏كنند.
جانشينى و قدرت‏يافتن در زمين به صورت فراگير و هميشگى، كه در اين آيه بدان وعده داده شده، در هيچ برهه از زمان براى امت اسلام تحقق نيافته است، بنابراين ما چاره‏اى نداريم جز اينكه بگوييم اين وعده‏اى است تخلف‏ناپذير كه با ظهور مهدى منتظر، عليه‏السلام، محقق مى‏شود.
در مورد عيسى بن مريم، عليهماالسلام، و بازگشت او به دنيا در آخرالزمان و همچنين پيروى او از امام مهدى، عليه‏السلام، در قرآن كريم آمده است:
«و لما ضرب ابن مريم مثلا، اذا قومك منه يصدون . و قالوا الهتنا خير ام هو ما ضربوه لك الا جدلا بل هم قوم خصمون، ان هو الا عبد انعمنا عليه و جعلناه مثلا لبنى‏اسرائيل ... و انه لعلم للساعة ، فلا تمترن بها و اتبعون هذا صراط مستقيم.» (16)
و چون داستان پسر مريم آورده شد، قوم تو به شادمانى فريادزدند، و گفتند: آيا خدايان مابهترند يا او؟ و اين سخن را براى جدال با تو نگفتند، كه مردمى ستيزه‏جويند. او جز بنده‏اى نبود كه مانعمتش ارزانى داشتيم و مايه عبرت بنى‏اسرائيلش گردانيديم... و هر آينه او نشانه فرارسيدن قيامت است. در آن شك مكنيد، و از من متابعت كنيد، اين است راه راست.
«ابن حجر هيثمى‏» مى‏گويد: «مقاتل بن سليمان‏» و كسانى ديگر از مفسران كه از او پيروى مى‏كنند، گفته‏اند: اين آيه در شان مهدى نازل شده است. و در ادامه نيز چنين مى‏گويد:
«بزودى احاديثى كه در آنهاء تصريح شده كه او از اهل بيت پيامبر است، خواهد آمد.. پس آيه دلالت‏بر اين دارد كه در نسل فاطمه و على، عليهماالسلام، بركت قرار داده شده و خداوند از نسل آن دو پاك‏سيرتان بسيارى خارج مى‏سازد و نوادگان آنها را كليدهاى حكمت و معادن رحمت قرار مى‏دهد و سر اين موضوع اين است كه پيامبر، صلى‏الله‏عليه‏وآله، از خداوند خواست كه فاطمه و نسل او را از شر شيطان رانده شده در امان بدارد و همين را نسبت‏به على نيز درخواست كرد. » (17)
رسول خدا، صلى‏الله‏عليه‏وآله، نيز مى‏فرمايد:
«كيف انتم اذا نزل ابن مريم و امامكم منكم‏». (18)
حال شما چگونه خواهد بود زمانى كه پسر مريم نازل شود و امامتان از شماست.
اما، اين سخن خداى تعالى در آيه مزبور كه مى‏گويد: «و انه لعلم لساعة‏» يعنى اينكه او از نشانه‏هاى فرا رسيدن قيامت است. زيرا نزول او در آخرالزمان رخ مى‏دهد.

پي نوشت ها:

1. در نهايه ابن اثير (ج‏1، ص‏136) چنين آمده است: «لكل آية منها ظهر و بطن.»
2. ر. ك: السلمى السمرقندى، محمدبن مسعودبن عياش، تفسيرالعياشى، ج‏1، ص‏11.
3. سوره قصص (28)، آيه 5.
4. الصدوق، ابو جعفر محمدبن‏على، معانى‏الاخبار، ص‏78-79.
5. كلمه «الشماس‏»، مصدر «شمس‏الفرس‏» است و هنگامى استعمال مى‏شود كه اسبى از سوارى دادن خوددارى كند.
6. كمله «الضروس‏» به معناى شتر بدخويى كه به خاطر عطوفتى كه نسبت‏به فرزند خود دارد كسى را كه براى شير دوشيدن از او رفته گاز مى‏گيرد.
7. فيض الاسلام، علينقى، ترجمه و شرح نهج‏البلاغه، حكمت 200، ص‏1181-1180.
8. ابن ابى‏الحديد، عزالدين ابوحامد، شرح نهج‏البلاغه، ج‏19، ص‏29.
9. سوره انبياء (21)، آيه 105.
10. زبور داود، مزمور 8-9.
11. همان، مزمور 10.
12. همان، مزمور11.
13. همان، مزمور22.
14. همان، مزمور29.
15. سوره نور (24)، آيه 55.
16. سوره زخرف (43)، آيه 61.
17. الهيثمى، احمدبن حجر، الصواعق‏المحرقة، ص‏96.
18. البخارى، اسماعيل‏بن ابراهيم، صحيح‏البخارى، ج‏4، ص‏205; مسلم‏بن‏الحجاج، صحيح مسلم، ج‏1، ص‏94; ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج‏2، ص‏272 و336، الطبرسى، الفضل‏بن‏الحسن، مجمع‏البيان فى تفسيرالقرآن، ج‏2، ص‏449.

منبع: ماهنامه موعود




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.