راه و رسم عشق
آنكـــــــــه ســر در كوى او نگذاشته آزاده نيست
آنكـــــه جـــــــان نفكنـده در درگاه او دلداده نيست
نيستى را بــــــرگزين اى دوست اندر راه عشق
رنگ هستى هـــــــــر كه بر رُخ دارد آدمزاده نيست
راه و رسم عشق، بيرون از حساب ما و تو است
آنكـه هشيار است و بيدار است مست باده نيست
ســــــــر نهــــادن بر در او پا به سر بنهادن است
هـــر كـه خود را هست داند پا به سر بنهاده نيست
سالها بايد كه راه عشق را پيدا كنيم
اين ره رندان ميخانه است راه ساده نيست
خرقه درويش همچون تاج شاهنشاهي است
تا جدار و خرقه دار از رنگ و بو افتاده نيست
تا اسير رنگ و بويي ، بوي دلبر نشنوي
هر كه اين اغلال در جانش بود آماده نيست
منبع: www.imam-khomeini-isf.com
/خ