فرش ، هنر همگام با نسل بشر
منبع : راسخون
فرش چيست؟
تمامي نقش و نگاره هاي موجود بر روي اين فرش مشابهت فراواني با نگاره ها و حجاريهاي كاخ تخت جمشيد در ايران دارد. اين شباهت به اندازه اي است كه كاشف آن در اولين دقايق اكتشاف در سال 1947 ميلادي اظهار نمود: "تخت جمشيد را به ياد مي آورد". به غير از فرش پازيريك كه تقريباً سالم ترين فرش است كه از گذشته هاي بسيار دور به زمان ما رسيده، پاره فرشهايي نيز چه در ايران و چه در خارج از آن كشف گرديده كه مشهورترين آنها قطعات كشف شده در اكتشافات شهر قومس در نزديكي دامغان و همچنين قطعات كشف شده در شهر سوختة سيستان مي باشند.
تاریخچه فرش
و حتی امکان اینکه تمام این مردم فرش را خودشان اختراع کرده باشند بدون اینکه با هم ارتباط و یا تماسی داشته باشند است. ما مطمعاً هستیم که فرش بافی به بالاترین حد خود در پنج قرن قبل از میلاد رسیده بود. این بوسیله باستان شناسان روسی رودنکو و گریازنوف در سال ۱۹۴۹ در دره پازیریک، تقریباً ۵۰۰۰ فوتی کوههای التایی کشف شده و به نام فرش "گره دار" معروف است.
فرش پازیریک نمونه کمیاب و زیبایی است که با تکنیک بالا بافته شده است، فرش پازیریک که ۲۴۰۰ یا ۲۵۰۰ سال از عمر آن میگذرد در مقبره یخ زده رئیس سیتها در مغولستان که بصورت بسیار خوب نگهداری شده بود پیدا شد.
در گذر تاریخ ایران صنعت و پیشه فرشبافی بصورت یک هنر و مهارت خاص درآمده است. موقعی که کوروش کبیر در سال ۵۳۹ قبل از میلاد کشور بابل را فتح کرد، صنعت و هنر فرش را به کشور خود معرفی کرد. گفته شده است که در آرامگاه کوروش که در پرسپولیس بخاک سپرده شده است، با گرانبهاترین فرشها پوشیده بود. حتی قبل از او هم مردم صحرا نشین در مورد فرش بافی گره ای اطلاعاتی داشتند. آنها از گله های گوسفندان و بزهای خود پشم خوب و بادوام برای کار خود میگرفتند.
اولین مدرک موجود در رابطه با موجودیت فرش در نوشته های چینیها مربوط به سلسله ساسانیان که در سال ۲۲۴ تا ۶۴۱ بعد از میلاد است میباشد. در سال ۶۲۸ میلادی امپراطور هراکلیس مقداری فرش بعد از پیروزی به شهر تیسفون که پایتخت ساسانیان بود آورد.
موقعی که در سال ۶۳۷ میلادی عربها به شهر تیسفون غلبه کردند، و شهر را غارت کردند مقدار قابل توجهی فرش بود که یکی از آنها فرش باغی مشهوری بود بنام " موقع بهار خسرو". این فرش در تاریخ بنام گرانبها ترین فرش بوده است. فرشهایی که در موقع سلطنت خسرو اول که در سال (۵۳۱ - ۵۷۹) بود بصورت ۹۰ فوت مربع بافته میشد، که مورخان عرب اینگونه توصیف کرده اند: گوشه های آن تختی باشکوه از گلهای آبی، قرمز، سفید، زرد و سبز است; رنگ زمینه آن کپی از زمین به رنگ طلائی، سنگهائی به شفافیت کریستال که به باطل تصوری از آب است، گیاهان با حریر و میوه ها با رنگ سنگی شکل گرفته اند، ولی متاًسفانه عربها این فرش گرانبها را به قطعات کوچک بریده و جداگانه فروخته اند. بعد از دورهً سلطه خلفای عرب، یک نفر از قبایل ترک، بنام سلجوق ایران را فتح کرد.
سلطه سلجوقیان (۱۰۳۸ - ۱۱۹۴ ) به لحاظ تاریخ فرش در ایران مهم است. زنان سلجوقی تبحر خاصی در بافتن فرش با گره های ترکی داشتند، در استانهای آذربایجان و همدان که بمدت زیادی تحت نفوذ سلجوقیان بود،از گره های ترکی در این مدت استفاده می شد. حمله مغولان (۱۲۲۰ - ۱۴۴۹) اولین حمله وحشیانه به ایران بود، اما بعد از چندی آنان تحت نفوذ ایرانیان قرار گرفتند.
شهر تبریز، متعلق به رهبر ایلخانیان، غازان خان (۱۲۹۵ - ۱۳۰۴)، با فرشهای گرانقیمت فرش شده بود. فرمانروای مغولان شاهرخ (۱۴۰۹ - ۱۴۴۶ ) که در بازسازی آنچه از حمله مغولان ویران شده بود به تشویق کردن و دلگرم کردن تمام هنرمندان و صنعتگردان سرزمین و کشور پرداخت. اما قالیبافی در این دوران به شکلی خیلی ساده که بیشتر نقشهای هندسی داشت تمام می شد. شاید مهمترین تاریخ در صنعت فرش در ایران مربوط باشد به دوره فرمانروایان صفویه(۱۴۹۹ - ۱۷۲۲ ).
براستی و حقیقتا که محکمترین دلیل و گواه این هنر و صنعت به این دوره برمیگردد. تقریبا ۱۵۰۰ اثر حفظ شده در موزه ها و کلکسیونهای سراسر دنیا موجود است. در ایران در دوره فرمانروائی شاه عباس (۱۵۷۱ - ۱۶۲۹)، تجارت و هنر و صنعت شکوفا شد. شاه عباس به تشویق و دلگرم کردن مردم به تماس و مبادله با اروپا بود و پایتخت خودش را که اصفهان بود به یکی از مجلل ترین و عظیم ترین شهرهای ایران درآورد. او همچنین یک کارگاه بزرگ برای فرش ها درست کرد که هنرمندان در آنجا کار کنند تا بهترین و باشکوه ترین نمونه های فرش را ببافند.
بیشترین این فرشها از ابریشم با رشته های طلا و نقره که تزئین کننده آنها بود بافته شده بودند. دوره کارگاه های فرش در ایران با هجوم افغانها(۱۷۲۲) به پایان رسید. افغانها تا زمانی که (۱۷۳۶) سلطه آنها در ایران بود اصفهان را از بین بردند، تا اینکه یک سالار جوان از خراسان، بنام نادر خان شاه ایران شد. در تمام مدت فرمانروائی نادر شاه تمام وقت و نیروی آن صرف جنگیدن با افغانها، ترکها و روسها را گذشت.
در این دوره و تمام دوران یاغی گری و آشفته ایران بعد از مرگ او(۱۷۴۷) هیچ فرشی که ارزشی داشته باشد بافته نشد، و این رسم و سنت بتنهائی بوسیله افراد چادر نشین و هنرمندان این صنعت در شهرهای کوچک دنبال میشد. در آخرین ربع قرن نوزدهم و در زمان فرمانروایان قاجار این شغل دوباره پا گرفت. صنعت فرش با فرستادن آن به اروپا از تبریز به استانبول دوباره رونق گرفت.
در اواخر قرن نوزدهم میلادی بعضی از شرکتهای اروپائی و آمریکایی به ایران آمدند و این هنر و صنعت را به بازارهای کشور خودشان فرستادند.
امروزه، بافتن فرش به گسترده ترین هنر دستی در ایران مبدل شده است، و همینطور در خارج از کشور هم بخوبی شناخته شده است. فرشهای ایرانی امروز از شهرت و اعتبار خاصی که به خاطر رنگ و تنوع و الگوهای گوناگونشان، برخوردار است.
تاریخچه فرش ایران
تاریخ فرش با تاریخ خود انسان عجین است . بشر اولیه در طی قرنها به روش درهم تنیدن الیاف گیاهی و پوست درختان، و نتیجتا صنایعی نظیر سبد بافی آشنا شده بود، و با بهره گیری از پشم حیواناتی که قابلیت زیست در جوامع اولیه را داشتند، می توانست زیر اندازهایی نه چندان نرم را تولید كند.
زنان از جمله کسانی بودند که از ابتدا در این فن سعی وافر داشتند و به هنگامی که دیگر افراد به شکار حیوانات می پرداختند، به بافت سبدها و دست بافتهای خشن و روپوش حیوانات و کیسه حمل مواد، مبادرت می ورزیدند.
زیراندازهای اولیه متشکل از پوست نرم حیوانات و الیاف نرم گیاهی و بوریا بود، لیکن به لحاظ گسترش جوامع اجتماعی و نبود شکار، نیاز به تولید بیشتر زیراندازهای دست بافت روز به روز محسوس تر شد و بافت این گونه زیراندازها تکامل یافت.
حفاریهای باستانشناسی نشان می دهد استفاده از بوریاهای بافته شده از نی های منطقه بین النهرین، از هزاره چهارم و پنجم متداول بوده است و بافت گلیم تا سده پانزده قبل از میلاد، به مرحله بالایی از تکامل رسیده است.
از بافت نخستین قالیچه ها و اینکه چه قومی در ابتدا به این کار مبادرت کرده، هیچ گونه اطلاع موثقی در دست نیست. زیرا قالیچه ها به لحاظ ساختار طبیعیشان در اثر رطوبت و حشرات آسیب می بینند. اما به دلیل ماده مورد نیاز تهیه آن یعنی پشم، گمان می رود نخست قبایل چادرنشین آسیای مرکزی که کارشان گله داری بوده، به صورت ابتدایی، به چگونگی تهیه آن پی برده اند.
قدیمی ترین نمونه ای که باستانشناسان به آن دست یافته اند، قالیچه ای است که به علت دستیابی به آن در گوریخ زده یکی از فرمانروایان سکایی در دره پازیریک واقع در ۸۰ کیلومتری مغولستان خارجی، به نام قالیچه پازیریک نامیده شده است. این فرش که به عنوان پوشش اسب به کار می رفته، در هر سانتی متر مربع دارای ۳۶ گره ترکی است. و صاحب نظران با توجه به نقشهای روی این قالی که شبیه نقوش اصیل هخامنشی است آن را ایرانی می دانند و معتقدند که قالی مزبور از دست بافتهای مادها و پارت ها (خراسان بزرگ قدیم) است.
رنگهای مورد استفاده در این قالی قرمزاخرایی، زرد، سبزکمرنگ و نارنجی است. تشابه نقوش سواران و مردان پیاده که در کنار اسبان خود راه می پیمایند، و جانوران بالدار در این قالی با نقوش تخت جمشید، صحت نظر این محققین را قویتر می سازد. صاحبنظران همچنین معتقدند بافت قالیچه ای با چنین ویژگیها، مستلزم دارا بودن پشتوانه ای فرهنگی و هنری در ارتباط با بافت فرش حداقل برای چندین قرن خواهد بود و مبین این نکته است که در قرون متمادی، قبل از بافت فرش معروف پازیریک، این حرفه در فلات ایران رواج داشته و ایرانیان به رموز آن پی برده بودند.
گفتار مورخین نیز، حاکی از تأیید همین نکته است. به طوری که گزنفون مورخ یونانی در کتاب خود موسوم به سیرت کوروش می گوید: ایرانیان برای اینکه بسترشان نرم باشد، قالیچه زیر بستر خود می گستردند.
این عبارت نشان دهنده آن است که قالیبافی در این زمان عمومیت داشته و در زندگی روزمره جایگاه خود را یافته و جزء ملزومات زندگی به شمار می آمده است.
گرچه از دوران ساسانیان نمونه مشخصی موجود نیست، لیکن آن طور که از قرائن پیدا است، فرش ایران در دوران ساسانی، از شهرت و اعتبار جهانی برخوردار بوده است. چنان که سالنامه چینی (سوئی سو) در این دوران از فرش پشمی ایران به عنوان کالای وادراتی به چنین نام می برد، در ادبیات فارسی نیز، به کرات از تخت معروف طاقدیس متعلق به خسرو پرویز پادشاه ساسانی یاد شده که بر آن به روایتی چهار فرش که هر یک نشان دهنده فصلی از سال بوده است، گسترده می شده است.
روایاتی که از فرش معروف بهارستان در کاخ تیسفون بیان شده، بیشتر به افسانه شبیه است. زیرا با توجه به اندازه آن (۹۰×۹۰ پا) این قالی می بایست دو تن وزن داشته باشد، اما صرف نظر از جنبه های اغراق آمیز، اخبار فوق نشانه هایی از قابلیت و برتری هنرمندان ایرانی، و پیشتازی آنان در هنر فرش بافی را بیان می دارد.
با ظهور دین مبین اسلام و فروپاشی نظام پر شکوه ساسانیان، هنر فرشبافی که بیشتر توسط اشراف حمایت می شد، دچار رکود شد و متعاقب آن ظهور سلسله های مختلف و عدم ثبات سیاسی در قلمرو پهناور ایران، توان رشد و نمو را از آن بازستاند.
بخصوص که اعراب به تجملات زندگی توجهی نداشتند، و کاخهای رفیع برای در میان گرفتن آنان که به زندگی در صحرا و بیابان و آسمان پر ستاره و چادرهای حصیری خو گرفته بودند، توان فرسا می نمود، و به منظور مبارزه با شرک و بت پرستی نقش پردازی از انسان و حیوان را مکروه می دانست.
با پراکنده شدن هنرمندان در شهرهای دور و نزدیک، هنر فرشبافی بی نمودی آشکار به بقای خود ادامه داد. لیکن این روند دیری نپایید و خلفای بنی امیه و بنی عباس بر خلاف خلفای گذشته، در تقلید از شاهان گذشته، به این هنر توجه کردند و موجبات شکوفایی این هنر را پدید آوردند.
ذکر دویست خانه قالی در تاریخ بیهقی متعلق به نیمه اول قرن پنجم هجری در شرح هدایای ارسالی از خراسان توسط علی بن عیسی برای هارون الرشید، خود آگاهی براین نکته است و اخبار و شواهدی که مورخان و جغرافی نگاران اسلامی از این آن در کتب خود درج کرده اند خود دلیل غیر قابل انکاری از وجود فرهنگ پیشرفته قالیبافی ایران است.
مؤلف حدودالعالم که در تاریخ ۸۱۲ آن را به رشته تحریر درآورده به قالیبافی فارس اشارت دارد، و یک قرن بعد مقدسی به وجود قالیهای سجاده ای در اراضی مرتفع قائنات، اعتراف می کند.
یاقوت حموی در قرن ششم هجری از وجود قالیبافی آذربایجان خبر می دهد، و ابن بطوطه جهانگرد عرب در راه خود از خورموسی در خلیج فارس به اصفهان،هنگام بازدید از ایذه در منطقه بختیاری از فرش سبز رنگی که در جلوی وی گسترانیدند یاد می کند.
ادبیات فارسی نیز از این نشانه ها خالی نیست. خاقانی شیروانی به شهرت قالیهای مرندی در اشعار خود اشاره می کند.
در دوره های بعد نشانه ای از روند حیات قالیبافی در دست نداریم، و در متون فارسی نیز برآن اشارتی نمی رود. کوشش سردمداران سیاسی نیز بیشتر وقف ایجاد ثبات سیاسی و حفظ امنیت کشور است و این روند تا پایان قرن نهم هجری قمری، گریزناپذیر است.
تهاجم قوم مغول آنچه را که دست آورد سلاطین گذشته بود، منهدم ساخت. آنان مردانی جنگجو بودند که دنیا را بر پشت اسبانشان فتح کرده بودند و در مصاف با دشمنان، زنانشان را همراه نمی بردند، و قالی که زاده دستان هنرمند زنان است، با حمله آنان، نه تنها به ایران راه پیدا نکرد، بلکه باعث شد تا کارگاههای کوچک بافت قالی نیز به کلی مضمحل شود و طراحان و نقاشان به نقاط دور دست و روستاهای دور افتاده بگریزند.
این امر که ناخودآگاهانه صورت می گرفت، صرف نظر از ایجاد هسته های مرکزی فرشبافی در روستاها، سبب شد تا روستائیان نیز با تحولات و پدیده های شهری آشنا شده و طرحها از ویژگی و غنای بیشتری برخوردار شوند. لیکن روستائیان به لحاظ مهاجرتهای اجباری و به واسطه سهولت در حمل و نقل، و از همه مهمتر به خاطر دستیابی هرچه سریعتر به درآمدی ناچیز، از بافت فرشهایی در اندازه بزرگ خودداری می کردند، و تنها به بافت قالیچه هایی در اندازه های بسیار کوچک اهتمام می ورزیدند.
مغولها گرچه سرزمین ایران را فتح کردند، لیکن به زودی مقهور فرهنگ غنی ایرانیان شده و در آن مستحیل شدند. جانشینان مغولان با برخورداری از این فرهنگ، رفته رفته، به ترمیم خرابیها همت گماشتند و هنرمندان را بزرگ داشته و موجبات پیشرفت زمینه های هنری را فراهم آوردند.
در اخبار آمده است که غازان خان اولین ایلخانی بود که به دین اسلام گروید و قالیهایی برای مقبره خالدبن ولید سردار صدر اسلام به دمشق گسیل داشت وی برای تزیین صحن قصور خود نیز قالیهایی از خطه فارس را فراهم آورد و این خود می تواند دلیلی روشن بر برتری و پیشرفت هنر فرشبافی فارس نسبت به سایر شهرستانهای ایران در زمان این ایلخان مغول باشد.
جانشینان تیموریان برخلاف اعقابشان افرادی هنردوست و هنرپرور بودند و بعضی شان در برخی از رشته های هنر دست داشتند. بایسنقر میرزا خود خطاطی قابل بود. آنان با بزرگداشت نقاشان و هنرمندانی چون بهزاد هراتی و ایجاد کانونهای هنری در اعتلای این هنر گامهای مؤثری برداشتند. نقاشیهایی که از دوره تیموری باقی مانده نشان دهنده علاقه سلاطین تیموری به هنر فرشبافی است.
حلقه مفقوده روند تکاملی هنر فرشبافی ایران تا ظهور سلسله صفوی ادامه می یابد و متأسفانه هیچ گونه نمونه قابل استنادی که بتوان با تکیه برآن پیشرفت این هنر را در طی این دوران مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم در اختیار نداریم.
دوران صفوی عصر مشعشع احیای هنر در تمام زمینه هاست. نمونه های ارزنده موجود در موزه های مشهور جهان نظیر قالی مشهوراردبیل که جهت مقبره شیخ صفی الدین اردبیلی جد بزرگ صفویان بافته شده و اکنون در موزه ویکتوریا و آلبرت مضبوط است، اکثراًَ حاصل کارگاههای قالیبافی شاهی در این دوران است.
حمایت سلاطین با کفایت صفوی، و ابراز علاقه آنان به این حرفه سبب شد تا صنعت قالیبافی از حد یک پیشه و حرفه روستایی تا مقام یکی از هنرهای زیبا ارتقاء یابد.
شاه عباس از این مهم سهم بسزائی داشت، زیرا وی با تأسیس کارگاه قالیبافی در جوار قصور سلطنتی خود بین چهل ستون تا میدان شاه بافندگان را مستقیماً زیر نظر داشت تا از کیفیت بافت و ظرافت آنها مطمئن شود. یادداشتهای سیاحانی چون تاورنیه، شاردن، رابرت شرلی تأییدی براین گفتار است.
ایجاد روابط تجاری با کشورهای اروپایی و ورود چهانگردان و سیاحان و سفرا به ایران زمینه گسترش روابط فرهنگی، تجاری را با دیگر کشورها فراهم ساخت و استقبال از قالیهای نفیس ایرانی در اروپا براهمیت دستبافی و رونق سفارشات افزود.
از این زمان کاشان به واسطه مرغوبیت و ظرافت قالیهای تولیدی خود پذیرای سفارشات بسیار شد و تولید فرشهای زربفت که حاصل بافت با نخهای طلا و نقره بود، بنا به سفارش دربار لهستان، بر رونق آن شهر افزود.
این فرشها که بعداً به فرشهای لهستانی یا پولونز Polonaisa معروف شدند یادگارهای این دورانند و اکنون مایه فخر و مباهات موزه های مالک آنند.
شاه عباس با گردآوری بهترین نقاشان و طراحان و بافندگان از اقصی نقاط کشور و تجمع آنها در کارگاههای سلطنتی شاهکارهای بی نظری را در هنر فرشبافی سبب شد و نقشهای قالی با الهام از نقوش مینیاتور تذهیب توسط هنرمندان دگرگون شد. با انقراض صفویان افول هنر فرشبافی نیز آغاز گردید. تاخت و تاز افاغنه همه چیز را به ناگهان از بین برد و خاطره دردناک حمله مغولان را در اذهان عموم زنده کرد.
نادرشاه جهت حفظ انسجام و یک پارچگی کشور فرصت آن را نیافت تابه مسائل هنری بپردازد لیکن رفته رفته با حفظ امنیت و آرامش ایجاد شده در سایه شجاعت و دلاوری ایرانیان، هنری که در خفا به حیاتش ادامه می داد در دوره زندیه اعتبار بیشتری یافت و مورد توجه فرمانروایان قرار گرفت.
در دوره قاجاریه با رونق بازارهای اروپا که از دوره صفویه آغاز شده بود و در طی قرون متمادی اوج و حضیض فراوانی را پشت سر نهاده بود، سیر عادی خود را در پیش گرفت. بازرگانان تبریزی به تأسیس کارگاههای فراوان قالیبافی نه تنها در تبریز بلکه در کرمان، مشهد، کاشان و سایر شهرهای ایران همت گماشته و قالیهای بافته شده از طریق استانبول به اروپا راه می یافتند.
با رونق روزافزون بازار فرش ایران تجار خارجی خود به فکر سرمایه گذاری در ایران افتادند و با ایجاد کارگاههای بافت قالی در شهرهایی نظیر کاشان، اراک، کرمان، هدایت این فن را به عهده گرفتند و با اعمال سلیقه و دگرگونی طرحها اصالت آنها را نادیده انگاشتند.
طرحهای امریکایی که خواسته های امریکاییان را دربرداشت و تحت عنوان باب امریکا مورد استفاده قرار می گرفت و کپی از طرحهای فرانسوی ابوسون و ساونری حاصل این دوران در دگرگونی طرحهای اصیل فرشبافی است.
وجود جنگهای بین المللی اول و دوم بازار پر رونق فرش ایران را با رکود ناگهانی روبروساخت و کارگاههای بسیاری را كه از این طریق ارتزاق می کردند به تعطیل کشاند.
استفاده از رنگهای مصنوعی که با پیشرفت صنایع رنگ کشورهای اروپایی به ایران راه یافته بود و کاربرد گره جفتی از ارزش فرش ایران به نحوه محسوسی کاست و رکود اقتصادی در کشورهای اروپایی برای چند دهه روند عادی تولید فرش سبب شد.
در حال حاضر بازگشت به اصالتهای گذشته و خلاقیت در طرحها با همت هنرمندان متعهد می تواند جایگاه اولیه فرش ایران را در بازارهای جهانی تداوم بخشد و هنر جاویدان فرش را چون همیشه اعتلا بخشد .
واژه شناسی فرش
فرش
پشم
كرك
پشم بهاره
خامه
متريك
ابريشم
دنير
پنبه
نمره
تار (چله)
گرهزدن
ذرع
چارك
گره ذرعي
رج
رجشمار
ريشه
طول پرز
چله كشي
کمانه
سه لا گرد (سه لا سه گرد)
پود
پود زير (پود ضخيم)
پود رو ( پود نازك)
ابزار بافت
دار:
الف) دارهای افقي:
دارهايی هستند كه به موازات سطح زيمين نصب ميشوند و بافنده برای بافت بايستی روی آن بنشيند لذا عوارض حادی در انحنای ستون فقرات و شكل لگن خاصره ايجاد ميشود. دارهای افقی مورد استفاده در خانوادههای كوچنشين فاقد راستروها ميباشند تا عمل نصب و حمل و نقل به سهولت انجام شود.
ـ حاشيه:
ـ زمينه:
ترنج:
سرترنج:
انواع فرش از نظر اندازه
1ـ قالي:
2ـ كلگي:
3ـ كناره:
4ـ قاليچه:
5ـ پردهاي
6ـ ذرع و نيم:
7ـ ذرع و چارك:
8ـ پشتي:
9ـ پادري:
انواع فرش از نظر جنس پرز:
1ـ فرشهای تمام پشم:
2ـ فرش كرك:
3ـ فرش ابريشمي:
4ـ فرش كف ابريشم (بوم ابريشم):
5ـ فرش گل ابريشم:
6ـ فرش گرده ابريشم:
7ـ فرش صوف:
مواد مصرفی فرش
1- پشم
• جعد
• دندانه
جعد حالت فنری را درپشم ايجاد می نمايد که باعث می شود پس از پا گذاردن بر روی فرش الياف فرش دوباره به حالت اول برگردند و فرش دچار حالت نمدی و کوبيدگی نشود.
دندانه در پشم،حفره های ميکروسکوپی الياف پشم می باشند که حالتی همچون فلس و يا ديس گندم دارند. وجود اين حفره ها قدرت نگهداری رنگ را بوسيله پشم بسيار بالا می برد چنانکه می بينيم در فرشهای بسيار قديمی ايرانی ، پس از گذار قرنها، رنگ فرش ثابت مانده است.
2- رنگهای گياهي
گياهانی که اين رنگها از آنها توليد می شوند شامل : نيل ، روناس ، قرمز دانه، اسپرک، پوست انار ، پوست گردو، برگ مو وساير گياهان می باشند.
در نهايت بايد اذعان کرد که علاوه بر طرحهای زيبا و دلنشين که جلوه ای سحر انگيز به فرش ايران می دهد، استفاده از پشم مرغوب ايران و رنگهای گياهی باعث منحصر به فرد شدن آن شده است و شهرتی جهانی به آن داده است.
فرآیند بافت
1ـ آمادهسازی مواد اوليه شامل نخچله، نخ پشمي(خامه)، نخ پود.
2ـ آمادهسازی دستگاه (دار) و ابزار.
3ـ آمادهسازی نقشه مورد نظر.
4ـ چلهكشی (نصب نخ چله يا تارها بر روی دار قاليبافي).
5ـ بافت گليم، ابتدای فرش.
6ـ سادهبافی ابتدای فرش، انجام عمل گره زدن بر روی تارها به وسيله خامه.
7ـ نقشهخواني، انجام عمل گره زدن براساس خانههای رنگی نقشه.
8ـ انجام عمل پودكشی (پود زير يا ضخيم و پود رو يا نازك) و عمل كوبيدن پودها.
9ـ شيرازه پيچی كنارهها.
10ـ عمل كوبيدن رجها و قيچيزدن سرپرزهای اضافي.
11ـ رعايت در جلوگيری از معايب احتمالی هنگام بافت.
12ـ پايينكشی :اتمام كار يك فرش بافته شده.
توضيح اينكه در يك فرش تراكم گرهها و ظرافت آنها نمايانگر ميزان مرغوبيت و كيفيت فرش است. بدين معنی كه هر چه تعداد گرهها زيادتر و در اصطلاح فرشبافی هر چه پرتر باشد كيفيت آن بالاتر خواهد بود.
بطور كلی در قاليبافی ايران دو نوع گره متداول است.
1ـ گره تركی (قيورد ـ متقارن) تبريز، هريس همدان، عشاير فارس و ....
2ـ گره فارسی (سنه ـ نامتقارن) فارسيزبانان، اراك، اصفهان، مشهد، بيرجندؤ كرمان، نائين، كاشان، قم و ....
رجشمار
معمولاً فرشهای درشتباف 20 و 25 رجی و فرشهای ايلياتی درشتبافت معمولاً حدود 30 رجی هستند فرشهای متوسط خوب 40، 45 و 50 رجی هستند. فرشهای خوب 50 تا 90 رجی هستند.
طرحهای فرش
گروه 1- طرحهای آثار باستانی و ابنيه اسلامي:
گروه 2- طرحهای شاه عباسي:
گروه 3- طرحهای اسليمي:
معروفترين اسليمی ها ، اسليمی دهن اژدر است. در اين نوع اسليمی انتهای هر شاخه به دو بخش متقارن منشعب می گردد و بصورت فکين اژدها نشان داده می شود و روی ساقه شاخه ها جوانه هايی در نقاط مختلف تزئين شده است که بيشتر اين جوانه ها را اسليم می نامند. شايد کلمه اسليمی از اسليم به معنای جوانه باشد و شايد هم اين لغت مصغر اسلامی باشد و می دانيم که در هنرهای اسلامی از اين طرح بسيار استفاده شده است. اين طرح نيز به لحاظ تغييرات و دخل و تصرف ها به گروههای فرعی بسيار تقسيم شده است. مانند اسليمي، اسليمی بندي، اسليمی شکسته، اسليمی دهان اژدر، اسليمی لچک ترنج، اسليمی ترنجدار و اسليمی ماري.
گروه 4- افشان:
گروه 5- اقتباسي:
گروه 6- بندی :
نامهای فرعی اين گروه عبارتند از بندی اسليمي، بندی پيچک ، بندی شکسته ، بندی کتيبه ای ، بندی مستوفی ، بندی ورامين يا ميناخاني، بندی قالب خشتی يا لوزي، بندی ترنجدار ، بندی درختی ، بندی قابقابی ، بندی شير شکری يا بازوبندي، بندی سروی ، بندی آدمکی يا ملانصرالدين ، بندی بختياری ، بندی مجلسی ، بندی خوشه انگوری ، بندی شاخه گوزن حيواندار ، بندی خاتم شيرازی و بندی دسته گل.
گروه 7- بته اي:
گروه 8 – درختي:
گروه 9- ترکمن يا بخارا :
گروه10- شکارگاه :
گروه 11- قابي:
گروه 12- گلفرنگ:
گروههای فرعی اين طرح را گل سرخ (لچک ترنج) ، گلفرنگ بيجار ، گلفرنگ بيجار ، گلفرنگ مستوفي، گلفرنگ ترنجدار، گلفرنگ دسته گلو گلفرنگ گل و بلبل تشکيل می دهند.
گروه 13- گلداني:
گروههای فرعی اين طرح عبارتند از : گلدانی ختائي، گلدانی دوطرفه، گلدانی محرابي، گلدانی سراسری ، گلدانی ظل السلطان(گل وبلبل) ، گلدانی حاج خاتمی ، گلدانی تکراری ، گلدانی لچک ترنج و گلدانی يکطرفه.
گروه 14- ماهی درهم:
اين طرح در بيرجند(يکی از شهرهای استان خراسان) بافته می شده و به تدريج به ساير مناطق فرشبافی ايران راه يافت. چنانکه امروز از شرق تا غرب و همچنين در نواحی مرکزی ايران يعنی از استان خراسان تا آذربايجان و همدان و اراک رواج پيدا کرده است.
گروه فرعی منشعب از آن عبارتند از : ماهی هرات ، ماهی فراهان و زنبوري، ماهی سنه يا کردستان ، ريزه ماهی يا خرده ماهی و ماهی درهم بندي.
گروه 15- محرابي:
گروه 16- محرمات :
گروه های فرعی طرح محرمات عبارتند از قلمدانی سراسري، گل ريز با زمينه يکرنگ و بته با زمينه الوان.
گروه 17- هندسي:
گروه 18- طرحهای ايلی :
طراحان فرش اين طرح را از منطقه ای به منطقه ديگر منتقل کرده اند چنانکه از غربی ترين نقطه ايران به شرقی ترين منطقه راه يافته است.
گروههای فرعی اين طرحها اغلب منسوب به مناطقی است که طرح ابتدا در آنجا رواج پيدا کرده است و يا به نام اشخاصی است که دارای نفوذ محلی بوده اند و يا سفارش بافت آن را داده اند. نامهای معروف و قديمی اين گروه عبارتند از هيبت لو (مربوط به فارس و آباده) ، قشقايی بته ، افشاري، خاتوني، اردبيل، مزلقان ، خمسه ، ساوه، تفرش، هريس، مهربان، گوراوان، زنجان و مشکين شهر، بختياري، کردي، يلمه، گبه(خودرنگ) ، سيستان، فردوس، سالارخاني، يعقوب خاني، سنگ چوبي، علی ميرزائي، جان بيگي، جانمازي،جوين، موسی آباد، بلوچستان، ويس، قرجه، سنه و دسته گل.
گروه 19- تلفيقي:
از گروههای فرعی اين گونه طرحها می توان طرحهای شاخه پيچ ترنجدار، سلسله ای ترنج دار، تلفيقی لچک ترنج، گلدانی بند اسليمي، تلفيقی قاب فابي، تلفيقی دورنما، تلفيقی ترنجی دسته گل، تلفيقی سبزی کار، تلفيقی ترنجدار، تلفيقی ترنجی کف ساده، تلفيقی لچک ترنج کف ساده، تلفيقی لچک ترنج سبزی کار کف ساده وتلفيقی بندی دسته گل را نام برد.
چه فرشی بخریم ؟
2- در رنگرزی مواد اوليه از رنگهای گياهی استفاده شده باشد.
3- عاری از عيوب فنی مثل غلط بافي، دورستي، کجي، سره، شانه، کوبيدگي، بدقيچی بودن و عيوب ديگر باشد.
فرش ماشینی یا دست باف ؟ کدامیک بهتر است ؟
چنان عجين بوده که عرفان و فرهنگ و ادب ايرانی را به زيباترين گونه ای به تصوير کشيده و صدر نشين موزه های دنيا گرديده و نام ايران را در دورترين نقاط دنيا بلند آوازه ساخته است. با اين حال به بيان برتری های اين کالای برگرفته از هنر چند هزار ساله ايرانی نسبت به آن کالای صنعتی که تنها ظاهر خود شبيه به عروس زيبای شرق آراسته، و از قبل ارزانی مقدار ، بازار آن رونقی يافته، می پردازم.
درود بر آنها که از سر پنجه هنرمندشان ساليان دراز است که خلقی با اشتغال بکار آن روزی می خورند.
و سخن خود را با بيتی از سعدی شيرين سخن آغار می کنم:
خاک مشرق شنيده ام که کنند به چهل سال کاسه چيني
ده به روزی کنند در بازار لاجرم قيمتش همی بيني
ديدار فرشهای دستبافت که از مواد اوليه مرغوب و بی عيب توليد شده باشند، در انسان ايجاد سرور و نشاط می نمايد، اين نکته ای بسيار جالب و سحر انگيز است که تجربه آن را به همه توصيه می کنيم و ولی فرشهای ماشينی از دور زيبا هستند و از نزديک جلوه ای ندارند.
گذشت زمان رنگهای فرش دستبافت را جلا می دهد و بر لطافت آن می افزايد در حاليکه از جلوه فرش ماشينی می کاهد و آن را بی روح می کند.
فرش دستبافت در هر کجا گسترده است در زمستان گرم و در تابستان خنک می باشد ولی فرش ماشينی بدليل آنکه از مواد پلاستيکی تهيه شده است اين خاصيت را ندارد.
فرش دستبافت در صورتيکه تميز نگهداری شود هيچ گونه حساسيت و مخاطره برای سلامت دارندگان آن ايجاد نمی کند، در صورتيکه فرش ماشينی بدليل استفاده از مواد پلاستيکی مخاطراتی را در بر دارد بطوريکه با عبور و مرور بر روی فرش ماشينی مقداری از پرزها که در اين عبور و مرور حالت کهربايی به خود گرفته است در هوا معلق می شود و در مواردی باعث بروز حساسيت های تنفسی می گردد.
در صورتيکه در نگهداری فرش دستبافت دقت شود با گذشت زمان بر ارزش آن افزوده می شود و چون سرمايه ای باقی می ماند، درمقابل فرش ماشينی به سرعت مستهلک می شود و سرمايه ای محسوب نمی شود.
حفظ و نگهداری فرش
اين دستوالعمل ها در مورد فرشهای مصرفی می باشند و لازم است در مورد فرش های عتيقه با کارشناسان خبره مشورت شود:
1- سطحی که فرش بر روی آن گسترده می شود بايد صاف، خشک و عاری از گرد و خاک باشد.
2- فرش بر روی سطح گچی يا خاکی يا آهکی نبايد گسترده شود.
3- بهتر است فرش روی موکت يا لاستيک و يا فرش ديگری پهن نگردد.
4- هنگام نظافت فرش بهتر است پنجره ها باز باشد تا گرد و خاک ناشی از نظافت دوباره روی فرش ننشيند.
5- درز های لابه لای سنگ فرش، سراميک و يا موزاييک سطحی که فرش بر روی آن پهن می شود نبايد خالی باشد زيرا مخفيگاه خوبی برای رشد بيد خواهد بود.
6- برای جلوگيری از بيد خوردگی پشت فرش می توانيد از مقداری پودر نفتالين يا نگزالت و يا مواد گياهی مانند تنباکو استفاده کنيد. دقت کنيد که از اين مواد در حد متعارف استفاده شود.
7- چنانچه فرش دچار بيد خوردگی شد. ابتدا بايد سطحی که فرش روی آن قرار دارد را کنترل و تميز نمود سپس نقاط بيد خورده حتما بايد ترميم گردند تا هنگام شستشو قسمتهای کنار بيد خوردگی آسيب نبينند.
8- عامل بيد خوردگی پشمهای ضد عفونی نشده، هوای شرجی و مرطوب ، و نگهداری فرش در محل های سربسته و متروک و يا عدم توجه ونظافت فرش می باشد. در صورتيکه فرش در محل های سربسته و متروک قرار دارد، بايد هر ماه يکبار درب ها باز گردند و فرشها مورد بارزسی قرار گيرند.
9- فرش در طول زمان استفاده بايد شستشو گردد.
10- در صورتيکه خودتان در نظر داريد فرش را شستشو کنيد، اول آنرا کاملا تکان داده و گرد و غبار آنرا بگيريد و بعد شستشو را شروع کنيد.
11- شستشوی فرش با مواد پاک کننده دارای خاصيت اسيدی مانند کلروهيدروسولفيتها باعث کم دوامی و از بين رفتن تارهای فرش می شود. بهترين شوينده برای فرش صابونهای کم اسيد می باشند.
12- تنها فرشهای شرکت سهامی فرش است که امکان شستشو با آب و صابون را دارد، اگر فرشی که در آن از رنگهای شيميايی استفاده شده است را می شوييد امکان مخلوط شدن رنگها وجود دارد. لذا در مورد اينگونه فرشها با فروشنده خود مشورت کنيد.
13- روشويی فرش با هر نوع شامپو باعث پوسيدگی فرش می گردد. تبليغاتی که در اين مورد در مورد شامپوهای فرش می شود واقعيت ندارد.
14- چنانچه آب روی فرش ريخت بايد از فرش گرفته شود و آن قسمت کاملا خشک شود.
15- اگر نوشابه و يا شربت يا غذا روی فرش ريخت آن قسمت بايد به سرعت شستشو و خشک گردد.
16- چنانچه رنگهای ساختمانی يا انواع چسبهای مايع روی فرش ريخت بايد قبل از خشک شدن، آن قسمت کاملا شستشو و خشک گردد. در صورت وقوع اين اتفاقات بايد برای شستشو از اهل فن کمک گرفت
17- از گذاردن مستقيم نوک تيز پايه صندلي، مبل و يا ميز بر روی فرش خودداری کنيد. در اين موارد از زير پايه های چوبی و يا پلاستيکی ساخته شده استفاده کنيد.
18- از تابش نور مستقيم آفتاب بر روی فرش جلوگيری کنيد.
19- برای يکنواخت ماندن سطوح فرش بهتر است هر شش ماه يک بار فرش سروته شود.
20- از گذاردن گلدان و يا درختچه بر روی فرش يا کنار آن خودداری کنيد. اغلب پوسيدگی فرشها ناشی از آبهای اضافی پای گلدانها می باشد.
21- در نقاطی که آب و هوای آن گرم و مرطوب می باشد بهتر است از فرشهای تمام پشم استفاده شود. چرا که اين فرشها رطوبت کمی جذب می کنند.
22- فرشهايی که مورد استفاده قرار می گيرند بايد قبل از فرسوده و نخ نما شدن مرمت شوند.
منابع :
فرش چيست؟ http://www.baftenemooneh.com
تاریخچه فرش http://aftab.ir
تاريخچه فرش http://www.farhangsara.com
طرحهای فرش http://radcom.ir/
تاریخچه فرش ایران http://aftab.ir
انواع فرش http://www.gn-co.com
فرآیند بافت http://radcom.ir