روشنایی برخی از این بزرگان تاکنون از فراسوی زمان فروغ بخش این آسمان بوده است. شیخ مرتضی انصاری رحمه الله یکی از این بزرگان است که در اوان جوانی به عنوان نابغهای در علم فقاهت، معرفی گردید.
ولادت شیخ انصاری
شیخ مرتضی انصاری رحمه الله در هجدهم ذی الحجه سال 1214 ه. ق، در روز عید سعید غدیر، در شهر دزفول و در خانوادهای از اهل فضل و ادب تولد یافت. گفته میشود که پیش از تولد وی، مادرش شبی حضرت امام صادق علیه السلام را به خواب دید و آن حضرت قرآنی طلاکاری شده به ایشان عطا فرمود. مُعَبِران خوابش را به فرزندی صالح و بلندمرتبه تعبیر نمودند و چنین شد که جهان اسلام، مفتخر به وجود این شخصیت گردید.پدرش، شیخ محمدامین از علما و مروّجین دین مبین اسلام و مادرش دختر شیخ یعقوب، فرزند شیخ احمدبن شیخ شمس الدین انصاری بود. و شیخ مرتضی بزرگترین فرزند آنان بود.
محل زندگی شیخ انصاری
خاندان شیخ انصاری رحمه الله از خاندان های قدیمی و معتبر دزفول به شمار میآمدند. این خاندان در محله ای که به نام «مشایخ انصار» معروف است، سکونت داشتند که مردم دزفول، در زبان محلی، به آن «محلّه شیخون» می گویند. شیخ مرتضی نخستین شخصیت علمی و معروف این خاندان است که سالیان دراز در رأس مذهب شیعه قرار گرفته و مرجع علمی و فتوایی آن بوده است. شیخ در این محله مشهور و خوشنام و در خانه اجدادی خویش به دنیا آمد.پدر شیخ انصاری
خاندان شیخ مرتضی، خاندانی از اهل علم و فرهنگ بوده و همه اهل قبیله وی عالمان دین بودند. پدرش شیخ محمدامین نیز از علمای این خاندان و از مروجّان دین به شمار می آمد. شیخ محمدامین علاقه بسیاری به شیخ مرتضی داشت.او در سال 1232 ه. ق، هنگام تشرف به عتبات عالیات، شیخ را که در آن زمان، جوانی هجده ساله بود، با خود همراه کرد. این سفر موجب شد که شیخ مرتضی به محضر علمای بزرگ رسیده و در حوزه کربلا مشغول تحصیل شود. شیخ محمدامین، در سال 1248 ه. ق، به مرض طاعون، در خارج از شهر دزفول، دنیای فانی را وداع گفت و در نزدیکی «بابا یوسف» که قسمتی از آن فعلاً مدفن و مقبره این خاندان است، به خاک سپرده شد.مادر شیخ انصاری
مادر شیخ از زنان پرهیزکار عصر خود به شمار می آمد. در شأن او همین بس که گوهری را در صدف دامان خویش پروراند که از نامآوران جهان اسلام شد. او زنی باتقوا بود و نوافل شب را تا هنگام مرگ ترک نکرد. شیخ علاقه فراوانی به مادر داشت و او را بسیار احترام می نمود. از جمله عادات شیخ این بود که مقدمات تهجد مادر را خود فراهم می نمود. حتی آب وضویش را در مواقع احتیاج گرم می کرد و چون در اواخر عمر نابینا شده بود، او را بر مصلایش قرار می داد؛ سپس خود مشغول عبادت می شد. مادر شیخ در سال 1279 ه. ق، در نجف اشرف، از دنیا رفت. شیخ در مرگ او غمناک شد و بسیار گریست.نسبت شیخ با جابربن عبداللّه انصاری
شیخ و خاندان وی به «جابربن عبداللّه انصاری» صحابی معروف پیامبر که از علما و زُهّاد صدر اسلام به شمار می آید، منتسب می باشند. جابر همان فردی است که عمری طولانی و با برکت داشت و سلام رسول اکرم (ص) را به حضرت امام محمدباقر (علیهالسلام ) رسانید. جد خاندان انصاری دزفولی، ابوطالب نام دارد که به جابر صغیر معروف است و نوه ارشد جابربن عبداللّه می باشد. مدفن وی، در جاده شوش، در دو فرسنگی جنوب دزفول، قرار گرفته است.آغاز تحصیلات شیخ انصاری
شیخ مرتضی تحصیلات خویش را در زادگاهش، دزفول و در محضر پدرش شیخ محمّد امین و نیز عمویش شیخ حسین آغاز نمود. از همان کودکی، آثار نبوغ در چهره شیخ مرتضی که در کودکی «آقا» خطابش می کردند، آشکار بود. وی پس از فراگیری قرآن و گذراندن مکتب، دروس سطح را در محضر عمویش شیخ حسین انصاری که از بزرگان این سلسله است، به پایان برد.شیخ انصاری و سفر به عتبات
شیخ مرتضی در هجده سالگی به همراه پدر، قصد تشرف به عتبات عالیات را نمود. شیخ حسین انصاری، استاد شیخ، به پدرش گفت که در کربلا، «سید مجاهد» را ملاقات کن و سلام مرا به او برسان. شیخ محمدامین نیز چنین کرد. در این ملاقات، بحثی علمی درباره ی وجوب نماز جمعه در گرفت و شیخ مرتضی با سخنان و ادلّه خود، موجب تعجب و شگفتی سید و همراهان در مجلس شد. سید چون او را نمی شناخت، از نامش پرسید و شیخ محمدامین او را معرفی کرد. سید از طرز بیان و استدلال شیخ خرسند شده و دریافت که در این جوان هجده ساله، نبوغ فکری وجود دارد. وی شیخ مرتضی را فردی شایسته برای تحصیل و پرورش در حوزه علمیه کربلا دید.شیخ مرتضی در حوزه علمیه ی کربلا
سید محمد مجاهد که از بزرگان حوزه علمیه و مرجع تقلید بود، چون آثار بزرگی و نبوغ را در چهره شیخ مرتضی مشاهده کرد، به پدر شیخ فرمود: چون شیخ مرتضی دارای استعدادی خارج از وصف و خارق العاده می باشد، باید برای تکمیل تحصیلات، در کربلا بماند. شیخ محمدامین نیز فرزندش را در کربلا گذاشت و خود به دزفول بازگشت. شیخ مرتضی چهار سال در کربلا اقامت گزید و از محضر استادانی چون سیدمجاهد و شریف العلماء مازندرانی کسب فیض نمود.بازگشت به وطن و سفر به کربلا و نجف شیخ مرتضی انصاری
شیخ مرتضی چهار سال فارغ البال، با جدّیت در کربلا، به درس و بحث مشغول بود تا آنکه والی بغداد به محاصره و تسخیر کربلا، از طرف دربار عثمانی مأمور گشت؛ در نتیجه، علما و بسیاری از مردم کربلا به کاظمین پناه بردند. شیخ نیز چند روزی در کاظمین توقف نمود و با جمعی از مردم دزفول که به قصد زیارت مشاهد مشرفه آمده و به جهت عدم امکان زیارت کربلا، عازم وطن خویش بودند، به زادگاه خویش مراجعت نمود. شیخ حدود یکسال در دزفول ماند، سپس برای بار دوم راهی کربلا گردید و یک سال یا بیشتر در محضر شریف العلماء تلمّذ نمود و بعد به نجف اشرف رفت و در محضر فقیه محقق شیخ موسی کاشف الغطاء حاضر شد و پس از گذشت بیش از یک سال، بار دیگر به وطن بازگشت.تشرف شیخ انصاری به بارگاه ملکوتی امام رضا علیهالسلام
شیخ انصاری رحمهالله ، در سال 1240 ه. ق، قصد زیارت حضرت امام رضا علیهالسلام را نمود، تا در ضمن این مسافرت با علمای آن دیار نیز آشنا شده و از خرمن فضل مفاخر شیعه، خوشه چیند. خود شیخ در این زمینه می گوید: «آنچه را که از علمای عراق باید ببینم، دیده ام و مایلم در این سفر، اگر از علمای ساکن ایران شخصیت هایی یافت شود که ممکن باشد مورد استفاده قرار گیرند، آنها را نیز ملاقات کرده و از ایشان بهره مند گردم.»شیخ انصاری و ملا احمد نراقی
شیخ انصاری رحمهالله در راه مشهد، در شهر کاشان، در مدرسه ای اقامت زید. در آن زمان ملااحمدنراقی در کاشان، مرجع علمی و فتوایی داشت. شیخ، ملااحمد را عالمی کامل یافت و حدود چهار سال، در آن شهر، از محضر ملااحمد نراقی استفاده نموده، به مباحثه و تصنیف نیز اشتغال داشت. نراقی هم حضور شیخ را در آن دیار غنیمت شمرد و به مباحثه علمی با او میل و رغبت نشان داد. او پس از آنکه شیخ، کاشان را ترک نمود، فرمود: «استفاده ای که من از این جوان نمودم، بیش از استفاده ای بود که او از من برد». و نیز گفت: «در مسافرت های مختلف، زیاده بر پنجاه مجتهد مسلّم دیدم که هیچ یک از ایشان به مثل شیخ مرتضی نبودند.»شیخ انصاری و زیارت امام رضا علیهالسلام در بازگشت به دزفول
شیخ در مسافرتی که به قصد زیارت امام رضا علیهالسلام آغاز کرد، برادرش را همراه خود داشت. آنان پس از اقامت چند ساله، در کاشان، راهی مشهد مقدس شدند و چند ماهی در جوار بارگاه ملکوتی ثامن الحج علیهالسلام توقف نمودند. سپس از آنجا به تهران آمده، در مدرسه ی «مادر شاه» سکونت نمودند. آن دو پس از شش سال دوری از وطن، به زادگاه خود باز گشتند. مردم دزفول که مدت ها در انتظار ورود شیخ و برادرش شیخ منصور بودند، برای استقبال، تا چهار فرسخی شهر آمده و استقبال بی نظیری از آنان نمودند.برای اطلاعات بیشتر از زندگی شیخ مرتضی انصاری به مقاله:«معرفی کتاب «نخل و نارنج» نوشته وحید یامینپور» مراجعه کنید!