ایدئولوژی در نگاه لویی آلتوسر(2)

به‌طورکلی آلتوسر دو تز در مورد ایدئولوژی مطرح می‌کند که یکی سلبی و دیگری اثباتی (ایجابی) است. او در تز اول بیان دارد که ایدئولوژی رابطه‌ تخیلی افراد را با شرایط واقعی هستی‌شان بازنمایی می‌کند؛ اما «آنچه...
شنبه، 4 شهريور 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
ایدئولوژی در نگاه لویی آلتوسر(2)
ایدئولوژی در نگاه لویی آلتوسر(2)

نويسنده:زینب مقتدایی
منبع:راسخون
 

به‌طورکلی آلتوسر دو تز در مورد ایدئولوژی مطرح می‌کند که یکی سلبی و دیگری اثباتی (ایجابی) است. او در تز اول بیان دارد که ایدئولوژی رابطه‌ تخیلی افراد را با شرایط واقعی هستی‌شان بازنمایی می‌کند؛ اما «آنچه انسان‌ها در ایدئولوژی برای خود بازنمایی می‌کنند شرایط واقعی هستی‌شان و جهان واقعی‌شان نیست، بلکه فراتر از آن رابطه‌ آنان با این شرایط هستی‌شان است که در ایدئولوژی بازنمایی می‌شود.»
در تز اول آلتوسر در مورد ایدئولوژی می‌توان تأثیر مرحله‌ آینه‌ای لکان را مشاهده کرد، آلتوسر اندیشه‌های خود درباره ایدئولوژی را مستقیماً به لکان پیوند می‌دهد و متذکر می‌شود که ساختار ایدئولوژی آینه‌ای است. (همچون امر خیالی لکان، یا مرحله آینه‌ای) لکان معتقد است کودک در مرحله‌ای نخستین بار با تصویر خود در آینه مواجه می‌شود و درک و شناخت نادرست از خود پیدا می‌کند وی بعد از دیدن تصویر خود می‌پندارد دارای کالبدی منسجم است درحالی‌که هنوز محتاج حمایت والدین می‌باشد؛ کودک در این مرحله با تصویر خود در آینده این‌همانی می‌کند و سعی دارد مبدل به سوژه‌ی خیالی ـ بازنمایی خیالی خود ـ شود. کودک در مرحله‌ی آینه‌ای از وضعیت واقعی موجود فراتر رفته و درگیر توهمی خیالی از استقلال می‌گردد. به تعبیر ایگلتون در وضعیت ایدئولوژیک انسان هم از وضعیت راستین خود فراتر رفته و تصویر منسجم و تسلی بخشی از خود می‌بیند که در آینه‌ ایدئولوژی مسلط بازتاب پیدا می‌کند؛ آنگاه سوژه با این تصویر خیالی این همان می‌کند و مسلح به این خود خیالی به شیوه‌هایی عمل می‌کند که ازلحاظ اجتماعی قابل‌قبول است.
بر اساس تز دوم آلتوسر ایدئولوژی هستی مادی دارد و هر ایدئولوژی در یک سازوبرگ یا اعمال این سازوبرگ هستی دارد. به باور آلتوسر ایدئولوژی به‌مثابه بازنمایی خیالی از روابط فرد و جهان با واقعیتی مادی گره‌ خورده است، بنابراین ایده‌های سوژه همان کنش مادی اوست که در عمل مادی مندرج می‌شود. با توجه به این دیدگاه آلتوسر به‌عنوان ‌مثال مصرف یک کالا که کنشی مادی است بیانگر ایده‌های سوژه‌ مصرف‌کننده است که آلتوسر آن را آلوده به ایدئولوژی می‌داند.
همچنین آلتوسر در مقاله «ايدئولوژي و دستگاه‌هاي ايدئولوژيك دولتي» مي‌گويد ايدئولوژي يك موجوديت مادي دارد:
نگرش انتزاعي از اعتقادات و معاني به مثابه جرياني شناور و در نوسان دائم يا جرياناتي برخاسته از آگاهي را ناديده گرفته و از آن دوري مي‌گزيند. برعكس، او به گونه كاملاً متفاوت عقيده دارد كه آگاهي از قِبَل ايدئولوژي‌هاي به برداشت و تلقي تازه‌اي مي‌انجامد مبني بر اينكه ايدئولوژي‌ها، نظام‌هاي معاني‌اي هستند كه افراد را از مناسبات و روابط تخيلي غيرواقعي خارج ساخته، آنان را در درون روابط و مناسبات واقعي‌اي كه در آن بسر مي‌برند، قرار مي‌داند.
ايدئولوژي‌ها متضمن بازنمايي دنياي واقعي زندگي مردم نيستند؛‌ بلكه رابطه‌شان با دنياي واقعي است. ايدئولوژي بازتاب مناسبات واقعي حاكم بر افراد نيست، بلكه رابطه خيالي افراد، مناسبات واقعي است كه در آن زندگي مي‌كنند. دومينيك استريناتي درباره موجوديت مادي ايدئولوژي از ديدگاه آلتوسر مي‌گويد:
آلتوسر با اين ادعا كه «ايدئولوژي موجوديت مادي دارد»، دوباره بين نگرش خود و ديدگاه‌هاي ديگر كه در بالا به آن اشاره شد تمايز قائل مي‌شود؛ زيرا هر دو به اين نظر بستگي دارند كه ايدئولوژي صرفاً به عنوان يك مجموعه خيالي عقايد در ذهن مردم وجود دارد. بنابراين، مقايسه‌ پايه مادي جامعه و قدرت طبقاتي و از خود بيگانگي منتج از آن، كمتر واقعي است. رابطه خيالي كه آلتوسر به آن اشاره مي‌كند، يك رابطه مادي است. ايدئولوژي به عقايد معتقد نيست يا مسئله‌اي نيست كه به شرايط ذهني يا هوشياري مربوط باشد، بلكه اعمالي است كه گروه‌ها و مؤسسات به انجام مي‌رساند.
آلتوسر معتقد است که «مقوله‌ هر سوژه بر سازنده‌ هر ایدئولوژی‌ ست به این دلیل کار ویژه هر ایدئولوژی تبدیل فرد عادی به سوژه می‌باشد.» با این بیان از آلتوسر به مبحث مهم عملکرد یا کارکردهای ایدئولوژی وارد می‌شویم. آلتوسر می‌گوید که ایدئولوژی به مثابه کرداری مادی به مفهوم سوژه بستگی دارد. در نتیجه این دو تز او یعنی «هیچ کرداری وجود ندارد مگر این‌که از طریق ایدئولوژی و در آن باشد» و «هیچ ایدئولوژی وجود ندارد مگر این‌که توسط سوژه و برای سوژه‌ها». به طور خلاصه، هیچ نظام عقایدی و هیچ کرداری که توسط این نظام‌های عقاید تعیین شده باشد وجود ندارد مگر آن‌که کسی وجود داشته باشد که به آن‌ها باور داشته باشد و مطابق آن عقاید عمل کند.
- ایدئولوژی فرد را به عنوان سوژه خطاب می‌کند
آلتوسر در تز خود، می‌گوید ایدئولوژی "فرد را به منزله سوژه فرا می‌خواند یا خطاب می‌کند". در اینجا بنیادین‌ترین مقوله ایدئولوژی سوژه است. این مفهوم اولین بار در ایدئولوژی بورژوایی مطرح شد. سوژه به انسانی دلالت می‌کند که سرچشمه تفکرات، کنش ها و عواطف خود است.
نزد آلتوسر جامعه شامل مجموعه‌ای پیچیده از روابط بین‌اعمالی است که بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند و جامعه بر اساس این اعمال شکل یافته است. افراد این اعمال یا روابط را معین نمی‌کنند بلکه اعمال و روابط بین آن هاست که تعیین‌کننده زندگی افراد در چارچوب خود است و این به دلیل ایدئولوژی است.
ایدئولوژی است که موجب خلق افراد می‌شود که زندگی‌شان در دنیای واقعی، از طریق دخالت آن ها در زنجیره پیچیده‌ای از رفتارهای اجتماعی شکل می‌گیرد تا آنان باور کنند که سوژه‌هایی آزادند و سرچشمه و منبع افکار، عواطف و کنش‌های خود هستند.
آلتوسر به عنوان مثال به ایدئولوژی دینی مسیحیت اشاره می‌کند. در این ایدئولوژی اولاً، سوژه‌های ایدئولوژی یعنی مسیحیان توسط دستگاه ایدئولوژیک دولت خطاب می‌شوند، تا آنجا که سوژه‌ای دیگر، سوژه‌ای ازلی و کامل را به کمک مفهوم خدا وضع می‌کنند. پس در هر ایدئولوژی سوژه‌ای به عنوان نمونه یا مثال مطرح می‌شود و بر این بنیان است که افراد در دستگاه ایدئولوژیک دولتی خود را می‌شناسند. یعنی شناخت و درک از خود بر مبنای سوژه‌ای خیالی که مقدم بر آنان است.
ثانیاً: آلتوسر معتقد است سوژه‌های ایدئولوژی سوژه به معنای ثانوی هستند. یعنی سوژه‌های مقید به سوژه برتر هستند. یعنی در عین خطاب‌شدن به عنوان سوژه، به عنوان" وجودی مقید، وجودی تسلیم شده به قدرتی برتر و بنابراین محروم شده از هر نوع آزادی، جز آزادی برای تأیید رهبری خود" در نظر گرفته می‌شوند.
چنانکه آلتوسر مطرح کرده است، در چارچوب ایدئولوژی، ما ظاهراً عاملانی آزاد و مسئولیت‌پذیریم، اما با این حال در عالم واقعی شاید به کل عکس این باشیم. ما چنان می‌اندیشیم که به ما می‌گویند بیاندیشیم، چنان عمل می‌کنیم که به ما می‌گویند عمل کنیم و همه در خدمت منافع طبقه حاکم هستیم.
در اینجا به بخش نهایی بحث آلتوسر می‌رسیم. چگونه سوژه‌های منفرد در ساختارهای ایدئولوژیک شکل می‌گیرند؟ یا به عبارت دیگر، ایدئولوژی چگونه مفهومی از خود (self)یا سوژه می‌آفریند؟
به اعتقاد آلتوسر، شکل بخشی افراد عینی به مثابه سوژه و به خدمت گرفتن آن‌ها در هر نظام اعتقادی، کارکرد تمام ایدئولوژی‌ها است. این مهمترین نقشی است که ایدئولوژی به مثابه ساختار و ایدئولوژی‌ها به عنوان نظام‌های اعتقادی معین انجام می‌دهند. آلتوسر سه اصل مهم درباره این فرآیند تبدیل شدن به سوژه در ایدئولوژی ارائه می‌کند:
1. ما تنها به این دلیل سوژه به دنیا می‌آییم که از قبل از تولد نامیده می‌شویم. درنتیجه ما همواره از پیش سوژه ایم.
2. ما همواره و از پیش سوژه‌هایی در ایدئولوژی، در ایدئولوژی‌هایی معین هستیم که در آن زندگی می‌کنیم و حقیقت و دروغ را تنها از طریق آن تشخیص می‌دهیم. عقاید هر شخص دیگری را به عنوان عقایدی ایدئولوژیک، به معنای خیالی و توهمی تشخیص می‌دهیم، در حالی که باورهای خودمان را حقیقت می‌پنداریم. به عنوان مثال به عقاید مذهبی متفاوت بنگرید. هر کس که به هر مذهبی اعتقاد دارد می‌پندارد که مذهب خودش حقیقت است و باورهای دیگران وهم و ایدئولوژی است.
3. چگونه ایدئولوژی ما را تبدیل به سوژه‌هایی می‌کند که نمی‌توانیم موقعیت فاعلی خودمان را در درون هر شکل‌بندی ایدئولوژیکی مشخصی تشخیص دهیم؟ چگونه است که ما باور داریم عقاید ما واقعا حقیقت‌اند و نسبی نیستند؟ آلتوسر به این پرسش از طریق مفهوم «استیضاح» می‌دهد. ایدئولوژی افراد را به عنوان سوژه استیضاح می‌کند (مورد خطاب قرار می‌دهد). استیضاح یک نوع خطاب قرار دادن است. از دید آلتوسر، هر ایدئولوژی معینی می‌گوید هی، شما! و ما پاسخ می‌دهیم من؟ منظور شما من است؟ و ایدئولوژی می‌گوید بله، خود شما.
شما نمونه‌های آن را می‌توانید هر روز در آگهی‌های بازرگانی مشاهده کنید. من یک شب آگهی مربوط به دستگاه بدنسازی خانگی را دیدم که ادعا می‌کرد «این دستگاه به شما اجازه می‌دهد آن طور که می‌خواهید ورزش کنید. این دستگاه بیش از هر دستگاه خانگی دیگری مطابق نیازهای شما است.» هر کلمه «شما» در این تبلیغ یک استیضاح است.
به نظر می‌رسد که این تبلیغ فرد من را به صورت خصوصی مورد خطاب قرار می‌دهد. (با این هدف که من خودم را همچون همان فردی که مورد خطاب قرار گرفته است تصور کنم و درنتیجه در ساختار ایدئولوژیک کوچک این آگهی تبدیل به یک سوژه شوم)
آلتوسر به برخی نکات درباره این‌که ایدئولوژی به این شیوه ما را به عنوان سوژه‌ها مورد خطاب قرار می‌دهد و درنتیجه ما فکر می‌کنیم که این ایده‌ها مشخصا خطاب به فرد ما گفته شده و بنابراین حقیقت دارد، اشاره می‌کند. او می‌گوید ایدئولوژی به عنوان یک ساختار تنها به سوژه با حرف اول کوچک (s) نیاز ندارد، بلکه به سوژه با S نیز نیاز دارد.
ازنظر آلتوسر هستی عینی به ‌مثابه جهان خارج از سوژه وجود ندارد و جهان، از رابطه‌ سوژه با جهان و بازنمایی‌های ایدئولوژیک که سوژه در آن روابط می‌سازد به وجود می‌آید، به تعبیر آلتوسر تصورات و خیال‌پردازی‌هایی که ما درباره‌ واقعیت داریم تبدیل به واقعیت می‌شوند؛ یعنی ساحت نمادین جای خود را به ساحت خیالی می‌دهد که سوژه گرفتار آن است و این است عملکرد ایدئولوژی ـ جا زدن بازنمایی خیالی به‌جای واقعیت. ایدئولوژی نقابی رنگین و خیالی‌ست که بر واقعیت نهاده می‌شود.
پس کارکرد اصلی ایدئولوژی سوژه سازی است؛ جان فیسک در خصوص سوژه سازی ایدئولوژی می نویسد: «طبیعت، فرد را به وجود می آورد، اما سوژه محصول فرهنگ و ایدئولوژی است. نظریه های فردیت بر تفاوت های بین مردم تأکید می کند و این تفاوت ها را طبیعی می داند. در مقابل، نظریه های مربوط به سوژه، معطوف به تجربه های مشترک مردم در هر جامعه است و این تجربه ها را مؤثرترین روش توضیح این که (فکر می کنیم) چه [کسی] هستیم، می داند.»
فیسک می افزاید: «آلتوسر عقیده دارد که دستگاه های ایدئولوژیک دولت از همه ما سوژه هایی در ایدئولوژی می سازد و هنجارهای ایدئولوژیک در عملکرد دستگاه های ایدئولوژیک، نه فقط درک ما از جهان، بلکه همچنین درک ما از خودمان، هویت مان و ارتباط مان با دیگران و به طور کلی با جامعه را شکل می دهد. به این ترتیب، هر یک از ما سوژه ای در ایدئولوژی هستیم. بنابراین، سوژه بر ساخته ای اجتماعی است، نه طبیعی. کسی که به لحاظ زیست شناختی زن است، می تواند ذهنیتی مردانه داشته باشد. به این صورت که درک او از جهان، نَفس خودش و نیز جایگاه اش درجهان، درکی منبعث از ایدئولوژی مردسالارانه باشد.
حال این سوال مطرح می‌گردد که ایدئولوژی چگونه سوژه را می‌سازد؟ آلتوسر در جواب این سؤال بیان دارد که ایدئولوژی افراد را به‌مثابه سوژه‌ها مورد خطاب قرار می‌دهد و بعداز این فراخواندن، افراد انضمامی را به سوژه تبدیل می‌کند. آلتوسر در بیان چگونگی سوژه سازی ایدئولوژی از مکانیسم استیضاح هم نام می برد به این شکل که ایدئولوژی ما را به‌مثابه افراد استیضاح می‌کند مورد پرسش قرار می‌دهد. می پرسد هی تو و فرد بعد از اجابت و پاسخ به این پرسش مبدل به سوژه می‌گردد. کارکرد اصلی این فراخواندن و استیضاح در باز شناختن سوژه‌ی ایدئولوژیک و درنهایت بازتولید ایدئولوژی است. ما دوستانی داریم که وقتی در خانه ما را می زنند و ما از پشت در می پرسیم: کیست؟ این امر البته بدیهی است که منم! اما درواقع با این مکالمه، ما او را بازشناسی می کنیم که او است. چنان چه دیدیم و خواندیم ، ایدئولوژی در نزد آلتوسر به نظامی از اندیشه‌ها اطلاق می شود که مردم از طریق آن به تجربه زندگی شان در جهان ساختار می بخشند. این نظام به صورت سر راست درست یا غلط نیست، بلکه بیشتر شبکه پیچیده ای از روابط و نگرش‌هاست. در نتیجه ایدئولوژی هم شامل نظام آشکارا غلطی از اندیشه‌ها مانند نژاد پرستی می شود و هم پاسخ‌های فرهنگی و زیبایی شناختی پیچیده تر.
نکته بعدی که اکنون در باب ایدئولوژی متذکر می‌شود تمایز است که آلتوسر میان ایدئولوژی به‌مثابه ساختار و ایدئولوژی تاریخی قائل می‌شود. همان‌گونه که بیان شد آلتوسر به تبعیت از فروید که ناخودآگاه را ابدی می‌انگارد، ایدئولوژی را دارای ساختاری ابدی می‌داند، لذا وی معتقد است ایدئولوژی در مقام زیسته اشتباه نیست. این به آن معنی است که تمام کنش‌ها، رفتارها و مناسبک انسانی ایدئولوژیک است. درواقع فرهنگ از منظر آلتوسر ایدئولوژیک می‌باشد. به‌این‌ترتیب بررسی ایدئولوژی در مقام زیسته کار آلتوسر را به مطالعات فرهنگی گره می زند به‌طوری‌که بارکر معتقد است کار آلتوسر در مورد ایدئولوژی بر پیشانی تفکر مطالعات فرهنگی اهمیت به سزای داشت؛ اما آلتوسر ایدئولوژی تاریخی، یعنی «ایدئولوژی در مقام مخدوش کردن تشخیص شرایط واقعی زندگی» را اشتباه می‌داند؛ این دسته از ایدئولوژی‌ها را او ایدئولوژی تاریخی می‌داند. او ایدئولوژی تاریخی را مورد نقد قرار می‌دهد و آن را مخدوش کننده بازنمایی‌های سوژه از شرایط واقعی هستی اش می‌داند. ایدئولوژی تاریخی گوناگونی پذیر است لذا ما می‌توانیم انواع ایدئولوژی‌ها را در تاریخ مشاهده کنیم؛ مانند فمنیسم، مارکسیم، لیبرالیسم، ناسیونالیسم و فاشیسم. هر کدام از این ایدئولوژی‌ها در پی مخدوش کردن بازنمایی‌های سوژه‌ها به نفع خود بوده اند.
اما در باب وجه ساختاری ایدئولوژی ( به بیان دیگر ایدئولوژی به مثابه ساختار) آلتوسر معتقد است «ایدئولوژی تاریخ ندارد و ابدی است.» ایدئولوژی در طول تاریخ جاری است اما اگرچه ازنظر فرم ابدی است اما ازنظر محتوا گوناگونی می‌پذیرد؛ لذا ایدئولوژی‌های تاریخی همین محتوای متغیر فرم یا ساختار ایدئولوژی هستند. بنابراین می‌توان از این گزاره آلتوسر به نتیجه ای که پیروان نظریه گفتمان ماند فوکو، لاکلاو و موفه رسیدند برسیم که اساساً موضوع غیر ایدئولوژیکی وجود ندارد و متغیر بودن محتوای ایدئولوژی ازنظر تاریخی نیز به همین علت است، چراکه نقد یا بر اندازی ایدئولوژی حاکم ازنظر تاریخی توسط ایدئولوژی دیگری صورت می‌گیرد.
آلتوسر با شکل دادن یک نظریه درباره‌ ایدئولوژی علاوه بر اینکه مسئله‌ اصلی خود که متوجه دلیل مطیع بودن و محافظه کار بودن مردم است را حل می‌کند، نظامی را نیز برای چگونگی شکل‌گیری آگاهی مردم ارائه می دهد. گرچه وی بسیار بیشتر از فرهنگ به ایدئولوژی پرداخته‌است؛ اما تعریفی که او از ایدئولوژی دارد اساساً در حوزه‌ مطالعات فرهنگ قرار می‌گیرد، به نحوی که ایدئولوژی هم کارکردهای خود را از طریق فرهنگ به انجام می رساند، هم متأثر از از فرهنگ است و درنهایت بر فرهنگ نیز تأثیر می‌گذارد.
آلتوسر به بحث پیرامون ارتباط دولت و افراد می پردازد. دیدگاه او نسبت به ایدئولوژی حاوی این فرض است که ایدئولوژی بزرگترین قدرت مادی است. در نتیجه او دیدگاه سنتی مارکسیستی که اقتصاد را مهمترین نیروی جامعه سرمایه داری می داند، توسعه می دهد.
پس به صورت خلاصه و تیتروار در مورد ایدئولوژی باید گفت:
ایدئولوژی؛ نظامی از اندیشه ها و بازنمایی ها (تصاویر، اسطوره ها، اندیشه ها یا مفاهیم بر طبق هر مورد خاص) است که بر ذهن یک انسان یا یک گروه اجتماعی مسلط می شود.
الف) ایدئولوژی تاریخ ندارد. ایدئولوژی به عنوان یک توهم محض ملاحظه می شود و تمام واقعیتش نسبت به آن بیرونی است. ایدئولوژی یک ساختار است و بایست به صورت همزمانی مطالعه شود.
ب) ایدئولوژی بیرونی است چرا که در شکل تغییر ناپذیر خود حضوری فراگیر دارد.
پ) ایدئولوژی بازنمائی رابطه خیالی افراد با شرایط واقعی هستی آن ها است.
ج) ایدئولوژی وجودی مادی دارد.
د) هیچ کرداری وجود ندارد مگر در درون ایدئولوژی، و هیچ ایدئولوژی ای وجود ندارد مگر از طریق افراد (سوژه ها) و برای افراد (سوژه ها).
ی) استیضاح: فریبی که باعث می شود انسان ها خود را آزاد بدانند.
۱) ایدئولوژی افراد را به مثابه سوژه خطاب قرار می دهد.
۲) ایدئولوژی کارکرد ساخت افراد به مثابه سوژه را دارد.
۳) اینکه انسان ها خود را به مثابه سوژه ها می شناسند، تأثیری ایدئولوژیک است.
منابع تحقيق :
- استونز، راب، متفكران بزرگ جامعه شناسي، ترجمه مهرداد ميردامادي، تهران، مركز، 1383.
ـ فورتر، لوك، لويي آلتوسر، ترجمه احمدي آريان، تهران، مرکز، 1387.
ـ ميلنر، آندرو و براويت، جف، درآمدي بر نظريه فرهنگي معاصر، ترجمه جمال محمدي، نشر ققنوس، 1385.
ـ پين، مايكل، فرهنگ انديشه انتقادي از روشنگري تا پسامدرنيته، ترجمه پيام يزدانجو، تهران، نشرمركز، 1382.
ـ بوريل، گيبسون‌ و مورگان، گارت، نظريه‌هاي كلان جامعه‌شناختي و تجزيه و تحليل سازمان، ترجمه محمدتقي نوروزي، تهران، سمت، 1383.
- ایگلتون، تری، درآمدی بر ایدئولوژی، ترجمه اکبر معصوم بیگی، تهران، نشر آگه،1381.
- آلتوسر، لویی، ایدئولوژی و ساز و برگ‌ها ایدئولوژیک دولت، ترجمه روزبه صدر آرا، تهران، نشر چشمه، 1386.
- گرامشی، آنتونیو، دولت و جامعه مدنی، ترجمه عباس میلانی، تهران، انتشارات جاجرمی، ۱۳۷۷.
- ریتزر، جورج، نظریه جامعه‌شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، علمی، چاپ سیزدهم، 1384.
- استریناتی،دومینیک، مقدمه ای بر نظریه های فرهنگ عامه،ترجمه ثریا پاک نظر،تهران، گام نو، 1384.
- اسمیت، فیلیپ،درآمدی بر نظریه فرهنگی، ترجمه حسن پویان، تهران، دفتر پژوهش های فرهنگی، 1387 .
- بارکر،کریس، مطالعات فرهنگی، نظریه و عملکرد،ترجمه مهدی فرجی و نفیسه حمیدی، تهران، پژوهشکده‌ مطالعات فرهنگی و اجتماعی،1387.
- فیسک، جان، فرهنگ و ایدئولوژی، ارغنون شماره‌ ۲۰ فرهنگ وزندگی روزمره ۲ ، تهران، سازمان چاپ و انتشارات،1383.
- بودن، ریمون، ایدئولوژی در منشأ معتقدات، ترجمه ایرج علی آبادی، تهران، مؤسسه نشر و پژوهش شیرازه، 1378.
- بودن، ریمون و بوریکو، فرانسوا، فرهنگ انتقادی جامعه شناسی، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، تهران، فرهنگ معاصر، 1385.
- کلیگز،‌ مری،‌ آلتوسر و دستگاه‌های ایدئولوژیک دولتی؛‌ ترجمه وحید ولی زاده؛ اینترنت.
- مهدی زاده، سید محمد، نظریه های رسانه: اندیشه های رایج و دیدگاه های انتقادی، تهران، نشر همشهری، چاپ اول 1389.
ـ بشيريه، حسين، تاريخ انديشه‌هاي سياسي در قرن بيستم انديشه‌هاي ماركسيستي، تهران، ني، 1376.
- جلائی پور، حمیدرضا و محمدی،جمال، نظریه های متأخر جامعه شناسی،تهران، نشر نی، 1388.
- توسلی، غلام‌عباس، نظریه‌های جامعه‌شناسی، تهران، سمت، چاپ یازدهم، 1384.
- فکوهی،ناصر، تاریخ اندیشه و نظریه های انسان شناسی، تهران، نشرنی، 1386.
HAMSHAHRIONLINE-
 


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط