مقدمه:
در پول و سهام، ارزش اعتباری آن مقصود ماست، بنابراین در وقف پول، آنچه وقف میشود اعتبار پول است مثلاً اگر فردی یک میلیون ریال وقف میکند، مثل این است که بگوییم یکمیلیون ریال اعتبار وقف کرده است، خواه این پول به شکل وجه نقد، چک یا پول الکترونیک باشد.
افزایش نقش پول در زندگى اجتماعى و قابلیتهاى بسیار بالاى آن، فرهیختگان مسلمان را - با توجه به نقش نهادى شبیه وقف پول در کشورهاى پیشرفته - براى تأمین مالى برخى از طرحهاى حاکمیتى و مردمنهاد بر آن داشت.
تا با نگاه ویژه به این نوع از وقف، ضمن بررسى فقهى، زمینه پذیرش و گسترش آن را مطرح سازند و با توجه به مصالح وآثار مفیدى که از وقف پول متصور است، آن را بدون بحث و بررسى متقن، به عنوان اصل موضوع بپذیرند;
و بیان کنند که با ظهور بازارهاى مالى جدید و پیدایش عناوین حقوقى متناسب با آن، به رسمیت شناختن وقف پول و سرمایه، اگرچه به عنوان معاملهاى جدید، ضرورى به نظر مىرسد.
در پول و سهام، ارزش اعتباری آن مقصود ماست، بنابراین در وقف پول، آنچه وقف میشود اعتبار پول است مثلاً اگر فردی یک میلیون ریال وقف میکند، مثل این است که بگوییم یکمیلیون ریال اعتبار وقف کرده است، خواه این پول به شکل وجه نقد، چک یا پول الکترونیک باشد.
افزایش نقش پول در زندگى اجتماعى و قابلیتهاى بسیار بالاى آن، فرهیختگان مسلمان را - با توجه به نقش نهادى شبیه وقف پول در کشورهاى پیشرفته - براى تأمین مالى برخى از طرحهاى حاکمیتى و مردمنهاد بر آن داشت.
تا با نگاه ویژه به این نوع از وقف، ضمن بررسى فقهى، زمینه پذیرش و گسترش آن را مطرح سازند و با توجه به مصالح وآثار مفیدى که از وقف پول متصور است، آن را بدون بحث و بررسى متقن، به عنوان اصل موضوع بپذیرند;
و بیان کنند که با ظهور بازارهاى مالى جدید و پیدایش عناوین حقوقى متناسب با آن، به رسمیت شناختن وقف پول و سرمایه، اگرچه به عنوان معاملهاى جدید، ضرورى به نظر مىرسد.
رای مذاهب چهارگانه اهل سنت را پیرامون وقف پول مورد بررسی قرار میدهیم:
وقف پول از منظر حنابله:
زحیلی ضمن بیان نظریهی حنابله پیرامون آنچه وقف آن جایز است، وقف درهم و دینار را در زمرهی موارد بطلان وقف نزد آنان ذکر کرده است و مینویسد:«قد وضع الحنابلة و غیرهم حنابطا لما یجوز وقفه و ما لا یجوز، فقالوا: الذی یجوز وقفه هو کل ما جاز بیعه و جاز الانتفاع به مع بقاء عینه، و کان أصلا یبقی بقاء متصلا کالعقار و الحیوانات و السلاح و الأثاث و أشباه ذلک .
و ما لا ینتفع به الا بالاتلاف مثل الدنانیر و الدراهم (النقود) و ما لیس بحلی، و المأکول و المشروب و الشمع و أشباهه، لا یصح وقفه فی قول عامة الفقهاء؛ لأن الوقف تحبیس الأصل و تسبیل الثمرة، و ما لا ینتفع به الا بالاتلاف لا یصح فیه الوقف؛ لأنه لا یمکن الانتفاع به علی الدوام.» (الزحیلی، 1405 ق، 162/8)
«حنابله و دیگران ضابطهای را برای مال موقوف ذکر نمودهاند و میگویند: وقف هر آنچه که بیع آن جایز است و انتفاع از آن با بقای متصل عین آن ممکن میباشد مانند عقار و حیوان و سلاح و اثاثیه و نظایر آن؛ صحیح است.
اما آنچه که انتفاع از آن موجب اتلافش میگردد مانند نقود و خوردنی و آشامیدنی و شمع و نظایر آن، در نزد همهی فقها وقفش صحیح نیست؛ زیرا وقف، تحبیس اصل و تسبیل ثمره است؛ لذا آنچه که انتفاع از آن موجب اتلافش میگردد، وقفش صحیح نیست، چون انتفاع دائمی از آن ممکن نیست.»
ابنقدامه نیز در مغنی ذیل عبارت مختصر: «ما لا ینتفع به الا بالاتلاف مثل الذهب و الورق و المأکول و المشروب فوقفه غیر جائز.» (آنچه که انتفاع از آن موجب اتلاف آن میگردد، مانند: طلا (دینار) و اسکناس و خوردنی و نوشیدنی، وقف آن جایز نیست.) مینویسد:
«و جملته آن ما لا یمکن الانتفاع به مع بقاء عینه کالدنانیر و الدراهم و المطعوم و المشروب و الشمع و أشباهه لا یصح وقفه فی قول عامة الفقهاء و أهل العلم.»
«آنچه که انتفاع از آن با بقای عین آن منافی است، مانند: دینار و درهم و خوردنی و آشامیدنی و شمع و مانند آن، وقف آن نزد فریقین صحیح نیست.»
آنگاه میگوید:«قیل فی الدراهم و الدنانیر یصح وقفها علی قول من أجاز اجارتها، و لا یصح لأن تلک المنفعة لیست المقصود الذی خلقت له الأثمان و لهذا لا تضمن فی الغصب فلم یجز الوقف له کوقف الشجر علی نشر الثیاب و الغنم علی دوس الطین و الشمع لیتجمل به.» (ابنقدامة، 1414 ق، 262/8)
«گفته شده وقف درهم و دینار بنابر اینکه اجارهی آن جایز باشد، صحیح است؛ اما این نظریه صحیح نیست؛ زیرا چنین منفعتی که درهم و دینار برای آن وقف میشود، در زمرهی انتفاعاتی که درهم و دینار برای آن وضع گردیده است، نیست و به همین خاطر درهم و دینار غصب شده ضمان ندارد.
بنابراین وقف درهم و دینار صحیح نیست؛ زیرا همانند وقف درخت برای آویزان نمودن لباسهای شسته شده و وقف چهارپا برای لگد نمودن گل و وقف شمع برای زیبایی میباشد [که اینها همه، مصادیقی از انتفاعات غیر مقصودند و وقف درهم و دینار نیز از این قبیل است].»
شمسالدین ابنقدامه در شرح کبیر نیز نظیر همین عبارات را ذکر نموده است. (همان، 8/ 212 و 213)
وقف پول از منظر شافعیه:
ابنهمام در شرح فتحالغدیر از قول شافعی این گونه نقل میکند: «قال الشافعی کل ما أمکن الانتفاع به مع بقاء أصله و یجوز بیعه یجوز وقفه، و هذا قول مالک و أحمد أیضا، و أما وقف ما لا ینتفع به الا بالاتلاف کالذهب و الفضة و المأکول و المشروب فغیر جائز فی قول عامة الفقهاء و المراد بالذهب و الفضة الدراهم و الدنانیر و ما لیس بحلی.» (ابنالهمام، بیتا، 431/5)«شافعی میگوید: هر آنچه که انتفاع از آن با بقای عین آن ممکن بوده و بیع آن جایز باشد، وقفش جایز است و این قول مالک و احمد نیز هست؛ اما وقف آنچه که انتفاع از آن موجب اتلافش میگردد، مانند طلا و نقره و خوردنی و آشامیدنی در نزد همهی فقها جایز نیست. مراد از طلا و نقره نیز درهم و دینار و غیر زیورآلات است.»
رملی نیز در نهایةالمحتاج میگوید:«شرط الموقوف کونه عینا معینة مملوکة ملکا یقبل النقل یحصل منها مع بقاء عینها فائدة أو منفعة تصح اجارتها ... و دوام الانتفاع به المقصود.»
آنگاه در بیان قید احترازی «المقصود» میگوید:«خرج ما لا یقصد کنقد للتزیین به أو الاتجار فیه و صرف ربحه للفقراء.» (الرملی، 1386 ق، 362 - 360/5) «به قید «المقصود»، وقف آنچه مقصود نیست، مانند وقف نقود (درهم و دینار) برای زینت کردن یا تجارت با آن و استفاده از سود آن برای فقرا، خارج میگردد.»
شربینی در مغنیالمحتاج هم نظیر همین عبارت را دارد. (الشربینی، 1377 ق، 377/2)زحیلی نیز پیرامون نظریهی شافعیه در وقف درهم و دینار میگوید:
«لا یصح وقف الدراهم و الدنانیر للتزین علی الأصح المنصوص، لأنه انتفاع غیر مقصود.» (الزحیلی، 1405 ق، 188/8)
وقف پول از منظرحنفیه:
زحیلی ضمن بیان نظریهی حنفیه دربارهی وقف منقول، به رأی آنان پیرامون وقف پول (درهم و دینار ) نیز اشاره کرده است و مینویسد:«لم یجز الحنفیة وقف المنقول و منه عندهم البناء و الغراس الا اذا کان تبعا للعقار، أو ورد به النص کالسلاح و الخیل، أو جری به العرف کوقف الکتب و المصاحف و الفأس و القدوم و القدور (الأوانی) و أدوات الجنازة و ثیابها،
و الدنانیر و الدراهم، و المکیل و الموزون، و السفینة بالمتاع، لتعامل الناس به، و التعامل - و هو الأکثر استعمالا یترک به القیاس، لخبر ابنمسعود: ما رآه المسلمون حسنا، فهو عندالله حسن. و لأن الثابت بالعرف ثابت بالنص.»
«حنفیه وقف منقول را جایز نمیدانند. و از آن جمله است ساختمان و نهال؛ مگر اینکه تابع زمین موقوف باشد و یا اینکه نصی در آن مورد وارد شده باشد؛ مانند: نص وارد پیرامون وقف سلاح یا اسب، و یا در نزد عرف رایج باشد؛ مانند: وقف کتاب، قرآن، تبر، تیشه، ظروف، تابوت، کفن، درهم و دینار، مکیل، موزون و کشتی با همه امکاناتش.
دلیل بر جواز وقف دستهی سوم این است که وقف این موارد در نزد مردم شیوع دارد و شیوع موجب میگردد که آنها را با دیگر موارد نتوان قیاس نمود. ابنمسعود در خبری میگوید: «آنچه را که مسلمانان نیکو میپندارند، در نزد خدا نیکوست.» همچنین آنچه که به دلیل عرفی ثابت میشود، به نص نیز ثابت میگردد.»
سپس مینویسد:«و هذا قول محمد، المفتی به. و یباع المکیل و الموزون و یدفع ثمنه مضاربة أو مباضعة، کما یفعل فی وقف النقود، و ما خرج من الربح یتصدق به فی جهة الوقف.
لکن قال ابنعابدین: وقف الدراهم متعارف فی بلاد الروم دون بلادنا، و وقف الفأس و القدوم کان متعارفا فی زمن المتقدمین، و لم نسمع به فی زماننا، فالظاهر أنه لا یصح الآن، و لئن وجدنا قلیلا لا یعتبر، لأن التعامل هو الأکثر استعمالا.» (الزحیلی، 1405 ق، 8/ 163 و 164)
«محمد نیز بر همین اساس فتوا داده است. و مکیل و موزون، فروخته شده و بهای آن در تجارت (مضاربه یا مباضعه) به کار گرفته میشود. چنانکه در وقف نقود نیز این گونه عمل میگردد و درآمد حاصل از تجارت در جهت وقف صرف میشود.
اما ابنعابدین میگوید: وقف درهم در بلاد روم رایج است؛ ولی در سرزمینهای اسلامی رواج ندارد. وقف تبر و تیشه نیز در گذشته رواج داشته؛ ولی اکنون اطلاعی از آن در دست نیست. لذا ظاهر این است که وقف آن دو اکنون صحیح نمیباشد؛ زیرا ولو اندکی یافت شود مع ذلک چنین وقفی امروزه صحیح نیست؛ چون رواج به معنی کثرت و شیوع است.»
در جای دیگر مینویسد:«ان متقدمی الحنفیة أجازوا وقف الدنانیر و الدراهم و المکیل و الموزون، لکن الظاهر أنه لا یجوز الآن لعدم التعامل به.» (الزحیلی، 1405 ق، 162/8)
«قدمای حنفیه وقف دینار و درهم و مکیل و موزون را جایز دانستهاند؛ ولی چنین وقفی امروزه صحیح نیست؛ زیرا متعارف نمیباشد.»
طرابلسی نیز میگوید:«فی فتاوی الناطفی عن محمد بن عبدالله الأنصاری من أصحاب زفر أنه یجوز وقف الدراهم و الطعام و المکیل و الموزون. فقیل له: و کیف یصنع بالدراهم؟ قال: یدفعها مضاربة و یتصدق بالفضل. و کذا یباع المکیل و الموزون بالدراهم أو الدنانیر و یدفع مضاربة و یتصدق بالفضل. و قیل علی هذا ینبغی أن یجوز اذا قال وقفت هذا الکر علی أن یقرض لمن لا بذر له من الفقراء فیدفع الیهم و یبذرونه فاذا حصدوا یؤخذ و یقرض لغیرهم و هکذا دائما.» (الطرابلسی، 1401 ق، ص 26)
«ناطفی از محمد بن عبدالله انصاری نقل میکند که میگوید: وقف درهم و طعام و مکیل و موزون صحیح است . از او سؤال شد: با دراهم وقف شده چگونه عمل میشود؟
پاسخ داد: با آنها مضاربه میشود و درآمد آن به مصارف وقف میرسد. مکیل و موزون نیز درهم و دینار فروخته میشود و با درهم و دینارهای به دست آمده مضاربه میشود و درآمد حاصل صرف موارد وقف میگردد.
بدین ترتیب باید صحیح باشد که بگوید: این مقدار از طعام مانند گندم را وقف نمودم تا به عنوان بذر در اختیار فقرا قرار داده شود. در این صورت گندم مزبور در اختیار آنان قرار میگیرد .
تا با آن کشت کنند و پس از برداشت محصول، گندمهای وقف شده از آنان اخذ میگردد و به دیگران قرض داده میشود و همین طور این جریان ادامه مییابد.»
ابنهمام در شرح فتحالقدیر و ابنعابدین در حاشیه پس از اینکه نظیر عبارات طرابلسی را ذکر نمودهاند، از قول محمد بن عبدالله نقل میکنند: «مثل هذا کثیر فی الری و ناحیة دنباوند (دوماوند).» (ابنهمام، بیتا، 432/5؛ ابنعابدین، بیتا، 374/3)
«نظیر چنین وقفی در ناحیهی ری و دماوند بسیار شیوع دارد.»مرجع ضمیر اشارهی «هذا»، وقف درهم و دینار، و مکیل و موزون، و طعام مانند گندم است؛ گرچه متیقن از مرجع اشارهی، طعام میباشد؛ اما در معنی و ملاک فرقی بین «وقف طعام برای قرض دادن آن به فقرا» و «وقف درهم و دینار برای قرض دادن» نیست.
تمرتاشی در تنویرالابصار (التمرتاشی، بیتا، 374/3) و حصفکی در الدرالمختار (الحصفکی، بیتا، 374/3) نیز وقف درهم و دینار را در زمره وقف منقول متعارف ذکر کردهاند.
برخی از حنفیه با وقف درهم و دینار مخالفت ورزیدهاند؛ از جمله مرغینانی در هدایه، وقف درهم و دینار را به دلیل منافات آن با تأبید وقف جایز نمیداند. (المرغینانی، 1384 ق، 16/3)
بابوتی در شرحالعنایه نیز در ذیل عبارت مرغینانی «قال الشافعی: کل ما یمکن الانتفاع به مع بقاء أصله» میگوید:
«قوله کل ما یمکن الانتفاع به مع بقاء أصله احتراز عن الدراهم و الدنانیر فان الانتفاع الذی خلقت الدراهم و الدنانیر لأجله و هو الثمنیة لا یمکن بهما مع بقاء أصله فی ملکه» (البابوتی، بیتا، 431/5)
کرلانی در کفایه نیز همین عبارات را ذکر نموده است. (الکرلانی، بیتا، 431/5)
وقف پول از منظر مالکیه:
زحیلی میگوید: «قال ابنجزی المالکی: یجوز تحبیس العقار کالأرضین و الدیار و الحوانیت و الجنات و المساجد و الآبار و القناطیر و المقابر و الطرق و غیر ذلک. و لا یجوز تحبیس الطعام لأن منفعته فی استهلاکه ، و لکن نص الامام مالک و تبعه الشیخ خلیل علی جواز وقف الطعام و النقد، و هو المذهب، و ینزل رد بدله منزلة بقاء عینه.» (الزحیلی، 1405 ق، 162/8)«ابنجزی مالکی میگوید: حبس عقار مانند زمین و خانه و دکان و باغ و مسجد و چاه و پل و مقبره و راه و مانند آن جایز است. وقف طعام جایز نیست؛
زیرا انتفاع از آن موجب اتلاف آن میگردد؛ ولی مالک و شیخ خلیل وقف طعام و نقود را جایز میدانند و همین نظریه صحیح است. [زیرا طعام و نقود، قرض داده شده] و اعادهی بدل آنها به منزلهی بقای عین آنها میباشد.»
در جای دیگر از همان کتاب میگوید: «مالکیه وقف درهم و دینار را جایز میدانند.» و در توضیح اینکه چه گونه با وجود انتفاع از درهم و دینار، عین آنها باقی میماند؟ به انتفاع از آنها به نحو قرض دادن اشاره کرده و میگوید: «و ینزل رد بدله منزلة بقاء عینه» «با عودت دادن بدل درهم و دینار قرض داده شده، گویی عین آنها باقی است.» (الزحیلی، 1405 ق، 187/8)
دکتر خطیب نیز پیرامون نظریهی مالکیه دربارهی وقف پول چنین مینویسد:«أجاز فقهاء المالکیة وقف المنقول عموما، فوقف الذهب و الفضة و الدراهم و الثیاب و الطعام و الکتب و غیرها جائز عندهم.» (الخطیب، 1398 ق، ص 91)
«فقهای مالکی وقف منقول را به طور عموم جایز دانستهاند؛ لذا وقف طلا، نقره، درهم، لباس، غذا، کتاب و غیر آن در نزد آنان جایز است.»
بنابراین جمهور مالکیه و اکثر حنفیه، وقف درهم و دینار را به هدف تجارت و صرف سود آن در جهت خیر و بر و یا برای وام قرضالحسنه جایز میدانند؛
اما حنابله وقف درهم و دینار را صحیح ندانسته و دلیلشان مخالفت آن با ماهیت وقف (تحبیس اصل و تسبیل منفعت) است. شافعیه نیز استفاده از درهم و دینار وقفی برای زینت یا تجارت را انتفاع غیر مقصود دانسته، با چنین وقفی مخالفت ورزیدهاند.
نشست پانزدهم مجمع بینالمللی فقه اسلامی وابسته به سازمان کنفرانس اسلامی که در تاریخ 14 تا 19 محرم 1425 ق در مسقط عمان برگزار شد، وقف نقود را مجاز اعلام کرد.
گردهمایی دوم «مسائل فقهی وقف» که با شرکت 60 تن از علما و اندیشمندان توسط دبیرکل اوقاف کویت و با همکاری بانک توسعه اسلامی در سال 2005 م برگزار شد، نیز وقف نقود را جایز دانست. (شبکه خبری الوسط ، 23 / 5 /2005)
ین مقاله در تاریخ 1402/11/15 بروز رسانی شده است