آرای مذاهب چهارگانه اهل سنت پیرامون وقف پول

در این مقاله اکنون آرای مذاهب چهارگانه اهل سنت را پیرامون وقف پول مورد بررسی قرار می‏دهیم:
يکشنبه، 15 بهمن 1402
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آرای مذاهب چهارگانه اهل سنت پیرامون وقف پول
مقدمه:
در پول و سهام، ارزش اعتباری آن مقصود ماست، بنابراین در وقف پول، آنچه وقف می‌شود اعتبار پول است مثلاً اگر فردی یک میلیون ریال وقف می‌کند، مثل این است که بگوییم یک‌میلیون ریال اعتبار وقف کرده است، خواه این پول به شکل وجه نقد، چک یا پول الکترونیک باشد.

افزایش نقش پول در زندگى اجتماعى و قابلیت‏هاى بسیار بالاى آن، فرهیختگان مسلمان را - با توجه به نقش نهادى شبیه وقف پول در کشورهاى پیشرفته - براى تأمین مالى برخى از طرح‏هاى حاکمیتى و مردم‏نهاد بر آن داشت.

تا با نگاه ویژه به این نوع از وقف، ضمن بررسى فقهى، زمینه پذیرش و گسترش آن را مطرح سازند و با توجه به مصالح وآثار مفیدى که از وقف پول متصور است، آن را بدون بحث و بررسى متقن، به عنوان اصل موضوع بپذیرند;

و بیان کنند که با ظهور بازارهاى مالى جدید و پیدایش عناوین حقوقى متناسب با آن، به رسمیت شناختن وقف پول و سرمایه، اگرچه به عنوان معامله‏اى جدید، ضرورى به نظر مى‏رسد.
 

رای مذاهب چهارگانه اهل سنت را پیرامون وقف پول مورد بررسی قرار می‏دهیم:

وقف پول از منظر حنابله:

زحیلی ضمن بیان نظریه‏ی حنابله پیرامون آنچه وقف آن جایز است، وقف درهم و دینار را در زمره‏ی موارد بطلان وقف نزد آنان ذکر کرده است و می‏نویسد:

«قد وضع الحنابلة و غیرهم حنابطا لما یجوز وقفه و ما لا یجوز، فقالوا: الذی یجوز وقفه هو کل ما جاز بیعه و جاز الانتفاع به مع بقاء عینه، و کان أصلا یبقی بقاء متصلا کالعقار و الحیوانات و السلاح و الأثاث و أشباه ذلک .

و ما لا ینتفع به الا بالاتلاف مثل الدنانیر و الدراهم (النقود) و ما لیس بحلی، و المأکول و المشروب و الشمع و أشباهه، لا یصح وقفه فی قول عامة الفقهاء؛ لأن الوقف تحبیس الأصل و تسبیل الثمرة، و ما لا ینتفع به الا بالاتلاف لا یصح فیه الوقف؛ لأنه لا یمکن الانتفاع به علی الدوام.» (الزحیلی، 1405 ق، 162/8)

«حنابله و دیگران ضابطه‏ای را برای مال موقوف ذکر نموده‏اند و می‏گویند: وقف هر آنچه که بیع آن جایز است و انتفاع از آن با بقای متصل عین آن ممکن می‏باشد مانند عقار و حیوان و سلاح و اثاثیه و نظایر آن؛ صحیح است.

اما آنچه که انتفاع از آن موجب اتلافش می‏گردد مانند نقود و خوردنی و آشامیدنی و شمع و نظایر آن، در نزد همه‏ی فقها وقفش صحیح نیست؛ زیرا وقف، تحبیس اصل و تسبیل ثمره است؛ لذا آنچه که انتفاع از آن موجب اتلافش می‏گردد، وقفش صحیح نیست، چون انتفاع دائمی از آن ممکن نیست.»

ابن‏قدامه نیز در مغنی ذیل عبارت مختصر: «ما لا ینتفع به الا بالاتلاف مثل الذهب و الورق و المأکول و المشروب فوقفه غیر جائز.» (آنچه که انتفاع از آن موجب اتلاف آن می‏گردد، مانند: طلا (دینار) و اسکناس و خوردنی و نوشیدنی، وقف آن جایز نیست.) می‏نویسد:

«و جملته آن ما لا یمکن الانتفاع به مع بقاء عینه کالدنانیر و الدراهم و المطعوم و المشروب و الشمع و أشباهه لا یصح وقفه فی قول عامة الفقهاء و أهل العلم.»

«آنچه که انتفاع از آن با بقای عین آن منافی است، مانند: دینار و درهم و خوردنی و آشامیدنی و شمع و مانند آن، وقف آن نزد فریقین صحیح نیست.»

آن‏گاه می‏گوید:«قیل فی الدراهم و الدنانیر یصح وقفها علی قول من أجاز اجارتها، و لا یصح لأن تلک المنفعة لیست المقصود الذی خلقت له الأثمان و لهذا لا تضمن فی الغصب فلم یجز الوقف له کوقف الشجر علی نشر الثیاب و الغنم علی دوس الطین و الشمع لیتجمل به.» (ابن‏قدامة، 1414 ق، 262/8)

«گفته شده وقف درهم و دینار بنابر اینکه اجاره‏ی آن جایز باشد، صحیح است؛ اما این نظریه صحیح نیست؛ زیرا چنین منفعتی که درهم و دینار برای آن وقف می‏شود، در زمره‏ی انتفاعاتی که درهم و دینار برای آن وضع گردیده است، نیست و به همین خاطر درهم و دینار غصب شده ضمان ندارد.

بنابراین وقف درهم و دینار صحیح نیست؛ زیرا همانند وقف درخت برای آویزان نمودن لباس‏های شسته شده و وقف چهارپا برای لگد نمودن گل و وقف شمع برای زیبایی می‏باشد [که اینها همه، مصادیقی از انتفاعات غیر مقصودند و وقف درهم و دینار نیز از این قبیل است].»

شمس‏الدین ابن‏قدامه در شرح کبیر نیز نظیر همین عبارات را ذکر نموده است. (همان، 8/ 212 و 213)
 

وقف پول از منظر شافعیه:

ابن‏همام در شرح فتح‏الغدیر از قول شافعی این گونه نقل می‏کند: «قال الشافعی کل ما أمکن الانتفاع به مع بقاء أصله و یجوز بیعه یجوز وقفه، و هذا قول مالک و أحمد أیضا، و أما وقف ما لا ینتفع به الا بالاتلاف کالذهب و الفضة و المأکول و المشروب فغیر جائز فی قول عامة الفقهاء و المراد بالذهب و الفضة الدراهم و الدنانیر و ما لیس بحلی.» (ابن‏الهمام، بی‏تا، 431/5)


«شافعی می‏گوید: هر آنچه که انتفاع از آن با بقای عین آن ممکن بوده و بیع آن جایز باشد، وقفش جایز است و این قول مالک و احمد نیز هست؛ اما وقف آنچه که انتفاع از آن موجب اتلافش می‏گردد، مانند طلا و نقره و خوردنی و آشامیدنی در نزد همه‏ی فقها جایز نیست. مراد از طلا و نقره نیز درهم و دینار و غیر زیورآلات است.»

رملی نیز در نهایةالمحتاج می‏گوید:«شرط الموقوف کونه عینا معینة مملوکة ملکا یقبل النقل یحصل منها مع بقاء عینها فائدة أو منفعة تصح اجارتها ... و دوام الانتفاع به المقصود.»

آن‏گاه در بیان قید احترازی «المقصود» می‏گوید:«خرج ما لا یقصد کنقد للتزیین به أو الاتجار فیه و صرف ربحه للفقراء.» (الرملی، 1386 ق، 362 - 360/5) «به قید «المقصود»، وقف آنچه مقصود نیست، مانند وقف نقود (درهم و دینار) برای زینت کردن یا تجارت با آن و استفاده از سود آن برای فقرا، خارج می‏گردد.»

شربینی در مغنی‏المحتاج هم نظیر همین عبارت را دارد. (الشربینی، 1377 ق، 377/2)زحیلی نیز پیرامون نظریه‏ی شافعیه در وقف درهم و دینار می‏گوید:

«لا یصح وقف الدراهم و الدنانیر للتزین علی الأصح المنصوص، لأنه انتفاع غیر مقصود.» (الزحیلی، 1405 ق، 188/8)
 

وقف پول از منظرحنفیه:

زحیلی ضمن بیان نظریه‏ی حنفیه درباره‏ی وقف منقول، به رأی آنان پیرامون وقف پول (درهم و دینار ) نیز اشاره کرده است و می‏نویسد:

«لم یجز الحنفیة وقف المنقول و منه عندهم البناء و الغراس الا اذا کان تبعا للعقار، أو ورد به النص کالسلاح و الخیل، أو جری به العرف کوقف الکتب و المصاحف و الفأس و القدوم و القدور (الأوانی) و أدوات الجنازة و ثیابها،

و الدنانیر و الدراهم، و المکیل و الموزون، و السفینة بالمتاع، لتعامل الناس به، و التعامل - و هو الأکثر استعمالا یترک به القیاس، لخبر ابن‏مسعود: ما رآه المسلمون حسنا، فهو عندالله حسن. و لأن الثابت بالعرف ثابت بالنص.»

«حنفیه وقف منقول را جایز نمی‏دانند. و از آن جمله است ساختمان و نهال؛ مگر اینکه تابع زمین موقوف باشد و یا اینکه نصی در آن مورد وارد شده باشد؛ مانند: نص وارد پیرامون وقف سلاح یا اسب، و یا در نزد عرف رایج باشد؛ مانند: وقف کتاب، قرآن، تبر، تیشه، ظروف، تابوت، کفن، درهم و دینار، مکیل، موزون و کشتی با همه امکاناتش.

دلیل بر جواز وقف دسته‏ی سوم این است که وقف این موارد در نزد مردم شیوع دارد و شیوع موجب می‏گردد که آنها را با دیگر موارد نتوان قیاس نمود. ابن‏مسعود در خبری می‏گوید: «آنچه را که مسلمانان نیکو می‏پندارند، در نزد خدا نیکوست.» همچنین آنچه که به دلیل عرفی ثابت می‏شود، به نص نیز ثابت می‏گردد.»

سپس می‏نویسد:«و هذا قول محمد، المفتی به. و یباع المکیل و الموزون و یدفع ثمنه مضاربة أو مباضعة، کما یفعل فی وقف النقود، و ما خرج من الربح یتصدق به فی جهة الوقف.

لکن قال ابن‏عابدین: وقف الدراهم متعارف فی بلاد الروم دون بلادنا، و وقف الفأس و القدوم کان متعارفا فی زمن المتقدمین، و لم نسمع به فی زماننا، فالظاهر أنه لا یصح الآن، و لئن وجدنا قلیلا لا یعتبر، لأن التعامل هو الأکثر استعمالا.» (الزحیلی، 1405 ق، 8/ 163 و 164)

«محمد نیز بر همین اساس فتوا داده است. و مکیل و موزون، فروخته شده و بهای آن در تجارت (مضاربه یا مباضعه) به کار گرفته می‏شود. چنانکه در وقف نقود نیز این گونه عمل می‏گردد و درآمد حاصل از تجارت در جهت وقف صرف می‏شود.

اما ابن‏عابدین می‏گوید: وقف درهم در بلاد روم رایج است؛ ولی در سرزمین‏های اسلامی رواج ندارد. وقف تبر و تیشه نیز در گذشته رواج داشته؛ ولی اکنون اطلاعی از آن در دست نیست. لذا ظاهر این است که وقف آن دو اکنون صحیح نمی‏باشد؛ زیرا ولو اندکی یافت شود مع ذلک چنین وقفی امروزه صحیح نیست؛ چون رواج به معنی کثرت و شیوع است.»

در جای دیگر می‏نویسد:«ان متقدمی الحنفیة أجازوا وقف الدنانیر و الدراهم و المکیل و الموزون، لکن الظاهر أنه لا یجوز الآن لعدم التعامل به.» (الزحیلی، 1405 ق، 162/8)

«قدمای حنفیه وقف دینار و درهم و مکیل و موزون را جایز دانسته‏اند؛ ولی چنین وقفی امروزه صحیح نیست؛ زیرا متعارف نمی‏باشد.»

طرابلسی نیز می‏گوید:«فی فتاوی الناطفی عن محمد بن عبدالله الأنصاری من أصحاب زفر أنه یجوز وقف الدراهم و الطعام و المکیل و الموزون. فقیل له: و کیف یصنع بالدراهم؟ قال: یدفعها مضاربة و یتصدق بالفضل. و کذا یباع المکیل و الموزون بالدراهم أو الدنانیر و یدفع مضاربة و یتصدق بالفضل. و قیل علی هذا ینبغی أن یجوز اذا قال وقفت هذا الکر علی أن یقرض لمن لا بذر له من الفقراء فیدفع الیهم و یبذرونه فاذا حصدوا یؤخذ و یقرض لغیرهم و هکذا دائما.» (الطرابلسی، 1401 ق، ص 26)

«ناطفی از محمد بن عبدالله انصاری نقل می‏کند که می‏گوید: وقف درهم و طعام و مکیل و موزون صحیح است . از او سؤال شد: با دراهم وقف شده چگونه عمل می‏شود؟

پاسخ داد: با آنها مضاربه می‏شود و درآمد آن به مصارف وقف می‏رسد. مکیل و موزون نیز درهم و دینار فروخته می‏شود و با درهم و دینارهای به دست آمده مضاربه می‏شود و درآمد حاصل صرف موارد وقف می‏گردد.

بدین ترتیب باید صحیح باشد که بگوید: این مقدار از طعام مانند گندم را وقف نمودم تا به عنوان بذر در اختیار فقرا قرار داده شود. در این صورت گندم مزبور در اختیار آنان قرار می‏گیرد .

تا با آن کشت کنند و پس از برداشت محصول، گندم‏های وقف شده از آنان اخذ می‏گردد و به دیگران قرض داده می‏شود و همین طور این جریان ادامه می‏یابد.»

ابن‏همام در شرح فتح‏القدیر و ابن‏عابدین در حاشیه پس از اینکه نظیر عبارات طرابلسی را ذکر نموده‏اند، از قول محمد بن عبدالله نقل می‏کنند: «مثل هذا کثیر فی الری و ناحیة دنباوند (دوماوند).» (ابن‏همام، بی‏تا، 432/5؛ ابن‏عابدین، بی‏تا، 374/3)

«نظیر چنین وقفی در ناحیه‏ی ری و دماوند بسیار شیوع دارد.»مرجع ضمیر اشاره‏ی «هذا»، وقف درهم و دینار، و مکیل و موزون، و طعام مانند گندم است؛ گرچه متیقن از مرجع اشاره‏ی، طعام می‏باشد؛ اما در معنی و ملاک فرقی بین «وقف طعام برای قرض دادن آن به فقرا» و «وقف درهم و دینار برای قرض دادن» نیست.

تمرتاشی در تنویرالابصار (التمرتاشی، بی‏تا، 374/3) و حصفکی در الدرالمختار (الحصفکی، بی‏تا، 374/3) نیز وقف درهم و دینار را در زمره وقف منقول متعارف ذکر کرده‏اند.

برخی از حنفیه با وقف درهم و دینار مخالفت ورزیده‏اند؛ از جمله مرغینانی در هدایه، وقف درهم و دینار را به دلیل منافات آن با تأبید وقف جایز نمی‏داند. (المرغینانی، 1384 ق، 16/3)

بابوتی در شرح‏العنایه نیز در ذیل عبارت مرغینانی «قال الشافعی: کل ما یمکن الانتفاع به مع بقاء أصله» می‏گوید:

«قوله کل ما یمکن الانتفاع به مع بقاء أصله احتراز عن الدراهم و الدنانیر فان الانتفاع الذی خلقت الدراهم و الدنانیر لأجله و هو الثمنیة لا یمکن بهما مع بقاء أصله فی ملکه» (البابوتی، بی‏تا، 431/5)

کرلانی در کفایه نیز همین عبارات را ذکر نموده است. (الکرلانی، بی‏تا، 431/5)
 

وقف پول از منظر مالکیه:

زحیلی می‏گوید: «قال ابن‏جزی المالکی: یجوز تحبیس العقار کالأرضین و الدیار و الحوانیت و الجنات و المساجد و الآبار و القناطیر و المقابر و الطرق و غیر ذلک. و لا یجوز تحبیس الطعام لأن منفعته فی استهلاکه ، و لکن نص الامام مالک و تبعه الشیخ خلیل علی جواز وقف الطعام و النقد، و هو المذهب، و ینزل رد بدله منزلة بقاء عینه.» (الزحیلی، 1405 ق، 162/8)

«ابن‏جزی مالکی می‏گوید: حبس عقار مانند زمین و خانه و دکان و باغ و مسجد و چاه و پل و مقبره و راه و مانند آن جایز است. وقف طعام جایز نیست؛

زیرا انتفاع از آن موجب اتلاف آن می‏گردد؛ ولی مالک و شیخ خلیل وقف طعام و نقود را جایز می‏دانند و همین نظریه صحیح است. [زیرا طعام و نقود، قرض داده شده] و اعاده‏ی بدل آنها به منزله‏ی بقای عین آنها می‏باشد.»

در جای دیگر از همان کتاب می‏گوید: «مالکیه وقف درهم و دینار را جایز می‏دانند.» و در توضیح اینکه چه گونه با وجود انتفاع از درهم و دینار، عین آنها باقی می‏ماند؟ به انتفاع از آنها به نحو قرض دادن اشاره کرده و می‏گوید: «و ینزل رد بدله منزلة بقاء عینه» «با عودت دادن بدل درهم و دینار قرض داده شده، گویی عین آنها باقی است.» (الزحیلی، 1405 ق، 187/8)

دکتر خطیب نیز پیرامون نظریه‏ی مالکیه درباره‏ی وقف پول چنین می‏نویسد:«أجاز فقهاء المالکیة وقف المنقول عموما، فوقف الذهب و الفضة و الدراهم و الثیاب و الطعام و الکتب و غیرها جائز عندهم.» (الخطیب، 1398 ق، ص 91)

«فقهای مالکی وقف منقول را به طور عموم جایز دانسته‏اند؛ لذا وقف طلا، نقره، درهم، لباس، غذا، کتاب و غیر آن در نزد آنان جایز است.»

بنابراین جمهور مالکیه و اکثر حنفیه، وقف درهم و دینار را به هدف تجارت و صرف سود آن در جهت خیر و بر و یا برای وام قرض‏الحسنه جایز می‏دانند؛

اما حنابله وقف درهم و دینار را صحیح ندانسته و دلیلشان مخالفت آن با ماهیت وقف (تحبیس اصل و تسبیل منفعت) است. شافعیه نیز استفاده از درهم و دینار وقفی برای زینت یا تجارت را انتفاع غیر مقصود دانسته، با چنین وقفی مخالفت ورزیده‏اند.

نشست پانزدهم مجمع بین‏المللی فقه اسلامی وابسته به سازمان کنفرانس اسلامی که در تاریخ 14 تا 19 محرم 1425 ق در مسقط عمان برگزار شد، وقف نقود را مجاز اعلام کرد.

گردهمایی دوم «مسائل فقهی وقف» که با شرکت 60 تن از علما و اندیشمندان توسط دبیرکل اوقاف کویت و با همکاری بانک توسعه اسلامی در سال 2005 م برگزار شد، نیز وقف نقود را جایز دانست. (شبکه خبری الوسط ، 23 / 5 /2005)


ین مقاله در تاریخ 1402/11/15 بروز رسانی شده است


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.