موشک و راکت انداز
تهیه کننده : مجید مکاری
منبع : راسخون
منبع : راسخون
تاریخچه موشک
موشک یک موتور درونسوز است که برای کارکردن، نیازی به هوای بیرون ندارد. موشک هم سوخت و هم مادهی اکسیدکننده را با خود حمل میکند. این دو ماده با هم در اتاقک احتراق میسوزند و گازهای داغی تولید میکنند که از طریق دهانهی خروجی تخلیه میشوند. درون اتاقک احتراق، گازهای داغ بر تمام جهات فشار میآورند. اگر اتاقک کاملا مسدود باشد، فشار در تمام جهتها یکسان خواهدبود و موشک حرکت نخواهدکرد. اما اتاقک احتراق چنان ساخته میشود که این گازها با سرعت زیاد از دهانهی خروجی تخلیه شوند. این کار باعث میشود که فشار گاز در تمام جهتها یکسان نباشد؛ چون فشار واردشده به طرف جلو بسیار بیشتر از طرف عقب است، موشک به سمت جلو حرکت میکند.این حرکت، از قانون سوم نیوتن پیروی میکند:« برای هر عمل، عکسالعملی وجود دارد برابر و در جهت مخالف». در موشک، گازهای در حال فوران از دهانهی خروجی، عمل و فشار رو به جلو، یا پیشرانه، عکسالعمل است. چون موشک سوخت و اکسیدکننده را با خود حمل میکند، و از آنجا که قانون سوم نیوتن در همه جا صدق میکند، پس موشک میتواند هم در جو زمین و هم در خلاء فضا حرکت کند.
گمان میرود موشکهای اولیه در چین ساختهشدند. هنگامی که در سال ۱۲۳۲ میلادی مغولان، شهر کایفنگفو را در شمال چین به محاصرهی خود درآوردند، مردم شهر با شلیک تیرهای آتشین که لولههایی پر از باروت بودند محاصرهی شهر را شکستند. براساس یک دستنوشتهی قدیمی این موشکها چنین توصیف شده اند:« صدایی چون رعد تولیدمیکردند و مسافت زیادی را میپیمودند.»
مدت زمان چندان زیادی نگذشت که هنر موشکسازی به خاورمیانه و اروپا کشیدهشد. در سال ۱۲۴۲ میلادی راجر بیکن کشیش، فیلسوف و دانشمند انگلیسی فرمولی برای ساختن باروت یافت که عبارت بود از ۲/۴۱% نیترات پتاسیم، ۴/۲۹% کربن و ۴/۲۹% گوگرد. وی همچنین موفقشد نیتراتپتاسیم را که جزء تولیدکنندهی اکسیژن در باروت است تقطیر کند. این امر باعث تسریع در سوختن باروت میشد.
الحسنالرماح متفکر سوری، در کتابهای خود «جنگ سواره» و «ماشینهای جنگی» که در حدود سال ۱۲۸۰ میلادی نگارش شدهاند طرز ساختن باروت و موشک را با عنوان «تیرهای چینی» توضیح دادهاست. همچنین در کتاب مورخ آلمانی نوشته شده در سال ۱۲۸۵ میلادی، به موشک اشارههایی شدهاست. مورآروتی، مورخ ایتالیایی نیز شرح میدهد که چگونه به هنگام محاصرهی چیوزیا (در نزدیکی ونیز) در سال ۱۳۷۹ میلادی یک قلعهی تدافعی با موشک باروتی به آتش کشیده شد و آخرین مقاومتها را در هم شکست.
انگلیسیها برای اولین بار در جنگی که با هندیها داشتند موشک را دیدند. احتمالا هندیها در قرن هفدهم میلادی موشکسازی را از بازرگانان عرب فراگرفتهبودند. هنگامی که در حدود سال ۱۷۷۰ اولین نمونههای موشکهای هندی به انگلستان رسید ناخدا تامس دسالییر ساختمان آنها را مورد آزمایش قرارداد، اما نتوانست موشکهایی با همان برد و دقت تولید کند. موضوع موشک تا سال ۱۸۰۴ در بوتهی فراموشی ماند؛ تا اینکه ویلیام کانگریو افسر انگلیسی تلاش جدیدی برای ساختن موشک آغازکرد. او توانست در مدت یکسال موشکی ۲۴ پوندی با برد ۱۸۰۰ متر بسازد. موشکهای او در ۸ اکتبر ۱۸۰۶ در جنگ با ناپلئون بهکار گرفتهشد.
در سال ۱۸۱۰ و.مور مقالهای دربارهی حرکت موشکها منتشر کرد. این اولین نوشتهای بود که به طور علمی به مطالعهی ریاضی موتورهای موشک و مسیر پرتابهها میپرداخت.
در سال ۱۸۴۴ ویلیام هیل انگلیسی موشکهایی اختراع کرد که ضمن چرخیدن قادر به حفظ تعادل خود نیز بودند. اما، موشکها میبایست نیمقرنی در انتظار پیشرفتهای بزرگ سپری میکردند، پیشرفتهایی که ماهیت نظری داشتند.
کنستانتین سیلوفسکی اهل روسیه، که معلم مدرسه بود، در سال ۱۸۸۳ ثابت کرد که موشکها در خلاء فضا نیز میتوانند کار کنند. او در سال ۱۹۰۳ نخستین مقالهی خود را دربارهی مسافرتهای فضایی، بر مبنای استفاده از پیشران مایع، منتشرکرد. یادداشتهای او در ربع اول قرن بیستم حاوی طرحهایی از سفینههای فضایی است که سوخت آنها اکسیژن و هیدروژن مایع یا اکسیژن و نفت سفید در نظر گرفته شدهاست. در طرحهای او دریچههایی برای کنترل جریان سوخت به طرف اتاقک احتراق، و پرههایی در دهانهی خروجی برای کنترل مسیر دیده میشود. محتویات موشک به نحوی جای گرفتهاند که نیروی شتاب را کاملا تحمل کنند. و اتاقک تحت فشار دارای دیوارهای دو جداره برای حفاظت در برابر شهابوارههاست.
سیلوفسکی علاقهمند به موشکهای چند مرحلهای بود. او دستیابی به سرعتهای زیاد را برای قراردادن ماهوارهها در مدار تنها از این راه امکانپذیر میدانست. وی استفاده از ژیروسکوپها و موشکهای موازنه (موشکهای فرعی که تعادل موشک اصلی را حفظ میکند) را پیشنهاد کرد و حتی تا جایی پیش رفت که به توصیف محلهای مسکونی واقع در مدار پرداخت؛ جایی که انسان تحت نیروی گرانش مصنوعی زندگی کند و غذا و اکسیژن لازم را از سیستمهای بستهی زیستشناختی به دست آورد. اما هنوز راه درازی در پیش بود تا موشک در اهدافی چنین بلند پروازانه به کار گرفتهشود. بعدها سیلوفسکی پدر صنعت موشکسازی روسیه لقب گرفت.
در گوشهی دیگر دنیا، رابرت هیچنگز گادرد، بنیانگذار موشکسازی در آمریکا، نوعی موشک جامدسوز شبیه به بازوکا در خلال جنگ جهانی اول اختراع کرد. او در سال ۱۹۱۹ کتابی به نام «روش رسیدن به بالاترین ارتفاعات» نوشت، و دو سال بعد آزمایشهایی با سوخت مایع آغاز کرد. گادرد بر خلاف سیلوفسکی بیشتر اهل آزمایش بود. او در ۱۶ مارس ۱۹۲۶ نخستین موشک سوخت مایع را در شهر اُبرن در ماساچوست به پرواز درآورد. موشک با اکسیژن مایع و بنزین کار میکرد. تا ارتفاع ۵/۱۲ متر بالا رفت و به حداکثر سرعت (۱۰۰ کیلومتر در ساعت) رسید و سپس ۵۶ متر دورتر از سکوی پرتاب فرود آمد. گرچه عدهی بسیار کمی، چنانکه باید اهمیت این کار را درک کردند، اما آزمایش گادرد نقطهی عطفی در تاریخ بود. چند سال بعد، او به تنهایی در ایستگاه موشکی خود در روزول (در نیومکزیکو) موفق شد که موکی را به ارتفاع ۲۳۰۰ متر و حداکثر سرعت ۱۱۰۰ کیلومتر در ساعت برساند (مه ۱۹۳۵). دهانهی خروجی گاز این موشک دارای پرههایی با کنترل ژیروسکوپ بود، که یکی از چندین اختراع گادرد در صنعت موشکسازی است.
در آلمان نیز وضع تقریبا بدین منوال بود. هرمان اُبرت که پایهگذار صنعت موشکسازی آلمان محسوب میشود، در سال ۱۹۲۳ کتابی بهنام « موشک در فضای سیارهای» نوشت. او نیز چون گادرد استفاده از سوخت مایع را به دلیل انرژی زیاد و قابل کنترل بودنشان ترجیح میداد. در ژوئیه ۱۹۲۷ به همت اُبرت، علاقهمندان به موشک در آلمان، «انجمن مسافرتهای فضایی» را بنیاد نهادند. اعضای این انجمن مشتاقانه خواهان تکمیل و ساختن موشکهایی با سوخت مایع بودند.
بعد از گادرد، وینکلر دومین کسی بود که موشک با سوخت مایع ساخت و پرتاب کرد. این موشک که با متان و اکسیژن مایع کار میکرد، در ۲۱ فوریه ۱۹۳۸ مورد آزمایش قرارگرفت و به طور نااُمید کنندهای فقط ۳ متر بالا رفت. اما سه هفته بعد، وینکلر موشک دیگری از همین نوع را که تغییراتی در آن دادهبود، آزمایش کرد. موشک به ارتفاع ۶۰۰ متری رسید. مدلهای کوچک دیگری نیز، که به میراک و رپالسر مشهور بودند، به وسیلهی اعضای این انجمن ساختهمیشدند. در این هنگام جوان ۱۸ سالهای به نام ورنر فون براون به این انجمن پیوست. موشکهای ساختهی او در «میدان پرواز موشک» در حومهی برلین، مورد آزمایش قرارگرفت و به زودی به رقابت با موشکهای انجمن پرداخت. پیشرفتهای بعدی باعث شد مدلهای جدیدتر رپالسر، حتی با سوخت کمتر از ظرفیت، تا ارتفاع ۶/۱ کیلومتر بالا بروند، اما با این وجود، این موشکها همواره درست پرواز نمیکردند.
بحران اقتصادی در اوایل دههی ۱۹۳۰ فرارسید، ارزش پول کاهش پیداکرد، و دیگر آشکار بود که بدون سرمایهی اضافی، کار مؤثر انجمن امکانپذیر نیست. از این رو نبل، ریدر، و فون براون با ارتش آلمان وارد گفتگو شدند و کار یکی از موشکهای رپالسر خود را در میدان مشق ارتش در کومرسدورف در ۱۰۰ کیلومتری جنوب برلین نمایش دادند. اگرچه متخصصان توپخانه اظهار علاقه کردند ولی متقاعد نشدند. آنها مقدار اندازهگیری شدهی پیشرانه و اطلاعات دیگری از ریدل و براون خواستند.
براون تا آنجا که میتوانست اطلاعات جمع آوری کرد و به کومرسدورف بازگشت. رویدادی که تغییر دهندهی دورهای از تاریخ بود. ارتش دریافت که موشکسازی بیرون از مفاد عهدنامهی ورسای است، که به آلمان اجازه ساخت هواپیما نمیداد. در سال ۱۹۳۳ آدلف هیتلر به قدرت رسید. در آن زمان بخش ویژهای از ادارهی تسلیحات ارتش به سرپرستی والتر دورنبـِرکِر در کوموسدرف تأسیس شد. فون براون جوان که هنوز خود را برای اخذ درجهی دکتری آماده میکرد، به سمت مسئول توسعهی موشکسازی انتخاب شد و به کار روی دستهای از موشکهای آزمایشی با سوخت مایع پرداخت. گروه کوچک براون، طی جند سال اول، موشکهای تکامل یافتهای را به طور مخفیانه در بورکوم، در نزدیکی اِمدِن پرتاب کردند. در دسامبر ۱۹۳۴، دو موشک آ-۲ که ماکس و موریتس نامیده میشدند، به ارتفاع تقریبی ۵/۲ کیلومتری رسیدند. در این مدت انجمن مسافرتهای فضایی، به علت مسائل مالی منحل گردید و میدان پرواز موشک آنها انبار مهمات ارتش شد.
در آوریل ۱۹۳۷، یک ایستگاه بزرگ تحقیقات موشکی در نزدیکی دهکدهی پینهمونده در سواحل بالتیک برپا شد. دستاندرکاران پیشین انجمن مسافرتهای فضایی اکنون میتوانستند کار موشکسازی خود را در کنار فون براون از سر گیرند. در پینه مونده، موشک بزرگ آ-۵ به عنوان یک سلاح توپخانهای تکمیل شد. این موشک بعدها در سالهای ۴۵-۱۳۴۴ در بمباران لندن، آنتروپ و هدفهای دیگر به کار رفت. این موشک را فرماندهی عالی آلمان وی-۲ نامید. پس از جنگ، موشکهای وی-۲، به عنوان موشکهای پژوهشی برای مطالعهی جو بالا، در آمریکا مورد استفاده قرارگرفت و موشکهای دیگری مانند اروبی و وایکینگ از روی آن طراحی شدند.
شورویها نیز به دور از این ماجراها نبودند. در ۱۷ اوت ۱۹۳۳، گروهی از پژوهشگران این کشور، به سرپرستی میخاییل تیخونراُف موشکی موسوم به گرید-۹ را پرتاب کردند که تا ارتفاع ۴۰۰ متر بالا رفت. این موشک با اکسیژن مایع و ترکیبی از بنزین و کلوفونی (مادهای که از تورفنتین به دست میآید) کار میکرد. یکی از سازندگان این موشک، جوانی به نام سرگئی کرولف بود که سالها بعد موشک اسپوتنیک۱ را طراحی کرد. وی یکی از دانشمندان برجستهی موشکی در روسیه و جهان به شمار میآید.
پس از جنگ جهانی دوم و شکست آلمانها، موشکهای وی-۲ که از آن ها به غنیمت گرفته شده بود، به آمریکا و روسیه منتقل شد و همچنین بسیاری از دانشمندان موشکی آلمان به این دو کشور رفتند. موشک وی-۲ را میتوان پایه و اساس موشکهای فضایی و نظامی امروز دانست.
اجزای اصلی موشک
قطعات بدنه موشک شامل اسکلت که الحاق کننده یا محافظ و نگهدارنده سایر قسمتهای موشک میباشد و در واقع اتصال قسمتهای مختلف موشک و استواری آن در حین پرواز در هوا به این قسمت متکی است. شاسی ، خود از بخشهای دیگر به نام بدنه اصلی موشک (Missils Main Body) با بالها و بالچهها تشکیل شده است. سیستم هدایت ، موشک را به سوی هدف یا محوطه آن سوق میدهد.
وقتی موشک به شعاع مشخصی از هدف رسید، سرجنگی که قسمت از موشک و حاوی مقدار مشخصی از مواد منفجره میباشد ، منفجر و باعث انهدام و صدمه زدن به هدف میشود. بدنه اصلی موشک معمولا به شکل لوله از جنس محکم و از فلز سبک مانند آلومینیوم با دیگر فلز است که در مقابل درجه حرارت زیاد و فشارهای بالا (که در حین پرواز در هوا به موشک وارد میشود.) مقاوم باشد، ساخته میشود.
بالهای موشک (Wings)
بالها در اطراف و بیرون بدنه اصلی قرار گرفتهاند و نیروی اصلی جهت پرواز در هواست تامین مینماید. لبه جلویی بالها به لبه مقاوم ، لبه عقبی آن به لبه فرار (Trailing EDGE) و بالای آن تیپ (TIP) گفته میشود.
بالکهای موشک (FINS)
بالکها کوچکتر از بالها بوده و بطور معمول در قسمت عقب موشک قرار میگیرند، ولی در بعضی از موشکها در قسمت جلو بدنه طراحی شده است. هدف از به کارگیری بالک ، متعادل نگهداشتن موشک و تامین پدیداری آن (انطباق محور موشک با زاویه حرکت) ، در مسیر پرواز میباشد به همین علت به بالکها ، تثبیت کننده نیز اطلاق میشود.
سیستم هدایت و کنترل موشک (Guidance and control system)
سیستم هدایت یکی از بخشهای عمده موشک است و کار هدایت موشک از محل روانه سازی و پرتاب تا بخشی از مسیر و یا هدف را به عهده دارد. بعضی از موشکها از هدایتهای مختلفی ، در قسمتهای مسیر استفاده میکنند. سیستمهای هدایت جهت انجام وظایف مربوط ، دارای قسمتهای زیر میباشد
هدایت حساسه
این قسمت به انواع مختلف انرژی نظیر حرارت ، روشنایی ، امواج الکترومغناطیسی ، صدا و یا حرکت مکانیکی را تشخیص میدهند. این وسایل (حساسهها) انرژی دریافتی را تجزیه و تحلیل کرده و به شکلی بکارگیری در میآورند و آنها را به قسمتهای مربوطه نظیر شتاب سنجها به کامپیوتر ارجاع میدهند.
کامپیوتر
اطلاعات را از حساسهها دریافت و آنها را پردازش مینمایند. خروجی به نحوی است که قابل دریافت و واکنش مناسب بوسیله قسمتهای کنترل باشد. این قسمت در واقع مغز موشک تلقی میشود. زیرا اطلاعات لازم برای قسمتهای داخلی و سطوح کنترل از این بخش صادر میشود.
کلاهک یا سرجنگی
سرجنگی که به آن کلاهک جنگی گفته میشود، از مهمترین بخشهای موشک بوده و هدف از طراحی موشک یا راکت ، (به عنوان تسلیحات نظامی) در واقع رساندن این قسمت به هدف و یا نزدیک آن است که با انجام عمل هدف آسیب یا منهدم میشود. اغلب محل قرار گرفتن این بخش جلو مورد نظر است. در صورتی که وقتی بحث کلاهک جنگی در اینگونه سلاحها باشد، محلی غیر از دماغه موشک مورد نظر است.
این بخش در موشکها اکتشافی یا عملی شامل تجهیزاتی است که برای مثال به منظور جمعآوری اطلاعات جوی ، عکسبرداری جمعآوری اطلاعات علمی و سرانجام عملیاتی نظیر قرار دادن ماهواره در مدار زمین میباشد که به علت اهمیت این بخش شاخه علمی به نام «بالستیک انتهایی» بوجود آمده و موضع آن طراحی سرجنگیهای مختلفی با توجه به اهداف متفاوت است.
انواع سرجنگی متعارف
• سرجنگی انفجاری
• سرجنگی متلاشی یا ترکشی
• سرجنگی با خرج شکلدار
پیشران (موتور)
موتور یکی از بخشهای عمده موشک است که نسبت به سایر قسمتها هزینه و دقت زیادی صرف تکمیل آن شده است. کار این قسمت ایجاد نیروی محرکه لازم (برای اینکه موشک مسافت مشخصی را طی نماید) میباشد. انواع موتور موشکها با توجه به سوخت و مکانیزم طراحی و ساختشان به قسمتهای مختلف تقسیم میشود.
تعداد زیادی از موتورهای موشک برای تولید نیرو اکسیژن مصرف میکنند این اکسیژن ممکن است مستقیما از اتمسفر که پرواز میکنند دریافت کنند و یا از اکسیژن تحت فشار که با خود حمل میکنند و یا از اکسیژن مواد سوختی (سوخت جامد) دریافت میکنند. این عامل سبب میشود که موشکها در خارج از جو نیز حرکت کنند.
انواع موشکها
موشکهای اتمی
موشکهای فضایی
موشکهای ضد ماهواره
موشکهای لیزری
موشکهای شیمیایی، میکروبی، صوتی،...
موشکهای دوربرد زمین به زمین
موشکهای میانبرد زمین به زمین
موشکهای برد نزدیک زمین به زمین
موشکهای دوربرد دریا به زمین
موشکهای میانبرد دریا به زمین
موشکهای برد نزدیک دریا به زمین
موشکهای زمین به دریا
موشکهای زمین به هوا
موشکهای زمین به فضا
موشکهای دریا به دریا
موشکهای دریا به هوا
موشکهای هوا به هوا
موشکهای هوا به دریا
موشکهای هوا به فضا
موشکهای جنگ شهری
موشکهای ضدتانک
موشکهای ضدزره
موشکهای ضدهوایی
موشکهای دفاع هوایی
موشکهای دفاع دریایی
موشکهای دفاع فضایی
موشکهای زیردریایی
موشک بالستیک
تا قبل از جنگ جهانی دوم (بنا به مقتضیات جنگ) فقط چندین كشور كه در حال جنگ بودند ابرقدرت موشكی محسوب می شدند (مانند روسیه و آلمان). در واقع جنگ برای اینها مانند كاتالیزوری در جهت پیشرفت صنایع موشكی بود؛ همچنان قدرتمند و قدرتمندتر می شدند و این امر موجب رعب و وحشت كشورهای دیگر شد، چرا كه از همان ابتدا هم پیش بینی می شد اگر فقط چند ابرقدرت خاص، این تكنولوژی را به دست می گرفتند، دیگر پاسخ ندادن به درخواست های آنها كار مشكلی بود.
پس از فروكش كردن التهابات جنگ جهانی دوم، بسیاری از كشورها دست به كار شدند و شروع به ساخت یا حداقل خرید موشك كردند زیرا می دانستند اگر سیستم موشكی قوی داشته باشند، پشتوانه خوبی برای حفظ امنیت دارند. هرروزه انواع موشك ساخته و آماده می شد و در این میان یك فناوری، توجه همگان را بیش از دیگر شاخه ها به خود جلب كرد و آن، تكنولوژی ساخت موشك های بالستیك بود.
برد بسیار بالا و توانایی حمل مقدار زیاد مهمات، آنها را از سایر موشك ها متمایز می سازد و همین موضوع، موجب رعب و وحشت و نگرانی می شود. با اینكه یك موشك بالستیك به خودی خود یك سلاح كشتار جمعی (WMD) محسوب نمی شود، ولی می تواند مقدار زیادی از انواع سلاح های كشتار جمعی را حمل كند و به عنوان یك منبع نگرانی برای كشورها به حساب آید.
تكنولوژی موشك های بالستیك هم پس از جنگ جهانی دوم نمو پیدا كرد و از دهه 1950 ابرقدرت هایی موشكی به وجود آمدند كه تهدیدی برای كشورهای دیگر محسوب می شدند. در این عرصه، اتحاد جماهیر شوروی یك سر و گردن از رقبای خود بالاتر بود. با گذشت زمان، قدرتش بیشتر و بیشتر می شد و همواره حرف اول را در این زمینه می زد. این مسئله، كشورهای دیگر- مخصوصاً رقیب سرسختش یعنی ایالات متحده آمریكا- را آزار می داد.
موشک بالستیک چیست؟
در ساخت موشك های بالستیك، مبحث «پیشران» كه مشخص كننده برد موشك است مهمترین مسئله محسوب می شود و پس از آن میزان توانایی حمل مهمات كه قدرت تخریب آن را افزایش می دهد.
موشك های بالستیك به موشك هایی می گویند كه تا ارتفاع بسیار بالایی اوج می گیرند(كه این قسمت راه با موتور روشن انجام می شود) و مابقی راه را با استفاده از نیروی جاذبه زمین به سمت هدف می روند كه مانند یك سقوط آزاد البته با هدایت صحیح است.
برخی از موشك های بالستیك حتی از جو زمین نیز خارج می شوند و با استفاده از یك ماشین ورود مجدد (RV) به جو باز می گردند كه برد بسیار بالایی دارند.
موشك های بالستیك از لحاظ برد به5 گروه زیر تقسیم می شوند:
1-موشك جنگی كوتاه برد با میزان برد 150 كیلومتر
2- موشك بالستیك كوتاه برد با میزان برد 150 تا 799 كیلومتر
3- موشك بالستیك میان برد با میزان برد 800 تا 2399كیلومتر
4- موشك بالستیك دوربرد با میزان برد 2400 تا 5499 كیلومتر
5- موشك بالستیك قاره پیما با میزان برد 5500 كیلومتر به بالا
موشک کروز
این اظهارات اگرچه بلافاصله تکذیب شد ولی تکرار آن از سوی این رژیم به نوعی مبین تهدید غیر رسمی ایران به استفاده از این نوع موشک ها است.
اسرائيل چند سال پیشتر از این در سال 2000 نیز هنگامي که مذاکرات صلح با سوريه در جریان بود، از واشنگتن خواست موشکهاي کروز از نوع توماهاوک را به تل آويو بفروشد که اين درخواست در آن مقطع زمانی پذيرفته نشد. تحلیلگران این درخواست رژیم صهیونیستی را استفاده از ابزار تهدید برای پیشبرد مقاصد خود در مذاکرات ارزیابی کردند.
البته کارشناسان دفاعي معتقدند که آمريکا نميخواهد با اين اقدام خاورميانه را بیش از این دچار بی ثباتی نماید. "رابرت هوسون" تحليلگر جينز می گوید: «آمريکا نميخواهد در چنين زمان حساسي اين فناوري را به اسرائيل بفروشد.»
اين موشکها قادر به حمل کلاهک هستهاي نيز هستند.
از آن سو حتی برخي از تحليلگران موشکي اسرائيل در مورد کارايي توماهاوک در مورد تاسيسات اتمي ايران مردد هستند. برخی نیز اعتقاد دارند امریکا هیچگاه امکان استفاده از این تکنولوژی را در اختیار اسرائیل قرار نخواهد داد. "آلون بن ديويد" تحليلگر دفاعي اسرائيل معتقد است آمريکا ممکن است بمنظور متوقف ساختن برنامه موشکي رقباي اسرائيل از فروش اين موشک به اسرائيل خودداري کند.
وي افزود: «اگر آمريکاييها متوجه شوند که اسرائيل به توان موشکي کروز نزديک شده است، بلافاصله جلوي آن را خواهند گرفت.»
درکنار مطرح بودن بحث موشک های کروز به عنوان یک تهدید علیه ایران، همواره این نگرانی نیز از سوی مقامات و تحلیلگران غربی عنوان شده که ایران دارای انواعی از موشک کروز (حتی با کلاهک هسته ای!) است (ماجرای موشک های اوکراینی) و خود نیز در تلاش برای دستیابی به این تکنولوژی است.
نکات فوق نشان می دهد که موشک های کروز اهمیت استراتژیکی در هرگونه درگیری احتمالی در منطقه خواهند داشت و صد البته نباید از نقش این موشک ها در موفقیت نبردهای مختلف علیه عراق چشم پوشید.
هم اكنون موشكهاي كروز پس از نيم قرن توسعه، جايگاه خاصي به عنوان يك سلاح موثر و تعيين كننده در برنامههاي دفاعي كشورها پيدا كردهاند. بويژه، به كارگيري اين موشك ها در جنگ خليج فارس و همچنين تجربه موفق استفاده از آنها عليه يوگسلاوي موحب گرديد تا توجه كشورهاي متعددي به استفاده و حتي توسعه اين موشكها جلب گردد.
تعريف موشك كروز
«وسيله پرنده اي بدون سرنشين كه از يك ياچند پيشران هوازي [2] استفاده كرده، با بهره گيري از نيروهاي آيروديناميكي و غلبه بر جاذبه زمين، بيشتر مسير پروازي خود را به صورت كروز طي مي نمايد. اين وسيله كه در تمام طول مسير هدايت مي شود، ماموريت دارد تا محموله اي را به نقطه اي از پيش تعيين شده برساند. با اين توصيف، موشك هاي معروفي نظير Exocet فرانسوي و نيز HY-2 Silkworm چيني كه از موتور راكت به عنوان پيشران استفاده مي كنند در دسته بندي موشك هاي كروز نميگنجند.
برد موشك هاي كروز، محدوده وسيعي را پوشش مي دهد، به طوري كه برد برخي از موشكهاي كروز كمتر از 50 كيلومتر و برد انواعي از آن به پيش از چندين هزار [3] كيلومتر مي رسد.
انواع موشك هاي كروز
1 – موشك هاي كروز ضد اهداف زميني Land Attack Cruise Missile (LACM)
2 – موشك هاي كروز ضد كشتي Anti- ship Cruise Missile (ASCM)
جايگاه موشك هاي LACM از لحاظ تكنولوژي به كار گرفته شده در آنها بالاتر از موشك هاي ASCM است به طوري كه اين موضوع باعث شده تا كشورهاي توليد كننده موشك هاي LACM محدود به ايالات متحده، روسيه و فرانسه باشند. حال آنكه كشورهاي صاحب تكنولوژي موشك هاي ASCM محدوده وسيع تري را شامل مي شوند (حدود 12 كشور) .
البته دسته بندي هاي ديگري نيز مي توان از اين موشك ها ارائه داد كه عبارتند از:
الف) از لحاظ محموله
سرجنگي هسته اي
سرجنگي شيميايي يا بيولوژيكي
سرجنگي معمولي
سيستم هاي فريب راداري
رادارها و سيستم هاي مراقبت و شناسايي
ب) از لحاظ اهميت و ميزان تعيين كنندگي درجنگ
- انواع دور برد استراتژيك كه غالبا عليه اهداف ثابت زميني مثل سيلوهاي پرتاب موشك هاي بالستيك بين قاره اي، تاسيسات زير بنايي، تاسيسات كنترل و فرماندهي و مانند آن به كارگرفته مي شوند.
- انواع تاكتيكي با برد كمتركه عموما داراي سرجنگي معمولي بوده و عليه اهداف متحرك روي خشكي و دريا هم استفاده مي شوند.
ج) از لحاظ برد(طبقه بندي امريكايي )
- short Range
Medium Range
Intermediate Range
Long Range
تاريخچه موشك هاي كروز
از زمان پرتاب اين موشك ها توسط آلمانها، آمريكاييها تحقيقاتي را براي شناسايي اين سيستم تسليحاتي آغاز نمودند تا اينكه دراواسط سال 1944، نيروي هوايي موفق به دستيابي به بقاياي يكي از اين موشك ها شد كه ظاهرا سقوط كرده و عمل نكرده بود. طي مدت بسيار كوتاهي (17روز) با استفاده از مهندسي معكوس، نمونه اي از اين موشك در امريكا ساخته شد و پس از تستهاي اوليه بواسطه شرايط جنگي آن زمان، براي توليد انبوه اين وسيله پرنده به تعداد 75000 فروند برنامه ريزي هايي صورت گرفت. بانرخ توليد روزانه چند صد فروند سرانجام سفارش توليد 12000 فروند صادر شد كه به پايان يافتن جنگ پس از توليد هزار و چهارصدمين فروند، روند توليد اين موشك متوقف گرديد.
هدايت به كار گرفته شده درV-1 بسيار ساده بود. در V-1 موتور موشك پس از يك زمان از پيش تنظيم شده خاموش ميشد و با خاموش شدن موتور، موشك وارد دايو شده و بدين ترتيب به هدف برخورد مي نمود. اين سيستم دقت بسيار كمي را براي موشك به همراه داشت. از اينرو امريكاييها درصدد اصلاح و تغيير آن برآمدند و براي اين منظور دراوايل سال 1945 آزمايش اين موشك را با يك سيستم هدايت از طريق فرمان راديويي آغاز نمودند. اگر چه با اين سيستم دقت اين موشك ها به ميزان قابل توجهي افزايش يافت ولي همچنان خطاي موجود زياد و در بهترين شرايط درحدود 400 متر به ازاي 160 كيلومتر برد موشك بود. اين موشك ها خيلي زود از خدمت خارجي گرديد و انگيزه و مبناي توسعه موشك هاي كروز درآينده شد. به عنوان مثال از نتايج حاصل از تست هاي اين موشك مستقيما در توسعه موشك هاي كروز بعدي امريكايي يعني RGM-6 Regulus بهره گرفته شد. در اواخردهه 40 ونيز دهه 50 برنامه موشك هاي كروز به عنوان يك سلاح تاكتيكي در ايالات متحده دنبال ميشد. در اين دوره با توسعه موشك هايي نظير Regulus ,Matador ,Mace ,Snark، موشكهاي كروز به خصوص در زمينه هدايت و پرتاب به تدريج توسعه يافتند. ولي همچنان علي رغم پيشرفت هاي صورت گرفته، مساله هدايت به عنوان يك عامل محدود كننده در اين موشك ها مطرح بود. در دهه 60تمركز بر روي موشك هاي بالستيك، موشك هاي كروز را به حاشيه برد و اين موضوع به طور مضاعف توسعه موشك هاي كروز را تحت الشعاع قرار داد. البته بايد توجه داشت كه آنچه در موشكهاي كروز اوليه مطرح بود، ساخت يك هواپيماي بدون سرنشين بود كه بتواند صرفا يك سرجنگي (غالباَ يك كلاهك هسته اي) را تا نقطه هدف حمل نمايد و قابليت هايي كه امروزه از يك موشك كروز انتظار ميرود در اين دوره زماني مطرح نبود.
موشك هاي كروز توسعه يافته تا پيش از دهه 50 ميلادي، عمدتا شباهت زيادي به هواپيماهاي هم دوره خود داشته و داراي ابعاد بزرگي بودند و همانگونه كه پيشتر نيز گفته شد در زمينه هدايت با مشكلات اساسي مواجه بودند. اين مشكلات در كنار ساير موانع تكنولوژيك در راه توسعه اين نوع موشكها منجر به وقفهاي حدودا ده ساله درتوسعه آنها گرديد. اين امر كه به ويژه در تاريخچه رشد و توسعه موشك هاي كروز در ايالات متحده به خوبي نمايان است، مقارن با دهه شصت و اوايل دهه هفتاد ميلادي بود. در اين دوره زماني سرمايه گذاري سيستمهاي تسليحاتي بر روي موشكهاي بالستيك قاره پيما متمركز گرديد.
در جنگ ويتنام، پدافند هوايي و موشك هاي سطح به هوايي كه نسبتا موفق هم عمل مي كردند، باعث شدند تا نيروهاي امريكايي به تدريج به نوعي پرنده بدون سرنشين كه قابليت انجام عمليات شناسايي، فريب راداري و مانند آن را داشته باشد احساس نياز كنند. به همين دليل برنامه طراحي و ساخت يك RPV كه هدف آن عمدتاَ فريب رادارهاي دشمن به منظور تسهيل در پرواز بمب افكن هاي خودي بر فراز مناطق هدف و بمباران اين مناطق بود، آغاز شد. كمي بعد امريكاييها دريافتند كه از چنين وسيله اي كارهاي ديگري نيز ساخته است، بطوريكه از آن مي توان به عنوان يك سلاح موثر نيز استفاده نمود. وسيله اي كه بتواند در ارتفاع كم و درنزديكي سطح زمين پرواز كرده و RCS كمي هم داشته باشد به سختي توسط رادارهاي زميني و هوايي دشمن شناسايي شده و احتمال رهگيري آن توسط موشكهاي پدافند هوايي دشمن بسيار كم مي شود، بدين جهت قادر خواهد بود تا اعماق خاك دشمن نفوذ كرده تاسيسات ارزشمند دفاعي و پا زير بنايي دشمن را هدف قرار دهد. امريكايي ها توجه خود را معطوف به اين نكته كرده واين بار با نگاهي تازه به اين سيستم تسليحاتي، برنامه هاي جديدي را براي توسعه موشك هاي كروز با چنين قابليت هايي آغاز نمودند. اين امرمقارن با اوايل دهه 70 ميلادي بود. در اين زمان بسترهاي تكنولوژيكي لازم براي توسعه چنين سلاح هايي هم فراهم شده بود و تكنولوژي هاي در دسترس و تازه توسعه يافته، اجازه طراحي و ساخت چنين موشك هايي را به برنامه ريزان وزارت دفاع امريكا مي دادند. بدين ترتيب موشك هاي كروز به عنوان سلاح هاي استراتژيك مورد توجه قرار گرفتند. جالب توجه است كه در هر دوره زماني، تكنولوژي هاي موجود در دسترس [4] و بالانس اين تكنولوژيها، صاحب تكنولوژي را به سمت نوع خاصي از سلاح سوق مي دهد و به طور كلي يكي از عوامل تغيير سلاح هاي استراتژيك و تعيين كننده، تكنولوژي و توانمندي هاي فني و برتريهاي تكنولوژيك است. در محدوده زماني مورد بحث ما نيز توسعه موتورهاي توربيني كم حجم با قابليت اعتماد بالا، نسبت تراست به وزن بالا، مصرف سوخت كم، دماي پايين گازهاي خروجي و نيز روشها و سيستمهاي پردازش و ذخيره اطلاعات، در كنار روش هاي نوين هدايت و نيز كوچك شدن تجهيزات الكترونيكي و اويونيكي لازم در ايالات متحده از يك سو و از سوي ديگر پيشرفت پدافندهاي هوايي شوروي (سابق) و توان بازدارندگي آنها عليه بمب افكن استراتژيك ايالات متحده يعني B-52 و رشد سيستم هاي راداري اين كشور باعث شد تا اين موشك ها به عنوان سلاح هايي استراتژيك مورد توجه قرار گيرند.
در اين مقطع زماني (اوايل دهه هفتاد)، مزاياي موشك هاي كروز نظير پنهانكاري و قابليت نفوذ تا عمق خاك دشمن، در كنار هزينه هاي نسبتا كم تحقيقات و توسعه و پايين بودن قيمت نهايي هر فروند (در مقايسه با سيستم هاي تسليحاتي جايگزين) و... آنچنان مورد توجه قرار گرفت كه باعث شد در آن مقطع پروژههايي نظير بمب افكن دور برد و پنهانكار 1- B به نفع پروژه موشك هاي كروز كنار گذاشته شوند. در اين دوره، پروژه هاي نظير ALCM كه يك موشك LACM است و نيز Harpoon كه يك موشك ASCM است درايالات متحده آغاز شدند وكمي بعد موشك Tomahawk نيز به آنها اضافه شد.
توسعه اين موشكها در دهه 80 نيز ادامه يافت، اما ابتداي دهه 90 نقطه عطفي در تاريخ موشك هاي كروز به شمار مي رود. استفاده از اين موشك هادر چندين عمليات نظامي كه عليه عراق صورت گرفت، باعث شد تا اين موشك ها از طرف ساير كشورها به شدت مورد توجه قرار گيرند. و شايد همين موضوع يكي از علل كشيده شدن كشورهايي نظير چين، آلمان، سوئد، ايتاليا، اسرائيل، آفريقاي جنوبي و انگلستان به سمت توسعه چنين سيستم هاي آفندي بوده باشد.
به طور كلي موفقيت موشك هاي كروزي نظير Tomahawk در سلسله جنگ هايي كه در دهه 90 و دو، سه سال پس از آن رخ داد، علاقه كشورهاي مختلف را به دستيابي به موشك هاي كروزي از اين دست تحريك كرده است، به طوريكه بازار اين موشك ها در سال 2015 (كه توسط يك سازنده غربي تسليحات تخمين زده شده) چيزي حدود 7000/6000 فروند مي باشد (بدون احتساب مواردي كه روسيه، چين و ايالات متحده وارد خدمت كرده ويا سفارش خواهند داد).
آشنايي با موشك كروز توماهاك
موشك توماهاك توسط نيروي دريايي آمريكا مورداستفاده قرار ميگيرد و در حال حاضر نمونه هاي مختلفي از موشك بي جي ام 109 توماهاك مورد استفاده قرار ميگيرد كه تفاوت آنها بيشتر در كلاهك و سر جنگي متفاوت است كه شامل نمونه TLAM-C نمونه متعارف آن و براي هدف قرار دادن اهداف زميني و نمونه TLAM-D كه از سر جنگي خوشه اي استفاده ميكند و نمونه TLAM-A و TLAM-N مجهز به كلاهك هاي هسته اي هستند و از ديگر مدل هاي اين موشك TASM است كه به عنوان يك موشك ضد كشتي مورد استفاده قرار ميگيرد . نمونه TLAM-D كه از سر جنگي خوشه اي استفاده ميكند
ازبلاك 3 اين موشك كه از سال 1993 وارد خدمت شده است موشك توماهاك مجهز به سيستم موقعيت ياب جهاني GPS شده است كه ميتواند اهداف را با دقت بيشتري مورد حمله قرار دهد ودر بلاك 4 اين موشك با استفاده از موتورهاي بهينه سازي شده WR-402 كه به سيستم كنترل سوپاپ مجهز بود ضمن مصرف شوخت كمتر كه امكان افزايش محدوده قابل دسترسي اين موشك امكان حركت با سرعت كمتر از قبل و يا افزايش و كاهش دلخواه سرعت را هم به موشك توماهاك افزوده است و نمونه دوم موشكهاي توماهاك بلاك 4 قادر به هدف قرار دادن اهداف متحرك هم هستند .
بزگترين بهينه سازي صورت گرفته بر روي موشك توماهاك افزودن يك مركز فوق پيشرفته براي مبادله اطلاعات با ساير مراكز اطلاعاتي ميدان جنك به مانند هواپيماهاي آواكس و بدون سرنشين و كشتي ها و ماهواره ها و حتي سربازان و تانك ها در ميدان نبرد است كه موشك را قادر ميسازد با اين مراكز تبادل اطلاعات داشته باشد و در شناسايي و حمله به اهداف با دقت بيشتري عمل كند . اين موشك در كنار اين تجهيزات پيشرفته به يك دوربين تلويزيوني هم مجهز است كه با ارسال تصاوير به مركز فرماندهي به فرماندهان اجازه ميدهد تا اهداف را مشاهده نمايند و يكي از آنها را براي نابود كردن به وسيله موشك انتخاب كنند . سيستم GPS موشك توماهاك ميتواند موقعيت 16 هدف را در حافظه خود نگهداري كند كه موقعيت اين اهداف ميتواند قبل از شليك و يا بعد از شليك توسط مركز فرماندهي و يا ماهواره ها و هواپيماهاي بدون سرنشين و .... يا ديگر شبكه هاي اطلاعاتي پنتاگون در اختيار موشك قرار گيرد . از امكانات ديگر موشك توماهاك امكان ارسال اطلاعات به مركز فرماندهي است به طور مثال در صورت دستور از مركز فرماندهي براي حمله به يك هدف سيستم هوشمند موشك اين فرمان را با توجه به اطلاعات خود تجزيه و تحليل ميكند و در صورتي كه موشك سوخت كافي براي اجراي دستور و يا هر مشكل ديگر مركز فرماندهي را مطلع ميكند آخرين نمونه از موشك تومهاك در سال2004 در اختيار نيروي دريايي آمريكا قرار گرفته است .
نمای کلی از ساختار موشک توماهاك كه در ناوهاي نيروي دريايي آمريكا مورد استفاده قرار ميگيرد در يك استوانه تحت فشار نگهداري و شليك ميشود و از سيستم VLS يا همان سيستم شليك عمودي Vertical Launch Systems استفاده ميكند اما با تغييراتي كه در سيستم شليك آن داده شده است توماهاك ميتواند از زير آب توسط زير دريايي هاي كلاس لوس آنجلس هم شليك شود و براي اين كار از محفظه شليك اژدر استفاده ميشود . براي شليك توماهاك از زيردريايي بعد از خروج موشك از محفظه شليك اژدر در زير آب به دو روش انجام ميشود روش اول به وسيله فشار گاز ( مانند سيستم VLS) و يا با فشار آب شليك ميشود بعد از خروج از محفظه اژدر يك بوستر تقويت كننده مجهز به سوخت جامد به موشك كمك ميكند تا به سطح آب برسد. بالهاي موشك توماهاك بعد از شليك ( چه در سطح و در زير آب بعد از رسيدن به سطح ) بعد از مدت كوتاهي باز ميشود و بعد از آن دريچه هوايي موتور توربوفن موشك باز ميشود و موتور موشك فعال ميشود.
موشك توماهاك مثل تمام موشكهاي كروز از سيستم هدايت داخلي براي شناسايي وو حمله به هدف استفاده ميكند و سيستم هدايت موشك توماهاك از TMPC يا مركز برنامه ريزي ماموريت Theater Mission Planning Center و سيستم برنامه ريزي در كنار سيستم كنترل تسليحات ( براي نمونه مورد استفاده در ناوها) و سيستم كنترل نبرد ( در نمونه مورداستفاده در زير دريايي ها) تشكيل شده است .
نمونه هاي مختلفي از سيستمهاي كنترل براي توماهاك ساخته شده است كه 3 سيستم مورد استفاده قرار گرفته اند :
• TWCS ( Tomahawk Weapon Control System ) : اولين سيستم مورد استفاده در توماهاك بود كه در سال 1983 مورد استفاده قرار گرفت .
• ATWCS(Advanced Tomahawk Weapon Control System ): اين سيستم از سال1994 در موشك توماهاك استفاده شد .
• TTWCS(Tactical Tomahawk Weapon Control System) :اين سيستم از سال2003 در موشك توماهاك مورد استفاده قرار گرفت .
موشك كروز توماهاك BGM-109 Tomahawk Cruise Missile :
سال ورود به خدمت : 1983
قيمت هر واحد : 750 هزار دلار
موتور موشك : F107-WR-402 turbofan
وزن هنگام شليك : 1440 كيلوگرم
طول : 5.56 متر با بوستر 6.25 متر
قطر : .52 متر
طول بالها : 2.67 متر
سرعت : 880 كيلومتر در ساعت
سر جنگي : در نمونه استاندارد 450 كيلوگرم
سيستم هاي هدايتي : GPS/ TERCOM/ DSMAC
كشورهاي استفاده كننده :
روشهای شناسایی و مقابله با موشک کروز
در طراحیهای جدید برای کم شدن احتمال ردیابی توسط رادار سعی شده است که در این موشکها کم شدن سطح مقطع راداری مورد توجه قرار بگیرد. همچنین از مواد جاذب امواج رادار در بدنهی موشک نیز استفاده شده است که امواج راداری را منعکس نکنند. در موشکهای کروز امروزی سطح مقطع راداری در حد یک صدم متر مربع است که مقدار بسیار کمی برای ردیابی میباشد. همین باعث شده که ردیابی موشکهای کروز جدید توسط رادارها به سختی صورت گیرد. در کشورهای پیشرفته که جلودار صنعت موشکی در هوافضای جهانی میباشند، نابود کردن موشک کروز توسط یک سامانهی پدافندی سه مرحلهای صورت میگیرد. در ادامه به دنبال آنیم که مختصری در مورد این سامانه شرح دهیم.
سامانهی پدافند سه مرحلهای
- مرحله اول : آشکارسازی و شناسایی هدف
- مرحله دوم :رهگیری و قفل بر روی موشک کروز
- مرحله سوم : نابودسازی با آتش کردن بر روی موشک
در مورد موشک کروز، مهمترین مرحله آشکارسازی است. زیرا افزون بر یک سطح مقطع کم راداری بیشتر موشکهای کروزی که ساخته میشوند برای نیروی محرکه خود از موتورهای جت توربوفن معمولی استفاده میکنند که گرمای کمی تولید میکنند. در نتیجه امکان آشکارسازی آنها با استفاده از حسگرهای حرارتی بسیار کم است. حتی اگر در فواصل کوتاه بتوان حرارت منتشر شده از موتور را با کمک حسگرهای فروسرخ تشخیص داد به دلیل سرعت موشک کروز در برد و ارتفاع کم امکان نشان دادن واکنش برای بسیاری از پایگاههای پدافندی وجود ندارد.
برای آشکارسازی یک موشک کروز باید از راداری در ارتفاع بالا و یا راداری که در ماورای افق در حال پرواز باشد (همچون هواپیمای آواکس)، استفاده کرد. چنین راداری باید برد زیادی داشته باشد و بتواند موشک کروزی را که در ارتفاع کم پرواز میکند و در خط دید رادار زمینی نیست شناسایی کرده و اطلاعات آن را به ایستگاه پدافند زمینی ارسال کند تا آمادگی لازم برای اقدامات پدافندی صورت گیرد. چنین راداری میتواند موشکهای کروزی که سطح مقطع راداری پایینی دارد را به راحتی شناسایی کند. راداری که برای شناسایی موشک کروز مورد استفاده قرار میگیرد باید یک رادار رزونانس باند فرکانس بالا باشد (مانند رادار وی اچ اف) که فرکانس آن بین 30 تا 300 مگاهرتز باشد.
روش های مقابله
- روش اول: در این روش موشک تحت عنوان پرندهی مهاجم مورد حمله قرار میگیرد(روش سخت).
- روش دوم: در این روش موشک تحت عنوان یک سامانهی الکترونیکی هدف اختلالات راداری قرار میگیرد(روش نرم) .
روشهای سخت
تفنگ 20 میلیمتری MK-15 فالاکس و اجزای آن در سال 1996یک موشک کروز را با استفاده از سامانهی موشکی زمین به هوای پاتریوت متصل به آن مورد اصابت قرار داد که حاکی از امکان استفاده از موشکهای زمین به هوای تاکتیکی بر علیه موشکهای کروز مهاجم بود.
موشک پاتریوت یک موشک زمین به هوای قدرتمند ساخت امریکاست که تا کنون در سه نسخه مختلف ساخته شده است. آخرین نسخهی آن با سه ماخ سرعت دارای 15 کیلومتر برد است و میتواند با استفاده از فیوزهای مجاورتی و یا ضربهای هدف را نابود کند. در آخرین ویرایش این موشک با تواناییهای پیشرفته از فناوری جدیدی همانند سرراداری پیشرفته و بدنه کامپوزیتی جدید استفاده شده است. افزون بر پاتریوت به طور مشخص میتوان به سامانهی موشکی تور-ام-1 اشاره کرد که توانایی درگیری با موشکهای کروز را دارد.
روشهاي نرم
جنگ الکترونیک
یکی از طریق اخلالگرهای باند پهن که بدون توجه به محتوای اطلاعات بر روی اطلاعات ارسالی، پارازیت ایجاد میکنند و به آنها اخلالگرهای غیرهوشمند میگویند؛ و دیگری آن دسته که با توجه به سیگنالی که به گیرنده ارسال میشود موقعیت نادرستی را به گیرنده ارسال میکنند. در این روش گیرنده اطلاعات خطادار و یا پارازیت در سامانه تشخیص خود را مشاهده نمی کند، ولی موقعیتی که به آن داده شده غلط بوده و باعث عدم موفقیت آن میگردد. این منابع ارسال سیگنال میتوانند به صورت پایگاه زمینی، شناور و یا هوایی از طریق کشتی و هواپیما و یا بالن سیگنال ارسال کنند.
افزودن بر مقدار خطای ایجاد شده در سامانهی ناوبری موشک در مراحل نهایی نیز میتواند موشک را گمراهتر کند. با ایجاد شرایطی چون گرد و خاک و یا طوفانهای مغناطیسی مصنوعی نیز میتوان در سامانهی هدفیابی نهایی موشک اختلال ایجاد کرد. البته در مقابل موشکهای بسیار پیشرفته این روشها عملی نیست، چون ممکن است در این موشکها هدف توسط یک نقطه مرجع زمینی برای سامانه تعریف شده باشد.
موشک AIM-120 AMRAAM
امرام در بسیاری از کشور ها و بر روی جنگنده های مختلف استفاده می شود. مثلا بر روی F-4 های آلمان، F-16A/B های نروژ، یوروفایتر تایفون و تورنادو های نیروی هوایی انگلیس، F/A-18 و AV-8B+ سپاه تفنگداران آمریکا، F/A-18 و F-14 های نیروی دریایی آمریکا، F-15 و F-16 و F/A-22 های نیروی هوایی آمریکا، در نیروی هوایی سنگاپور بر روی هواپیماهای F-5S/T و F-16C/D و در نهایت جنگنده های ساب گریپن سوئد نصب می شود.
امرام قابل استفاده در تمامی شرایط آب و هوایی بوده و با برد حدود 32 کیلومتر دارای توانایی درگیری فامد می باشد که باعث اتکای ایالات متحده و اعضای ناتو به آن شده است. امرام بعنوان ادامه و جایگزین سری موشکهای AIM-7 اسپارو توسعه یافته که به مراتب چالاکتر، سبکتر و کوچکتر و دارای توانایی های بیشتر برای رهگیری هواپیماهای در ارتفاع پایین است. سیستم آشیانه یاب ( هومینگ) آن راداری فعال در پیوستگی با سیستم اینرسیایی می باشد که ارتباط موشک را با سیستم کنترل هواپیما (شلیک کننده) کمتر می کند. وقتی که امرام به هدف نزدیک شد سیستم راداری فعال، موشک را هدایت می کند. به خاطر همین به آن " شلیک کن فراموش کن" گفته می شود و در آن لازم نیست خدمه هدف را با قفل کردن مشخص کنند و همچنین امکان شلیک همزمان تعداد بیشتری بطور همزمان فرهم می شود.
پروژه ساخت AIM-120 با توافق ایالات متحده و تعدادی از اعضای ناتو برای همکاری در ساخت موشک های هوا به هوا و استفاده از فناوری تولید آنها آغاز شد. طبق این قرارداد آمریکا ساخت موشک هوا به هوای میانبرد نسل آینده با نام امرام و اروپا ساخت موشک هوا به هوای کوتاهبرد نسل آینده با نام اسرام را بر عهده گرفت. در ادامه با فسخ این قرارداد اروپا توانست موشک میانبرد MBDA Meteor را بعوان رقیب AIM-120 طراحی کند و آمریکا هم به ارتقا AIM-9 سایدوایندر ادامه داد. در نهایت آمریکا با تکمیل AIM-120 امرام، آن را در سال 1991 عملیاتی کرد. در حال حاضر سه مدل از امرام وجود دارد که همگی در نیروی دریایی و هوایی ایالات متحده استفاده می شود. AIM-120A مدل اولیه امرام است که دیگر تولید نمی شود. AIM-120B نمونه موفق و پر کاربرد امرام است که تحویل آن از سال 1994 شروع شده است. AIM-120C نمونه جدیدتر این موشک بوده که با حجم کمتر برای نصب در محفظه داخلی جنگنده پنهانکار F/A-22 رپتور ساخته شده است. AIM-120C از زمان معرفی ارتقا های چشمگیری کرده است. AIM-120C-6 دارای فیوز ( دستگاه تشخیص هدف) داخلی ارتقا یافته است. تکمیل مدلAIM-120C-7 در سال 1998 شروع شده و شامل تغییراتی در سیستم آشیانه یابی و دارای برد بیشتر ( که بطور دقیق بیان نشده است) است. این مدل در سال 2003 با موفقیت آزمایش شد و در حال عملیاتی شدن در نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا برای جایگزینی جنگنده های F-14 با جنگنده های F/A-18E/F سوپر هورنت می باشد. در واقع برد بیشتر AIM-120C-7 برای جبران برد زیاد موشکهای AIM-54 فینیکس می باشد. AIM-120D برنامه ارتقا امرام است که در آن تقریبا تمام قسمتها تغییراتی اعمال خواهد شد که شامل 50 برد بیشتر و سیستم هدایت بهتر بوده که احتمال برخورد به هدف را افزایش می دهد. همچنین طرحهایی برای ساخت مدلی از امرام با موتور رم جت وجود دارد که FMRAAM نامیده می شود. هنوز معلوم نیست که آیا این مدل ساخته خواهد شد یا نه.
موشک AIM-120 دارای هدایت دو مرحله ای (زمانیکه از فاصله دور شلیک می شود) می باشد. هواپیما اطلاعات لازم را درباره محل هدف و جهت و سرعت در لحظه شلیک به موشک می دهد. موشک با اطلاعات دریافت کرده با سیستم ناوبری اینرسیایی (INS) به سمت هدف می کند. این اطلاعات می تواند بوسیله رادار هواپیمای شلیک کننده، هواپیماهای آواکس، از جنگنده های دیگر و یا توسط سیستم جستجو و پیگیری مادون قرمز (IRST) به موشک منتقل شود. اگر جنگنده شلیک کننده یا جانشین هدف را پیگیری و دنبال کنند اطلاعات به امرام منتقل شده و بدنبال هدف حرکت می کند. این تا زمانیکه امرام به فاصله مشخصی از هدف برسد ادامه پیدا می کند و بعد از رادار موشک فعال شده و سیستم آشیانه یاب آن به راداری فعال تغییر می کند. در این صورت خود موشک به جستجو و پیگیری هدف می پردازد. علاوه بر نمونه های هوا به هوا، مدل پرتاب شونده از زمین نیز وجود دارد که با موفقیت آزمایش شده است.
مشخصات موشک آمرام:
شرکتهای سازنده Hughes Aircraft Co. and Raytheon Co.
طول ۶۶/۳ متر
وزن پرتاب ۷۵/۱۵۰ کیلوگرم
قطر ۷۸/۱۷ سانتی متر
دهانه بال ۵۸/۵۲ سانتی متر
برد بیش از ۲۰ مایل
سرعت مافوق صوت
موشک AIM-۷ اسپارو ، صفير مرگ
موشک های اسپارو به صورت گسترده ای به وسیله نیروی هوایی ایالات متحده و ناتو (پیمان آتلانتیک شمالی) استفاده می شوند. در جنگ خلیج فارس موشک های AIM-7 هدایت شونده به وسیله رادار ، ثابت کرد که یک موشک هوا به هوای توانمند و پرقدرت است. در این جنگ بیست و دو هواپیما و هلیکوپتر عراقی توسط این موشک ها منهدم شدند. موشک های اسپارو بر روی هواپیماهای F-14 و F-4 های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز نصب می شوند . در جنگ 8 ساله با عراق هم پرنده های عراقی زیادی طعمه خشم اسپاروهای ارتش ایران شدند.
هواپیمایی که این موشک از آن شلیک می شود بایستی همواره هدف را به وسیله رادار در تصویر داشته باشد و این نیازمند آن است که هواپیما پروازی مستقیم و بدون لغزش داشته باشد. این نکته از محدودیت های موشکهای اسپارو محسوب می شود.
موشک اسپارو هنگام پرواز به وسیله چهار بال متحرک دلتا شکل کنترل می شود. نیروی رانش موشک نیز از یک موتور سوخت جامد فراهم می شود. یک فیوز فعال فرکانس رادیویی ، زمانی که موشک در محدوده برد کشنده هدف قرار دارد ، کلاهک را منفجر می کند.
اگرچه ابعاد ظاهری موشک در گونه های مختلف آن نسبتا بدون تغییر باقی مانده است ،اما اجزای داخلی آن پیشرفت ها و توانایی های گسترده ای را پذیرا بوده است.
اسپارو یک موشک رهگیر هوایی مافوق صوت با برد متوسط است که به وسیله انرژی امواج رادیویی و سیگنال های پردازشگر رادار و همچنین انرژی بازتابی که مستقیما از هدف دریافت می شود ، هدایت می گردد. به گونه ای که موشک ، سیگنال های رادار را با استفاده از گیرنده های عقبی خود از رادار سکوی پرتاب دریافت می کند و انرژی بازتابی از هدف را با گیرنده های داخلی خود دریافت کرده و پردازش می کند.
بخش کنترل و هدایت (GCS) :
مقایسه علامت ها و سیگنال های بازگشتی از هدف به بخش هدایت این اجازه را می دهد تا تغییرات هدف را احساس کرده و با حرکت بال ها مسیر را برای رهگیری هدف حفظ کند.
مشخصات موشک SPARROW :
مولد نیرو : موتور رامت سوخت جامد MK-58
برد : تقریبا 30 کیلومتر
طول : 64/3 متر
قطر : 2/0 متر
کلاهک : کلاهک ترکشی انفجاری
وزن پرتاب : 225 کیلوگرم
هزینه ساخت : 125000 دلار
هواپیماهای استفاده کننده : F-4 . F-14 . F-16 . F-18 . F-15
روشهای مقابله با موشک اسپارو :
2- این موشک به وسیله راداری که در سکوی پرتاب موشک هدایت می شود ، یعنی موشک با پردازش سیگنال های دریافتی از رادار حرکت خود به سمت هدف را ادامه می دهد. به این ترتیب اگر در لحظه پرتاب موشک سیگنال هایی دقیقا مشابه سیگنال های سکوی پرتاب در محیط ساطع کنیم ، خواهیم توانست اطلاعات غلط به موشک داده و آن را منهدم کنیم.
3- یکی از لازمه های هدایت موشک اسپارو ، دریافت انرژی بازتابی از هدف و پردازش آن و سپس تصحیح مسیر به سمت هدف مذکور است. بنابراین یکی دیگر از راه های مقابله ، به حداقل رساندن امواج بازتابی از هدف است. برای مثال ، با استفاده از ابراز و وسایل جاذب انرژی RF و نیز نصب فیلترهای الکترونیکی مخصوص بر روی هدف ، می توان از بازتاب انرژی RF از هدف کاسته و در نهایت دقت عمل موشک در اصابت به هدف را کم کرد.
انواع موشک اسپارو
اين موشك اولين مدل عملياتي از اسپارو بود كه بين سالهاي ۱۹۵۲تا 1958 توسط شكاريهاي F7U و F3H مورد استفاده قرار گرفت. حداقل 2000 فروند از اين موشك توليد گرديد اما تولید اين موشك به علت ايراداتي که داشت مانند كمبود برد عملياتي، مشكلات رادار و... متوقف گرديد. اين مدل 10 كيلومتر بيشتر برد نداشت و از سر جنگي 20 كيلوگرمي استفاده مي كرد.
مشخصات:
درازا:3.74 m
سرعت: 2.5 ماخ
برد: 10 كيلومتر
2.(AIM-7B) يا (AAM-N-3 Sparrow II )
اين موشك عملا ساخته نشد. قرار بود اين موشك به طور مكمل با رادار AN/APQ-64 در جنگنده هاي F5D Skylancer و CF.105 (که قرار بود در کانادا تحت امتياز ساخته شود) به كارگرفته شود كه نهايتا طرح لغو شد. اين مدل هنوز موشك در مرحله ي آزمايش بود و از سر جنگي 20 كيلوگرمي استفاده مي كرد.
مشخصات:
درازا:3.85 m
سرعت: 2.5 ماخ
برد: 7 كيلومتر
3.(AIM-7C) يا (AAM-N-6 Sparrow III )
اين موشك عملا از سال 1958 تا ۱۹۵۹وارد خدمت گرديد و حدود 2000 فروند از آن توليد شد. از تغييرات اين مدل مي توان از استفاده از موتور با سوخت مايع اشاره كرد. در اين مدل بهسازي هايي انجام شد تا برد موشك افزايش يابد. اين مدل از سر جنگي 30 كيلوگرمي استفاده مي كرد.
مشخصات:
درازا:3.66 m
سرعت: 4 ماخ
برد: 11 كيلومتر
تا اين مدل تمام موشكها از موتور هاي راكتي سوخت جامد از نوع .1.8KS7800 استفاده مي كردند.
4.(AIM-7D) يا (AAM-N-6a ,AIM-101)
اين موشكها مراحل آزمايشي خود را در سال 1959 گذراندند و در سال 1962 در جنگ ويتنام توسط فانتومها(F-4C) مورد استفاده قرار گرفتند. از نظر مشخصات بايد گفت كه اين مدل بسيار شبيه به مدل سي بود. اين مدل هم از سر جنگي 30 كيلوگرمي استفاده مي كرد.
5.(AIM-7E) يا (AAM-N-6b)
اين نمونه در سال 1963 تكميل گرديد و به يكي از محبوبترين موشكها در بين كاربران آن تبديل گرديد، بطوري كه بيش از 25000 فروند از آن توليد گرديد و به شكل گسترده اي مورد استفاده قرار گرفت. از ويژگي هاي آن مي توان به افزايش برد، افزايش قدرت راداري اشاره کرد. از اين مدل چند مدل الحاقي نيز ساخته شد كه در واقع اين مدلها براي كلاسهاي مختلف عملياتي طراحي گرديد. اولين مدل AIM-7E-2 بود كه در سال 1969 آزمايش گرديد و اصولا براي نبرد هاي داگ فايت طراحي شده بود. از تغييراتي كه در آن ايجاد شد مي توان به كاهش برد، تغيير سيستم كنترل راداري (اضافه كردن سيستم كنترل خودكار) تغيير بالچه ها براي مانور پذيري بيشتر اشاره کرد. دومين مدل AIM-7E-3 بود. در اين مدل فيوز هاي انفجاري بهبود يافت كه اين به بالابردن اعتماد پذيري موشك كمك شاياني مي كرد. سومين مدلAIM-7E-4 بود اين آخرين نمونه ي بهبود يافته از مدل هاي E در كلاس هوابه هوا بود. اين مدل اصولا براي رادار هاي قويتر همچون AWG.9 طراحي گرديد و از ويژگيهاي آن مي توان به افزايش برد و توانايي هاي خودكار كنترلي در درگيري هاي فامد ميانبرد نام برد. حداقل 50 جنگنده در ويتنام طعمه ي اين موشك گرديدند.
چهارمين مدل RIM-7E يا (Sea Sparrow) نام داشت. اين موشك نه يك موشك هوا به هوا كه يك موشك دفاع هوايي بود. به دليل كارايي هاي موشك اسپارو نيروي دريايي تصميم به سفارش نمونه ي زمين به هواي اين موشك براي نصب بر روي ناوها گرفت. اين موشك از يك موتور راكتي سوخت جامد از نوع MK 25 استفاده مي نمود و در سال 1967 رسما وارد خدمت شد(تمام مدلهاي بالا مدل تمريني هم داشته كه در این مقاله فقط مدل هاي جنگي معرفي شده است)
در اين مدلها معمولا از سر جنگي 30 كيلو گرمي استفاده مي شد.
مشخصات:
درازا:3.66 m
سرعت: 4 ماخ
برد:30 كيلومتر
6.(AIM-7F)
اين مدل در ژانويه سال 1972 تكميل گرديد و از موتورهاي تقويت شده ي MK 58 استفاده مي نمود. البته بعد ها در برخي انواع از مدل MK 65 نيز استفاده شد. براي اين موشك يك سيستم هدايتي جديد تحت عنوان AN/DSQ-35 تكميل گرديد(يك رادار پالس داپلر ميانبرد). اين موشك بيشتر جنبه ي تمريني داشت و در سال 1976 مدلي از آن هم براي F.15 تكميل شد. مدلهايي نيز از اين مدل مشتق گرديد. بيش از 11 مدل هوا به هوا و يك مدل زمين به هوا از نمونه ي F توسعه يافت كه بيشتر در ضمينه ي الكترونيك و موتور روي آنها تغييراتي انجام گرفت و خيلي تفاوت كلي با هم نداشتند.
تنها در آخرين مدل AIM-7F-11 از كلاهك هاي جنگي WAU-10/B استفاده شد. اين مدل در سال 1975 ساخته شد و ساخت آن تا 1981 ادامه داشت.
در زمينه ي زمين به هوا نيز RIM-7F در حال تكميل بود كه برنامه به خاطر پيشرفتهايي كه در اسپارو بوجود آمد و ظهور موشكهاي زمين به هواي قويتر لغو شد. اين مدل از سر جنگي 39 كيلوگرمي استفاده مي كرد.
مشخصات:
درازا:3.66 m
سرعت: 4 ماخ
برد:70 كيلومتر
7.(AIM-7G)
اين مدل به طور اختصاصي براي بمب افكن هاي F.111D نيروي هوايي در سالهاي 1970 در حال طراحي بود؛ ولي تنها چند پيش نمونه از آن ساخته شد. به دليل تغييراتي كه در برنامه ي F.111D به وجود آمد لغو گرديد.
8.(RIM-7H )
اين مدل نوع بهسازي شده ي موشك زمين به هواي مدل E بود و از موتورهاي MK 29 استفاده مي نمود. شايان ذكر است اين سيستم كه به طور استاندارد براي ناوهاي بزرگ طراحي شده بود به نحو گسترده توسط ناتو مورد استفاده قرار گرفت.
9.(AIM-7M)
اين مدل به شكل گسترده اي مورد بازبيني قرار گرفت و در آن از سيستم شليك كن- فراموش كن استفاده گرديد و همچنين از سرجنگي WGU-6/B و بعدها WGU-23/B استفاده مينمود. اين مدل در سال 1980 وارد خدمت شد بعدها در 1982 مدلي از آن تكامل يافت كه از سرجنگي WAU-17/B استفاده ميكرد. در سيستم كنترلي آن بهسازي هايي در زمينه ي مقاومت در برابر جنگ الكترونيك انجام شد. اين موشك به عنوان موشك استاندارد ميانبرد شناخته مي شود. برد آن از مدل E كمتر شده بود؛ اما كارايي و دقت آن افزايش يافت(توجه كنيد مدلهاي ديگري هم چونAIM-7M H و AIM-7M F1 نيز بوده ولي مهم نبودند) ( حرف M در اين مدل مخفف monopulse بود)اين مدل از سر جنگي 40 كيلوگرمي استفاده مي كرد. از اين مدل RIM-7M (نمونه ي زمين به هوا) نيز تكميل شد.
مشخصات:
درازا:3.66 m
سرعت: 4 ماخ
برد:26 كيلومتر
10.(AIM-7N)
اين مدل در واقع همان مدل اف بود كه براي جنگنده هاي F.15 نيروي هوايي ارتقاء داده شد. البته تعداد زيادي از آن توليد نشد.
11.(AIM-7P )
اين مدل آخرين مدل از خانواده ي اسپاروست كه ديگر مدل جديد توليد نشد. به دليل تكميل موشكهاي ميانبرد امرام از روي اسپارو. اما اين مدل در سال 1987 تكميل شد و به طور گسترده در جنگ خليج فارس استفاده شد و بيش از 24 فروند جنگنده ي عراقي هدف آن قرار گرفتند. اين موشك با بهسازي هاي انجام شده توان درگيري با اهداف كوچك و اهدافي كه در ارتفاع پايين و سرعت كم پرواز مي كردند را نيز داشت. كلا دو مدل اصلي از آن تحت عنوان Block I و Block II تكميل شد كه در مدل AIM-7P Block I از سر جنگي WGU-6D/B استفاده مي نمود و AIM-7P Block II از سر جنگي WGU-23D/B به همراه گيرنده هاي تقويت شده استفاده مي نمود(از سرهاي جنگي 40 كيلو گرمي بهره مي برد)
مشخصات:
درازا:3.66 m
سرعت: 4 ماخ
برد:26 كيلومتر
12.(AIM-7R)
اين مدل در سال 1990 در حال تكميل شدن بود كه با طرح AIM-7P Block II به حال تعلیق در آمد؛ اما بعضی ویژگیهاي آن در انواع در حال خدمت استفاده شد همچون يك رادار چند حالته ي جديد و افزايش قدرت پردازشگر آن
13.(AIM-7J/K/L)
اين مدلها در واقع نمونه هاي جديدي نبودند؛ بلكه اين نمونه ها در كشور هاي هم پيمان آمريكا توليد گرديدند؛ مثلا مدل J در ژاپن تحت امتياز کمپانی ري تيان توليد شد(اين مدلها از مدل محبوب E مشتق شده بودند) به جز این ،چند مدل ديگر RIAM.7 نيز توليد شده است.
موشک AGM-۶۵ ماوریک، کابوس تانکها
نوع اول داراي فيوز مجاورتي در دماغه است و نوع دوم داراي يك سر جنگي سنگين وزن با فيوز تاخيري است كه با انرژي جنبشي خود، قبل از انفجار در هدف نفوذ مي كند. از نوع اول بيشتر عليه اهداف بزرگ و سخت استفاده مي شود. سيستم پيشرانه در هر دو نمونه، يك موتور راكتي با سوخت مايع مي باشد كه در پشت سر جنگي تعبيه شده است.
موشك هوا به زمين هدايت تلوزيوني AGM-۶۵ را بايد اولين موشك ضد تانك ساخته شده براي پرتاب از هواپيما دانست. نمونه پايه اين موشك در سال 1972 وارد ارتش امريكا شد. اين مدل كه AGM-65E نام داشت داراي هدايت تلوزيوني و برد 3 كيلومتر و توانايي انجام عمليات تنها در روز و آب و هواي مناسب بود. موشكهاي هدايت تلوزيوني داراي يك دوربين بر روي دماغه خود هستند كه زير يك محفظه شيشه اي قرار داده شده است. خلبان هواپيماي خود را به طرف هدف بر گردانده و دوربين سر موشك را روشن ميكند و تصاوير به صورت مستقيم در درون مانيتور كوچك درون كابين پخش ميشوند. خلبان با كمك تصاوير اين دوربين كه قابليت درشت نمايي تصوير را تا فاصله زيادي دارد، هدف را پيدا كرده و دوربين را روي آن قفل ميكند. بعد از شليك، موشك به صورت خودكار به طرف هدف هدايت شده و در اين لحظه فقط هدف در ديد دوربين خواهد بود تا به هدف بر خورد كند. تنها مدلهاي A و B ماوريك داراي هدايت تلوزيوني هستند و مدلهاي D و G و F اين موشك داراي هدايت تصوير برداري فرو سورخ است. روش هدايت فرو سرخ در واقع همان هدايت تلوزيوني مي باشد، با اين تفاوت كه دوربين داراي سيستم فرو سرخ است و ميتواند در شب نيز تصاويري با فيلتر فرو سرخ در اختيار خلبان قرار دهد. مدل E ماوريك نيز تنها مدل هدايت ليزري اين موشك ميباشد. موشكهاي هدايت ليزري به وسيله پرتوي ليزري تابيده شده از غلاف هدف گيري ليزري هواپيما به طرف هدف و دنبال كردن امواج منعكس شده ليزر از هدف، به طرف آن هدايت ميشوند. ماوريك در مدلهاي مختلف داراي سر جنگنده با وزن 56 تا 135 كيلوگرم است. اين وزن سر جنگنده براي در هم كوبيدن هر نوع تانكي كافي است. مدل D اين موشك 16 كيلومتر برد و 1150 كيلومتر در ساعت سرعت دارد . وزن سر جنگنده 135 كيلو گرم و وزن موشك 218 كيلوگرم است.
سابقه عملياتي:
هواپيماهايي كه قابليت استفاده از لانچرهاي LAU-117 Maverick را دارند عبارتند از:
• A-4 Skyhawk
• A-6 Intruder
• A-7 Corsair II
• A-10 Thunderbolt II
• AH-1W
• AV-8 Harrier II
• F-4 Phantom II
• Northrop F-5
• F-15 Eagle
• F-16 Fighting Falcon
• F/A-18 Hornet
• General Dynamics F-111
• P-3 Orion
• SH-2G
سایدوایندر، موشک کوتاه برد گرمایاب
این موشک که با کد AIM-9 شناخته می شود و مسلماً نام آن را بسیار شنیده اید، به طور بسیار گسترده ای علیه نیروی هوایی دشمن در جنگ ویتنام توسط آمریکا به کار گرفته شد و شاید بتوان به جرات اظهار کرد که این سلاح، معمول ترین اسلحه هوا به هوای هواپیماهای جنگنده در چند دهه اخیر بوده است. نمونه بی، یعنی اولین نمونه ابتدایی آن در سال 1953 تحویل نیروی هوایی آمریکا شد که دارای توانایی های نسبتاً کم و محدودی برای انجام یک نبرد تمام عیار بود. برای نمونه، این موشک قادر به حمله به اهداف نزدیک به زمین و یا اهدافی که مستقیم به سوی هواپیما می آمدند نبود و نواقص فراوانی داشت. موشک سایدوایندر، موشکی حرارتی است که گرمای موتور یا در حقیقت اشعه های مادون قرمز ساطع شده از گرمای موتور هواپیما ها را شناسایی کرده و به دنبال آن ها به تعقیب می پردازد. قسمت هدایت مادون قرمز، شناساگر نوری هدف، کلاهک جنگی و موتور راکتی بخش های اساسی این موشک کوتاه برد را تشکیل می دهند. سایدوایندر نام یک نوع مار افعی است که شکار خود را از روی حرارت بدن او ردیابی می نماید و نام این موشک نیز بر همین اساس تعیین شده است.
این موشک هوا به هوا، موشکی مافوق صوت، با سرعتی حدود 5/2 ماخ است و از موتور توربوراکت با سوخت جامد برای پیشرانش خود بهره می جوید. حداکثر برد این موشک، حدود 30 کیلومتر است که البته برد موثری که قادر به وارد ساختن ضربه جدی به دشمن باشد، در حدود 10 کیلومتر است. این موشک، موشکی در کلاس کوچک محسوب شده و دارای طولی به میزان 8/2 متر و قطر 13 سانتیمتر می باشد. وزن این موشک در هنگام پرتاب از 70 تا 90 کیلوگرم، بسته به نوع آن متغیر است و قادر به حمل کلاهک جنگی به وزن 5/4 تا 10 کیلوگرم می باشد. در سال 1958، این موشک توسط نیروی هوایی ملی چین بر علیه میگ 17 های کمونیست های چینی به کار گرفته شد که تعداد 11 فروند از آنان را سرنگون ساخت. این موشک دارای سیستم هومینگ فعال است، به این معنی که رادار هواپیما پس از شلیک این موشک می تواند از حالت قفل بر روی هدف بیرون آمده و به دنبال هدف های دیگر رود، در حالی که در برخی موشک ها لازم است تا لحظه برخورد به هدف رادار هواپیما موشک را هدایت نموده و مشغول باشد. سایدوایندر دارای بدنه ای استوانه شکل است که در انتها به وسیله بالچه های ثبات پروازی خاتمه می یابد. بالچه های جلوی این موشک، مشهور به کانارد بوده و همراه با بالچه های عقبی این موشک وظیفه هدایت آن را بر عهده می گیرند. ناگفته نماند که برای دفاع علیه تهدید این موشک و سایر موشک های حرارتی، اکثر هواپیماهای جنگنده مجهز به سیستم پرتاب فلر یا گوی های آتشین بسیار داغی هستند که موشک را با گرمای فوق العاده از مسیر مورد نظر آن منحرف می سازند.
این موشک، دارای انوع بسیار مختلف طراحی و تولید شده می باشد که ذکر تمامی آن ها در اینجا لزومی نداشته و تنها ذکر این نکته ضروری است که در هر مدل از این موشک، کارایی و قابلیت های آن بالا رفته و افزون تر از گونه های قبلی گشته است. آخرین مدل این موشک که هم اکنون در دست طراحی است، مدل ایکس این موشک است که دارای ویژگی های جدیدی از جمله موتور نیرومندتر در نتیجه برد بیشتر و سیستم های هدف یاب جدیدتر می باشد. در جنگ تحمیلی علیه ایران، این موشک به طور گسترده ای علیه نیروی هوایی عراق توسط جنگنده های فانتوم، تامکت و تایگر به کار گرفته شد و جنگنده های عراقی فراوانی را سرنگون نمود. از جمله سرسخت ترین رقبای این موشک، می توان به موشک های ای ای-10/11 روسی که بر روی هواپیمای میگ 29 نصب شده اند، موشک های میکا، ماترا و ماژیک اشاره نمود که روز به روز در حال تسخیر هرچه بیشتر بازار موشک های کوتاه و میان برد هوا به هوا هستند.
موشک دوربرد فینیکس و دلایل محبوبیت آن
این جنگنده نسبت به همقطاران خود دو ویژگی بسیار برجسته داشت، که یکی دارابودن سیستم بال های متغیر و دیگری سیستم موشکی فینیکس، که مورد آخری ویژگی بسیار جدید و تکنولوژی نوینی در عرصه نبرد های هوایی به شمار می آمد و صد البته قیمت این پرنده به دلیل داشتن چنین سیستم گران قیمتی بسیار بالاست. در واقع، به جرات می توان اظهار کرد که محبوبیت هواپیمای تامکت بیشتر به دلیل توانایی حمل موشک های فینیکس بوده و اف-14 بدون آن هیچ کاره است. این موشک های هوا به هوا، با بردی معادل 150 کیلومتر جزو دوربرد ترین موشک های هوا به هوا به شمار آمده و با کد AIM-54 و لقب فینیکس به معنای ققنوس شناخته می شود.
سیستم هدایتی این موشک از نوع فعال است، که این به این معناست که پس قفل روی هدف و شلیک موشک، دیگر نیازی به قفل ماندن رادار هواپیما روی هدف نیست و موشک می تواند مستقل از رادار هواپیما به عملیات ادامه دهد. در این سیستم راداری، پس از شلیک موشک، هدایت موشک و محاسبه زاویه مناسب برای برخورد به هدف، به عهده کامپیوتر درونی موشک سپرده شده و هواپیما می تواند به تعقیب اهداف دیگر برود. دلیل ایجاد این ویژگی نیز مشخص است، به دلیل برد بسیار آن، اگر هدف در حداکثر برد موشک باشد، نسبتاً زمان زیادی طول می کشد که موشک به 150 کیلومتری رسیده و به هدف اصابت نماید، در نتیجه، بدیهی است که فقل ماندن رادار هواپیما تا برخورد موشک به هدف آن را از انجام عملیات دیگر محروم ساخته و چه بسا به خاطر حفظ قفل روی هدف، هواپیمای پرتابگر خود طعمه هواپیمای دیگری شود.
رادار فعال این موشک این امکان را به هواپیما می دهد که در هنگام برخورد به هدف، اف-14 پرتاب کننده حتی در آشیانه و خلبان های آن از آن خارج شده باشند. حداکثر سرعت عملیاتی این موشک پنج ماخ بوده و در بسیاری از موارد این موشک، پس از پیدا کردن هدف در نزدیکی آن منفجر شده و توان فوق العاده کلاهک جنگی آن هواپیمای هدف را منهدم نماید. طول این موشک حدود 4 متر بوده و قطر آن نیز به 30 سانتیمتر رسیده و وزن آن نیز حدود 450 کیلوگرم و وزن کلاهک جنگی آن در حدود 67 کیلوگرم است. این موشک از موتور توربوراکت با سوخت جامد استفاده می کند که به این موشک حداکثر سرعت را می بخشد. در هنگام شلیک این موشک، مستقیماً به دنبال هدف نمی رود بلکه مسیر احتمالی گذر آن را محاسبه کرده و به سمت آن جا می رود.
در تست هایی که بر روی این موشک در مراحل اولیه آزمایش صورت گرفت، شش هدف مصنوعی که در روی رادار هواپیما به شکل هواپیماهای واقعی نمایش داده می شوند، از زمین پرتاب گردید که هر شش هدف توسط رادار قدرتمند تامکت شناسایی گردیده و شش موشک فینیکس با فاصله ی بسیار اندک، یکی پس از دیگر پرتاب گشتند. از شش موشک پرتاب شده، پنج فروند آنان به صورت مستقیم یا دایرکت هیت به اهداف برخورد کرده و آنان را به طور کامل منهدم نمودند، اما یکی از این موشک ها به دلیل کوچک بودن نسبی هدف مصنوعی و نیز اشکالی در رادار این موشک، از مسیر خود منحرف شد که اعلام گردید در صورت واقعی بودن هدف، امکان چنین اشتباهی وجود ندارد. میزان موفقیت این آزمایش، هشتاد درصد اعلام گردید که برای آزمایش یک موشک تازه طراحی شده و البته با هدف های مصنوعی، میزان موفقیتی بسیار عالی بود.
در مورد این موشک، از بین بردن آن با انجام مانورهای شدید که در نتیجه موشک به دنبال هواپیما رفته و در اثر شتاب جی از بین می رود، امکان ندارد، چرا دیگر این حقه نیز قدیمی شده و این موشک توانایی تحمل شتاب جی، حداکثر دو برابر شتاب جی قابل تحمل توسط هواپیماهای جنگنده امروزی را دارد. در هواپیمای تامکت حداکثر شش موشک فینیکس می تواند حمل شود که شامل دو عدد زیر بال ها و چهار عدد در پایلون هایی زیر بدنه می شود. نا گفته نماند این موشک ساخت کمپانی هیوز بوده و در طی جنگ تحمیلی علیه ایران نیز نیروی هوایی کشورمان با استفاده از هواپیمای تامکت مجهز به این نوع موشک های قدرتمند هواپیماهای عراقی بسیاری را از فواصل بسیار دور و باور نکردنی، سرنگون ساخته و بار دیگر نیز برتری خود را به نمایش گذاشت.
موشك اگزوسه(Exocet)
ايران درسال 2003 سفارش تعداد نامحدودي از اين نوع موشك را به فرانسه داده است.از دريافت سفارس ايران اطلاعاتي در دست نيست ولي منابع مطلع تعداد اين موشك هاي ايران را 500 عدد اعلام كرده اند.اين موشك به وسيله جنگنده هاي ميراژ فرانسوي كه در اختيار نيروي هوايي قرار دارد قابل شليك است.
مشخصات:
سال ورود:1979
انداره: 580 سانتيمتر
وزن: 855 كيلوگرم
وزن كلاهك:168 كيلوگرم به همراه زره تاخير انداز در انفجار
سرعت: 0.93 ماخ
برد: 63 كيلومتر
رادار:ESD ADAC رادار فعال
موشک R-77 AMRAAMski
اين موشك با سيستم موشك آمريكاييAIM-120 امرام قابل مقايسه است كه به همين دليل به آن امرامسكي (AMRAAMski) گفته ميشود. كار ساخت موشك R-77 در سال 1982 آغاز شد و در سال 1994 اين موشك وارد خدمت شد.
از نظر ظاهري R-77 از 4 بال مياني و 4 سطح كنترل عقبي تشكيل شده است. نسخه پايه R-77 داراي برد 90 كيلومتري است (در مقابل برد 32 كيلومتري امرام). اين موشك در هنگام شليك با هدايت اينرسيايي و با اطلاعاتي كه هر لحظه از موشك شليك كننده به دست ميآورد به سمت هدف حركت ميكند.
به محض رسيدن R-77 به فاصله 20 كيلومتري از هدف سيستم آشيانهياب فعال آن شروع به كار كرده و موشك به تنهايي به رهگيري هدف ميپردازد. نمونه ارتقا يافته اَدر كه با كد R-77M1 شناخته ميشود در حال توسعه بوده و از جمله تغييرات آن نصب موتور رمجت است. اين موشك برد بيشتري نسبت به نمونه پايه داشته و مطمئناً به عنوان موشك اصلي فراتر از ميدان ديد(فامد) روسيه با ظهور جنگندههاي نسل پنجم خواهد بود.
از نظر مقايسه با موشك AIM-120(حداقل با نمونههاي كنوني و منتشر شده) مهمترين برتري R-77 مانورپذيري بالا و برد بيشتر است. برد بيشتر به خاطر بزرگتر بودن ( قطر 200 ميليمتر R-77 در مقابل 178 AIM-120 با طول مساوي) و همچنين وزن بيشتر( 175 كيلوگرم R-77 در مقابل 150 كيلوگرم امرام) بهعلاوه پيشرانه قويتر است.
مانورپذيري بالا به سبب سطوح كنترل عقبي R-77 است كه باعث كاهش درگ (drag) در سرعتهاي مافوق صوت نسبت به بالهاي بزرگتر ميشود و همچنين آن را قادر به چرخش سريع تا 12 جي در مقابل حداكثر فشار 9 جي كه خدمه هواپيما قادر به تحمل هستند، ميكند.
ادامه دارد ...
منابع :
انواع موشک /www.artesh-iran.blogfa.com
هوانورد http://newcoy.persianblog.ir
انواع موشکها http://www.cloob.com
تاریخچه موشک http://enc.fazaee.com
فناوری موشکی http://www.moshaki-nezami.blogfa.com/
ساختمان موشک http://daneshnameh.roshd.ir
/خ