پژوهشى در اسراف (4)

این بخش از کتاب عهده دار بحث در موضوعی است که در حدّ خود از اهمیّت بسیاری برخوردار بوده و قابل دقّت و توجّه شایان است؛ زیرا این مبحث نشان می دهد که چرا همواره باید اعتدال در مخارج را در نظر داشت و از آن غفلت ننمود
چهارشنبه، 23 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
پژوهشى در اسراف (4)
پژوهشى در اسراف- 4
پژوهشى در اسراف- 4
 
نویسنده: سید مهدی موسوی‏
 

بخش سوم فلسفه تحریم اسراف.

آثار مثبت پرهیز از اسراف.

این بخش از کتاب عهده دار بحث در موضوعی است که در حدّ خود از اهمیّت بسیاری برخوردار بوده و قابل دقّت و توجّه شایان است؛ زیرا این مبحث نشان می دهد که چرا همواره باید اعتدال در مخارج را در نظر داشت و از آن غفلت ننمود.
مطابق مذهب شیعه، همه احکام و قوانین اسلامى، دارای مصالح و مفاسد واقعی هستند و براساس انگیزه ها و فلسفه های محکمی استوار شده اند و هریک از آنها در جایگاه خود عالی ترین هدفها و مقصدها را در زمینه های گوناگون - در زندگی فردی و اجتماعی انسان - دنبال می نمایند که بعضی از آنها را امامان معصوم بیان داشته و برخی را نیز عقل درک می کند و بسیاری از آنها هم از دسترس فکر و اندیشه ما دورند و به ناچار ظرف ذهن و عقل ما از دستیابی به دان ها محجوب است.
در این بحث، تا حدودی به آثار مثبت میانه روی و پیامدهای سوء اسراف و به سخن دیگر، به فلسفه تحریم اسراف، پرداخته خواهد شد؛ گرچه این نوشتار مدّعی نیست که تمام دلایل این حکم نورانی را بیان کرده؛ ولی شاید بتواند با استفاده از سخنان اهل بیت معصوم ه به موارد مهم آن اشاره کند.
پرهیز از اسراف در زمینه اقتصادى، سرمایه های فرد و جامعه را از تلف شدن نگاه داشته، دوام حیات مادّی انسان را در هنگام مواجهه با مشکلات زندگی بیمه خواهد کرد و در بُعد اخلاقی مبارزه با اسراف فرد و جامعه را قادر می سازد، تا به اساسی ترین مسؤولیت انسانی و اخلاقی خود - که کمک به مستمندان و همدردی با آنهاست - بپردازد.
دوری از اسراف است که خیمه زندگی را همچنان بر پایه محکم اعتدال، نگه می دارد و جامعه را از وقوع جرمهایی از قبیل دزدى، رشوه و کلاهبرداری و پیامدهای آن، محافظت می نماید.
میانه روی و اعتدال در بُعد سیاسى، مبارزه ای کارآمد با استعمار - که در صدد تحمیل زندگی آمیخته به اسراف و تبذیر در ممالک تحت سلطه است - به شمار می رود.
و سرانجام با پرهیز از اسراف در زمینه شرافت انسانى، بشر به بالاترین وظیفه خود در برابر خداوند و پروردگار خود - که شکرگزاری و احترام به نعمت های بی پایان اوست - لباس عمل می پوشاند.
اکنون به تفصیل درباره هر یک از موارد یاد شده سخن می گوییم:.

1. تأمین بنیه مالی.

توجه به اعتدال و صرفه جویی در هزینه زندگی مایه بقا و توانایی مالی زندگی و در نتیجه، حافظ مناعت و شخصیّت انسانی آدمی است؛ در حالی که عدم رعایت آن، تنگدستی و سختی معیشت به بار می آورد و شیرازه حیات اقتصادی انسان را از هم می گسلد.
درآمد زندگى، به سان چشمه آبی است که در بستر رودی به جریان افتد. این آب اگر مهار نشود، به هدر می رود؛ ولی اگر در جای مناسبی سدّ زده شود و با محاسبه دقیق، مقدار ورودی آن تعیین و بر همان اساس راه های خروجی اندازه گیری شود، نه تنها آبی به هدر نمی رود، بلکه می توان از آن با برنامه ریزی صحیح استفاده خوبی برد و مقدار زیادی نیز ذخیره خواهد گشت تا در فصل تابستان - که سد با درآمد کمتری از آب و تقاضای بیشتری روبه روست - مورد بهره برداری قرار گیرد.
در روایتی امیرالمؤمنین(علیه السّلام)فرمودند:.
میانه روی مایه فزونی ثروت و اسراف مایه تباهی آن است.(1).
و نیز همان حضرت می فرماید:.
ای انسان! اگر از دنیا به اندازه رفع نیاز بخواهى، کمترین درآمد هم تو را بس است و اگر طالب زندگی مسرفانه و بیش از حدّ کفایت باشى، تمام درآمد دنیا هم تو را کافی نخواهد بود.(2).
در روایت دیگری حضرت امام صادق(علیه السّلام)فرمودند:.
کسی که میانه روی را در مخارج زندگی خود پیشه کند ضمانت می کنم که فقیر و محتاج نشود.(3).
همچنین از نبی اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ائمه معصومین (علیهم السّلام) روایت شده که فرموده اند:.
نجات انسان در سه چیز است: ترس از خدا در آشکار و پنهان، میانه روی در تنگدستی و توانگری و عدالت ورزی در خوشنودی و غضب.(4).
حکما نیز، تدبیر منزل را از شعبه های حکمت عملی به حساب آورده اند و اعتدال و محاسبه درست و دخل و خرج نیز، خود از موارد تدبیر منزل است.
در صورتی که براساس نتایج آمارگیری (مرکز آمار ایران) از هزینه و درآمد خانوارهای شهری و روستایی کشور در سال 1367 متوسط هزینه یک خانوار شهرى، 180 هزار تومان - ماهانه معادل 15 هزار تومان - بوده است. در صورتی که متوسّط در آمد سالانه یک خانوار شهری 133997 تومان برآورد شده است.
... و نیز در همان سال، یک خانوار روستایى، هزینه متوسطی در حدود 106 هزار تومان داشته است که معادل 8800 تومان می شود؛ در حالی که در آمد متوسط سالانه آن در حدود 90862 تومان بوده است و این درحالی است که هزینه دخانیات در خانواده شهری 4/4 درصد و در خانوار روستایی 5/8 درصد از کل هزینه را تشکیل می دهد.(5).
حال این اختلاف فاحش بین هزینه و درآمد، به خصوص در خانواده های شهری را از چه طریقی می توان حل کرد اوّلین پاسخی که در مورد این سؤال به ذهن هر کس وارد می شود بالا بردن مقدار درآمد است، ولی تجربه نشان می دهد که افزایش درآمد جز به افزودن خواسته ها و هزینه کمک نمی کند؛ از آن گذشته آیا افزایش درآمد به طور صحیح برای همگان میسّر است و آیا این پیشنهاد، دعوت غیر مستقیم از عده ای برای ارتکاب جرم نیست ممکن است گفته شود برای از بین بردن این نابرابری می توان به پایین آوردن نرخ کالاها و کاهش تورّم توسّل جست. این سخن گرچه درست است ولی آیا چنین کاری در هر اوضاعی به آسانی قابل دست یابی و دوام است تا به عنوان راه حلّ اساسی مطرح شود در این صورت به اعتقاد ما برای نزدیک نمودن این فاصله، راهی به جز قناعت و کنترل خواسته ها و قطع مصارف بی ثمر و یا مضرّی همچون دخانیات که رقمی بالا در کل هزینه را تشکیل می دهد، باقی نمی ماند.
تأمین آینده زندگی.
چرخ زندگی در مسیر پرفراز و نشیب خود، همواره در خطر مواجهه با حادثه ها و اتفاقات غیرقابل پیش بینی قرار دارد. اندازه گیری در مخارج نسبت به درآمد، براساس ضرورت ها و پس از مقداری از مازاد بر مصرف، بنیان زندگی را تا حدّ زیادی در مقابله با این خطرها، محافظت خواهد نمود. این آینده نگری تنها در محدوده مسائل شخصی و خانواده نبوده بلکه فراتر از آن در اقتصاد جامعه و نظام حکومتی از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا حوادثی از قبیل زلزله های ویرانگر، سیل ها و طوفان های خانمان برانداز، جنگ و سایر سوانح غیر قابل پیش بینى، در هر زمان ممکن است برای جامعه پیش آید. مسؤولان حکومتی باید همراه با تأمین نیازهای ضروری مردم و پرهیز از اسراف و تبذیر در اموال عمومى، مقداری از درآمد اضافی را برای شرایط اضطراری در نظر بگیرند.(6).
امیرالمؤمنین(علیه السّلام)درنامه ای به زیاد بن ابیه، جانشین عبدالله بن عباس استاندار امام در بصره می نویسد:.
اسراف را رها کرده میانه روی پیشه کن و در امروز به فکر فردایت باش. به اندازه ضرورت از اموال حکومتی بردار و اضافه آن را برای روز نیازت به مرکز فرست.(7).
گذشته از این که منابع ملّی یک کشور اختصاص به یک نسل نداشته و اعقاب جامعه نیز در آن ذی حقند؛ استفاده از این ثروت ها باید به صورتی باشد که همگان امکان بهره برداری از آن را در طول زمان داشته باشند.

2. نفی زمینه جرمهای مالی.

گرچه این بحث را می توان تکمله ای از موضوع پیش به حساب آورد؛ ولی به جهت اهمیّت بسیار آن، به عنوان اثر مستقلّی از آثار پرهیز از اسراف، بیان می گردد. همان گونه که گفته شد، اسراف موجب افزایش مخارج زندگی خواهد بود و در نتیجه وقتی درآمد طبیعی مشروع زندگى، جوابگوی آن هزینه سنگین نباشد، چنانچه انسان از وجود ایمانی ریشه دار و عمیق بی بهره باشد - که نوعاً کسانی که دارای یک چنین زندگی مسرفانه ای می باشند همین گونه هستند - به جرایم اقتصادی و اجتماعی کشیده خواهد شد.
جرم هایی نظیر گرانفروشى، احتکار، رشوه خوارى، دزدی و کلاهبرداری و غیر آن، یا مانند حرص و آز و مال اندوزى، ریشه در اخلاق دارد و یا مثل ترس از تنگدستی و فقر، از عامل روانی برخوردار است و یا این که جنبه سیاسی و مبارزه با نظام و حکومت دارد. و در بسیاری از موارد هم معلول وضعیّت اقتصادی و مالی مجرم است و این وضعیت نامطلوب اقتصادی نیز عوامل مختلفی دارد، که مهم ترین آنهإ؛ه‏ه اسراف و تبذیر و ناهماهنگی بین درآمد و هزینه زندگی است.
اسراف، بر هم زننده تعادل و موازنه بین دخل و خرج و نیز نابودکننده توانایی مالی زندگی و فرساینده ثروت و امکانات حیات است.
اسراف است که شخص مسرف را دچار فقر و عدم کفاف درآمد می سازد و او را در جهت تأمین مخارج زندگی با اشکال مواجه می نماید؛ او اگر بخواهد به همین درآمد عادی و طبیعی اش اکتفا کند، توانایی پاسخگویی به نیازهای خود و خانواده اش را ندارد و در نتیجه یا باید تن به اضافه کاری های طاقت فرسا و ملال آور بدهد - اگر از ارتکاب جرم، در خود احساس گناه کند - و یا به ناچار دامن خویش را به جرایمی از قبیل آنچه گفته شد بیالاید، تا بتواند بدین وسیله چرخ زندگی پرخرج و پرهزینه خود را همچنان در حرکت نگه دارد.
چکیده سخن این که، اسراف زاینده فقر و افزایش دهنده نیازهاست و آن هم سرمنشأ این گونه اعمال خلاف است.
شاید سخن حضرت صادق(علیه السّلام)اشاره به همین پیامدهای زشت عدم کفاف درآمد به هزینه داشته باشد آن جا که فرمود:.
کِادَ الفَقْرُ أن یَکُونَ کُفْراً؛.
فقر و احتیاج انسان را تا مرحله کفر نزدیک می سازد.(8).
و نیز در قسمتی از حدیثی که از همان حضرت روایت شده است، به نقل از تورات فرمود:.
کسی که به درآمد کم از راه حلال قناعت ورزد، هزینه زندگی اش سبک و کسب و معامله اش پاکیزه خواهد گشت و از دایره ارتکاب فجور بیرون می رود.(9).
بر این اساس تنها راه نجات و بهترین حربه برای مسدود نمودن راههای ارتکاب این گونه جرم ها، پرهیز از اسراف و تبذیر و اتخاذ طریقه میان روی در مخارج زندگی است.

3. کمک به نیازمندان.

فاصله عمیق و شرم آور سطح زندگی بین فقیر و غنی لکّه ننگی است که هنوز از دامن بشریت زدوده نشده است و تاکنون انسان هیچ گاه - علی رغم تلاش انبیا و مصلحان در جهت تعدیل و کم کردن این فاصله - جز در موارد محدود، موفق به حلّ آن نگردیده است.
به راستی چرا باید انسانی به خود اجازه دهد در رفاه کامل به سر برد؛ در حالی که می داند کسانی از همنوعان او حتّی از امکانات اولیّه برای زندگی ساده ای نیز محرومند.
امیرالمؤمنین(علیه السّلام)فرمودند:.
اگر بخواهم، به صافی شده این عسل و مغز این گندم و بافته های این ابریشم دست می یابم، ولی چه دور است که خواهش نفس بر من پیروز شود و شدّت حرص مرا به برگزیدن طعام ها بکشاند و حال آن که شاید در (حجاز)(10) یا (یمامه)(11) کسی باشد که طمع در قرص نان نداشته باشد - چون در دسترسش نیست - و سیر شدن را به یاد ندارد. یا چه دور است که من با شکم پر بخوابم و پیرامونم شکم های گرسنه و جگرهای سوخته باشد.(12).
در این جا ممکن است این اشکال به ذهن بیاید که خداوند امکانات زمین و آسمان را در اختیار بشر قرار داده و قوّه کار و توانایی فعالیّت به همگان بخشیده است ولذا بر هرکس لازم است تا خود عهده دار تأمین زندگی شخصی خویش باشد و براین اساس، دعوت به کمک به دیگرى، چیزی جز ترویج تنبلی و سربارگی نیست.
پاسخ این است که قاعده و اصل هم بر همین است و کسی حق ندارد بی جهت بار زندگی خویش را به دوش دیگران بگذارد و خود را کلّ بر آنان نماید؛ بلکه موظّف است با به کارگیری توان و استعداد خدادادی اش و نیز با استفاده از مواهب الهى، چرخ زندگی خویش را خود درحرکت نگه دارد؛ ولی آیا همیشه و در مورد تمام افراد جامعه انجام این وظیفه عملی است.
نقص استعداد و عدم توانایی کار - چه در اصل خلقت و چه در اثر سانحه های اتفاقی یا تلف شدن سرمایه به جهت رویدادهای طبیعی و امثال آن - لازمه وجود این نظام احسن است که خدای بزرگ، جهان رإ؛ ه‏ه براساس آن آفریده است و در این صورت آیا قانون، مطابق همان نظام احسن حکم نمی کند که این گونه افراد، باید در جامعه اداره گردند و حق حیات داشته باشند و آیا تأمین زندگی این انسان ها، که دستشان از تصرف در منابع درآمدزا کوتاه شده است، جز با کمک و مساعدت متمکنان و اهل ثروت راه دیگری دارد.
دعوت به دستگیری و انفاق به نیازمندان، نه تنها تشویق به تنبلی نیست؛ بلکه خود دعوتی برای کار و تلاش بیشتر است؛ زیرا وقتی شخصی اطمینان یافت که اگر در طریق حرکت و سعی برای تأمین زندگی خود، دچار آفت و نقصی شود، جامعه او را رها نکرده و مخارج او را به عهده خواهد گرفت، با شوق و نیروی بیشتری به دنبال کسب و کار خواهد رفت و همین طور درجهت مصالح اجتماع با علاقه و اطمینان خاطر جانفشانی و از خود گذشتگی نشان خواهد داد. ولی اگر ببیند چنانچه در راه کار برای خود و یا مصالح عمومى، صدمه ای بر او وارد شود، جامعه بدو بی توجّهی خواهد کرد، گذشته از این که به سرنوشت اجتماع بی علاقه خواهد شد، انگیزه های کار برای امور شخصی نیز در وجودش سست می شود و همیشه سعی خواهد کرد در پیشه خود با احتیاط عمل نماید و کارهای بی خطر و ساده ای برگزیند تا اساس زندگی اش تهدید نشود.لذا در حقیقت آنچه باید اهل ثروت به نیازمندان بدهند، چیزی است که آفریدگار جهان لازم فرموده است و آن را روزی و حقّ آنان دانسته است و از آثار مهم تحریم اسراف این است که:.
با پرهیز از آن درمخارج زندگى، متموّلان فرصت می یابند تا از درآمد اضافه بر نیازهای خود به دیگران کمک کنند و به ادای این حق الهی و انسانی به پاخیزند.
اکنون نگاهی به وضعیت اسف بار گرسنگان در جهان می اندازیم و آن گاه به زندگی مترفان دنیا نظری می افکنیم و سپس راه چاره را بررسی خواهیم کرد.
گرسنگی در جهان.
در این زمینه به خبرهایی تکان دهنده از زبان آمار می پردازیم:.
طبق برآورد کارشناسان بانک جهانی در چند سال پیش، 500 میلیون کودک و سالمند، گرفتار کم غذایی مزمنند و بیش از 800 میلیون انسان در شرایط فقر مطلق به سر می برند....
در سال 1984 دبیر کل (یونیسف)(13) اظهار داشت: شمار کودکان که به دلیل کم غذایی و گرفتار شدن به بیماریهای عمدتاً پیشگیری پذیر، قبل از پنجمین بهار زندگی خود جان می سپارند، به این شرح است: 15 میلیون در هر سال و 41000 نفر در هر روز و 28 نفر در هر دقیقه.(14)فائو(15)، پیش بینی کرده است که 24 کشور افریقایی عمدتاً به دلیل خشکسالی در معرض کمبود شدید غذایی قرار دارند.(16).
به گزارش دیگری در این زمینه از (گاردین هفتگى) توجه کنید:.
تیره روزی مردم موریتانی به وصف نمی آید یک کودک از هر پنج کودک قبل از رسیدن به پنجمین بهار زندگی جان می سپارد. از هر سه کودک، یکی گرفتار کم غذایی مزمن است و از هر چهار کودک، سه کودک هرگز به مدرسه نمی روند. خانواده ها گرفتار پریشانی و فروپاشی اند.(17)در قحط سال 1973 در اتیوپى، خشکسالی و گرسنگی به بهای جان 200000 نفر تمام شد. در نیمه نخستین سال 1984 از بیشتر از 300000 قربانی سخن در میان بود و درباره افریقا می توان گفت: 150 تا 450 میلیون نفر دستخوش کم غذایی اند و 30 تا 35 میلیون تن در معرض خطر قحطی قرار دارند.(18).
اینها ارقامی هستند که سازمان های جهانی و بین المللی آن را به ثبت رسانده اند و چه بسیارند انسان های گرسنه و بی غذایی که در سرتاسر گیتی به سر می برند و به قلم آمار در نیامده اند!.
دنیای استکبار.
اکنون که تا حدّی گوشه ای از وضعیّت دردآور و زندگی جانکاه گرسنگان از نظرتان گذشت، نگاهی نیز به اردوگاه استکبار می افکنیم؛ گرچه هیچ گاه نمی توان تنها با این ارقام جزیی و محدود، به واقعیّت آنچه در آن جا می گذرد پی برد. کافی است بدانید، هم اکنون سالانه در سطح جهان در حدود 1000 میلیارد دلار، صرف هزینه های تسلیحاتی می شود.(19).
ویلی برانت می گوید:.
جهان در هر هشت یا نه ساعت، حدود یک میلیارد دلار صرف تسلیحات می کند. پولی که می شود کم وبیش در هر روز (سه برنامه افریقا) را با آن به سامان رساند و این پولی است که در هر روز از هر سال تلف می شود.(20).
و نیز همو می گوید:.
اگر حتّی بخش کوچکی از منابع پرارزشی که اکنون در راه تدارکات بیهوده نظامی به هدر می رود، صرف توسعه اجتماعی و اقتصادى، به ویژه مبارزه با تنگدستی دوسوم ازمردم جهان گردد، در شرایط زندگی و امنیّت دنیای ما بی گمان بهبود چشمگیری پدید خواهد آمد.(21).
و باز می نویسد:.
هزینه های نظامی یک نیم روز جهان، برای تأمین اعتبار مورد نیاز برنامه مبارزه با مالاریای (سازمان بهداشت جهانى) کفایت می کند و با پولی که صرف تولید یک تانک مدرن می شود، می توان کیفیّت ذخیره سازىِ 100000تن برنج را بهبود بخشید و از این راه از ضایع شدن بیش از 4000 تن برنج درسال، یا غذای روزانه 8 میلیون نفر،پیشگیری کرد. با همین مبلغ می توان برای 30000 کودک حدود 1000 کلاس بنا کرد. با هزینه یک هواپیمای جنگی می توان حدود 40000 داروخانه روستایی برپا کرد و همکاران من این نمونه را نیز اضافه کرده اند: هزینه تولید یک زیردریایی هسته ای مساوی است با مجموع بودجه های آموزشی 23 کشور روبه رشد با 160میلیون کودک که در سنین مدرسه رفتن هستند.(22).
مجلّه تایم مورخ 8 سپتامبر 1986 می نویسد:.
درحال حاضر، دوازده عضو بازار مشترک اروپا، ساعتی 63000 دلار خرج می کنند تا، 4/1 میلیون تن کره مازاد خود را در سردخانه ها نگه دارند. در تابستان امسال ذخیره مازاد پودر شیر این بازار به 988000 تن رسید. مقامات بازار مشترک می کوشند تا با دادن کره اضافه به گوساله ها و پودرهای شیر اضافی به گاوها از ذخایر انبوه خود بکاهند. اما بنابر برآورد کارشناسان امر، حدود نیمی از این کره ها و دیگر موادّی که در سردخانه ها نگهداری می شود، فاسد شده و دیگر برای خوراک انسانها و حتی حیوانات مناسب نیست.(23).
و باز می نویسد:.
در بازار مشترک در طول پنج سال گذشته مواد کشاورزی فروش نرفته چهار برابر شده و اکنون ارزشی معادل 2/10 میلیارد دلار دارد.
علاوه بر کوه کره و غلّه زیادى، شراب های مازاد این بازار اکنون، 1500 استخر بزرگ به ابعاد استخر مسابقات المپیک را لبریز می کند.(24).
در این مورد توضیحی لازم نمی بینم و شما را لحظه ای با این ارقام - که به عنوان مشتی از خروار است - تنها می گذارم.
راه چاره.
گاهی می پرسند: آیا راه نجاتی هم وجود دارد و یا این که تقدیر این است که همواره عدّه بسیاری در گرسنگی و گروه های زیادی هم در ناز و نعمت و اسراف و تبذیر - با مراتب بسیاری که دارد - به سر ببرند.
به طور مسلّم چنین اعتقادی دور از حقیقت است، و این گونه تقدیر غیرقابل تغییری وجود ندارد و باید در پی یافتن عامل این تیره روزیها بود تا راه چاره را پیدا نمود.
(رابرت مالتوس) انگلیسی - (1766 - 1834) یکی از علمای مکتب اقتصادی کلاسیک - بر طبق محاسبات مفصل و بحث های متعددی معتقد شد که افزایش جمعیت بشر به طور تصاعد هندسى‏(25) بوده؛ یعنی در هر 25 سال دو برابر، و در هر پنجاه سال چهار برابر، و در هر 75 سال هشت برابر، و در هر صد سال شانزده برابر خواهد بود. درصورتی که افزایش مواد غذایی لازم برای بشر به طور تصاعد عددی است؛ یعنی مثلاً درمدت 25 سال یک برابر، مقدار خواربار بشر اضافه می شود و بنابراین در سال بیست و پنجم محصولات غذایی دو برابر شده و در سال پنجاهم سه برابر و در سال هفتاد و پنجم چهار برابر و در هر صد سال فقط پنج برابر شده است و چون زمین های قابل زراعت محدود است بنابراین افزایش موادغذایی هم به زودی متوقف خواهد گردید.(26).
این نظریه به روشنی اساس مشکلات اقتصادی موجود در جهان را روند سریع افزایش جمعیت می داند و راه مقابله با آن را کنترل شدید تناسل و استقبال ازمرگ و میرهای عمومی و جنگ های وسیع خانمان برانداز پیشنهاد می نماید.
نظریه مالتوس که به استعمارگران توسعه طلب، کمک شایانی نمود و دستاویزی برای قتل عام های آنان به شمار آمد در نظر اکثر دانشمندان اقتصاد پس ازاو مردود شد؛ ولی در عین حال هنوز نیزعده ای از کارشناسان مسائل اقتصاد جهانی با اصرار زیاد رشد جمعیت را عامل مهمّ نابسامانی های اقتصادی و گرسنگی می دانند. ویلی برانت می گوید:.
معمولاً به این نکته که رشد جمعیّت عامل اصلی گرسنگی و پریشانی درجهان سوم است چندان توجهی نمی شود. مردم ترجیح می دهند که این عامل را در صنعتی بودن شمال و استعمارگری درجنوب جستجو کنند و به سادگی از یاد می برند که در شرایط کنونی اقتصاد جهان، مردمان تنگدست ناتوان تر از آنند که از استثمار شدن خود جلوگیری کنند.(27).
گرچه در شرایط کنونی که منابع و ذخایر زمین به دست استعمارگران به نابودی کشیده می شود، افزایش جمعیت مشکل آفرین و در تشدید وضعیت نابه هنجار محرومین سهم مؤثّری دارد؛ ولی نمی توان از آن به عنوان یک عامل واقعی و اصلی یاد کرد؛ زیرا به گفته خود او و سایر کارشناسان مسائل اقتصادی می توان با همین امکانات و تولیدات کنونی حتّی بیشتر از ساکنان فعلی روی زمین آذوقه داد.(28) همو می گوید:.
پنج سال پیش برآورد می شد که حتی پنج درصد از مخارج نظامی جهان کفایت می کند تا کشورهای فقیر بتوانند ماشین آلات و وسایل کشاورزی مورد نیاز خود را تهیه کنند و ظرف یک دهه از لحاظ غذا به خودبسندگی برسند.(29).
و اما در زمینه امکانات طبیعی و بالقوه زمین، به این نمونه توجه کنید:.
اگر یک قطره آب حوض یا دریا را زیر میکروسکپ بگذارید، در آن میلیاردها موجودات زنده ذرّه بینی خواهید دید که بیشتر از نوع نباتات می باشند. این موجودات یک سلّولی خلق السّاعه می باشند؛ یعنی یک جفت اینها پس از چند روز از میلیارد تجاوز می نمایند. این موجودات، مانند سایر نباتات از آب و هوا تغذیه می کنند و املاح مورد نیاز خود را، از نمک دریا می گیرند. این گیاه های یک سلولى، دارای مواد سفیده ای کمی قند و کمی چربی و ویتامین های بسیارند و چون در آب دریا زندگی می نمایند و این آب دارای 91 عنصر مفید است؛ یعنی تمام املاح زمین، به مرور حل و به دریا ریخته شده است. لذا در ترکیب بدنشان همه فلزّات و شبه فلزات مفید وجود دارد. درهر لیتر آب دریا، حدود پنج تا شش میلی گرم از این موجودات وجود دارد و می توان از هر متر مکعب آب دریا تقریباً پنج گرم آن را به دست آورد. این آرد غذای اید آل بشر است، زیرا صددرصد خاصیّت غذایی دارد و آنچه برای زندگانی لازم و ضروری است در آن جمع است. از طرف دیگر چنانکه قبلاً گفتیم این موجودات خلق السّاعه می باشند و آب دریا چشمه لایزال آنهاست و هر چه بگیریم تمام شدنی نبوده و به زودی با توالد و تناسل جای آن پر می شود. از طرف دیگر مقدار آب دریا بسیار زیاد است و می توانیم هر روز میلیاردها تن از این آرد را از یک گوشه دریا بگیریم و تمام ساکنین روی زمین را چه انسان و چه حیوان با این آرد، غذا دهیم و حتی به جای کود به نباتات بدهیم. خلاصه بشر را از گرسنگی نجات دهیم از نظر تنوع غذایی هم این آرد قابل تحسین است؛ زیرا موجودات ذره بینی دریا یک نوع و دو نوع نیستند و با خوردن یک قاشق از این آرد، مابیش از 21 نوع غذا به دست می آوریم.(30).
بنابراین اگر فرض کنیم، جهان به حدی از رشد و تربیت برسد که تمامی هزینه های نظامی را متوقف و یک جا آن را در راه رفاه و امکانات زندگی بشر به مصرف برساند و از اسراف و تبذیرهای بی حدّ و حساب در موارد دیگر که نمونه هایی از آن بیان شد نیز دوری جوید و تمامی زمینهای قابل کشت و امکانات طبیعی دیگر مورد بهره برداری قرار گیرد، آیا باز هم رشد جمعیّت برای جهان مشکلی به وجود خواهد آورد.
البته همان گونه که اشاره شد، مدار گفتگو در این جا شرایط ایدآل است؛ گرچه در اوضاع کنونی نقش رشد بی رویه جمعیّت در تشدید بحران قابل انکار نیست و نیز در بحث کنونی بُعد اقتصادی آن مطرح است در صورتی که در بررسی این موضوع باید ابعاد دیگری از قبیل تعلیم و تربیت، بهداشت و درمان، خدمات و غیر آن نیز مورد توجه قرار گیرد، که اینک جای بحث آن نیست.
گاهی هم از بروز عوامل طبیعی از قبیل خشکسالی های پی درپی و امثال آن به عنوان عاملی برای این ضایعات ناگوار یاد می شود و برای نمونه خشکسالی های مناطقی از افریقا و تلفات ناشی از آن ذکر می شود.(31).
در صورتی که به نظر ما گرچه این گونه خشکسالی ها در ایجاد زمینه مساعد برای گرسنگی و فقر، قابل تردید نیست؛ ولی از آن به عنوان یک عامل اصلی یاد کردن خطاست، زیرا قحط و خشکسالی معلول عوامل متعدّد طبیعی است و ممکن است به اراده خداوند، روی جهات و مصالحی برای امتحان دیگر انسان ها در ادعاهایی که مبنی بر تعهد و بشردوستی دارند، در تمام نقاط عالم؛ به ویژه در مناطقی که زمینه مساعدتری برای این گونه عوامل وجود دارد و یاکسانی که باید به کمک و دستگیری امتحان شوند در غیر این مناطق هستند، پیش آید. باید دانست که خداوند با بروز خشکسالی و امثال آن روزی هیچ یک از بندگانش را قطع نکرده؛ بلکه وظیفه ای را بر دوش دیگران می گذارد. روی این جهت فقر و پریشانی جمعیت های قحط زده، از ناحیه عوامل طبیعی نیست؛ بلکه باید آن را در نظام های ستمگر حاکم برجهان و ثروتمندان بی درد جستجو کرد.
برخی هم ریشه همه مشکلات را در مالکیت فردی دانسته و آن را (ام الفساد) همه نارسایی ها و اساس تمامی تبعیضات و فاصله های طبقاتی به حساب آورده اند؛ ولی تجربه کشورهای کمونیستی و فروپاشی نظام های مبتنی بر آن حاکی از سرخوردگی و ناکامی این مکتب در حلّ معضلات اقتصادی است و پیروی از آن در طىّ سالیان دراز، حاصلی جز صفهای طویل و کمیابی و نیازمندی به محصولات وارداتی - که نتیجه فروکش کردن انگیزه های شخصی در تولید است - به ارمغان نیاورده است.
نظری به روایات.
در بسیاری از روایات، اهل بیت عصمت و طهارت ه توانگران بی توجه و مانعین حقوق فقرا را مسؤول اصلی وضعیّت نابسامان تهیدستان معرفی نموده اند. در روایت معتبری محمد بن مسلم وزراةبن اعین از حضرت صادق(علیه السّلام)نقل می کنند که فرمود:.
خداوند در اموال اغنیا برای نیازمندان به مقداری که به تمامی نیازهای آنان برسد، واجب کرده است و اگر این اندازه کافی نبود زیاده از آن را قرار می داد. پریشان حالی تنگدستان به جهت عدم کفایت آن مقدار واجب نیست؛ بلکه از ناحیه کسانی است که حقوق فقرا را در اموال خود نگه داشته، به آنها ردّ نمی کنند و چنانچه مردم حقوق یکدیگر را رعایت کنند و حق را به صاحب آن برسانند زندگی فردی و اجتماعی آنان سالم و از خیر و برکت آکنده خواهد بود.(32).
گرچه مقصود از حق فقرا در اموال اهل ثروت، در ابتدای این حدیث شریف همان زکات واجب بوده و خمس را هم شامل است؛ زیرا گذشته از این که این گونه روایات درباره زکات و در آن باب آمده، تنها همین زکات و خمس است که اندازه معینی داشته و بیش از آن واجب نیست؛ درحالی که انفاقات دیگر حد مشخص و معلومی ندارد، ولی به طور مسلّم حقوق در آخر حدیث و احادیث مشابه آن، عمومیّت داشته و تنها منحصر به زکات نیست و شاهد بر این، روایات بسیاری است و از جمله آنها روایت معتبر سماعة بن مهران از امام صادق(علیه السّلام)است که آن حضرت فرمود:حق معلوم، از زکات نیست و آن چیزی است که هر جمعه و یا هر ماه از مال خویش خارج می کنی و هرکس به مقدار وسعت و فضل خودش انفاق می کند و این که خداوند می فرماید:.
اگر اموالی که انفاق می کنید مخفیانه به نیازمندان بدهید برای شما بهتر است‏(33) غیر از زکات است. و (ماعون) هم از زکات نیست؛ بلکه خدمتی که به دیگران می کنی و مالی که به قرض می دهی و وسیله زندگیی که در اختیار نیازمندان می گذارى، (ماعون) است. آنچه در راه (صله رحم) نیز می پردازی از زکات نیست و خداوند می فرماید: و کسانی که در اموالشان حق معلومی است‏(34) و آن چیزی است که شخص بر خودش لازم می کند تا به اندازه طاقت خود از مال و جان به دیگران کمک نماید.(35).
اما این که حضرت در آغاز حدیث فرمود: این مقدار واجب برای رفع نیاز مستمندان کفایت است، مقصود هنگامی است که تمامی مردم به انجام این تکلیف قیام کنند و در این صورت، گرفتاری تهیدستان بر طرف شده و رفاه فراگیر می شود وگرنه اقدام گروهی بر ادای زکات همیشه بوده و در عین حال پریشان حالی و فقر نیز در قشرهایی از جامعه همواره وجود داشته است.
غرض این که درماندگی و فقر تهیدستان نتیجه منع ثروتمندان و متمولین جامعه از ادای حقوق آنهاست و تنها با ادای زکات و یا خمس نمی توان در قبال گرسنگی تنگدستان جامعه از خود سلب تکلیف و مسؤولیت کرد و همان گونه که در حدیث قبل حضرت امام صادق(علیه السّلام)فرمودند: (حقوق فقرا منحصر به زکات نیست) باید برای رسیدن به جامعه ای سالم و انسانى، همراه با تلاش پیگیر در راه ایجاد نظام های عادلانه در سطح جهان، برای پایان دادن به هوسرانیهای مترفین دنیا و رساندن حقوق محرومین عالم به آنان، همگان با در پیش گرفتن میانه روی و اعتدال و پرهیز از اسراف و تبذیر، در خود این امکان را به وجود بیاورند، تا اضافه بر مخارج لازم زندگی خود را در راه رفاه قشرهای کم درآمد و نیازمند جامعه به مصرف برسانند. در قسمتی از حدیث (ابان بن تغلب) از حضرت امام صادق(علیه السّلام)آمده است:.
آیا خیال می کنی خداوند کسانی را که نعمت می دهد گرامی داشته و به کسی که نعمت و ثروت نمی دهد، توهین روا داشته است نه، این گونه نیست؛ بلکه ثروت از آن خداوند است که به عنوان امانت نزد شخصی قرار می دهد و به آن کسانی که دارای این نعمت هستند، اجازه داده تا با رعایت میانه روی و اعتدال بخورند، بیاشامند، بپوشند، ازدواج کنند و مرکب سواری بگیرند و زیادی آن را به نیازمندان اهل ایمان برگردانند و بدین وسیله اوضاع پریشان و پراکنده آنان را اصلاح نمایند. اگر کسی این گونه عمل کرد خوردن، نوشیدن و مرکب سواری بر او حلال است و اگر غیر از این باشد، تمامی این موارد بر او حرام خواهد بود.(36).
نوح بن شعیب از نادر خادم نقل می کند:.
روزی غلامان حضرت رضا(علیه السّلام)میوه ای را می خوردند؛ ولی پیش از آن که آن را کاملاً مصرف کنند، دور انداختند. حضرت فرمود: سبحان اللّه! اگر شما از آن بی نیازید، عدّه ای از مردم از آن بی نیاز نیستند، آن را به کسی که محتاج است بخورانید.(37).

4. مبارزه با استعمار.

همان گونه که درگذشته بیان شد، ترویج از مصرف زدگی و اسراف و تبذیر، از شیوه های استعمار برای نفوذ و استیلای بر تمام شؤون و جوانب مختلف کشورهای ضعیف به خصوص کشورهای اسلامی است. در این صورت مبارزه با اسراف، در هر شکلی از آن، از مخارج کلان تا مصارف جزیى، خود نوعی مبارزه با استعمار و برخورد و مقابله با ریشه ها و زمینه های نفوذ آن نیز خواهد بود.
این موضوع را گرچه نمی توان به عنوان فلسفه ای برای حرمت اسراف دانست؛ زیرا در زمان تشریع این حکم، این جهت و مصلحت در پرهیز از اسراف وجود نداشته است؛ ولی بر شمردن آن در ردیف مهمترین آثار و خواص مثبت این قانون الهى، امری مسلّم و غیرقابل تردید است.

5. احترام به نعمتها.

از آثار مثبت پرهیز از اسراف، احترام و تعظیم نعمت های خداوندی و شکر نعمت است، در حالی که اسراف، توهین و کم بهادادن به الطاف و مواهب الهی است که آن هم ره آوردی جز زوال و سلب نعمت های الهی نخواهد داشت. این مطلب در روایات، به ویژه درباره آنچه مربوط به آذوقه مردم و از همه مهم تر نان - که اصلی ترین و عمومی ترین غذای آنان است - تأکید و سفارش بیشتری شده است.
امام صادق(علیه السّلام)از پدران گرامی اش از رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده اندکه فرمود:.
هر کس به پاره نان و یا خرمایی برخورد کند، سپس آن را تناول کند، پیش از آن که شکمش از آن فارع شود، خداوند او را خواهد آمرزید.(38).
باز حضرت صادق(علیه السّلام)درحدیثی فرمودند:.
رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) برعایشه وارد شد، پاره نانی بر زمین دید و نزدیک بود آن را زیر پابگیرد آن را برگرفت و تناول نمود و سپس به عایشه فرمود: نعمت های الهی را تعظیم و تکریم کن؛ زیرا این چنین نیست که نعمت های خداوندی از میان گروهی رخت بربندد و سپس به زودی به آنها برگردد.(39).
همچنین درحدیث دیگری همان حضرت فرمودند:.
خداوند در روزىِ گروهی از مردم وسعت و گشایش داد، تا هنگامی که سر به طغیان گذاشتند و سنگ را برای تطهیر خود خشن احساس کردند. از این رو برای این کار از نان استفاده می کردند. در این هنگام خداوند آنان را به قحط و گرسنگی گرفتار کرد و آن گروه به ناچار آذوقه های خود را در انبارها ذخیره می نمودند تا محفوظ بماند. خداوند حشره یا چیزی شبیه آن را برانگیخت تا ذخیره آنان را فاسد نماید و بدین رو مجبور شدند برای تأمین آذوقه خود به همان پاره نانهای آلوده روی آورند.(40).
اسراف و رفاه عمومی.
در خاتمه این بخش، بحث را با طرح یک سؤال و پاسخ بدان به پایان می بریم و آن این که برخی می گویند: اگر فرض کنیم روزی بیاید که تمامی انسان ها در رفاه و آسایش به سر ببرند و صفحه گیتی از وجود انسان های تنگدست و نیازمند خالی بماند، آیا بازهم (اسراف) عملی نکوهیده و ناپسند به شمار خواهد آمد.
پاسخ بدین سؤال از آنچه تاکنون گفته شد روشن است؛ زیرا همه فلسفه تحریم اسراف امکان کمک به تهیدستان نیست، بلکه برخی از آنها، مانند احترام به نعمت های الهی و تأمین بنیه مالى، در هر دوره و با هر شرایطی وجود دارند. اضافه بر این که، اصولاً تأمین رفاه و آسایش جهانی - که تنها در عصر حکومت حضرت مهدى(عج) تحقق خواهد یافت - یکی از عوامل عمده آن، همین جلوگیری از اسرافگری ها و برچیدن بساط مسرفان در سطح جهان است و باز هم در سایه عمل به همین دستور الهی است که ریشه فقر و تنگدستی خشکیده و جهان غرق در نعمت و رفاه و بقای این حالت نیز در پرتو آن عملی می شود.

پی نوشت :

1. وسائل الشیعه، ج‏15، ص‏258.
2. همان، ص‏241.
3. همان ، ص‏259.
4. همان، ج‏6، ص‏24.
5. اطلاعات سیاسی اقتصادى، سال چهارم، شماره 6، خردادو تیر 1369، ص‏74.
6. درست در حدود ساعت 35 دقیقه بعد از نیمه شب روز پنج شنبه، 31/3/1370 زلزله ای پر قدرت، قسمت وسیعی از ایران را به لرزه در آورد. این زلزله توانست منطقه گسترده ای از دو استان گیلان و زنجان را به ویرانه ای تبدیل کند.
7. نهج البلاغه، نامه 21 و احتمال هم می رود مقصود امام(علیه السّلام)این باشد که:.
امروز به فکر قیامت باش. به اندازه ضرورت از اموال شخصی ات استفاده کن و اضافه آن را صدقه بده (که در این صورت باز اشاره به یکی دیگر از فواید میانه روی است و بحث آن خواهد آمد).
8. سفینة البحار، ج‏2، ص‏378.
9. اصول کافى، ج‏2، ص‏138.
10. مکه و مدینه و سایر شهرهای آن.
11. شهری است در یمن.
12. نهج البلاغه، فیض الاسلام، نامه 45.
13. سازمان بهداشت جهانی کودکان، وابسته به سازمان ملل متحد.
14. جهان مسلح، جهان گرسنه، از ویلی برانت، ص‏110، 111.
15. سازمان خواربار و کشاورزی جهانى.
16. همان، ص‏117.
17. پاورقی همان کتاب از مترجم، ص‏116 - موریتانى، در غرب افریقا و جنوب صحرا و الجزایر و شمال سنگال و مالی واقع است و در حدود یک میلیون و ششصد هزار نفر جمعیت دارد.
18. همان، ص‏119.
19. همان: ص‏53.
20. همان، ص‏211. این برآورد مربوط به سالهای 1363 - 1364 است.
21. همان، ص‏272.
22. همان، ص‏93.
23. همان، ص‏11، مقدمه.
24. همان ص‏13، مقدمه.
25. تصاعد هندسی عبارت است از: سلسله اعداد پیاپی که هر یک از آنها مساوی با حاصل ضرب عدد پیش از خودش در یک عدد ثابت باشد؛ مثلاً:.
5*2=10*2=20*2=40*2=80*2=160
یک تصاعد هندسی است.
و تصاعد عددی یا حسابی عبارت است از: سلسله اعداد پیاپی که هر یک از آنها مساوی با مجموع عدد پیش از خود و یک عدد ثابت باشد، هر یک از اعداد این سلسله را یک جمله تصاعد و عدد ثابت را قدر نسبت تصاعد می نامند؛ مثلاً:.
5+2=7+2=9+2=11+2=13+2=15 .
را یک جمله تصاعد عددی می نامند. به نقل از: علی حجتی کرمانى، پاورقیهایی بر اقتصاد در مکتب اسلام، ص‏35.
26. امام موسی صدر، اقتصاد در مکتب اسلام، ص‏35.
27. جهان مسلح، جهان گرسنه، ص‏106.
28. همان، ص‏103 و 109.
29. همان، ص‏91.
30. غیاث الدین جزایرى، اسرار خوراکیها، ص‏142 - 143.
31. گزارش فائو، به نقل از: جهان مسلح، جهان گرسنه، ص‏117.
32. وسائل الشیعه، ج‏6، باب وجوب الزکاة، ص‏3، حدیث 2.
33. بقره (2) آیه 271.
34. معارج (70) آیه 25.
35. وسائل الشیعه، ج‏6، باب‏7 از ابواب ماتجب فیه الزکاة، ص‏31، حدیث 11.
36. سفینة البحار - ص‏615، ماده (سرف).
37. وسائل الشیعه، ج‏16، باب 69 ازابواب آداب المائده، حدیث 1.
38. همان، ج‏16، ص‏608.
39. همان، ص‏607.
40. همان، ج‏16، ص‏611.

منبع:http://www.balagh.net



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.