جستاری در مسأله رجعت(2)

بازگشت رسول خدا (صل الله علیه وآله) به دنيا «اِنَّ الَّذي فَرَضَ عَلَيكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ اِلي مَعادٍ....». «آن كس كه قرآن را بر تو فرض كرد، تو را به جايگاهت [= زادگاهت] باز مي گرداند...». (- سوره قصص: آيه 85 .) امام صادق (عليه السلام) در تفسير اين آيه فرمود: «پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) به سوي شما باز مي گردد». (- بحارالانوار: ج 53، ص 46 / تفسير برهان: ج 3، ص 239.)
شنبه، 26 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جستاری در مسأله رجعت(2)
جستاری در مسأله رجعت(2)
جستاری در مسأله رجعت(2)


بازگشت رسول خدا (صل الله علیه وآله) به دنيا

«اِنَّ الَّذي فَرَضَ عَلَيكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ اِلي مَعادٍ....».
«آن كس كه قرآن را بر تو فرض كرد، تو را به جايگاهت [= زادگاهت] باز مي گرداند...».
(- سوره قصص: آيه 85 .)
امام صادق (عليه السلام) در تفسير اين آيه فرمود:
«پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) به سوي شما باز مي گردد».
(- بحارالانوار: ج 53، ص 46 / تفسير برهان: ج 3، ص 239.)
امام سجّاد (عليه السلام) نيز در تفسير اين آيه فرمود:
«پيامبرتان به سوي شما بر مي گردد».
(- بحارالانوار: ج 53، ص 56.)
ابوخالد كابلي از امام زين العابدين (عليه السلام) روايت مي كند كه در تفسير اين آيه فرمود: «رسول اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) ، اميرمؤمنان (عليه السلام) وامامان (عليهم السلام) : به سوي شما باز مي گردند».
در محضر امام باقر (عليه السلام) از جابر بن عبداللَّه انصاري گفتگو شد، امام باقر (عليه السلام) فرمود: «خداوند رحمت كند جابر را، او از فقهاي ما بود. دانشش تا به آنجا رسيده بود كه مي دانست آيه (اِنَّ الَّذي فَرَضَ...) مربوط به رجعت است».
(- تفسير قمي: ج 2، ص 147 / نورالثّقلين: ج 4، ص 144 .)
رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) و علي (عليه السلام) هم ديگر را ملاقات مي كنند
از امام صادق (عليه السلام) تفسير اين آيه (انّ الّذي فرض...) را پرسيدند، فرمود:
- «به خدا سوگند، دنيا سپري نمي شود تا رسول اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) وامير مؤمنان (عليه السلام) در (ثُوَيَّه) هم ديگر را ملاقات كنند و (- «ثُوَيَّه» نام سرزميني در نواحي «كوفه» است، كه قبر ابوموسي اشعري آنجاست.
مستدرك سفينه: ج 1، ص 429.)
در آنجا مسجدي بسازند كه دوازده هزار در داشته باشد».
(- بحارالانوار: ج 53، ص 113 .)
روز فتح چه روزي است؟
در تفسير قمّي آمده است:
هنگامي كه رسول اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) اخبار رجعت را بيان فرمود، پرسيدند: روز فتح چه روزيست؟
فرمود: در روز فتح كافران را ايمان آوردن سودي نمي بخشد و به آنها مهلت داده نمي شود.
(- تفسير قمي: ج 2، ص 171 / نورالثّقلين: ج 4، ص 233 .)
(منكران و ملحدان براي كيفر شدن باز مي گردند)
«قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا».
«گويند: اي واي بر ما، چه كسي ما را از خوابگاهمان بر انگيخت؟!».
(- سوره يس: آيه 52 .)
حسن بن شاذان مي گويد:
گروهي از عثمانيها در شهر واسط مرا آزار مي كردند و در هر فرصتي ضربه هایي بر من وارد كردند. من نامه اي به خدمت امام رضا (عليه السلام) نوشتم و از آزارهاي مردم واسط به محضر آن حضرت شكايت كردم. امام رضا (عليه السلام) با خطّ شريف خود در پاسخ نوشت: «خداي تبارك و تعالي از دوستان ما پيمان گرفته كه در حكومتهاي باطل در برابر آزار دشمنان صبر كنند. هنگامي كه اشرف مخلوقات قيام كند، خواهند گفت: اي واي بر ما، چه كسي ما را از خوابگاه هاي خود برانگيخته است».
(- بحارالانوار: ج 53، ص 89 . )

اخلاق شايسته

«آن كس كه مي خواهد در زمره اصحاب حضرت مهدي (عليه السلام) درآيد بايد كه منتظر باشد و در عين منتظر بودن، بر اساس ورع عمل نمايد و داراي خلق و خويي پسنديده و نيكو باشد».
(- بحارالانوار/ ج 52 / ص 140.)
و نيز در همين مورد است كلام ديگر آن بزرگوار كه معاشرت نيكو و برخورد خوب با همسايگان را از ويژگي هاي منتظران مي شمارد.
«وَاِنْتِظارُالْفَرَجِ بِالصَّبْرِوَحُسْنِ الصُّحْبَةِوَحُسْنِ الْجَوارِ».
(- بحارالانوار / ج 10 / ص 361 / ح 2.)

از هر امّتي گروهي برانگيخته مي شوند؟

«يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ اُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا»
يعني: «(به خاطر بياور) روزي را كه ما از هر امّتي، گروهي را از كساني كه آيات ما را تكذيب مي كردند محشور مي كنيم؛ و...»
امام صادق (عليه السلام) در اين رابطه مي فرمايد:
«وَ اِنَّ الرَّجْعَةَ لَيْسَتْ بِعامَّةٍ، وَ هِيَ خاصَّةٌ، لا يَرْجِعُ اِلاّ مَنْ مَحَضَ الْايمانَ مَحْضاً، اَوْ مَحَضَ الشِّرْكَ مَحْضاً».
يعني: «رجعت همگاني نيست، بلكه اختصاصي است، تنها كساني رجعت مي كنند كه مؤمن خالص باشند يا مشرك خالص».
(- تفسير برهان: ج 2، ص 408. ايقاظ: ص 360.)

اطاعت از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

امام صادق (عليه ا لسلام) مي فرمايد:
«طُوبي لِشيعَةِ قائِمِنا الْمُنْتَظِرينَ لِظُهُورِهِ في غَيْبَتِهِ، وَ الْمُطيعينَ لَهُ في ظُهُورِهِ ...؛ خوشا به حال شيعيان قائم ما! كه در دوران غيبت او چشم انتظار (- بحارالانوار / ج 52 / ص 149.)
ظهورش و در دوران ظهورش سر نهاده به فرمانش هستند».
اطاعت كنندگان امام عصر (عليه السلام) در هنگام ظهور، همانها هستند كه در غيبت آن حضرت منتظرين او بودند؛ و چشم انتظاران امام زمان (عليه السلام) در هنگام غيبت، همانهايند كه در زمان ظهورش مطيع فرامين اويند.
براي شيعيان حقيقي، تفاوتي بين غيبت و ظهور حضرت وليعصر «ارواحنا فداه» نيست. آنها حتي در زمان غيبت هم خود را در حضور حضرت مي بينند. حالت مطيع بودن شان به گونه اي است كه هر لحظه غيبت براي شان به منزله مقدمه ظهور است. آن گونه زندگي مي كنند كه هر زمان امام شان ظاهر گشت آنان را گوش به فرمان ببيند و تا پاي جان آماده اطاعت بيابد.
از سوي ديگر اين اصل مهم، مسلّم است كه امامت يك امام جز با اطاعت امّت از او، و پيشوايي يك رهبر جز در سايه فرمان پذيري پيروانش، تحقق نمي پذيرد.
خدا هيچ پيامبري را نفرستاد مگر براي آن كه اطاعت شود:
(وَ ما اَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ اِلّا لِيُطاعَ بِاِذْنِ اللَّهِ).
(- سوره نساء / آيه 64.)
و هيچ امامي را مقرر نداشت مگر آن كه مردم را به اطاعت و فرمانبري از او فرا خواند:
(اَطيعُوا اللَّهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِي الْاَمْرِ مِنْكُمْ).
(- سوره نساء / آيه 59.)
امام زمان (عليه ا لسلام) اگر چه در پس پرده غيبت است، اما اراده وفرمانش در تمام جهان آفرينش و همه خلايق جاري ونافذ است. بنابراين بايد دستوراتش را شناخت، فرمان هايش را بايد اطاعت كرد، حاكميت او را بايد گردن نهاد، و همين ها است كه زمينه ظهور را فراهم خواهد آورد.
چنان كه خود حضرت مي فرمايد:
«وَ لَوْ اَنَّ اَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطاعَتِهِ، عَلَي اجْتِماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمْ الْيُمْنُ بِلِقائِنا؛ اگر شيعيان ما - كه خداوند آنان را به اطاعت خويش موفّق گرداند - در وفاي به عهد الهي هم دل و هم پيمان مي شدند، سعادت ديدار ما از آنان به تأخير نمي افتاد».
(- بحارالانوار / ج 53 / ص 177 / ح 8.)
مگر نه اين است كه عهد الهي چيزي جز پرستش و بندگي خدا نيست؟ و اين عبادت و بندگي جز با اطاعتِ محضِ وليّ خدا تحقق پذير نيست.
منتظرين حضرت مهدي (عليه السلام) همان نيكبختاني هستند كه اگر در حضور او باشند، جز اطاعت نمي شناسند و جز به فرمان او كاري انجام نمي دهند.
و باز هم امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:
«هُمْ اَطْوَعُ لَهُ مِنَ الْاَمَةِ لِسِيِّدِها؛ اطاعت و فرمان پذيري منتظرين از امام زمان (عليه السلام) افزون تر از اطاعت و فرمانبري كنيزي از مالك و مولاي او است».
(- بحارالانوار / ج 52 / ص 307.)

اطاعت و پيروي از فقها و عالمان رباني

«بِنَفْسي اَنْتَ مِنْ مُغَيِّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا، بِنَفْسي اَنْتَ مِنْ نازِحٍ ما نَزَحَ عَنَّا؛ جانم به فداي تو! غايب شده اي كه بيرون از ما نيست، جانم به فداي تو! دور از (- دعاي ندبه.)
وطني كه از ما دور نيست».
«اِنْ غابَ عَنِ النَّاسِ شَخْصُهُ في حالِ هُدْنَةٍ لَمْ يَغِبْ عَنْهُمْ مَثْبُوتُ عِلْمِهِ؛ اگر چه در آرامش دوران غيبت، شخص او از ديدگان مردم پنهان است، اما (- منتخب الاثر / ص 272.)
دانش ثابت شده او از ديده بصيرت آنان پنهان نمي ماند».
هم او به حال مردم آگاه است و هم آگاهي هاي به وديعت نهاده شده او در نزد مردم، حاضر است.
مردم اگر چه او را نمي بينند، اما فرمان هايش را مي پذيرند.
و بدين گونه است كه نقش فقيهان وارسته و به دور از هوي و هوسهاي نفساني(كه نمايندگان امام زمان (عليه السلام) هستند) نمايان مي گردد.
مردم با فرمانبري از فقيهان، فرمان امام معصومِ خويش را اطاعت مي كنند. زيرا امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد:
«وَ اَمَّا مَنْ كانَ مِنَ الْفُقَهاء، صائِناً لَنِفْسِهِ، حافِظاً لِدينِهِ، مُخالِفاً عَلي هَواه، مُطيعاً لِاَمْرِ مَوْلاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ يُقَلِّدُوه؛ هر كس از فقيهان كه نگهدارنده دين و (- بحارالانوار / ج 2 / ص 88.)
نگاهبان جان و مخالف هواي نفس خود و اطاعت كننده فرمان مولاي خويش باشد، بر مردم است كه از او تقليد و تبعيّت كنند».
و هم او شيعيانش را واننهاده و رها نساخته، بلكه تكليف شان را در دريافت احكامِ دين و مسایل زندگي روشن و مشخص نموده است، در توقيعي كه براي يكي از عالمان رباني صادر شده مي فرمايد:
«وَ اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَة فَارْجِعُوا فيها اِلي رُواةِ حَديثِنا فَاِنَّهُمْ حُجَّتي عَلَيْكُم وَ اَنَا حُجَّةُاللَّهِ عَلَيْهِم؛ در پيشامدهاي روزگار به راويان حديث ما مراجعه (- همان / ج 53 / ص 181. )
كنيد، زيرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنانم».
با چنين ديدگاهي است كه «فقيه» استمرار دهنده خط امامت امام زمان (عليه السلام) و پاس دارنده مرزهاي ولايت آن بزرگوار، و منعكس كننده فرمايشات و فرمان هاي او به پيروان و ارادتمندان او است. بنابراين بر هر شيعه منتظري لازم است كه در به دست آوردن احكام دين و چگونگي انجام وظايف و مسئوليت هاي ديني، فردي و اجتماعي اش به فقيهي(كه داراي شايستگي هاي مطرح شده از سوي امام (عليه السلام) است)مراجعه نمايد.

امام حسين (علیه السلام)براي هر ضربتي يك ضربت مي زند

امام صادق (عليه السلام) فرمود:
اوّل كسي كه در رجعت به دنيا باز مي گردد امام حسين (عليه السلام) واصحاب باوفاي ايشانند، آنگاه يزيد و يارانش نيز بر مي گردند.
امام حسين (عليه السلام) همه آنها را مي كُشد، دقيقاً براي هر ضربتي يك ضربت مي زند.
(- تفسير نور الثقلين: ج 3، ص 140.)

براي من بازگشتي پس از بازگشت است

امير مؤمنان (عليه السلام) در ضمن حديث مفصّلي مي فرمايد:
«خداي تبارك و تعالي از من و رسول اكرم (صلي الله عليه وآله وسلم) پيمان گرفته كه هم ديگر را ياري كنيم، من حضرت محمّد ( صلي الله عليه وآله وسلم ) را ياري كردم ودر برابرش شمشير زدم و دشمنش را كشتم و پيماني را كه بر عهده ام بود انجام دادم. ولي تا كنون هيچ پيامبري مرا ياري نكرده است، زيرا آنها پيش از من از دنيا رفته اند، ولي به زودي وقت آن فرا مي رسد كه آنها نيز مرا ياري كنند».
«همه روي زمين از مشرق تا مغرب از آنِ من خواهد بود. خداوند همه پيامبران مُرسل را از آدم تا خاتم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) زنده مي كند و همه آنان در برابر من شمشير مي زنند و گردنكشان را از جنّ و انس، از زنده و مرده گردن مي زنند».
«چقدر جاي شگفت است؟... و چگونه تعجّب نكنم از مردگاني كه خداوند آنها را بر مي انگيزد و همگي در حالي كه صدا مي زنند: لَبّيْكَ، لَبّيْكَ، يا داعِيَ اللَّهِ! در كوچه هاي كوفه پراكنده شده شمشيرها را حمايل كرده، كافران، طاغيان و طاغوتيان را از اوّلين و آخرين گردن مي زنند، تا خداوند وعده اش را تحقّق بخشد.
«براي من رجعتي پس از رجعت، بازگشتي پس از بازگشت است. من رجعت هاي مكرّر دارم، من حمله ها و انتقامهاي فراوان دارم، من حكومتهاي بسيار دارم، من دژ آهنينم، من بنده خدا وبرادرِ پيامبر خدايم».
«... من ظاهر شونده در قرص خورشيدم، من دابّة الارضم، من قسيم النّارم، من خازن بهشت و صاحب اعرافم».
«... من صاحب عصا و ميسم هستم».
( - بحارالانوار: ج 53، ص 46 - 49 و الزام النّاصب: ج 2، ص 361 - 363 . )

برگشتن حضرت عيسي (علیه السلام)در عهد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف )

علي بن ابراهيم در تفسيرش روايت كرده كه:
شهر بن خوشب گفت، حجاج به من گفت:
در قرآن كريم آيه اي هست كه تفسيرش مرا عاجز كرده است ونمي فهمم و آن آيه اين است:
«وَ اِنْ مِنْ اَهْلِ الْكِتابِ اِلاّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ...».
يعني: «و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اينكه پيش از مرگش به او [= حضرت مسيح ] ايمان مي آورد... ».
(- سوره نساء: آيه 159. )
حجاج گفت:
به خدا سوگند كه من امر مي كنم كه گردن يهود و نصراني را بزنند [تا بلكه ايمان بياورند] و نظر مي كنم كه لب او حركت نمي كند تا بميرد.
شهر بن خوشب مي گويد: به او گفتم:
اي امير اين مراد [ومنظور آيه ] نيست كه شما فهميده ايد.
حجاج گفت:
پس [منظور آيه چيست و] چه معني دارد.
من گفتم:
[منظور آيه اين است كه ] حضرت عيسي ( عليه السلام ) پيش از قيامت از آسمان به زمين خواهد آمد، پس نمي ماند هيچ يهودي و غير يهودي مگر آن كه ايمان به حضرت عيسي ( عليه السلام ) مي آورند پيش از مردن عيسي ( عليه السلام ) و [آن حضرت ] در پشت سر حضرت مهدي ( عليه السلام ) نماز خواهد خواند.
حجاج گفت: واي بر تو اين [مطلب و قضيه ] را از كجا آوردي و از چه كسي شنيده اي؟
گفتم: از حضرت امام محمد باقر ( عليه السلام ) شنيده ام.
حجاج گفت: به خدا قسم كه از چشمه صافي برداشته اي.
( - بحار الانوار: ج 53، ص 50 / حق اليقين: ص 341. )

بني اميه را از دم شمشير بگذرانيم

خداوند در قرآن كريم مي فرمايد:
«رُبَما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمينَ».
«كافران (هنگامي كه آثار شوم خود را ببينند) چه بسا آرزو مي كنند كه اي كاش مسلمان بودند».
( - سوره حجر: آيه 2 . )
امام باقر ( عليه السلام ) در تفسير اين آيه به نقل از وجود مقدس اميرمؤمنان ( عليه السلام ) مي فرمايد:
«هنگامي كه من و شيعيانم خارج شديم [و به دنيا برگشتيم ]، عثمان و پيروانش نيز خارج شوند و بني اميّه را از دم شمشير بگذرانيم، كافران آرزو مي كنند كه اي كاش مسلمان بودند».
( - بحار الانوار: ج 53، ص 64 . )

پنجاه هزار سال حكومت مي كند

«تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ اِلَيْهِ في يَومٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ اَلْفَ سَنَةٍ».
«فرشتگان و روح [= فرشته مقرّب خداوند] به سوي او عروج مي كنند در آن روزي كه مقدارش پنجاه هزار سال است».
( - معارج: 4. )
در روايات بسياري آمده است كه منظور از آن روز، مدّت سلطنت حضرت رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) در رجعت است.
امام صادق (عليه السلام) در تفسير اين آيه فرمود:
«روزي كه پنجاه هزار سالست، روزگار رجعت حضرت رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) است كه در رجعت مدّت فرمانروائي آن حضرت پنجاه هزار سالست. و مدّت فرمانروائي امير مؤمنان ( عليه السلام ) چهل و چهار هزار سال است».
( - بحارالانوار: ج 53، ص 104 / الايقاظ: ص 368 . )

پيامبران، امام علي علیه السلام را ياري خواهند كرد

و ابن بابويه به سند معتبر از حسن بن جهم روايت كرده است كه:
مأمون از حضرت امام رضا ( عليه السلام ) پرسيد كه چه مي گوئي در رجعت؟
امام رضا ( عليه السلام ) فرمود:
حق است و در ميان امتهاي گذشته بوده است و قرآن مجيد به آن ناطق است و رسول خدا فرموده كه: مي باشد در اين امت آن چه در امم سابقه بوده، مانند دو تاي نعل كه با هم موافقند و مانند پرهاي تير كه با يكديگر مساويند.
( - بحار الانوار: ج 53، ص 59 و 108 و 127 و 129. )
و حضرت رضا ( عليه السلام ) فرمود: چون مهدي از فرزندان من بيرون آيد عيسي ( عليه السلام ) از آسمان به زمين فرود مي آيد و در عقب او نماز كند.
و عياشي از حضرت امام جعفر صادق ( عليه السلام ) روايت كرده است كه فرمود: خلفاي جور بر خود نام گذاشته اند و خود را اميرالمؤمنين مي گويند كه اين نام مخصوص علي بن ابي طالب است و هنوز معني اين نام و تأويل او بر مردم ظاهر نشده است.
راوي گفت: تأويل آن كي خواهد بود.
فرمود: آن وقتي خواهد بود كه حق تعالي جمع كند در پيش روي علي ( عليه السلام ) پيغمبران و مؤمنان را تا ياري كنند او را چنان چه حق تعالي فرموده است: «وَ اِذ اخذ اللَّه ميثاق النبيين، ...».
( - سوره آل عمران: آيه 81 . )
پس در آن روز رسول خدا6 عَلَمْ را به علي بن ابي طالب مي دهد، پس او امير تمام خلايق خواهد بود و خلايق همه در زير عَلَم آن حضرت خواهند بود و او امير و پادشاه همه خواهدبود.
( - بحار الانوار: ج 53، ص 70 . )
اين است تأويل اميرالمؤمنين و معني آن.

پيراهن يوسف و ابراهيم كجاست؟

مرحوم شيخ صدوق، راوندي و بعضي ديگر از بزرگان به نقل از مفضّل بن عمرو حكايت كند:
روزي در خدمت حضرت صادق آل محمّد صلوات اللَّه عليهم اجمعين نشسته بودم، آن حضرت فرمود: آيا مي داني پيراهن حضرت يوسف ( عليه السلام ) چه بود و كجاست؟
عرض كردم: خير، نمي دانم؛ شما بفرمائيد تا فرا بگيرم.
امام ( عليه السلام ) فرمود: چون حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) را خواستند داخل آتش بيندازند، جبرئيل امين ( عليه السلام ) پيراهني از لباس هاي بهشتي برايش آورد وبر او پوشانيد و آتش در مقابلش سرد و بي أثر شد.
و در آخرين روز حياتش آن را تحويل حضرت اسحاق ( عليه السلام ) داد و او نيز پيراهن را بر حضرت يعقوب ( عليه السلام ) پوشانيد كه اندازه قامت او بود.
و هنگامي كه حضرت يوسف ( عليه السلام ) به دنيا آمد، پدرش آن پيراهن را بر يوسف پوشانيد، تا آن جایي كه همان پيراهن را توسّط برادرانش براي پدر خود - كه نابينا گشته بود - فرستاد و او بينا گرديد و اين همان پيراهن بهشتي بود.
عرض كردم: اكنون آن پيراهن كجاست و چه خواهد شد؟
فرمود: الآن نزد اهلش مي باشد و در نهايت، تقديم قائم آل محمّد صلوات اللَّه عليه خواهد شد.
و هنگامي كه آن حضرت ظهور نمايد، آن پيراهن را بر تن مبارك خود مي نمايد و تمام مؤمنين در شرق و غرب دنيا، هر كجا كه باشند بوي خوش آن را استشمام خواهند كرد.
و او - يعني؛ امام زمان عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف - در تمام امور وارث تمامي پيغمبران الهي مي باشد.
( - إكمال الدّين: ص 327، ح 7، الخرايج والجرايح: ج 2، ص 691، ح 6، با تفاوتي مختصر. )

تهيّه آذوقه لشكر امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)

مرحوم شيخ صدوق، كليني و برخي ديگر از بزرگان آورده اند:
حضرت صادق آل محمّد از قول پدرش، حضرت باقرالعلوم ( عليهماالسلام ) حكايت فرمايد: هنگامي كه امام زمان عجّل اللّه تعالي فرجّه الشّريف ظهور نمايد و بخواهد قيام نمايد، قيام خود را از مكّه معظّمه شروع نموده و ابتداء به سمت شهر كوفه حركت مي كند.
و قبل از آن كه به همراه لشكر و ياران خويش حركت نمايد، منادي حضرت در بين جمعيّت، نداء دهد: كسي حقّ ندارد به همراه خود غذا و آب حمل كند، سپس حضرت دستور مي دهد تا سنگ حضرت موسي بن عمران ( عليه السلام ) - كه به مقدار بار شتري است - برداشته شود و همراه نيروها آورده شود، پس در هر منزلي كه فرود آيند، از آن سنگ چشمه اي از آب گوارا جاري گردد كه هر گرسنه اي از آن ميل كند، سير گردد؛ و نيز هر تشنه اي از آن آب بياشامد، سيراب شود و نيازي به طعام و مايعات نخواهند داشت.
و اين آذوقه خوراكي و آشاميدني براي تمامي افراد لشكر امام زمان ( عليه السلام ) مي باشد، تا هنگامي كه در نجف اشرف و كوفه وارد شوند.
( - اصول كافي: ج 1، ص 231، ح 3، إكمال الدّين: ص 670، ح 17، الخرايج والجرايح: ج 2، ص 691، ح 1. )

جبرئيل اوّلين بيعت كننده در كعبه الهي

مرحوم شيخ مفيد رضوان اللَّه تعالي عليه به نقل از مفضّل بن عمر حكايت كند:
روزي در محضر مبارك امام جعفر صادق ( عليه السلام ) بودم، از آن حضرت ضمن فرمايشاتي شنيدم كه درباره جريان ظهور و خروج قائم آل محمّد صلوات اللَّه عليه چنين فرمود:
موقعي كه خداوند متعال حضرت قائم عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف را جهت ظهور و خروج اجازه دهد.
حضرت در مكّه معظّمه بالاي منبر مي رود و مردم را به سوي خود دعوت مي نمايد و آن ها را به خداپرستي و معنويّت راهنمائي مي كند.
و دستور مي دهد بر اين كه جامعه بايد در مسير اجراء احكام و روش زندگي رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) حركت نمايد.
در همين بين خداوند متعال جبرئيل ( عليه السلام ) را مي فرستد و در محلّي به نام حطيم نزد امام عصر صلوات اللّه عليه حضور مي يابد و اظهار مي دارد: برنامه ات چيست؟
و مردم را به چه چيزي دعوت مي كني؟
حضرت قائم عجّل اللّه تعالي فرجه الشّريف برنامه و مسير حركت خود را با جبرئيل در ميان مي گذارد.
پس از آن جبرئيل مي گويد: من اوّل كسي هستم كه با تو بيعت مي كنم؛ و سپس دست خود را در دست حضرت قرار مي دهد.
و سپس تعداد سيصد و سيزده نفر كه از شهرهاي مختلف جمع شده اند، با حضرت بيعت مي كنند.
بعد از آن، حضرت در شهر مكّه باقي خواهد ماند تا تعداد اصحاب و يارانش به دَه هزار نفر برسد و پس از آن كه تكميل شد به سوي مدينه حركت مي نمايد.
( - إعلام الوري طبرسي: ج 2، ص 288، روضةالواعظين: ص 265. )

جنگ صفين در رجعت

حضرت امام جعفر صادق ( عليه السلام ) فرمود:
علي (عليه السلام) را در زمين رجعتي خواهد بود با فرزندش حسين (عليه السلام) با علم خود، خواهد آمد تا انتقام بگيرد از بني اميه و معاويه و آل معاويه و هر كه با آن حضرت جنگ كرده باشد.
پس خدا ياوران او را از اهل كوفه زنده كند و هفتاد هزار كس از ساير مردم، پس با ايشان ملاقات مي كند در صفين مثل مرتبه اوّل تا همه را بكشد و كسي از ايشان نماند كه خبر بيرون برد، پس خدا ايشان را ببرد به سوي بدترين عذابها با فرعون.
( - بحار الانوار: ج 53، ص 74 . )
( امام زمان ( عليه السلام ) بعد از رحلتش به دنيا بر مي گردند )
از مجموع روايات (رجعت) معلوم مي شود كه همه امامان معصوم ( عليهم السلام ) : به دنيا برمي گردند.
و هم چنين تصريح شده كه حضرت وليّ عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز بعد از رحلتش رجعت خواهد نمود.
و در روايات آمده است كه قيام قيامت چهل روز پس از رحلت حضرت وليّ عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مي باشد، و اين مطلب مربوط به رحلت آن حضرت در رجعت است. وگرنه طبق صدها حديث بعد از رحلت اوّلي حضرت بقية اللَّه روحي فداه، اهلبيت ( - «... قال بعض علمائنا في كتاب كتبه في الرجعة ان للقائم ( عليه السلام ) ايضاً رجعة بعد موته...».
بحارالانوار: ج 25، ص 108 . )
عصمت و طهارت هزاران سال فرمانروائي خواهند داشت.
( - حق اليقين (علامه مجلسي): ص 354 . )
منبع:www.shamim.valiasr-aj.net




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.