نجاتشناسي از ديدگاه مسيحيت و اسلام
عوامل نجات از ديدگاه اسلام
در قرآن كريم، ايمان و عمل صالح از مهمترين عوامل سعادت و رستگاري بشر و سرمايه اصلي نجات و كليد درهاي بهشت معرفي شده است. تعبير «ايمان» و «عمل صالح» چنان گسترده است كه تمام مراحل ايمان به خدا و ساير مباني اعتقادي (اعم از اصول و فروع دين) از يك سو و انجام هر گونه كارهاي شايسته فردي، اجتماعي و سياسي و عبادي (اعم از مستحب و واجب) و ترك تمام كارهاي زشت و ناپسند (اعم از حرام و مكروه) را از سوي ديگر شامل ميشود. بنابراين، تمام تكاليف و اوامر و نواهي شرعي و كليه دستورهاي اخلاقي شريعت ناب محمدي (ص) در حيطه عمل صالح قرار ميگيرد.
بنا به گفته دانشمندان مسلمان، قرآن به صراحت تعريفي از عمل صالح ارائه نداده است، بلكه تنها بر مصاديق آن تكيه ميكند؛ ليكن در يك بيان كلي ميشود گفت: هر عملي كه وحي الهي يا عقل سليم و فطرت سالم به آن فرمان دهد، عمل صالح است؛ چنانكه ترك آنچه وحي يا عقل و فطرت سليم از آن نهي كرده است نيز عمل صالح است. اما براي تعيين مصاديق عمل صالح، عقل كفايت نميكند؛ زيرا عقل فقط بخش محدودي از خوبيها و بديها را، آنهم به نحو كلي، ميتواند مشخص كند، اما بخش عمده خوبيها و بديها و جزئيات احكام كلي عقل را تنها وحي ميتواند تعيين كند و وحي در تعيين جزئيات، اطاعت از اوامر و نواهي رسول خدا را مطرح ميكند و رسول گرامي (ص) عترت طاهرين را عدل قرآن معرفي كرده است.
مرحوم علامه طباطبايي (ره) نيز در تعريف عمل صالح ميگويد: صلاحيت عمل هر چند در قرآن كريم بيان نشده كه چيست، وليكن آثاري كه براي آن ذكر كرده است، معناي آن را روشن ميسازد. از جمله آثاري كه براي آن معرفي كرده است، اين است كه عمل صالح، آن عملي است كه شايستگي براي درگاه خداي تعالي داشته باشد. اثر ديگر آن را اين دانسته است كه صلاحيت براي ثواب دادن در مقابلش دارد: «ثواب الله خير لمن آمن و عمل صالحاً» (قصص، 80). اثر ديگرش اين است كه عمل صالح كلمه «طيب» را به سوي خدا بالا ميبرد: «اليه يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه» (فاطر، 10). پس، از اين چند اثري كه به عمل صالح نسبت داده، فهميده ميشود كه صلاح عمل به معناي آمادگي و لياقت آن براي تلبس به لباس كرامت است. 18
رابطه ايمان و عمل صالح
بنابراين همان گونه كه از آيات قرآن و روايات مأثور استفاده ميشود، علاوه بر اقرار زباني و تصديق قلبي در ايمان، عمل صالح نيز بايد با آن همراه باشد، زيرا سعادت اخروي مرهون ايماني است كه با عمل صالح همراه باشد. بنابراين، ايمان بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ايمان، هيچ تأثيري در فلاح و رستگاري انسان ندارد. از اين رو سخن فرقه مرجئه كه در يك نظريه افراطي براي عمل صالح در حيات ديني و معنوي هيچ ارزشي قائل نيستند و صرف ايمان را در نجات انسان كافي ميدانند و سخن فرقه خوارج كه در نقطه مقابل و در جانب تفريط، ايمان را همان طاعات ميدانند و فاقد عمل (مرتكب گناه كبيره) را كافر ميخوانند و حكم به خلود مرتكب گناه كبيره در آتش ميكنند و همچنين سخن معتزله كه قائل به «منزله` بين المنزلتين» شدهاند و مؤمني را كه مرتكب گناه شود (مؤمن فاسق) نه مؤمن ميخوانند و نه كافر، برخلاف صريح آيات قرآن كريم است.
به هر حال لزوم انضمام عمل صالح به ايمان شرط پاداش است؛ يعني براي رسيدن به پاداش نيكو بايد حسن فاعلي و حسن فعلي در كنار هم قرار گيرد. همچنين اشتراط حسن فاعلي در كنار حسن فعلي، عدم كفايت صرف ايمان به تورات و انجيل و اعتقاد به موسي و عيسي است؛ زيرا كتب انبياي پيشين هم محرّف است و هم منسوخ. پس آنچه ميتواند معيار عمل صالح واقع شود، وحي ناسخ يعني قرآن كريم است.
ذكر اين نكته نيز لازم است كه دخالت عمل صالح در تأمين سعادت و استحقاق اجر الهي و امنيت از خوف و حزن، مانند تأثير ايمان و اعتقاد به اصول دين نيست، زيرا براي عمل صالح وقت معين و شرط خاص معتبر است، ليكن براي اصل ايمان به اصول دين و اعتقاد به عناصر محوري آن، زمان خاص يا مكان مخصوص لازم نيست. از اين رو، اگر مشركي توبه كند و مؤمن شود و قبل از انجام هر گونه عمل صالح بميرد، نزد خدا مأجور و از خطر معاد مأمون خواهد بود.
ايمان و عمل صالح در قرآن كريم
اول. آياتي كه به طور مطلق و بدون توجه به نوع مخاطب، ايمان و عمل صالح را شرط نجات و رستگاري برشمرده است، مانند آيات 25 و 82 سوره بقره، 23 سوره هود، 107 كهف، 14 و 23 حج، 60 مريم و آيات ديگر.
دوم. آياتي كه اهل كتاب را از آن جهت كه داراي ايمان حقيقي و عمل صالح بودهاند، در آخرت رستگار معرفي ميكند، مانند آيه 62 سوره بقره، 113 تا 115 آل عمران و 69 سوره مائده. مجموعه اين گونه آيات از لحاظ متعلق ايمان نيز به دو گروه تقسيم ميشوند:
1. آياتي كه ايمان را به صورت مطلق ذكر كرده است، مانند آيات 82 بقره، 148 انعام، 107 و 88 كهف، 70 فرقان، 67 قصص، 37 سبأ، 123 و 124 نساء، 23 هود، 57 عنكبوت و 40 غافر.
2. آياتي كه متعلق ايمان در آنها خدا، توحيد و رستاخيز است، مانند آيات 62 بقره، 69 مائده، 11 طلاق، 9 تغابن و 114 آلعمران.
ايمان اهل كتاب و مسئله نجات در قرآن كريم
حكيم متأله، آيتالله جوادي آملي، نيز در تفسير آيه ياد شده، ميفرمايد: «اسامي مكتبها و القاب و عناوين مكتبي به تنهايي اعتبار ندارد و ميزان سعادتمندي يا محروميت انسان از سعادت نيست. هيچ كس به صرف انتساب به ملت و مكتبي اهل نجات نيست و صاحبان ملل و نحل در برابر ميزان قسط و عدل الهي مساوياند، مگر پس از توزين و وضوح خضوع آنان در برابر ملت حق و با اعتقاد به اصول و تعبد به فروع آن. معيار و عامل سعادت انسان، ايمان و عمل صالح و برخورداري از حسن فاعلي و فعلي، يعني اعتقاد صائب و اعمال صالح است. ايمان واقعي (يعني ايمان كامل و جامع به تورات و انجيل و قرآن و انبياي گذشته و نبي حاضر، يعني حضرت ختمي مرتبت) مايه اجر الهي است. اهل كتاب كه به دين حق نگرويدهاند و بر اثر ابتلا به ثنويت يا تثليث، نپذيرفتن معاد حقيقي، عدم قبول رسالت خاتم پيامبران الهي و ارتكاب مناهي اسلام، فاقد كمالهاي چهارگانه توحيد، نبوت، معاد و عمل صالحاند، هرگز مصداق ذيل آيه مورد بحث نيستند. آنچه از ظاهر آيه برميآيد، اين است كه عامل نجات انسان در قيامت، اعتقاد به اصول دين و عمل به احكام آن است.
مؤمنان يهود، نصارا و صابئان، هر يك كه به خدا و قيامت ايمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند، اجر آنان نزد خدا محفوظ و از خوف و حزن هم مصوناند. عناوين و اسامي مكتبها ميزان سعادت نيست، بلكه تنها چيزي كه در سعادت انسان مؤثر است، ايمان به مبدا و معاد و عمل صالح است؛ عمل صالحي كه ميزان آن وحي است و طبعاً لازمه آن، ايمان به نبوت رسول خدا (ص) است. به اين صورت، ايمان به نبوت هر پيامبري نيز در كنار ايمان به مبدا و معاد مطرح خواهد شد.»
مصاديق ايمان و عمل صالح در قرآن
2. شفاعت
شفاعت به عنوان يكي از اسباب نجات انسان از عذاب دوزخ، در قرآن كريم و روايات معصومان مورد تأكيد فراوان قرار گرفته است. بنا به گفته علامه طباطبايي (ره)، اخبار دال بر وقوع شفاعت همگي بر اين مطلب دلالت دارند كه در روز قيامت افرادي گناهكار از اهل ايمان شفاعت ميشوند؛ يعني يا از دخول در آتش نجات مييابند و يا بعد از داخل شدن در آتش از آن بيرون ميشوند. از مجموع آيات شفاعت استفاده ميشود كساني كه در قيامت مشمول شفاعت قرار ميگيرند، عبارتند از گناهكاران ديندار و متدينان به دين حق و گناهكاراني كه خدا دينشان را پسنديده است. همچنين شفاعت در آخرين موقف از مواقف قيامت به كار ميرود و گناهكار با شفاعت مشمول آمرزش قرار ميگيرد و اصلاً داخل آتش نميشود و يا آنكه بعد از داخل شدن در آتش با شفاعت نجات مييابد. 20
3. توبه
توبه يكي از آموزههاي مهم و اساسي دين مبين اسلام و از عوامل مهم نجات و رستگاري است كه همواره مورد اهتمام قرآن كريم و تعاليم اهل بيت (ع) بوده است. توبه از مصاديق عمل صالح هم شمرده ميشود؛ ولي به سبب اهميت و جايگاه ويژه آن در رستگاري ابدي انسان و تأكيد متكلمان مسلمان بر اهميت آن، به عنوان يك مسئله مستقل مورد بحث قرار ميگيرد. آيات متعددي از قرآن كريم انسانها را به توبه از گناه و بازگشت به سوي خدا فراميخواند و در روايات متعددي نيز توبه به عنوان «آب حياتي» كه انسان را از هلاكت ابدي نجات ميدهد و به رستگاري ابدي ميرساند، معرفي شده است. تمام فرقههاي مسلمان بر اصل وجوب توبه بر هر شخص مسلماني اجماع دارند، اما اشاعره وجوب توبه را وجوب شرعي و اماميه و معتزله وجوب آن را وجوب عقلي ميدانند.
موانع نجات از ديدگاه اسلام
گناه و معصيت كه در واقع همان نافرماني از خداوند متعال است، مهمترين مانع نجات و بزرگترين عامل هلاكت و شقاوت و ورود به دوزخ به شمار ميرود. به بياني دقيقتر ميتوان گفت تمام اسباب دخول در دوزخ و حرمان از رحمت خداوند كريم، در تحت واژه «گناه» قرار ميگيرد.
قرآن كريم گناه و معصيت خداوند را مهمترين مانع نجات انسان و عامل سقوط او در عذاب معرفي ميكند و به تشريح مصاديق متعدد آن كه باعث عذاب اليم و خلود در دوزخ ميشود، ميپردازد. از ديدگاه اسلام گناهان به دو دسته گناهان صغيره و گناهان كبيره تقسيم ميشوند. خداوند در مورد گناهان صغيره وعده عفو و آمرزش داده، اما در مورد گناهان كبيره وعده آتش و عذاب داده و توبه از آنها را واجب شمرده است.
2. كفر و شرك و نفاق
اين سه به عنوان سرچشمه تمام گناهان و معاصي و رذايل نفساني مطرحاند. قرآن كريم وعده جاودانه بودن عذاب در مورد آنها را داده است و تمام مسلمانان بر خلود كفار و منافقان در جهنم، اجماع و اتفاق نظر دارند.
مقايسهاي اجمالي بين ديدگاه اسلام و مسيحيت
گرچه هر دو دين بر ايمان به خداي واحد و روز رستاخيز و مسئله نجاتبخشي بشر تأكيد ميكنند، در تبيين مسئله نجات داراي اختلافات و تفاوتهاي بسياري با يكديگرند كه به اختصار به آنها اشاره ميشود:
1. در حالي كه در مسيحيت، اساس و بنيان اين مسئله بر نجات از گناه و هلاكت ابدي قرار دارد و بر نوعي نجات اخلاقي تأكيد ميشود، در اسلام بر نجات از هرگونه شقاوت روحي و عذاب روحاني و جسماني كه پس از مرگ و در عالم برزخ و يا در قيامت و يا در هر دو بر انسان وارد ميشود، تأكيد ميگردد. بنابراين در مسيحيت بر نجات از اسارت گناه و قدرت مرگ تأكيد ميشود و در اسلام بر نجات از شقاوتهاي روحي و آلام و عذابهاي روحاني و جسماني عالم پس از مرگ.
2. در مسيحيت اعتقاد بر آن است كه قبل از آنكه بشر بخواهد يا بتواند كاري براي نجات خويش انجام دهد، خداوند به وسيله مرگ عيسي بر صليب، اين مهم را به انجام رسانده و از اين رو تمام پيروان عيسي از اسارت گناه و مرگ رها شده و نجات يافتهاند؛ اما از ديدگاه اسلام، هر كس خودش بايد با تمسك به قرآن كريم و اهل بيت پيامبر (ع) و با تلاش و كوشش خود و با انجام اعمال صالح و كسب فضايل اخلاقي و تهذيب نفس و پرهيز از گناه در طول حيات دنيوي به آن دست يابد. بنابراين از ديدگاه مسيحيت، نجات هماكنون براي پيروان عيسي حاصل و فراهم است؛ زيرا خداوند با فديه مسيح از انسان راضي گشته و نجات را به رايگان به او هديه نموده است؛ ولي در اسلام، نجات در گرو ايمان واقعي به اصول محوري دين حق و اعمال صالح است كه انسان حاصل آن را در عالم پس از مرگ خواهد ديد.
3. گرچه در هر دو دين بر مسئله ايمان به عنوان يكي از عوامل مهم نجات تأكيد شده است، در تفسير ايمان و تبيين اركان و متعلقات آن، تفاوتهاي بسياري در هر دو دين وجود دارد. در حالي كه در اسلام، علاوه بر اقرار زباني، تصديق قلبي به مبدا و معاد و نبوت نبي حاضر و وحي ناسخ از اركان ايمان است كه جهت نجات بايد با عمل صالح نيز همراه باشد. در مسيحيت مسائلي همچون فدا، تجسّد، تصليب و رستاخيز عيسي، از اركان ايمان مسيحي است كه همواره در انديشه فيلسوفان دين مسيحي نيز به شدت به چالش كشيده شده است.
4. در اسلام بر نقش عمل صالح كه گستره آن تمام اصول اعتقادي و فروع دين و كليه واجبات و محرمات شرعي و اخلاقي را در بر ميگيرد، در فلاح و رستگاري انسان تأكيد بسيار شده است، اما مسيحيت علاوه بر آنكه هيچ ارزشي براي «عمل» در نجات انسان قائل نيست، انسان را عاجزتر از آن ميداند كه بتواند براي نجات خويش كاري انجام دهد. از اين رو مسيحيان نجات را هديهاي مجاني از طرف خدا ميدانند؛ زيرا به اعتقاد آنان، خداوند قبلاً با مرگ عيسي بر صليب از بشريت راضي شده، خشنود ساختن مجدد او ديگر ضروري نيست. بنابراين، نكته مهم اين است كه در حالي كه در اسلام بر تأثير اساسي عمل به قوانين شريعت ناب در فلاح و رستگاري تأكيد بسيار ميگردد، مسيحيت شريعت و قوانين آن را از موانع مهم نجات انسان بر ميشمرد و با طرد شديد شريعت و قوانين آن، تأثير هرگونه عمل حتي اعمال اخلاقي را نيز در نجات انسان مردود ميداند.
5. يكي ديگر از عوامل نجات از نظر هر دو دين، مسئله توبه است. در اسلام توبه به معناي بازگشت به سوي خدا، همراه با ترك گناه و معصيت و پشيماني از انجام آن و عزم بر ترك آن است كه از سوي خود فرد انجام ميگيرد و سبب آمرزش گناهان از سوي خداوند ميگردد، ولي در مسيحيت توبه (و يا اعتراف) كه يكي از آيينهاي هفتگانه است، به دست كشيش انجام ميپذيرد؛ به اين معنا كه شخص گناهكار بايد نزد كشيش به گناه خود اعتراف كند تا كشيش او را عفو نمايد و گناهانش را بيامرزد.
6. در حالي كه هر دو دين بر گناه به عنوان مهمترين مانع نجات تأكيد ميكنند، ديدگاه هر دو دين در اين باره نيز بسيار با يكديگر متفاوت است.
در مسيحيت اساس مسئله نجات بر نجات از گناه و قدرت مرگ قرار گرفته است و نفي آزادي اراده و اختيار انسان در ترك گناه به خاطر تأثير گناه آدم و حوا در بهشت بر نسل او و اعتقاد به «گناه اوليه» و يا «گناه اصلي» از اصول بنيادين مبحث نجاتشناسي مسيحي است، ولي علاوه بر آنكه هيچ تبيين روشني از مسئله گناه و معصيت و تفاوت بين گناه صغيره و گناه كبيره در مسيحيت صورت نگرفته است، بعضي از دانشمندان مسيحي نيز مسئله «گناه اوليه و نخستين» را به چالش كشيده و نفي كردهاند. در اسلام با تأكيد بر آزادي اراده و اختيار انسان در انتخاب خير و شر و اينكه هر كس مسئول گناه خويش است، اصل مسئله گناه و تأثير مخرب آن بر روح و روان انسان به صورتي واضح تبيين گرديده و ريشه آن پيروي از شهوات و هواهاي نفساني و شيطاني دانسته شده است.
پينوشتها
1. اول پترس، باب 1، آيه 18-19.
2. هنري تيسن، الهيات مسيحي، ترجمه ط. ميكائيليان، تهران، حيات ابدي، ص193.
3. همان، ص219.
4. اول پترس، باب2، آيه24.
5. روميان، باب 6، آيه 6-7.
6. اول قرنتيان، باب 5، آيه 19.
7. روميان، باب 6، آيه 9.
8. روميان، باب 8، آيه 3.
9. هنري تيسن، همان، ص261.
10. براون رابرت مك آفي، روح آيين پروتستان، ترجمه فريبرز مجيدي، چاپ اول، تهران، نگاه معاصر، 1382، ص123.
11. روميان، باب5، آيه12.
12. روميان، باب5، آيه15-16.
13. ويليام ميلر، مسيحيت چيست؟، ترجمه كمال مشيري، چاپ پنجم، تهران، حيات ابدي، ص 51 و65.
14. روميان، باب 7، آيه 9-8
15. متي، باب 5، آيه 45.
16. ويليام هوردرن، راهنماي الهيات پروتستان، ترجمه طه طاووس ميكائيليان، چاپ اول، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1368، ص10.
17. غلاطيان، باب3، آيه10-11.
18. علامه سيدمحمدحسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج 1، ترجمه سيدمحمدباقر موسوي همداني، چاپ دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1363، ص 458.
19. علامه سيدمحمدحسين طباطبايي، پيشين، ص292.
20. علامه طباطبايي، پيشين، ص 277 (با تخليص).
/الف