مطالعه موفق با تمركز(قسمت سوم)
نويسنده: م. حورايي
علاقه
شخص اصرار مي كند: «من حافظه ندارم.» يا «حافظهام خيلي بد است، چون درس تاريخي را كه ديشب خوانده بودم اصلاً به خاطر نميآورم.» به زندگي همين شخص وارد ميشويم. متوجه ميشويم كه به فوتبال علاقه زيادي دارد. از او سؤالي در اين زمينه مي كنيم، سؤالاتي خيلي جزئي و حاشيه اي. ملاحظه ميكنيم كه او حتي شماره پيراهن بازيكنان، باشگاه آنها و نتايج دقيق مسابقات قبلي آنها را به خاطر دارد. چه حافظهي توانايي!
وقتي شما به موضوعي علاقه داشته باشيد، خود به خود بر آن متمركز مي شويد. بيشتر دقت ميكنيد و به راحتي به حافظه ميسپاريد و بعداً هم خيلي راحت به خاطر ميآوريد. اساساً تمركز حواس و حافظه لازم و ملزوم يكديگرند:
علاقهي بيشتر>> تمركز بيشتر >> مرور ذهني بيشتر >> به خاطر سپاري بهتر >> ياد آوري سريعتر
حلقه اول اين زنجير، علاقه است. تا علاقه نباشد، تمركز نيست و تا تمركز نباشد، حافظه نيست و تا حافظه نباشد، يادگيري و موفقيت تحصيلي نيست. پس مي بينيد كه اساس تمام موفقيتهاي تحصيلي و همين طور شغلي و موفقيتهاي ديگر علاقه است. علاقه، علاقه، علاقه = موفقيت، موفقيت، موفقيت. آن جا كه شما علاقه داريد، قطعاً موفقيت و پيشرفت داريد. همين شما كه از عدم تمركز حواس خود گله داريد، وقتي غرق ديدن يك فيلم مهيج يا تماشاي مسابقه ورزشي مورد علاقه خود يا بازي شطرنج يا خواندن يك رمان جالب يا حل جدول و يا مطالعه يك درس مورد علاقه خود هستيد، نسبت به سر و صدا، حضور ديگران يا عوامل حواس پرتي ديگري كه در محيط اطرافتان هست، هيچ واكنشي نشان نمي دهيد يعني: تمركزي عالي داريد.
وقتي شما به موضوعي علاقه داريد، دوست داريد درباره آن بيشتر بدانيد و ميل به فراگيري بيشتر باعث مي شود كه تمركز بهتري داشته باشيد. از طرفي هرچه بيشتر فرابگيريد و بيشتر بدانيد، علاقه شما به مطلب هم بيشتر مي شود و باز علاقه بيشتر، ميل فراگيري بيشتر و . . .
اما ما بايد درسهاي زيادي را مطالعه كنيم و در اين مطالعه تمركز حواس داشته باشيم تا بتوانيم ياد بگيريم و به خاطر بسپاريم و به موفقيت تحصيلي دست يابيم. طبيعتاً خيلي از اين درسها مورد علاقه ما نيستند. با آنها چه كار كنيم؟ مسلماً نمي توانيم مطالعه اين درسها را كنار بگذاريم و فقط درسهاي مورد علاقه را بخوانيم. تنها راه حل اين است: بايد به طريقي خودمان را به آن درسها علاقمند كنيم.
چگونه درس بخوانيم؟ اين سؤالي است كه اكنون مسلماً در ذهن شما ايجاد شده است. شما كه مجبوريد درسهايي را بخوانيد كه هيچ علاقه اي به آنها نداريد و واقعاً نمي دانيد كه با اين بي علاقگي و در نتيجه عدم تمركز و در نتيجه عدم يادگيري در آن درس چه كنيد. يكي به مثلثات علاقه ندارد، يكي به شيمي، يكي به فلسفه، يكي به زمين شناسي، يكي به تاريخ و . . .
به هرحال هر كس ممكن است از يك يا چند درس اصلاً خوشش نيايد اما در عين حال كه اين بي علاقگي را حس مي كند، ضرورت ايجاد علاقه را هم احساس مي نمايد. ما هم اكنون زمينه هاي بسيار مؤثري را براي ايجاد علاقه به شما معرفي مي كنيم.
اطلاعات اوليه
اهميت مطالعه قبل از ورود به كلاس
اطلاعات اوليه چگونه باشند؟
اول- اطلاعات اوليه بايد ساده باشند: اگر شما در ابتدا مطالب دشوار و سخت را جستجو كنيد و به آنها توجه نشان دهيد، به جاي علاقمند شدن به آنها از آنها بيزار مي شويد. اطلاعات اوليه بايد ساده ترين مطالب باشند.
دوم- اطلاعات اوليه بايد كم حجم باشند: با وجود آن كه اطلاعات اوليه فراواني در اختيار شماست كه همگي ساده اند، توصيه مي كنيم همه اين اطلاعات را يكجا نگيريد. يكي از اين اصول مهم يادگيري و قوانين پايه اي حافظه اين است: يادگيري تدريجي است. اگر شما 9 ساعت مطالعه مستمر جغرافي را در يك روز، به يك ساعت مطالعه در 9 روز تبديل كنيد و يا 18 ساعت مطالعه پشت سر هم در يك روز را به 6 ساعت مطالعه در 3 روز تقسيم كنيد، بازده فوق العاده بيشتري خواهيم داشت.
يادگيري يكباره مطالب، شما را زود خسته و بي علاقه ميكند. درست مثل آنكه بخواهيد در يك روز از صبح تا شب نيمي از كتاب را ياد بگيريد. اصل يادگيري تدريجي هم بر ايجاد علاقه استوار است. اطلاعات فراوان و يكباره به راحتي شما را از آن درس بيزار ميكند.
سوم- اطلاعات اوليه بايد به شكل خوبي ارائه شوند: انتقال اطلاعات اوليه به شكلي خوب و دوست داشتني، شوق شما را براي فراگيري بيشتر افزايش مي دهد. معلمي را به خاطر بياوريد كه مطالب را به زباني خوشايند به شما انتقال مي دهد و در همان روز اول آن چنان تأثيري بر شما مي گذارد كه شيفته آن درس ميشويد.
وقتي كه مشغول درس خواندن هستيد، مانند همان معلم مطالب را به شكلي زيبا براي خود بيان كنيد و در خود علاقه ايجاد كنيد، به خصوص در درسهايي كه معلم شما مطلب را خشك و جدي و نه چندان خوب ارائه ميدهد، حتماً از اين روش استفاده كنيد.
چهارم - به كاربردهاي علمي مطالب علمي فكر كنيد: كاربرد مطالب را در زندگي خود جستجو كنيد. قبل از آنكه به سراغ مفاهيم پيچيده اصطكاك برويد به اين فكر كنيد كه زمستانها در هواي سرد، دستان خود را به هم ميماليد تا گرم شوند.
قبل از اين كه مثلثات بخوانيد به اين فكر كنيد كه تمام حركات كشتيها روي اقيانوسها براساس نسبتهاي مثلثاتي انجام مي گيرد.
قبل از اين كه شيمي بخوانيد و واكنشهاي گرمازا و گرماگير را بفهميد به اين فكر كنيد كه اخيراً چيزي به نام بخاري جيبي اختراع شده است كه در زمستان دستهاي شما را گرم مي كند.
قبل از اين كه گرانيگاه و مركز ثقل چيزي را بياموزيد به اين فكر كنيد كه چرا برج معروف پيزا در ايتاليا با همه كج بودنش فرو نميريزد.
بعضي از مطالب هم كاربردهاي رفتاري دارند. ميتوانيم قبل از خواندن اين مطالب به اين كاربردهايشان فكر كنيم. مثلاً قبل از اين كه بخوانيم هفته دوم تا ششم زندگي جنيني مقارن با رشد سريع و اختصاصي شدن اندامها و دستگاههاي مختلف بدن است، به اين فكر كنيم كه سلامت يا عدم سلامت جسمي و رواني مادر و پدر چه تأثيري بر جنين دارد و رفتارهاي مناسب والدين و اطرافيان آنها چگونه ميتواند باشد.
قبل از اين كه قانون عمل و عكس العمل نيوتن را بخوانيم به اين فكر كنيم كه تمام اعمال ما به خود ما باز مي گردد و به قول شاعر: «هر چه كني به خود كني، گر همه نيك و بد كني».
قبل از اين كه قاعده «هوند» را در شيمي بخوانيم كه «تا زماني كه هر يك از اربيتالهاي هم انرژي، يك الكترون نگرفته باشد، هيچ يك از آنها پر نمي شود.» به اين فكر كنيم كه ما هم بايد در همه زمينه هاي زندگي به موازات هم پيشرفت كنيم.
رشد يك جانبه، قانون طبيعت نيست و به همين خاطر محكوم به شكست است. اگر در زمينه مالي داريم پيشرفت مي كنيم در زمينه معنوي هم بايد با همان سرعت به پيش رويم. اگر دزمينه علمي موفقيت كسب مي كنيم، بايد در عمل هم به همان اندازه موفق شويم. اگر در زندگي اجتماعي به مراتب عالي مي رسيم بايد در زندگي خصوصي هم خود را به همين مراتب عالي برسانيم. خلاصه آن كه اجازه ندهيم كه در يك زمينه از ساير زمينه ها عقب بيفتيم. درست مانند اتمهاي عناصر كه قاعده هوند را اجرا مي كنند و قبل از اين كه . . .
اگر كمي دقيق شويد، اگر ذهن خود را به كار بيندازيد به كاربرد تمامي علوم را در لحظه لحظه زندگي خود حس مي كنيد و هر چه بيشتر آميختگي دانش را با زندگي روزمره درك مي كنيد علاقمند تر و مشتاقتر مي شويد. در واقع دانش بشري از دقت كردن به زندگي ساده و طبيعي پديدار شده است.
اطلاعات اوليه مهمترين قانون علاقمندي است. نقش اطلاعات اوليه بسيار مهم است. وقتي كه شما به تماشاي مسابقه فوتبال مشغوليد، همين كه اطلاعات مختصري درباره آن داشته باشيد، مثلاً بدانيد كه خطا در محوطه 18 قدم، ضربه پنالتي را براي تيم مقابل به ارمغان مي آورد، با تمركز و علاقه بيشتري آن را دنبال مي كنيد تا مادربزرگ شما كه هيچ اطلاعات اوليه اي از فوتبال ندارد و تصور مي كند 22 نفر بيهوده به دنبال توپ از اين سو به آن سو مي دوند و مسلماً مادربزرگ شما خيلي متعجب مي شود وقتي شما را آنچنان غرق تماشا مي بيند كه از اطراف خود كاملاً بي خبر شدهايد.
يا وقتي كه شما بدانيد حركت هر كدام از مهره هاي شطرنج چگونه است و همين اطلاعات مختصر و اوليه را داشته باشيد، خيلي مشتاقتر و با دقت و تمركز بيشتر به بازي شطرنج نگاه مي كنيد تا كسي كه از شطرنج هيچ چيز نمي داند.
امروزه از اين روش براي علاقمند كردن افراد به موضوعات خاص استفاده ميكنند. مثلاً تصوير يك فوتباليست مشهور را داخل يك بسته آدامس ميگذارند و زير آن نامش را مينويسند. هيچ وقت سوابق ورزشي او را به صورت اطلاعيه در بسته آدامس نمي نويسند چرا كه همين قدر كافي است. به همين سادگي و كم حجمي و به خوشايندي شيريني آدامس كافي است كه شما خود به خود به هر خبري درباره او متمركز و حساس شويد.
دقت كنيد كه درسي كه الان قرار است بخوانيد چه اطلاعات اوليه اي از دروس قبل، از گفته هاي معلم و يا از صحبت دوستان يا از زندگي خودتان به شما كمك مي كند. در جستجوي يافتن اين اطلاعات اوليه و آموختن درس، با كمك آنها باشيد. اين همان چيزي است كه مي گويند در هر درس بايد از پايه قوي باشيد و دروس را اساسي بخوانيد. قبل از فراگيري انتگرال، مفهوم مشتق را دريابيد. قبل از آن كه حد را بفهميد نمي توانيد مشتق را درك كنيد و براي فهميدن حد بايد تصاعد هندسي را خوب ياد گرفته باشيد كه پايه آن هم تصاعد عددي است.
بعضيها وقتي مي خواهند درسي را بخوانند يكباره به سراغ فرمولها و حفظ آنها مي روند و چون كاري را از وسط شروع كرده اند و اطلاعات زمينه اي و پايه اي ندارند، درست و حسابي ياد نمي گيرند و بي علاقه و كلافه مي شوند. درست مثل اين كه شما بخواهيد يك سريال تلويزيوني را از قسمت دهم تماشا كنيد. تا كسي به شما توضيحاتي در مورد نُه قسمت گذشته ندهد (و البته ساده و مختصر و كم حجم) شما علاقه چنداني به تماشاي قسمت دهم پيدا نميكنيد.
پيش از مطالعه هر درس از اين به بعد، دانسته هاي قبلي خود را مرور كنيد. اطلاعات اوليه بگيريد و خود را علاقمند و متمركز سازيد.
دانستن قوانين
قانون ورزشها، قانون بازيها، قانون برقراري يك ارتباط مؤثر، مقررات اجتماعي و قانون كتاب را كشف كنيد.
قبل از شروع مطالعه كشف كنيد محوري كه مطالب كتاب حول آن دور مي زند چيست؟ اين كتاب بر چه موضوعي تأكيد مي كند؟ چه سبك و ساختاري دارد؟ چگونه مي خواهيد به من ياد بدهيد؟
يكي از موارد بسيار مهم كه شما معمولاً ناديده مي گيريد، قانون و روش مطالعه است. در خواندن هر كتاب و مطالعه نيز براي آن كه تمركز عالي پيدا كنيد و روش و قانوني وجود دارد كه آن را بعداً بررسي خواهيم كرد. اكنون فقط به اين نكته توجه كنيد كه براي يك مطالعه متمركز بايد به روش صحيح مطالعه كرد. اگر شما ندانيد قانون بازي واليبال چيست نمي توانيد آن را بازي كنيد. در مورد مطالعه هم همين طور است. ابتدا بايد روش مطالعه را فرا بگيريد.
زبان گرداني
"زبان گرداني" يعني بيان مطالب دشوار كتاب به زبان ساده و خوشايند خودتان.
با كتاب شوخي كنيد
در روان شناسي حافظه و يادگيري گفته مي شود: مطالبي كه بار هيجاني بيشتري دارند، بيشتر در حافظه مي مانند و بهتر به خاطر آورده مي شوند چرا كه هيجان، علاقه، تمركز، و ورود مطلب به حافظه را موجب مي شود. مثالي بزنيم: من به شما مي گويم: همسايه 18 سال قبلتان يادتان مي آيد؟ شما مي گوييد: نه. مي گويم: همان كه دو بچه كوچك داشت. مي گوييد: نه، به خاطر نمي آورم. مي گويم: همان كه پدرش فروشنده لباس بود و شما باز هم به خاطر نمي آوريد. مي گويم: همان كه خانه شان آتش گرفت. يك مرتبه همه چيز در ذهنتان زنده مي شود چرا كه آتش گرفتن، بار هيجاني مؤثري داشته است. اگرچه آتش گرفتن، يك هيجان منفي در شما ايجاد كرده بود، در هر حال هيجان انگيز بود و همين هيجان باعث شده بود كه شما خاطره آن را به خوبي به خاطر بسپاريد.
با كتاب خود شوخي كنيد. مثالهايي مهيج، شادي آفرين و حتي خنده دار بزنيد. اين موضوع به علاقه و تمركز شما كمك زيادي مي كند. بعد از اين كه خوانديد الكترون در سيم حركت مي كند و به مقاومتي مثل لامپ برخورد مي كند و لامپ را روشن مي نمايد، به زبان خودتان بگوييد: موتور سوار (الكترون) در خياباني خلوت (سيم) به سرعت حركت مي كند كه ناگهان به ديواري (مقاومت) برخورد مي كند و آن وقت احساس مي كند كه پروانه ها دور سرش مي چرخند (روشن مي شود).
هرچه مي توانيد به سخت ترين مطالب كتاب بار هيجاني مثبت بدهيد و آن را بخوانيد. وقتي كه سديم روي آب شناور است، به شدت حل مي شود و اگر كبريتي بزنيم، بالاي آن شعله ور مي شود. تصور كنيد اگر كسي در حال آب خوردن باشد و سديمي در آب بيندازيم و به آن كبريت بزنيم، سبيلهايش مي سوزد. اگر بخواهيد مي توانيد با زبان خوشايند خودتان با تمام مفاهيم كتاب شوخي كنيد. اگر در بحث گشتاور مثالي از الاكلنگ مي آورند فقط به خاطر آن است كه بازي مهيج الاكلنگ، گشتاور را در ذهن شما وارد كند. شما بايد زرنگي كنيد و مثالي مهيج بزنيد.
با كتاب آنچنان شاد و مهيج برخورد كنيد كه گويي به دوست داشتني ترين دوست خود رسيده ايد.
توجه به لذتهاي نهايي، نه دشواري مسير
همين تمرينات تمركز را در نظر بگيريد. ممكن است در ابتدا برايتان خيلي مشكل باشد ولي به تدريج كه جلوتر مي رويد، تمرينات، ساده تر و قابل قبول تر مي شود. براي ميل پيدا كردن به انجام هر كار، بايد به لذتهاي پايان كار توجه كنيد و به هيچ عنوان به دشواريهاي مسير فكر نكنيد.
اگر بايد روزي بيست صفحه مطالعه كنيد، فكر خود را به رنج روزي بيست صفحه مطالعه متمركز نكنيد. بلكه به لذتهاي نهايي كه نصيبتان مي شود توجه كنيد. آنچه شما را به تلاش پيگير و مستمر وا مي دارد، ميل به جذب لذتهاست. كساني از كوه بالا مي روند و قله را فتح مي كنند كه لذت رسيدن به قله را در ذهن مي پرورانند. اين افراد در طول مسير هرگز به دشواري راه نمي انديشند بلكه خود را در آن بالا مجسم مي كنند و به اين فكر مي كنند كه از آن بالا همه چيز زيباست. همين شوق ذهني باعث مي شود كه آنها به راحتي، دشواري مسير را بپذيرند و پيش بروند. حال آنكه اگر آنان تمام ذهنشان را معطوف به دشواري مسير مي كردند و مدام به اين فكر مي كردند كه چقدر تا پايان راه باقي است، اين رنج كه در ذهنشان مجسم مي شد، به سرعت آنها را خسته مي ساخت.
همين كه فكر خود را بر اين متمركز كنيد كه در پايان امتحانات چه نمرات درخشاني مي گيريد و به لذت شكوه آن لحظه فكر كنيد، اين قدرت را پيدا مي كنيد كه سختيهايي را كه از ساعتها مطالعه و درس خواندن متحمل مي شويد، به راحتي پشت سر بگذاريد.
مدام در ذهن خود موفقيتهاي نهايي را مجسم كنيد. همچون ورزشكاري كه به شوق لذتِ داشتن بدني ورزيده و جسمي آماده در پايان كار، رنج زود بيدار شدن و سختي تمرينات را متحمل مي شود. يادتان باشد هميشه اين توجه به لذتهاست كه تمركز و علاقه ايجاد مي كند.
اشتباه در برنامه ريزي
تعيين هدف
همه اين اهداف مشخص، جزيي و روشن هستند و به ذهن، برنامه مي دهند. اشخاصي كه قبل از مطالعه با طرح پرسشهايي براي خود، ذهنشان را مشتاق و جستجوگر مي كنند. در تمام لحظات مطالعه به دنبال جواب هستند و اين هدفمندي ذهن باعث مي شود كه به راحتي تمركز حواس داشته باشيد. بايد هميشه به خاطر داشته باشيد كه هر روز فقط برنامه همان روز را دنبال كنيد. هنگامي كه شما در جستجوي يك هدف هستيد، به اهداف ديگر نيز دست پيدا مي كنيد.
شايد خيلي از شما نگران باشيد كه اگر با يك هدف مشخص و جزيي پيش برويد، از مطالب ديگر كه بايد ياد بگيريد، باز بمانيد. اما چنين اتفاقي نمي افتد. شما چند سؤال طرح مي كنيد تا ذهن خود را مشتاق و جستجوگر و متمركز كنيد. اهداف ديگر، خود به خود جذب شما مي شود.
هدفدار بودن ذهن، هنگام مطالعه خيلي مهم است. آن قدر كه ما مي گوييم: يا مطالعه نكنيد يا قبل از آن براي ايجاد تمركز حواس در مطالعه، هدف خود را تعيين كنيد.
منبع: شبكهي آموزش
/س