سرّ جان

كه گويم راز دل را كس مرا همراز نيست از چه جويــــم سِرّ جان را دربه رويم باز نيست نـــاز كن تا مى‏توانى، غمزه كن تا مى‏شود دردمنـــــــــدى را نديدم عــاشق ايـن ناز نيست حلقـــــه صــــوفى و دير راهبم هرگز مجوى مــــــــــــرغ بــال و پر زده با زاغ هم‏پرواز نيست اهل دل عـــــــاجز زگفتار است با اهل خرد
يکشنبه، 27 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سرّ جان
سرّ جان
سرّ جان





كه گويم راز دل را كس مرا همراز نيست
از چه جويــــم سِرّ جان را دربه رويم باز نيست
نـــاز كن تا مى‏توانى، غمزه كن تا مى‏شود
دردمنـــــــــدى را نديدم عــاشق ايـن ناز نيست
حلقـــــه صــــوفى و دير راهبم هرگز مجوى
مــــــــــــرغ بــال و پر زده با زاغ هم‏پرواز نيست
اهل دل عـــــــاجز زگفتار است با اهل خرد
بــــــى‏زبان بـا بى‏دلان ،هرگز سخن پرداز نيست
سر بده در راه جانان، جان به كف سرباز باش
آنكـه سر در كــــــــوى دلبر نفكند، سرباز نيست
عشق جانان، ريشه دارد در دل از روز اَلَست
عشــــق را انجــــــام نبــود، چون ورا آغاز نيست
اين پريشان حالــى از جام « بلى» نوشيده ام
ايـــن «بلــى» تا وصل دلبر، بى بلا دمساز نيست

حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه)
منبع: www.imam-khomeini-isf.com




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.