مترجم: فضلالله نیکآیین
حدود 2 قرن پس از سقوط پادشاهی اسرائیل که در بتپرستی و اصرار در گناهکاری فرو رفته بود و پس از آنکه همهی افراد اسباط دهگانه به آشور تبعید شدند، کلدانیها معبد باشکوه سلیمان را با خاک یکسان کردند و گروههایی از قبایل یهودا و بنیامین که از قتلعام جان سالم بدر برده بودند، به بابل منتقل شدند. (1) پس از هفتاد سال اسارت در بابل به یهودیان اجازه داده شد که به موطن خود بازگردند و کورش، پادشاه پارسیان برای بازسازی شهر و هیکل (معبد) تخریب شدهی یهود، اختیارات لازم به آنان اعطا کرد. هنگامی که بنیاد خانهی جدید خدا گذارده میشد، فریاد شادی جوانان قوم یهود به آسمان میرفت و پیرمردان و پیرزنان که شکوه و جلال معبد قبلی سلیمان را به چشم دیده بودند، به تلخی میگریستند. در چنین لحظهی روحانیِ تکان دهندهای بود که خداوند قادر متعال، خدمتگزار خود، حَگّی نبی را بر آنان فرستاد تا این پیام تسکین بخش را به آن جماعت مغموم ابلاغ کند:
«خداوند لشگرها (2) میفرماید که تمامی ملل (طوائف) را تکان خواهم داد و حِمَدَهی همهی ملّتها خواهد آمد و من این خانه را مملوّ از جلال خواهم کرد. خداوند لشگرها میفرماید که نقره از آن من است و طلا از آن من است. خداوند لشگرها می فرماید که:
خانهی آخرین من از خانهی اوّلین من جلال و عزّت عظیمتری خواهد داشت و خداوند لشگرها میفرماید که در این مکان به شما شالوم خواهم بخشید.»
(حَکی نبی، فصل 2، آیهی 7)
آیههای فوقالذکر را از روی یک نسخهی آرامی کتب مقدسه ترجمه کردهام ولی اکنون برای مقایسه به یک نسخهی انگلیسی توراة و انجیل روی میآوریم. در اینجا ملاحظه میکنیم که کلمات عبری حَمِدَه و شالوم را به ترتیب به desire (آرزو، میل و ...) و Peace (صلح، آشتی و ...) ترجمه کردهاند.
مفسران یهودی و عیسوی همگی اهمیّت فوقالعادهای برای وعدههای دوگانهی مذکور در این پیشگویی پیامبر بنیاسرائیل، قائل شدهاند. هر دو گروه کلمهی حَمِدَه را نوعی پیشگویی مبنی بر آمدن یک «مسیحا» دانستهاند. در واقع نیز نظر هر دو گروه درست است زیرا پیشگویی شگفتانگیز مذکور در چارچوب فرمول توراتی سوگند خوردن خداوند مطرح است که در آن جملهی «خداوند لشکرها میفرماید» چهاربار تکرار میشود. حال اگر در این پیشگویی کلمات حمده و شالوم را بمعانی تجریدی آنها مانند «آرزو و میل» و «صلح و آشتی» بگیریم، در آنصورت پیشگویی شگفتانگیز مذکور صرفاً به یک نوع میل و آرزوی کلّی نامفهوم تبدیل میشود. امّا اگر قرار باشد که پیشگویی الهی مذکور را جدّی تلقّی کنیم، باید کلمهی حَمِدَه را به صورت اسم ذات یعنی یک شخص معیّن با واقعیّت مشخص در نظر آوریم و شالوم را نیز نه فقط یک شرط کلی بلکه یک نیروی واقعی و زنده و فعّال و یک دین مطلقاً مستقر بدانیم. و بنابراین اگر پیشگویی یک پیغمبر خدا را به حدود یک کلیبافی بیمعنی تنزّل ندهیم، عقلاً و منطقاً باید اعتراف کرد که پیشگویی مذکور در شخص احمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و در استقرار اسلام به حقیقت پیوسته است.
و امّا قبل از آنکه تحقّق پیشگویی مذکور را به اثبات رسانیم، باید اطلاعاتی هر چند مختصر دربارهی ریشهشناسی کلمات دوگانه مهم مذکور در این پیشگویی در اختیار خواننده قرار دهیم:
الف) حَمِدَه. اصلی عبری جملهی حاوی این کلمه چنین است: «وَیِوُوحِمدَث کُل هَگوئیم» که ترجمهی تحتاللفظی آن چنین میشود: «و خواهد آمد حِمَدَیِ تمام ملل.» صدای «h» نهائی در هر دو زبان عبری و عربی در حالت مالکیت به ترتیب به «ث» و «ة / ت» تبدیل میشود. این کلمه از یک ریشهی قدیمی عبری – و دقیقتر بگوییم آرامی – بصورت ḥmd (که معمولاً حِمِد تلفظ میشود) مشتق گردیده است. در زبان عبری معنای معمول حِمِد «شهوت، اشتها، آروز و میل و اشتیاق شدید و طمع» است. نهمین فرمان از «ده فرمان» حضرت موسی (علیهالسلام) از اینقرار است:
«لُو تَحمُد ایش رِئِیخَه»
یعنی: «طمع مکن در زن همسایهات»
در زبان عربی فعل حَمَد از همان ریشهی سامی hmd به معنای «ستایش کردن» آمده است و البته چه چیزی میتواند ستودهتر و متعالیتر از آن چیزی باشد که به شدیدترین وجه مورد آرزو و طلب و اشتیاق و خواهش است؟ بهرحال، صرفنظر از آنکه کدامیک از معانی را بپذیریم، در اینکه احمد، شکل عربی حِمَدَه در زبان عربی است، جای کوچکترین تردیدی نیست. قرآن کریم میفرماید که عیسی (علیهالسلام) به بنیاسرائیل بشارت داد که «پیغامبری بنام احمد از جانب خداوند خواهد آمد» (3). در انجیل یوحنّا که به زبان یونانی نوشته شده، بجای حِمَدَه از کلمهی Paracletos (فارقلیط) استفاده شده که یک کلمهی ترکیبی ساختگی در ادبیات کلاسیک یونان است و بآسانی میتوان حدس زد که در اصل این کلمه در ترجمههای اوّلیه به زبان یونانی Periclytos (فِریقلیِط) بوده که دقیقاً به معنای «بس ستوده، برگزیده و متعالی» و معادل حِمَدَه یا حمیدَه در زبان آرامی است و مسلماً همان کلمهای است که عیسی (علیهالسلام) بر زبان آورده است. امّا چون تاکنون انجیلی به زبان مادری عیسی (علیهالسلام) بدست نیامده، ناگزیر باید این نکته را به اثبات رساند و تحریف کنندگان را رسوا کرد.
ب) در مورد ریشهشناسی و اهمیّت و برجستگی کلمات شالوم، شلامَه و اشکال عربی آن یعنی سلام و اسلام، نیازی نیست که خواننده را با بحثهای مفصّل زبانشناختی خسته کنیم زیرا همهی زبانشناسان و کارشناسان زبانهای سامی میدانند که شالوم و اسلام هر دو از یک ریشهی واحد مشتق شده و هر دو به معنای «صلح، تسلیم و رضامندی» است.
اکنون که توضیح مختصری پیرامون ریشهی لغات مذکور در اختیار خواننده قرار دادهایم، باید پیشگویی حَگّی نبی را مجدداً مورد بررسی قرار داد. برای کمک به درک بهتر و عمیقتر مسأله، پیشگویی دیگری را از آخرین کتاب توارة که بنام مَلاکی (مَلاخی) نبّی است، نقل میکنیم.
«بهوش باشید که رسول خدا را خواهیم فرستاد و او راه را در برابرم آماده خواهد ساخت، او ناگهان به هیکل (ابنمعبد) خواهد آمد؛ سَروری است که آرزویش را دارید و رسول میثاق است که از او شادمان خواهید شدی. خداوند لشگرها میفرماید که بدانید که او میآید.» (4)
(فصل 3، آیه 1)
و اکنون این پیشگوییها و الهامات ظاهراً اسرارآمیز را با خرد نهفته در آیات مقدّسه قرآن مقایسه کنید:
«پاک و منزّه است خدائی که شبی بندهی خود (محمد صلی الله علیه و آله و سلم) را از مسجد حرام به مسجد اقصی که پیرامونش را مبارک و پرنعمت ساخت، سیر داد.» (5)
این اسناد دو گانهی مندرج در توراة نشان میدهد که منظور از شخصی که ناگهان به معبد خواهد آمد محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) نه عیسی (علیهالسلام) و استدلالی که ذیلاً خواهیم آورد، باید برای هر ناظر بیطرف کاملاً قانع کننده باشد:
1) قرابت و رابطه میان دو واژهی چهار حرفی حِمَدَه و احمد و شناسایی ریشهی ḥmd که هر دو کلمه از آن مشتق شدهاند، کوچکترین تردیدی باقی نمیگذارد که موضوع جملهی «... و حِمَدَهی تمام ملّتها خواهد آمد» کسی جز احمد یعنی محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) نیست. از سوی دیگر کوچکترین رابطه و شباهتی میان حِمَدَه و اسماء مختلف عیسی، مسیح، نجات دهنده و غیره نیست و حتّی یک حرف صامت از کلمهی حمده در هیچیک از اسماء مذکور بچشم نمیخورد.
2) حتّی اگر گفته شود که حِمَدَهی عبری یک اسم معنی و به معنای «آرزو، صلح، ستایش، مرغوبیّت و ...» است، باز هم بحث در جهت استدلال ما حرکت خواهد کرد زیرا کلمهی عبری مذکور از لحاظ معنائی نیز مشابه و در واقع مترادف کلمه عربی حَمد است. بنابراین از هر دو زاویهی ریشهشناسی یا معناشناسی که کلمهی مذکور را در نظر بگیریم، رابطهی مطلق آن با کلمات احمد و محمّد اثبات میشود و نیز فقدان ارتباط آن با عیسی یا مسیح. اگر قدّیس ژِرُم (6) و قبل از او مترجمین نسخهی بطلمیوسی توراة (7)، همان کلمهی اصلی حِمَدَه را حفظ کرده بودند و بجای آن کلمهی لاتینی Cupiditas یا کلمهی یونانی Euthymia را قرار نداده بودند، باحتمال زیاد مترجمین جمیزشاه انگلیسی نیز همان کلمه اصلی حِمَدَه را در نسخه باصطلاح معتبر خود (8) حفظ میکردند و «انجمن بریتانیایی و خارجی کتاب مقدّس» (9) نیز در ترجمهی توراة و انجیل به دیگر زبانهای جهان از سرمشق آنها پیروی مینمود.
3) طبق پیشگویی مَلاکی نبی، معبدِ زُرُبّابِل (10)، میبایستی از معبد سلیمان شکوه و جلال بیشتری داشته باشد زیرا آن رسول با پیغامبر که به صفت Adonai یعنی «سرور، آقا یا سیّد» پیامبران دیگر مزیّن است، ناگهان به این معبد سفر خواهد کرد، عیناً بهمان صورت مذکور در قرآن که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در سفر شبانهی اعجازآمیز خود (معراج) از آن بازدید کرد. هرودیای کبیر (11) معبد زُرُبّابل را تعمیر یا تجدید ساختمان کرد. و عیسی (علیهالسلام) در دوران زندگی خود کراراً به این معبد رفته و با حضور مقدّس خود بدان شرف و افتخار بیشتر بخشیده بود و اصولاً در گذشته نیز همواره حضور پیامبران مختلف خداوند در این معبد بر شأن و جلال این مکان مقدّس میافزود. بنابراین هیچگونه عامل «ناگهانی بودن» در رفت و آمدهای مکرّر عیسی (علیهالسلام) به این معبد وجود ندارد. دست کم باید به این نکتهی کوچک اعتراف کرد که در اناجیل مختلف ضمن شرح و توصیف بازدیدهای عیسی (علیهالسلام) از این معبد و تعلیم دادن دیگران در آن، کوچکترین ادّعائی مبنی بر آنکه عیسی (علیهالسلام) در این ملاقاتها توانست حتّی یکنفر را پیرو نظرات خود سازد، وجود ندارد. در واقع همهی گزارشها حاکی از آن است که کلیهی بازدیدهای عیسی (علیهالسلام) از معبد، به بحث و جدل و دادو فریاد با کاهنان و فریسیان و کاتبان ختم شده است و نیز باید افزود که عیسی (علیهالسلام) نه تنها باعث استقرار صلح در این معبد یا در جهان نشد (چنانکه در اناجیل متّی، باب 24، مرقس، باب 13 و لوقا، باب 21 مذکور است) بلکه حتّی پیشگویی کرد که این معبد تخریب و نابود خواهد شد (انجیل متّی باب 34 و غیره) و این حادثه 40 سال بعد بدست لژیونهای وحشی روم همزمان با پراکنده کردن نهائی یهودیان در سراسر جهان به تحقّق پیوست.
4) احمد (محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم))، چنانکه قرآن میفرماید در جریان سفر شبانهی خود از محلّ مقدّس این معبد تخریب شده بازدید کرد و در آنجا طبق سنّت مقدّس خود، در حضور همهی پیامبران به نماز و ستایش خداوند متعال پرداخت و در آن لحظه بود که الله «محیط این معبد را متبرک ساخت» و «آیات و اسرار غیب خود را» به خاتم پیغمبران آشکار کرد. وقتی موسی (علیهالسلام) و الیاس توانسته باشند تغییر هیئت دهند و جسماً در قلل جبال حضور پیدا کنند، بدیهی است که آنان و هزاران پیامبر دیگر میتوانستهاند در محیط معبد در بیتالمقدّس حضور یابند. در جریان همین «آمدن ناگهانی» محمّد به «معبد خدا» (صحیفهی ملاخی نبی، فصل 3، آیه 1) بود که خداوند آن را «مملو از شکوه و جلال» ساخت. (حگّی نبی، باب 2).
به عقیدهی این ذرّهی بیمقدار، فقط همین واقعیّت که آمنه بیوهی عبدالله برای نخستینبار در تاریخ بشریّت، صفت احمد را بعنوان اسم خاصّ بکار میبرد و فرزند یتیم خود را احمد مینامد، بزرگترین پدیدهی اعجازآمیز در اثبات اسلام است.
پینوشتها:
1.حَگی نبی، فصل 2، آیهی 7.
2.یَهُوَه صبائوث.
3.قرآن، س 61، آیه 6:
«وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ...». – م.
4.کتاب ملاکی نبی، فصل 3، آیهی 1.
5.قرآن، س 17، آ.ا:
«سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا». – م.
6.مترجم کتاب مقدس به زبان لاتین. – م.
7.ترجمهی یونانی توراة که بدست 70 تن از مترجمین مذهبی در دوران حکومت بطلمیوس انجام گرفت و در زبانهای اروپایی نسخهی Septuagint (نسخهی هفتاد مترجم) نامیده میشود. – م.
8.The Authorized king James Version
9.British a Foreign Bible Society
10.Zorobabel یا Zerubbabel از رهبران و سرداران بنیاسرائیل (صحف عذراء، حگی و زکریا). – م.
11.Herod یا هرودیس.
بنیامین، داود؛ (1361)، محمد (ص) در تورات و انجیل، ترجمهی فضلالله نیکآیین، نشر نو، چاپ اول.