ارتباطات واگرا و همگرا

در دنياي امروز، گذشته از آموزش و مهارت هاي حرفه اي و شغلي، مشاغل بسياري هست که فرد، به واسطه ي ارتباط مستقيم و فراگير با ديگران، نياز به آموزش ارتباط و الگوهاي ارتباطي دارد. يک معلم، پزشک و يا مدير، معمولا در محيط کاري با افراد بسياري در ارتباط است. البته اين ارتباط فقط به محيط کاري محدود نمي شود؛ هر فرد چه در محيط کار و چه در خانه و چه در کوچه و بازار، در حال ارتباط با ديگران است. البته بايد گفت که گستره ي ارتباط، بسيار وسيع است؛ از يک
چهارشنبه، 30 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ارتباطات واگرا و همگرا
ارتباطات واگرا و همگرا
ارتباطات واگرا و همگرا

نويسنده: رضا مهکام

در دنياي امروز، گذشته از آموزش و مهارت هاي حرفه اي و شغلي، مشاغل بسياري هست که فرد، به واسطه ي ارتباط مستقيم و فراگير با ديگران، نياز به آموزش ارتباط و الگوهاي ارتباطي دارد. يک معلم، پزشک و يا مدير، معمولا در محيط کاري با افراد بسياري در ارتباط است. البته اين ارتباط فقط به محيط کاري محدود نمي شود؛ هر فرد چه در محيط کار و چه در خانه و چه در کوچه و بازار، در حال ارتباط با ديگران است. البته بايد گفت که گستره ي ارتباط، بسيار وسيع است؛ از يک اشاره ي ابرو تا برخوردهاي بسيار جدي و گفتگوهاي طولاني را مي توان درچارچوب ارتباط گنجاند.
اما آنچه مهم است چگونگي اين ارتباط است. ارتباطي که نه تنها در ديگران تأثير مي گذارد بلکه بازخوردي به درون نيز دارد؛ چرا که هر ارتباط، دو بعد بيروني و دروني دارد. همان طور که ارتباط با ديگران مي تواند سازنده يا مخرب باشد، اين ارتباط مي تواند همان اثر سازنده يا تخريبگر را در درون خود فرد نيز بگذارد.
هر ارتباطي را مي توان از چند زاويه ي متفاوت، بررسي نمود؛ اما آنچه در اين مبحث، مورد برسي قرار خواهد گرفت تقسيم رفتار ارتباطي به واگرا و همگرا است.

الف) ارتباط واگرا

اين ارتباط، معمولا همراه خشونت، تندي و پرخاشگري و برخورد خشن و تخريبگرانه ي فرد با ديگران است. که از آن به رفتار «جنگ و گريز» هم نام مي برند. رفتارهايي مانند غرولند کردن، طعنه زدن، سر به سر گذاشتن، فرياد کشيدن، قهر کردن، اخم نمودن و... را مي توان نمونه هايي از ارتباط خشن و واگرا به حساب آورد که در زندگي روزمره در- بسياري از افراد، ديده مي شود.
آنچه تاکنون گفته شد مطالبي بود که شايد عده اي از خواننده ها از آن، کم و بيش اطلاع داشته اند؛ اما براي اين که بتوانيم در ارتباط خود با ديگران، بهترين الگو را برگزينيم و دچار اشتباه نشويم، مناسب است انواع رفتارهاي واگرا و همگرا را بشناسيم و به ويژگي هاي آنها پي ببريم.
در برخورد با رفتارهاي جنگ و گريز، اولين سؤالي که در ذهن هر بيننده ايجاد مي شود اين است که: «ريشه ي اين رفتارها کجاست؟» که البته شايد تعداد زيادي به سرعت جواب دهند: از احساس خشم وعصبانيت، کاملا درست است. ريشه ي رفتار واگرا را بايد در احساس خشم و غضب، جستجو کرد.

تعريف خشم

خشم، يک واکنش احساسي خود به خود در برخورد با تهديدي حقيقي يا خيالي است که انرژي و نيز انگيزه اي براي از ميان برداشتن آن تهديد، ايجاد مي کند و در اين ميان، هر چه تهديد بزرگ تر باشد ميزان برانگيختگي نيز بيشتر مي شود و انگيزه ي از ميان برداشتن آن، افزايش مي يابد.
شايد براي بعضي از افراد، اين توهم پيش بيايد که پس خشم به طور کلي، مذموم و ناپسند است. در جواب بايد گفت که خشم، همه جا بد نيست، بلکه خشم مي تواند در جايي مناسب باشد و در جايي ديگر نامناسب. ويژگي هاي هر مورد عبارت اند از:

1. خشم به جا

خشم به جا داراي سه ويژگي است: الف) يک تهديد واقعي در کار باشد؛ ب) ميزان خشم شما متناسب با شدت تهديد باشد؛ ج) اقدامات بعدي شما با کمترين آسيبي که متوجه خودتان و ديگران بکند، از شدت تهديد بکاهد.

2. خشم نابجا

اين نوع خشم هم داراي دو ويژگي است: الف) بي آن که دليل منطقي اي در کار باشد عصباني شويد؛ ب) شدت خشم و واکنش شما با حادثه ي اتفاق افتاده، تناسب نداشته باشد.
با توجه به ويژگي خشم، نابه جا و به جا بايد گفت خشم، يک مکانيزم طبيعي بدن است و براي دفاع از خود و هنگامي که منافع فرد در معرض تهديد قرار گيرد، بروز مي کند؛ اما آنچه مهم است، شناسايي حادثه و تهديد واقعي است و همچنين کنترل و مهار خشمي است که به واسطه ي آن به وجود مي آيد.

انديشه هاي خشم برانگيز

هنگامي که اتفاقي رخ مي دهد در ارگانيزم انسان، يک فرايند سه گانه روي مي دهد: فکر، احساس، واکنش (عمل). البته فاصله ي اين سه وهله، آن قدر کوتاه و سريع است که عملا يک فرايند به حساب مي آيد؛ اما به طور تفکيکي، در مورد آن اتفاق، ابتدا فکر و تفسير مي کنيم سپس از اين تفکر، احساسي به ما دست مي دهد که براساس آن احساس، واکنشي از ما سر مي زند؛ بنابراين، زيربناي تمام اعمال، فکر است. حال بايد ديد کدام فکر و انديشه ي غلط مي تواند احساس خشم نابه جا را به وجودآورد. از ميان انديشه هاي خشم برانگيز، به سه مورد مهم در اين فرصت اشاره مي شود.

1. انديشه ي تعميم مبالغه آميز

تصميم به ايده اي اطلاق مي شود که کاربردي فراگير پيدا مي کند. در بسياري از موارد، تصميمي که از سوي ما صورت مي گيرد تصميمي بسيار افراطي و مبالغه آميز است. تبديل راهنمايي هاي مفيد زندگي، به قوانين سخت و بي انعطاف، شکل شايع تصميم مبالغه آميز است. به نمونه هاي زير توجه کنيد:
مؤدب بودن، چيز خوبي است. (تصميم:) من بايد هميشه مؤدب باشم.
اگر سر وقت، حاضر باشي موفق مي شوي. (تصميم:) هرگز نمي توانم دير کنم.

2. انديشه ي همه يا هيچ

تفکر همه يا هيچ ارزيابي حوادث و کيفيات شخصي به شکل سياه وسفيد است. اين تفکر، معمولا مبتني بر قوانين بايري هست که تحت تأثير آن، همه چيز، مطلق ديده مي شود و اين در حالي است که شرايط زندگي واقعي، صددرصد خوب يا صددرصد بد نيست.

3. انديشه ي درشت نمايي و ريز نمايي

درشت نمايي که گاه به آن، فاجعه آميز ديدن امور گفته مي شود، بيان مبالغه آميز يک مسئله ي ساده و دادن ابعاد بسيار جدي به آن است و ريز نمايي هم نکته قابل درشت نمايي است؛ يعني اهميت يک مسئله را دست کم گرفتن يا آن را به حداقل رساندن.

انواع خشم

خشم نا به جا نيز انواع گوناگوني دارد. در واقع، خشم به صورت هاي متعددي بروز مي کند که به اختصار، با هر کدام آشنا مي شويم.
يک. خشم هاي پوشيده
خشم، هنگامي پوشيده ناميده مي شود که شخصي نداند دچار خشم است و يا واقعا آن را کم اهميت تلقي کند. اين نوع ازخشم نيز خود به سه قسم تقسيم مي شود:
الف. دوري از خشم: سرپوش آن به قدري محکم است که خشم، به زحمت از آن به خارج نفوذ مي کند. اين افراد مي ترسند به واسطه ي خشم، دچار حالت هايي شوند که دوست ندارند؛ حالت هايي مثل: طرد شدن، از دست دادن اختيار، تنبيه، باقي ماندن بر حالت خشم و احساس گناه.
ب. خشم رياکارانه: اين افراد، خشم خود را در پشت نقابي از گيجي، پشت گوش انداختن و يا تنبلي، پنهان مي کنند. آنها را نمي توان به پرخاشگري متهم کرد؛ مانند کارمندي که به رئيس خود قول مي دهد که پرونده ها را تا آخر وقت تمام کند؛ اما کمي به آخر وقت مانده، به بهانه اي شرکت را ترک مي کند و عملا خشم خود از رئيس را با سرباز زدن از کار، نشان مي دهد.
ج.خشم همراه با بدگماني: افراد بدگمان براي اين که خشم خود را پنهان کنند آن را به ديگران نسبت مي دهند؛ فکر مي کنند ديگران نسبت به آنها خشمگين هستند. دنياي آنها پر از بي اعتمادي است.
دو. خشم هاي انفجاري
از مشخصات افراد مبتلا به اين گونه خشم، اين است که با سرعت و به شکل اغراق آميز و گاه خطرناک، دچار خشم مي شوند؛ فرياد مي زنند، دشنام مي دهند و اشياء را پرتاب مي کنند. مبتلايان به «خشم همراه با شرم» از جمله ي اين گروه اند، و کساني که بيش از حد، حساس باشند، ممکن است در اثر انتقاد، تحقير و با بي اعتنايي ديگران، خشمگين شوند و سريعا واکنش نشان دهند. انواع ديگر اين گروه، خشم ناگهاني، خشم عمدي و خشم اعتيادي است.
سه. خشم هاي مزمن
کساني که گرفتار اين نوع خشم باشند مدت هاي مديدي در خشم خود غوطه ور مي شوند. اين افراد نمي توانند مانند ديگران به آساني از حالت عصبانيت خارج شوند. خشم عادتي، خشم اخلاقي و نفرت، از جمله زيرمجموعه هاي اين گروه است که به واسطه ي مزمن بودن آنها جزء مخرب ترين خشم ها براي خود فرد به حساب مي آيد.

ب) ارتباط همگرا

به ارتباطي گفته مي شود که به راحتي و با گشودگي با ديگران برقرار مي شود. صحبت به صورت اثربخش است؛ حتي احساسات منفي در بافتي محترمانه ابراز مي شوند. اخبار و نظريات با صراحت، ولي محترمانه بيان مي شوند و تماس با ديگران، در نهايت با يک احساس مثبت در دو طرف، به پايان مي رسد، که از آن به صميميت و قاطعيت هم تعبير مي شود.
رفتار و مهارت هاي همگرا لزوما به معناي نرم خو بودن و مهربان بودن صرف نيست؛ بلکه ارائه ي نظريات و احساسات به صورت مستقيم، اما محترمانه وصميمانه است.
رفتارها و مهارت هاي لازم براي برقراري روابط صميمانه، به راحتي و به طور طبيعي حاصل نمي شوند؛ بلکه بايد توسط تکنيک هاي گوناگوني آنها را فرا گرفت. از تکنيک هاي متعددي که براي رفتار ارتباطي همگرا ذکر شده است با تکنيک هاي هشتگانه ي صميميت، به اختصار آشنا مي شويم.

فنون هشتگانه ي صميميت

يک. پذيرش مسئوليت اقدامات خود
در قضاوت ها خود را به جاي ديگران بگذاريد و سعي کنيد واقع بين باشيد و مسئوليت آنچه را که انجام داده ايد بپذيريد و از آن، شانه خالي نکنيد.
دو. شناسايي نيازهاي خود و اقدام مثبت و مستقيم براي برآورده کردن آنها
نيازها و خواسته هاي خود را شناسايي کنيد و سعي کنيد اين مسئوليت را به گردن فرد مقابل نيندازيد و در نهايت، توقع نداشته باشيد که ديگران، نيازهاي شما را برآورده کنند؛ بلکه خود با ديدي مثبت براي برآورده کردن آن کوشش کنيد.
سه. فراموش کردن گذشته و فکر کردن به حال
چهار. بازگويي احساسات به صورت صادقانه
پنج. گوش فرادادن به بيان احساسات ديگران و توجه کافي به آنها
شش. تشويق فرد مقابل
استفاده از کلماتي مثل: متشکرم، لذت بردم، به تو احترام مي گذارم که...، چگونه مي توانم به تو کمک کنم؟ و... .
هفت. استفاده از افکار، کلمات و اقداماتي که به اهداف مثبت رابطه ي بين فردي، کمک کند.
هشت. به هنگام بروز اختلاف، سعي بر حل مسئله به صورت سازنده.
به اميد آن که با شناسايي افکار خود سعي کنيم احساسات و واکنش هاي خود را کنترل کنيم و به صورت همگرا و صميمي، روابط خوبي را با ديگران ترتيب دهيم.

پي نوشت :

منابع:
1- غلبه بر خشم، رنوا پيوري فوري، ترجمه: مهدي قراچه داغي؛ تهران: اوحدي، 1379.
2- خشم، رونالد پاتر افرون، ترجمه: مهدي مجردزاده، تهران: راه بين، 1378.
3- ده راه مقابله با عصبانيت، رونالد پاتر افرون، ترجمه: شقايق قندهاري، تهران: کيانوش، 1378.

منبع:مجله حديث زندگي شماره 19




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط