شیعیان عربستان

بهتر است برای شناخت وضعیت شیعیان این منطقه، ابتدا آموزه های فرقه وهابیت را که مذهب رسمی این کشور است، بررسی کنیم. طرز تلقی وهابی ها از شیعه، در رفتارها و کنش هایی که در برابر شیعیان از خود نشان می دهند، تأثیر می گذارد. بنیانگذار فرقه وهابیت، محمد بن عبدالوهاب است و شعار اصلی این فرقه، بازگشت به اسلام سلف، با ردّ هر گونه شرک و خرافات می باشد. وهابی ها خود را الموحّدون
پنجشنبه، 31 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شیعیان عربستان
شیعیان عربستان
شیعیان عربستان





الف) فرقه وهابیت

بهتر است برای شناخت وضعیت شیعیان این منطقه، ابتدا آموزه های فرقه وهابیت را که مذهب رسمی این کشور است، بررسی کنیم. طرز تلقی وهابی ها از شیعه، در رفتارها و کنش هایی که در برابر شیعیان از خود نشان می دهند، تأثیر می گذارد.
بنیانگذار فرقه وهابیت، محمد بن عبدالوهاب است و شعار اصلی این فرقه، بازگشت به اسلام سلف، با ردّ هر گونه شرک و خرافات می باشد. وهابی ها خود را الموحّدون می دانند و بنابراین، هیچ کدام از گرایش ها و فرقه های اسلامی دیگر را نپذیرفته، همه آن ها را مشرک برمی شمارند. آنان با عقل (در فهم تعالیم اسلامی) مخالفت نموده، فلسفه، اجتهاد و تفسیر قرآن را رد می کنند و بیش از فرقه های دیگر به شیعیان عناد می ورزند. به اعتقاد آنان، احترام شیعیان به اماکن مقدس، شرکت به شمار آمده، آن را تکفیر می کنند و همواره با تعدی به آرامگاه ائمه اطهار، خشم شیعیان را برمی انگیزند.
تجاوز از ظواهر دین به هر صورت و عنوان که انجام گیرد، از نظر آن ها محکوم است. از این رو، هم مخالف جدّی عرفا، صوفیه و فلاسفه اند، و هم مخالف شسیعه.(1)
دکترین توحیدی خشک و انعطاف ناپذیر وهابی ها، احترام شیعیان به اعقاب حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه ی زهرا علیهاالسلام و زیارت شیعیان از مزار شهدا برای درخواست شفاعت از آنها را تحمل نمی کرد. وهابی ها، این قبیل مراسم را گناه کبیره «شرک» تلقی می کردند.(2)
اما،
گرایش ضد شیعی بسیاری از مخالفین کنونی، خصوصاً وهابیون و سلفیّه، نتیجه فهم نادرست پیشینیان آنهاست (در یکسان انگاشتن باطنیان و اسماعیلیان با کل شیعه)؛ و متأسفانه این سوء فهم، هنوز هم ادامه دارد. جالب این جاست که اکثر این مخالفان، هنوز درک نکرده اند که شیعه را فرقه های مختلفی است که برخی از آن ها به شدت انحرافی اند و نه تنها مورد قبول اثنی عشریه نیستند؛ بلکه مورد طعن و لعن و تکفیر نیز هستند که بهترین نمونه اش، غلات اند که فقهای شیعه به نجاست آن ها فتوا داده اند. ...
محکومیت شیعه در بعد سیاسی، از نظر آنان این است که شیعه به پیروی از احکام قرآن و سنت رسول صلی الله علیه و آله و سلم، و ائمه اطهار علیهم السلام، در برابر قدرت حاکم که مجری احکام اسلام نیست و حاکمیت کشور اسلامی را در دست دارد و آن را غصب نموده است، ایستاده اند.(3)
به واقع می توان گفت آموزه های سیاسی- مذهبی تشیع، بیش از هر فرقه ی دیگر، تعالیم وهابیت را به چالش می کشد. بر این اساس، تضادها و تناقضات دیدگاهی، در بعد اجتماعی با محرومیت ها و آزار و اذیت شیعیان، نمود عینی پیدا کرده است.

ب) وضعیت شیعیان:

به این ترتیب، شیعیان عربستان به نسبت دیگر شیعیان منطقه، از محرومیت بیش تری برخوردازند. آنان به جرم شیعه بودن، به گونه های مختلف مورد آزار و اذیت اکثریت اهل تسنن قرار می گیرند. افزون بر این محرومیت ها، حتی در برخی برهه ها، به جان و مالشان نیز تعرض می شده و مفتی های وهابی، حکم ارتداد و قتلشان را صادر می کردند. این آزار و اذیت ها، باعث شده شیعیان این کشور تا آن جا که ممکن است، راه تقیه را در پیش گیرند، به ویژه در شهر مکه، شیعیان بدترین وضع ممکن را شاهدند. آنان مجبور بوده اند مراسم مذهبی خود را در خانه ها، دور از انظام و پشت درهای بسته انجام دهند و در محافل عمومی، خود را سنی نشان دهند و به این سبک زندگی، باعث شده که آمار دقیق جمعیتی آنان بر ما پوشیده بماند. برخی کتاب ها تعداد آن ها را در مجموع 300 هزار نفر اعلام کرده و بعضی دیگر، تعداد شیعیان امامی را به تنهایی 250 هزار نفر برآورده کرده اند.
شیعه ها در عربستان سعودی در اقلیت اند: پنج درصد از کل جمعیت عربستان را تشکیل می دهند و تعداد کل آن ها حداقل از 200000 نفر تا حداکثر 400000 نفر برآورد می شود. شیعه ها عمدتاً در ایالت شرقی متمرکز شده اند؛ همان جایی که 33 درصد از جمعیت آن را شیعیان تشکیل می دهند (عمدتاً در آبادی ها و واحه های قطیف و الاحساء تمرکز یافته اند).(4)
برخی منابع و دایرة المعارف ها هم، از جمعیتی بین 8 تا 25 درصدی خبر داده اند. در حال حاضر، شیعیان عربستان حدود هشت درصد و به نقلی پانزده درصد جمعیت را تشکیل می دهند.(5)
در مورد پراکندگی جغرافیایی آنان، می توان به طور کلی دو منطقه مهم را به عنوان مناطق تمرکز شیعیان عربستان شناسایی کرد. گروه اول شیعیانی هستند که در منطقه حجاز (شامل مکه و مدینه) ساکن اند و آن گونه که از روایات برمی آید، از فرقه ی زیدیّه می باشند و قبایل مختلفی را چون قبایل بنوجهم، بنو علی، بعضِ بنی عوف و نخاوله تشکیل داده اند.(6)
مهم ترینِ این قبایل، قبیله نخاوله می باشند. این گروه از گذشته های دور در اطراف مدینه زندگی می کرده اند و به نسبت شیعیان مکه، از وضع مطلوب تری برخوردارند، اما در مجموع این گروه نیز همواره مورد آزار و اذیت اهل تسنن بوده اند.
شمار نخاوله فراوان، و مردان رزمجویی هستند. با این حال مردم شهر، آن ها را تحقیر می کنند هم به این دلیل که آن ها آشکارا خود را رافضی می دانند و هم از آن روی که مرتبت اجتماعی آن ها پایین است. آن ها به رغم آن که احکام قاضی سنی شهر را می پذیرند، اما روحانیون مخصوص به خود و عقاید ویژه خویش را دارند. آن ها ازدواج درون گروهی داشته و مشاغل پستی دارند.(7)
آقای رسول جعفریان در کتاب جغرافیای تاریخی و انسانی شیعه در جهان اسلام می نویسد:
طبق آن چه نقل شده، آن ها در نقطه ای در فاصله چهل فرسنگی مدینه زندگی می کرده و در دهه های اخیر، به تدریج به مدینه هجرت کرده اند. این افراد در گذشته با نام نخاوله شهرت داشته و فعلاً تعدادشان ده ها هزار نفر است.(8)
وی در ادامه می نویسد:
اکنون در مدینه تعداد سه حسینیه وجود دارد که شیعیان، حضوری فعال در آن ها دارند و این علی رغم وجود فشارهای وهابیون به آن هاست. در مکه نیز چندین هزار نفر شیعه ی امامی زندگی می کنند که آزادی کم تری نسبت به شیعیان مدینه داشته، بیش تر در حال تقیه به سر می برند.(9)
به رغم این فشارها، آنان همواره به سنت های خود پای بند بوده و استقلال مذهبی خویش را حفظ کرده اند. آن گونه که در فصل یک نیز اشاره شد، حضور آنان در این منطقه، به قرن های اول و دوم هجری باز می گردد. زمانی این منطقه تحت سیطره ی فاطمیان و سپس زیدیان بود و اوضاع این فرقه مذهبی، تا قبل از حکومت وهابی ها بدین منوال نبود. البته در سالهای اخیر و با آغاز سیاست تنش زدایی از سوی هر دو کشور ایران و عربستان، وضع شیعیان این منطقه رو به بهبود است، ولی شیعیان تا رسیدن به وضعیت مطلوب، راهی طولانی در پیش دارند.
گروه دوم، در منطقه شرقیه ساکن و بیش تر در استان های حساء (الهفوف و العمران) و قطیف متمرکز شده اند. آنان نیز از دیرباز مورد آزار و اذیت وهابیان قرار داشته اند و نزدیکی به سواحل شمالی و آشنایی با اندیشه های انقلابی شیعیان ایران، باعث شده تا کم تر تقیه کنند.
البته وضعیت آنان به نسبت شیعیان مکه و مدینه مناسب تر است ولی به هر حال آنان نیز مورد نکوهش وهابیت بوده و هستند.
شیعیان این ناحیه نسبت به شیعیان مدینه، در سطوح مطلوبی از حیث فرهنگی قرار دارند و به دلیل ارتباط فرهنگی خود با سایر نواحی، در موقعیت بهتری به سر می برند.
در سالهای گذشته، همواره تعدادی از این شیعیان در مراکز علمی شیعه در نجف و قم مشغول تحصیل بوده اند و چهره های علمی سرشناسی در میان خود داشته و دارند. ...
استقلال شیعیان منطقه ی شرقی و اصرار آن ها بر معتقداتشان، سبب شده است تا آن ها از تقیه خودداری کنند و حتی در کنار بقیع نیز به طور مکرر به صورت جمعی به خواندن دعا مشغول شوند.(10)
شاید بتوان گفت انقلاب اسلامی ایران، سبب شده این گروه ها نیز روحی تازه یابند.
روایت شده حدود نیمی از جمعیت منطقه ی احساء، شیعه هستند که عموماًٌ در شهر الهفوف و به ویژه در محله ی نعاثل و در شهر العمران متمرکز می باشند. هم چنین می گویند بیش تر مردمان قطیف شیعه هستند.
افزون بر این گروه ها، در جنوب و نزدیک مرز یمن نیز گروه کوچکی از شیعیان زندگی می کنند که آنان نیز وضع مشابهی دارند. در هر حال، بیش تر این شیعیان
از فرقه ی دوازده امامی ها می باشند؛ همانند شیعیان ایران و بحرین که از همین فرقه هستند.(11)
موج اصلاح طلبی موجود در عربستان، در حال حاضر باعث شده است که مسئولین عربستان در قبال شیعیان نیز به نرمش های ظاهری بپردازند. ... هم چنین به دنبال تشدید اختلاف های داخلی میان مقامات رژیم سعودی، شیعیان از آزادی عمل بیشتری برخوردار شده اند و سخت گیری کم تری در مورد آنان صورت می گیرد.(12)
البته این نرمش ها، در سطح و مسئولان و مقامات دولتی است و فرهنگ جامعه که مبتنی بر مذهب وهابیت است، بر تعالیم خود پای بند می باشد و شیعیان هم چنان با تبعیض های فراوانی روبه رو هستند، به گونه ای که گاه «به شیعیان، احساس شهروند درجه ی دوم دست می دهد.»(13)
ولی علی رغم این سخت گیری ها هرگز نتوانستند احساس شیعه بودن و شیعه ماندن و محبّ خانواده عصمت و طهارت بودن را از دل آنان بیرون کنند. آنان هر سال محرم و با فرا رسیدن ایام سوگواری اباعبدالله علیه السلام، علی رغم اشکال تراشی ها و مخالفت ها تاکنون سعی کرده اند با برگزاری مراسم ویژه و عزاداری های حسینی، جلوه ای از خشم خودشان را به نمایش بگذارند، آل سعود همواره به این دلیل که برگزاری این گونه مراسم، احتمالاً سبب تحرک وهابیان می شود، رسماً آن ها را ممنوع کرده اند، ولی هرگز نتوانسته اند این احساس را در آن ها بخشکانند و شیعیان به نوعی به عقده گشایی پرداخته اند.(14)
از بعد سیاسی، این گروه ها هیچ جایگاهی در حکومت ندارند و از دید حاکمان سعودی، تفکر شیعه ایدئولوژی خطرساز برای تداوم حاکمیت آنان به شمار می آید.
با توجه به طرز تلقی شیعیان از حکومت و نوع برخورد آن ها با حاکمان که برخلاف اهل سنت، هر حاکمی را اولی الامر نمی دانند و مبارزه با حاکم ظالم را، وظیفه ی شرعی خویش می شناسند، می توانند خطر بالقوه ای برای رژیم سعودی به حساب آید. این خطری است که سردمداران حکومت عربستان نیز متوجه آن شده اند و به همین جهت، در زمینه ی کاستن از تعداد شیعه در مشاغل حساس، مانند سایر کشورهای حوزه ی خلیج فارس اقدام کرده اند.(15)
البته این محدودیت فقط برای شیعیان نبوده و آن گونه که در بحث عربستان نیز اشاره شد، حاکمان سعودی تمام مشاغل کلیدی را در انحصار خاندان خود دارند. در این میان، شیعیان از سایر فرقه ها محروم ترند. نه تنها از حضور آن ها در ارتش، نیروهای امنیتی و مؤسسات خارجی و دفاعی جلوگیری می کنند، بلکه حتی برای استخدام در شرکت ها و بخش های مهم دولتی یا شغل هایی چون خلبانی، با موانع متعددی دست به گریبان اند.
از جنبه ی اقتصادی هم، علی رغم این که شیعیان بر روی بزرگ ترین ذخیره ی نفت جهان در منطقه ی شرقیه زندگی می کنند، لکن به دلایل عدیده ای، این ناحیه از محروم ترین نواحی عربستان به شمار می رود. شیعیان معتقدند اگر ایالات شرقی به دست خاندان سعودی فتح نمی شد، ثروت سرشار نفتِ این منطقه، آن را ایالتی بسیار ثروتمند می ساخت؛ یعنی آبادتر و ثروتمندتر از هر کشوری در اطراف خلیج فارس. سیصد هزار نفر مسلمانان شیعه این منطقه، در مقایسه با شرایط زندگی سایر نقاط سلطان نشین، در فقر نسبی به زندگی ادامه می دهند. عملاً بخش اعظم کارهای اجرایی نفت را شیعیان انجام می دهند تا جایی که چهل درصد کارگران آرامکو شیعه هستند و سرنوشت حکومت سعودی، یعنی تولید ثروت سلطان نشین در دست شیعیان رقم می خورد، ولی عدم توزیع عادلانه ثروت در مناطق شرقی نسبت به سایر مناطق، مظهری از خشم و غضبی است که وهابیان نسبت به شیعیان اعمال کرده اند.(16)
البته کتاب ژئوپولتیک شیعه، میزان کارکنان شیعه ی میادین نفتی عربستان را حدود هفتاد درصد کل کارکنان برآورد کرده که رقم قابل توجهی است. اگر این آمار درست باشد، تبعیض های ناروایی بر شیعیان شاهدیم.
در حالی که شهرهای سعودی «دمام» و «الخیبر» (واقع در الاحساء) طی پانزده سال اخیر، به مراکز پرورش صنعتی مبدل شده است، شهرک های شیعه نشین مجاور آن ها واقع در «قطیف» و «هفوف»، به حال خود رها شده است.(17)
آری، این همان منطق وهابیت در بازگشت اسلام سلف و شعار برقراری اسلام ناب می شود.
نظر به اینکه منابع و میدان های عمده ی نفتی عربستان در شرق این کشور و در میان شیعیان قرار دارد و علاوه بر این، اکثریت کارگران شرکت نفت آرمکو عربستان، شیعه هستند و با توجه به علاقه ی مسلمانانِ رنج دیده به انقلاب اسلامی ایران، می توان چنین پنداشت که این اقلیت در شرایط فعلی، عامل تهدید کننده ای برای قدرت رژیم عربستان به حساب می آید.(18)

پي نوشتها:

1- داود آقایی، پیشین، ص 49.
2- جوزف کاستیز، پیشین، ص 238.
3- داود آقایی، پیشین، صص 49-51.
4- See Saud: Arabia: Shia in: ALLREFER. Com.
5- امیرعباس اکبری، «شیعه در عربستان»، پرتون سخن، س 5، ش 249، چهارشنبه 15مهرماه 1282، ص11.
6- مجمد جواد مغنیه، پیشین، ص347.
7- ورنراند، جامعه ی شیعه ی نخاوله در مدینه منوره، ترجمه: رسول جعفریان، ص 17.
8- رسول جعفریان، پیشین، ص 44.
9- همان، ص 45.
10- بهرام اخوان کاظمی، مروری بر روابط ایران و عربستان در دو دهه اخیر، ص 127.
11- See Saudi: Arabic: Shia in: ALLREFER. Com.
12- بهرام اخوان کاظمی، پیشین،ص 128.
13- داود آقایی، پیشین، ص 84.
14- همان، ص84.
15- نصرت الله آشتی، پیشین، صص 68 و 69.
16- داود آقایی، پیشین، ص 85.
17- جوزف کاستیز، پیشین، ص 240.
18- نصرت الله آشتی، پیشین، ص 69.

منبع:کتاب جغرافیای سیاسی شیعیان منطقه خلیج فارس




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.