ايدئولوژي مديريت تحول از منظر اهل بيت (ع)

كره زمين، زير پاي انسان، تا واپسين لحظات آفرينش به چرخش دوار خود ادامه خواهد داد و اين گردش مجالي براي ايستادن انسان باقي نمي‌گذارد. وجود خاكي تا آنگاه كه راه مي‌رود زنده است و لحظه‌اي توقف و ايستايي او برابر است با سقوط و مرگ. انسان آفريده شد براي تحرك و براي جستجوي تحول و ايجاد تغيير. حرف ما اين است: «با تحول بايد سينه به سينه شد. از تحول بايد استقبال كرد. تحول را بايد مديريت كرد.»(1)
دوشنبه، 4 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ايدئولوژي مديريت تحول از منظر اهل بيت (ع)
ايدئولوژي مديريت تحول از منظر اهل بيت عليه السلام
ايدئولوژي مديريت تحول از منظر اهل بيت (ع)

نويسنده:محبوبه ابراهيمي



كره زمين، زير پاي انسان، تا واپسين لحظات آفرينش به چرخش دوار خود ادامه خواهد داد و اين گردش مجالي براي ايستادن انسان باقي نمي‌گذارد. وجود خاكي تا آنگاه كه راه مي‌رود زنده است و لحظه‌اي توقف و ايستايي او برابر است با سقوط و مرگ. انسان آفريده شد براي تحرك و براي جستجوي تحول و ايجاد تغيير.
حرف ما اين است: «با تحول بايد سينه به سينه شد. از تحول بايد استقبال كرد. تحول را بايد مديريت كرد.»(1)
اين تعبير كوتاه، چكيده‌اي است از اصل مواجهه با تحول كه در فرمايشات رهبر فرزانه انقلاب تبلور يافت. به تأكيد ايشان «در تفكر اسلامي حركت به سوي تحول و پيشرفت در عرصه‌هاي مختلف زندگي و دستيابي به آفاق جديد دانش بشري يك ارزش است.»(2) اما بايد انديشيد كه اين ارزش والاي تحول گرايي را چگونه مي‌توان افسار زد و مديريت كرد و مديريت آن نيازمند چه پيش زمينه‌هايي است.
ايجاد تحول در جامعه اسلامي آنگاه با اقبال عمومي مواجه مي‌شود كه امر مديريت در اختيار شخصيتي الهي قرار گيرد. اگر چه تربيت يافتگان غرب با اين عقيده مخالف‌اند و علومي نظير مديريت، روانشناسي، جامعه شناسي، اقتصاد و نظاير آن را فاقد پسوند اسلامي و يا غير اسلامي مي‌دانند، لكن بر اين باوريم كه اسلام داراي ارزش‌هاي عميق و گسترده‌اي است كه مي‌تواند به خوبي مديريت را تحت تأثير خود قرار دهد. همچنين عقيده راسخ داريم كه جهت دهي اسلام به حركت‌هاي مؤثر مديران، در تمامي سطوح جامعه تأثير گذارده و بزرگ‌ترين نقش را در مديريت ايفا مي‌كند. از اين روي شايسته‌ترين معناي قابل بيان براي «مديريت اسلامي» همين باور است.(3)

ضرورت مديريت تحول

اهميت وجود مدير در رأس هرم يك جمع به حدي است كه رسول مكرم اسلام صلي الله عليه و اله وسلم حتي جمع سه نفره را مستلزم داشتن آن دانسته و تأكيد دارند: «إذا كان ثلاثَةُ في سفرٍ فَلْيُؤَمِرّوا أَحَدَهُم؛ هر گاه در مسافرت، تعداد مسافران به سه نفر رسيد، بايد يكي از آنها مديريت گروه را بر عهده گيرد.»(4)
از اين روست كه زمين هرگز بدون حجت باقي نمانده و اولياء الهي، خالي بودن زمين از ولي و سرپرست را باعث نابودي آن مي‌دانند؛ فرموده گهر بار صادق اهل بيت عليه السلام است كه: «لَوْبَقيِتِ الاَرض بِغَيْر امامٍ لَساخَتْ؛ هر گاه زمين بدون امام باشد، از بين مي‌رود.»(5)

تحول در مدير، پيش زمينه تحول در اجتماع

از ديدگاه قرآن و روايات، مديريت، عمده‌ترين نقش را درتغيير و تحولات داراست.

ضرورت ايجاد تحول در دولتمردان

وزيران و دولتمردان، گردآورندگان تشكيلات نظام اسلامي هستند كه مستقيم يا غير مستقيم، سازمان‌هاي اجتماعي را رهبري مي‌كنند. از اين رو هر گونه دگرگوني در افراد و سازمان‌ها، مستلزم تحول در ايشان است كه اين امر مديريت تحول را با مسيري هموار مواجه مي‌سازد.

ويژگي‌هاي مدير تحول آفرين

مدير با تمسك به اين ويژگي‌ها و ارزش‌ها قادر خواهد بود خود و جامعه را از آفات پيش رو مصون داشته و تحولات پيش رو را به خوبي، هدايت نمايد.

الف) ترويج ارزش‌ها

ممكن است جامعه نيازمند تحولات اخلاقي و اجتماعي باشد كه بر ارزش‌هاي خاصصي استوار است. براي ترويج اين ارزشها و بطلان انحرافات سابق و رايج ميان مردم، لازم است مدير با روانشناسي كامل، افراد جامعه را به اين روش پايبند نمايد.
براي رسيدن به اين هدف، بررسي ارزش‌ها و ملاك اعتبارشان در رأس قرار دارد. پس از آن بايد به روش‌اي ترويج و رسوخ ارزش‌ها در اذهان ونيز پايبند نمودن افراد به آنها توجه نمود. چرا كه ممكن است بسياري از افراد، امري را تصديق كنند، اما در عمل، مخالف آن رفتار نمايند. براي دستيابي به اين مهم، مدير بايد توانايي جايگزيني و حاكم نمودن معيارهاي صحيح به جاي اميال باطل را داشته باشد.(10)

ب)هدفمندي و آينده‌نگري

«اولين گام در مديريت، سياست گذاري يا تعيين هدف است.»(11)
مدير مصلحت انديش، پس از در نظر گرفتن هدف، راهي را برمي‌گزيند كه نه تنها در كوتاه مدت، بلكه در بلند مدت نيز جامعه را در مسير صلاح سوق دهد.
امير مؤمنان علي عليه السلام آينده‌نگري و تدبر را مانع پشيماني مي‌خواند و مي‌فرمايد: «التَّدبُّرُ قَبْلَ العَمَلِ يؤمِنُكَ منَ النَّدم؛ عاقبت انديشي پيش از شروع كار، تو را از پشيماني ايمن مي‌سازد.»(13)
همچنين آن حضرت در فرازي ديگر عاقبت انديشي را از ويژگي‌هاي انسان‌هاي مؤمن برمي‌شمارد:«الْمُؤْمِنون هُمُ الَّذين عَرَفُوا ما اَمامهُم؛ مؤمنان آينده خويش را مي‌شناسند.»(14)
هر كه اول بنگرد پايان كار
اندر آخر او نگردد شرمسار
مدير آينده‌نگر به امر مشورت با افراد خير انديش بسيار مبادرت مي‌ورزد.

ج)صبر و تحمل، لازمه تحول

ايجاد تحول در جامعه با مشكلات و ناهمواري‌هايي مواجه مي‌شود كه تنها با ابزار صبر مي‌توان بر آن فائق آمد. از اين رو خدوند حتي در امور عظيمي نظير رسالت نبي مكرم اسلام صلي الله عليه و اله وسلم ايشان را به سلاح بردباري مجهز مي‌سازد؛ آنچنان كه خطاب به آن حضرت مي‌فرمايد:«ألَمْ نَشْرَح لَكَ صَدرك وَ وَضَعنا عَنكَ وزرك الَّذي أَنقَضَ ظَهْرَك(15)؛ [اي پيامر!] آيا سينه‌ات را نگشاديم و بار گرانت را از [دوش] تو بر نداشتيم؟ همان باري كه [گويي] پشت تو را شكست.»
علي بن ابي طالب عليه السلام شرح صدر را از اصلي ترين ابزار مديريت برشمرده و مي‌فرمايد: «آلةُ الرئاسةِ سعةُ الصَّدر؛ ابراز مديريت، شرح صدر و گشايش سينه است.»(16)
آن حضرت در فراز ديگر، انسان‌هاي فاقد ويژگي صبر و تحمل را در اجراي حق عاجز مي‌داند و مي‌فرمايد: «مَنْ ضاقَ صدرُهُ لَمْ يَصْبِرْ عَلي اداءِ حقٍّ؛ كسي كه سينه‌اش تنگ باشد، توان انجام حق ندارد.»(17)

د)تخصص در امور و شناخت جايگاه اقشار

رسول اكرم صلي الله عليه و اله وسلم فرمودند: «مَنْ عَمِلَ علي غَير علم كانَ ما يُفْسِدُ اكْثَرَ مِمّا يُصْلِحُ؛ كسي كه بدون آگاهي و دانش كاري انجام دهد، فسادش بيشتر از صلاحش خواهد بود.»(18)
مولاي متقيان، علي عليه السلام نيز در سفارش حكيمانه خود به مال اشتر، مي‌فرايد: «وَ اعْلَمْ انَّ الرَّعِيَةَ طَبَقاتٌ لا يَصلَح بَعْضُها اِلّا بِبَعْضٍ و لا غِني بِبَعْضها عَنْ بعضٍ؛ اي مالك! بدان كه جامعه تحت نظارت تو به طبقات مختلفي تقسيم شده‌اند و كار هيچ گروهي جز با گروه ديگر به كمال نمي‌رسد و هيچ دسته‌اي از دسته ديگر بي‌نياز نيست.»(19)
مدير اسلامي در مسير هدايت تحول اساسي، از هيچ قشري از اقشار جامعه غافل نمانده و با همياري تمامي گروه‌ها هدف خود را به سرانجام مي‌رساند.

و)ابهام زدايي از اذهان عموم

براساس آنچه گفته شد، بسا مدير پس از مشورت، آينده‌نگري و با داشتن تخصص كافي و تبيين هدفي والا و پيشه نمودن سعه صدر و تحمل، قدم در عرصه ايجاد تحول نمايد، اما اين حركت، از سوي مردم، با مقبوليت مواجه نشده و يا مورد ترديد قرار گيرد. در چنين شرايطي بر مدير لازم است كه هرگونه ابهام را از اذهان عمومي بزدايد؛ درغير اين صورت پشتوانه مردمي كه اساسي‌ترين دلگرمي مدير است از بين خواهد رفت. در اين باره نيز مولاي مؤمنان علي عليه السلام به مالك سفارش نموده‌اند كه: «وَ إن ظَنَّت الرِعيَّةُ بِكَ حَيفاً فاصحِرْ لَهُمْ بِعذرِكَ و اعْدِل عنكَ ظُنونَهُم باصحارك. فَإِنُّ في ذلك رياضَةُ مِنْكَ لِنَفْسِكَ و رِفْقاً بِرَعِيَّتِكَ و إِعْذاراً تَبْلُغُ بِهِ حاجَتَك مِنْ تَقْويمِهِم علي الحق؛ هر گاه مردم حركت‌هاي تو را گوياي خدمت ندانستند و نسبت به تو گمان ستمگري بردند به ابهام‌زدايي برخيز و با منطق روشن دليل خود را از انجام آن كار بيان كن و گمان‌هاي آنان را در مورد خود تعديل و تصحيح نما. زيرا ابهام‌زدايي علاوه بر اين كه گامي است در جهت خودسازي و عدالت، نمايانگر دوستي ومحبت به رعيت نيز مي‌باشد. و توجه داشته باش كه بيان اين گونه عذرها نه تنها لطمه به مديريت تو نمي‌زند، بلكه با رفع ابهام و بيان حقيقت، بد گماني‌ها را از بين مي‌بري و به موفقيتي كه خواستاري، مي‌رسي.»(20)
بنابراين، مديري كه در امور مورد تريد فرمانبرداران خود به ابهام‌زدايي بي‌توجهي نشان دهد به مديريت مستكبرانه با مردم مبتلا شده و هرگز نمي‌تواند با اقبال عمومي در اهداف خود مواجه باشد.

پي نوشتها:

1. بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاه‌هاي استان سمنان،85/8/18.
2. بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار جمعي از اعضاي اتحاديه انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان اروپا، 85/5/29.
3. ر.ش: پيش نيازهاي مديريت اسلامي، كنفرانس‌هاي آيت الله محمد تقي مصباح يزدي، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، چاپ اول، مهر 76، ص 286.
4.كنز الاعمال، ج 6، ص 717، خ 17550.
5. نگرشي بر مديريت اسلامي، سيد رضا تقوي، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، تابستان 1386.
6. اصول مديريت اسلامي و الگوهاي آن، دكتر ولي ا... نقي پورفر، مركز آموزش مديريت دولتي، اول، 1376، ص 26.
7. بحار، ج 77، ص 165.
8. غرر الحكم، ج 6، ص 25.
9. نهج البلاغه، نامه 53.
10. ر.ش: پيش نيازهاي مديريت اسلامي، همان، ص 20.
11. همان، ص 272.
12. همان، ص 273.
13. مستدرك، ج 2، ص 308.
14. بحار الآنوار، ج 78، ص 25.
15. سوره انشراح، آيه 1 تا 3.
16. نهج البلاغه، حكمت 176.
17. بحار الآنوار، ج 78، ص 90.
18. اصول كافي، ج 1، ص47.
19. نهج البلاغه، نامه 53.
20. همان.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.