نمد پوشي که صاحب کرامت بود (2)
گوهرهاي پنهان
از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله روايت شده که فرمودند :
( خداوند عزيز و بزرگ ، سه چيز را در سه چيز پنهان ساخته است :
1- خشنودي اش را در بندگي و طاعتش نهفته
2-ناخرسندي و خشمش را در معصيتش نهاده
3-ولي و دوستش را در خلقش پنهان داشته
پس هيچ کس نبايد چيزي از طاعات و بندگي را سبک بشمارد زيرا نمي داند در کدام يک از آن ها خشنودي خدا نهفته است و هيچ کس نبايد چيزي از گناهان را اندک و ناچيز انگارد چون نمي داند در کدامين گناه خشم الهي کمين کرده است و هيچ کس نبايد به احدي از مردم تندي و اهانت کند و در مقام عيب جويي و عتاب او برآيد زيرا نمي داند کدام يک از آنان ولي الله است . ) (1)
وقتي وارد وزارتخانه يا مؤسسه و اداره اي مي شوي نخستين کسي که جلب توجه مي کند آقاي وزير با مدير عامل و امثال آنان مي باشد .
هنگامي که به بازار قدم مي گذاري مي بيني هر تاجري بيشتر ثروت دارد بيشتر مورد احترام و تکريم بازاريان است .
زماني که درون مسجد يا حسينيه اي مي روي اهل حل و عقد مطرح مي باشند .
به دانشگاه که مي نگري اساتيد و رؤسا با عناوين خاص خود جلوه مي کنند و خلاصه در هر زمان و مکاني صاحبان سرمايه و عنوان به چشم مي آيند و آنها که ادعا دارند و در پي شهرت و رياست و قدرت و ثروتند بيشتر خودنمايي مي کنند در حالي که اولياء خدا که از نفسي سليم برخوردارند و ديده ي دلشان باز است و با ملکوت جهان مرتبط اند غالبا گمنام و بي آوازه اند و چه بسا در ظاهر، قابل اعتنا نبوده و به چشم نيايند .
البته در بين کساني که مقام علمي و موقعيت اجتماعي دارند يا از طبقه ي سرشناس و صاحب نفوذ و ثروت اند نيز چهره هاي معنوي و باطن هاي نوراني وجود دارد ، چون هرگز نمي توان نفي کلي کرد و هر شخصيت معروفي را به خاطر شهرت در دانش يا رياست و ثروت ، دور از حق و فضيلت دانست اما نکته ي مهم اين است که اولياء خدا و مردان و زنان پارسا و با حقيقت هيچ گاه ادعا و خودنمايي ندارند، از عجب و خودپسندي پيراسته اند ، چه در وضع عادي باشند و چه در بالاترين موقعيت اجتماعي ، هرگز خود را مطرح نمي کنند، دعوت به نفس نمي نمايند، از تشرفات خود به محضر حضرت حجت عليه السلام براي خودآرايي سخن نمي گويند ، خويشتن را مربي سير و سلوک و داراي قداست نمي دانند و به عنوان راهنماي تزکيه و تهذيب در پي مريد جمع کردن و بر خر مراد سوار شدن نمي باشند ، خلاصه انسان هاي الهي که صفاي دل و باطن ملکوتي دارند گوهرهاي ناشناخته و گنج هاي پنهاني هستند که يا در وضع بسيار عادي زندگي مي کنند که به چشم نمي آيند يا اگر در زمره ي افراد برجسته و شخصيت هاي معروفند عنوان معنوي و مقام روحي آنان براي سايرين مجهول است و چهره ي باطنشان از عموم خلق مستور و پنهان مي باشد و مثل صوفي مسلکان و مريدبازان و مرشد نمايان ادعاي قطبيت و تزکيه سازي و کشف و کرامت بخشيدن ندارند .
از اميرمؤمنان حضرت علي بن ابي طالب عليه السلام روايت شده که فرمودند:
( خداوند تبارک و تعالي چهار چيز را در چهار چيز مخفي نموده است :
1-رضا و خشنوديش را در بندگي و طاعتش قرار داده ، پس هرگز چيزي از طاعتش را کوچک نشمار ، زيرا چه بسا رضايت خدا در همان ( عبادت به ظاهر کم و ناچيز ) باشد و تو نداني.
2-ناخرسندي و کراهتش را در معصيتش نهاده ، پس هيچ گناهي را دست کم نگير ، چه آنکه ممکن است خشم الهي در همان ( نافرماني و گناه به ظاهر اندک ) نهفته باشد و تو آگاه نباشي .
3-اجابت و حاجت دادنش را در دعا کردن مخفي ساخته ، از اين رو هيچ دعا و نيايشي راسبک و کم ارزش ندان، زيرا چه بسا اجابت ربوبي و پاسخ خداوندي درهمان ( دعاي به ظاهر کوچک ) رخ نمايد و تو خبر نداشته باشي .
4-ولي و دوستش را در بين اجتماع و ساير بندگانش نهان داشته ، پس هيچ بنده اي از بندگان او را کوچک نشمار ، چون بسا مي شود همان ( شخص به ظاهر حقير و بي مقدار ) ولي خدا باشد و تو غافل باشي و وي را نشناسي . ) (2)
راستي چه کسي گمان داشت شخصي در لباس نگهباني و شبگردي از ياران خاص امام زمان عليه السلام و صاحب کرامت باشد ؟ ! چه کسي فکر مي کرد کشيک چي کوي و بازار داراي مقام طي الارض بوده و هنگام مرگش را بداند؟ !
اينجا است که به جاي افراد پر مدعا و قطب ها و مرشد هاي ساختگي و آنها که ادعاي تشرف دارند و بگونه اي جلوه مي کنند که مردم ساده دل و زود باور بپندارند دست آنها در دست امام عصر عليه السلام است بايد از گوهرهاي ناشناخته اي که نور باطن و تقواي واقعي دارند کمال و معرفت آموخت و به جاي آنان که تعالي روح و ياد حضرت بقيه الله عليه السلام را بهانه ساخته اند تا به نام و نان برسند و بين مردم تظاهر به ارتباط با آن بزرگوار مي کنند تا سايرين را متوجه خود نمايند بايد در پي گنج هايي رفت که در دل ويرانه هاي اجتماع نهفته اند ، بايد پاکان صاحب نفسي را جست که از ريا و خودنمايي منزه اند و هيچ ادعايي ندارند زيرا آنان هستند که صفاي قلب و روح تابناکشان دل ها را زنده مي سازد و حق جويان را به منزل مقصود مي رساند گرچه ظاهرشان آرام و بي جلوه است و چهره ي معنوي خويش را مستور مي دارند .
پي نوشتها:
1-بحارالانوار ، جلد 75 ، صفحه ي 147 ، حديث 21 . متن حديث چنين است : ( قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم : ان الله عزوجل کتم ثلاثه في ثلاثه : کتم رضاه في طاعته و کتم سخطه في معصيته و کتم وليه في خلقه فلا يستخفن احدکم شيئا من الطاعات فانه لا يدري في ايها رضاالله و لا يستقلن احدکم شيئا من المعاصي فانه لا يدري في ايها سخط الله ولا يزر أن احدکم بأحد من خلق الله فانه لا يدري أيهم ولي الله . )
2-بحارالانوار ، جلد 93 ، صفحه ي 363 ، حديث چهارم و معاني الاخبار ،صفحه ي 112 و 113 ، باب اخفاء الله عزوجل اربعه في اربعه .
منبع: کتاب پيرامون مقام امام زمان عليه السلام
/خ