نقش رسانه در شکل گیری فضای انس با قرآن

جامعه شناسان بر قدرت رسانه تلویزیون در مقایسه با دیگر رسانه ها تاکید می ورزند و در برخی موارد از تلویزیون به عنوان پر قدرت ترین رسانه نام می برند.که از حدود سال 1950به بعد به صورت کالای مصرفی عمومی مطرح...
چهارشنبه، 13 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حمیده جبل عاملی
موارد بیشتر برای شما
نقش رسانه در شکل گیری فضای انس با قرآن
نقش رسانه در شکل گیری فضای انس با قرآن
 
نویسنده: اعظم عاشوری
 

همراه با برنامه سازان

جامعه شناسان بر قدرت رسانه تلویزیون در مقایسه با دیگر رسانه ها تاکید می ورزند و در برخی موارد از تلویزیون به عنوان پر قدرت ترین رسانه نام می برند.که از حدود سال 1950به بعد به صورت کالای مصرفی عمومی مطرح شده است.
این رسانه نسبت به دیگر رسانه ها مزایایی دارد که پخش گسترده آن را در میان عموم امکان پذیر می سازد و مخاطبان بیشتری را به خود جلب می کند.کودکان در تمام ایام تعطیلات و حتی در طول سال تحصیلی برنامه های تلویزیون را با میل و رغبت دنبال می کنند. قرآن تنها نور هدایت در روزگار هجوم ظلمت ها و تنها کشتی نجات بخش در طوفان حوادث و سفره رحمت خاص خداوندی است که برای انسان های مشتاق و نیازمند گسترده شده است. به عبارت دیگر،تلویزیون مؤثرترین «شکل دهنده»افکار عمومی است ودر عرصه تعامل و تقابل سیاسی به صورت یک سلاح ایدئولوژیکی نیرومند در آمده است؛زیرا می تواند با قالب های ویژه خود،عقاید ،سلیقه ها و جهان بینی اشخاص را سمت و سویی دل خواه بخشد.
با این توصیف ها این خواست طبیعی مردم است که تلویزیون را به عنوان «آیینه زندگی خود»،منبع آخرین اطلاعات ،آورنده فرهنگ و هنر به فضای خانه و مونسی که با او می توان به رایزنی نشست ،مورد توجه قرار بدهند.
بنا به دلایل گفته شده،امام خمینی رحمه الله علیه درباره رسانه ها،از جمله تلویزیون و حساسیت آنها بارها هشدار می دادند که :
تلویزیون مهم ترین و حساس ترین رسانه تبلیغی در همه نظام ها به خصوص نظام جمهوری اسلامی است.نکند که با بی توجهی به این رسانه به خصوص در مورد برنامه هایی که مستقیماً باروح و فکر کودکان نسل انقلاب و آینده سازان فردای نظام جمهوری اسلامی سر و کار دارند،به دست خود این صفحه جادویی را دریچه ای کنیم برای ورود مفاسدی که ملتی بر علیه آن به پا خواسته اند و خون های گران قدری برای محو آنها ریخته شد و مبادا که نهال نوپای انقلاب را با تیشه زهرآگین برنامه های آلوده از ریشه به در آوریم .کودکان روح حساسی دارند و پیام ها را فوری می گیرند .اگر پیامی که به کودکان امروز داده می شود ناسالم وآلوده باشد ،فردا نمی توان از آنان انتظار سلامت روح و نفس داشت.(1)
حال با این مقدمه ،باید به این پرسش ،پاسخ داد که رسانه تلویزیون چگونه می تواند در خدمت انس مخاطبان با قرآن قرار گیرد؛کتابی که ثقل اکبر و مطمئن ترین منبع شناخت احکام و معارف دینی،اخلاقی ،اجتماعی ،و روشن ترین برهان پایندگی اسلام و بالندگی جوامعی است که می خواهند نظام خویش بر اصول اسلامی بنیان نهند.
اگر به این موضوع ایمان داشته باشیم که قرآن تنها نور هدایت در روزگار هجوم ظلمت ها و تنها کشتی نجات بخش در طوفان حوادث و سفره رحمت خاص خداوندی است که برای انسان های مشتاق و نیازمند گسترده شده است.در
آن صورت باید به این نکته پرداخت که رسانه تلویزیون با چه مکانیسمی می تواند بار سنگین انتقال مفاهیم قرآنی را به مخاطب خود به دوش بکشد ؟با توجه به این که دامنه نیازهای روحی و فکری پیوسته گسترده تر شده و جان های تشنه در آرزوی وصل به چشمه حقیقت،کویر سرگشتگی های معرفتی را از این سو به آن سو طی می کنند.هر چند در این میان نکته مهم ،نه کمیت بلکه کیفیت و شیوه ارایه آن است.
متأسفانه پخش همیشگی و یک نواخت برخی از برنامه های قرآنی که هراز چند گاهی پخش می شود ،جذابیت خود را از دست داده و به برنامه ای خسته کننده و کسالت آور تبدیل شده است .توجه نکردن به مخاطب و عدم انعطاف این گونه برنامه ها ،بینندگان به ویژه کودکان را نه تنها به قرآن راغب نمی کند ،بلکه ناخواسته به جای مأنوس کردن آنان با قرآن ،احساس بیگانگی و بی رغبتی را در آنها پرورش می دهد.دراینجاست که استفاده از مفاهیم قرآنی و برقراری ارتباط مفهومی با مخاطب اهمیت خود را آشکار می سازد.

بیشتر بخوانید: نقش رسانه ها در توسعه ی فرهنگ دینی


از آنجا که این چراغ هدایت فقط از طریق ارتباط ظاهری و لفظی به رشد و تعالی مخاطب خود نمی پردازد،بلکه مفاهیمی عمیق را در بطن واژه ها و نمادهای خود برای تربیت روح و تزکیه نفس آدمی نهفته دارد.به همین دلیل ،کارشناسان قرآنی باید این مفاهیم را استخراج کنند.سپس این مفاهیم بایستی طبقه بندی شده و به عنوان میوه های سفره رحمت الهی به صورتی غیرمستقیم و از طریق نماد های قابل درک بوسیله برنامه سازان به مخاطبان انتقال یابد .این انتقال می تواند با شیوه های مختلف از جمله به شکل میان پرده هایی کوتاه ارایه شود.نکته با اهمیت این است که هرگز نبایستی با غفلت از راه کارهای بومی ،مفاهیم پاک و منزه قرآنی را فدای صورت ها و شیوه های برآمده از فرضیه های
روان شناسان ،هنرمندان و برنامه سازان غربی کرد.اشتباهی که متأسفانه در بعضی موارد رخ می دهد و مفهومی قلب شده به جای مفهوم مورد نظر به مخاطبان منتقل می گردد.
درپاره ای موارد نیز ممکن است برنامه ای با تمامی ویژگی های منطبق با مفاهیم عمیق قرآنی ساخته و به مردم ارایه شود،ولی در کنار آن با ارایه برنامه ای دیگر،ناخواسته اثرات آن برنامه را خنثی ساخت.روشن است که چنان چه این دو برنامه در ذهن مخاطب تداخل نکنند،بسی بهتر از آن است که ما ذهن مخاطب را با چنین تداعی نماییم که مفاهیم عمیقی و فطری قرآنی در نظر تولید کنندگان برنامه های تلویزیونی نیز به سادگی نقض می شوند .این ناهماهنگی علاوه برعوارض یاد شده،اعتماد مخاطب را به انگیزه برنامه سازان تلویزیونی از بین می برد و آنها را در نظر مخاطبان چون سودا گرانی تداعی می کند که بنا به الزام های محیطی وسود مادی،چنین برنامه هایی را در دستور کار خود قرار داده اند.از طرف دیگر رشد این اندیشه در ذهن مخاطب رسانه تلویزیون خطرناک است که هر برنامه ای تحت این عناوین را دارای ساختاری ضعیف و بی مایه فرض کند و در مقایسه ،برنامه های دیگر را با رغبت دنبال کند.

پی نوشت :

1-ر.ک:صحیفه نور،ج2.



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط