مهندسي فرهنگي

« باندهاي بين المللي زر و زور که براي تسلط بر منافع ملت ها، سازمان نظامي ناتو را تشکيل داده بودند . اکنون براي نابودي هويت ملي جوامع بشري و تحقق بيشتر اهدافشان در پي تشکيل ناتوي فرهنگي هستند تا با استفاده از امکانات زنجيره اي متنوع و بسيار گسترده رسانه اي سر رشته تحولات سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي کشورها و ملت ها را به دست بگيرند که بايد هوشيارانه ، اين مسئله را زير نظر داشت. »
شنبه، 16 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مهندسي فرهنگي
مهندسي فرهنگي
مهندسي فرهنگي

نويسنده:سيد محمد مهدي موسوي

پادزهر ناتوي فرهنگي

تحليلي بر بيانات مقام معظم رهبري پيرامون مسايل فرهنگي
« باندهاي بين المللي زر و زور که براي تسلط بر منافع ملت ها، سازمان نظامي ناتو را تشکيل داده بودند . اکنون براي نابودي هويت ملي جوامع بشري و تحقق بيشتر اهدافشان در پي تشکيل ناتوي فرهنگي هستند تا با استفاده از امکانات زنجيره اي متنوع و بسيار گسترده رسانه اي سر رشته تحولات سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي کشورها و ملت ها را به دست بگيرند که بايد هوشيارانه ، اين مسئله را زير نظر داشت. »
مدت ها پيش از آن که مقام معظم رهبري در جمع مردم سمنان و به خصوص قشر دانشگاهي اين استان با ايراد اين جملات و اشاره به بحث ناتوي فرهنگي اذهان را متوجه طرح هاي جديد دشمنان در جبهه فرهنگ بنمايند، از اصطلاحاتي چون تهاجم فرهنگي و شبيخون فرهنگي سخن به ميان آورده بودند.
ايشان در تاريخ 25 شهريور سال 70 طي سخنان مهمي بيان فرمودند : « اين که ما مکرر گفته ايم و مي گوييم که توطئه فرهنگي در جريان است و من آن را به عيان در مقابل خودم مشاهده مي کنم ، متکي به استدلال است. شعار نمي دهم من اين را مشاهده مي کنم. امروز دشمن با شيوه اي بسيار در زيرکانه در حال يک جنگ و مبارزه تمام عيار فرهنگي عليه ماست .»
در ادامه نيز در تاريخ 20 آذر ماه همان سال فرمودند : « اين مسئله تهاجم فرهنگي که ما بارها روي آن تاکيد کرده ايم ، واقعيت روشن است و با انکار آن ما نمي توانيم اصل تهاجم را از بين ببريم . تهاجم فرهنگي را نبايد انکار کرد. وجود دارد... ما بايد توجه داشته باشيم که انقلاب فرهنگي در تهديد است کما اين که اصل فرهنگ ملي و اسلامي در تهديد دشمنان است... ما نبايد چيزي را که روشن و واضح است انکار کنيم ؛ در دانشگاه ، در بيرون دانشگاه ، حتي در رسانه هاي جمعي ما ، در کتاب هايي که مي نويسند ، در ترجمه هايي که مي کنند ، در شعرهايي که مي سرايند ، در برنامه هاي فرهنگي علي الظاهر بي ارتباط به ما که در دنيا وجود دارد و خبرش را قاعدتا شما آقايان - که عناصري فرهنگي هستيد - مي شنويد، همه جانبه آرايش نظامي فرهنگي بسيار خطرناک عليه انقلاب درست شده است و وجود دارد ... امروز دشمن در مقابل وضع کنوني ما آن ژست و آرايش نظامي صد سال يا پنجاه سال پيش را به خود نمي گيرد . ما بايد آرايش جديد دشمن را بشناسيم . اگر نشناختيم و خوابيديم از بين رفته ايم . »
رهبر فرزانه انقلاب در 21 مرداد سال 71 نيز در جايي فرمودند :« تهاجم فرهنگي مثل خود کار فرهنگي ، اقدام آرام و بي سر و صدايي است. يکي از راه هاي تهاجم فرهنگي اين بوده است که سعي کنند جوان هاي مؤمن را از پايبندي هاي متعصبانه به ايمان ، که همان چيزهايي است که يک تمدن را نگه مي دارد ، منصرف کنند. همان کاري که در اندلس در قرن هاي گذشته کردند يعني جوان ها را در عالم به فساد و شهوتراني و ميگساري و اين چيزها مشغول کردند. اين کارها حالا هم دارد انجام مي گيرد. » ذکر جملاتي از اين دست از مقام معظم رهبري به خوبي نشان مي دهد که چرا معظم له امروزه بارها و بارها بر ضرورت تدوين نظام «مهندسي فرهنگي» تاکيد داشته اند و از ديگر سو نسبت به رويکرد جديد دنياي غرب به «تشکيل ناتوي فرهنگي» هشدار مي دهند. چنانچه تاملي هر چند گذرا به سير فرمايشات ايشان از زما ن آغاز رهبري در سال 68 تاکنون - که بيش از 18 سال مي گذرد - داشته باشيم به خوبي در مي يابيم که سه گانه «تهاجم فرهنگي ، شبيخون فرهنگي و ناتوي فرهنگي» از سوي دشمنان انقلاب و نظام چگونه شکل گرفت، چرا ادامه پيدا کرد و از اين به بعد چه اهدافي البته در لا به لاي فرمايشات رهبري مي توان تا حدود زيادي پاسخ اين سؤالات را يافت. اما نگاه دقيق تر به اين مسئله بي شک مستلزم پرداختن واقع گرايانه ، بي تکلف و البته علمي به مقولات فرهنگي جامعه است.
به دليل آن که پيرامون مباحث تهاجم فرهنگي و شبيخون فرهنگي تاکنون مباحث بسياري در گرفته و نيز آثار فراواني نيز به زيور طبع آراسته گشته اند نگارنده نمي خواهد وارد اين مقوله شود و فقط به همين نکته اساسي اشاره مي کند که : « آثار و نتايج تهاجم و شبيخون فرهنگي دشمن رابطه بسيار مستقيمي با ميزان بيداري و هشياري دو گروه از جامعه دارد ؛ يکي طيف مديران و مسؤولان جامعه و ديگر گروه نخبگان و به معناي دقيق تر آن حوزويان و دانشگاهيان متفکر و آزاد انديش . مادامي که اين بيداري از سوي هر دو گروه به ميزان بالايي مشاهده شود قطعا فتنه دشمنان نيز خاموش خواهد بود وگرنه ...»
و اما قبل از ورود به بحث ناتوي فرهنگي ضروري است به اختصار توضيحي پيرامون اصل فعاليت ناتو ارايه شود:
در سال 1949 م . يعني دقيقا 4 سال پس از پايان جنگ جهاني دوم سازمان پيمان آتلانتيک شمالي ( ناتو ) با حضور دول فاتح جنگ يعني امريکا و کشورهاي اروپاي غربي با هدف مقابله با قدرت نوظهور شوروي در بعد نظامي و سياسي آن شکل گرفت . رويکرد اصلي ناتو از آغاز فعاليتش نظامي بوده است از اين رو در تاريخ قرن بيستم مشاهده مي کنيم که اين سازمان با اشغال کره جنوبي در سال 1950 م . دامنه ي نفوذ خود را تا جنوب شرق آسيا گسترش داد و پس از آن با عضويت يونان و ترکيه در سال 1952 م . حوزه مهم مديترانه را نيز ضميمه حضور نظامي خود کرد.
گذشته از ابعاد سياسي اقتصادي و نظامي به نظر مي رسد در سال هاي آغازين هزاره سوم، اين سازمان به بعد فرهنگي نيز توجه داشته و در اين خصوص هم اعضاي آن - که همان دولت هاي استعمارگر سابق و مستکبر امروز هستند - سرمايه گذاري خاصي را انجام داده اند . در اين ميان رويکرد اصلي ناتوي فرهنگي که مقام معظم رهبري به فراست به آن اشاره فرمودند، بي درنگ جنگ نرم ، و هدف اصلي آن نابودي هويت ملي جوامع بشري به ويژه ملت هاي آزاديخواه و استقلال طلب جهان است. نکته جالب توجه آن که اعضاي گروه ناتوي فرهنگي و به سرکردگي آن شيطان بزرگ امريکا با بهره مندي از 6 دهه تجربه نظامي گري ، اين بار سياست و استراتژي خود را نه در محاصره نظامي و تسليحاتي بلکه در بمباران رسانه اي و تبليغاتي متمرکز کرده اند و البته براي رسيدن به اين منظور امکانات لازم را نيز در اختيار دارند.
چندين و چند خبرگزاري مسلط بين المللي ، شبکه هاي خبري غالب همچون بي بي سي ، سي ان ان و تاسيسات ماهواره اي ، شبکه هاي اينترنتي ، صدها روزنامه و هزاران پايگاه خبري وتبليغاتي اين قدرت را به آنها داده است تا در وراي قدرت اعجاب آور رسانه ، انتشار ارزش هاي مشترک غربي را در قالب پروژه جهاني سازي در سطح جهان و بويژه کشورهاي در حال توسعه به نظاره بنشينند.
شايد برخي بگويند در اين جنگ نابرابر رسانه اي و فرهنگي، کاري از دست ما ساخته نيست در اين که اين فضا کاملا نابرابر است شکي نيست اما بايد دانست فرهنگ غرب پاشنه آشيلي دارد که مي توان با شناخت آن ، به آن ضربه کاري وارد آورد و آن چيزي نيست مگر درون تهي و بي مغز فرهنگ و ارزش هاي غربي ؛ يعني اين که غربي ها با وجود پيشرفت در بعد سخت افزاري ، در بعد نرم افزاري هنوز هم با مشکلات بسياري دست و پنجه نرم مي کنند. اين که امروز روزنامه لندني « تايمز » مي نويسد:
« اکثر مسلمانان اروپايي ، علت گرايش خود به دين اسلام را کامل بودن قوانين آن ذکر کرده اند . » خود به خوبي از قدرت نرم افزاري جهان اسلام و انقلاب اسلامي حکايت مي کند. قدرتي که باعث شد حزب الله چند هزار نفره در برابر ارتش چهارم دنيا سرافرازانه سرود حماسه را بسرايد و رزمندگان ما در طول 8 سال جنگ تحميلي ، به معناي واقعي يک دنيا را مسحور رشادت خود کنند.
پس مي توان اميدوار بود که دنياي غرب با همه امکاناتش شکست پذير است و اين هم در سايه شناخت نقاط ضعف غربي ها و حمله به آنها در همان مواضع حاصل مي شود و صد البته عنصر پايداري و مقاومت مبتني بر عزت و غيرت بويژه در حوزه هاي فرهنگي شاه بيت اين مثنوي است .
در پايان اين گفتار ، بار ديگر نگاهي مي اندازيم به اين بيان حکيمانه رهبر معظم انقلاب که «بايد هوشيارانه مسئله ناتوي فرهنگي را زير نظر داشت . » و چند نکته را نيز يادآور مي شويم .
1) اميدواري نسبت به وضع موجود به هيچ وجه به معناي غرور و با خوش خيالي در مقياس آينده نيست. خوش خيالي در مقياس آينده نيست. خوش خيالي اولين پل شکست است. نبايد از ياد ببريم که متاسفانه در ساليان گذشته يک نوع نگاه مسموم نسبت به مقولات فرهنگي در کشور ما وجود داشته که موجب واکنش هايي نيز از سوي متدينين و به خصوص نخبگان متعهد جامعه دانشگاهي و حوزوي شده است. بدون تعارف بايد پذيرفت در سال هاي گذشته در کنار ديدگاههاي متعهدانه يک نوع نگاه مسموم در کشور ما وجود داشته و نگاه سياست آلود به بخش فرهنگ جامعه از جمله مهم ترين چالش هاي ما در گذشته بوده که متاسفانه هنوز نيز اثررات آن تا حدي وجود دارد . حل نسبي اين معضلات اولا نيازمند نگاه وحدت گرايانه مسؤولان است و ثانيا بيداري و هوشياري دو چندان نخبگان را مي طلبد.
2) ترسيم دقيق و هدفمند وظايف و مسؤوليت هاي کلان نهادهاي فرهنگي کشور به منظور تحقق اهداف متعاليه نظام و مقابله با توطئه هاي فرهنگي و فکري دشمنان ، به طور خلاصه تعريفي از « مهندسي فرهنگي » است، ضرورتي که پس از جنگ به شدت به تحقق آن احساس نياز مي شد و هر چند در اين باره غفلت هايي نيز شد . اما امروز هم يک نياز ضروري است که در سايه آن مي توان به برنامه ريزي فرهنگي فکر کرد و براي اجراي آنها کوشيد.
منبع: مجله آشنا خانواده 135




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط