ماهيت و عوامل پيروزي انقلاب اسلامي ايران
ماهيت انقلاب اسلامي:
آن چه که مهم است اين انقلاب انقلابي الهي بود چنان که شهيد مطهري تئوري مذهب، عامل انقلاب را در تحليل انقلاب اسلامي ارائه نموده اند. آقاي دکتر محمدي در کتاب تحليلي بر انقلاب اسلامي در صفحه 88 مي نويسد: «علت اصلي و اساسي قيام مردم اين بود که شاه نسبت به نابودي ارزش هاي مسلط جامعه آنها که از مذهب و آئين آنها سرچشمه گرفته بود قيام کرد و به همين دليل بود که باجريحه دار شدن احساسات مذهبي امت ايران ديگر مجالي براي صبر و تحمل و شکيبايي در مقابل ساير ناملايمات اجتماعي وجود نداشت». آقاي عميد زنجاني نيز با تأکيد بر عامل مذهبي در وقوع انقلاب اسلامي معتقد است که شاه که متکي بر استکبار بود و چون اسلام مخالف وابستگي امت به چنين قدرت هايي مي باشد لذا رژيم به ستيز با اسلام پرداخت و اين مبارزه شاه با اسلام سبب اعتراضات مردمي به رهبري امام خميني (ره) و در نتيجه وقوع انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 شد. آقاي عميد زنجاني مي نويسد: «شاه با پوشش اصلاحات از سال 1340 پا به ميدان مبارزه نهاد و از آنجا که کشور و ملت مسلمان و پايبند به اسلام، وابسته به روحانيت حامي اسلام بود. در همان گام اول با مقاومت روحانيت که زمان اسلام و بيانگر خواسته هاي ملت مسلمان ايران بودند مواجه شد. و در جايي اگر ما به جستجوي علل و عواملي که خارج از ماهيت انقلاب اسلامي و آرمانها و ريشه هاي تاريخي آن است بپردازيم. تنها عاملي که به عنوان علت اصلي و عامل اول مي توان از جريان انقلاب از تولد تا پيروزي آن استنباط نمود. اعمال سياست اسلام زدايي توسط شاه بود.»
بنابراين پر واضح است نهضت انقلاب اسلامي، نهضتي است که بسياري از معيارها و موازين جهاني را به هم ريخت، چرا که پايگاه اين نهضت جايگاهي خدايي و عبادي بنام مسجد بود. مردم با قدرت ايمان و اعتقاد راسخ در آن شرکت داشتند. رهبري بنام امام خميني «ره» داشتند که رسالتش همچون پيامبران بود. زيرا انديشه ي پيروزي نهايي حق و صلح و عدالت بر نيروي باطل و ستيز و ظلم، گسترش جهاني ايمان اسلامي، استقرار کامل و همه جانبه ي ارزش هاي انساني، تشکيل مدينه فاضله و جامعه اي ايده آل اسلامي جزء آرمانهاي رهبر کبير انقلاب بود که از سنخ آرمانهاي پيامبران و ائمه ي اطهار است. انقلاب اسلامي تحول ژرف در فکر و عقيده بود که خواهان رساندن جامعه ي ايراني به مقصد نهايي است. (حرکت به سوي الله) که البته اين مهم ميسر نخواهد شد مگر در سايه ي رهبري مطلقه ولي فقيه تا از يکسو جامعه را بر اساس موازين اسلامي جامعه ي نمونه (اسوه) بنا نمايد و از سويي ديگر ضامن عدم انحراف سازمان هاي مختلف، گروهها و ... از وظايف اصلي اسلامي باشد. بنابراين همزمان با قرار گرفتن حضرت امام در موضع رهبري و مرجعيت، ايشان در سراسر کشور در جهت افشاي فساد و خيانت دستگاه حکومتي ستم شاهي به مبارزه پرداخت. ايشان در آغاز 1341 با انتشار کتاب کشف الاسرار ضمن تعليم شيوه هاي مبارزاتي اسلام، ديانت را عين سياست معرفي مي کنند و مسلمين را به منظور مبارزه با استکبار جهاني دعوت و حمايت مي نمايند. ايشان با زبان قرآن پيام انقلابي اسلام را بيان مي دارند و مي فرمايند: «... اي بي خردان! اسلامي که مي گويد و قاتلو المشرکين کافه کما يقاتلونکم کافه (1) آيا مي گويد بنشينيد تا طعمه ي ديگران شويد؟ اسلامي که مي گويد: واقتلوهم حيث تقفتموهم و اخرجوهم من حيث اخرجوکم، آيا مي گويد دست روي دست بگذاريد تا ديگران بر شما چيره شوند؟ اسلامي که مي گويد: و قاتلوا في سبيل الله الذين يقاتلونکم (2)، مي گويد خود را تسليم ديگران کنيد؟ و.... »(3)
اين عباران نشان مي دهد که امام همچون پيامبران خواهان مبارزه با طاغوت تا زمان پيروزي نهايي است. زيرا در سايه ي اين پيروزي و غلبه است که استقلال و عظمت مسلمين بر مي گردد و زندگي سراسر ذلت و خواري نصب جهانخواران مي گردد.
عوامل پيروزي انقلاب اسلامي ايران:
اول: سابقه ي تاريخي مبارزات مردم ايران: مانند جنبش تنباکو و نهضت مشروطه
دوم: حضور همزمان، هماهنگ و در حد کمال مطلوب سه رکن اصلي و مهم انقلاب (رهبري، مردم و ايدئولوژي) در انقلاب اسلامي ايران.
الف- رهبري:
حضرت امام «ره» در پاسخ به سؤال: بعضي از دول غربي ادعا مي کنند که شاه بايستي بماند براي اين که مخالفين برنامه مشخصي که بتواند مملکت را اداره کنند، ندارند، نظر حضرتعالي چيست؟ مي فرمايند: اين ها تبليغات طرفداران شاه است که مي خواهند مملکت در اين هرج و مرجي که هست باقي باشد و شاه يک حکومت استبدادي غير قانوني بر مردم بکند. ايران رجال برجسته و کارشناس هاي متعهد و مسئول دارد که اداره مملکت را بر عهده مي گيرند. ولي اين اداره اي که شاه مي کند که تمامش مبني بر خيانت و جسارت ملت مي باشد، هيچ دردي را دوا نمي کند اصولا شاه در اين سي و چند سال چه دردي را دوا کرده است؟ (4)
هم چنين امام بيان مي دارد که حتي به لحاظ اقتصادي نيز ما برنامه داريم. زيرا اسلام برنامه دارد. (5)
دوران رهبري امام (ره) به چهار مرحله ي متفاوت مي توان تقسيم کرد:
دوره ي اول؛
1. با تحريم تقيه که در طول ساليان متمادي مهم ترين مانع در راه مبارزات مستقيم مردم با رژيمهاي خود کامه بود، اين مانع را از سر راه حکومت و مبارزه اسلامي برداشتند.
2. امام با کشاندن مبارزه به کانون اصلي فعاليت هاي مذهبي يعني حوزه علميه قم براي هميشه خط بطلان بر تز جدايي دين از سياست کشيد.
3. با متوجه کردن لبه حملات خود به لانه و کانون فساد يعني سلطنت و شخص شاه به شيوه محافظه کارانه ي تبليغي پايان داد.
4. با حمله مستقيم به همه قدرت هاي بزرگ خارجي (آمريکا) هر نوع ملاحظه کاري سياسي را که در گذشته و در دوران نهضت مشروطه و ملي شدن صنعت نفت رايج بود، مطرود دانسته و شيوه اي کاملا نو در مبارزه انتخاب کرد.
دوره دوم:
دوره سوم:
شيوه هاي امام در اين دوره براي رهبري و نهايتا به پيروزي رساندن انقلاب عبارتند از:
1. امام با قاطعيت تمام تلاش بسياري از ليبرال ها و ميانه روها را براي وادار کردن امام به اتخاذ سياست معتدلتر و به اصطلاح گام به گام خنثي نمودند.
2. امام از موقعيت نسبتا مناسبي که در پاريس از نظر دسترسي به رسانه هاي گروهي دنيا داشتند حداکثر استفاده را براي رساندن پيام انقلاب به گوش مردم کردند.
دوره ي چهارم:
ب- مردم:
ج- ايدئولوژي:
از ديرباز در ايران سه نوع ايدئولوژي مطرح بوده که عبارتند از:
الف- ناسيوناليسم يا ملي گرايي:
ب- مارکسيسم - لنينيسم؛
1- ماهيت الحادي و اساس ماديگري مارکسيسم - لنينيسم با طبيعت و اعتقادات مذهبي مردم ايران در تضاد بود و نمي توانست مقبوليت عام داشته باشد.
2- وابستگي شديد مارکسيستها به مسکو با توجه به سوابق تلخ روابط ايران و روسيه موجب مي شد که نه تنها آنها را گروهي غيرمستقل و وابسته به بيگانه شناخته شوند بلکه خود نيز بازيچه دست سياست هاي بين المللي روسيه تلقي شوند.
ج- اسلام؛
ويژگي هاي ايدئولوژي اسلام:
2. جهان مادي پديده ايست که از هستي و واقعيت مطلق سرچشمه مي گيرد و داراي مبدأ و مديري مدبر و عالم و ... مي باشد که بر تمام روابط و عوامل طبيعي حاکم است.
3. در جهان بيني الهي، جهان هستي تحت سرپرستي و ولايت الهي قرار دارد و بازگشت همه به سوي اوست.
4. انسان موجودي ابدي و جاوداني است که با مرگ فاني و نابود نمي شود.
5. انسان موجودي آزاد و مسئول و با اختيار است.
6. زندگي در اين جهان مرحله اي است که انسان در آن تحصيل کمال مي کند و با عمل خود زندگي ابدي خود را تأمين مي کند. و صدها ويژگي برجسته ديگر همچون ظلم ستيزي و جهاد، ايثار و شهادت و ... که اسلام به عنوان يک ايدئولوژي الهي از ساير ايدئولوژي هاي مادي متمايز مي سازد.
جنگ تحميلي:
نتيجه گيري:
1. پيروي از شرع انور اسلام و خاصه ولايت مطلقه ي فقيه به منظور حفظ وحدت و جلوگيري از رسوخ افکار منحرف.
2. رسيدن به تعريفي مشخص و واحد از اصلاحات، از آن جهت که تفاهم مقدم بر توافق است. چنان که رهبر معظم انقلاب اسلامي مي فرمايند: «اصلاحات بايد تعريف بشود [که] اصلاحات چيست؟ اولا براي خود ما که مي خواهيم اصلاحات بکنيم، تعريف بشود و مشخص باشد که مي خواهيم چکار کنيم، ثانيا براي مردم تعريف بشود که منظور ما از اصلاحات چيست؟ تا هر کسي نتواند به ميل خودش اصلاحات را معنا کند ... اين جزء کارهايي است که مجموعه اي از مسئولان دولتي، دستگاه قضايي و مجلس و ... مي توانند انجام دهند» (6)
3. اجتناب از الگوبرداري کورکورانه از ديگران؛ مقام معظم رهبري در اين مورد مي فرمايند: «... اگر تعريف از اصلاحات مشخص نشوند الگوهاي تحميلي غلبه خواهند کرد. همان اتفاقي که در شوروي افتاد، چون نمي دانستند سراغ تقليد ناشيانه ي اصلاحات در الگوها و مدلهاي غربي رفتند و به آنها پناه بردند امام بزرگوار ما هوشمندانه اين ضعف را در آنها تشخيص دادند ...» (7)
4. اصلاحات يک ضرورت واقعي و حقيقي است. چنان که مقام معظم رهبري مي فرمايند: «... بنده معتقدم که اصلاحات يک حقيقت ضروري است و بايد در کشور ما انجام گيرد. اصلاحات در کشور ما از سر اضطرار نيست که فلان حاکمي مورد مطالبات سخت قرار بگيرد و مجبور بشود گوشه و کناري را اصلاح کند. نخير، اصلاحات جزء ذات هويت انقلابي و ديني ماست، اگر اصلاح به صورت نو به نو انجام نگيرد، نظام فاسد خواهد شد و به بيراهه خواهد رفت. اصلاحات يک فريضه است.» (8)
5. در اصلاحات بايد مصاديق معضلات و مشکلات کشور مورد امعان نظر قرار گيرد نه منافع گروهي و يا شخصي. مقام معظم رهبري در اين مورد مي فرمايد: «ما احتياج داريم که دستگاه اداريمان مقرراتي داشته باشد که براي همه يکسان باشد و در آن تبعيض نباشد، اگر بود نقطه ي فاسدي است که بايد اصلاح شود. بايد رشوه و ارتشاء وجود نداشته باشد. اگر بود فساد است و بايد اصلاح شود. راههاي کسب ثروت بايد مشروع باشد. اگر کساني از راههاي نامشروع کسب ثروت کردند، اين فساد است و بايد اصلاح بشود. اگر کساني از امتيازات بي جا استفاده کردند، ثروتهاي باد آورده پيدا کردند ... اين فساد است و بايد اصلاح بشود ...» (9)
6. در اصلاحات بايد وحدت رويه همياري و هم دلي همه ي گروهها و آحاد مردم باشد و نه اختلاف.
7. وجود برنامه ريزي در انجام اصلاحات ضروري است. زيرا طبق برنامه ريزي چگونگي انجام اصلاحات از زمان شروع تا زمان اخذ نتيجه ي مطلوب پيش بيني مي شود. تعجيل به معناي شتاب زدگي و بي برنامه گي از آفات مهم هر اقدام اصلاحي است. مقام معظم رهبري در اين مورد ضمن تأکيد بر انجام اصلاحات و لوازم آن معتقدند که انجام درست اصلاحات در ايران منوط به قاطعيت و اقدام از سوي مسئولان نظام است. (10)
1- تعيين اولويتهاي اصلاحاتي:
2- مقابله ي جدي با دخالت خارجيان و نفوذ عناصر بيگانه:
3- مقابله ي جدي با هر گونه تند روي در روند اصلاحات:
4- حفظ ساختار قانون اساسي:
پي نوشت ها:
1. سوره توبه /36
2. سوره بقره 19/02
3. کشف الاسرار ص 289 به نقل از کتاب بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني ص 84
4. تاريخ معاصر ايران از ديدگاه حضرت امام خميني «ره» ص 449
5. همان منبع، ص 449
6. اصول و مبادي اصلاحات از ديدگاه مقام معظم رهبري، معاونت فرهنگي ستاد کل نيروهاي مسلح، ص 8
7. همان منبع، صفحه 9
8. اصول و مبادي اصلاحات از ديدگاه مقام معظم رهبري، معاونت فرهنگي ستاد کل نيروهاي مسلح، صفحه 13
9. اصول و مبادي اصلاحات از ديدگاه مقام معظم رهبري، معاونت فرهنگي ستاد کل نيروهاي مسلح، صفحه 54
10. همان منبع، صفحه 16
11. همان منبع، صفحه 49
12. اصول و مبادي اصلاحات از ديدگاه مقام معظم رهبري، معاونت فرهنگي ستاد کل نيروهاي مسلح، صفحه 57
13. همان منبع، صفحه 54
/خ