فرهنگ باستانی یا اسلامی؟

اساس این پرسش بر یک تقابل بنا شده است که به طور عام در انسان‌شناسی و فرهنگ‌شناسی کنونی جهانی زیر سؤال رفته است. در حقیقت اینکه چنین نوع از تقابل‌هایی را بپذیریم به معنی آن است که نه فقط باور به آن
شنبه، 2 دی 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
فرهنگ باستانی یا اسلامی؟
 فرهنگ باستانی یا اسلامی؟

نویسنده: ناصر فکوهی

 

اساس این پرسش بر یک تقابل (1) بنا شده است که به طور عام در انسان‌شناسی و فرهنگ‌شناسی کنونی جهانی زیر سؤال رفته است. در حقیقت اینکه چنین نوع از تقابل‌هایی را بپذیریم به معنی آن است که نه فقط باور به آن داشته باشیم که می‌توان در سرچشمه‌ها به اشکال خالص و به «جزیره»‌هایی از اندیشه رسید که بدون آنکه از بیرون از خود مایه بگیرند، فکری را ایجاد کرده‌اند و توسعه بخشیده‌اند، به شدت مورد شک و تردید قرار گرفته است. در این حال اکثریت بیشتر انسان‌شناسان امروز از اشکال «درهم‌آمیخته» فرهنگی سخن می‌گویند که به دلیل وجود میان کنش‌هایی ظاهر شده‌اند که همواره شکل‌ها و محتوهای ترکیبی داشته‌اند.
در باره فرهنگ دینی نیز که باید آن را از اصل دین (به مثابه امری تئولوژیک) جدا کرد و بررسی مورد اخیر را بر اساس پارادایم‌های تئولوژیک بررسی کرد و نه بر اساس پارادایم‌های نسبی علمی، باید گفت این فرهنگ نیز، از آنجا که فرهنگ اجتماعی است، حاصل ترکیب‌های متعددی به شمار می‌آید که در روند رشد و توسعه آن و اندیشیدن و تفسیر بر آن وارد فرایندهای سازنده در اندیشه و رفتار شده‌اند.
با توجه به آنچه آمد، باید گفت که دو مفهوم به کار رفته در این پرسش با یکدیگر خوانایی ندارند: اینکه ما نمی‌توانیم «سازگاری» را با «پیروی» مقایسه کنیم. در «سازگاری» ما با مجموعه‌ای از سازوکارهای «درونی» (بیولوژیک یا فرهنگی) سروکار داریم، درحالی که در «پیروی» با مجموعه‌ای از روابط بیرونی (عمدتاً فرهنگی و آن هم بیشتر سیاسی). سازگاری بیشتر در ما فکر پدیده‌ای را ایجاد می‌کند که توانسته یا می‌تواند در ما درونی بشود و بنابراین از حوزه خودآگاهی به حوزه ناخودآگاهی گذر کند و ما خواسته و ناخواسته آن را در رفتارها و گفتارهایمان رعایت کنیم، در حالی که در «پیروی» ما تقریباً به صورت پیوسته در حوزه خودآگاهی باقی می‌مانیم و «زور» یا «خشونت» در سازوکارهایی «فیزیکی» (به تعبیر فوکویی از کلمه) و یا «نمادین» (به تعبیر بوردیویی از کلمه) ما را وادار به «اطاعت» می‌کنند که بنا بر تعریف یک کنش «سودجویانه» (چه در معنای فرهنگی آن و چه در معنای بیولوژیکش) است. آنچه می‌توان به عنوان یک انسان‌شناس درباره رابطه میان این دو مفهوم گفت آن است که فرهنگ، برای کمک به تسهیل و کاهش تنش در روندهای اجتماعی، در هر جامعه‌ای باید بتواند سازوکارها و روابط و میان کنش‌های فردی و جمعی را تا حد ممکن از اشکال برونی و مبتنی بر «الزام» به سوی اشکال درونی مبتنی بر «باور» هدایت کند، هر چند نه الزام قاعدتاً همیشه و همه جا به یک اندازه از میان خواهد رفت و نه باور می‌تواند شکل کامل و بدون نیازی به دخالت انگیزش یا الزام بیرونی داشته باشد.
ولی به جامعه خود بازگردیم. به گمان ما در جوامع انسانی به طور کلی جدا کردن موقعیت «دینی» ازموقعیت «فرهنگی» در موجودیت‌های فردی و اجتماعی انسان‌ها کاری بسیار مشکل است و این را می‌توان با اتکا بر تزهای الیاده و مفهوم «انسان دینی» (2) (ستاری، 1372) ادعا کرد که خود الیاده از رودولف اوتو (1970) و تعبیر وی از دین به مثابه «چیزی کاملاً متفاوت» (3) وام گرفته بود (همچنان که بعدها امیل دورکیم (1383) نیز تقابل «قدسی / ناقدسی» (4) را از همان تعبیر حاصل و آن را به یکی از محورهای اصلی تفکر جامعه‌شناختی درباره دین تبدیل کرد). مطالعات مردم‌نگارانه‌ای که در طول قرن نوزدهم و بیستم انجام گرفته‌اند نیز به ما نشان می‌دهند که هیچ جامعه «بدون دین»ی حتی در دورافتاده‌ترین نقاط کره زمین یافت نشده است و همین دلیل دیگری بر این ادعاست که جدایی «دین» و «فرهنگ» معنای چندانی ندارد.
ولی در مورد جامعه ایرانی این جدایی باز هم ناممکن‌تر است. زیرا اگر منظورمان از «جامعه ایرانی» تداومی باشد که تا حدی به صورت واقعیتی نسبی در سطوح جغرافیایی - تاریخی - زبان‌شناختی و تا حدی به صورت مجموعه‌ای از اسطوره‌های شناختی - نمادین با آن سرو کار داریم و ریشه آن را می‌توانیم تا چند هزار سال پیش عقب ببریم، دست کم از هزاره اول پیش از میلاد این جامعه بر اساس الگوهای کاملاً دینی، فرهنگ را تعریف می‌کرده است. تنها نگاهی گذرا به اندیشه ساسانی که از خلال متون پارسی میانی امروز تقریباً به طور کامل در دسترس ما هستند و یا تأملی بر اندیشه هخامنشی که کاری مشکل‌تر است و باید از خلال اندیشه معماری و فضایی و تجسمی و کمتر بر اساس نوشته‌های اندک آنها انجام بگیرد و سپس تأمل بر تداوم این اندیشه‌ها و سازوکارها از خلال جوامع گوناگون ایرانی و در متون قرون اولیه اسلامی و دنباله حرکت در طول تاریخ ایران به ما نشان می‌دهد که تداوم فرهنگ - دین به صورتی شگفت‌آمیز و از راه هزاران هزار پیچاپیچ مادی - اسطوره‌ای - باوری - زبان‌شناختی و شناختی انجام گرفته است. البته می‌توان به این سخن ایراد گرفت که چنین چیزی خاص اندیشه و رفتارهای ایرانی نیست. این ایراد تا اندازه‌ای درست است و ما می‌توانیم پدیده‌های مشابهی را برای مثال در فرهنگ‌هایی چون فرهنگ چینی، هندو و حتی فرهنگ‌های پیش کلمبیایی آمریکا (مایاها، آزتک‌ها و غیره) ببینیم؛ ولی فرهنگ‌های انسانی از این نظر به هیچ وجه یکسان نبوده‌اند، فرهنگ‌هایی که از آنها یاد کردیم همچون فرهنگ ایرانی دارای تداوم‌های زبانی - سیاسی- تمدنی طولانی بوده‌اند. از همین جا می‌توان بحث را به حوزه «جامعه بودگی» یا به تعبیری ساده‌تر «قابلیت با هم زیستن و هماهنگ شدن در کنش‌ها و باورهای اجتماعی در قالب یک جامعه» کشاند. در واقع مسئله در آن است که هر اندازه با قابلیت بالاتری در این زمینه رو به رو باشیم تداخل‌ها و پیچاپیچ دینی _ فرهنگی بیشتری را نیز شاهد بوده‌ایم. به گونه‌ای که امروز می‌دانیم که بیشتر جوامع انسانی بر گرد چند سیستم معدود دینی (ادیان ابراهیمی از یک سو و نظام بودایی - کنفسیوسی از سوی دیگر) سازمان یافته‌اند و این سازمان‌یافتگی در قالب میلیون‌ها نهاد، رفتار، مفهوم، بر ساخته‌های اجتماعی و فضایی و زمانی و زیستی و غیره قابل تعریف هستند.
نکته اساسی برای جامعه‌ای همچون جامعه ما آن است که چگونه نهاد جدید دولت ملی و مفاهیم همراهی کننده و الزامات و سازوکارهای ناشی از آن را در یک نظام جهانی که تمولی بر همان اساس ساخته و اداره می‌شود، با گروه عظیمی از سازوکارهای تنظیم کننده اجتماعی که در طول قرن‌ها جامعه ما را لااقل در هسته مرکزی‌اش مدیریت کرده و آن را زنده نگه داشته‌اند، سازش دهیم.
امروز اگر از گروهی از اقشار جوامع بزرگ شهری ایران که عموماً می‌توان گفت یک بورژوازی فن‌سالار بر ساخته شده بر برخی الگوهای محدود سبک زندگی اروپایی هستند (که البته این حق آنها و هر کسی است که بر اساس سبک زندگی مورد تمایل خود زندگی کند، به شرط آنکه بتواند تنش‌های اجتماعی حاصل از تفاوت را نیز تحمل و یا کنترل کند) فاصله بگیریم، در سطح بیشتر اقشار بورژوازی تجاری «سنتی» و سایر اقشار اجتماعی در شهرهای بزرگ و به ویژه در شهرهای کوچک و متوسط و روستاهای ایران، «فرهنگ مذهبی»، فرهنگی کاملاً غالب به حساب می‌آید. در این فرهنگ عناصر ملی و دینی از یکدیگر تفکیک نشده‌اند بلکه عموماً بر یکدیگر انطباق دارند و یکدیگر را تقویت می‌کنند و هر گونه تلاش برای از میان بردن یکی از این دو بُعد به سود بُعد دیگر و یا اولویت بخشیدن به یکی از آنها با واکنش شدید کالبدهای اجتماعی رو به رو می‌شود. البته این نیز واقعیت دارد که گروهی از کالبدهای اجتماعی که به دلایلی مقطعی در شرایط تنش قرار دارند (به ویژه زنان و جوانان) و به صورتی اغلب واکنشی لزوماً در این چهار‌‎چوب قرار نمی‌گیرند و تحلیل رفتارهای آنها نیاز به فرصت و مباحثی جداگانه دارد؛ ولی واکنشی و مقطعی بودن این رفتارها را در برابر ریشه‌ای و درونی بودن رفتارهای مقابل آنها می‌توان به سادگی نشان داد. شاید تنها یک مثال در این زمینه کفایت کند: تداوم رفتارهای مذهبی و تداخل و انطباق آنها با رفتارهای ملی در محیط دایاسپورایی (مهاجران) در کشورهایی که کوچک‌ترین الزامی در این زمینه وجود ندارد، نمونه‌ای از این واقعیت است.
در نهایت آنچه شاید بیش از هر چیزی کالبدها، مفاهیم، نهادها و سازوکارهای «ملی» یا «دینی» را تهدید می‌کند و می‌تواند در کوتاه‌مدت، میان‌مدت یا دراز‌مدت بر آنها اثرات دست‌کاری کننده و انحراف دهنده به وجود بیاورد، ایدئولوژیزه کردن آنهاست. البته لازم است منظور خود را از ایدئولوژیزه کردن در چند عبارت بگوییم. ایدئولوژیزه کردن لااقل از دیدگاهی فرهنگی که ما به آن نگاه می‌کنیم، تلاش برای ایجاد نوعی همگنی و از میان بردن تضاد در یک مجموعه جهان‌بینی است که بنا بر تعریف و بر اساس همان مفهوم ناهمگنی و ترکیبی بودن فرهنگ که به آن اشاره کردیم، در واقعیت امر ترکیبی از عناصر کمابیش متفاوت و گاه حتی متضاد هستند که در کنش متقابل با یکدیگر امکان «تفکر» و «خلاقیت» را به کالبدهای فردی و اجتماعی می‌دهند. بدین ترتیب ایدئولوژیزه کردن به نوعی فلج کردن، ایستا کردن و از میان بردن قابلیت انعطاف و باز تولید یک پدیده بر اساس نیازهای درونی و برونی کالبد حامل آن و یا محیط آن کالبد است.
اگر از این گونه ایدئولوژیزه کردن‌ها بپرهیزیم و اگر از ابزارهایی که فرهنگ ایرانی در قالب‌های دینی (تفکر و تفسیر و اجتهاد و غیره) و یا قالب‌های غیر دینی (خلاقیت در اندیشه و زبان، شعر و ادبیات) استفاده مناسب را برای «ایدئولوژی‌زدایی» در مفهومی که بیان شد (بدون وارد شدن به بحث عمومی ایدئولوژی که نیاز به فرصتی دیگر دارد، بشویم) بکنیم، می‌توانیم از منابع و موقعیت ترکیبی و خلاقی را که هزاران سال است در فرهنگ ایرانی (همچون در فرهنگ تقریباً همه تمدن‌های کهن و تاریخی) دست کم به صورت یک موقعیت بالقوه وجود دارد، بهره‌مند شویم و با پایه گرفتن از آن، این موقعیت بالقوه را به فعل در آوریم.

پی‌نوشت‌ها:

1. dichatomy.
2. homo religiosus.
3. ganz andere.
4. sacred/profane.

منبع مقاله :
فکوهی، ناصر؛ (1394)، صد و یک پرسش از فرهنگ، تهران: انتشارات تیسا، چاپ یکم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها