فلسطين مقاوم و لبنان مظلوم

مسئله فلسطين، در رأس مسايل غمبار و اسفناك جهان اسلام قرار دارد. در سال 1917 با صدور اعلاميه بالفور، دولت انگليس رسما از تشكيل يهود در فلسطين حمايت كرد. در سال 1947 م طرح تقسيم فلسطين درسازمان ملل متحد تصويب و يك سال بعد به اجرا درآمد. در 1967 م ارتش رژيم اشغالگر قدس با بهره گيرى از اصل غافلگيرى به فرماندهى موشه دايان با بمباران هوايى سوريه و مصر و هم زمان حمله زمينى سرج نيروهاي
دوشنبه، 18 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فلسطين مقاوم و لبنان مظلوم
فلسطين مقاوم و لبنان مظلوم
فلسطين مقاوم و لبنان مظلوم


مسئله فلسطين، در رأس مسايل غمبار و اسفناك جهان اسلام قرار دارد. در سال 1917 با صدور اعلاميه بالفور، دولت انگليس رسما از تشكيل يهود در فلسطين حمايت كرد. در سال 1947 م طرح تقسيم فلسطين درسازمان ملل متحد تصويب و يك سال بعد به اجرا درآمد.
در 1967 م ارتش رژيم اشغالگر قدس با بهره گيرى از اصل غافلگيرى به فرماندهى موشه دايان با بمباران هوايى سوريه و مصر و هم زمان حمله زمينى سرج نيروهاي مكانيزه تحت پوشش هوايى، جنگ شش روزه اى را به راه انداخت و موفق گرديد مساحت قابل توجهى از كشورهاى مصر، اردن و سوريه را اشغال كند. در سال 1982 م رژيم صهيونيستى با هدف براندازي تشكيلات سازمان آزادى بخش فلسطين در لبنان، وارد اين كشور شد كه در سال 1998 م در اثر مقاومت شيعيان لبنان، وادار به عقب نشينى گرديد. پس از آن كشورهاى عربى به صلح با اسرائيل روى آوردند، پاره اى گروههاى فلسطينى هم بر اثر برخى تحولات بين المللى به سازش گرايش يافته اند تا بتوانند در سرزمين هاى باقى مانده در دست فلسطينى ها، در باريكه غزه وكرانه غربى رود اردن، حكومت خودگران پديد آورند.
اما عاملى كه به مردم فلسطين شور و نشاط بخشيد و آنان را به آينده اى درخشان اميدوار كرده است نهضت خود جوش انتفاضه مى باشد.
ناكام ماندن رژيم اشغالگر قدس از نابود نمودن ملت فلسطين و عاجز گشتن از سلب هويتش از يكسو و شكست و ناكامى اعراب در آزادسازي فلسطين و نرمش برخى از فلسطينى ها در برابر شعارهاى مطرح شده از سوي حكومت هاى عربى، از عوامل پيدايش قيام مردمى اهالى اين سرزمين اشغال شده است.(1)
علاوه بر جنبش جهاد اسلامى حركت ديگرى كه از نظر حجم بزرگتر از آن است، جنبش حماس مى باشد. در انتخابات ژانويه 2006 مطابق ذي الحجه 1426 و بهمن 1384 كه با حضور ناظران خارجى و داخلى برگزار شد حماس توانست از 132 كرسى پارلمان 76 كرسى را به خود اختصاص دهد.
انتفاضه كه همان قيام سراسري و عمومى مردم فلسطين عليه رژيم اشغالگر قدس است از دسامبر 1987 م شروع شد كه عامل تعيين كننده ي آن متكى به حضور آگاه مردم و اراده هاي جمعى است، انتفاضه دوم پس از ورود آريل شارون به مسجدالاقصى در مهر 1379 ش شكل گرفت، اين حركت هاى خودجوش در ابتدا به شدت غير متمركز و مركب از فعاليت هاي مقامات محله اي بود كه توسط مبارزان ناحيه اي رهبرى مى گرديد و علاوه بر رويارويى با سربازان رژيم صهيونيستى حركت تدريجى به سمت نافرمانى مدنى در بخش هاى كرانه باخترى و نوار غزه ايجاد شد، با اين خيزش كميته هاي مردمى، رژيم اشغالگر را به چالش كشيدند، مدارس زيرزمينى پس از تعطيلى مراكز آموزشى رسمى به وجود آمد، مردم كارت هاى هويت نظامى را كنار نهادند و سركشى از پرداخت ماليات ها در برخى نواحى آغاز شد، همه ي اين ها بدان علت بود كه مقاومت با مشاركت مردمى وسيع همراه بود اما تا پايان سال 1989 م رهبرى سازمان آزادى بخش فلسطين شروع به متمركز كردن قيام نمود، در نتيجه مشاركت هاى مردمى به شدت كاهش يافت، رهبران محلى به حاشيه رانده شدند و گروههاى شبه نظامى از قبيل عقاب هاى سرخ، پلنگ هاى سياه، گردان هاي قسام و شاخه نظامى حماس بازيگردان اصلى شدند، البته سركوب بى رحمانه اسرائيل كه شامل كشتار، شكنجه و حبس هاى طولانى بود در كمرنگ كردن سطح قيام مؤثر بود.
جنبش حماس كه در سرعت بخشيدن به خروش هاى عمومى و فراگير انتفاضه دخالت داشت راه زيادى را پيمود و چندين سال نياز داشت تا وارد عرصه سياست گردد سپس نه تنها در انتخابات شهري كه در انتخابات قانونگذارى هم شركت كرد.
حماس در غزه در ابتداى اولين انتفاضه تولد يافت و در كرانه غربى رود اردن پيروزى را نصيب خود نمود و ضمن آن كه ساختارهاي مخفيانه را حفظ كرد، برخى اعضايش مقام هاى رسمى را اشغال نمودند و در حالى كه خالد مشعل دفتر سياسى را اداره مى نمايد، اسماعيل هنيه قدرت را در رأس دولت خودگردان فلسطين به عنوان نخست وزير در دست گرفته است، او از آغاز كه مأمور تشكيل اين دولت گشت با مشكلات گوناگونى مواجه شد، با اين وجود نمى خواهد شروط ظالمانه ي آمريكا و اتحاديه اروپا را بپذيرد و از به رسميت شناختن رژيم صهيونيستى امتناع مى كند زيرا فلسطينى ها بدان جهت به حماس رأي داده اند كه در مقاومت عليه اشغالگران كارنامه اى درخشان دارد، از خاستگاه اجتماعى نيرومندى برخوردار است و در مديريت شهرى موفق بوده است، رهبرانش همچون افراد عادى زندگى مى كنند به عنوان نمونه اسماعيل هنيه در اردوگاه آورگان «الشاطى» در شرايط عادى همچون مردم روزگار مى گذرانيد.
از زمانى كه محمود عباس (ابومازن) در سال 2004 ميلادى اداره ى تشكيلات خودگردان را به دست گرفت رژيم اشغالگر قدس به بهانه عدم وجود شريك فلسطينى او را ناديده انگاشت و هيچ امتيازى به وي نداد. از سوى ديگر ناتوانى ابومازن و شكست كابينه اش از عواملى بود كه فلسطينى ها را نا اميد كرد و همين امر در افزايش حمايت عمومى از حماس مؤثر واقع افتاد به اين اميد كه جنبش جديد جايگزين فتح باشد.
اما وقتى حماس روى كار آمد ابومازن در محاسبات رژيم صهيونيستى و جهانى به شخصيتى محورى تبديل گرديد و كسى كه در ماههاى گذشته كاملا مطرود بود به نمادى مهم و شخصيتى مورد توجه مبدل گشت و تنها رهبر فلسطينى لقب گرفت كه اسرائيلى ها و غربى ها حاضرند با او تعامل داشته باشند، به موازات آن، ساف كه ناديده انگاشته مى شد پس از انتخابات حماس به صورت نمادى مهم و مرجع معرفى گرديد كه بايد به نقش آن توجه و مشروعيت آن براى همه فلسطينيان پذيرفته شود.
از سوى ديگر دولت فلسطين به رهبرى حماس براى تشكيل دولت وحدت ملى براى مشاركت همه احزاب و گروههاى فلسطينى كوشيده است ولى شكل گيرى آن با دشوارى هايى روبرو بوده است زيرا با جنبش فتح و دولت ابومازن اختلافات اصولى دارد، با محدوديت منابع مالى روبرو است و برخى اعضاى كابينه اش از جمله 8 وزير و 37 نماينده شوراي قانون گذارى توسط اسرائيل دستگير شده اند، دولت هاى غربى در صورتى كمك به دولت فلسطين را ادامه مى دهند كه به تصور آنان خشونت را كنار بگذارد و اسرائيل را به رسميت بشناسد و اين را حماس نمى پذيرد. به حالت تعليق در آمدن برخى پروژه ها، بلوكه شدن درآمدهاى مالياتى، مشكلات معيشتى و عدم پرداخت به موقع حقوق كارمندان و معلمان، قطع برق مراكز درمانى و گسترش نا امنى ها، كشتارها و دستگيرى ها از سوى صهيونيست ها از ديگر دشوارى ها بر سر راه دولت حماس است.
كشورهاى عربى نيز حماس را براى پذيرش توافق نامه هايى تحت فشار قرار داده اند، اروپائيان روابط ديپلماتيك خود را با اين دولت قطع كرده و هيأت ها و مقامات حماس اجازه حضور در همايش ها و اجلاس هاي برگزار شده در قلمرو اين كشورها را ندارند.
علاوه مردم فلسطين به دليل روى آوردن به انتخابات دموكراتيك كه مورد پذيرش استكبار و رژيم صهيونيستى نمى باشد به شدت مجازات مى شوند، حملات نظامى به مناطق مسكونى، كشتارهاي هدفمند، بازداشت هاى بى دليل و تخريب منازل و كوچانيدن اجبارى فلسطينى ها همچنان ادامه دارد. آنان با تحريم هاي فرساينده ي اقتصادي مواجه اند و 40% مردم زير خط فقر زندگى مى كنند و به كمك هاي غذايى نياز دارند. نقض قوانين بين المللى از سوى رژيم اشغالگر قدس توسط شوراي امنيت و دادگاه بين المللى عدالت بدون مجازات مانده است و ابراز نگرانى صرف كميته بين المللى صليب سرخ نمى تواند مشكل را حل كند.
حماس با مشاهده ي اين فجايع اسف انگيز با نگرش هاي جديد مى كوشد قدرت را با ديگران تقسيم كند چرا كه تداوم اين وضع مقاومت را دچار شكست نمايد و در صورتى كه دولت وحدت ملى شكل گيرد احتمال دارد برخى از دشواري هاى نگران كننده از سر راه برداشته شود، از اين روي جنبش حماس كه رياست دولت فلسطين را بر عهده دارد با جنبش فتح به توافق هايى دست يافته است.
در زمستان سال 1385 ش، ملك عبدالله پادشاه عرستان نشست مكه را ترتيب داد و با دعوت از سران فتح و حماس نخستين توافق صلح ميان آنان را برقرار كرد. پس از اين برنامه فلسطينى ها براى تشكيل دولتى واحد در كنار هم قرار گرفتند.
سرانجام در آخرين نشست مجلس قانونگذاري فلسطين كه به طور هم زمان در غزه و رام الله در كرانه ى باخترى برگزار شد نمايندگان اين مجلس با اكثريت آراء به اعضاي دولت جديد رأي اعتماد دادند.
يادآور مى گردد از 132 نماينده كه در وضع كنونى 36 نفر در اسارت رژيم صهيونيستى هستند 83 نفر به دولت وفاق ملى رأي مثبت دادند و تنها سه نفر رأى مخالف داشتند. محمود عباس نيز همچنان رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين مى باشد.(2)
3- لبنان مقاوم اما مظلوم
كشور لبنان با 10400 كيلومتر مربع مساحت در غرب آسيا و ساحل شرقى درياى مديترانه واقع مى باشد، از شمال و خاور به سوريه، از جنوب به فلسطين محدود است. حاصلخيزترين ناحيه ى آن جلگه ى ساحلى است كه بيشترين جمعيت را در خود جاى داده است، آب و هواي معتدل مديترانه اى با ريزش هاي جوي زمستانى دارد.(3) كوههاي لبنان به طور موازى بر ساحل غربى آن قرار گرفته اند كه ميان آنان دره ى بقاع قرار دارد. لبنان كوچكترين كشور خاورميانه پس از بحرين مى باشد و تنها سرزمين اين منطقه است كه بيابان و صحرا ندارد.
لبنان از شش استان شمال، جنوب، نبطيه، بقاع، جبل و بيروت تشكيل شده و علاوه بر مركز حكومت (بيروت) شهرهاي طرابلس در شمال، صيدا و صور در جنوب و بعلبك در شرق، مهم ترين كانون ها شهرى آن هستند.
جمعيت آن بالغ بر چهار ميليون نفر است و با توجه به وسعت، پرتراكم ترين كشور د ر خاورميانه به شمار مى آيد، بسيارى از مردم لبنان در اواخر قرن نوزدهم و طول قرن بيستم به كشورهاي اروپايى، آمريكاى لاتين و جنوب و غرب آفريقا مهاجرت كرده اند كه اين مهاجرين به حدود دوازده ميليون نفر بالغ مى گردند.
در لبنان هيجده طايفه مذهبى و نژادى به سر مى برند كه 12 طايفه از آنان مسيحى، پنج طايفه مسلمان و طايفه ى ديگر يهودى مى باشد، افراد مسلمان اكثريت سكنه لبنان را تشكيل مى دهند كه از اين ميزان غالبا شيعه اند كه بطور عمده در نيمه هاى جنوبى (جبل عامل) بعلبك و هرمل و حومه بيروت استقرار يافته اند.
لبنان از نظر عامل انسانى و جمعيتى كشوري نامتجانس و متشكل از فرق گوناگون است كه هر كدام از گروهها در جستجوى منافع و مسايل مورد علاقه خود مى باشد، در عين حال نوعى رقابت نسبتا سالم و هم زيستى مسالمت آميز بين طوايف آن قابل مشاهده مى باشد. 75% مردمش باسوادند.
زبان مردم لبنان عربى است ولى در مراكز آموزشى و علمى زبان فرانسه متدوال مى باشد. اقتصاد اين كشور مبتنى بر بخش خدمات شامل بازرگانى، حمل و نقل، جهانگردى و بانكدارى است. اين كشور واردكننده ي ماشين آلات، نفت و خواربار است. ميوه، سبزى و پارچه از محصولات صادراتى آن به شمار مى رود.
لبنان در سال 1943 م از فرانسه استقلال گرفت، نوع حكومت آن جمهوري چند حزبى با يك مجلس قانونگذاري است. مجلس آن 99 عضو دارد كه توسط مردم، اعضايش براي مدت چهار سال انتخاب مى شود. هر گروه مذهبى، تعدادى سهميه در پارلمان دارد. بر اساس قانون اساسى رئيس جمهور مارونى، نخست وزير سنى مذهب و رئيس مجلس بايد شيعه باشد.(4)
در جنگ 1967 م اعراب و اسرائيل، رژيم صهيونيستى فرودگاه بيروت را بمباران كرد. در 13 آوريل 1975 م تنى چند از اعضاى حزب كتائب با حمله به اتوبوس حامل فلسطينى ها در منطقه عين الرمانه بيروت، شمارى از آنان را به قتل رسانيدند، اين حادثه جنگ داخلى لبنان را پديد آورد كه پانزده سال به درازا كشيد، نبردي كه دهها هزار كشته و زخمى بر جاى نهاد و زيان هاي اقتصادى سنگينى به لبنان وارد كرد و اين كشور را از مسير توسعه باز داشت. در اكتبر 1976 م يك نيروي سى هزار نفرى از نيروهاى بازدارنده كه غالبا سورى بودند، وارد لبنان شدند و براى مدتى از ادامه اين درگيرى جلوگيرى نمودند.
اگر چه اين نيروها خيلى زود به سرزمين هاى خود بازگشتند ولى سربازان سورى به دليل هم جوارى با لبنان و بنا به درخواست رئيس جمهور وقت، در اين كشور ماندند كه تا سال 2005 ميلادى (1384 ه ق) حضور داشتند.
در سال 1978 م رژيم اشغالگر قدس نبرد شديد و خونينى را به لبنان تحميل كرد و بخش هايى از اين سرزمين را اشغال نمود. به دنبال آن شوراى امنيت سازمان ملل با صدور قطعنامه ى 425، خواستار عقب نشينى بى قيد و شرط قواى اسرائيلى از مناطق جنوبى لبنان شد و در پى آن چهار هزار نيروي حافظ صلح به لبنان اعزام كرد ولى صهيونيست ها مناطق اشغال شده را به يك نظامى مسيحى به نام سرگرد سعد حداد كه نقش مزدور را ايفا مى كرد، واگذار كردند. در سال 1982 م، رژيم غاصب صهيونيستى به بهانه نابودى و اخراج گروههاى فلسطينى، حملات گسترده اي را عليه لبنان آغازكرد و بيروت را اشغال نمود.
در اين يورش متجاوزان، شبه نظاميان فلسطينى را از لبنان بيرون راندند، در همين سال بشير جميل از سوي شبه نظاميان مسيحى به رياست جمهوري لبنان رسيد اما پس از چند روز بر اثر انفجار بمب در مقر حزب كتائب، كشته شد.
با مرگ جميل، برادرش امين به جايش انتخاب گرديد كه تا سال 1988 م به حكومت خود ادامه داد و در همين سال ميشل عون (فرمانده ارتش) از سوى جميل به نخست وزيرى رسيد كه اين انتصاب با مخالفت مسلمانان و قواى ملى روبرو شد. سرانجام در يك توافق بين المللى، مشيل عون از لبنان خارج گرديد و در فرانسه اقامت گزيد.
اوايل سال 1990م بر اساس توافق دولت هاى بزرگ و ميانجيگرى عربستان، نمايندگان مجلس لبنان در طائف عربستان گرد آمدند و با امضاى معاهده اي به درگيري هاى داخلى پايان دادند.
بعد از پيمان، طائف، رنه معوض به رياست جمهوري لبنان رسيد كه بعد از چند روز ترور شد و الياس هراوى روي كار آمد، ايام حكومت وى نه سال به درازا كشيد. از سال 1998م سپهبد اميل لحود زمام امور لبنان را به دست گرفت و تاكنون ادامه دارد.(5)
جرقه هاى تشكيل مقاومت اسلامى در برابر اشغالگران از ژوئن 1982 به وجود آمد كه دولت غاصب صهيونيستى يورش همه جانبه اى را عليه آنان آغاز كرد. از اين روى گروههاى شيعه كه غالبا در بعلبك استقرار داشتند توانستند تشكيلات واحدى ايجاد كنند، اين مقاومت منسجم در نهايت بستر لازم را براي تولد «حزب الله لبنان» فراهم كرد.
پس از اين تهاجم، جوانانى كه خود را پيرو امام خمينى مى دانستند و پيروزى انقلاب اسلامى در تقويت روحيه آنان تأثير فراوانى داشت. اساس اين تشكل را فراهم نمودند. از سوى ديگر با ناپديد گرديدن امام موسى صدر و به شهادت رسيدن دكتر مصطفى چمران، جنبش امل و حركت المحرومين توانايى حفظ وحدت و يكپارچگى نيروهاى خود را از دست داد، چرخش فكرى عده اى از عناصر سياسى امل از مذهب شيعه به حركت هاى لائيك نيز انگيزه ي جوانان شيعى لبنان را براى پيوستن به مقاومت اسلامى شدت بخشيد. اين مجموعه حول محورى گرد آمدند كه مختصات ذيل را داشت:
حضور شخصيت هاى شيعى در رأس هسته مقاومت؛
كوشش براى رفع محروميت زدايى از لبنان؛
برخورداري از حمايت هاي مرجعيت شيعه بويژه رهبرى انقلاب اسلامى حضرت امام خمينى؛
تأثر پذيري از سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به عنوان نماد نهضت مهم اسلامى درعصر حاضر؛
مخالفت با اشغالگرى و كسب استقلال سياسى براى لبنان؛
مبارزه با بى عدالتى سياسى و اجتماعى و نظام طايفه گري در لبنان.
كميته اي در پاييز سال 1982 م براي چهارچوب مورد نظر شكل گرفت كه پس از اتمام كار آن، شوراى لبنان شامل 5 نفر از اعضاي قبلى بوجود آمد كه اگر چه به دليل ملاحظات امنيتى و تشكيلاتى به صورت غير علنى فعاليت مى كردند اما به تدريج چهره هايى چون شهيد سيد عباس موسوي، شيخ صبحى طفيلى، شيخ حسن كورانى، سيد حسن نصرالله، و حسين موسوى (ابوهشام) در بعلبك و جنوب لبنان معروف شدند.
هنگامى كه تشكيلات و سازماندهى حزب الله و مقاومت (شاخه ى نظامى آن) استحكام لازم را به دست آورد، اين تشكل احساس نمود گر چه كتمان اين مسئله، مقاومت را از ضربه پذيري و نابودى زودرس حفظ مى كند اما از نظر دستاوردهاى سياسى، حزب الله را در حاشيه ي ديگر گروههاى سياسى قرار مى داد.
از اين جهت در ششم ژانويه سال 1984 م مقاومت اسلامى در لبنان با صدور اولين بيانيه نظامى اعلام موجوديت كرد. با گسترش عمليات مقاومت عليه اشغالگران، شعارهايى با عبارت «حزب الله» ظهور يافت البته نه به عنوان رسمى يك گروه سياسى بلكه به معناي عام آن به كار مى رفت تا اين كه در ماه مى 1984 م شوراي لبنان تصميم گرفت نام ثابت حزب الله لبنان را براي خود برگزيند و بيانيه خويش را با اين عنوان صادر کرد.
در اين زمان تشکل مزبور سعي در گسترش و همه گير کردن مقاومت داشت و پس از مدتي توانست بعد از بعلبک در بيروت و نواحي جنوبي حضور فعال يابد. اين امر باعث شد حزب الله بدون واهمه ي لو رفتن، حجم عمليات نظامي عليه ارتش اسرائيل در جنوب لبنان را افزايش دهد.
البته عمليات شهادت طلبانه را اين حرکت ، در 11 نوامبر 1982 م عليه مقر فرماندهي ارتش اسرائيل در شهر احمد قيصر انجام داد که منجر به هلاکت 76 افسر و سرباز صهيونيستي شد. بر اثر فشارهاي نظامي حزب الله در طي سال هاي 1983 و 1984 م، رژيم اشغالگر قدس در 14 ژانويه 1985 م، تصميم به عقب نشيني از لبنان نمود و نخستين شکست رسمي خود را تجربه کرد.
اما مقاومت قهرمانانه مردم مسلمان لبنان که در حزب الله تبلور يافت، بار ديگر برگ زريني را بر تاريخ پر فراز و نشيب اين سرزمين مظلوم افزود. به زعم دوستان و اعتراف دشمنان، تخليه اراضي اشغالي جنوب لبنان از طرف رژيم صهيونيستي بدون ترديد يک شکست آشکار نظامي است. اين پيروزي عظيم در مه سال 2000 م مطابق خرداد 1379 به دست آمد و رژيم غاصب اسرائيل بعد از 22 سال به مرزهاي بين المللي بازگشت.(6)
در تيرماه سال 1385 (2006 م) ارتش اسرائيل به بهانه ي آزادسازي اسراى خود و نيز تضعيف توانمندى هاى حزب الله، منزوى كردن آن و در نهايبت نابودى اين تشکل، تهاجم گسترده، وحشيانه و خونينى را عليه لبنان آغاز نمود. اين بار نه تنها حزب الله خلع سلاح نشد بلكه در مقابله با ارتشى قدرتمند و مورد حمايت بزرگترين قدرت نظامى جهان، مقاومت كرد و در نبردى 33 روزه جايگاه خود را به عنوان نيروى دفاعى و بازدارنده دركشورش به اثبات رسانيد و پايدارى هاى مقاومت اسلامى با تكيه بر ايمان و هبستگى ملى لبنانى ها، ابرقدرت ها و اشغالگران را وادار به عقب نشينى نمود و پس از مناقشات طولانى و گسترده، قطعنامه آتش بس ميان لبنان و رژيم صهيونيستى به تصويب شوراي امنيت رسيد، هر چند قطعنامه 1701 نسبت به حوادث خونبار و جنايت هاى هولناك متجاوزان تناسب ندارد ولى اين روند شكست غاصبان و پيروزى حزب الله را به اثبات مى رساند.
اين فتح، افتخارات و ثمرات ارزشمندى را به ارمغان آورد كه ذيلا به نمونه هايى از ان اشاره مى كنيم:
محبوبيت حزب الله از مرزهاى لبنان گذشته و پايگاه گسترده اى در جهان اسلام به دست آورد و بسياري از مسلمانان جهان بر اين باورند حزب الله نماد قدرت، عظمت، عزت و شرف آنان و مدافع هويت اسلامى است. سيد حسن نصرالله دبيركل حزب الله نيز به چهره اى محبوب و دوست داشتنى در بين مسلمين خصوصا اعراب تبديل گرديده است.
خنثى گرديدن اتهامات تروريستى عليه حزب الله؛ حزب الله به عنوان الگوي مقاومت، فداكارى و مبارزات ضد صهيونيستى در جهان مطرح است؛
بهم ريختن تصور استكبار از توان حزب الله؛
بى اعتبار گرديدن سازمان هاى بين المللى؛
افزايش نفرت مسلمانان از آمريكا و استكبار جهانى؛
بيداري جهان اسلام و تلاش مسلمين در جهت وحدت و همبستگى براى حفظ عزت اسلامى؛
نابودى طرح خاورميانه بزرگ و كاهش سلطه گرى ابرقدرت ها در خاورميانه؛
فروپاشى افسانه شكست ناپذيرى رژيم صهيونيستى؛
تشديد مهاجرت معكوس از سرزمين هاي اشغالى توسط يهوديان به مقصد كشورهاى اصلى يا سرزمين هاى مورد علاقه؛
تنفر جهاني از رژيم ضد بشري و تروريستي اسرائيل.

پي نوشت :

(1). انتفاضه و طرح اسلام معاصر، دكتر فتحى ابراهيم شقاقى، ص 85.
(2). روزنامه ي اطلاعات ، 14 فروردين 1386، شماره ي 23874 ؛ روزنامه ي ايران ، 18 فروردين 1386، شماره ي 3605.
(3). Profiles of Islamic countries. page: 117-118
(4). فرهنگ جغرافيايى جهان، بخش تحقيقات مؤسسه جغرافيايى سحاب، ص 130 - 129، رشد جوان ، شماره مسلسل، 154، سال 18، ارديبهشت 1381، ص 21، روزنامه اطلاعات، 22 ، ارديبهشت 1382، شماره 22768، روزنامه جمهورى اسلامى، شماره 6600، 20 فروردين 1381، روزنامه جام جم، 15 دي 1382، شماره 1053.
(5). گيتاشناسى نوين كشورها، مهندس عباس جعفري، ص 385-386؛ روزنامه جمهورى اسلامى، 31 شهريور 1381، شماره 6735، روزنامه اطلاعات، شماره 22769، 13 ارديبهشت 1382.
(6). گفتگو با دبير کل جنبش حزب الله لبنان ، مجله الاوسط، ش 435.





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط