مقدمه
انسان باشندهای اندیشمند است و به تقریب هیچ کنشی حتی سادهترین آنها و حتی کنش هایی که به دلیل کثرت وقوع به عادت او بدل شده بدون وساطت نوعی آگاهی و شناخت که غالباً نیز دخالت و نفوذ ناخودآگاه دارد، بوقوع نمیپیوندد. بشر در طول حیات اجتماعی خود اطلاعات و دانشهای فراوان و متنوعی درباره خود، جهان اجتماعی، جهان طبیعی و ماوراء طبیعی کسب کرده که با نامهای مختلفی از آنها حکایت میشود. از یافتهها و معرفتهای عمومی و همگانی اعم از انتزاعی و انضمامی غالباً با عنوان فرهنگ، آگاهیهای مشترک، زیست جهان، وجدان و شعور جمعی (میانگینی از باورها، ارزشها و قواعد زیستی مشترک در تلقی دورکیم)، خرد جمعی، عقلانیت تفاهمی و ارتباطی (یافتههای مورد وفاق برآمده از تعامل مستمر و توافقهای جمعی در تفسیر هابرماس)، جهان بین الاذهانی (یا ذخیره مشترک معرفتی در دستهبندی سهگانه پوپر)، خزینههای اطلاعات (به تعبیر ترنر)، ذخیرههای دانش (به بیان شوتس (2))، فهم عمومی، عقیده عمومی (3)، توافق عامه (4)، دانش عامیانه (فولکلور (5))، ایدئولوژی (6) (بسان فرهنگ یا کردار فرهنگی نه شبه معرفت یا معرفت کاذب در تلقی مارکسیستی آن) و... یاد میشود. و از معرفتهای تخصصی (آگاهانه، موضوع یا مسألهمحور، دارای مبانی و مفروضات مشخص، روشمند، حقیقتجو، تکاملپذیر، جهانشمول، سامانیافته، ذخیره شده و تراکمی و...) با عنوان علم، دانش، فلسفه، عرفان و... یا به اعتبار روش به علوم تجربی، عقلی و نظری، شهودی و نقلی یا دیگر عنوانها معرف موضوع، حوزه مطالعه، اهداف و... آنها توصیف و تعریف میشوند. برخی حوزههای معرفتی نیز همچون ادبیات موضعی بینابین دارند. دانشهای تخصصی از جمله سرمایههای انحصاری دانشمندان، متخصصان و کارشناسان جامعه است، هر چند حسب ضرورت و با میانجی وسائطی، به تدریج و به صورتی دریافتپذیر برای همگان به فرهنگ عامه نیز راه مییابند. میان دانش عمومی و تخصصی به ویژه علوم انسانی و اجتماعی داد و ستدها و تعاملهایی برقرار است که در برخی منابع فلسفه علم بدان توجه داده شده است.معرفتیابی کنش اجتماعی است که در بستر جامعه و با دخالت ساز و کارهای اجتماعی مانند نهادهای تعلیمی و تربیتی، و از مجرای درگیر شدن سامان ذهنی و روانی و قوای فکری و دماغی او در فرآیندهای بیپایان اندیشهورزی و تجربهاندوزی به وقوع میپیوندد. جهان اجتماعی هم موضوع شناخت (برای دانش اجتماعی)، هم منبع شناخت و هم مظهر و مجلای شناختهای متنوع انسان درباره پدیدهها و واقعیتهای مادی و غیرمادی است. از دید جامعهشناسی معرفت، جامعه به انواع راهها در شکلگیری، تثبیت، تعمیق، تنویع، تعمیم و تغییر همه گونههای معرفت اعم از تجربی، عقلی، شهودی، نقلی، تاریخی، ذوقی و عامیانه بشر مشارکت و مدخلیت داشته و به بیان مصطلح، معرفت تعین اجتماعی دارد. از دید فرهنگشناسان، هیچ پدیده فرهنگی و تمدنی را نمیتوان یافت که از عنصر «معنی» تهی باشد و معنایابی یا معناداری آن محصول دخالت ذهن، اندیشه، اراده و انتخاب انسان و پرتوافکنی فرهنگ است. دانش تخصصی و عمومی، مجموعهای متراکم و سامانیافته از واحدهای شناختی خرد است که از آنها به «اطلاعات» تعبیر میشود. اطلاعات نیز همچون دانش و معرفت بخش لاینفک تمامی فعالیتهای بشری است و خود را در مظاهر مختلفی متبلور میسازد. از دید برخی، اطلاعات در صورتی سودمند است که: 1) کاربر را به سوی تغییر هدف اجرایی هدایت کند؛ 2) گزینههای بهتر یا متفاوتی را به منظور تصمیمگیری یا هدف تعیین شده ارایه دهد؛ 3) نقشی کلیدی در تصمیمگیری ایفا کند (اجرای کار یا عملی ساختن تصمیم بر اساس اطلاعات داده شده)؛ 4) رقیب یا حریف را وادار به تغییر یا اصلاح عملکرد یا روشهای اجرایی خود کند؛ 5) آثار حاصل از سیاستگزاریهای کاربر را اصلاح کرده یا عواقب ناشی از اقدامات حریف یعنی رقبای اجتماعی دیگر را کاهش دهد به بیان کاستلز: این که چه و چگونه میاندیشیم در کالاها و خدمات و بروندادهای مادی و معنوی تجلی مییابد (کاستلز، 1380، ج 1، ص: 62 و 93). افزون بر این که شناخت خود محصول زندگی و برآمده از چرخه عادی حیات است. به بیان برخی اندیشمندان: شناخت و اعتقاد در زندگی - گفتگو کردن، رانندگی کردن، خوردن، پوشیدن، اجتماعی کردن، مناجات، به تلویزیون نگاه کردن و... - رخ میدهد و وارد هستی میشود (مک کارتی، 1388، ص: 87). بخش از معرفتهای عمومی و تخصصی بشر به دنیای اجتماعی و واقعیتهای جهان مشترک آنها معطوفاند که از آنها به بینشهای اجتماعی، علوم اجتماعی، اندیشههای اجتماعی، مطالعات اجتماعی و معرفتهای اجتماعی تعبیر میشود.
پایهایترین و عامترین نوع شناخت اجتماعی که در همه عرصههای زیستی آگاهانه و ناآگاهانه ساری و جاری است، شناخت موسوم به «شناخت عمومی» یا عرفی (در مقابل شناخت علمی و استدلالی) است. دانش عمومی محصول تراکم، پردازش و سازماندهی «اطلاعات» با میانجی ذهن و سامانهشناختی انسان است. اطلاعات نیز خود محصول تراکم و پردازش موادی خام زیر عنوان «دادهها» یا خرده اطلاعات ثبت شده و عاری از پردازش و طبقهبندی است. به بیان دیگر، کوچکترین واحد اطلاعاتی یا پیشااطلاعاتی «داده». دادهها در فرآیند پردازش شامل بررسی، تنظیم، تلخیص، تصفیه، ترکیب، تجمیع، استنتاج، مقایسه، بازیابی، سازماندهی و گاهی فرآیندهای دیگر منجر به «اطلاعات» میشوند. اطلاعات نیز در فرآیند پردازش ذهنی و ادراک به «آگاهی» تبدیل میشوند. از این رو، آگاهی بینش حاصل از دریافت اطلاعات نسبت به موضوعات مختلف است که دریافت کننده را درخصوص تفسیر، اتخاذ موضع، انتخاب، تصمیم و... راهبری میکند. در این نوشتار سعی شده تا با الهام از یافتههای نظری به پرسش اصلی مطالعه یعنی نقش و اهمیت اطلاعات مفید در جامعه پاسخ هایی داده شود. در پایان نیز هر چند به اجمال موضع اسلام در این باره تذکر یافته است.
مفاهیم
شناخت عمومی یا عرفی:
پایهایترین لایه معرفت عام و همگانی جامعه چیزی است که از آن به شناخت عمومی و عرفی (knowledge/Wissen در انگلیسی و آلمانی) تعبیر میشود. این نوع شناخت را میتوان با ویژگیای زیر از گونههای شناخت تخصصی و آکادمیک متمایز ساخت: 1) همه آگاهیهای انسان در زیست جهان اجتماعی اعم از باورها، ارزشها، هنجارها، ایدئولوژیها، نگرشها، نمادها، معلومات عمومی و همگانی نسبت به واقعیتهای مادی و غیرمادی، طبیعی و اجتماعی را دربرمیگیرد؛ 2) حاصل زندگی اجتماعی است که تدریجاً و در طول حیات اکتساب و درونی میشود. (داشتن هویت اجتماعی)؛ 3) به اقتضاء و زیر تأثیر عوامل و شرایط فرهنگی، اجتماعی و تاریخی و واقعیتهای محیطی شکل گرفته و بسط مییابد؛ 4) برخلاف شناخت علمی به تبع تفاوت جوامع و فرهنگها در نوع و درجه مدنیت، ویژگیها و اقتضائات، ظرفیتها و امکانات و... تنوع و تکثر دارد. به بیان دیگر، تابع زیست بوم خود بوده و رنگ آن را بر خود دارد. از این رو، شناخت عمومی و معرفت پایه در فرهنگها و جوامع مختلف به تبع عوامل و متغیرهای متعدد، متفاوت است. برای مثال، همه فرهنگها امکانات، سازوکارها و تعامل یکسانی با یافتههای علمی ندارند و از این رو، درجه رشدیافتگی آنها به تبع این تعامل، متفاوت است؛ 5) برای همه یا اکثریت اعضای جامعه اعتبار داشته و اندوخته مشترک معرفتی آنها شمرده میشود؛ 6) برای داشتن زندگی اجتماعی انسانی، اهمیت و ضرورت کارکردی دارد. یعنی بدون آن، شکلگیری، استقرار و استمرار زندگی اجتماعی غیر ممکن است. هدف اولی از شناخت عمومی، راهبری در عرصههای مختلف حیات جمعی و میدانهای کنش اجتماعی است در حالی که هدف اصلی از شناخت علمی بیشتر توصیف، تفسیر، تبیین، پیشبینی و تغییر واقعیتهای طبیعی و اجتماعی است؛ 7) از راه فرآیند جامعهپذیری اکتساب و انتقال داده میشود؛ 8) در تعامل با دیگران و کنشهای متقابل اجتماعی در یک بافت فرهنگی اجتماعی و نظام گفتمانی خاص مورد استفاده قرار میگیرد؛ 9) اکتساب و تعلیم و تعلم آن بیشتر به صورت غیر ذهنی و غیر فکری (عاری از علم و استدلال متأملانه) یعنی از راه تجربه (ممارست و مداومت بر انجام یک کار)، القاء و تلقین (از راه عوامل محیطی)، تقلید (از افراد مورد وثوق و اعتماد)، نقل، مشورت و گفت و گو، مشاهده، انس و عادت و... صورت میگیرد. معرفت عمومی برخلاف معرفت علمی التزام چندانی به رعایت روشهای معتبر در مقام گردآوری و تحلیل دادهها ندارد؛ 10) ارزش کاربردی و عملی آن بیشتر از ارزش نظری و معرفتشناختی آن مورد نظر است. یعنی بیش از آن که درباره آن بیندیشیم، از آن استفاده کرده و آن را به کار میبریم. به بیان دیگر، دغدغه کاربر و عامل بیش از احراز صدق و کذب آن (مطابقت یا عدم مطابقت با واقع)، به مفید بودن یا نامفید بودن آن در عمل و نقش آن در تأمین اغراض و اهداف خاص معطوف است و به همین دلیل مرز میان حقیقت و خطا نیز در آن چندان مشخص نیست. روشن است که هدف اصلی در معرفت علمی، فهم و درک حقیقت از مجرای تلاشهای روشمند است؛ 11) به دلیل ویژگیهای بالا، استعداد بالایی برای التقاط، نسخ و تغییر به تبع وضعیتهای محیطی دارد؛ 12) شناخت عمومی به اقتضای باورها و ارزشهای کانونی و نوع نگرش خود به علم، و نیز به تناسب نیازها، ضرورتها و زمینههای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی و نیز آمادگیها و قابلیتهای فردی تودهها همواره (به ویژه در یکی دو قرن اخیر که دانش علمی از رشد و شکوفایی فوقالعادهای برخوردار شده) میتواند با میانجی برخی مجاری (ساختارها، نهادها و سازمانهای متولی تعلیم و تربیت) از معرفتهای علمی رایج در محیطهای علمی و آکادمیک در جهت بسط و گسترش افق دید، پاسخیابی برای برخی پرسشها، کشف خطاها، اصلاح باورها و رویهها، تصحیح قواعد و معیارها، فهم و تفسیر دقیقتر رویدادها و واقعیتها، تشخیص راه حلها، تدبیر امور، برنامهریزی و سیاستگذاری، پیشبینی اوضاع، ابزارسازی، تعامل انسانها با یکدیگر و با طبیعت و ماوراء و... بهرهگیری و بالطبع تحت تأثیر این ارتباط تغییراتی را به صورت آشکار و پنهان تجربه کند. این فرآیند گاه ورود تدریجی معرفت علمی به حوزه فرهنگ نامیده میشود.گفتنی است که طبق تلقیهای پسامدرن، معرفت علمی نیز صورتی فرهنگی، تمدنی، تاریخی و در نتیجه نسبی دارد. از این رو، تمایز میان معرفت علمی با دیگر حوزههای معرفتی از جمله معرفت عمومی از میان رفته یا تقلیل یافته است. علم در این تصویر، ارتباطی مستقیم با فرهنگ یا شناخت عمومی جامعه پیدا میکند و معرفت علمی بخشی از مطالعاتی است که هر جامعه به تناسب نیازهای معرفتی یا ساختاریاش، برای حل مسائل مربوط به خود تدارک دیده است (در تکمیل این بخش، ر.ک: پارسانیا، 1391، ص: 191-242؛ منابع جامعهشناسی معرفت).
اطلاعات
از تراکم و پردازش دادهها (Data) به عنوان خردترین واحدهای شناختی و اطلاعاتی، هیأتی ترکیبی، منسجم، معنادار و توانبخش به نام «اطلاعات» شکل میگیرد. واژه اطلاعات (Information) با وضوح آغازین بیشتر به تبع حوزههای متعدد و متنوع کاربری و نیز تعدد منظرهای معرفتشناختی و ارزششناختی، تعاریف مختلفی را به خود جلب کرده است. اطلاعات در سادهترین تلقی (تلقی روزنامهنگاری)، عبارت از هر نوع خبر، اطلاع و گزارشی است که ما درباره یک موضوع یا سوژه خاص میشنویم یا به روشهای دیگر به دست میآوریم (میرمحمدی و محمدی لرد، 1387، ص: 26). اطلاعات دستهای از مفاهیماند که ذهن ما آنها را دریافت میدارد، هشیارانه ضبط میکند، به آنها معنی میدهد و معمولاً موقعیت دانایی ما را تغییر میدهند (هیل، 1999، ص: 22). وقایع پردازش شدهای هستند که در اخذ تصمیم مفید واقع میشوند؛ دادههایی که به یک عنصر معنیدار و مفید تبدیل شدهاند. این تبدیل، نیازهای افراد خاصی را برطرف میکند (مقدسی، 1387، ص: 61). اطلاعات دانش به هر شکل انتقال پذیر است. اطلاعات میتواند هر قالب و شکلی را بپذیرد، تا هنگامی که ضرورت انتقال پیام از راه مسیر و مجرایی تشخیصپذیر مطرح باشد (فرخزاد، 1372، ص 43). اطلاعات به تمام داده هایی گفته میشود که در طراحی و تدوین روشها و فرآیندهای ساخت، بهرهبرداری، نگهداری و اداره تکنولوژی به کار میرود (اسدی، 1371، ص: 23). تلقیهای دیگری نیز در ضمن دیدگاهها و نظریههای ارایه شده، مشاهده میشود. برای مثال، مجموعه نمادهای دارای بارمعنایی، چیزی بین داده خام و دانش، همه اندیشهها و دادههای واقعی و آثار تخیلی؛ ترکیبی از دادهها که به شکل قابل فهم سازمانیافته و در ارتباطات و کاربردهای مختلف قابل استفاده و انتقال است؛ درک معنای یک پیام توسط گیرنده (از این رو، یک جمله یا عبارت آنگاه اطلاعات است که معنای آن از گیرندهای دریافت شود)؛ چیزی که با نشانههای مرتب و متوالی اظهار میشود؛ پدیده یا رخدادی که پس از جذب یک پیام در ذهن انسان شکل میگیرد؛ چیزی که بسان نوعی کالا میان فرستنده و گیرنده در چرخه ارتباطات متقابل تبادل میشود؛ بازده و محصول یک فرآیند ارتباطی (ر.ک: منابع ارتباطات، جامعه اطلاعاتی).گفتنی است که برخی از انواع اطلاعات خاص دولت و سازمانها و نهادهای اجرایی و علمی پژوهشی اعم از دولتی و خصوص و برخی مفید و مورد نیاز عموم تودهها حسب موقعیتهای مختلف است. اطلاعات موجود در هر جامعه همواره بخشی به صورت سیال و جاری در ارتباطات بین الاذهانی و بخش دیگر به صورت ذخیره در بانکها و آرشیوهای خاص قابل دریافت و اصطیاد است. از این رو، طالبان و نیازمندان اطلاعات اعم از علمی و عمومی برای کسب اطلاعات مورد نظر خویش ناگزیر باید به سامانههای مربوط مراجعه کنند. عامترین منابع اخذ اطلاعات در دنیای معاصر عبارتاند از: میراث فرهنگی و سرمایه اجتماعی به عنوان اطلاعات عمومی رسوبیافته در جهان ذهنی افراد (دریافت شده از راه فرآیند جامعهپذیری و تعاملات اجتماعی)، کتب، نشریات، ژورنالهای علمی تخصصی، لوحهای فشرده، رسانههای جمعی (گزارشهای خبری، فیلمها، سریالها، برنامههای مستند، تخیلی، انیمیشین/ پویانماییها و...)، مراکز آموزشی و پژوهشی، همایشها، نشستها، کارگاهها، اتاق فکرها، مراکز مشاوره، انجمنها، قطبها، پارکها، باشگاهها، کافههای علمی، موزهها (اعم از موزههای آثار باستانی، تاریخ سیاسی اجتماعی، تاریخ طبیعی (گیاهی، حیوانی و...)، گالریها، نمایشگاهها، آکواریمها، اینترنت (بانکهای اطلاعاتی، وب سایتها، وبلاگها، شبکههای اجتماعی و...)، اشاعه (نسشت تدریجی اطلاعات از محیطهای همچوار یا از مراکز علمی به فرهنگ عمومی)، ارتباطات بین فرهنگی میان جوامع (از راه رسانههای جهانگستر، تبادل محصولات فرهنگی، توریسم، روابط تجاری و...).
جامعه اطلاعاتی
از 1980 به این سو، جامعه صنعتی متأخر را به اعتبار نقش جادویی اطلاعات، جامعه اطلاعاتی (Information society) نام نهادهاند. جامعه اطلاعاتی در حکم نوعی گسترش مفهوم جامعه فراصنعتی است؛ با این تفاوت که در آن نقش تکنولوژی اطلاعات بسیار توسعه یافته است و عنصر اطلاعاتی مهمترین عامل متحول کننده سازمان اجتماعی است (محسنی، 1380، ص: 18) از دید ویلیام مارتین جامعه اطلاعاتی، جامعهای است که در آن کیفیت زندگی، همانند چشماندازهای تحول اجتماعی و توسعه اقتصادی، به میزان روزافزونی به اطلاعات و بهرهبرداری از آن وابسته است. در این جامعه استانداردهای زندگی، الگوهای کار و فراغت، نظام آموزشی و بازار کار به میزان کاملاً محسوسی تحت الشعاع پیشرفت هایی قرار گرفتهاند که در قلمرو اطلاعات و دانشها روی داده است (مارتین، 1995، ص: 3). در این مرحله از توسعه همه واقعیتهای مادی و غیر مادی زندگی انسان [به تبع روزافزون اطلاعات] دستخوش تغییرات اساسی شده (ر.ک: کاستلز، 1380، ج 1، ص: 27-96) و فناوری اطلاعات با تولید صنعتی و گسترش اطلاعات به عرصههای گوناگون زندگی گره خورده است. در این دوره به اطلاعات به مانند کالا نگاه میشود و نوعی اقتصاد اطلاعاتی قوی است که روابط بین افراد را افزایش داده و با فناوری اطلاعاتی فراگیر خود محیطی رسانهای در منزل و محل کار خلق کرده است. افراد اطلاعات فراوانی را از راه کتابها، مجلات، تبلیغات، تلویزیون، اینترنت و حتی بروشورهای پستی دریافت میکنند (استوت، 1388، ص: 137). در این جامعه، اطلاعات ارزشمندترین منبع، ابزار تولید و مهمترین فرآورده است به گونهای که بیشتر نیروی کار از شاغلان مشاغل اطلاعاتی تشکیل شده است و برحسب کلیه شاخصهای اقتصادی و اجتماعی نیز اطلاعات بر دیگر بخشها چیره است. همه جامعههای پیشرفته گرایش به این دارند که در آنها این بخش باشتاب و دایمی افزایش یابد. از نظر محاسباتی نیز از پژوهش نامههای علمی گرفته تا گزارشهای کمیتهای دولتی و از مکالمات تلفنی شخصی تا نامه به دوستان را میتوان اطلاعات به شمار آورد (مک کوایل، 1382، ص: 116). جامعه اطلاعاتی در فرآیند رشد خود، جامعه معرفتی (The knowledge society) را همراه آورد (معتمدنژاد، 1382، ص: 179).در پیشنویس «اعلامیه اصول» اجلاس جهانی سران (10-12 دسامبر 2003) در توصیف جامعه اطلاعاتی مورد نظر اعلامیه آمده است: جامعه اطلاعاتی یک جامعه باز برای همگان است، جامعهای که در آن، تمام افراد، بدون هیچگونه تبعیض و آزادانه، وسایل آفرینندگی، دریافت، مبادله و کاربرد اطلاعات و معرفتها، با هر امکان و تکیهگاه مورد استفاده، بدون توجه به مرزها را دارا هستند... این جامعه باید محیطی باشد که در آن، اطلاعات و معرفتها، با تمام قشرهای مردم، برای توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنها، مورد اشاعه و استفاده قرار میگیرند. جامعه اطلاعاتی، به منزله یک شکل جدید ساختار اجتماعی تدارک یافته، خودنمایی میکند که در آن، توسعه بسیار پیشرفته شبکههای تکنولوژیهای اطلاعات و ارتباطات، دسترسی عادلانه و همگانی به اطلاعات، وجود یک محتوای انطباق داده شده با شکلهای قابل دسترسی و اثربخشی ارتباطات، میباید به انسانها برای شکوفایی کامل آنها، کمک کنند، توسعه اجتماعی - اقتصادی پایدار را گسترش دهند، کیفیت زندگی را بالا ببرند و به مبارزه علیه فقر و گرسنگی، کمک کنند (نقل از: معتمدنژاد، 1382، ص: 184-185).
نوید معماران جامعه اطلاعاتی این است که با گذر از سرمایهداری صنعتی به دوران فراصنعتی از دامنه و عمق شکاف اطلاعاتی میان نخبگان و شهروندان به میزان زیادی کاسته خواهد شد، آنگونه که شکاف اطلاعاتی ژرف میان نخبگان و عموم مردم با گذر از فئودالیسم به سرمایهداری کاهش یافت. گفتنی است که کالایی شدن اطلاعات، امکان عرضه و تقاضای آنها در بازارهای محلی، ملی، منطقهای و جهانی را با ارزشگذاری اقتصادی متناسب فراهم ساخته است.
حقوق اطلاعاتی
از پایان قرن هجدهم به این سو در برخی جوامع اروپایی از حقی به عنوان «حق آزادی اطلاعات یا حق دسترسی به اطلاعات موجود در مؤسسات عمومی» سخن رفته است. این حق اینک در اعلامیه جهانی حقوق بشر و برخی از اسناد و کنوانسیونهای مهم بینالمللی و حتی در قانون اساسی بیش از هفتاد کشور جهان به رسمیت شناخته است (انصاری، 1387، ص 13-14 و 46). «حق دسترسی به اطلاعات» از جمله حقوق عمومی و همگانی برای یکایک شهروندان است که به قاعده، دولتها ملزم و مکلف به تأمین آنند، این حق و ضرورت از زمانی که دولت به عنوان بزرگترین و گاه یگانه خزانهدار اطلاعات درآمده، اهمیت به مراتب بیشتری یافته است (ر.ک: نمک دوست تهرانی، 1383).حق اطلاعاتی در برخی کنوانسیونهای بینالمللی به صورت جمع «حقوق اطلاعاتی» (The information rights) لحاظ شده و متضمن موارد زیر است: الف) حق آزادی فکر، وجدان و مذهب؛ ب) حق دارا بودن عقاید؛ ج) حق بیان عقاید، بدون دخالت طرفهای عمومی یا خصوصی؛ د) حق مردم برای برخورداری از اطلاعات لازم در مورد امور و مسائل مربوط به علایق و منافع عمومی؛ ه) حق دسترسی به اطلاعات درباره موضوعهای مورد توجه عموم (با استفاده از منابع عمومی یا خصوصی)؛ و) حق دسترسی به وسایل عمومی توزیع اطلاعات، اندیشهها و عقاید؛ (معتمدنژاد، 1382، ص 172). در برخی تفسیرها به صورت محدود به حق دسترسی به اطلاعات موجود در مؤسسات عمومی (7) تفسیر شده است. این اطلاعات شامل همه معلومات، اسناد، مدارکی است که از یک مؤسسه به شیوههای مختلف و از مجاری متعددی گردآوری و به صورتهای مختلفی نگهداری میشود. منظور از حق دسترسی یا تسهیل دسترسی شهروندان به اطلاعات پیشگفته آن است که تشریفات دسترسی به اطلاعات کم شود؛ مهلتهای زمانی دقیق برای به جریان انداختن درخواستهای دسترسی پیشبینی شود؛ هر نوع امتناع از پاسخ به درخواستها با ذکر دلایل و به صورت نوشته صورت گیرد؛ متقاضی دسترسی این امکان را داشته باشد که به اطلاعات مورد نظرش، به شکلی که میپسندد دسترسی داشته باشد؛ محدودیتها و موانع عملی دسترسی از میان برداشته شود و سرانجام این که هزینه دسترسی به اطلاعات موجود نباید به اندازهای بالا باشد که متقاضیان احتمالی را از طرح درخواست خود منصرف کند (انصاری، 1387، ص: 16؛ میرعمادی، 1387، ص: 71-118).
برای اثبات این حق به مبانی متعددی استناد شده است: الف) مبانی سیاسی مانند رفع نقایص آزادی بیان و مطبوعات، گسترده و مستمر ساختن مشارکت و نظارت مردمی، شفافسازی حکومت؛ ب) مبانی حقوقی مانند تعلق اطلاعات به مردم، مسئولشناسی و پاسخگویی دستگاهها، خلاف قاعده بودن محرمانگی، مبارزه با فساد اداری؛ ج) مبانی اجتماعی مانند آزادی اطلاعات ابزاری برای توانمندسازی شهروندان؛ د) مبانی اقتصادی مانند آسانسازی برای استفاده از کمکها و وامهای بینالمللی و سرمایههای خارجی؛ ه) مبانی فرهنگی مانند حمایت از تولید علم، اشاعه دانش در جامعه، فراهم ساختن امکان نظارت و مراقبت جامعه علمی بر کم و کیف انجام پژوهشها در مؤسسات عمومی، اطلاع پژوهشگران از ظرفیتهای پژوهشی دستگاههای دولتی و... (ر.ک: انصاری، 1387، ص: 32-44). از شمول این حق مواردی استثنا شده است: 1) امنیت ملی (دسترسی به اطلاعاتی که به نوعی امنیت ملی کشور را تهدید کند)؛ 2) اسرار دولتی (قلمرو اطلاعات مربوط به اسرار دولتی گستردهتر از قلمرو اطلاعات مربوط به امنیت ملی است و نسبت میان آنها، عموم و خصوص مطلق است. افشای اطلاعات طبقهبندی شده مؤسسات دولتی که به اخلال در نظم عمومی یا بروز برخی بحرانهای امنیتی و اطلاعاتی منجر شود)؛ 3) حریم خصوصی (دسترسی به اطلاعات مربوط به اشخاص که برای ارایه خدمات عمومی نزد مؤسسات دولتی بایگانی است)؛ 4) همفکریهای مقامات حکومتی، رایزنیها و مشاورههای مقامات ارشد حکومت و اسناد و مذاکرات اداری (که به اقتضای مصالحی محرمانه بودن آنها مرجح تشخیص داده شده)؛ 5) تحقیقات قانونی (مثل تحقیقات امنیتی - اطلاعاتی، پلیسی، ایمنی - امنیتی، اداری، قضایی، نظارتی و...)؛ 6) ایمنی و سلامتی افراد (افشای هر نوع اطلاعاتی که امنیت جسنی و روانی افراد را در معرض تهدید و آسیب قرار دهد)؛ 7) مالکیتهای فکری و منافع اقتصادی (افشای اطلاعاتی که به نقض حقوق مالکیت فکری متعلق به اشخاص یا تهدید منافع اقتصادی آنها منجر شود)؛ 9) محیط زیست (ارایه اطلاعاتی که میتواند ظرفیتها و امکانات زیست محیطی را در معرض تهدید و تخریب قرار دهد) (ر.ک: انصاری، 1387، ص 163-257؛ میرعمادی، 1387، صص: 149-174؛ انصاری، 1386، صص: 195-407).
ویژگیهای اطلاعات مناسب
از اطلاعات ممنوعه که بگذریم، دیگر انواع اطلاعات موجود و قابل دسترسی عموم در چه صورتی واجد کیفیت و مطلوبیت لازم خواهند بود؟ بیگمان اطلاعات همواره درباره چیزی و درباره کسی است. قدما همواره در بیان ویژگیهای خبر مطلوب بر حقیقی بودن انطباق خبر با واقع در مقابل کذب)، دقت (گزارش دقیق از رخداد در مقابل تصنع و ابتلا به خطاها و ضعفهای منطقی و زبانی)، مفید بودن بالقوه به حال گیرنده (دربرداشتن اطلاعی جدید)، بیان در قالب جملات و گزارههای گویا و خالی از اغلاق، ابهام و تعقید؛ به عنوان شاخصهای اطلاعرسانی مناسب تأکید میکردند (ر.ک: متون معانی بیان بخش ویژگیهای خبر). در نظامهای خبررسانی رسانهای نوین به معیارهای دیگری نیز بذل توجه شده است. (8)بدیهی است که خبر خود (البته در صورت مطابقت با واقع) یک عنصر اطلاعاتی است و بخش بزرگ اطلاعات عرضه شده از رسانههای جمعی ماهیت خبری داشته یا در قالب خبر عرضه میشود. برخی از مهمترین ویژگیهای اطلاعات مناسب عبارتاند از: 1) مربوط بودن: اطلاعات وقتی مرتبط است که در تصمیمگیری مؤثر باشد. اگر اطلاعاتی باعث اخذ تصمیم بهتری شود و آن را بهبود بخشد، آن اطلاعات، مرتبط محسوب میشود؛ 2) به هنگام بودن: اطلاعات ممکن است دارای ارزش زمانی و یا فاقد آن باشد. یعنی ممکن است دستهای از اطلاعات در محدوده زمانی مشخص ارزشمند باشند؛ 3) صحیح بودن: اطلاعات باید دقیق و منطبق با واقع باشد؛ 4) به روز بودن: به این معنی که اطلاعات براساس آخرین نسخه آن باشد؛ 5) قابل رسیدگی بودن: یعنی صحت اطلاعات قابل رسیدگی و قابل ممیزی باشد. تعیین صحت اطلاعات بدون به کارگیری ممیزی همواره ناممکن است؛ 6) کامل بودن: به این معنی که اطلاعات دربرگیرنده کلیه جزئیات لازم برای تصمیمگیری باشد.
به بیان تفصیلی و حسب ابعاد سهگانه اطلاعات (بعد محتوا، بعد زمان و بعد فرم و شکل)، ویژگیهای دیگری نیز میتوان برای اطلاعات مناسب به شرح زیر ملاحظه کرد:
الف) بعد محتوا (Content):
شامل ویژگیهای زیر است: 1) صحت و دقت (Accuracy): اطلاعات باید آنچه موجود است یا به وقوع پیوسته به صورت دقیق و صحیح منعکس سازد؛ 2) مربوط بودن (Relevance): اطلاعات باید به مسئله و موضوعی که تصمیم گیرنده قرار است درباره آن اتخاذ تصمیم کند، مرتبط باشد و نیازهای اطلاعاتی وی را برآورده سازد؛ 3) جامعیت (Completeness): اطلاعات باید ابعاد مختلف نیازهای اطلاعاتی تصمیمگیرنده را پوشش دهد؛ 4) ایجاز و اختصار (Conciseness): اطلاعات باید تا حد امکان کوتاه، موجز و عاری از توضیحات اضافی باشد؛ 5) دارای حوزه مشخص (Scope): اطلاعات باید بر چارچوب، میدان و حوزه مشخصی اعم از باریک و محدود یا پهن و گسترده در داخل یا خارج سازمان متمرکز باشد تا بتواند نیازهای اطلاعاتی معینی را از تصمیم گیرنده، برآورده کند؛ 6) نشان دهنده عملکرد (Performance): اطلاعات باید بتواند با اندازهگیری فعالیتها، بیانگر میزان پیشرفت یا عدم پیشرفت سازمان و نحوه عملکرد واحدهای مختلف آن باشد؛ 7) کمیتپذیری (Quantitable): اطلاعات باید تا حد امکان قابلیت رقومی شدن را داشته باشد یعنی بتوان آن را با عدد و رقم بیان کرد؛ 8) قابلیت دستیابی و حصول (Accissable): اطلاعات باید قابلیت گردآوری و وصول را داشته باشد؛ 9) عاری بودن از تعصب (Freedom of bias/unbias): اطلاعات باید از تعصب، سوگیری، جانبداری و سلیقهورزیهای شخصی عاری باشد؛ 10) تناسب (Approprateness): اطلاعات باید متناسب با موضوع تصمیمگیری باشد.ب) بعد زمان Time):
ویژگیهای زیر را شامل میشود: 1) به موقع بودن (Timeliness) یعنی اینکه در زمانی که به آن نیاز است، قابل تهیه و ارائه باشد؛ 2) به هنگام بودن Curreny چون اطلاعات منبعی دارای عمر معین و محدود است، اطلاعات مناسب باید همیشه آخرین وضعیت یک پدرده را نشان دهد؛ 3) تناوب و تکرر وقوع Frequency یعنی این که در مقاطع زمانی لازم مثلاً پایان روز، هفته، ماه، فصل، سال قابل تهیه و ارائه به تصمیمگیرنده باشد؛ 4) دوره زمانی Time period: یعنی این که اطلاعات وضعیت مربوط را در سه حالت گذشته، حال و آینده به تصویر بکشد.ج) بعد فرم و شکل (Format): ویژگیهای زیر را شامل میشود:
1) صراحت و وضوح (Clarity): اطلاعات باید کاملاً صریح، روشن و واضح باشد تا تصمیمگیرنده به راحتی بتواند آن را درک و فهم کند؛ 2) قابلیت تجزیه و تفکیک (Detail): اطلاعات باید قابلیت جزء شدن و تفکیکپذیری را داشته باشد؛ 3) ترتیبپذیری (Order): اطلاعات باید بتواند براساس منطق خاصی (عددی، الفبایی، نموداری، و...) مرتب و منظم شود؛ 4) قابلیت ارایه (Presentation): اطلاعات باید به گونهای باشد که بتوان آن را برحسب نیاز، حداقل متناسب با یکی از حواس پنجگانه ارائه نمود؛ 5) قابلیت عرضه شدن (Transmittable): اطلاعات باید به گونهای باشد که بتوان آن را به کمک یکی از ابزارها و تجهیزات انتقال اطلاعات مانند کاغذ، مانیتور کامپیوتر، اسلاید، پست الکترونیکی و... ارایه کرد (ر.ک: قاضیزاده فرد، 1376، ص: 117-119؛ صادقی مال امیری، 1389، ج 1، ص: 227-230).از دید برخی، اطلاعات در صورتی سودمند است که: 1) کاربر را به سوی تغییر هدف اجرایی هدایت کند؛ 2) گزینههای بهتر یا متفاوتی را به منظور تصمیمگیری یا هدف تعیین شده ارایه دهد؛ 3) نقشی کلیدی در تصمیمگیری ایفا کند (اجرای کار یا عملی ساختن تصمیم بر اساس اطلاعات داده شده)؛ 4) رقیب یا حریف را وادار به تغییر یا اصلاح عملکرد یا روشهای اجرایی خود کند؛ 5) آثار حاصل از سیاستگزاریهای کاربر را اصلاح کرده یا عواقب ناشی از اقدامات حریف یعنی رقبای اجتماعی دیگر را کاهش دهد (نشاط، 1387، ص: 39-40). روشن است که اهمیت اطلاعات برای همه افراد، در همه زمانها، در همه موقعیتها یکسان نیست. به بیان دیگر، اطلاعات نیز مانند هر کالای دیگری برای افراد مختلف، در زمانها و موقعیتهای متفاوت، با توجه به نوع ویژگیها و کمیت و کیفیت آن، ارزش خاصی خواهد داشت.
گونهشناسی اطلاعات
ذخایر اطلاعاتی موجود اعم از بایگانی شده و در گردش را میتوان به اعتبارات مختلف دستهبندی و طبقهبندی کرد. اهم این تقسیمها عبارتاند از: اطلاعات از نظر موضوع، متعلق و قلمرو به انواع مختلفی همچون اطلاعات علمی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی، طبی، روانشناختی و... تقسیم میشوند. اطلاعات از نظر جایگاه و اعتبار منبع به دو نوع رسمی و غیررسمی تقسیم میشوند: اطلاعات گردآوری، پردازش شده و ارایه شده از مجاری رسمی و شناخته شده یا مجاری غیر رسمی. اطلاعات از نظر جهت انتقال به عمودی و افقی تقسیم میشوند (در یک سازمان همواره بخشی از اطلاعات از بالا (مقامات ارشد) به پایین (عوامل اجرایی) و بخشی از پایین به بالا جریان دارد؛ بخشی نیز به صورت افقی در میان افراد دارای موقعیت و جایگاه سازمانی کم و بیش همسان جریان دارد. این روند در سطح جامعه نیز به ویژه با محوریت رسانههای جمعی ساری و جاری است. اطلاعات جاری در درون یک جامعه نیز گاه دارای منشأ داخلی و گاه از راه مجاری مختلف از خارج به داخل وارد میشود. اطلاعات برحسب حواس پنجگانه دخیل در آنها به اطلاعات دیداری، شنیداری، لمسی، چشایی، بویایی؛ و از بعد زمانی به سه دسته: اطلاعات مربوط به زمان گذشته، حال و آینده تقسیم میشوند. از نظر درجه حفاظت، اطلاعات به عادی، محرمانه، خیلی محرمانه، سری و فوق سری دستهبندی میشوند. اطلاعات همچنین به دیگر اعتبارات به کمی و کیفی، ساختیافته، نیمه ساختیافته و ساختنایافته؛ اخباری و انشایی، مفید و نامفید یا مضر، معتبر و منسوخ (تاریخ مصرف گذشته)، دست اول و دست چندم، مولد و در گردش و... تقسیم شده است (ر.ک: قاضیزاده فرد، 1376؛ صادقی مال امیری، 1389، ج 1، صص 250-251؛ عینی، 1384).اطلاعات غیر مفید، غیر معتبر، نامرتبط، مضر نیز به اسامی مختلفی مثل اطلاعات منفی (NegativeInformation)، اطلاعات مغرضانه (Disinformation)، اطلاعات نادرست (Misinformation)، شبه اطلاعات (Pseudouinformation) یا دیگر عناوین همچون اطلاعات ناقص، اطلاعات آلوده، اطلاعات فاقد بار اطلاعاتی، کژ اطلاع، اطلاعات مختل، سوگیرانه، ویروسی، دروغ، فریبنده، اغواء کننده، قلب، تبلیغات، شایعه، آشفته و... نامگذاری میشوند. این سنخ اطلاعات علاوه بر زمینههای داخلی، غالباً از منابع خارجی و از راه جریانی که گاه به عملیات روانی، جنگ نرم، جنگ سرد، جنگ افکار، جنگ سایبری، جنگ ادراکی و نامهای همانند از آن یاد میشود، به فضای عمومی یا عرصههای خصوصی جامعه هدف وارد میشوند. این نوع جنگ اطلاعاتی بیشتر با توسل به شگردهایی همچون القاء یاس و نومیدی، ارعاب، تهدید، تطمیع، تشجیح، تحریک، تخدیر، ایجاد تفرقه، برچسبزنی، اختلاف افکنی، انحراف اذهان، شایعه پراکنی، فرافکنی، شرطیسازی، بزرگنمایی، کوچکنمایی، برجستهسازی، استهزاء و تمسخر، اسطورهسازی، بحرانسازی تصنعی، ایجاد هراس اخلاقی، بازی با کلمات، پاره حقیقتگویی، توسل به خرافات، جوسازی، شستشویی مغزی، دستکاری اطلاعات، تحریف آگاهانه، محتوازدایی، مظلومنمایی و دهها شگرد مرموز دیگر و نیز نفوذ خرابکارانه در سامانههای اطلاعاتی حریف از راه فرستادن ویروس، کرم، پازایت، هک کردن، شیوع هرزنامه و... صورت میپذیرد. دولتها عموماً و دولت اسلامی خصوصاً به نمایندگی از جامعه وظیفه دارد همه اقدامات ایجابی و سلبی لازم را جهت شکوفاسازی ظرفیتهای درونی برای تولید، توزیع و مصرف بهینه دانش و اطلاعات بومی و تسهیل ارتباط با جامعه جهانی جهت بهرهگیری از سرمایههای معرفتی و اطلاعاتی موجود فراهم سازد تا عموم مردم بتوانند حسب نساز و علاقه به اطلاعات مفید به ویژه اطلاعات علمی و تخصصی دست یابند. در جامعه اطلاعاتی، همچنین از پدیدهای به نام اضافه بار اطلاعاتی (کثرت و تنوع اطلاعات دریافتی در مقیاس فردی که به تحیر و گیجی منجر میشود)، تهاجم فرهنگی، تجاوز به حریم خصوصی، سوء استفاده برخی جریانات از رانتهای اطلاعاتی، مخدوش شدن مرز بین اطلاعات و شبه اطلاعات به عنوان شایعترین آسیبهای اطلاعاتی ارتباطی یاد میشود. کشور ما به دلیل موقعیت خاص طی سالهای پس از انقلاب همواره از سوی دشمنان مورد این سنخ حملات قرار گرفته و به موازات پیشرفت فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی بر گستره، تنوع و پیچیدگی آن افزوده میشود (ر.ک: جنیدی، 1389، ص 79-324؛ آلبرتس و پاپ، 1389، ص 89-128؛ ذوالفقاری، 1391، ص 147-265؛ در خصوص چالشها و بایستههای اخلاقی جامعه اطلاعاتی نیز ر.ک: Brennan&Johnson,2004:118-274; Mason&Culnan, 1995: 149-249).
کارکرد اطلاعات
بیگمان اطلاعات در صورت برخورداری از ویژگیهای بالا، آثار و نتایج فردی و اجتماعی بسیار مهمی همراه دارد. این آثار را در یک دستهبندی کلی، میتوان به دو بخش فردی و اجتماعی تقسیم کرد اگرچه در واقعیت امر به دلیل درآمیختگی ابعاد فردی و اجتماعی، چنین تفکیکی وضوح چندانی ندارد.الف) در سطح فردی
معنایابی زندگی، رشد خلاقیتها و شکوفایی استعدادها، کمک به تغییر افق دید، اصلاح نگرش، تغییر جهانبینی، تغییر سبک زندگی، انتقاد از خود و شرایط عینی زندگی، نحوه تعامل با دشواریها و مشکلات زندگی، کمک به فهم و درک محیط و حل معادلات آن، ایجاد سازگاری با محیط و موقعیت، کشف و شناسایی امکانات جدید، تسهیل فرآیند گزینش و تصمیمگیری درست و خردمندانه در موقعیتهای مختلف، رهایی از روزمرگی، پویایی و تحرک بیشتر، افزایش کارآمدی در عرصههای مختلف فردی و اجتماعی، تعامل بهینه با دیگران، مشارکت فعال در فرآیندهای دموکراتیک، موفقیت بیشتر در ایفای مؤثرتر نقشهای محول، هدایتگری در مقام گزینش زمامداران و مسئولان شایسته، امکانیابی بیشتر برای نظارت و کنترل بر رفتارها و سیاستهای زمامداران و مقامات و مهار فسادهای محتمل و...؛ب) در سطح دولت
تمشیت امور، نظارت و کنترل جامعه، شکلدهی و هدایت افکار عمومی، تأمین نیازها و انتظارات اطلاعاتی مردم، تدوین و اجرای سیاستها و راهبردهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و دفاعی؛ بهبود کارآیی و افزایش کارآمدی نظام اداری، افزایش ضریب دموکراتیک شدن نظام، ایجاد فضای تفاهم، اعتماد و همکاری میان شهروندان و دولت؛ ایجاد زمینهی برای مشارکت عموم در موضوعات و فرآیندهای سیاسی، تقویت شایستهسالاری، پیشگیری از فساد اداری، مهار انحصاری شدن و استبدادی شدن سیاست و قدرت، ایجاد پویایی و تحرک در جامعه، تسهیل تدارک و عرضه خدمات عمومی، رشد و توسعه اقتصادی پایدار، تحکیم ثبات سیاسی و تقویت روحیه ملی، تأمین و تقویت امنیت ملی، مدیریت تعاملهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی درون نظام؛ تقویت دیپلماسی کشور، حمایت و پشتیبانی از عملیاتهای نظامی و راهبرد دفاعی کشور، مقابله با بحرانها، خصومتها و تنشهای محتمل در کشور، قدرتافزایی در سطوح مختلف، رقابتی شدن فضا به دلیل برخورداری همگان از اطلاعات دولتی، افزایش ضریب انسجام اجتماعی، زمینهسازی برای ظهور تحولات فرهنگی - اجتماعی، بهرهگیری از ظرفیتهای اطلاعاتی دیگر جوامع، نظارت بر سیاستها و عملکردهای دیگر دولتها، امکان انجام فعالیتهای ضد اطلاعاتی (شناسایی و خنثیسازی عملیات سازمانهای اطلاعاتی دشمن)، مقابله با تهدیدهای بینالمللی که منافع کشور را به خطر میافکنند: مقابله با تروریسم بینالمللی، مبارزه با باندهای بینالمللی مواد مخدر، مبارزه با جرایم سازمانیافته فراملی، مبارزه با تهدیدهای زیست محیطی بینالمللی، مبارزه با عملیات روانی و جنگ اطلاعاتی و ارتباطی دشمن، جلوگیری از غافلگیری راهبردی دشمن؛ اثرگذاری بر فرآیندهای جهانی شدن، فروش اطلاعات مورد نیاز دیگر جوامع (تولید ثروت از راه فروش اطلاعات بسان یک کالا) (ر.ک: محمدی و محمدی لرد، 1387، ص: 63؛ نمک دوست تهران، 1383، ص 92-94؛ تامپسون، 1379، ص: 291-375). بدیهی است که اطلاعات فاقد ویژگیهای فوق یا اطلاعات منفی، مضر و مخرب نیز بالقوه میتواند آثار و کارکردهای سویی را در سطوح فردی و اجتماعی سبب شود.ارتباطات و اطلاعات
نزدیکی جداییناپذیر دو واژه اطلاعات و ارتباطات در متون ارتباطی، بیشتر از آن روست که فرآیندهای ارتباطی همواره مجرا و محمل گریزناپذیر انتقال اطلاعات شمرده میشوند. مک براید در توضیح نسبت آنها مینویسد: اطلاعات از اساس نشانهها و پیامهای تنظیمشدهای است که در یک جهت و از یک منبع به یک دریافت کننده فرستاده میشود؛ در حالی که ارتباط، بیشتر مربوط به پیچیدگی پدیده مبادلات گوناگون از راه علائم و نمادها، در بین افراد یا جوامع است و در ادامه میافزاید: ارتباط به منزله «فرآیند» مبادله اخبار، حقایق، عقاید، پیامها میان افراد و مردم و اطلاعات چونان «محصول» یعنی اخبار، آگاهیها، و دیگر محتویات و ستادههای گوناگون رسانهها، فعالیتها یا صنایع فرهنگی [است] (مک براید، 1375، ص: 225-226). در عصر و زمان کنونی فناوریهای ارتباطی به ویژه رسانههای جمعی نقش مهم و بعضا بیجایگزینی در تولید، گردآوری، طبقهبندی، تفسیر، توزیع و انتقال اطلاعات دارند. دو کارکرد مهم رسانههای جمعی یعنی آموزش و اطلاعرسانی مستقیم و دیگر کارکردها مانند همبستگی اجتماعی، بسیج، سرگرمی و تبلیغات غیرمستقیم در خدمت تأمین این مهماند.مک کوایل، اندیشمند ارتباطات، مصادیق کارکرد اطلاعرسانی رسانههای جمعی را موارد زیر خلاصه کرده است: 1) اطلاع حاصل کردن از رویدادها و شرایط موجود در محیط بلافصل، جامعه و جهان؛ 2) توصیه در مورد موضوعهای عملی یا عقاید و گزینههای تصمیمگیری؛ 3) ارضای کنجکاوی و علاقه عمومی؛ 4) فراگیری، خودآموزی؛ 5) کسب احساس امنیت با آگاهی (مک کوایل، 1382، ص: 112) در موضعی دیگر به کارکردهایی همچون تبیین، تفسیر و اظهار نظر درباره معنای رویدادها و اطلاعات؛ اجتماعی کردن، هماهنگ کردن فعالیتهای پراکنده؛ ایجاد وفاق جمعی، تنظیم اولویت و اشاره به جایگاه نسبی مردم؛ بیان فرهنگ مسلط و به رسمیت شناختن خردهفرهنگها و تحولات جدید فرهنگی؛ تحکیم و حفظ ارزشهای مشترک؛ تبلیغ و ترویج اهداف جامعه در زمینههای مختلف که به قاعده از راه اطلاعرسانی تحقق خواهند یافت، اشاره کرده است (مک کوایل، 1382، صص: 109-110).
نهاد رسانه، همچنین به کار تولید، بازتولید و توزیع معرفت به معنای وسیع آن یعنی نمادها یا مرجعهای معنادار و تجربهپذیر در جهان اجتماعی اشتغال دارد. این معرفت ما را توانمند میسازد تا به تجربههای خود معنا بخشیم؛ به دریافتهای ما از این تجربه نظم و نسق میدهد و یاریمان میکند تا بتوانیم معرفتهای گذشته را محفوظ نگه داریم و به درک امروزین خود استمرار بخشیم (مک کوایل، 1382، ص 82). نهاد رسانه همچنین در فرآیند انتقال تدریجی دانش تخصص و آکادمیک از مراکز علمی و پژوهشی به حوزه فرهنگ و دانش عمومی نیز نقش محوری دارد. این فرآیند که در پرتو همکاری اهل علم، تحقیق و تخصص با ارباب رسانه و با هدف سادهسازی یافتههای علمی و پژوهشی برای بهرهبرداری عملی هر چه بیشتر از تودهها اعمال و اجرا میشود، به ژورنالیسم علمی نامدار است. بدیهی است که در عصر و زمان حاضر، پیشرفت اطلاعاتی جامعه در بخشهای عمومی و تخصصی، ارتباطی تنگاتنگ و جداییناپذیر با میزان پیشرفت فناوریهای ارتباطی و رسانههای جمعی دارد. فرآیند جهانی شدن، کوچک شدن تدریجی جهان، تضعیف تدریجی موانع و مرزبندیهای سنتی، گسترش ارتباطات بین دولتها و ملتها به ویژه به یمن ظهور رسانههای جهانگستر، احساس نیاز شدید جوامع مختلف به همکاری متقابل با یکدیگر، پیچیده شدن ساحتهای مختلف زیستی و نیاز مبرم به اطلاعات روزآمد، قرابت تدریجی سبکهای زندگی و نظامهای زیستی متناسب با الگوها و استانداردهای بینالمللی و دهها عامل ریز و درشت دیگر، ضرورت برخورداری از رسانههای واسط را به عنوان برجستهترین کانالهای ارتباطی و اطلاعاتی دوچندان ساخته است.
اسلام و اطلاعات مفید
در منابع اصیل اسلامی (آیات و روایات) نیز به صراحت و به تلویح شواهدی وجود دارد که به اهمیت، ضرورت و مطلوبیت بیمنازع اطلاعات مفید مورد نیاز فرد و جامعه توجه داده و همگان را به کسب و تحصیل آن ترغیب و تشویق فرموده است. در ادامه این بخش نظر به محدودیت مقال و تنگی مجال تنها به نمونههایی از این شواهد بسنده میشود. خواستاران اطلاعات بیشتر میتوانند به منابع تفصیلی و تحلیلی مربوط مراجعه کنند. در برخی ادله مؤمنان به صراحت به کسب و تحصیل بیوفقه علم و کمال معرفتی توصیه و ترغیب شدهاند. این علم در برخی ادله به اوصاف ذیل توصیف شده است: نافع، عامل هدایت و سعادت، مایه خیر و فضیلت، نور (افق گشا و هدایتگر در ظلمات)، معین برطاعت و بندگی خداوند، مایه خشیت از خدا، شکوفا کننده عقل و سرمایههای وجودی، زایل کننده غفلت از یاد خدا و قیامت، انیس انسان در وحشت و تنهایی، عاری از هوی و هوس و تمایلات شیطانی، تقویت کننده شناخت فطری انسان از عالم آفاق (خداوند، عالم غیب، طبیعت، جامعه و...) و انفس (خودشناسی)، توجه دهنده به آیات الهی، هدایتگر انسان در امور دین و دنیا، حیاتبخش روح و جان، ناظر به واقعیتهای زمان (زمانشناسی) و اهل زمانه، ناظر به شناخت دشمن و کیدهای او؛ علمی که آموزش آن ذکر، کسب آن جهاد، مایه حیات دل و قوت بدن از ضعف، موجب حسن عمل، عبرتآموز، اصلاح کننده امر معاش و معاد، ترغیب کننده به بر و نیکی، مایه رشد و سداد و تشخیص خیر از شر، موجب اصلاح کاستیهای اخلاقی مانند حرص، بخل، طمع، عجب و... است؛ علمی که در فهم امور از انسان رفع تحیر کرده و موجب تذکر و یادآوری است، علمی که به جای لسان در قلب جای دارد و به انسان در تأثیر بخشی مکرها و خدعههای شیطان صفتان، وسوسههای نفس اماره به گناه و زشتی مصونیت میبخشد و...؛ در برخی ادله نیز به ویژگی هایی توجه داده که مؤمنان تنها با برخورداری از علم و اطلاعات دقیق میتوانند مصداق این اوصاف باشند. برای مثال، کیاست، فطانت، فراست، زکاوت، ایقاظ و بیداری، بصیرت، عالم بودن به زمان، برحذر بودن از غفلت نسبت به امور مهم، عامل از روی بصیرت و یقین، اهل تعقل، تفکر، تدبر، تذکر، تفقه، اجتهاد در طلب، داشتن قول سدید (منطق محکم) و...؛ در برخی ادله نیز مؤمنان صراحتاً به وظایفی توصیه شدهاند که نتیجه آن میتواند حصول علم و اطلاعیابی واقع بینانه و هدایتگرانه باشد مانند نصیحتپذیری، تقلید از عالمان و کارشناسان، تفکر و تأمل پیش از عمل، اصلاح خطاها و اشتباهات، مشورت با عقلا در امور مهم، گفت و گو و مذاکره علمی در جمع دوستان، تجربهاندوزی، عبرتآموزی از امور و احوال پیشینیان، همنشینی با علما و سؤال از آنها، تأمل در خوراکهای فکری پیش از مصرف آن، تفحص در اخباری که راویان آن فاسق و غیرقابل اعتمادند، توقف از عمل در موارد شبههناک، لزوم انتخاب و تبعیت از قول احسن در میان اقوال مختلف دریافتی، لزوم حزم و احتیاط در انجام اموری که شناخت کافی از آنها وجود ندارد، لزوم تدبر در عاقبت امور پیش از انجام دادن آنها، لزوم اجتناب از آموزش برخی علوم زیانبخش یا بیفایده مانند سحر، کهانت، تنجیم، انساب و...؛ استقبال از وجوه آراء (تعدد و تنوع دیدگاهها) برای ایمن ماندن از مواضع خطا، ملاحظه همزمان دیدگاههای مختلف به امید دستیابی به حق و صواب، لزوم عرضه اخبار دریافتی بر کتاب (قرآن) و ارجاع متشابهات به محکمات برای وصول به حق، لزوم اختبار و امتحان اطلاعات دریافتی، لزوم تزکیه نفس از جمود، جحود، لجاجت، حسد، طمع، تعصب، حب و بغضهای بیمورد و... برای گشودن دریچههای معرفت ناب و کسب فرقان (قدرت تشخیص حق از باطل)، لزوم ترجیح اطلاعات حدسی بر اطلاعات حدسی در برخی موارد، منوط شدن داوری قضایی به داشتن اطلاع کافی و دقیق از ماوقع، لزوم داشتن شهود متعدد و موثق برای طرح برخی دعاوی، مذمت کتمان در مواضعی که اظهار به دلایلی ضروری تشخیص داده میشود، استقبال از عیوبی که توسط دیگران با هدف اصلاح ما تذکر داده میشود و...؛ در برخی ادله نیز مؤمنان به ارشاد، هدایت، نصیحت، امر به معروف و نهی از منکر، تعاون بر بر و تقوا، دستگیری از مستضعفان فکری و نیازمندان به هدایت و راهبری و... مأمور شدهاند که بالطبع بدون علم و اطلاع کافی به انجام آن قادر نخواهند بود. همچنین در برخی ادله به صراحت بر مذمت جهالت، تجاهل، حماقت، سفاهت، مشورت با نااهلان، جحد و انکار حق، تقلید کورکورانه از سنتهای آباء و اجدادی، قوممداری به جای حقمداری، اعتماد به ظن و گمان (فاقد پشتوانه)، جدال و مراء با هدف سرپیچی از حق، استبداد به رأی (خودمداری و خودمحوری)، احساس بینیازی و استغناء از داشتههای دیگران، خوض در امور لایعینه و باطل، اعتماد بیمورد به شنیدهها، اخذ روایت بدون اعمال درایت، غیر مستند گویی، اعتماد به اخبار غیر موثق و...؛ تأکید شده است. در برخی ادله نیز از اطلاعات آلوده همچون دریافتهای ناشی از مجاری کنشهای غیر اخلاقی مانند دروغ، غیبت، تهمت، نمامی، توهین، تمسخر، غرضورزی، تجسس، استراق سمع (بیمورد و عاری از مجوز) و... برحذر داشته شده است. گفتنی است که برای زیادت تأکید بر اهمیت علم نافع، در برخی ادعیه با صراحت و ابرام از علم غیر نافع به خدا پناه برده شده است (ک: فیض کاشانی، ج 1، 1383 ق، ص 8-185؛ حکیمی، ج 1، صص: 33-216؛ دعموش العالمی، 1993: ج 1-3؛ جوادی آملی، 1388).وظایف دولت
دولتها عموماً و دولت اسلامی خصوصاً به نمایندگی از جامعه وظیفه دارد همه اقدامات ایجابی و سلبی لازم را جهت شکوفاسازی ظرفیتهای درونی برای تولید، توزیع و مصرف بهینه دانش و اطلاعات بومی و تسهیل ارتباط با جامعه جهانی جهت بهرهگیری از سرمایههای معرفتی و اطلاعاتی موجود فراهم سازد تا عموم مردم بتوانند حسب نساز و علاقه به اطلاعات مفید به ویژه اطلاعات علمی و تخصصی دست یابند. دولت اسلامی به استناد ادله دینی و اسناد بالادستی مصوب نظام جمهوری اسلامی به عنوان الگوی مستقر حاکمیت دینی، در این خصوص به اموری مکلف و موظف است که به اقتضای نوشتار به برخی از آنها اشاره میشود:• تمهید و اعمال سیاستهای لازم در جهت مدیریت بهینه چرخش دانش و اطلاعات؛
• پایش وضعیت علم در جامعه و تقویت فرهنگ علمی و تکنولوژی در کشور؛
• بسترسازی و نهادسازی لازم و بهسازی مستمر سازوکارهای فرهنگی اجتماعی موجود؛
• سرمایهگذاری همه جانبه در جهت تمهید و تقویت زیرساختهای علمی و پژوهشی و کیفیتبخشی به آموزشهای رسمی؛
• رفع و کاهش موانع دست و پاگیر خلق دانش و اطلاعات بومی؛
• اهتمام همزمان به رشد و تقویت پژوهشهای بنیادی و کاربردی؛
• درگیر ساختن مراکز علمی و دانشگاهی با نیازها و خلاءهای اطلاعاتی و پژوهشی کشور؛
• اهتمام به دانش بنیاد ساختن عرصههای مختلف شغلی و حوزههای فعالیت اجتماعی؛
• تقویت جایگاه علوم انسانی و کارکردهای فرهنگی اجتماعی آن در مسیر توسعه همه جانبه کشور؛
• ایجاد انگیزه در اندیشمندان و نخیه گان جهت مشارکت فعال در چرخه تولید دانش و اطلاعات علمی به ویژه از راه اعتبار بخشی به حقوق مادی و معنوی صاحبان آثار تولیدی؛
• به رسمیت شناختن حق دسترسی عموم به دانش و اطلاعات لازم به عنوان یک حق لازم الاستیفا؛
• تقویت ارتباط میان مراکز مولد دانش و اطلاعات با حوزههای مصرف کننده اطلاعات؛
• تسهیل فرآیندهای ارتباطی جهانی و روابط میان فرهنگی برای ورود گسترده و سریع دانش و اطلاعات؛
• تقویت فرآیندهای انتقال دانش به فرهنگ عمومی به ویژه از راه رسانههای جمعی و رسانههای آموزشی؛
• تسهیل فرآیندهای یادگیری از دوره پیش دبستان تا عالیترین سطوح؛
• تقویت فهم همگانی از نقش مهم علم در زندگی روزمره؛
• تبدیل علم به یکی از مؤلفههای هویتی افراد؛
• اصلاح ذهنیتها و نگرشها بازدارنده از علمجویی و اطلاعیابی مستمر و به روز؛
• تلاش در جهت افزایش سطح عمومی سواد تکنیکی و افزایش توانمندیهای حرفهای متناسب با موقعیتهای شغلی؛
• افزایش ضریب اعتماد عمومی به یافتههای تخصصی نهادهای علمی؛
• تسهیل فرآیندهای انتشار دستاوردها و یافتههای پژوهشی و کاهش هزینههای دستیابی به اطلاعات؛
• مشارکت در تأسیس و راهاندازی شهرکهای علمی - پژوهشی؛
• برخورد قاطع با عوامل ذیربط در سرقتها، خیانتها و تقلبهای اطلاعاتی، نقض قواعد و استانداردهای علمی و پژوهشی، نشر ویروس و ایجاد اخلال در سامانههای اطلاعاتی کشور و ظرفیتهای ادراکی و احساسی مردم، نشر اخبار و اطلاعات محرمانه، ورود غیرمجاز به حریم خصوصی افراد و...؛ از راه وضع قوانین مناسب، تقویتساز و کارهای نظارتی و کنترلی، اعمال سیاستهای دروازبانی، ممیزی و...، و برخورد قضایی و کیفری (ر.ک: دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1385، ص: 364-379؛ وحیدی، 1388، ص: 249-378).
نتیجهگیری
یکی از بنیادیترین سرمایههای فرهنگی که در شکلگیری، استقرار، استمرار، پویندگی و توسعه همه جانبه هر جامعه نقش انحصاری و ضرورت کارکردی بیبدیل دارد، برخورداری اعضا و نهادها و سازمانهای فعال آن از سطوح متناسبی از دانش، آگاهی و اطلاعات عمومی و تخصصی متناسب با نیازها و ضرورتهای فرهنگی اجتماعی است. از 1980 به این طرف، جامعه صنعتی متأخر را به اعتبار نقش جادویی اطلاعات، جامعه اطلاعاتی نام نهادهاند. در این جامعه عنصر اطلاعات مهمترین عامل هدایتگر، پیش برنده و تحول آفرین در سازمان اجتماعی شمرده میشود. در جامعه اطلاعاتی همه شهروندان دارای حق دسترسی به اطلاعات موجود در مؤسسات عمومی، شمرده شدهاند؛ حقی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و برخی از اسناد و کنوانسیونهای مهم بینالمللی و حتی در قانون اساسی بسیاری از کشورها به رسمیت شناخته و دولتها ملزم به تأمین آنند. اطلاعات مطلوب و مناسب با اهداف و انتظارات کارکردی، ویژگیهایی دارد که به تناسب ابعاد سهگانه اطلاعات (بعد محتوا، بعد زمان و بعد فرم و شکل) شمرده شده است.پیوند ناگسستنی میان ارتباطات و اطلاعات یا فناوریهای ارتباطی مدرن با جامعه اطلاعاتی و نحوه تعامل آنها محور دیگری است که مباحثی را در این باره بسترسازی کرده است. بیتردیدی که اینک رسانههای جمعی نقش مهم و برخی بیبدیلی در تولید، گردآوری، طبقهبندی، تفسیر، توزیع و انتقال اطلاعات دارند. دو کارکرد مهم رسانههای جمعی یعنی آموزش و اطلاعرسانی مستقیم و دیگر کارکردها مانند همبستگی اجتماعی، بسیج، سرگرمی و تبلیغات مستقیم در خدمت تأمین این مهماند. در منابع اصیل اسلامی (آیات و روایات) نیز به تصریح و تلویح شواهدی وجود دارد که به اهمیت، ضرورت و مطلوبیت بلامنازع اطلاعات مفید مورد نیاز فرد و جامعه توجه داده و همگان را به کسب و تحصیل آن ترغیب و تشویق فرموده است. دولت اسلامی نیز به استناد ادله دینی و اسناد بالادستی مصوب نظام جمهوری اسلامی، در این خصوص به اموری مکلف و موظف شده است.
پینوشتها:
1. دانش آموخته حوزه علمیه و عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمةالله).
2. به بیان جاناتان. ا چ ترنر: مردم به جز زبان، تکنولوژی، ارزشها، عقاید و نظامهای هنجارین، حامل چیزیاند که از روی مسامحه خزینههای اطلاعات دانسته میشود (ترنر، 1378، ص: 87) و به ادعای آلفرد شوتس، اصطلاح «ذخیرههای دانش» را میتوان برای توصیف فهرستی از اطلاعات که افراد در سازگاری با موقعیتها به کار میبرند، جعل کرد (ترنر، 1378، ص: 87).
3. عقیده عمومی (public opinion) از دید برخی متضمن ترجیحات عمومی، تمایلات، نگرشها، عادات، آداب و رسوم اخلاقی است (گولد و کولب، 1376، ص: 590).
4. توافق عامه یا اجماع (consensus) از دید جامعهشناسانی همچون پارک و بورگس شیوههای عامیانه، آداب، اسلوب و آرمانهای عامه همه باید به مفهوم واحد اجماع برگردانده شده و جامعه نیز اگر به صورت مشخص در نظر گرفته شود چیزی جز بافت درهم پیچیدهایی از عادات، احساسات، و نگرشهای اجتماعی سازمان یافته نیست یا به طور خلاصه چیزی جز اجماع نیس (گولد و کولب، 1376، ص: 31).
5. دانش عامیانه (folklore) به معنای ادبیات نامکتوب یا گفتارهای سنتی بخشی از فرهنگ عامیانه است که به صورت داستانهای عامیانه، اسطورهها، ضرب المثلها، معماها، ترانهها، نیایشها و مانند آن بیان میشود (گولد و کولب، 1376، ص: 403).
6. مک کارتی در تفسیر این تلقی از ایدئولوژی مینویسد: ایدئولوژیها نه کاذب و نه صادقاند، بدین معنی که کم و بیش بازنماییهای بسنده از واقعیت هستند. ایدئولوژیها فراهم کننده بنیادیترین چارچوبها هستند که به واسطه آنها افراد شرایط موجودشان را تجربه و زیست میکنند. این چارچوبها عمدتاً ذهنی نیستند. زیرا که به مثابه کردارهای زیسته شده گروهها، طبقات، اجتماعات و غیره وجود دارند. ایدئولوژیها پدیدههای فرهنگی یعنی نظامهای بازنمایی هستند. نظامهای بازنمایی با هدایت کنشهای انسان، آنها را به یکدیگر و به جهانهایشان پیوند میدهند. ایدئولوژیها زندگیهای افراد را مرزبندی کرده و به عنوان ساختارهای عمدتاً ناآگاهانه عمل میکنند و بدین ترتیب بیانگر نحوه زندگی واقعی مردم و چگونگی تصور و تخیل آن هستند. ایدئولوژیها بخش ارگانیک کلیت اجتماعی روزمره هستند (مک کارتی، 1388، ص: 93).
7. مؤسسه عمومی مشمول آزادی اطلاعات مؤسسهای است که دست کم واجد یکی از شرایط زیر باشد؛ 1) براساس قانون اساسی ایجاد شده باشد؛ 2) مستقیم با قانون عادی یا دیگر مصوبات و فرامین حکومتی ایجاد شده باشد؛ 3) بخشی از حکومت را تشکیل دهد یا بخشی از حکومت به شمار آید؛ 4) متعلق به حکومت بوده یا تحت کنترل آن باشد؛ 5) متصدی یک امر عمومی باشد؛ 6) همه ساله بخش اعظم بودجه آن از محل بودجه عمومی تأمین شود. مؤسسهای که با توجه به معیارهای بالا، عمومی محسوب شود، ممکن است در عمل از عناوین مختلفی همچون وزارتخانه، سازمان، شهرداری، بانک، شرکت، بنیاد یا مؤسسه استفاده کند (انصاری، 1387، ص: 75).
8. دفلور و دنیس نیز زیر عنوان ارزشهای سنتی اخبار به هفت معیار توجه دادهاند: 1) دربرگیری (Impact)، تازگی (Timelyness)، 3) شهرت (Prominence)، مجاورت (Proximity)، غریب و شگفتآور بودن (Bizzarre)، 6) برخورد و درگیری (Conflict)، شهرت (Currency) (دلفور و دنیس، 1383: 355-357).
• آلبرتس، دیوید. س و دانیل، س. پاپ (1389)، گزیدهای از عصر اطلاعات: الزامات امنیت ملی در عصر اطلاعات، ترجمه علی علی آبادی و رضا نخجوانی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی.
• استوت، دانیل (ویراستار)، (1388)، برگزیده دانشنامه دین، ارتباطات و رسانه، گروه مترجمان (به کوشش حمیدرضا قادری)، قم، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما.
• اسدی، علی (1371)، تکنولوژی و نظامهای اطلاعاتی در مجموعه مقالات کنفرانس تکنولوژی و اطلاعات، تهران، سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران.
• انصاری، باقر (1387)، آزادی اطلاعات، تهران، نشر دادگستر.
• انصاری، باقر (1386)، حقوق ارتباط جمعی، تهران، سمت.
• پارسانیا، حمید (1391)، جهانهای اجتماعی، قم، کتاب فردا.
• تامپسون، بروکشایر (1379)، رسانهها و نوگرایی، ترجمه علی ایثاری کسمایی، تهران، مؤسسه انتشاراتی روزنامه ایران.
• ترنر، جاناتان، اچ (1378)، مفاهیم و کاربردهای جامعهشناسی، ترجمه محمد فولادی و محمد عزیز بختیاری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمةالله ).
• جنیدی، رضا (1389)، تکنیکهای عملیات روانی و شیوههای مقابله، مشهد، به نشر (آستان قدس رضوی)، چاپ دوم.
• جوادی آملی، عبدالله (1388)، علم نافع و هویتساز، فصلنامه حکمت اسرا، شماره 1، پاییز (ص 9-28).
• حکیمی، محمدرضا و همکاران (1399 ق)، الحیاه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
• دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی (1385)، بیست سال تلاش در مسیر تحقق انقلاب فرهنگی، تهران، اداره کل روابط عمومی و اطلاعرسانی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی.
• دعموش العاملی، علی (1993)، موسوعه الاستخبارات و الامن فی الآثار و النصوص الاسلامیة، بیروت، درالامیر الثقافه و العلوم، (دوره سه جلدی).
• دفلور، ملوین و اورت ای. دنیس (1383)، شناخت ارتباطات جمعی، ترجمه سیروس مرادی، تهران، انتشارات دانشکده صدا و سیما.
• ذوالفقاری، مهدی (1391)، اصول و مبانی عملیات روانی، تهران، دانشگاه امام صادق (علیهالسلام).
• صادقی مال امیر، منصور (1389)، سیستمهای اطلاعاتی در سازمان، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه امام حسین (علیهالسلام).
• عینی، اکرم (1384)، اطلاعات چیست؟ فصلنامه کتاب، شماره 61، بهار (29-34).
• فرخزاد، محمد (1372)، رابطه اطلاعات و ارتباطات، فصلنامه رسانه، پاییز شماره 15، پاییز، (ص 43-45).
• فیض کاشانی، مولی محسن (1383 ق)، المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، قم، مؤسسه النشر الاسلامی.
• قاضیزاده فرد، ضیاءالدین (1376)، اطلاعات مفاهیم، چرخه، ارزش، ویگیها، طبقهبندی و انواع آن، فصلنامه دانش مدیریت، شماره 37 و 38، تابستان و پاییز (ص 104-135).
• کاستلز، مانوئل (1380)، عصر اطلاعات: ظهور جامعه شبکهای، ترجمه احد علیقلیان و افشین خاکباز، تهران، طرح نو.
• گولد، جولیوس و ویلیام ل. کولب (1376)، فرهنگ علوم اجتماعی، جمعی از مترجمان (ویراستار محمد جواد زاهدی مازندرانی)، تهران، مازیار.
• محسنی، منوچهر (1380)، جامعهشناسی جامعه اطلاعاتی، تهران، دیدار.
• مقدسی، علی رضا (1387)، مبانی فناوری اطلاعات، مشهد، دانشگاه امام رضا (علیهالسلام).
• مک براید، شن (1375)، یک جهان، چندین صدا، ترجمه ایرج پاد، تهران، سروش.
• مک کارتی، ای. دی (1388)، معرفت به مثابه فرهنگ، ترجمه کمال خالق پناه و همکاران، تهران، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
• مک کوایل، دنیس (1382)، درآمدی بر نظریه ارتباطات جمعی، ترجمه پرویز اجلالی، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها.
• معتمدنژاد، کاظم (1382)، اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی، (ژنو 2003 - تونس 2005)، تهران، مرکز پژوهشهای ارتباطات، ج یک.
• میر عمادی، طاهره (1387)، مبانی حقوق ملی و شهروندی در فضای تبادل اطلاعات، تهران، انتشارات مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی.
• میرمحمدی، مهدی و عبدالمحمود محمدی لرد (1387)، سیاست و اطلاعات (مطالعه موردی ایالات متحده امریکا)، تهران، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران.
• نمک دوست تهرانی، حسن (1383)، آزادی اطلاعات و حق دسترسی: بنیان دموکراسی، فصلنامه مجلس و راهبرد، شماره 42، بهار (صص 63-108).
• نرگس، نشاط (1387)، دنیای آشوبزده اطلاعات: ملغمهای از اطلاعات سلبی و ایجابی، اطلاعشناسی، شماره 20 و 21، تابستان و پاییز (صص 21-42).
• وحیدی، محمد (1388)، علم در جامعه، تهران، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
منابع لاتین تحقیق:
• Brennan, L.Linda&Johnson,E.Victoria. Social,Ethical and Policy Implications of Information Technology. USA: Hershey. INFOSI (information science publishing).2004.
• Hill,M.W. The Impact of Information on Society. London:Bouker.1999.
• Martin,W.J.The Global Information Society. Hampshire: Aslib Gower.1995.
• Mason, O.Richard & Culnan, J.Mary. Ethics of Information Management. London:sage publication.1995. منبع مقاله :
گروهی از نویسندگان؛ (1395)، مجموعه مقالات اولین همایش ملی فقه اطلاعاتی جلد دوم (اطلاعات و قواعد فقهی؛ مباحث نظری)، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه اطلاعات و امنیت ملی، چاپ اول.