نویسنده: والری گونزالِز
مترجم: محمدطاهر ریاضی ارسی
مترجم: محمدطاهر ریاضی ارسی
تارهای درخشان و برّاقی که کرم ابریشم به دور خود میتند و اغلب از آنها در مواد ظریف استفاده میشود. واژههای «حَریر» و «سُندُس» به معنای «ابریشم» پنج مرتبه در قرآن ذکر شده است (حریر در حج: 23، فاطر: 33، انسان: 12؛ سُندُس در کهف: 31 و دخان:53). این واژهها منحصراً در آیههایی ذکر شده که بهشت را توصیف میکنند و همراه با آیات مربوط به آتش جهنم (که به کافران وعده داده شده است) درون مایهی دوگانهی مهمی را در گفتار قرآنی که منظری معادشناختی دارد تشکیل میدهند. بنابراین، زیبایی و زینت ابریشم یکی از عناصر مثالی هستی شناسی ملکوت اسلامی به شمار میرود (در سورههای رحمن و واقعه مفصّلترین شرحها در باب مضمون بهشت و جهنم ذکر شده است). توصیفات قرآن از بهشت را (که «خُلد» و «دارالسلام» نیز خوانده میشود) میتوان در سه گروه اصلی دستهبندی کرد که تصور و برداشت سنتی جامعهی عرب از یک زندگی آرمانی را نشان میدهند: گروه نخست، که آشکارا چشماندازی ملکوتی را به تصویر میکشند، این موارد را دربرمیگیرد: باغهای طبیعی، چشمههای جوشان آب زلال، رودهای جاری شیر و عسل و شراب و درختانی که مطبوعترین میوهها را ثمر میدهند. گروه دوم به دو نوع موجود بهشتی اشاره میکند که مظهر زیبایی و خوشی نفسانیاند، یعنی پسران جوان جاودان و دوشیزگانی با چشمان درشت (حور عین) که مصاحب و خدمتگزار مؤمنان در جهان اخرویاند (مثلاً رحمن: 72؛ واقعه: 17، 23؛ انسان: 19). گروه سوم که اشاره به ابریشم نیز به آن تعلق دارد، ملکوتی را نشان میدهد که با زیباترین و ارزشمندترین اشیا، اسباب و وسایل تزیین شده است و بشر رویای بهرهمندی از آن را دارد. دو دسته از مواد، یعنی منسوجات و اشیای فلزی، در تصاویر مصفّای بهشت حضور دارند تا مؤمنان بتوانند درک بهتری نسبت به مفاهیم وصف ناپذیر ابدیت و زندگی اخروی به دست آورند. در تصویری مکرّر، که پیوند روشنی با بافت و زمینهی فرهنگی وحی قرآنی دارد، از به تن کردن منسوجات ابریشمی و پرنیان و آراسته به جواهرات گرانبها [در بهشت] به عنوان پاداش سخن میرود (حج: 23). این تصویر با آنچه در جهان مادّی میگذرد کاملاً مغایر ظاهر میشود، زیرا در جهان مادّی برای رفع نیازهای عملی لازم است از لباسهایی بافته از الیاف زبر و زمخت استفاده شود.
در قرآن نیز به این نکته اشاره شده است: «خداوند از پوست دامها برای شما خانههایی نهاد که آنها را در روز جابهجا شدنتان و هنگام ماندنتان سبک مییابید و از پشمها و کرکها و موهای آنها وسایل زندگی که تا چندی مورد استفاده است [قرار داد]» (نحل: 80؛ نیز نک. نحل: 81). شرایط اجتماعی و سیاسی جهان اسلام در دورهی میانه، به همراه دربارهای باشکوهی که در شهرهای بزرگ امپراتوری اسلام به اوج شکوفایی میرسید و شبکهی گستردهای از جادههای تجاری که از اقیانوس اطلس تا شبه قارهی هند و آسیای مرکزی و شرقی امتداد داشت، تولید و فروش محصولات گرانبها را به طور کلی و کالاهای ابریشمی را به طور خاص رواج میدادند. مجموعهای از سایر منسوجات، که هم بافت هنرمندانهای دارند و هم از جنس والاییاند، تصویر نسبتاً واقع بینانه ا ز منزلی گرانبها را تکمیل میکنند. این منسوجات و وسایل عبارتاند از بالشهایی که به دقت روی تختها قرار گرفتهاند و نیز فرشها و قالیچههای زربفت (غاشیه: 13-16) که برخی از آنها برای تزیین زیبای کنارهی تختها استفاده میشود (رحمن: 54). در برخی آیات قرآن، این لوازم تزیینی، علاوه بر دیگر ویژگیهای ملکوتی، به رنگ سبز توصیف میشوند (رحمن: 76). مؤمنان صالح در بهشت ضمن برخورداری از منسوجات و وسایل گرانبها و ارزشمند، طعام و آشامیدنیهای لذیذ و گوارا را در ظروف و جامهای طلا و نقره میخورند و مینوشند (زخرف: 71؛ انسان: 15-16، 21). در آیهی 31 کهف، خلاصهای از کل این نعمتهای ملکوتی ذکر شده است: «در آنجا با دستبندهایی از طلا آراسته میشوند و جامههایی سبز از پرنیان نازک و حریر ستبر میپوشند. در آنجا بر سریرها تکیه میزنند». بنابراین، میتوان گفت که بهشت قرآنی، ضمن برخورداری از جوانب شگفتانگیز و فراطبیعی، زیباییها و لذا محسوس و حتی تجمّل و شکوه مادّی را نیز وعده میدهد؛ در واقع، جنبهی حسی بهشت قرآنی کاملاً برانگیزانندهی لذات دنیوی است. از اینرو تفسیر این مضمون معادشناختی قرآنی بحث و اختلافنظر بسیاری میان مفسران، متکلمان، فیلسوفان و صوفیان به وجود آورد ( Sourdel and Sourdel, Dictionnaire, 656-657 [Paradis ). از یک سو، ظاهرگرایان توصیفات ظاهری قرآن از بهشت را مطابق معنای واضح متن آن قبول کردند؛ از سوی دیگر، معتزلیان برخی جوانب این توصیفات را، که با عقل سازگار نیست، نمیپذیرفتند. معتزلیان معتقد بودند که این قبیل توصیفات دارای معنای ثانویه است. فیلسوفان نیز همچون معتزلیان این لذات موعود بهشتی را عبارات استعاری و تمثیلی میدانستند. به اعتقاد فیلسوفان، فقط خردمندان و دانایان میتوانند معنای کامل این توصیفات را درک کنند و توصیف قرآنی اساساً برای عوام بوده است. اشاعره در بین این دو برداشت مخالف (ظاهرگرایان در مقابل معتزلیان و فیلسوفان) موضع میانهای را انتخاب کردند؛ آنان معتقد بودند که لذات ملکوتی به نظام دیگری تعلق دارد (اگرچه برخی از ویژگیهای آن مشابه لذات دنیوی است). صوفیان نیز برای این توصیفات معنای تمثیلی قائل بودند، بیآنکه منکر معنای لفظی شوند؛ به عقیدهی آنان، قرآن یک ساختار شناختی چندلایه است. برخی از متکلمان همچون غزالی (د. 505) در مقابل این آرای مختلف عقیدهی دیگری را مطرح کردند؛ به زعم اینان، خود مؤمنان باید مطابق ویژگیهای روحی و قوای عقلانی خود ماهیت غایی پاداش موعود ملکوتی را تفسیر کنند.
ابریشم به یکی از مهمترین اجزای فرهنگ اسلامی تبدیل شد که، ضمن توسعهی هنر بافت منسوجات، اقتصاد ملازم با آن را نیز گسترش داد. شرایط اجتماعی و سیاسی جهان اسلام در دورهی میانه، به همراه دربارهای باشکوهی که در شهرهای بزرگ امپراتوری اسلام به اوج شکوفایی میرسید و شبکهی گستردهای از جادههای تجاری که از اقیانوس اطلس تا شبه قارهی هند و آسیای مرکزی و شرقی امتداد داشت، تولید و فروش محصولات گرانبها را به طور کلی و کالاهای ابریشمی را به طور خاص رواج میدادند (Sourdel and Sordel, Dictionnaire, 535-537 [Marchandes, activités). راه تجاری باستانی و سراسری آسیا، موسوم به «جادهی ابریشم»، که در قرن هفتم تحت لوای امپراتوری مغول رونقی تازه یافت، تجارت ابریشم را توسعه داد؛ تاجران مسلمان که در سراسر قارهی آسیا فعالیت میکردند، این کالای لطیف را از مراکز تجاری قلمرو اسلامی به سایر نقاط انتقال میدادند. ابریشم در بافت جامهای رسمی دربارهای مجلل استفاده میشد؛ این لباسهای گرانبها و فاخر را که تحت نظارت دربار و در کارگاههای بافندگی موسوم به «طِراز» (اسمی ایرانی) واقع در قصرها بود (sourdel and Sourdel, Dictionnaire, 806, Tirāz)، گاهی اوقات طی مراسم باشکوهی به عنوان خلعت و هدیه به افراد میبخشیدند. در نهایت اینکه ابریشم از دیرباز تاکنون در بافت فرشها و قالیچههای ظریف و زیبای جهان اسلام استفاده میشود.
منابع تحقیق :
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1392)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهی حسین خندقآبادی و دیگران، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.