نگاهی بر مبارزات و تبعیدگاههای آیتالله طاهری گرگانی
نويسنده: رحیم روحبخش
نگاهی بر مبارزات و تبعیدگاههای آیتالله طاهری گرگانی
نگاهی بر مبارزات و تبعیدگاههای آیتالله طاهری گرگانی
چکیده: طرح نامه امام در منابر خود و مبارزهی قاطع با عناصر كمونیستی در منطقه و به خصوص ارتباط با دانشجویان محلی و پاسخ به مسائل مذهبی و سیاسی آنها برخی از محورهای مبارزات او را در این مقطع شكل میداد و از همین رو چندین بار از سوی ساواك احضار و تذكراتی به وی داده شد. تا اینكه از اوایل سال 1356 به دامنهی فعالیتهای خود افزود و مدرسه ی علمیهی گرگان را مركز نشر و توزیع اعلامیههای امام قرار داد و حتی از این مكان برخی از نوارها و كتب امام خمینی را تكثیر و توزیع مینمود.وی در اواسط خرداد دستگیر و بعد از چند روز بازجویی به همراه چند تن دیگر از یاران و همرزمان خود محاكمه و محكوم به تبعید گردیدند. مدت محكومیت وی یكسال و نیم تبعیدگاههای وی به ترتیب یاسوج، انارك و سقز بود.
بررسی سوابق علمی آیتالله طاهری نشان میدهد ایشان تحصیلات عالیهی حوزوی خود را در نجف گذراندند. این دوره قریب هفده سال (1333-1350) طول كشید و او از مراجع عظام و اساتید برجسته ی وقت نظیر آیتالله العظمی شاهرودی ، آیتالله آقا میرزا باقر زنجانی و آیتالله میرزا هاشم آملی ، درجهی اجتهاد را اخذ كرد و سپس به ایران مراجع نموده، در منطقهی گرگان اقامت گزید. 1
طرح نامه امام در منابر خود و مبارزهی قاطع با عناصر كمونیستی در منطقه و به خصوص ارتباط با دانشجویان محلی و پاسخ به مسائل مذهبی و سیاسی آنها برخی از محورهای مبارزات او را در این مقطع شكل میداد و از همین رو چندین بار از سوی ساواك احضار و تذكراتی به وی داده شد. تا اینكه از اوایل سال 1356 به دامنهی فعالیتهای خود افزود و مدرسه ی علمیهی گرگان را مركز نشر و توزیع اعلامیههای امام قرار داد و حتی از این مكان برخی از نوارها و كتب امام خمینی را تكثیر و توزیع مینمود.
واقعهی رحلت آقا مصطفی خمینی و برگزاری مجالس ترحیم ایشان، جرقهی نهضت را شعلهور ساخت. آیتالله طاهری نیز مصمم شد تا مجلس ترحیمی برپا نماید. اما علیرغم اینكه اعلامیهی فراخوان عمومی برای حضور مردم در این مراسم نیز صادر شده بود. دستگاه امنیتی مانع برگزاری جلسه شد. همین ماجرا برای مجلس ترحیم چهلم شهدای قیام 19 دی قم نیز تكرار شد ولی این بار بعد از بستن مسجد از سوی نیروهای امنیتی، مردم در مدرسهی علمیه تجمع نموده و ایشان با ایراد سخنرانی مختصر و خواندن فاتحه مراسم را برگزار کرد. وقایع انقلاب با شدت تمام ادامه داشت. چندی بعد چهلم شهدای تبریز پیش آمد و این بار مراسم ترحیم آنان در مسجد گلخم برگزار گردید و آیتالله طاهری یكی از سه سخنران این مراسم بود. موفقیت در برپایی این مراسم باعث شد مجالس بعدی را جمله اربعین شهدای یزد و ... نیز هر چه باشكوهتر برگزار گردد و دامنهی انقلاب روز به روز گسترش یابد .
صرف نظر از سلسله مراسمهای ترحیم و اربعین شهدا، سالروز قیام 15 خرداد 1357 بار دیگر فرصت جدیدی برای برپایی تظاهرات به دست مبارزان داد . علیرغم اینكه آیتالله طاهری در برپایی تظاهرات آن روز نقش و حضور فعالی نداشت ولی بنابر خاطراتش مأموران امنیتی با نفوذ در داخل تظاهركنندگان، مسیر و مقصد تظاهرات را به طرف مسجد محل اقامهی نماز جماعت او هدایت كردند تا با معرفی او به عنوان بانی این تظاهرات او را دستگیر نمایند. بدین ترتیب وی در اواسط خرداد دستگیر و بعد از چند روز بازجویی به همراه چند تن دیگر از یاران و همرزمان خود محاكمه و محكوم به تبعید گردیدند. مدت محكومیت وی یكسال و نیم تبعیدگاههای وی به ترتیب یاسوج، انارك و سقز بود.
بعد از مدتی آیتالله طاهری به جای ایشان اقامهی نماز مغرب و عشاء را به عهده گرفت و چون بقیه مبارزان در تبعید از این فرصت استفاده کرد و در بین دو نماز برای نمازگزاران در خصوص مسائل انقلاب و گسترش آموزههای نهضت سخن گفت. برنامه تبلیغاتی دیگر وی در این مقطع، برگزاری جلسات برای دانشجویان اردوی تابستانی یاسوج و به خصوص تدریس قرآن برای آنان بود. ناگفته پیداست كه در پوشش این جلسات سخن گفتن از ماهیت نهضت و تلاش برای افزایش و رشد آگاهی سیاسی مخاطبان هدف اصلی وی بود. همین تكاپوها باعث شد بعد از دوبار احضار و تذكر، محل تبعید وی را تغییر دهند و از یاسوج به انارك انتقال دهند.
بر اساس اسناد و خاطرات، تعداد تبعیدیها به انارك در دوران نهضت را میتوان بیش از ده نفر براورد كرد. از این رو این شهر یكی از مراكز ثقل و حضور دائمی تبعیدیها در این مقطع تلقی میشد. از جملهی این تبعیدیها كه اسناد و مداركی از آنان باقیمانده آیتالله طاهری گرگانی و آیتالله پسندیده میباشند.
آیتالله طاهری در خاطراتش نقل میكند كه در بدو ورود به انارك تعدادی از تبعیدیهای دیگر را در آنجا مشاهده نمود، از جملهی آنان آیتالله مرتضی پسندیده، حجت الاسلام ناصر مكارم شیرازی، سید هادی خسروشاهی ، شیخ علی تهرانی ، استاد احمد كلانتر و غلامحسین خردمند بودند. وی اضافه میكند به دلیل نبودن روحانی و عالم دینی در شهر اهالی آنجا به شدت از روحانیون تبعیدی استقبال میكردند، و به خصوص تصریح میكند كه بارها از آنان شنیدم كه میگفتند خدا كند هر از چند گاهی یك روحانی را به اینجا تبعید كنند.
از نكات جالب توجهی كه وی از این دورهی تبعیدش بیان میكند دیدار مكرر طیفی از مبارزان اصفهان از تبعیدیهای انارك بود. او تصریح میكند صرف نظر از اهدا كمكها و امكانات و ارزاق عمومی توسط آنان، مبادلهی اخبار و وقایع نهضت از سوی دیداركنندگان با تبعیدیها به آنان روحیه میبخشید. این بخش از یادماندههای طاهری را اسناد ساواك آیتالله پسندیده نیز تأیید میكند. بر اساس این مدارك برخی شخصیتهای روحانی متنفذ نظیر آیتالله صادق روحانی، آیتالله سید عیسی جزایری ( از علمای برجسته خرمآباد ) و سید محمد موسوی ( از علمای فارس) هیأتهایی را برای دیدار با تبعیدیهای انارك و از جمله آیتالله پسندیده گسیل نمودند. ساواك خبر این دیدارها و حتی گفتگوهای بین انان را گزارش نموده است. در اسناد دیگر از تداوم و تشدید این ملاقاتها سخن به میان آمده است. به عنوان نمونه در روز 2/4/1357 تعداد بیست دستگاه اتومبیل ـ كه هیچ كدام كمتر از سه نفر نبودند ـ از شهرستانها مختلف ایران به دیدار تبعیدیهای مذكور شتافتند. ساواك در یك آمار تقریبی، گزارش داده است كه در هفته تعداد یكصد دستگاه اتومبیل به ملاقات تبعیدیهای انارك میروند4 كه در یك محاسبهی سرانگشتی در هر روز 17 دستگاه میشود. اگر سرنشینان هر اتومبیل را سه الی چهار نفر فرض كنیم به طور معمول روزی 50 نفر به ملاقات این تبعیدیها نایل میگشتند. پرواضح است كه بررسی چنین موجهایی از حركت انسانها از ابعاد مغفول و ناگفتهی انقلاب است كه بازكاوی زوایای آن همت پژهشگران تاریخ انقلاب را میطلبد.
دربارهی این بحث بایسته است كه از یك نامه تاریخی آیتالله گلپایگانی در جوابیهی تلگراف تبعیدیهای انارك، به آنان سخن گفت. نامه در تاریخ 5 مرداد 1357 و در پاسخ به تلگراف : جناب عالی [ حجتالاسلام والمسلمین آقای مكارم] و سایر آقایان محترم تعبید شدگان كه متضمن كسب دستور جهت مراجعت به قم بود» ارسال گردیده است. آیتالله گلپایگانی در آغاز با اشاره به برخی رفتارهای غیرقانونی هیأت حاكمه از جمله: نادیده گرفتن حق آزادی مردم، عدم مجازات عاملان دولتی قتل و حبس و شكنجهی مردم، بازیچه قرار دادن مجلس ، قانون، حكومت مشروطه و انجمنها، مصادره به مطلوب قانون، كاپیتولاسیون ، مداخلهی بیگانگان در كشور و .. تصریح میكند: «چگونه ممكن است در هر شهری چند نفر [ مسئولین كشوری، امنیتی و قضایی هر شهر] با نام كمیسیون امنیت اجتماعی بتوانند طبق دستوراتی كه به آنها [از مقامات مركز] میدهند علما و فضلا و گویندگان و نویسندگان روشنفكر و بازرگانان متدین را كه خواهان استقلال و سربلندی و سعادت و نجات مملكت از استعمار میباشند به هر كجا و هر نقطه ولو بد آب و هوا تبعید نمایند و به اعتراض آنها ترتیب اثر ندهند. سپس در پایان خاطرنشان می سازد: «با این وضع حقیر چه دستوری بدهم جز اینكه عرض كنم بدون جهت، با اختیار تسلیم ستمكار شدن مجوز شرعی ندارد».
«گلپایگانی ـ 22 شعبان المعظم 98 »5
ناگفته پیداست كه این سخن آیتالله گلپایگانی به مفهوم غیرقانونی و نامشروع بودن تبعید مبارزان بود و مجوز خروج و ترك تبعیدگاه را به تبعیدیها میداد. به نظر میرسد كه در پی چنین دستوراتی در ماههای نزدیك به پیروزی انقلاب طیف عظیمی از تبعیدیها ـ قبل از خاتمهی قانونی مهلت تبعید ـ تبعیدگاه خود را ترك گفته و به شهرهای خود مراجعت كردند.
همانطور كه گفته شد تبعیدگاه سوم آیتالله طاهری گرگانی سقز بود. وی در خصوص انتقال كوتاه مدتش از یاسوج به انارك، نقل میكند كه مأموران امنیتی مدعی بودند كه او میبایست به سقز منتقل میشد و اشتباهی به انارك فرستاده شده بود. از این رو از انارك به سقز تبعید گردید. نامبرده در خصوص عزیمت از انارك به سقز خاطرنشان میسازد برای این منظور میبایست از قم عبور میكرد كه در حركت از خیابانهای شهر قم شاهد تظاهرات مردمی بودند كه مأموران همراهش به هراس افتادند تا مردم از مأموریت آنان اطلاع كسب نكنند. به هرحال آنان به سقز رسیدند و طاهری نیز به جمع ده نفر تبعیدی آنجا پیوست.
طاهری دربارهی اوضاع كردستان نقل میكند به طور كلی نظام حاكم ضربات سنگینی بر كردها وارد كرده بود و دستگاه امنیتی سلطهی كامل بر كردستان داشت به طوری كه علیرغم تشدید انقلاب، در آن منطقه خبری از شكلگیری نهضت نبود. حتی آنان به روحانیون شیعه تبعیدی سوءظن داشتند و اظهار میكردند: «این آخوندهای شیعه در اینجا امنیت ما را بر هم خواهند زد». بر اساس همین رویكرد، نقطهی عزیمت جنبش در كردستان ماهیتی استقلال طلبانه داشت. شعار نخستین آنان این بود كه: «كردستان یا نباش، یا باش و كرد باش» وی خاطرنشان میسازد در چنین جوی تبعیدیها احساس وظیفه میكردند كه از خطر تجزیهطلبی در میان كردها جلوگیری كنند. به خصوص اینكه شعار مذكور زمینهی سركوب شدید نهضت را در كردستان ایجاد می كرد. بر همین اساس به تدریج جمعی از جوانان و مبارزان منطقه كه از تبعیدیها تأثیر پذیرفته بودند در تظاهراتهای شهرهای كردنشین پیشگام شدند و شعارها را تغییر دادند و بعدها نیز طیفی از روحانیت كردستان از این موضع پیروی كردند و در جلساتی كه آنان برای اتخاذ تصمیمات لازم جهت راه انداختن تظاهرات و صدور قطعنامه برگزار میكردند، روحانیون تبعیدی نیز شركت و اظهار نظر مینمودند.6
خلخالی در قسمتی از خاطراتش مربوط به بانه، اشارهای هم به تبعیدیهای سقز میكند. وی نقل میكند كه بعد از دریافت حكم انتقال از لار به بانه در جریان حركت به طرف آن شهر، از مسیر شهر سقز مأموران همراه وی مانع دیدارش با روحانیون تبعیدی در سقز شدند. تبعیدیهای سقز عبارت بودند از: آیات و حجج اسلام حسین نوری همدانی ، مرتضی فهیم كرمانی، علیمحمد دستغیب و شیخ علی تهرانی. وی تبعیدش به بانه را به مراتب بهتر از لار ذكر كرد» و تصریح نمود: در این شهر با سایر تبعیدیهای منطقه رفت و آمد داشته و مراوده مینمود. گویا علاوه بر تبعیدیهای مذكور، شیخ محمدجواد حجتی كرمانی ـ تبعیدی قیام 19 دی قم به سنندج ـ از جمله دیگر تبعیدیهای مورد نظر خلخالی در آن منطقه بود كه خلخالی در جریان انتقالش و در عبور از سنندج وی را نیز دیدار نموده بود. وی در بخش دیگر خاطراتش سایر تبعیدهای منطقهی كردستان را به شرح ذیل معرفی كرده است: آیتالله ربانی شیرازی و حجتالاسلام باریك بین در سردشت و حجتالاسلام زینالدین در سقز. 7
گفتنی است كه علاوه بر ارتباطات مستمر تبعیدیهای كردستان بایسته است از رونق چشمگیر دیدار مبارزین با تبعیدیها از شهرهای مختلف از جمله: قم ، تهران ، تبریز ، اصفهان و غیره نیز در این مقطع سخن به میان آید. مجموعهی این عوامل، شرایط و انگیزههای لازم را برای تداوم مبارزه و گسترش آموزههای نهضت به تبعیدیها میداد. به عنوان نمونه در این مقطع یكی از طلاب مبارز حوزهی علمیهی قم برای اخذ امضای تبعیدیها جهت صدور اعلامیهای به نام آنها، به كردستان عزیمت نموده و در سقز و بانه ضمن دیدار با شیخ علی تهرانی ، خلخالی و .. امضای آنها را گرفته است.8
خلخالی نیز همچون آیتالله طاهری گرگانی از شرایط خاص كردستان در خصوص نهضت سخن گفته و تأكید كرده است كه فوق و گروههایی از جمله: قادریه ،نقشبندیه ، خیاط و گروه قرآن در این مقطع در كردستان فعالیت میكردند و نفوذ معنوی این گروهها در میان مردم از گسترش دامنهی مبارزات تبعیدیها جلوگیری میكرد. ایشان با قاطعیت تصریح میكند كه تقابل برخی از علمای متنفذ كردستان با نظام جمهوری اسلامی ، ریشه در وقایع قبل از انقلاب داشت. رمز این نكته را باید در حضور قدرتمندانهی ساواك در كردستان و نفوذ آن در میان علمای متنفذ منطقه جستجو كرد. وی تأكید میكند برخی از علمای وقت كردستان از جمله سید جلال حسینی و عزالدین حسینی از سالهای پیش علیه امام خمینی موضع گرفته و در كردستان شایع كرده بودند كه امام مخالف اصلاحات ارضی بوده بلكه از حامیان شاه است. ولی همهی این تبلیغات با حضور و تكاپوهای تبعیدیها در كردستان خنثی گردید. در پایان این نكته نیز ناگفته نماند كه خلخالی بعد از پیروزری انقلاب از جمله كسانی بود كه برای حل غائلهی كردستان، طی مأموریتی از طرف امام، به آنجا عزیمت نمود و بدون تردید همین سوابق شناخت افراد و جریانها كمك مؤثری به وی در رسیدگی و حل بحران كرده است. 9
همانطور كه گفته شد روحانیون تبعیدی به شهرهای كردستان با هم ارتباط مداوم دشاته و به طور مستمر در خصوص تداوم مبارزه و گسترش آموزههای نهضت با هم رایزنی میكردند. صدور دو اعلامیهی جمعی از وسی این گروه بیانگر بخشی از این انسجام و هماهنگی آنان است. اعلامیهی نخست در 28/2/1357 صادر گردیده و به افشاگری در ابعاد مختلف اقدامات هیأت حاكمه پرداخته است. و در پایان خاطرنشان گردیده كه از آنان «تمام حقوق فردی و اجتماعی سلب شده و حتی سكنی و آمد و شد و تماس با مردم و اقامهی جماعت و هیچگونه صحبت و موعظه را نداریم و تلگرافها و نامههایی كه برای ما میآید به شهربانی فرستاده میشود و گاهی پس از یك هفته تلگراف یا نامه باز شده ... و ما را تهدید به قتل و ضرب میكنند...»10
اعلامیهی دوم در محكومیت محاصرهی منزل امام در نجف از سوی دولت عراق و انتصاب آن به نظام حاكم ایران میباشد.11 اسامی امضاءكنندگان این دو اعلامیه عبارتند از : علی تهرانی ، سید محمد احمدی، سید محمدعلی دستغیب ، مرتضی فهیم كرمانی ، سید اسدالله مدنی ، سید محسن موسوی ، حسین نوری ، جلیل معطری و جنتی رضوی .
منابع:
1 - فصلنامه یاد (ارگان بنیاد تاریخ انقلاب اسالمی) سال 11، شماره 43-42 ، بهار و تابستان 1375 ، صص 57-50
2 - صادق خلخالی ، خاطرات در تبعید یا نقش استعمار در كشورهای جهان سوم، راه امام، تهران 1359 ، صص 30-33 ، گفتنی است كه این كتاب با كتاب دو جلدی خاطرات آیتالله خلخالی كه در سالهای 1379-1380 از سوی نشر سایه چاپ و منتشر گردیده فرق دارد. البته مطالب اصلی آن در این كتاب اخیر آمده است.
3 - روز شمار انقلاب اسلامی ، ج 3 ، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی ، تهران 1378 ، صص 308-309
4 - متن نامهای آیتالله العظمی گلپایگانی درباره تبعید و محاكمات غیرقانونی رژیم شاه ، اسناد انقلاب اسلامی ، ج 1، صص 495-494
5 - متن نامهی آیتالله العظمی گلپایگانی دربارهی تبعید و محاكمات غیرقانونی رژیم شاه، اسناد انقلاب اسلامی ، ج 1، صص 495 و 494
6 - فصلنامهی یاد، شمارهی 41-42 ، پیشین ، صص 58-61
7 - خاطرات آیتالله خلخالی ، صص 221-222
8- قیام 19 دی 1356 قم، خاطرات محمدحسین ظریفیان ، صص 228-229
9- برای كسب اطلاعات بیشتر در این خصوص ر.ك: نشریهی چشمانداز ایران ، ویژهنامهی كردستان، فروردین 1382
10 - متن اعلامیه جمعی از روحانیون تبعید شده به سقز دربارهی اوضاع ایران، اسناد انقلاب اسلامی ، ج 3، صص 301-304
11 - متن اعلامیه جمعی از روحانیون تبعیدی دربارهی محاصرهی منزل امام در نفج و هجرت معظم له در عراق، اسناد انقلاب اسلامی ، ج 3 ، صص 394-395
منبع: www.irdc.ir
/خ
بررسی سوابق علمی آیتالله طاهری نشان میدهد ایشان تحصیلات عالیهی حوزوی خود را در نجف گذراندند. این دوره قریب هفده سال (1333-1350) طول كشید و او از مراجع عظام و اساتید برجسته ی وقت نظیر آیتالله العظمی شاهرودی ، آیتالله آقا میرزا باقر زنجانی و آیتالله میرزا هاشم آملی ، درجهی اجتهاد را اخذ كرد و سپس به ایران مراجع نموده، در منطقهی گرگان اقامت گزید. 1
طرح نامه امام در منابر خود و مبارزهی قاطع با عناصر كمونیستی در منطقه و به خصوص ارتباط با دانشجویان محلی و پاسخ به مسائل مذهبی و سیاسی آنها برخی از محورهای مبارزات او را در این مقطع شكل میداد و از همین رو چندین بار از سوی ساواك احضار و تذكراتی به وی داده شد. تا اینكه از اوایل سال 1356 به دامنهی فعالیتهای خود افزود و مدرسه ی علمیهی گرگان را مركز نشر و توزیع اعلامیههای امام قرار داد و حتی از این مكان برخی از نوارها و كتب امام خمینی را تكثیر و توزیع مینمود.
واقعهی رحلت آقا مصطفی خمینی و برگزاری مجالس ترحیم ایشان، جرقهی نهضت را شعلهور ساخت. آیتالله طاهری نیز مصمم شد تا مجلس ترحیمی برپا نماید. اما علیرغم اینكه اعلامیهی فراخوان عمومی برای حضور مردم در این مراسم نیز صادر شده بود. دستگاه امنیتی مانع برگزاری جلسه شد. همین ماجرا برای مجلس ترحیم چهلم شهدای قیام 19 دی قم نیز تكرار شد ولی این بار بعد از بستن مسجد از سوی نیروهای امنیتی، مردم در مدرسهی علمیه تجمع نموده و ایشان با ایراد سخنرانی مختصر و خواندن فاتحه مراسم را برگزار کرد. وقایع انقلاب با شدت تمام ادامه داشت. چندی بعد چهلم شهدای تبریز پیش آمد و این بار مراسم ترحیم آنان در مسجد گلخم برگزار گردید و آیتالله طاهری یكی از سه سخنران این مراسم بود. موفقیت در برپایی این مراسم باعث شد مجالس بعدی را جمله اربعین شهدای یزد و ... نیز هر چه باشكوهتر برگزار گردد و دامنهی انقلاب روز به روز گسترش یابد .
صرف نظر از سلسله مراسمهای ترحیم و اربعین شهدا، سالروز قیام 15 خرداد 1357 بار دیگر فرصت جدیدی برای برپایی تظاهرات به دست مبارزان داد . علیرغم اینكه آیتالله طاهری در برپایی تظاهرات آن روز نقش و حضور فعالی نداشت ولی بنابر خاطراتش مأموران امنیتی با نفوذ در داخل تظاهركنندگان، مسیر و مقصد تظاهرات را به طرف مسجد محل اقامهی نماز جماعت او هدایت كردند تا با معرفی او به عنوان بانی این تظاهرات او را دستگیر نمایند. بدین ترتیب وی در اواسط خرداد دستگیر و بعد از چند روز بازجویی به همراه چند تن دیگر از یاران و همرزمان خود محاكمه و محكوم به تبعید گردیدند. مدت محكومیت وی یكسال و نیم تبعیدگاههای وی به ترتیب یاسوج، انارك و سقز بود.
یاسوج
بعد از مدتی آیتالله طاهری به جای ایشان اقامهی نماز مغرب و عشاء را به عهده گرفت و چون بقیه مبارزان در تبعید از این فرصت استفاده کرد و در بین دو نماز برای نمازگزاران در خصوص مسائل انقلاب و گسترش آموزههای نهضت سخن گفت. برنامه تبلیغاتی دیگر وی در این مقطع، برگزاری جلسات برای دانشجویان اردوی تابستانی یاسوج و به خصوص تدریس قرآن برای آنان بود. ناگفته پیداست كه در پوشش این جلسات سخن گفتن از ماهیت نهضت و تلاش برای افزایش و رشد آگاهی سیاسی مخاطبان هدف اصلی وی بود. همین تكاپوها باعث شد بعد از دوبار احضار و تذكر، محل تبعید وی را تغییر دهند و از یاسوج به انارك انتقال دهند.
انارك
بر اساس اسناد و خاطرات، تعداد تبعیدیها به انارك در دوران نهضت را میتوان بیش از ده نفر براورد كرد. از این رو این شهر یكی از مراكز ثقل و حضور دائمی تبعیدیها در این مقطع تلقی میشد. از جملهی این تبعیدیها كه اسناد و مداركی از آنان باقیمانده آیتالله طاهری گرگانی و آیتالله پسندیده میباشند.
آیتالله طاهری در خاطراتش نقل میكند كه در بدو ورود به انارك تعدادی از تبعیدیهای دیگر را در آنجا مشاهده نمود، از جملهی آنان آیتالله مرتضی پسندیده، حجت الاسلام ناصر مكارم شیرازی، سید هادی خسروشاهی ، شیخ علی تهرانی ، استاد احمد كلانتر و غلامحسین خردمند بودند. وی اضافه میكند به دلیل نبودن روحانی و عالم دینی در شهر اهالی آنجا به شدت از روحانیون تبعیدی استقبال میكردند، و به خصوص تصریح میكند كه بارها از آنان شنیدم كه میگفتند خدا كند هر از چند گاهی یك روحانی را به اینجا تبعید كنند.
از نكات جالب توجهی كه وی از این دورهی تبعیدش بیان میكند دیدار مكرر طیفی از مبارزان اصفهان از تبعیدیهای انارك بود. او تصریح میكند صرف نظر از اهدا كمكها و امكانات و ارزاق عمومی توسط آنان، مبادلهی اخبار و وقایع نهضت از سوی دیداركنندگان با تبعیدیها به آنان روحیه میبخشید. این بخش از یادماندههای طاهری را اسناد ساواك آیتالله پسندیده نیز تأیید میكند. بر اساس این مدارك برخی شخصیتهای روحانی متنفذ نظیر آیتالله صادق روحانی، آیتالله سید عیسی جزایری ( از علمای برجسته خرمآباد ) و سید محمد موسوی ( از علمای فارس) هیأتهایی را برای دیدار با تبعیدیهای انارك و از جمله آیتالله پسندیده گسیل نمودند. ساواك خبر این دیدارها و حتی گفتگوهای بین انان را گزارش نموده است. در اسناد دیگر از تداوم و تشدید این ملاقاتها سخن به میان آمده است. به عنوان نمونه در روز 2/4/1357 تعداد بیست دستگاه اتومبیل ـ كه هیچ كدام كمتر از سه نفر نبودند ـ از شهرستانها مختلف ایران به دیدار تبعیدیهای مذكور شتافتند. ساواك در یك آمار تقریبی، گزارش داده است كه در هفته تعداد یكصد دستگاه اتومبیل به ملاقات تبعیدیهای انارك میروند4 كه در یك محاسبهی سرانگشتی در هر روز 17 دستگاه میشود. اگر سرنشینان هر اتومبیل را سه الی چهار نفر فرض كنیم به طور معمول روزی 50 نفر به ملاقات این تبعیدیها نایل میگشتند. پرواضح است كه بررسی چنین موجهایی از حركت انسانها از ابعاد مغفول و ناگفتهی انقلاب است كه بازكاوی زوایای آن همت پژهشگران تاریخ انقلاب را میطلبد.
دربارهی این بحث بایسته است كه از یك نامه تاریخی آیتالله گلپایگانی در جوابیهی تلگراف تبعیدیهای انارك، به آنان سخن گفت. نامه در تاریخ 5 مرداد 1357 و در پاسخ به تلگراف : جناب عالی [ حجتالاسلام والمسلمین آقای مكارم] و سایر آقایان محترم تعبید شدگان كه متضمن كسب دستور جهت مراجعت به قم بود» ارسال گردیده است. آیتالله گلپایگانی در آغاز با اشاره به برخی رفتارهای غیرقانونی هیأت حاكمه از جمله: نادیده گرفتن حق آزادی مردم، عدم مجازات عاملان دولتی قتل و حبس و شكنجهی مردم، بازیچه قرار دادن مجلس ، قانون، حكومت مشروطه و انجمنها، مصادره به مطلوب قانون، كاپیتولاسیون ، مداخلهی بیگانگان در كشور و .. تصریح میكند: «چگونه ممكن است در هر شهری چند نفر [ مسئولین كشوری، امنیتی و قضایی هر شهر] با نام كمیسیون امنیت اجتماعی بتوانند طبق دستوراتی كه به آنها [از مقامات مركز] میدهند علما و فضلا و گویندگان و نویسندگان روشنفكر و بازرگانان متدین را كه خواهان استقلال و سربلندی و سعادت و نجات مملكت از استعمار میباشند به هر كجا و هر نقطه ولو بد آب و هوا تبعید نمایند و به اعتراض آنها ترتیب اثر ندهند. سپس در پایان خاطرنشان می سازد: «با این وضع حقیر چه دستوری بدهم جز اینكه عرض كنم بدون جهت، با اختیار تسلیم ستمكار شدن مجوز شرعی ندارد».
«گلپایگانی ـ 22 شعبان المعظم 98 »5
ناگفته پیداست كه این سخن آیتالله گلپایگانی به مفهوم غیرقانونی و نامشروع بودن تبعید مبارزان بود و مجوز خروج و ترك تبعیدگاه را به تبعیدیها میداد. به نظر میرسد كه در پی چنین دستوراتی در ماههای نزدیك به پیروزی انقلاب طیف عظیمی از تبعیدیها ـ قبل از خاتمهی قانونی مهلت تبعید ـ تبعیدگاه خود را ترك گفته و به شهرهای خود مراجعت كردند.
سقز
همانطور كه گفته شد تبعیدگاه سوم آیتالله طاهری گرگانی سقز بود. وی در خصوص انتقال كوتاه مدتش از یاسوج به انارك، نقل میكند كه مأموران امنیتی مدعی بودند كه او میبایست به سقز منتقل میشد و اشتباهی به انارك فرستاده شده بود. از این رو از انارك به سقز تبعید گردید. نامبرده در خصوص عزیمت از انارك به سقز خاطرنشان میسازد برای این منظور میبایست از قم عبور میكرد كه در حركت از خیابانهای شهر قم شاهد تظاهرات مردمی بودند كه مأموران همراهش به هراس افتادند تا مردم از مأموریت آنان اطلاع كسب نكنند. به هرحال آنان به سقز رسیدند و طاهری نیز به جمع ده نفر تبعیدی آنجا پیوست.
طاهری دربارهی اوضاع كردستان نقل میكند به طور كلی نظام حاكم ضربات سنگینی بر كردها وارد كرده بود و دستگاه امنیتی سلطهی كامل بر كردستان داشت به طوری كه علیرغم تشدید انقلاب، در آن منطقه خبری از شكلگیری نهضت نبود. حتی آنان به روحانیون شیعه تبعیدی سوءظن داشتند و اظهار میكردند: «این آخوندهای شیعه در اینجا امنیت ما را بر هم خواهند زد». بر اساس همین رویكرد، نقطهی عزیمت جنبش در كردستان ماهیتی استقلال طلبانه داشت. شعار نخستین آنان این بود كه: «كردستان یا نباش، یا باش و كرد باش» وی خاطرنشان میسازد در چنین جوی تبعیدیها احساس وظیفه میكردند كه از خطر تجزیهطلبی در میان كردها جلوگیری كنند. به خصوص اینكه شعار مذكور زمینهی سركوب شدید نهضت را در كردستان ایجاد می كرد. بر همین اساس به تدریج جمعی از جوانان و مبارزان منطقه كه از تبعیدیها تأثیر پذیرفته بودند در تظاهراتهای شهرهای كردنشین پیشگام شدند و شعارها را تغییر دادند و بعدها نیز طیفی از روحانیت كردستان از این موضع پیروی كردند و در جلساتی كه آنان برای اتخاذ تصمیمات لازم جهت راه انداختن تظاهرات و صدور قطعنامه برگزار میكردند، روحانیون تبعیدی نیز شركت و اظهار نظر مینمودند.6
خلخالی در قسمتی از خاطراتش مربوط به بانه، اشارهای هم به تبعیدیهای سقز میكند. وی نقل میكند كه بعد از دریافت حكم انتقال از لار به بانه در جریان حركت به طرف آن شهر، از مسیر شهر سقز مأموران همراه وی مانع دیدارش با روحانیون تبعیدی در سقز شدند. تبعیدیهای سقز عبارت بودند از: آیات و حجج اسلام حسین نوری همدانی ، مرتضی فهیم كرمانی، علیمحمد دستغیب و شیخ علی تهرانی. وی تبعیدش به بانه را به مراتب بهتر از لار ذكر كرد» و تصریح نمود: در این شهر با سایر تبعیدیهای منطقه رفت و آمد داشته و مراوده مینمود. گویا علاوه بر تبعیدیهای مذكور، شیخ محمدجواد حجتی كرمانی ـ تبعیدی قیام 19 دی قم به سنندج ـ از جمله دیگر تبعیدیهای مورد نظر خلخالی در آن منطقه بود كه خلخالی در جریان انتقالش و در عبور از سنندج وی را نیز دیدار نموده بود. وی در بخش دیگر خاطراتش سایر تبعیدهای منطقهی كردستان را به شرح ذیل معرفی كرده است: آیتالله ربانی شیرازی و حجتالاسلام باریك بین در سردشت و حجتالاسلام زینالدین در سقز. 7
گفتنی است كه علاوه بر ارتباطات مستمر تبعیدیهای كردستان بایسته است از رونق چشمگیر دیدار مبارزین با تبعیدیها از شهرهای مختلف از جمله: قم ، تهران ، تبریز ، اصفهان و غیره نیز در این مقطع سخن به میان آید. مجموعهی این عوامل، شرایط و انگیزههای لازم را برای تداوم مبارزه و گسترش آموزههای نهضت به تبعیدیها میداد. به عنوان نمونه در این مقطع یكی از طلاب مبارز حوزهی علمیهی قم برای اخذ امضای تبعیدیها جهت صدور اعلامیهای به نام آنها، به كردستان عزیمت نموده و در سقز و بانه ضمن دیدار با شیخ علی تهرانی ، خلخالی و .. امضای آنها را گرفته است.8
خلخالی نیز همچون آیتالله طاهری گرگانی از شرایط خاص كردستان در خصوص نهضت سخن گفته و تأكید كرده است كه فوق و گروههایی از جمله: قادریه ،نقشبندیه ، خیاط و گروه قرآن در این مقطع در كردستان فعالیت میكردند و نفوذ معنوی این گروهها در میان مردم از گسترش دامنهی مبارزات تبعیدیها جلوگیری میكرد. ایشان با قاطعیت تصریح میكند كه تقابل برخی از علمای متنفذ كردستان با نظام جمهوری اسلامی ، ریشه در وقایع قبل از انقلاب داشت. رمز این نكته را باید در حضور قدرتمندانهی ساواك در كردستان و نفوذ آن در میان علمای متنفذ منطقه جستجو كرد. وی تأكید میكند برخی از علمای وقت كردستان از جمله سید جلال حسینی و عزالدین حسینی از سالهای پیش علیه امام خمینی موضع گرفته و در كردستان شایع كرده بودند كه امام مخالف اصلاحات ارضی بوده بلكه از حامیان شاه است. ولی همهی این تبلیغات با حضور و تكاپوهای تبعیدیها در كردستان خنثی گردید. در پایان این نكته نیز ناگفته نماند كه خلخالی بعد از پیروزری انقلاب از جمله كسانی بود كه برای حل غائلهی كردستان، طی مأموریتی از طرف امام، به آنجا عزیمت نمود و بدون تردید همین سوابق شناخت افراد و جریانها كمك مؤثری به وی در رسیدگی و حل بحران كرده است. 9
همانطور كه گفته شد روحانیون تبعیدی به شهرهای كردستان با هم ارتباط مداوم دشاته و به طور مستمر در خصوص تداوم مبارزه و گسترش آموزههای نهضت با هم رایزنی میكردند. صدور دو اعلامیهی جمعی از وسی این گروه بیانگر بخشی از این انسجام و هماهنگی آنان است. اعلامیهی نخست در 28/2/1357 صادر گردیده و به افشاگری در ابعاد مختلف اقدامات هیأت حاكمه پرداخته است. و در پایان خاطرنشان گردیده كه از آنان «تمام حقوق فردی و اجتماعی سلب شده و حتی سكنی و آمد و شد و تماس با مردم و اقامهی جماعت و هیچگونه صحبت و موعظه را نداریم و تلگرافها و نامههایی كه برای ما میآید به شهربانی فرستاده میشود و گاهی پس از یك هفته تلگراف یا نامه باز شده ... و ما را تهدید به قتل و ضرب میكنند...»10
اعلامیهی دوم در محكومیت محاصرهی منزل امام در نجف از سوی دولت عراق و انتصاب آن به نظام حاكم ایران میباشد.11 اسامی امضاءكنندگان این دو اعلامیه عبارتند از : علی تهرانی ، سید محمد احمدی، سید محمدعلی دستغیب ، مرتضی فهیم كرمانی ، سید اسدالله مدنی ، سید محسن موسوی ، حسین نوری ، جلیل معطری و جنتی رضوی .
منابع:
1 - فصلنامه یاد (ارگان بنیاد تاریخ انقلاب اسالمی) سال 11، شماره 43-42 ، بهار و تابستان 1375 ، صص 57-50
2 - صادق خلخالی ، خاطرات در تبعید یا نقش استعمار در كشورهای جهان سوم، راه امام، تهران 1359 ، صص 30-33 ، گفتنی است كه این كتاب با كتاب دو جلدی خاطرات آیتالله خلخالی كه در سالهای 1379-1380 از سوی نشر سایه چاپ و منتشر گردیده فرق دارد. البته مطالب اصلی آن در این كتاب اخیر آمده است.
3 - روز شمار انقلاب اسلامی ، ج 3 ، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی ، تهران 1378 ، صص 308-309
4 - متن نامهای آیتالله العظمی گلپایگانی درباره تبعید و محاكمات غیرقانونی رژیم شاه ، اسناد انقلاب اسلامی ، ج 1، صص 495-494
5 - متن نامهی آیتالله العظمی گلپایگانی دربارهی تبعید و محاكمات غیرقانونی رژیم شاه، اسناد انقلاب اسلامی ، ج 1، صص 495 و 494
6 - فصلنامهی یاد، شمارهی 41-42 ، پیشین ، صص 58-61
7 - خاطرات آیتالله خلخالی ، صص 221-222
8- قیام 19 دی 1356 قم، خاطرات محمدحسین ظریفیان ، صص 228-229
9- برای كسب اطلاعات بیشتر در این خصوص ر.ك: نشریهی چشمانداز ایران ، ویژهنامهی كردستان، فروردین 1382
10 - متن اعلامیه جمعی از روحانیون تبعید شده به سقز دربارهی اوضاع ایران، اسناد انقلاب اسلامی ، ج 3، صص 301-304
11 - متن اعلامیه جمعی از روحانیون تبعیدی دربارهی محاصرهی منزل امام در نفج و هجرت معظم له در عراق، اسناد انقلاب اسلامی ، ج 3 ، صص 394-395
منبع: www.irdc.ir
/خ