رنسانس ؛ تولد دوباره اروپا

رنسانس یک کلمه فرانسوی به معنی تولد دوباره است. این زمان تغییراتی است که در قرن 14 و 16 در اروپا رخ داده است.
چهارشنبه، 11 بهمن 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
رنسانس ؛ تولد دوباره اروپا
رنسانس ؛ تولد دوباره اروپا

مترجم: محمد علی آصفی پور
منبع: راسخون

رنسانس یک کلمه فرانسوی به معنی تولد دوباره است. این زمان تغییراتی است که در قرن 14 و 16 در اروپا رخ داده است.
رنسانس عصر رشد در اروپا بود. دولت - شهرهای جدید قدرتمندی شکل گرفت. یک طبقه متوسط جدید پول زیادی برای خرج کردن داشت. هنرمندان بزرگ، نویسندگان و متفکران در طول این مدت زندگی می کردند. هنگامی که طاعون به آرامی در قرن 15 کاهش یافت، جمعیت در اروپا شروع به رشد کرد. یک طبقه متوسط جدید ظهور کرد، بانکداران، تجار و معامله گران بازار جدیدی برای خدمات خود داشتند. در طول قرون وسطی، بسیاری از مردم که در حومه شهر زندگی می کردند بر روی زمینهایی کار می کردند که از آنِ اشراف بود. در عوض، آنها توسط اشراف محافظت میشدند.
زندگی شهری تا اواخر قرون وسطی دچار تغییر شد. یک جمعیت متوسط طبقه متوسط وجود داشت و مردم آزادی بیشتری نسبت به حومه نشینان داشتند.

طاعون

بین میانه و پایان قرن 14ام، طاعون، که به نام "مرگ سیاه" نیز شناخته میشود تقریبا نیمی از جمعیت اروپا را کشت. در شهرهای بزرگتر که در آن بسیاری از مردم زندگی می کردند، این بیماری به سرعت در حال گسترش بود.
این منجر به رکود اقتصادی شد. بازرگانان و معامله گران افراد کمتری داشتند تا کالاهای خود را به آنها بفروشند، بنابراین پول زیادی را از دست دادند.

طبقه متوسط جدید

هنگامی که طاعون به آرامی در قرن 15 کاهش یافت، جمعیت در اروپا شروع به رشد کرد. یک طبقه متوسط جدید ظهور کرد، بانکداران، تجار و معامله گران بازار جدیدی برای خدمات خود داشتند.
مردم ثروتمندتر شدند و به اندازه کافی پول خرج کردند. آنها شروع به ساخت خانه های بزرگتر، و خرید لباس های گران تر کردند و علاقمند به هنر و ادبیات شدند.
جمعیت طبقه متوسط نیز بیشتر وقت آزاد داشتند، و یاد گرفتند که زبان های خارجی، مطالعه، نواختن وسایل موسیقی و خواندن چیزهای دیگر را مورد توجه قرار دهند.
رنسانس در شهرهای ایتالیایی بسیار قوی بود. آنها مراکز تجارت، ثروت و آموزش بودند. بسیاری از شهرها، مانند ونیز، جنوا و فلورانس، شهروندان معروفی داشتند که بسیار غنی بودند و به شهر پول زیادی داده بودند.
رنسانس ؛ تولد دوباره اروپا

اکتشاف و تجارت

سیاحت دریاها و کشتی رانی به دیگر قاره‌ها در طول این دوره بسیار مهم شده بود. دریانوردان ابزار و نقشه های بهتری داشتند، کشتی هایی ساخته شده بودند تا بتوانند سفرهای طولانیتری را تحمل کنند. اکثر آنها بادبان های بزرگی داشتند که توسط باد شدید رانده میشدند.
ناوبرهای پرتغالی شروع به کشف سواحل غربی آفریقا کردند که از آنها طلا و عاج را به ارمغان به خانه میآوردند. بعدها آنها کشف کردند که کشتی رانی در اطراف دماغه جنوبی آفریقا آنها را به هند و آسیا می رساند. این مکان ها ادویه جات، پارچه های با ارزش و ابریشم را ارائه می دادند. کاشفان آنها را به خانه میآوردند و آنها را به خانواده های ثروتمند در اروپا میفروختند.
پس از آنکه کلمبوس در سال 1492 آمریکا را کشف کرد، بسیاری از سیاحان اسپانیایی، فرانسوی و ایتالیایی راهی آن جا شدند. اسپانیایی ها از همه موفق تر بودند. آنها بسیاری از مناطق آمریکای مرکزی و جنوبی را فتح کردند و طلا و نقره زیادی از امپراتوری اینکا و آزتک آوردند.
رنسانس ؛ تولد دوباره اروپا

چاپ

در سال 1445 در آلمان گوتنبرگ چاپگر را اختراع کرد. او زندگی میلیون ها نفر را در سراسر اروپا تغییر داد. برای اولین بار تولید کتاب ارزان شد و گوتنبرگ قادر به چاپ بسیار سریع بسیاری از کتاب ها شد.
در قرون وسطی کتاب بسیار گران بود چرا که با دست نوشته میشد. فقط کشیش ها و راهبان می توانستند آنها را بخوانند چون اکثر آنها به لاتین نوشته شده بود.

بیشتر بخوانید:عوامل پیدایش رُنسانس اروپا


در رنسانس، طبقات متوسط پول خرید کتاب داشتند، اما آنها کتاب هایی را می خواستند که می توانستند به زبان خودشان بخوانند. انتشار و خرید و فروش کتاب شروع به رونق در بسیاری از کشورهای اروپایی کرد. مردم کتابهای مسافرتی، عاشقانه ها، شعر و سالنامه‌ها را خریداری میکردند. آنها بیشتر میخواندند و تحصیلات بیشتری میکردند.

انسان گرایی

چاپ کتاب ها منجر به یک روش جدید تفکر شد. دانشمندان رنسانس به نوشته های فیلسوفان یونانی و رومی بازگشته بودند. این نوشته ها "کلاسیک" نامیده می شدند. دانشمندان بیشتر و بیشتر به خواندن یونانی و لاتین روی آوردند و نسخ خطی قدیمی را در موضوعاتی نظیر علم، هنر و زندگی مطالعه میکردند.
در طول قرون وسطی مردم توسط کلیسا هدایت میشدند، که علیه ثروت، تجارت کالاها و سایر منافع دنیوی بود. انسان گرایان، با این حال، زیاد اعتقاد به مذهب نداشتند. آنها فکر میکردند پول و تجارت در زندگی حیاتی است و شهروندان به آموزش عمومی خوب نیاز دارند. لئوناردو داوینچی (1452-1519) یکی از معروف ترین افراد دوره رنسانس بود. او نه تنها یک نقاش مشهور بود بلکه همچنین به مطالعه علم، ماشین های طراحی شده و طرح هایی برای اختراعات جدید پرداخت. در طول رنسانس یک کشیش به نام مارتین لوتر مسیحیت را تغییر داد. در سال 1517 او لیستی از چیزهایی را که او در مورد کلیسا دوست نداشت، نوشت و آنها را روی درب کلیسای خود در ویتنبرگ آلمان گذاشت.
لوتر همچنین می خواست مراسم کلیسا را به جای لاتین به آلمانی برگزار کند تا مردم بتوانند آنها را بهتر درک کنند. بسیاری از دیگر مسیحیان موافق بودند که کلیسا نیاز به تغییر دارد. لوتر و دیگران مذاهب جدیدی را تأسیس کرده و از کلیسای کاتولیک رومی جدا شدند.

هنر و معماری

در رنسانس هنرمندان و معماران از ریاضیات برای طراحی آثار خود استفاده کردند. آنها کشف کردند که بسیاری از اشیاء در طبیعت دارای نسبت خاصی هستند. آنها این را متوسط طلایی نامیدند که اغلب در شکل یک برگ یا در شکل ساختمان ها یافت می شود. بسیاری از آنها متوجه شدند که بدن انسان هم تناسبهایی را نمایش میدهد. معماران رنسانس ساختمان های جدیدی ایجاد کردند که متقارن بودند.
هنرمندان رنسانس با چشم انداز در آثار خود شروع به آزمایش کردند. آنها متوجه شدند که اگر آنها یک شی‌ء را کوچکتر ساخته و آن را در پس زمینه یک تصویر قرار دهند به نظر دورتر میاید. آنها همچنین با واقع گرایی بیشتری نسبت به هنرمندان قبلی نقاشی کرده اند.
بسیاری از هنرمندان بزرگ آن زمان مطالعات یا کار خود را در فلورانس شروع کردند. میکل آنژ مشهورترین هنرمند رنسانس بود. او نقاشی و مجسمه سازی در فلورانس را مطالعه کرد، جایی که او مجسمه معروف خود از داود را برای کلیسای فلورانس ساخت. او در مرحله بعدی زندگی خود سقف کلیسای سیستین در واتیکان را نقاشی کرد – که احتمالا معروف ترین نقاشی او بود.

فلورانس

گرچه تغییرات در همه جا در اروپا اتفاق افتاد، فلورانس مرکز رنسانس بود. فلورانس قرن پانزدهم مکان مهمی بود. در آن زمان شهر مستقل بود و جمعیت آن حدود 60000 نفر بود.
12 انجمن صنفی شهر را کنترل می کرد. اعضای این انجمنهای صنفی بسیار غنی بودند و مقامات بلندپایه در دولت - شهر بودند. آنها همچنین به شهر پول زیادی میپرداختند.
صنف کارکنان نساجی قوی ترین در میان اصناف بود. فلورانس مرکز ساخت پارچه و تجارت پارچه بود. پشم با کیفیت عالی از انگلستان میامد. در فلورانس مواد اولیه تمیز، ریسیده، رنگ شده و بافته میشدند. مواد تکمیل شده بسیار گران بود و در سایر شهرهای اروپایی فروخته می شد.
یک منبع درآمد دیگر، بانک داری بود. بسیاری از خانواده های فلورانس بانک داران موفقی بودند. آنها حتی یک سکه طلا، "فلورین"، که در سراسر اروپا محبوب شد، تولید می کردند. معروف ترین بانکداران، خانواده مدیسی بودند. آنها فلورانس را تا اواخر قرن هجدهم کنترل میکردند.

بیشتر بخوانید:اختراعات دوره‌ی رنسانس

 

لئوناردو داوینچی

لئوناردو داوینچی (1452-1519) یکی از معروف ترین افراد دوره رنسانس بود. او نه تنها یک نقاش مشهور بود بلکه همچنین به مطالعه علم، ماشین های طراحی شده و طرح هایی برای اختراعات جدید پرداخت.
لئوناردو جوان در نزدیکی فلورانس بزرگ شد و نقاشی را با نقاشان بزرگ شهر آموخت. پس از گذران چند سال در میلان، جایی که او برای دوک معروف نقاشی میکرد، به فلورانس برگشت و یک سالن جدید برای شورای شهر را نقاشی کرد.
داوینچی در نقاشی های خود تکنیک های بسیاری، که هنرمندان قبلا استفاده نکرده بودند، را آزمایش کرد. به عنوان مثال، او شروع به استفاده از چشم انداز در نقاشی های خود کرد. او در پس زمینه اشیای کوچکی قرار داده است تا آنها را دور از چشم خود نشان دهد. او همچنین با نور، سایه و رنگها آزمایش کرد.
تابلو ستایش پادشاهان نقاشی ناتمامی از او است. در آن جا شما فقط می توانید شکلها را به عنوان خطوط نواحی روشن و تاریک ببینید. در این نقاشی، او سه پادشاه را نشان می دهد که در حال پرستش فرزند مسیح هستند.
داوینچی نقاشی «شام آخر» را در سال 1497 به پایان رساند. این نقاشی آخرین غذای عیسی مسیح و 12 حواری او را نشان می دهد. در تصویر عیسی درست اعلام کرده است که یکی از آنها به او خیانت می کند. او این صحنه معروف را بر روی دیوار اتاق ناهار خوری در یک صومعه ایجاد کرد.
مونا لیزا احتمالا معروف ترین نقاشی است که تاکنون نقاشی شده است. این یک عکس از همسر جوان یک تاجر فلورانسی ابریشم است. این نقاشی، یک زن جوان با لبخند مشهور خود نشسته بر یک بالکن بر فراز یک چشم انداز را نشان می دهد.

بیشتر بخوانید:اسرار داوینچی

 
رنسانس ؛ تولد دوباره اروپا
مونالیزا - معروف ترین نقاشی لئوناردو داوینچی

سایر علایق داوینچی

لئوناردو علاقه مند به مکانیک بود و ایده هایی داشت که هیچ کس در مورد آن فکر نکرده بود. به عنوان مثال، او طرحهایی کشید برای ساخت یک هواپیما، یک هلیکوپتر و چتر نجات. او گاه به عنوان یک مهندس یا معمار نظامی کار می کرد و تانک ها، اسلحه ها و پل ها را طراحی می کرد که می توانستند حرکت داه شوند.
لئوناردو علاقه زیادی به بدن انسان داشت. او افراد مرده را به منظور مطالعه استخوان ها و سایر قسمت های بدن کالبد شکافی میکرد. او همچنین طرح هایی کشید که نشان دهد بدن انسان چگونه کار میکند. داوینچی، مانند دیگر هنرمندان، نسبت به بدن انسان علاقه مند بود. در طراحی خود در تابلو مرد Vitruvian، او نشان داد که یک انسان کاملا در یک دایره و یک مربع فیت میشود. این یکی از مشهورترین تصاویر هنری اروپایی است.
طبیعت و رشد گیاهان و درختان نیز یکی از علایق داوینچی بود. او سعی کرد دریابید چه چیزی باعث میشود یک پرنده بتواند پرواز کند.
بعدها، داوینچی شروع به نوشتن کتاب های بسیاری در این گونه زمینه‌ها کرد اما هرگز آنها را تکمیل نکرد. آنها فراموش شده بودند اما زمانی که قرنها بعد دوباره ظاهر شدند، نشان دادند که لئوناردو داوینچی بسیار پیشتر از زمان خود بوده است.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط