تاثیر انقلاب اسلامي ایران بر عراق

اگر چه مسأله صدور انقلاب اسلامي وسيع ترين و عميق ترين پيوندها را با مسايل عراق دارد اما در حد محدود اين پژوهش و صرفاً با اتکا به يافته هاي مختصري که در اين رابطه به دست آمده طرح موضوع شده و برخي از استنتاجات تعميم داده شده و نظرياتي ارائه مي شود. وقوع جنگ تحميلي 8 ساله همه مسايل في مابين را تحت الشعاع قرار داده است در حالي که اگر عميقاً انديشيده شود اين واقعه کاملاً با پديده انقلاب اسلامي و آثار فرا
جمعه، 29 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاثیر انقلاب اسلامي ایران بر عراق
تاثیر انقلاب اسلامي ایران بر عراق
تاثیر انقلاب اسلامي ایران بر عراق





اگر چه مسأله صدور انقلاب اسلامي وسيع ترين و عميق ترين پيوندها را با مسايل عراق دارد اما در حد محدود اين پژوهش و صرفاً با اتکا به يافته هاي مختصري که در اين رابطه به دست آمده طرح موضوع شده و برخي از استنتاجات تعميم داده شده و نظرياتي ارائه مي شود.
وقوع جنگ تحميلي 8 ساله همه مسايل في مابين را تحت الشعاع قرار داده است در حالي که اگر عميقاً انديشيده شود اين واقعه کاملاً با پديده انقلاب اسلامي و آثار فرا مرزي آن مرتبط است. در محيط تأثير انقلاب اسلامي بر عراق چند فرض و شرط ويژه تعيين کننده هستند:
1ـ جوار جغرافيايي دو کشور با يکديگر؛
2ـ مذهب تشيع و قبر امامان در عراق؛
3ـ مراکز ديني و حوزه هاي علميه ي مرجع نشين عراق؛
4ـ 13 سال تبعيد و حضور امام خميني در نجف؛
5ـ روابط و رقابت هاي ديرينه ي تاريخي دو سرزمين؛
6ـ مقوله ي عربي ـ عجمي و شيعه ـ سني در روابط دو کشور؛
7ـ مساله اقليت قومي کُرد در دو کشور؛
با اين زمينه ها، وقوع انقلاب اسلامي در ايران بزرگترين فرصت و تهديد براي صدام و حزب بعث بود.
انقلاب اسلامي تهديد بود؛ زيرا:
1ـ اکثريت مردم عراق شيعه بودند اما شيعيان کمترين سهم را در قدرت و ساختار سياسي داشتند. لذا انقلابي با آموزه هاي تشيع و تاسيس حکومت ديني، ممکن بود اين اکثريت را به حرکت انداخته و صدام و حزب بعث را از قدرت ساقط کند.
2ـ امام خميني به عنوان مرجع شيعه در آنجا پايگاه داشت و صدام در حمايت از شاه، امام را در مهر 1357 از عراق خارج کرد.
3ـ از همان روزهاي اوليه آغاز انقلاب و انعکاس اخبار آن، توده هاي مردم عراق ـ به خصوص شيعيان ـ عکس العمل هاي چشمگيري از خود نشان دادند.
4ـ حزب الدعوه به عنوان يک تشکيلات سياسي شيعي در آن زمان حداقل 20 سال سابقه فعاليت داشت و آيت الله محمد باقر صدر رهبر و مرشد اين حرکت بود. وقوع انقلاب موجب احياء تشديد و توسعه فعاليت اين حزب گرديد و اين امر براي رژيم عراق به طور جدي تهديد کننده بود.توجه به اهداف و سوابق حزب مؤيد اين امر است.

بر اساس سند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در اين زمينه:

پايه هاي ايدئولوژيکي اين حزب عبارتند از:
1ـ رسالت اسلام به طور کامل بدون در نظر گرفتن مرزهاي سياسي منطقه اي و نژادي است و بايد اسلام را به دنيا معرفي کند.
2ـ منابع شناخت اسلام عبارتند از قرآن مجيد، سنت مطهره و رفتار اهل بيت عليهم السلام.
3ـ هدف حزب، دعوت به اسلام، گسترش مکتب اسلام و اجراي شريعت اسلام به طور کامل است و راه رسيدن به هدف مذکور عبارت است از دگرگوني محتواي فکري و روان مسلمانان بر طبق آيه شريفه ان الله لا يغير و ما بقوم حتي يغيرو ما بانفسهم.
4ـ اعضاي حزب نخست کساني هستند که بايد خود دگرگوني دروني پيدا کرده باشند و هر عضو بايد خود به منزله ک شخصيت اسلامي باشد تا بتواند براي ديگران به منزله يک الگوي اخلاقي عملي باشد.
5ـ حزب نخست بايد اعضا و طرفداران خود را در جامعه تربيت اسلامي داده و سپس به کشمکش سياسي و درگيري نظام با رژيم کافر بپردازد و نظام اسلامي برقرار کند و سرانجام گسترش اسلام در جهان را برعهده گيرد.(1)
انقلاب براي حکومت عراق و صدام يک فرصت بود؛ چون:
1ـ در ايران دولت متمرکز و شبه نظامي و تحت حمايت غرب(شاه) به وسيله انقلاب ساقط شده و اين يک نوع رفع تهديد بود که فرصت هاي متعددي براي حزب بعث فراهم مي کرد.
2ـ ارکان نظامي، اداري و سياسي ايران به طور طبيعي بر اثر انقلاب از هم گسسته بود و مي توانست مورد بهره برداري عراقي ها قرار گيرد.
اهداف عراق در طيفي از حداقل به حداکثر چنين بود:
الف) تضعيف؛
ب) تجزيه؛
ج) براندازي؛
3ـ آموزه هاي انقلابي و اسلامي ناظر به نفي هر گونه استکبار و استبداد بود و اين امر به طور همزمان از سوي شرق و غرب و دولت هاي منطقه يک نوع تهديد تلقي مي شد و نه تنها برخلاف گذشته ايران از هيچ حمايتي بهره مند نبود بلکه به عنوان يک خطر مشترک موجب هم گرايي شرق و غرب و دول منطقه مي شد. بنابراين صدام با فرصت طلبي مي خواست اهداف و منابع خود را تحت پوشش اين موقعيت مناسب محقق گرداند.
4ـ درهم ريختگي هاي طبيعي انقلاب فرصتي بود تا عراق در پوشش قوميت عربي، منطقه نفتي خوزستان به خود ملحق کرده و ضمن به دست آوردن ساحل طولاني در خليج فارس، رهبري خود را در منطقه و جهان عرب تثبيت کند. با تصرف ذخاير نفتي خوزستان، ذخاير عراق مجموعاً به اندازه عربستان مي شد و با داشتن چنين اهرمي در مقابل جهان صنعتي نيازمند نفت، امتيازات فراوان به دست مي آورد. در عين حال انقلاب نوپاي اسلامي ايران بدون داشتن پشتوانه نفت و ارزي عملاً از پا مي افتاد و صدور و تاثير انقلاب اسلامي سد مي شد.
رژيم عراق با دو روش در داخل و خارج تلاش مي کرد تا از فرصت ها و تهديدهاي انقلاب بهره برداري کند:
1ـ برخورد شديد با اسلام گرايان و مخالفان به خصوص شيعيان و علي الخصوص حزب الدعوه و اعدام شهيد صدر و خواهرش.
2ـ حمله ي گسترده و آشکار نظامي به کانون انقلاب اسلامي جهت انحراف، انهدام و يا مهار آن.
از آنجا که اين راه حل از اهميت بيشتري برخوردار بود، لذا به بررسي آن مي پردازيم:

جنگ تحميلي و صدور انقلاب

با مقاومت و عکس العمل گسترده ايرانيان در مقابل حمله ي عراق، محاسبه ي صدام جهت تحقق فرصت ها غلط از آب درآمد لذا تداوم جنگ مبدل به تهديد جديدي براي حکومت عراق و فرصت نويني جهت صدور انقلاب گرديد.
يکي از تحليل گران در اين باره چنين مي گويد:
پيشروي هاي ايران در جنگ و شکست و اخراج نيروهاي عراقي، محبوبيت امام خميني و تصور شکست ناپذيري وي را در بين ملل ستمديده جهان تقويت نمود.
پيروزي هاي بيشتر ايران نه تنها رژيم انقلابي ايران را توان بخشيد بلکه موجب دلگرمي و تقويت روحيه مجاهدين افغان و مسلمان جنوب شوروي شده بود. پيروزي ايران در جنگ باعث سقوط رژيم بعث در عراق و جايگزين شدن آن با يک رژيم اسلامي طرفدار ايران که بيشتر از دولت فعلي ضد کمونيست و ضد چپ است خواهد گرديد که اين خود باعث بي ثباتي منطقه مي گردد. موفقيت ايران کشورهاي حوزه خليج فارس را به دريافت کمکهاي بيشتر از آمريکا وادار خواهد کرد و اين تلاش ها سعي شوروي را در کسب مقبوليت در جهان عرب نقش بر آب خواهد کرد.
در اين شرايط بود که شوروي ضمن شعار دادن براي اتحاد و صلح بين دو کشور ارسال اسلحه به عراق را آغاز کرد.(2)
هراير دکمجيان نيز در کتاب خود جنگ ايران و عراق را در ارتباط با انقلاب اسلامي مورد تجزيه و تحليل قرار داده و چنين مي نويسد:
انتظار مي رود که نتيجه نهايي جنگ ميان عراق و ايران بتواند يک تاثير اساسي براي تحول اسلام مبارز در جهان عرب بر جاي گذارد. پيروزي قاطع ايران مي تواند تغييراتي در نظام بعثي در بغداد به بار آورد که ممکن است به يک رژيم شيعي طرفدار ايران تبديل شود. يک چنين نتيجه اي فشار را در جهت تحول انقلابي در عربستان و کشورهاي خليج فارس را به ميزان قابل ملاحظه اي افزايش خواهد داد. رژيم بعثي سوريه نيز عليرغم سابقه روابط دوستانه اش با ايران از فشارهاي اسلام گرايانه ايراني مصون نخواهد ماند. پيروزي ايران، جوامع شيعي لبنان و کشورهاي خليج فارس را به صورت راديکال در خواهد آورد. سرانجام پيروزي بنيادگرايي ايراني احتمالاً اسلام گرايان سني و مبارز و معتقد به حرکت گام به گام را به پيروي از نمونه انقلاب ايران وا مي دارد. در واقع پيروزي ايران بر گرد انقلاب اسلامي يک هاله ي قدرت الاهي ايجاد مي کند و به نيروي مهدي گرايانه ي پيکارجويي فوق ملي آن در جهان عرب، قدرت بي حد و حصري اعطا مي کند.(3)
از اين منظر جنگ که فرصت و ابزاري براي هدم و حصر انقلاب توسط صدام و حاميانش تلقي مي گرديد عملاً به فرصت و ابزاري جهت صدور انقلاب مبدل شده بود.
رمضاني از مشاوران کميته امنيت ملي کنگره آمريکا و نيز مشاور در امور ايران در کتاب خود درباره ي جنگ چنين مي نويسد:
جنگ عراق و ايران در واقع واکنش و پاسخ عراق به تهديداتي بود که از ناحيه بنيادگرايي اسلام(امام) خميني احساس مي کرد.(4)

سرکوب شديد اسلام گرايان

با شناخت نسبي از اهداف صدام در حمله به کانون انقلاب اسلامي، لازم است به ريشه ها و انگيزه هاي اين تهاجم و جنگ توجه شود. در واقع آسيب پذيري حکومت کودتايي و مستبدانه ي حزب بعث با ايده هاي وارداتي سوسياليستي و ناسيوناليستي و با خاستگاه قومي و نژادي متکي به اقليت اهل تکريت، در مقابل تاثيرات انقلاب اسلامي و انگيزش اکثريت مسلمانان و شيعي، بسيار شديد بود؛ لذا سرکوب شديد داخلي و مبادرت به جنگ خارجي مي توانست نجات بخش باشد. يکي از پژوهشگران در اين باره چنين مي نويسد:
در بين کشورهاي حاشيه خليج فارس صدور افکار انقلابي بيش از همه موجوديت عراق را تهديد مي کرد و اگر عراق سقوط مي کرد، کشورهاي کوچک حاشيه يکي پس از ديگري سقوط مي کردند.
موفقيت انقلاب ايران تاثير عميق و فوري در ميان شيعيان عراق بر جاي گذاشت و ايجاد سازمان هاي مخالف و انقلابي شيعه که مردم را روشن مي کرد يک تهديد هم براي ثبات رژيم يعني عراق شد.
آغاز اين حرکت ها در نخستين جمعه بعد از بازگشت امام خميني به تهران در بهمن 1357 در خارج از مسجد الحضيره بود. اين تظاهرات که به وسيله آيت الله محمد باقر صدر حمايت مي شد توسط نيروهاي امنيتي عراق متفرق شد. از آن پس جوانان در نجف اشرف شروع به پخش جزواتي کردند که وسيله حزب الدعوه منتشر مي شد و شروع به نوشتن شعارهايي بر روي ديوارهاي شهر کردند. با اين مضمون «بله به اسلام، نه به عفلق و صدام» و پوسترهاي امام خميني را پخش مي کردند.
دولت عراق تصميم به دستگيري آيت الله صدر گرفت. بار ديگر آيت الله از امام خميني به عنوان چراغ خانه اسلام و به عنوان هادي مذهب يگانه پرستي ياد کرد.
بعد از روي کار آمدن صدام دولت تاکتيک هاي خود را تغيير داد و قوانين جديدي براي مجازات مخالفان وضع کرد. چند روز بعد از قانون جديد، امام صدر و خواهرش اعدام شدند.(5)
نقل شده است که در اولين روزهاي انقلاب اسلامي، صدام حسين طي سخناني با مسؤلان بلند پايه عراق اظهار داشت که شاه دو اشتباه عمده انجام داد:
اول اين که او بزرگترين دشمن خود يعني امام خميني را نکشت:
دوم اينکه ايران را دست نخورده براي انقلابيون باقي گذاشت.
صدام گفته بود که وي مرتکب اين اشتباهات نخواهد شد و اگر بنا باشد برود، جز زمين سوخته بر جاي باقي نمي گذارد. همچنين او در همان ماه هاي اوليه ي پيروزي انقلاب، آيت الله صدر را شهيد و به زعم خود بزرگترين دشمن خويش را حذف کرد. در واقع اگر شرط لازم براي انقلاب، نارضايتي عمومي و عميق باشد شروط کافي عبارتند از:
1ـ رهبري؛
2ـ ايدئولوژي؛
3ـ سازماندهي.
مهمترين شرط کافي انقلاب اسلامي، رهبري امام خميني بود و ايشان توانست با استفاده از ايدئولوژي اسلام و سازمان کهن و سنتي دين و حوزه، انقلاب را به انجام برساند. بنابراين صدام حسين با اعدام سريع آيت الله صدر، انقلاب اسلامي عراق را از مهمترين و اساسي ترين شرط کافي آن محروم کرد و لذا شرط لازم يعني نارضايتي عمومي نمي توانست به عنوان انرژي براندازي کاناليزه شود. البته اين نارضايتي ها در عراق، وسيع و عميق بود و طلوع و پيروزي انقلاب اسلامي در ايران امواج آن را شتاب داد و تهديدي جدي براي حکومت بعثي ايجاد کرد. دکمجيان در اين باره مي نويسد:
پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1979 موج جديدي از ناآرامي هاي شيعه به وجود آورد. تظاهرکنندگان در مراسم محرم 1979 خواستار اصلاحات اجتماعي و استقرار يک حکومت اسلامي شدند. و دولت عراق با توجه به تشويق علني پيکارجويي شيعه از سوي آيت الله خميني، حزب الدعوه را همچون ستون پنجم مي دانست که هدفش ادغام ايران و عراق بود. حمايت مطلق از انقلاب اسلامي ايران از سوي آيت الله صدر و تشويق مبارزه مسلحانه عليه بعث از سوي او، رژيم را واداشت تا او را به خاطر طرح ريزي در جهت تشکيل يک حکومت شيعه در عراق به خيانت متهم کند. آيت الله صدر و خواهر فعال وي بنت الهدي به بغداد منتقل و در آوريل 1980 اعدام شدند.(6)
دکمجيان در اواخر کتابش، جنبش بنيادگرايي را حلقه اي از حلقه هاي تاريخ اسلامي و مبتني بر جوهره ي واحدي تلقي مي کند که جاذبه ي آن وراي مسائل طبقاتي بوده و اساسي معنوي دارد:
ايمان کامل و تعهد مطلق مرداني چون حسن البناء، سيد قطب، محمد باقر صدر و آيت الله خميني به آرمان بنيادگرايانه اسلامي را نمي توان تنها از طريق ريشه هاي طبقاتي آنها تبين کرد. پيکارجويي معنوي و اخلاقي اسلام گرايان با قدرت حاکم تنها از منافع مادي طبقات خاصي يا منافع شخصي ناشي نمي شود، بلکه از اينجا ريشه مي گيرد که آنها کاملاً و به طور مطلق ابزارهاي تحقق اراده خداوند قلمداد مي شوند. برتري اخلاقي و قدرت سياسي ـ معنوي دعوت بنيادگرايان براي کسب قدرت در اينجا نهفته است.(7)
به هر حال عراق با داشتن اکثريت شيعه و قبور امامان بزرگ و جوار جغرافيايي با کانون انقلاب اسلامي و عملکرد خشن و پر خسارت صدام و حزب بعث، همچنان به طور بالقوه کانوني براي انقلاب و اسلام گرايي خواهد بود.

عراق

در 12 ژوئن 1979 پس از بازگشت امام خميني(ره) به ايران و پيروزي انقلاب اسلامي، آيت الله سيد محمد باقر صدر در منزل خويش تحت نظر قرا گرفت. طرفداران ايشان در سيزدهم ژوئن انتفاضه رجب را ترتيب دادند. جمعيت زيادي از شهرهاي مختلف عراق جهت اعلان قبول مرجعيت و رهبري ايشان رهسپار نجف شدند. در تظاهرات رجب، بخش عظيمي از اساتيد دانشگاه، دانشجويان، کارگران و کشاورزان شرکت کردند. در شهرهاي کربلا، کوفه و مدينه الثوره نيز تظاهراتي رخ داد. آيت الله صدر از اقامتگاه خود در نجف فتوايي صادر کرد و مبارزه بر عليه حزب بعث را واجب شمرد. از اين زمان به بعد حزب الدعوه به صورت يک حزب تمام عيار سياسي در آمد.(8)
به دنبال تظاهرات شيعيان و اينکه آنان خواستار اصلاحات اجتماعي و استقرار يک حکومت اسلامي شدند؛ دولت عراق با توجه به تشويق علني مبارزه از سوي آيت الله صدر حزب الدعوه را همچون «ستون پنجم» معرفي و هدف آنان را ادغام ايران و عراق اعلام کرد.(9)
در پاسخ به مبارزات و تظاهرات شيعيان، دولت عراق تعداد زيادي از روحانيون و مبارزان شيعه را اعدام و يا اخراج کرد. در پاسخ به اين عمل دولت، آيت الله صدر اعلاميه اي براي صوت الدعوه ارسال داشت مبني بر اينکه:
در حال حاضر؛ اسلام به انقلاب احتياج دارد و نه رفرم... نبرد اصلي هم اکنون اعلام آن به خود دشمنان اسلام است... تنها راه اقدام توفيق آميز در تغيير حکام نهفته است. بنابراين دعوت ما از اين پس انقلابي است و خواهان خيزش براي نجات امت از اين وضعيت منحط است.(10)
آيت الله صدر در عراق نقشي را بر عهده گرفت که امام خميني(ره) در ايران عهده دار بودند. بنابراين نيازي نبود تا ايران و امام خميني راه خاصي براي جلب و يا تحريک شيعيان در عراق درپيش گيرند. سالها مؤانست و رفاقت اين دو روحاني عالي مقام شيعه و ديدگاه هاي مشترک شان، خود زمينه مناسبي براي تاثير پذيرفتن عراق بود. آيت الله صدر حمايت کامل خود از انقلاب اسلامي ايران را اعلام داشت و شيعيان را به اطاعت و حمايت از آيت الله خميني و سالم فراخواند. ايشان به ياران و پيروانش توصيه مي کرد:
ذوبو في الخميني کما هو ذاب في الاسلام.
«در خميني ذوب شده همان طور که او در اسلام ذوب شده است.» قيام شيعه عراق نيز همانند ايران با تاکيدهاي فراوان به عناصر راديکال و اصلي شيعه همانند شهادت همراه بود. آيت الله محمد باقر صدر اعلام کرد هر عراقي بايد حداکثر تلاش خود را حتي با نثار جانش براي رهايي از شر صدام به کار گيرد و اظهار داشت:
من خودم را براي شهادت آماده کرده ام و ممکن است اين آخرين چيزي باشد که از من مي شنويد.(11)
در همان سال جماعت العلما از مبارزه خشونت آميز بر عليه دولت حمايت کرد و در اواخر آن سال نيروي نظامي حزب الدعوه تشکيل شد. در روز عاشوراي اين سال طالب الاعوان در کربلا، نيروهاي امنيتي را به رگبار بست که در نتيجه چهار تن از نيروهاي امنيتي کشته شدند و طالبي الاعوان دستگير شد.
دولت در عکس العمل نسبت به اين مبارزات در مارس 1980 نود و شش نفر از اعضاي حزب الدعوه را دستگير و اعدام کرد و از اين پس عضويت در حزب الدعوه را به عنوان يک «جنايت» مستوجب اعدام دانست. پس از آن يکي از اعضاي سازمان عمل اسلامي اقدام به ترور طارق عزيز معاون نخست وزير کرد که نافرجام بود. پس از آن دولت واکنش شديدتري نشان داده و اين بار در هشتم آوريل آيت الله محمد باقر صدر و خواهرش بنت الهدي را دستگير و سپس اعدام کرد. در اين ماه بيش از 30 هزار شيعه از عراق به ايران اخراج شدند.(12) مرگ شهيد صدر به عنوان يکي از برجسته ترين و بارزترين مراجع شيعه، از نظر سمبليک، شهيد ديگري بود که بر شهداي شيعيان اثني عشري افزود.(13)
مي توان گفت شهيد صدر به طور عملي و مستقيم در شکل گيري و تدوين انقلاب اسلامي ايران نقش بارز و برجسته اي داشته است به طوري که تو را همکار امام خميني(ره) و پدر خوانده انقلاب اسلامي ايران «خميني عراق» و... لقب داده اند و انقلاب اسلامي ايران را مديون همکاري و همفکري اين دو رهبر برجسته مي دانند.(14)
هراير دکمجيان در اين باره مي گويد :
شواهد حاکي از آن است که اين آيت الله عرب کمک عمده اي به چهارچوبه ايدئولوژيک نظام اسلامي ايران کرده است. بنا به گزارش ها باقر صدر و آيت الله خميني؛ قبل و بعد از انقلاب ايران، با يکديگر دائماً در تماس بوده اند. اندکي پس از بازگشت پيروزمندانه آيت الله خميني(ره) به تهران در اول فوريه 1979؛ باقر صدر بررسي هاي شش گانه اي تحت عنوان «اسلام راهنماي زندگي» براي همکارش فرستاد که نظريه اسلامي در مورد نقش پيشتازي مقامات مذهبي [ مراجع ] توزيع اختيارات اجرايي و قضايي و طرح نظريه اقتصاد اسلامي را دربر ميگرفت.(15)
همچنين دکمجيان معتقد است که از لحاظ تئوري و عمل انديشه هاي امام خميني(ره) و شهيد محمد باقر صدر با يکديگر مترداف هستند و اين نظريه ها را نشانگر اوج تکامل مهم تفکر و عمل سياسي شيعه مي داند.(16)
پس از شهادت آيت الله محمد باقر صدر رهبري جنبش را آيت الله سيد محمد باقر حکيم برعهده گرفت. پس از آن در نوامبر 1982 مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق تأسيس شد. اين مجلس تا سقوط صدام حسين در ايران مستقر بود و به عنوان ارگان عالي رهبري مبارزه شيعه در عراق به فعاليت مشغول گرديد.(17)
با فعاليت مجلس اعلا، دولت عراق نسبت به اين مساله واکنش شديدي نشان داد. در ماه مه 1983، شش نفر از نزديکان آيت الله حکيم را اعدام کرد. مبارزان براي پيشبرد اهداف مذهبي خود به اقدامات چريکي متوسل شدند و از اين نظر مجلس اعلا به صورت نمادي از مخالفان شيعي مذهب درآمد.(18)
در سال 1983 مجلس اعلا نيروي نظامي خود را با حدود دويست دواطلب تاسيس و پايگاهي در حاج عمران واقع در کردستان عراق ايجاد کرد و از رزمندگان مسلمان عراقي خواست خود را به آنجا معرفي کنند.
در آن زمان ائتلاف گروه هاي اسلامي سه نوع واحد نظامي داشت: نيروهاي ويژه؛ نيروهاي ذخيره و نيروهاي بسيج. نيروهاي ويژه «بدر» نام داشت و عمليات چريکي در داخل عراق انجام مي داد. اما در عمليات نظامي ايران نيز شرکت مي کرد. واحد بسيج از داوطلباني تشکيل شده بود که آموزش نظامي ابتدايي ديده و داراي سلاح هاي سبک بودند.
در داخل عراق نيز مجلس اعلا به تدارک گروه هاي اسلامي مستقل پرداخت. دو گروه کرد نيز به عضويت مجلس اعلا درآمدند. آنها عبارت بودند از «جنبش اسلامي کردستان» به رهبري شيخ عبدالرحمن نوراي و ملا عثمان عبدالعزيز و حزب الله کردستان به رهبري محمد خالد بارزاني. در اين مبارزات زنان اسلام گرا نيز «اتحاديه زنان مسلمان» را در عراق تشکيل دادند.
در سال 1984 گروهي از علماي کرد شامل آن دسته از افرادي که مظنون به رهبري «جنبش اسلامي کردستان» بودند توسط دولت اعدام شدند. همچنين ده نفر ديگر از اعضاي خاندان خاندان حکيم که در زندان به سر مي بردند در سال 1985 اعدام شدند. در ژوئن همان سال گزارش شد که 599 نفر عراقي توسط دولت اعدام شده اند که تعداد نامعلومي از آنها را اسلام گرايان فعال تشکيل مي دادند. در 9 آوريل 1978،گروه شهيد صدر از حزب الدعوه، کاروان موتوري صدام حسين را در موصل مورد حمله مسلحانه قرار داد، ولي صدام از اين حمله جان سالم به در برد. در همين سال حزب الدعوه گزارش کرد که سازماندهي هسته هاي حزب الله در داخل عراق را شروع کرده است. ابومجاهد از رهبران حزب الدعوه در دسامبر 1987 در يک کنفرانس بين المللي با شرکت رهبران نهضت اسلامي توضيح داد که «حزب الله» فقط يک حزب نيست بلکه وسيله اي براي تقويت احزاب اسلامي موجود است و اين حزب به مفهوم آن است که اعضاي حزب الله رهبري حزب الدعوه و علماي شيعه را قبول دارند.
در سال 1988 گروه هاي مقاومت اسلامي و کرد عمليات خود را به خارج از منطقه نسبتاً بزرگ تحت کنترل خود در شمال عراق توسعه دادند. نيروهاي نظامي مجلس اعلا تحت رهبري محمد تقي مولا بودند. گفته مي شود تعداد آنها در حدود چهل هزار نفر بوده است که تعدادي در شمال و تعدادي در باتلاق هاي جنوب عراق مستقر بودند. «سپاه بدر» مجدداً سازماندهي شده و به يک لشکر پياده، يک لشکر توپخانه، يک لشکر زرهي و يک واحد چريکي سازماندهي شده بود. دو گروه اسلامي کرد از حدود چهار هزار نفر مجاهد تشکيل شده بود که بهش نسبتاً کوچکي از کل قواي مسلح کردها را تشکيل مي داد اما نيروهاي اسلامي از حمايت تعداد قابل ملاحظه اي از شهروندان کرد بهره مند بودند.
بعد از برقراري آتش بس و صلح ميان ايران و عراق، مجلس اعلا در بيانيه ژوئن 1990 مخالفت گروه هاي اسلامي عراق با دولت بعث را مورد بررسي قرا داد. در اين بيانيه از مردم خواسته شده بود تا «زمان سرنگون شدن صدام ستمگر» به مبارزه خود ادامه دهند.
پس از شکست عراق از متحدين(در جريان اشغال کويت) بار ديگر قيام هاي مردمي، شمال کردنشين و شهرهاي مذهبي جنوب عراق را فرا گرفت که به انتفاضه اول معروف است. ولي با وحشتي که آمريکايي ها از روي کار آمدن انقلابيون بعد از حکومت بعثي ها داشتند، ميدان را براي صدام بازگذاشته و در نتيجه دولت عراق شديداً به سرکوب آن حرکت پرداخت و به دنبال آن تعداد ديگري از شيعيان به ايران روانه شدند.
فشار بر شيعيان تا زمان سقوط صدام حسين که بعد از حادثه 11 سپتامبر اتفاق افتاد، ادامه داشت. حادثه 11 سپتامبر 2001 و تحولات بعد از آن ـ عليرغم اهداف دولت مردان آمريکاـ شرايط را براي گسترش نفوذ انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي تقويت بخشيد. اين امر با حمله نظامي آمريکا به افغانستان و عراق و سقوط دولت طالبان در افغانستان و دولت بعث در عراق بيشتر محسوس گرديد. از يک طرف دو دشمن خشن و بي رحم جمهوري اسلامي از پاي درآمدند و از طرف ديگر فشار فوق العاده خفقان آور بر شيعيان و دوست داران انقلاب اسلامي در آن دو کشور شديداً کاهش يافت و زمينه کسب قدرت آنها نيز فراهم گرديد به طوري که آمريکايي ها اگر چه صدام حسين را از ميان برداشتند، ولي با خطر جدي و فزاينده قدرت گرفتن شيعيان و زمينه سازي تاسيس يک جمهوري اسلامي ديگر مواجه شده اند.

عراق هويت مورد تهديد

عراق مرکز خلافت حضرت علي(ع) و محل بروز حماسه شکوهمند عاشورا مي باشد و مشهد تني چند از ائمه هدي، اصحاب امامان، برخي از فداکاران صدر اسلام و دانشوران شيعه در اين سرزمين زيارتگاه شيعيان است، خلفاي مستبد عباسي اين کشور را کانون قدرت و زمامداري خويش قرار دادند و سال ها بغداد مرکز حکمراني آنان بود. عراق تا اواخر جنگ جهاني اول جزو قلمرو دولت عثماني به شمار مي رفت، سپس زير سلطه ي انگلستان قرار گرفت که بر اثر مبارزات مردم به رهبري علماي شيعه(1921 م / 1333 ه. ق) بريتانيا ناگزير گرديد استقلال اين کشور را به رسميت بشناسد. پس از استقلال،عراق ابتدا رژيم سلطنتي داشت و در سال 13471337ه.ش (1958م)پس از کودتايي رژيم جمهوري روي کار آمد، از اين تاريخ کودتاهاي خونيني در عراق روي داد و در سال 1347 هـ. ش(1968 م) حزب بعث پس از يکبار تجربه ي شکست، با کودتايي بر سر کار آمد. اين حزب با تصفيه هاي خونين و خفقاني که به وجود آورد توانست حکومت جابرانه و خوانخوار خويش را تحت شعارهاي مردم فريب ناسيوناليستي مترقي حفظ کند!
سرانجام در اواخر سال 1381 آمريکا بدون مجوز سازمان ملل و به بهانه ي وجود سلاح هاي کشتار جمعي در عراق، به اين کشور يورش برد و پس از سرنگون نمودن تشکيلات حزب بعث و درهم کوبيدن قدرت صدام حسين که زماني خود، وي را تقويت کرده بود، همراه انگلستان عراق را به اشغال خويش درآورد. اگر چه مردم اين سامان از نابودي رژيم ديکتاتوري اظهار شادماني کردند اما حضور بيگانگان در کشورشان براي آنان دردسرهاي خونيني را فراهم کرده است.
مردم تامين مالي و جاني ندارند زيرا هر لحظه تروريست ها عده اي را به خاک و خون مي کشند. گويي با تدوام اشغالگري، تهديد تروريسم قوي تر شده است. بدين گونه کشوري که در جهان اسلام از اهميت فرهنگي توام با قداست برخوردار است و دومين ذخاير بزرگ نفت خاورميانه را در اختيار دارد به صورت موضوعي براي تحريک قدرتهاي بزرگ باقي مانده و آمريکا مي کوشد تا گام هاي امپرياليستي بريتانيا را دنبال کن و به نظر مي رسد رنج و مشقتي طولاني مدت مردم عراق تداوم يابد.
اگر چه ساختار سياسي عراق تا حدودي احيا گرديده و با تشکيل پارلمان و روي کار آمدن دولت جديد، قدري از سختي هاي مردم اين مرز و بوم کم گشته ولي توطئه هاي استکباري، رسوبات رژيم بعث، حرکت هاي منافقانه و تفرقه افکن، همچنان در عراق فاجعه و جنايت به وجود مي آورد.
تجاوز آمريکا به عراق و اشغال اين کشور مهمترين عامل ايجاد تنش و تغييرات عمده در خاورميانه محسوب مي گردد و بسياري از کارشناسان مسايل سياسي عقيده دارند تهاجم به اين سرزمين بيشتر جنبه ي استراتژيک داشته و آمريکا در پي طراحي نظم دلخواه خود در جهان و تثبيت نظام تک قطبي، به عراق يورش برد، زيرا در آن زمان که رژيم حاکم بر عراق، جنگ عليه ايران را آغاز کرد، نه تنها آمريکا اين حرکت غير قانوني و خلاف عرف بين الملل را محکوم نکرد بلکه به دفاع، حمايت و تقويت آن پرداخت و پس از اشغال کويت توسط حزب بعث، آمريکا به دليل استراتژي حفظ توازن در برابر ايران نمي خواست صدام را از صحنه خارج کند لذا در آن مقطع سقوط اين ديکتاتور را نپذيرفت.
بر اين اساس مي توان خاطرنشان ساخت اشغال عراق از اواخر سال 1381 تاکنون توسط آمريکا در قالب همان سياست سلطه گري در عرصه بين المللي و منطقه اي به کمک مقاصد مداخله جويانه و نظامي گري بوده است.
آمريکا نمي خواهد شرايط سياسي و امنيتي عراق به سويي سوق داده شود که به ضررش باشد و از اين روي بر افزايش و بروز اختلافات مذهبي تلاش مي نمايد ولي در مقابل موضع گيري مراجع شيعه و دفاع قاطع آنان از اتحاد مذهب اسلامي نقشه اش ناکام مانده است. اخيراً نيز اشغالگران طرح تقسيم عراق به سه منطقه شيعه ، کرد و سني نشين را پيشنهاد داده اند و براي عملي شدن اين منظور افزايش خشونت و ناامني را بهانه کرده اند در حالي که مردم عراق به رغم تفاوت قومي سالها در کنار هم زيسته اند. به علاوه چنين نقشه اي نه تنها از مشکلات عراق نمي کاهد بلکه اوضاع اين کشور را بحراني تر و تنگناهايش را پيچيده تر مي نمايد و بر کشورهاي همسايه اثر منفي مي گذارد.
مردم عراق در 24 آذر 1384 با حضور در پاي صندوقهاي رأي،نمايندگان پارلمان را برگزيدند در اين ميان ائتلاف واحد عراق که مجموعه اي از گروههاي شيعي بودند به رهبري عبدالعزيز حکيم رئيس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق توانست 138کرسي از 275کرسي مجلس را به خود اختصاص دهد، سپس ائتلاف کردستان عراق با 53 کرسي، جبهه توافق ملي به رهبري عدنان الديلمي 34 کرسي و فهرست عراقي به رهبري اياد علاوي(نخست وزير پيشين عراق) 25 کرسي را به ترتيب از آن خود نمودند.
بر اساس قانون اساسي که بيش از 70% مردم به آن رأي دادند ائتلاف واحد موظف به معرفي نخست وزير بود تا بدين ترتيب با تاييد اعضاي پارلمان، وي کابينه را تشکيل دهد.
سرانجام ائتلاف واحد که بيشترين کرسي ها را در پارلمان به دست آورده بود نوري مالکي مرد شماره دو حزب الدعوة را نامزد تصدي پست نخست وزيري کرد که مورد استقبال و اجتماع گروههاي سياسي حاضر در پارلمان قرار گرفت. بعد از تشکيل دولت و در ميان اختلاف هاي شديد، نوري مالکي براي بيرون آمدن از اوضاع بحراني و پايان دادن به خشونت هايي که از زمان سقوط صدام در عراق در جريان بود، طرح آشتي ملي 24 ماده اي را ارايه داد، اما اين طرح در وهله اول مورد مخالفت مثني حارث انصاري از رهبران هيأت علماي مسلمان اهل سنت قرار گرفت و نيز منجر به کاهش خشونت در عراق نشد، اکنون با گذشت متجاوز از چهار سال از سرنگوني ديکتاتور عراق، عمليات تروريستي به طور گسترده و خونين همچنان ادامه دارد.
همچنين 29 نفر از علماي شيعه و سني عراق که به منظور بررسي راههاي مناسب براي پايان دادن به خشونت هاي خونين و درگيري هاي فرقه اي و مذهبي عراق، به ابتکار سازمان کنفرانس اسلامي در مکه مکرمه تشکيل جلسه داده بودند در 28 مهرماه 1385 سند مکه را که سازمان مزبور در ده بند ارائه کرده بود امضاء کردند.
در اين سند بر ضرورت تحريم تعرض به جان مال و ريختن آبروي مسلمانان، اهميت حفظ حرمت اماکن مذهبي مسلمانان و غير آن و حفظ وحدت عراق تاکيد شده بود و از دولت عراق خواسته شد که زندانيان بي گناه آزاد و مسئولاني که مرتکب جناياتي شده اند، محاکمه گردند اما با وجود تاکيد همگان بر سند مکه حتي يک بند از آن اجرا نشد و روز به روز بر خشونت ها و کشتارها افزوده شد.
از سوي ديگر با تشديد و گسترش انتقادها از عملکرد آمريکا در عراق، در سطح جهاني، نتايج تحقيقات کميته تحقيق بيکر هميلتون پس از نه ماه بررسي، اين شد که از دولت وقت آمريکا بخواهند براي نجات از بحران کنوني اقداماتي به شرح ذيل صورت گيرد:
1ـ براي جلوگيري از ايجاد هرج و مرج در عراق يک اقدام ديپلماتيک جديد را براي ايجاد اجماعي بين المللي در خصوص برقراري ثبات در عراق و منطقه آغاز کند.
2ـ از سوريه و ايران براي حل آشوب هاي عراق و منطقه کمک گيرد.
اما بوش در مقابل ادعا کرد با اعزام 21500 نيروي ديگر به عراق و استقرار سيستم هاي دفاع موشکي پاتريوت امنيت را در عراق و منطقه تقويت مي کند و با متهم کردن ايران و سوريه مبني بر دخالت در امور عراق طرح مذکور را عقيم نمود، با اين وجود مخالفت هاي دموکرات ها و جامعه جهاني بوش را در انزوا قرار داده است به علاوه تمامي محاسبات آمريکايي در خاورميانه يکي پس از ديگري غلط از آب درآمده و اينک زمان عقب گردشان فرارسيده و آنان که با شعار دموکراسي وارد عراق شده اند اينک ثبات را مهمترين نياز خاورميانه مي دانند که در عملي نمودن آن هم دچار مشکل گرديده اند زيرا نظامي گري با داعيه تلاش براي ثبات در تضاد است.
کنفرانس بين المللي عراق با هدف ارايه يک طرح پنج ساله براي ايجاد ثبات در اين کشور روز پنجشنبه 13 ارديبهشت 1386 در منطقه ي شرم الشيخ مصر گشايش يافت. تشکيل اين کنفرانس بزرگترين تلاش ديپلماتيکي بود که به منظور حل و فصل مشکلات عراق از زمان تهاجم سال 2003 م تحت رهبري آمريکا به اين منطقه ، صورت گرفت.
اجلاس مذکور در سطح وزراي خارجه کشورهاي همسايه عراق، ديپلمات هاي شصت کشور و سازمان منطقه اي و بين المللي از جمله هشت کشور صنعتي جهان، پنج عضو دايم شوراي امنيت، اتحاديه عرب، سازمان کنفرانس اسلامي و دبير کل سازمان ملل به مدت دو روز ادامه داشت که طي آن حاضران، پيمان بين المللي بازسازي عراق را امضا کردند.
شرکت کنندگان در بيانيه پاياني اين نشست بر ضرورت حفظ حاکميت عراق، وحدت منطقه اي و استقلال سياسي اين کشور تاکيد کردند و پاي بندي خود را به تعهداتشان در قبال عدم دخالت در امور داخلي عراق و رابطه با اين کشور بر اساس حسن همجواري اعلام کرده و تعيين نظام سياسي و ساخت آينده ي سرزمين مزبور را حق طبيعي مردم عراق دانستند، همچنين آنان اقدامات تروريستي را که در اين کشور عليه غير نظاميان، سازمان ها و نهادهاي دولتي و اماکن مقدس و زيارتي صورت مي گيرد، محکوم نمودند.
ضرورت کمک به دولت عراق در بازسازي نيروهاي امنيتي و دفاعي اين کشور و توسعه توانمندي و کارآيي اين نيروها از ديگر تاکيدهاي مندرج در اين بيانيه بود.
بنابراين دولت منتخب عراق پس از اجلاس امنيتي اسفند 1385 در بغداد، يک بار ديگر موفق گرديد که مشروعيت قانوني، پايگاه مردمي اجتماعي، موقعيت منطقه اي و بين المللي خود را به رخ بکشد و مخالفان خويش را در عرصه هاي داخلي و خارجي به پذيرش چنين واقعيتي ناگزير کند.

پي نوشت:

1ـ ملت هاي عربي و انقلابي، وزارت ارشاد اسلامي، دفتر برنامه ريزي و هماهنگي تبليغات خارجي، ص 12، مندرج در سند 3231 سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي.
2ـ باقر ولي بيک «مواضع متغير شوروي نسبت به انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي» ديدگاه ها و تحليل ها، ش 8، 1366، ص 28.
3ـ هراير دکمجيان جنبش هاي اسلامي در جهان عرب، ص 254.
4ـ منوچهر محمدي، اصول و مسايل خارجي جمهوري اسلامي ايران ص 130.
5ـ جمليه کديور، روياروي انقلاب اسلامي ايران و آمريکا، صص 107ـ 104.
6ـ هراير دکمجيان، جنبش هاي اسلامي در جهان عرب، ص 197.
7ـ همان، ص 268.
8ـ حسين سيف زاده عراق ساختارها و فرايند گرايش هاي سياسي، ص 228.
9ـ هراير دکمجيان، جنبش هاي اسلامي معاصر در جهان عرب، ص 231.
10ـ حسين سيف زاده، عراق ساختارها و فرآيند گرايش هاي سياسي، ص 228.
11ـ نرجس خاتون برآهويي، اصول گرايي اسلامي ايران و تاثيرات منطقه اي آن، (پايان نامه) ص 9.
12ـ حسين سيف زاده، عراق ساختارها و فرآيند گرايش هاي سياسي، صص 229ـ 228.
13ـ هراير دکمجيان جنبش هاي اسلامي معاصر در جهان عرب، ص 232.
14ـ مقالات سمينار انقلاب اسلامي و ريشه هاي آن، ج 2، ص 378.
15ـ هراير دکمجيان، جنبش هاي اسلامي معاصر در جهان عرب، صص 232ـ231.
16ـ همان، ص 235.
17ـ هراير دکمجيان، جنبش هاي اسلامي معاصر در جهان عرب، ص 239.
18ـ حسين سيف زاده، عراق ساختارها و فرايند گرايش هاي سياسي، صص 229ـ230.

فهرست منابع:
* حشمت زاده، محمد باقر؛ تاثير انقلاب اسلامي ايران بر کشورهاي اسلامي، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چ اول، 1385، صفحات 83ـ 90.
** محمدي، منوچهر: بازتاب جهاني انقلاب اسلامي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چ اول، 1385، صفحات 148ـ153.
*** گلي زواره غلامرضا؛ امت مسلمان، ديروز، امروز، انتشارات صحيفه خرد، چاپ اول، 1386، صفحات 136ـ143.
برگرفته از کتاب تأثير انقلاب اسلامي ايران بر عراق





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها