بَسمَله در قرآن

ذکر بسم الله الرحمن الرحیم (به نام خداوند بخشنده مهربان)، که به «تسمیه»، یعنی «نامیدن/ بر زبان آوردن (نام خدا)» نیز مشهور است، صد و چهارده بار در قرآن تکرار شده است: در ابتدای هر سوره به جز سوره‌ی توبه
پنجشنبه، 26 بهمن 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
بَسمَله در قرآن
 بَسمَله در قرآن

نویسنده: ویلیام گراهام
مترجم: سید علی آقایی

 
ذکر بسم الله الرحمن الرحیم (به نام خداوند بخشنده مهربان)، که به «تسمیه»، یعنی «نامیدن/ بر زبان آوردن (نام خدا)» نیز مشهور است، صد و چهارده بار در قرآن تکرار شده است: در ابتدای هر سوره به جز سوره‌ی توبه یا برائت، و نیز در آیه‌ی 30 نمل در آغاز نامه‌ی سلیمان به ملکه‌ی سبا. از صد و سیزده استعمال در ابتدای سوره‌ها، عموماً تنها اولی را، که پیش از سوره‌ی فاتحه آمده است، آیه دانسته‌اند، یعنی آیه‌ی 1 فاتحه؛ البته صد و دوازده مورد دیگر که شماره‌گذاری نشده‌اند نیز همچنان بخشی از متن مقدس تلقی شده‌اند (فخر رازی، احکام البسمله، 21؛ سیوطی، درّ، 20/1).

پیشینه و نظایر بسمله.

بسمله در میان تعابیر ذکرگونه در دیگر سنت‌ها اسلاف تاریخی متنوعی دارد. زمخشری (د. 538) بسیار پیشتر یادآور شده است که عرب‌ها پیش از اسلام تعبیرات مشابهی نظیر «به نام لات [یا] عزّی» را به کار می‌بردند (کشّاف، 29/1). نُلدکه مشابه یهودی و مسیحی «بسم الله» را تعبیر مکررّ «به نام سرور» در کتاب‌های مقدس یهودی و مسیحی برمی‌شمارد (GQ, i, 112, 116-117؛ نک. ii,42). به عقیده‌ی مبارک، در تعبیر سه بخشی «الله الرحمن الرحیم» آمیزه‌ای از تأثیرات یهودی، مسیحی و بت‌پرستی در جنوب عربستان وجود دارد (Les etudes d'epigraphie, 58-61). همچنین تعبیر مشابه مزدایی «پَد نام یزدان» به معنای «به نام خدا(یان)» وجود دارد که قدمت آن به اوایل قرن سوم در پایکولی می‌رسد (Gignoux, Pad Nam,162).

معنای بسمله در قرآن.

«بسم الله» از نظر نحوی در قالب سوگندی است که با «بـِ» آغاز شده، اما به طور سنتی، به نوعی طلب کمک تفسیر شده است که این دیدگاه در مخالفت با سوگند بودن «بالله» (قسم به خدا) قرار می‌گیرد. گفته‌اند که «بـِ» به فعلی مقدَّر نیاز دارد که بیانگر قصد فردی است که بسمله را برای انجام یا آغاز کاری «همراه با نام بردن [اسم جلاله به عنوان تسمیه] خدا» ادا می‌کند. از این‌رو، طبری (د. 310) از ابن‌عباس نقل می‌کند که کاری که در پی ادای بسمله انجام شود- قرائت باشد یا ایستادن یا نشستن- متضمن قصد انجام آن کار «به نام» یا «با نام بردن» خدا و نه «به واسطه‌ی» خدا (در مقام عامل) است (تفسیر، 114/1-118). از سوی دیگر، رشیدرضا، مفسر نواندیش، می‌گوید که قرائت یک سوره «به نام خدا......» به معنای «قرائت آن به عنوان سوره‌ای از سوی اوست، نه از جانب تو» (تفسیر المنار، 44/1؛ Khoury, Koran, 147).
غیر از بسمله موارد متعددی از ذکر نام خدا در قرآن هست. تعبیر کوتاه «بِسم الله» فقط یک بار در آیه‌ی 41 هود آمده است: «[نوح] گفت: در آن [کشتی] سوار شوید! به نام خداست روان شدنش و لنگر انداختنش!.....». البته، «بسم ربَّک» (به نام پروردگارت) چهار بار پس از امر به «تسبیح» (واقعه: 74 و 96؛ حاقه: 52؛ نک. اعلی: 1) یا «قرائت» (علق: 1) آمده است که به طور مشابه بیانگر ذکر نام خداوند در انجام کار است. «ذکر کردن» نام خدا سیزده بار تکرار شده است و در آیه‌ی 78 رحمن از مبارک بودن نام خدا (تبارَک اسمُ ربَّک) یاد شده است. همه‌ی تعابیر پیش‌گفته شده‌اند تا نیت درست فرد را آشکار و همه‌ی کارها را، از نوشیدن آب گرفته تا وضو ساختن و آمیزش جنسی، متبرک سازند.
دو قرائت نحوی از سه واژه‌ی پایانی بسمله ممکن است: 1. «الرحمن» و «الرحیم» صفاتی بدل از الله باشند، چنان‌که در ترجمه‌های جدید انگلیسی که از ترتیب واژه‌های عربی تبعیت می‌کنند، دیده می‌شود (مثلاً M. Henning [1901], Allah, der Erbarmer, der Barmherzige,; R. Bell [1937], Allah, theMerciful, the Compassionate) یا دو صفت هم‌ریشه که به عنوان تأکید آمده‌اند (مثلاً G. Sale [1734], the most merciful God; E.H. Palmer [1880], the merciful and compassionate God; R. Paret [1962], der barmherzige und gutige Gott)؛ 2. «الرحمن» نام خدا در کنار الله باشد که برایش صفت «الرحیم» آمده است (مثلاً R. Blachere [1949], Allah, le Bienfaiteur misericordieux; K. Cragg [1988], God, the merciful Lord of mercy). توضیحات طبری (تفسیر، 55/1 به بعد) قرائت نخست را، که به قرائت معیار بدل شده است، تأیید می‌کند. اکثر مفسران بر تمایز معانی رحمن و رحیم تأکید می‌کنند و صفت رحمن را دال بر رحمت عام خدا (الف) در این جهان و جهان آخرت یا (ب) به همه‌ی مخلوقات؛ و رحیم را حاکی از رحمت خاص و محدود به (الف) تنها جهان دیگر یا (ب) تنها مؤمنان می‌دانند. مفسران همچنین یادآور می‌شوند که رحمن را تنها درباره‌ی خدا می‌توان به کار برد، در حالی که رحیم بر انسان‌ها نیز قابل اطلاق است (طبری، تفسیر، 55/1 به بعد؛ ابن‌عربی [منسوب]، تفسیر، 7/1؛ زمخشری، کشّاف، 41/1-45؛ غروی، اسم، 148-150).
در حالی که محققان مسلمان و غیرمسلمان قرائت «الرحمن الرحیم» را به عنوان صفت زوج ترجیح داده‌اند، سایر نمونه‌های رحمن و رحیم در قرآن قرائت رحمن را به مثابه بدلی که با رحیم وصف شده است تقویت می‌کنند. این دو واژه، به جز بسمله، تنها چهار بار به صورت زوج در قرآن آمده‌اند (فاتحه: 3؛ بقره: 163؛ فصلت: 2؛ حشر: 22)، که می‌توان به طور مستدل همگی را متشکل از یک اسم (الرحمن) و صفت (الرحیم) دانست، یعنی «[فرد] بخشنده‌ی مهربان». رحمن در قرآن فقط با حرف تعریف «الـ» به کار می‌رود (پنجاه و هفت مورد در آیات شماره‌گذاری شده). رحیم هشتاد و یک بار بدون حرف تعریف و به عنوان وصف برای خداوند تکرار شده است، که غالباً به صورت زوج و پس از غفور (آمرزنده) آمده است. الرحیم (علاوه بر آن چهار موردی که غیر از بسمله همراه با الرحمن آمده) سی و دو بار و همگی جز یکی (سبأ: 2؛ الرحیم الغفور) در نقش صفت پس از دیگر اسامی یا صفات خدا نظیر «العزیز» (قادر)، «الغفور» (آمرزنده)، «التوّاب» (توبه‌پذیر) و «البَرّ» (نیکوکار) دیده می‌شود. بنابراین، شواهد قرآنی مؤیّد ترجمه «خداوند، فرد بخشنده‌ی (الرحمن) مهربان (الرحیم)»اند. همچنین این ترجمه با کاربرد واژه‌ی الرحمن به عنوان نام خدا در جنوب عربستان پیش از اسلام، مخالفت مشرکان مکه با به کار بردن آن به جای الله (Rychkmans, Les religions J. Jomier, Le nom divin, 2; نک. arabes, 47-48, Moubarac, Les etudes d'epigraphie, 58-59) و کاربرد آن به عنوان نام خدا از سوی مُسَیلَمه، «پیامبر عربی» [دروغین] معاصر پیامبر (طبری، تاریخ، 245/3-246؛ زمخشی، کشّاف، 42/1؛ نک. Noldeke, GQ, i, 112-113) هماهنگی دارد.

جایگاه بسمله در قرآن.

محققان مسلمان و غیرمسلمان درباره‌ی این مسئله که آیا باید بسمله را به عنوان آیه‌ی نخست فتحه و یکصد و دوازده سوره‌ی دیگر به شمار آورد بحث کرده‌اند. اجماع مسلمانان در متن جدید قرآن قاهره عرضه شده که در آن بسمله فقط در سوره‌ی فاتحه یک آیه شمرده است، اما در سایر سوره‌ها سطری بی‌شمار از متن قرآن محسوب شده که نخستین آیه‌ی هر سوره را (جز سوره‌ی توبه) از آخرین آیه‌ی سوره‌ی قبل جدا می‌کند (نک. سیوطی، درّ، 20/1). استثنای سوره‌ی توبه به طور سنتی به دو دلیل دانسته شده است: 1. اینکه سوره‌ی توبه در اصل به سوره‌ی انفال چونان واحد یکپارچه متصل بوده است و بعداً به دو سوره تقسیم و از واژه «براءة» به بعد سوره‌ی توبه شده است (سیوطی، اتقان، 60/1، 65؛ ترمذی، 48: 1.10؛ نک. ابن عربی، فتوحات، 211/4-213، 355-356، که می‌گوید بسمله‌ی آیه‌ی 30 نمل همان است که از ابتدای سوره‌ی توبه افتاده است)؛ 2. اینکه مضمون اصلی سوره‌ی توبه تهدید خداوند علیه بت‌پرستان است که استفاده از بسمله در آغاز آن نامتناسب می‌نماید (فخررازی، تفسیر، 225/7؛ غروی، اسم،77).
اینکه بسمله اصلاً در کل جزئی از قرآن محسوب می‌شود یا نه نیز پرسشی مطرح برای مسلمانان بوده است (نک. شوکانی، فتح القدیر، 64/1-65). بنابر بیشتر روایات، نه مصحف قرآن ابن‌مسعود و نه مصحف ابیّ‌بن کعب شامل سوره‌ی فاتحه نمی‌شدند. به علاوه، از انس نقل شده است که «من با رسول خدا، ابوبکر، عمر و عثمان نماز می‌گزاردم و نشنیدم هیچ یک از آنها بسم الله..... را قرائت کنند» (مسلم، صحیح، نساء: 50؛ نک. نساء: 52). البته همچنین از انس نقل شده است که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) سوره‌ی کوثر را با بسمله قرائت می‌کرد (مسلم، صحیح، نساء: 53) و سیوطی (د. 911) روایاتی را نقل می‌کند مبنی بر اینکه بسمله از آغاز یا گاه در طول رسالت پیامبر جزو آیات وحی بوده است (مثلاً اینکه «بسمله با هر سوره نازل می‌شد»)؛ هرچند او روایاتی را نیز نقل می‌کند با این مضمون که بسمله دعای افتتاح یا اختتامی بود که هنگام تأسیس نماز به محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) اعطا شد (سیوطی، درّ، 20/1-23؛ نک. Spitaler, Verszahlung, 31-32). قاریان و فقهای مدینه، بصره و شام بسمله را آیه‌ی آغازین یک سوره تلقی نمی‌کردند، بلکه آن را جدا کننده‌ی سوره‌ها و تبرّکی برای آغاز هر کار مهم می‌دانستند. ابوحنیفه (د.150) با این نظر موافق بود و حنفی‌ها آن را در نماز بلند نمی‌خواندند. اما قاریان و فقهای مکی، کوفه و اغلب عراقیان بسمله آغاز سوره‌ها را آیه می‌دانستند، چنان‌که شافعی (د. 204) و پیروانش نیز بر این رأی بودند و در نماز آن را بلند می‌خواندند و به همین‌سان شیعیان که آن را در نماز آهسته می‌خوانند(1) (زمخشری، کشّاف، 24/1-25؛ فخررازی، احکام البسمله، 20؛ شوکانی، فتح القدیر، 64/1-65؛ H. Algar, Besmellah, 172). اختلاف مکاتب فقهی درباره‌ی قرائت بلند بسمله احتمالاً بازتاب ناهمخوانی احادیث اولیه درباره‌ی بسمله و فاتحه است: آیا آنها بخشی از کلام خدایند یا صرفاً اذکاری‌اند که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به کار می‌برد؟ (نک. Noldeke, GQ, ii, 79). همچنین قدیمی‌ترین اوراق موجود قرآن نشان می‌دهند که بسمله غالباً از لحاظ نگارشی جزو متن سوره‌ی بعدی است و از نظر ظاهری به هیچ روی جدا نیست (دارالآثار الاسلامیة، مصاحف، صنعاء، 36-61).
محققان غربی نیز مسئله‌ی پیوند بسمله به متن قرآن را بررسی کرده‌اند. نُلدکه معتقد است که دست‌کم در قدیمی‌ترین نسخه‌های مصحف حفصه بسمله برای تفکیک سوره‌ها به کار می‌رفته است (GQ, ii, 46). به نظر بلاشر پیامبر بسمله را در آغاز نامه‌ها و عهدنامه‌ها به کار می‌برد که برای مشخص کردن آغاز سوره‌ها به کار گرفته شد (Introduction, 143-144). پارِت می‌گوید احتمالاً بسمله بعداً به عنوان آیه‌ی هفتم به سوره‌ی فاتحه اضافه شده است تا کاربرد «هفت دوگانه [آیات]» (سبعاً من المثانی، حجر: 87) بر سوره‌ی فاتحه منطبق شود (Kommentar, 11). نویوِرث با اشاره به تعابیر عبادی یهودیان و مسیحیان و ساختار و محتوای درونی سوره‌ی فاتحه (مثلاً تکرار بخشی از بسمله در آیه‌ی سوم) اظهار می‌دارد که بسمله‌ی آغاز سوره‌ی فاتحه در اصل متعلق به این سوره نیست. (نک. Noldeke, GQ, i, 116-117; ii, 41-742).

جایگاه بسمله در زندگی و سنت مسلمانان.

مسلماً بسمله شایع‌ترین عبارتی است که مسلمانان به کار می‌برند. اصل این است که هر مسلمان باید همه‌ی کارهای خود را با بسمله آغاز کند (زمخشری، کشّاف، 26/1؛ باجوری، تحفةالمرید، 3؛ فخررازی، احکام البسملة، 19؛ غروی، اسم، 91). از محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که «هر کار مهمی که بدون (به نام خدا) آغاز شود ابتر است» (زمخشری، کشّاف، 31/1؛ غروی، اسم، 13؛ صَبّان، رساله، 21). مؤید این مطلب در آیه‌ی 119 انعام آمده است: «چرا از آنچه نام خدا بر آن ذکر شده است نمی‌خورید؟» روایات گوناگونی بر قوّت و برکت عظیم بسمله تأکید دارند، از جمله «هر کس بسم الله الرحمن الرحیم را بخواند به بهشت (الجنة) وارد می‌شود» (غیلان، دعوة، 37؛ نک. شوکانی، فتح القدیر، 67/1-68).
کاربرد بسمله اغلب اهمیت شرعی و حتی پاره‌ای اوقات سیاسی دارد. اختلاف مکاتب فقهی درباره‌ی قرائت بلند بسمله در عبادت، بسته به حکم آن به عنوان آیه در سوره‌ی فاتحه و دیگر سوره‌های قرآن، به ویژه موضوع بحث و مناقشه‌ی فراوان در میان مسلمانان بوده است (مثلاً فخررازی، احکام البسملة، 38-78؛ زَبیدی، ردّ؛ نک. باجوری، تحفةالمرید، 3-4). حتی این مسئله به موضوعی کلیدی در اختلاف تفسیرهای منطقه‌ای از اسلام تبدیل شده است، چنان که نزد نوگرایان و سنت‌گرایان انجمن گایو در آچه دیده می‌شود. (Bowen, Muslims, 306-309).
از نظر سنتی، بسمله برکت و قوّت بسیاری به همراه دارد (نک. بسیونی، بسملة، 19-20؛ طبرسی، مجمع، 26/1-27) و در نظر عوام نقش حرز را ایفا می‌کند. در روایتی درباره‌ی آن ادعا می‌شود که «.... آیه‌ای از کتاب خداوند است که جز بر پیامبر و سلیمان پسر داوود وحی نشده است» (سیوطی، درّ، 20/1). بسمله به ویژه در اندیشه‌ی عرفانی لُبّ قرآن تلقی می‌شود: به عقیده‌ی ابن‌عربی (د. 638) «بسمله کلید هر سوره است» و خداوند می‌گوید بر زبان آوردن بسمله ذکر اوست (فتوحات، 343/8؛ 274/7-275). در یک اثر کهن اسماعیلی، که به تحقیق ولادیمیر ایوانف منتشر شده است، معنای باطنی بسم الله با اصطلاحاتی کیهان‌شناختی تبیین شده است. (Ivanov, Studies, 68). اسرار حروف بسمله فراوان‌اند، مثلاً در روایتی مشهور بیان شده که نقطه‌ی باء بسم الله حاوی همه‌ی کتب آسمانی است (جیلی، کهف، 4-5). منابع شیعی تفسیر مشابهی را بسط داده‌اند: به گفته‌ی [امام] جعفر صادق(د. 148) و سایر [امامان شیعه]، عظیم‌ترین آیه‌ی قرآن بسمله است (غروی، اسم، 77)؛ تمام علوم در «چهار کتاب [حدیثی شیعه]» مندرج‌اند و علوم آنها در قرآن و علوم قرآن در سوره‌ی فاتحه و علوم سوره‌ی فاتحه در بسمله و علوم بسمله در باء بسمله مندرج است (غروی، اسم، 64 و98). میردَرد (د. 1199) در روایتی دیگر با همین مضمون از علی‌بن ابی‌طالب نقل می‌کند که همه‌ی اسرار در نقطه‌ی زیر باء بسمله گنجانده شده‌اند و او یعنی علی، همان نقطه است. (Schimmel, Pain, 90).
از نظر نگارشی، بسمله به طور سنتی جدا نوشته می‌شود، اما از نظر نحوی با حذف استثنایی الف ناخوانا از اسم (س م و) باء بی‌واسطه به سین وصل شده است. مؤید این مطلب عدم ذکر الف در این روایت است که «عمر گفت: باء را بکش، دندان‌های [سین] را کاملاً آشکار و میم را گرد کن» (زمخشری، کشّاف، 35/1).
در اسلام تزیین و خوشنویسی بسمله همواره هنری مورد علاقه و اقبال بوده است، چه در قالب سبک‌های نگارشی رسمی و چه در قالب طرح‌هایی به شکل حیوانات (پرنده، شیر و غیره)، شکل‌های خوشنویسی استیلیزه (طُغرا) و خوشنویسی تزیینی. اوج هنر خطاطی را در بَسمله مشهور احمد قراحصاری (د. 963)، هنرمند عثمانی، می‌دانند که در آن کاربرد زیاد از حد اصل همگونی حروف (حرف‌های راء و یاء مخفی‌اند، لام کوتاه شده و الله به صورت خطوط عمودی نمادین درآمده است) به خلق بَسمله‌ای انجامیده که استادانه داخل خطی منحنی بدون بلند کردن قلم نگاشته شده است.

پی‌نوشت‌ها:

1- شیعیان امروز، کاملاً برخلاف سخن نویسنده، بسمله را در نماز بلند می‌خوانند.

منابع تحقیق :
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1390)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمه‌ی: حسین خندق آبادی، مسعود صادقی، مهرداد عباسی، امیر مازیار، تهران: انتشارات حکمت.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط