ترجمه و شرح (اين المتخير لاعادة الملة و الشريعة)

(کجا است آن کسي که براي برگرداندن (حقايق) ملت و شريعت (دين مقدس اسلام) انتخاب و برگزيده شده است). شرح: مراد از اين ملت و شريعتي که بايد به وسيله او احياء شود و به دست با کفايت او انجام گيرد همان ملت و طريقه حضرت ابراهيم عليه السلام است که خداوند در قرآن کريم به پيغمبرش دستور فرموده که از آن پيروي نما «ثم أوحينا اليک أن اتبع ملة ابراهيم حنيفا»- نحل: 123- آنگاه ما به تو وحي کرديم که طريقه و روش معتدل
دوشنبه، 1 تير 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ترجمه و شرح (اين المتخير لاعادة الملة و الشريعة)
ترجمه و شرح (اين المتخير لاعادة الملة و الشريعة)
ترجمه و شرح (اين المتخير لاعادة الملة و الشريعة)


ترجمه و شرح دعاي ندبه (28)

(کجا است آن کسي که براي برگرداندن (حقايق) ملت و شريعت (دين مقدس اسلام) انتخاب و برگزيده شده است).
شرح: مراد از اين ملت و شريعتي که بايد به وسيله او احياء شود و به دست با کفايت او انجام گيرد همان ملت و طريقه حضرت ابراهيم عليه السلام است که خداوند در قرآن کريم به پيغمبرش دستور فرموده که از آن پيروي نما «ثم أوحينا اليک أن اتبع ملة ابراهيم حنيفا»- نحل: 123- آنگاه ما به تو وحي کرديم که طريقه و روش معتدل ابراهيم را که از مشرکان نبود پيروي کن، يعني در دعوت به توحيد و نفي شرک و بت پرستي به تمام اقسام آن، و عمل به سنت و آداب از او پيروي نما.
در تفسير صافي اين روايت را از تفسير عياشي نقل مي کند که امام حسين عليه السلام فرمود: «ما أحد علي ملة ابراهيم الا نحن و شيعتنا و سائر الناس منها برءاء» (امام سوم فرمود: کسي جز ما و شيعيان ما بر ملت و روش ابراهيم نيست و ساير مردم از اين روش و طريقه دورند).
و در آيه ديگر- بقره: 135- مي فرمايد: «قل بل ملة ابراهيم حنيفا» (بگو بلکه آئين پاک ابراهيم را مي پذيرم که ميانه رو بود). و آيات ديگر (1)
در مجلد 16 بحار باب «السنن الحنيفيه» (2) رواياتي از آداب و دستورات طهارت و نظافت اسلامي که نمونه اي از سنن دين حنيف ابراهيم عليه السلام است نقل شده از جمله در تفسير قمي آمده است که خداوند حنيفيت را بر ابراهيم نازل کرد و آن ده چيز است عبارت از پاکيزگي پنج چيز در سر و پنچ چيز در بدن، اما در سر عبارت است از گرفتن شارب، و گذاشتن ريش (به حد معين)، و اصلاح کردن مو، و مسواک کردن، و خلال نمودن. و أما آن پنج که در بدن است عبارت است از گرفتن و ازاله ي موي بدن، و ختنه کردن، و ناخن گرفتن، و غسل جنابت، و تطهير کردن با آب.
اينها حنيفيت و پاکيزه گي است که ابراهيم آورده و تاکنون نسخ نشده و تا قيامت هم نسخ نمي شود.
در سوره ديگر مي فرمايد: «ان أولي الناس بابراهيم للذين اتبعوه و هذا النبي و الذين آمنوا و الله ولي المؤمنين»- آل عمران: 68- نزديک ترين مردم به ابراهيم کساني هستند که از او پيروي کنند، و اين پيغمبر و آنانکه ايمان آوردند، و خدا دوستدار مؤمنان است، خلاصه آنکه ابراهيم را به حقانيت ياري کنند.
و قال الله تعالي: «و من يرغب عن ملة ابراهيم الا من سفه نفسه و لقد اصطفيناه في الدنيا و انه في الآخرة لمن الصالحين»- بقره: 130- (از آئين و طريقه ي ابراهيم کناره گيري نمي کند مگر کسي که سفيه باشد، و البته ما او را در دنيا برگزيديم و او در آخرت از صالحان و شايستگان است).
و کسي را که خداوند او را برگزيده باشد، از اخلاق رذيله و صفات ذميمه منزه است، پس شايسته و سزاوار است که براي رستگاري و فوز به سعادت دنيا و آخرت از او متابعت شود زيرا که اعراض از روش و طريقه ي او باعث شقاوت و هلاکت خواهد بود.
و از جمله طريقه ي او توصيه و سفارش به أولاد و فرزندان خود بود که مراقب و مواظب دين خود باشند تا در وقت مردن بي دين از دينا نروند و با حال تسليم و سلامت نفس جان دهند چنانچه خدا در قرآن فرمايد: «و وصي بها ابراهيم بنيه و يعقوب يا بني ان الله اصطفي لکم الدين فلا تموتن الا و انتم مسلمون»- بقره: 132- (و ابراهيم و يعقوب فرزندانشان را به همين موضوع سفارش کردند که اي فرزندان، خدا براي شما اين دين را برگزيد و جز با عقيده به اسلام و تسليم نميريد).
فائدة- از آيه ي «و من يرغب عن ملة ابراهيم الا من سفه نفسه» که ذکر آن سابقا گذشت مي توان استفاده نمود که ملت پيغمبر ما هم همان ملت ابراهيم است با زيادتي از آداب و سنن تکاملي، و کسي که در اين عصر و زمان از طريقه و ملت پيغمبر اسلام صلوات الله عليه که خاتم پيغمبران است اعراض نمايد، او از طريقه ي ابراهيم اعراض نموده و اين خود يک نوع سفاهت و بي خردي است که خدا مي فرمايد: «ألا انهم هم السفهاء و لکن لا يعلمون»- بقره: 13- بدانيد که اينها خودشان ابلهند و لکن نمي دانند.
و مؤيد آن آيه «و ما جعل عليکم في الدين من حرج ملة أبيکم ابراهيم هو سمکم المسلمين من قبل و في هذا»- حج: 78- (و در اين دين براي شما دشواري قرار نداده، آئين پدرتان ابراهيم است و او شما را از پيش و نيز در اين قرآن مسلمان نام داد).
(و الشريعة): شريعت به حسب لغت راه روشن و آشکاري است که آدمي را به لب آب مي رساند. و آئين دين را هم که شريعت گويند به آن تشبيه شده، چون همان قسم که آب سبب حيات دنيائي و زندگي موجود زنده است و بدان بستگي دارد که فرمود: «و جعلنا من الماء کل شي حي»- انبياء: 30- (و هر چيز زنده را از آب قرار داديم) (3).
و اين هم سبب حيات أبدي و سعادت دنيا و آخرت است، و اين راه روشن را شريعت گويند قال الله تعالي: «ثم جعلناک علي شريعة من الأمر فاتبعها»- جاثيه: 18- (سپس ما تو را هم بر شريعتي از امر دين قرار داديم پس همان را پيروي کن).
و شريعتي که خداوند براي پيغمبر اسلام صلوات الله عليه مقرر ساخته همان اموري است که در قرآن فرموده: «شرع لکم من الدين ما وصي به نوحا و الذي أوحينا اليک و ما وصينا به ابراهيم و موسي و عيسي أن أقيموا الدين»- شوري: 13- (براي شما تشريع کرد از دين، همان را که نوح را بدان توصيه نمود، و آنچه را که ما به تو وحي کرديم و به ابراهيم و موسي و عيسي سفارش نموديم اين بود که دين را بپا داريد).
و انبياء عليهم السلام در اصول عقايد و پرستش خدا و احکام و دستورات الهي اختلافي ندارند، اما در چگونگي افعال و اعمال عبادي و بعضي از فروع و سنن به حسب زمان و مصالح اختلاف دارند «لکل جعلنا منکم شرعة و منهاجا»- مائده: 48- (براي هر يک آئين و روشي مقرر کرديم).
(اين المؤمل لاحياء الکتاب و حدوده)
(کجاست آنکه براي احيا و زنده کردن کتاب آسماني قرآن و حدودش مورد اميد و آرزوست).
شرح: در مجلد 13 بحار صفحه 8 (4) از امام ابومحمد عسکري عليه السلام روايت شده موقعي که حضرت حجت عليه السلام متولد شد فرمود: «ستمگران و جباران خيال کردند که آنان مرا مي کشند تا اين نسل را قطع کنند، پس چگونه ديدند قدرت خدا را و اينک او را «مؤمل» نام نهاد» يعني مورد آرزوي خلايق که جامعه بشر آرزوي قيام او را دارند.
همچنان که در دعاي افتتاح شب هاي ماه مبارک رمضان است که مي گوئي «اللهم و صل علي ولي أمرک، القائم المومل و العدل المنتظر» «بار الها تو درود فرست بر ولي امرت امام قائم که مورد آرزو (ي مردم) و عدل منتظر است».
بدان که ظلمت و تاريکي مانع از ديدن آيات حق و باعث اشتباه حق از شبهات باطله و عقايد فاسده و نادانيها و هوا پرستي ها مي شود. و از بعد از رحلت رسول خدا در هر آن و زمان اين امر در تزايد بوده و خواهد بود و خداوند متعال به مقتضاي صفت رأفت و رحمت وسائل هدايت و روشنائي و نجات از ظلمت ضلالت را براي بندگان خود فراهم نموده چنانچه مي فرمايد: «ان هذا القرآن يهدي للتي هي أقوم» اسري: 9- (البته اين قرآن خلق را به راست ترين و استوارترين طريقه هدايت مي کند). و در آيه ي 82 همان سوره مي فرمايد «و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمومنين و لا يزيد الظالمين الا خسارا» (و ما آنچه از قرآن فرو مي فرستيم شفا (ي دل) و رحمت الهي براي مؤمنان است و لکن ستمکاران را به جز زيان چيزي نخواهند افزود).
باران که در لطافت طبعش خلاف نيست
در باغ لاله رويد و در شوره زار خس
در مجلد 7 بحار ص 28 (5) علي بن ابراهيم در تفسير خود از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت کرده که آن حضرت در ضمن سخني فرمود: که من از شما از «ثقلين» سؤال خواهم نمود؟ حاضرين گفتند يا رسول الله «ثقلين» چيست؟ فرمود: «کتاب خدا» که ثقل أکبر است، و وسيله و حبلي که يک سوي آن به دست خدا و طرف ديگرش به دست شما است، پس بدان چنگ زنيد و عمل کنيد که هرگز گمراه نخواهيد شد و لغزش هم پيدا نخواهيد کرد. و ثقل اصغر عترت من و اهل بيت منند. (6) که خداوند مهربان و آگاه مرا آگاه ساخت که اين دو هرگز از هم جدا نشوند تا بر سر حوض (کوثر) بر من وارد شوند، همانند اين دو انگشت- و دو انگشت سبابه خود را پهلوي هم قرار داد- و فرمود: نمي گويم مانند اين دو انگشت سبابه و وسطي را پهلوي هم قرار داد- که يکي بر ديگري فضيلت و برتري داشته باشد».
اعراض از قرآن را فراهم نمود، و به مرور زمان عمل به احکام و حدود آن از ميان بيشتر امت اسلامي رخت بربست «و قال الرسول يا رب ان قوي اتخذوا هذا القرآن مهجورا»- فرقان: 30- پيغمبر خدا گويد پروردگارا قوم من اين قرآن را متروک و کنار گذاردند و به أحکام و دستورات آن عمل نکردند.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «ان القرآن ما حل مصدق (7)». (قرآن شکايت کننده اي است که شکايتش تصديق مي شود).
لذا اهل قرآن و مصدقين آن همگي در انتظار و اميد قيام يگانه نگهبان قرآن هستند.
در کتاب المهدي ص 230 از قول معصوم عليه السلام نقل مي کند که فرمود: «لا تکون بدعة الا أزالها، و لا سنة الا أحياها» (هر بدعتي را از ميان مي برد و هر سنتي را احيا مي کند تا آنکه هيچ بدعتي باقي نماند و هيچ سنتي هم متروک نباشد).
(اين محيي معالم الدين و أهله)
(کجا است زنده کننده نشانه هاي دين و اهل آن).
شرح: معالم: جمع معلم- بفتح ميم- به معناي علامت و نشانه اي است که به وسيله ي آن راه رسيدن به هدف و مقصد معلوم و هويدا شود، و معالم دين همان احکام دين و اوامر و نواهي و هر چيزي است که علامت و نشانه ي دين باشد، همچنان که مشاعر هم جمع مشعر هم به معناي علامت و نشانه است أما علامت محسوس به شعور و حواس، نه از راه علم و معلوم کما قال الله تعالي: «ان الصفا و المروة من شعائر الله»- بقره: 158- البته صفا و مروه از نشانه هاي خدا هستند، نشانه هاي تشريعي و ديني نه تکويني. و در آيه ي 36 حج نيز مي فرمايد: «و البدن جعلناها لکم من شعائر الله لکم فيها خير» و قربانيها را براي شما از مراسم حج قرار داديم که در آن هم براي شما خيري است. و در آيه ي 32 همان سوره مي فرمايد: «و من يعظم شعائر الله فانها من تقوي القلوب» و هر کسي که شعائر (قرباني هاي) خدا را بزرگ دارد البته اين از پرهيزکاري دلهاست. حاصل معني آنکه تعظيم و بزرگداشت شعائر الهي به سبب تقواي دروني دل است.
و معناي دين در ذيل عنوان «و کلا شرعت له شريعة» بيان شد. و چون دين و احکام و دستوراتش به واسطه ي سلطه مردم هواپرست و دنياخواه به مرور زمان در ميان جامعه بشر و ملت مسلمان از ميان رفته و مي رود و فقط نامي از آن باقي مي ماند و تنها اسمي از آن برده مي شود. از اينرو گفت: «محيي معالم الدين».
در مجلد 7 بحار ص 215 (8) روايت از پيغمبر اکرم است که فرمود: «بدأ الاسلام غريبا و سيعود غريبا فطوبي للغرباء قيل يا رسول الله ثم يکون ماذا؟ قال: ثم يرجع الحق الي أهله» (اسلام در اول أمر (به واسطه ي قلت مسلمانان و شيوع کفر و سنن جاهليت) غريب و تنها بود و به زودي به همان غربت أوليه خود بر مي گردد، پس خوشا به حال چنين أقليتي که پيرو حقند چه در اول ظهور اسلام، و چه بعد از آن، و در آخر الزمان. آنگاه از پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم سوال شد پس عاقبت چه خواهد شد؟ فرمود: سرانجام به أهلش باز مي گردد.
بعضي گفته اند مراد از طوبي بهشت است و تخصيص دادن طوبي را به جماعت «غرباء» به سبب صبر و تحمل آنان در برابر ظلم ستمکاران و اذيت و آزار کافران و منافقان خواهد بود. (9)
در کتاب کمال الدين صفحه 376 روايتي از امام پنجم عليه السلام در تفسير اين آيه ي مبارکه: «اعلموا أن الله يحيي الارض بعد موتها»- حديد: 17- است که در تأويل آن فرمود: «خداوند عزوجل زمين را به وسيله ي قائم (آل محمد) زنده مي گرداند پس از موت زمين. و مراد از موت زمين کفر و جور أهل آن است، و شخص کافر همان مرده است.
زنده دلا مرده نداني که کيست
آنکه ندارد به خدا اشتغال
در تفسير اين آيه ي مبارکه ي «و قاتلوهم حتي لا تکون فتنة و يکون الدين کله لله» (10) (و آنها را بکشيد تا فتنه اي نباشد و همه ي دين از آن خدا شود) در کتاب تفسير عياشي روايتي از زراره نقل کرده که امام صادق عليه السلام فرمود: «راجع به اين آيه از پدرم سئوال کردند، پدرم فرمود: هنوز تأويل اين آيه محقق نشده است، اگر قائم ما قيام کند هر آن کس که او را ببيند تأويل آن را به خوبي خواهد ديد.» چون با ظهور و قيام آن حضرت دين اسلام چنان بالا گيرد که شعاع آن در تمام روي زمين پرتو افکنده و گسترش خواهد يافت.

پي نوشت :

1. از جمله: آل عمران آيه ي 95، و نساء آيه ي 125.
2. 76 جديد ص 67.
3. و در آيه 65 سوره ي نور مضمون ديگري را آورده که مي فرمايد: «و الله خلق کل دابة من ماء» (و خدا همه جنبدگان را از آبي آفريده).
4. 51 جديد ص 30 نقل از کتاب غيبت شيخ طوسي. و گفتار حضرت عسکري عليه السلام کمال الدين ص 307 چاپ مکتبة الصدوق به صورت توقيع نقل کرده است.
5. 23 جديد ص 129 نقل از تفسير قمي، و روايت ثقلين را فريقين عامه و خاصه عموما از پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم نقل کرده اند.
6. چون عترت پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم تربيت شدگان قرآنند و قرآن خدا مرآت وحي است، از اين نظر قرآن را به «ثقل اکبر» و عترت را به «ثقل اصغر» تعبير فرموده، (و عترت هم از تربيت شدگان قرآنند).
7. 77 بحارالانوار جديد ص 136 نقل از نوادر راوندي، ج 92 ص 17 نقل از تفسير عياشي.
8. 25 جديد ص 136 نقل از عيون الاخبار و روايات ديگر از عامه و خاصه.
9. اين بيان در ج 3 نهايه ابن اثير ص 348 در لغت «غرب» آمده است.
10. سوره ي انفال آيه ي 39. و نمونه ي ديگر آن سوره ي بقره آيه ي 193. و اين روايت در کمال الدين طبع مکتبة الصدوق ص 668 است. در ج 51 بحار جديد ص 53 از کتاب غيبت طوسي از ابن عباس نقل شده.

منبع: كتاب شرحي بر دعاي ندبه




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.