سیداحمد عقیلی (1)
سیدمصطفی طباطبایی (2)
سمانه حجارپور خلج (3)
چکیده
با شروع دوره زعامت و رهبری امام جواد (علیهالسّلام)، ایشان مانند اجداد گرامیشان، با سیاست تقیه، هم حفظ جامعه شیعه و هم بیان احکام اسلامی را سرلوحه اقدامات خویش قرار دادند. بر این اساس به فعالیتهای علمی همت گماشته، شاگردان بسیاری تربیت کردند که توانستند بر حیات علمی و دینی جامعه اسلامی تأثیر گذارند. دوران امامت امام جواد (علیهالسّلام) هفده سال به طول انجامید که هم زمان با خلافت مأمون، معتصم و واثق عباسی بود (8) و در نهایت ایشان به تحریک خلیفه عباسی و به دست همسرش ام فضل در سن 25 سالگی به شهادت رسیدند. از میان 116 نفر از یاران امام جواد (علیهالسّلام) که در کتاب رجال طوسی نامشان آمده، حدود 37 نفر ایرانی بودند. از جمله شاگردان برجسته ایشان، میبایست به شاگردان ایرانی آن حضرت اشاره کرد که در گسترش برخی از علوم به ویژه علم تاریخ - که تحت تأثیر حکومت به علمی درباری درآمده بود - همت گماشتند. شاگردان آن حضرت سعی بر آن داشتند تا با استفاده از سخنان امام جواد (علیهالسّلام)، وقایع تاریخی را چنان که اتفاق افتاد بنگارند و با تحریفاتی که دستگاه خلافت به آن دست زده بود به مقابله برخیزند.بر این اساس، مقاله به روش مطالعه کتابخانهای با اتکا به اسناد و منابع تاریخی و تحلیل آنها، این فرضیه را مطرح مینماید که شاگردان ایرانی امام جواد ة، در پرداختن به علم تاریخ و بیان حقایقی که دستگاه خلافت عباسی آنها را تحریف یا مخفی میکرد، بسیار تأثیرگذار بودند؛ به گونهای که تاریخنویسان بعدی با استفاده از آثار ایشان، به بیان بعضی از واقعیات تاریخی عصر خلافت عباسی پرداختند. فرضیهای که در این مقاله با استفاده از روش مطالعه کتابخانهای و تحلیل دادهها به آن پرداخته میشود.
مقدمه
امام جواد (علیه السلام) در دهم رجب و به قولی در نوزده ماه رمضان سال 195 هجری به دنیا آمدند. نام مادرشان سُبیکه نوبیه بود که امام رضا (علیهالسّلام) او را خیزران نامیدند. القاب آن حضرت تقی، جواد، قانع، زکی، منتجب و مرتضی و کنیه اش اباجعفر ثانی است. (4)به امامت رسیدن ایشان در سن کم، باعث شد اضطرابی در میان شیعیان به وجود بیاید ودر واقع جهان تشیع با دو سؤال اساسی روبه رو شد: یکی این که آیا کودک نابالغ میتواند امام باشد؟ دیگری این که آیا یک کودک توانایی رهبری جهان تشیع را دارد؟
امام رضا (علیهالسّلام) در دوران امامت خویش در سالهای پایانی حیاتشان، چون محتمل میدانستند چنین شبهاتی درباره امامت امام جواد (علیهالسّلام) پیش آید، با شهادت طلبیدن برخی بزرگان شیعی همانند ابویحیی صنعانی، ابن ساباط و عباد بن اسماعیل، آنان را در این امر شاهد گرفتند. (5) امام جواد (علیهالسّلام) نیز با آگاهی تمام، در چند جای به پرستندگان و تردیدکنندگان پاسخ گفتهاند و با استدلال به این که امامت منصب و مقام الهی است و خداوند اگر اراده اش تعلق گیرد، این شایستگی و ظرفیت را برای برتافتن امانت و مسئولیت ایجاد میکند، به نمونههای تاریخی در پیامبران الهی اشاره کردند که در کتب آسمانی تورات و انجیل و قرآن آمده است. (6) به هر روی، امام با این استدلال، هم درک بالای خود را نشان دادند و هم از اراده خداوندی در سپردن مسئولیت الهی به افراد کم سن، ولی دارای توان و علم و حکمت سخن گفتند.
بیشتر شیعیان پس از مدت زمانی که در امامت امام جواد (علیهالسّلام) تشکیک کرده بودند، با دیدن نشانههای امامت و به ویژه علم ایشان و همچنین پیروی بزرگان بنی هاشم مانند عموی امام از ایشان، امامت حضرت را پذیرفتند. با استقرار کامل امامت ایشان و فراگیر شدن آوازه علمی و شیفتگی مردم نسبت به آن حضرت، مأمون احساس خطر کرد و برای جلوگیری از هر اتفاق ناخوشایندی برای دستگاه خلافت، امام را به بغداد فراخواند و دختر خود امفضل را به همسری ایشان درآورد تا از این طریق فعالیت امام را زیر نظر داشته باشد. (7)
دوران امامت امام جواد (علیهالسّلام) هفده سال به طول انجامید که هم زمان با خلافت مأمون، معتصم و واثق عباسی بود (8) و در نهایت ایشان به تحریک خلیفه عباسی و به دست همسرش ام فضل در سن 25 سالگی به شهادت رسیدند. از میان 116 نفر از یاران امام جواد (علیهالسّلام) که در کتاب رجال طوسی نامشان آمده، حدود 37 نفر ایرانی بودند. این دانشمندان ایرانی در دورانی که خفقانآورترین دوران برای امامان شیعه بود و آنها در تنگنای شدیدی قرار داشتند، با برقراری ارتباط با ائمه (علیهمالسلام)، فرهنگ و معارف اسلامی را اخذ کردند و در ترویج علم و تمدن اسلامی سعی بلیغ کردند و توانستند در برخی از علوم، به نگارش آثار ارزشمندی بپردازند.
در این پژوهش، ابتدا به معرفی شاگردان ایرانی امام جواد (علیهالسّلام) و سپس نقش آنان در علوم ادبی به ویژه علم تاریخ پرداخته میشود. اهمیت این پژوهش در آن است که با بررسی زندگانی هر یک از این شاگردان، این مطلب به دست میآید که این شاگردان در نشر و تداوم فرهنگ شیعی بسیار کوشیدند و توانستند بر علوم و بزرگان علمی جامعه اسلامی تأثیر گذارند.
هدف اصلی مقاله، بررسی و تبیین نقش یاران ایرانی امام جواد (علیهالسّلام) در گسترش فرهنگ اسلامی در زمینه علوم مختلف به ویژه علم تاریخ است. سؤال اصلی که مقاله در پی پاسخی مستدل به آن است این که یاران ایرانی امام جواد (علیهالسّلام) چه نقشی در روند گسترش علوم اسلامی داشتند؟
اوضاع سیاسی - فرهنگی جامعه اسلامی در زمان امام جواد (علیهالسّلام)
دوران امام جواد (علیهالسّلام)، از لحاظ سیاسی دوران بسیار آشفتهای بود. از طرفی مأمون مرکز حکومت خود را به بغداد منتقل کرد تا از آن جا بتواند تحرکات رومیان را بهتر پاسخ گوید و همچنین از خراسان دور بماند که کانون تنش علیه او بود و اینک مرکز شیعیانی شده بود که وی را عامل شهادت امامشان میدانستند. وی در همین دوران، سه بار به جنگ رومیان رفت و اینگونه، خود را مجاهد دین اسلام معرفی میکرد. در درون سرزمینهای اسلامی نیز شورشهایی رخ میداد که دستگاه خلافت را به خود مشغول میداشت. مهمترین آنها «شورش خرمیان» بود که در اواخر دوران مأمون شکل گرفت و هم وی و هم خلیفه بعداز او را به خود مشغول داشت. (9)بیشتر بخوانید: یاران ایرانی حضرت رضا (ع)
پس از مرگ مأمون (218ق) فرزندش معتصم جانشین او شد. دوران وی نیز همانند دوران مأمون شورشهای داخلی و تحریکات خارجی علیه خلافت عباسیان شکل گرفت که در مهمترین وقایع داخلی، معتصم توانست شورش بابک خرمدین و مازیار را که از حمایت رومیان نیز برخوردار بودند سرکوب کند. در بعد خارجی نیز با لشکرکشی به روم و فتح عموریه، ضربه سنگینی بر امپارتوری روم وارد آورد. (10)
دقیقاً از همین دوران نیز خلفای عباسی کمکم اقتدار خویش را از دست دادند و با ورود ترکان به دستگاه خلافت توسط معتصم عباسی، تصمیمات مهم دربار خلافت توسط این گروه گرفته میشد و تقریباً زمام دستگاه خلافت بر عهده ایشان بود؛ به گونهای که خلیفه مجبور شد برای در امان ماندن مردم بغداد از ستمهای ترکان، پایتخت خلافت را به سامرا منتقل کند. اواخر دوران معتصم و اوایل دوران واثق، دوره انتقال خلافت عباسی از دوران اول آن که اقتدار خلیفه در آن حرف اول را میزد، به دوران دوم است که ترکان و امرای دربای به جای خلیفه تصمیم میگرفتند.
این رویدادهای سیاسی، باعث نشد تا دستگاه خلافت از برنامههای فرهنگی غافل بمانند. مأمون پس از ورود به بغداد در سال 204 هجری، به اصلاحات فرهنگی - سیاسی دست زد. وی به همین منظور «بیت الحکمه» را برای استفاده دانشمندان اسلامی تأسیس کرد و هیأتی از مترجمان دربار عباسی را به مراکز علمی تحت تصرف بیزانس فرستاد تا کتب ریاضی، فلسفی و طبی را با خود به بغداد بیاورند. (11) وی هم چنین از مترجمان خواست تا کتب جمعآوری شده ایرانی، یونانی و هندی را ترجمه کنند و بدین ترتیب بیت الحکمه را وارث مراکز علمی جُندی شاپور و اسکندریه قرار داد.
مأمون هم چنین به گفتوگوی علمی با مذاهب، نحلهها و ادیان گوناگون علاقهمند بود و مجالس مناظره تشکیل میداد تا رؤسای این گروهها، همچون زمان امام رضا (علیهالسّلام) در مرو و پس از آن حضرت امام جواد (علیهالسّلام)، به بحث و استدلال بپردازند. (12) بیشتر هدف وی از این کار آن بود که بتواند در مباحث علمی، امام را به زانو درآورد تا امامت ایشان را زیر سؤال ببرد، ولی نه تنها به این هدف دست نیافت، بلکه با پیروزیهایی که امام رضا (علیهالسّلام) و امام جواد (علیهالسّلام) در این مناظرهها به دست میآوردند، آوازه علمی آنان بیش از پیش به گوش مردم میرسید و مشتاقان ایشان زیاد میشدند تا جایی که حتی افرادی مانند عمران صائبی که در مناظره با امام رضا (علیهالسّلام) پی به اعلمیت ایشان برد، جزء شیعیان خاص ایشان درآمد.
مأمون خود پیرو فرقه معتزله بود؛ به همین دلیل، در این زمان نهضت کلامی معتزله بسیار نیرومند شد و چالشهای فکری خطرناکی برای شیعه به وجود آمد. خردسالی امام جواد (علیهالسّلام) نیز دستآویزی شد تا آنان از مبانی عقیدتی شیعه خرده گیرند؛ به ویژه این مسأله در محیط عربی، موجب شد که حتی به اصل امامت شیعه بتازند. امام محمدتقی (علیهالسّلام) که مرجعیت علمی جامعه خود را بر عهده داشتند، در پاسخ آنان با بیانی مستدل، توطئه آنان را خنثی میکردند و هرگاه فرصتی دست میداد، پرسشهای بسیار شیعیان را در این باره پاسخ میدادند، در حالی که هنوز بیش از ده سال نداشتند. بدینسان امام بر بنیه فکری یاران میافزودند و اندیشه آنان را ترقی میدادند تا خود را در برابر انحرافات فکری و معرفتی، حفظ کنند.
فعالیتهای فرهنگی امام جواد (علیهالسّلام)
امام جواد (علیهالسّلام) در این وضعیت، سعی میکردند با اقدامات فرهنگی خود، جریان تشیع را هدایت کنند و اسلام راستین را برای مردم معرفی نمایند. ایشان به همین دلیل در طول هفده سال امامت خود فعالیتهای فرهنگی زیادی انجام دادند؛ از جمله:الف) روایات
آن حضرت در پاسخ به سؤالات یاران و هم چنین در مناظراتی که در دربار خلفای عباسی برگزار میشد، روایات زیادی بیان فرمودند که تقریباً به 421 مورد میرسد. (13) از جمله کتابهایی که دربرگیرنده روایات آن بزرگوار است، میتوان به کتاب تحف العقول که پانزده روایت از آن حضرت در آن بیان شده و هم چنین کتب اربعه شیعه (تهذیب الأحکام شیخ طوسی، کافی کلینی، الإستبصار شیخ طوسی، من لا یحضرالفقیه شیخ صدوق) اشاره کرد.ب) مکتوبات
از حضرت جواد الائمه (علیهالسّلام) چندین رساله و پاسخ نامه به مسائل دینی شیعیان بر جای مانده است؛ (14) از جمله سؤالاتی که به صورت مسائل امام جواد (علیهالسّلام) درآمده، میتوان به سؤالات احمد بن عبدالله بن عیسی اشعری قمی، (15) و خیزران بن اسحاق زاکانی (16) اشاره کرد که به صورت سؤال و جواب است.کتاب ادعیه الوسائل الی المسائل از جمله مکتوبات دیگری است که به امام جواد (علیهالسّلام) نسبت دادهاند. امام جواد (علیهالسّلام) این کتاب را مهریه امفضل قرار داد که شامل ادعیههایی در مناجات است. شیخ ابراهیم کفعمی در کتاب البلدالامین در عرفی مأخذ کتابش از این کتاب نام برده است. (17)
مهمترین اقدام فرهنگی امام جواد (علیهالسّلام) در آن دوران خفقان، تربیت شاگردانی بود که بتوانند با رهنمودهای امام، روشنگر راه برای مسلمانان باشند. در منابع رجالی تعداد 116 نفر نام برده شدهاند که همگی از محضر امام جواد (علیهالسّلام) در علوم مختلف بهره بردهاند که از این تعداد 37 نفر ایرانی هستند. (18)
از این تعداد بیش از بیست نفر در نگارش تاریخ فعالیت داشتهاند که خود بیانگر اهمیت این علم نزد امام جواد (علیهالسّلام) و شاگردان ایشان است. ایرانیان به ویژه از آن جهت که با این علم از دیرباز آشنا بودند، اهمیت فراوانی به این علم میدادند. از طرفی، به دلیل این که خلافت عباسی سعی میکرد وقایع تاریخی و همچنین اقداماتشان را در نظر مردم به گونهای دیگر و بعضاً موجه جلوه دهند، شاگردان حضرت بر آن شدند تا با نگارش کتابهای تاریخی، به بیان حقایق بپردازند و برای بیان وقایع صدر اسلام، علاوه بر منابع موثق تاریخی، از روایات امام بهره ببرند که خالی از هر گونه اشتباه بود.
در ادامه به معرفی این افراد و تألیفات تاریخی ایشان خواهیم پرداخت.
1. احمدبن ابی عبدالله محمد بن خالد برقی قمی (م 274ق)
وی از صحابه و شاگردان امام جواد (علیهالسّلام) و امام هادی (علیهالسّلام) به شمار میرود. (19)کشی درباره او مینویسد:
وی اصالتاً از اهالی کوفه بود و هنگامی که یوسف بن عمر پس از قتل زید جد وی محمدبن علی را نیز زندانی کرد و به قتل رساند، او به همراه پدرش برای در امان ماندن از تهدیدات به سوی «برقرود» فراری گشت. (20)
احمدبن محمد برقی نسبت به پدرش محمدبن خالد برقی که به «کبیر» شهرت دارد. ملقب به «صغیر» است. (21) وی در سال 274 یا 280 قمری وفات یافته است. (22)
وی در شاخههای مختلف علمی هم چون ریاضیات، نجوم، طب، شعر و اخلاق دارای تألیف است. در علم تاریخ نیز از جمله شیعیان تاریخنگاری محسوب میشود که در شاخههای مختلف تاریخ نیز ید طولایی داشته، به گونهای که علاوه بر کتب تاریخی و جغرافیایی به جا مانده از وی، کتابهایی در رجال و انساب نیز به ایشان منتسب است؛ به همین دلیل، سیدمحسن امین وی را جزء نسابان شیعه بر شمرده است. (23)
از جمله کتابهای تاریخی وی میتوان به النساء، الطبقات، المساجد الأربعه، الرجال، الفروق (نام مکانی در هجریا نام جایی در دیار بنی اسد)، الأوائل، التاریخ، الأنساب، المغازی، التهانی، التغازی، الأخبار الأمم، الملاحم (24) و التبیان فی أخبار بغداد (25) اشاره کرد. وی هم چنین در طبقاتنویسی علاوه بر کتب الطبقات کتاب دیگری با نام الشعر و الشعراء نیز نگاشته است. (26)
از بین کتابهای تاریخی وی، الرجال اهمیت فراوانی دارد که به رجال برقی معروف است. وی این کتاب را در چهارده باب تنظیم کرده است. در باب اول به ذکر صحابه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخته و پس از آن صحابه حضرت امیرالمؤمنین و سپس امام حسن (علیهالسّلام) و امام حسین (علیهالسّلام) و تا اصحاب امام یازدهم را در دوازده باب بیان کرده است. سپس در باب سیزدهم به همسران حضرت رسول و کسانی اشاره دارد که از ایشان روایت کردهاند و در باب آخر کتاب نیز در مورد کسانی گفته که خلافت ابوبکر را قبول نکردند. (27)
نجاشی در ذکر کتابهای احمدبن محمدبرقی پس از کتاب الرجال، کتاب دیگری با عنوان طبقات را نام میبرد ولی در فهرست شیخ طوسی فقط کتاب طبقات بیان شده و چنین مستفاد میشود که این دو اثر درواقع یکی است و احتمالاً نام اصلی آن هم طبقات الرجال بوده؛ زیرا سبک نوشتاری این کتاب به شیوه طبقات است. این کتاب بارها با تصحیح پژوهشگران به چاپ رسیده که از آن جمله میتوان به تصحیح سید کاظم میاموی، نجم الدین عسکری، سید شیر محمد همدانی و سیدابوالقاسم اصفهانی اشاره کرد. (28) وی هم چنین جزء افرادی بود که برای بیان واقعیات صدر اسلام که کمتر در دوران اموی و عباسی به آن پرداخته میشد، دست به نگارش زد و در این زمینه کتابی به نام المغازی نگاشت و در آن به شرح جنگهای پیامبر پرداخت.
از دیگر کتابهای برقی که در تاریخ اهمیت دارد، التبیان فی اخبار بغداد و التغازی است. وی با نگارش این دو کتاب به تاریخ اجتماعی مسلمانان و به ویژه شیعیان پرداخته و در آن به مسائلی مانند شادباش گویی در اعیاد، میلادها و دیگر ایام شاد، شکیبا بودن صاحبان مصیبت در ایام حزن و اندوه پرداخته که در نوع خود برای بررسی مسائل تاریخی بسیار اهمیت داشته است. از کتاب التغازی وی اثری بر جای نمانده ولی تاریخنگاران بعد از وی از این کتاب بسیار استفاده برده و در آثار خود از آن مطلب آوردهاند.
2. احمدبن محمد بن عیسی اشعری قمی (م. بعد از 274ق)
وی نیز از صحابه امام رضا (علیهالسّلام) و امام جواد (علیهالسّلام) و امام هادی (علیهالسّلام) به شمار میرود. (29) از اسم وی مشخص میشود که او از خاندان اشعریانی است که در قم ساکن شدهاند. نجاشی وی را از خاندان بنی دخران بن عوف بن جماهربن اشعر میداند و مینویسد که برخی از صحابه او را از اشعریان به شمار میآورند و نسب وی را احمد بن محمدبن عیسی بن عبدالله بن سعد بن مالک بن هانی بن عامربن ابی عامر الاشعری میدانند. (30) احمدبن عیسی از بزرگان و شیوخ قم به شمار میرفت و در سرپرست هیأتی بود که به دیدار حاکم قم رفتند. (31) تاریخ وفات وی مشخص نیست ولی از فحوای آثارش مشخص میشود که تا سال 274 قمری زنده بوده است. (32)وی از مفسران و فقهای شیعه به شمار میرود و علاوه بر این، در علوم طب و تاریخ نیز صاحب تألیف است. در علم تاریخ بیشتر به فضایلنویسی توجه داشته و دو کتاب فضل النبی (صلّی الله علیه و آله و سلم) و فضائل العرب (33) از جمله تألیفات تاریخی وی به شمار میرود. همان گونه که از نام این دو کتاب مشخص است، فضائل العرب وی در مورد برتری اعراب بوده و احتمالاً به دلیل رشد شعوبیگری در آن دوره تاریخی به نگارش درآمده و به احتمال زیاد باید متن آن منظوم بوده باشد. کتاب فضائل النبی (صلّی الله علیه و آله و سلم) را هم میتوان کتابی تاریخی و هم کتابی اخلاقی - کلامی برشمرد؛ زیرا به برتریهای حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلم) پرداخته است. آقابزرگ تهرانی در الذریعه، در مورد این دو کتاب به رجال نجاشی اشاره کرده و ظاهراً از این دو کتاب اثری به جای نمانده است.
3. احمدبن داوود بن سعید فزاری
احمدبن داوود مکنی به ابویحیی جرجانی، اصالتاً ایرانی و پرورش یافته در گرگان بود. شیخ طوسی وی را درشمار صحابه امام هادی (علیهالسّلام) بیان میکند، (34) ولی ابن شهر آشوب او را از صحابه امام جواد (علیهالسّلام) میداند. (35)وی در ابتدا از محدثان اهل سنت بود که پس از تحقیق به مذهب شیعه روی آورد (36) و کتابهایی بر رد مذهب حشویه نگاشت؛ از جمله کتاب خلافت عمربه روایت حشویه که جنبه تاریخی دارد، مفاخر البکریه و العمریه و الصحاک (نام یکی از رؤسای فرقه حشویه). (37)
4. دعبل خزاعی (م 245 ق)
دعبل بن علی بن رزین بن عثمان بن عبدالرحمان بن عبدالله بن بدیل ورقاء خزاعی ملقب به ابوعلی الشاعر، (38) از صحابه و شعرای معروف امام رضا (علیهالسّلام) و امام جواد (علیهالسّلام) و امام هادی (علیهالسّلام) بود. او در روستایی بین اهواز و واسط در سال 148 یا 142 قمری به دنیا آمد و کنیه ابوجعفر دارد. (39)وی دائماً در سفر بود و به همین دلیل، شهر مشخصی به عنوان موطن وی بیان نشده است. (40) وی کتابهایی در زمینه تاریخ نگاشته؛ از جمله طبقات الشعرا و کتاب الواحده در مثالب العرب. (41)
5. علی بن مهزیار اهوازی (م 254ق)
وی از صحابه امام رضا (علیهالسّلام)، امام جواد (علیهالسّلام) و امام هادی (علیهالسّلام) به شمار میرود (42) کنیه اش ابوالحسن، دورقی الاصل و پدرش نصرانی بود. بعدها پدرش دین اسلام را پذیرفت و علی بن مهزیار نیز مسلمان شد و تقیه میکرد. (43) کشی وی را از علما و محدثان مشهور شیعه میداند که تألیفاتش نیز شهرت دارد و تعداد کتابهای وی را 33 جلد بیان میکند. (44) امام جواد (علیهالسّلام) در طول حیات سیاسی - فرهنگی خود همواره سعی داشتند که حقایق اسلام ناب را برای مردم بیان کنند. ایشان به دلیل محدودیتهایی که خلافت عباسی برایشان به وجود آورده بود، مجبور شدند سیاست تقیه را در پیش بگیرند تا به اینگونه از فشار دستگاه خلافت بر خود و شیعیانشان بکاهند. وی کتابهایی در علم تاریخ به نگارش درآورده؛ از جمله: مثالب، کتاب الأنبیاء، (45) وفات ابوذر، اسلام سلمان فارسی و حدیث بدر (سخنانی درباره جنگ بدر). (46) از عناوین این کتابها، به دست میآید که وی اوضاع زمان خود را حس کرده و برای مقابله با تحریفات تاریخی، به تدوین کتاب دست زده است مانند کتاب اسلام سلمان فارسی که به نظر میرسد برای مقابله با نژادپرستی و شعوبیهگری در آن زمان نگاشته شده باشد.متأسفانه اصل این کتاب به دست ما نرسیده ولی شیخ صدوق روایاتی را از او درباره اسلام آوردن سلمان نقل میکند (47) که نشان میدهد شیخ اصل کتاب را در اختیار داشته و احادیثی از آن نقل کرده است.
وی در زمینه فضایلنگاری نیز آثاری دارد مانند کتابهای فضائل امیرالمؤمنین، فضائل المؤمنین و امیرهم و القائم. (48)
علی بن مهزیار تا زمان غیبت صغرا زنده بود و حتی محضر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نیز درک کرد. او در سال 254 هجری وفات یافت و در جاجرم از توابع خوزستان دفن گردید و امروزه آرامگاه وی زیارتگاه مردم است.
بیشتر بخوانید: اصحاب اصفهانی ائمه اطهار (ع)
6. عبدالاسلام بن صالح (ابوالصلت هروی) (م 236ق)
کنیه او ابوالصلت هروی و از اصحاب امام رضا (علیهالسّلام) (49) و امام جواد (علیهالسّلام) بود. (50) خاندان او اصالتاً مربوط به «هرو» از توابع خراسان بودند که توسط سپاهیان اسلام به مدینه برده شده و جزء موالیان عبدالرحمان سمره قرار گرفته بودند. وی نیز در مدینه به دنیا آمد و در همان جا رشد یافت. از عجایب زندگانی وی آن بود که پنجاه نوبت به زیارت خانه خدا رفت. (51)وفات امام رضا (علیهالسّلام) تنها کتابی است که وی در زمینه تاریخ نگاشت. (52) این کتاب از لحاظ تاریخی بسیار ارزشمند است. زیرا وی به دلیل این که خادم امام رضا (علیهالسّلام) نیز بود، از نزدیک دسیسه دربار عباسی برای قتل امام را شاهد بود. پس از این که امام رضا (علیهالسّلام) توسط مأمون عباسی به شهادت رسیدند، مأمون خود را خونخواه امام نشان داد و مانع از این شد که شیعیان پی به جنایت او ببرند. ابوالصلت با نگارش این کتاب، از جنایت مأمون پرده برداشت.
شیخ صدوق در عیون اخبارالرضا از این کتاب بسیار استفاده کرده و روایات زیادی را از آن آورده است؛ هم چنین محمدبن قتال نیشابوری در کتاب روضه الواعظین، اخبار روایات شهادت امام رضا (علیهالسّلام) را از این کتاب نقل کرده که نشان میدهد این کتاب تا سال تألیف روضه الواعظین، یعنی حدود قرن پنجم و ششم موجود بوده است.
ابوالصلت هروی در سال 233 یا 236 هجری در خراسان و در زمان ولایت طاهربن عبدالله وفات نمود.
7. محمدبن خالد بن عبدالرحمان برقی قمی
نجاشی کنیه وی را ابوعبدالله میداند و او را از موالی ابوموسی اشعری در روستای برق رود سواد قم برشمرده است. (53) به نوشته شیخ طوسی، وی از صحابه امام رضا (علیهالسّلام)، امام جواد (علیهالسّلام) و امام هادی (علیهالسّلام) بوده و از آنان روایت نقل کرده است. (54) ولی آقابزرگ تهرانی وی را در شمار اصحاب امام کاظم (علیهالسّلام)، امام رضا (علیهالسّلام) و امام جواد (علیهالسّلام) بیان کرده است. (55) نجاشی وی را در علم حدیث ضعیف میداند، ولی بیان میکند که او در ادبیات و علوم عرب و اخبار و وقایع، از معروفان زمان خود بوده است. (56) وی علاوه بر کتابهایی که در حدیث و ادبیات عرب نگاشته، در زمینه تاریخ نیز کتابهایی داشته که از آن جمله میتوان به کتاب الرجال، الطبقات الرجال، الفروق، الأنبیاء و الرسل، الجمل، الأوائل، التاریخ، المأثر (57) و الأوس و الخزرج اشاره کرد. (58) وی هم چنین در زمینه جغرافی نیز دو کتاب با نامهای مکه و مدینه (همان) و البلدان و المساحه دارد. (59)آنگونه که از فهرست آثار وی بر میآید، محمدبن خالد تاریخنگاری بوده که کوشیده در زمینههای مختلف تاریخی نگارش داشته باشد. کتابهایی که در جغرافیا نگاشته، نشان میدهد که وی اطلاعاتی درباره سرزمینهای اسلامی داشته است. وی نیز مانند دیگر شیعیان، سعی کرده در مورد اختلافاتی که در مدینه وجود داشته نیز تحقیق کند و شاید انگیزه وی از نگارش کتاب اوس و خزرج همین بوده باشد. وی در زمینه حوادث دوران حضرت علی (علیهالسّلام) نیز دست به تألیف زده و درباره جنگ جمل نیز کتابی مستقل نگاشته است. از بین دیگر کتب وی، به نظر میرسد کتابهای الرجال، و طبقات الرجال او یکی بوده و در ثبت تاریخ به دو گونه ثبت شده باشد.
8. محمدبن عیسی بن یقطین (م 260ق)
کنیه وی ابوجعفر است و کشی او را از موالی اسد بن خزیمه میداند. (60) وی در منطقه سوقالعطش (ظاهراً نام محلهای در بغداد بوده) زندگی میکرده است. (61) طوسی نیز او را از اصحاب امام رضا (علیهالسّلام)، امام جواد (علیهالسّلام)، امام هادی (علیهالسّلام) و امام حسن عسکری (علیهالسّلام) میداند (62) که این خود بیانگر طول عمر زیاد وی است. شیخ جعفر سبحانی درباره وی مینویسد:
محمدبن عیسی از اصحاب چهار امام بزرگوار، علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام)، امام جواد (علیهالسّلام)، امام هادی (علیهالسّلام) و امام حسن عسکری (علیهالسّلام) بوده و همین امر موجب شده که درهای علم و معرفت به روی وی گشوده شود و او شخصی متبحر در فقه و حدیث و کلام گردد. (63)
وی علاوه بر تألیفاتی که در زمینه فقه و حدیث و کلام داشته و فقیهانی هم چون شیخ کلینی و شیخ طوسی از آنها استفاده بردهاند. (64) در زمینه تاریخ نیز تألیفاتی داشته؛ از جمله: الأمل و الرجاء و الرجال. کتاب الرجال وی بسیار اهمیت دارد و توسط نجاشی به دو واسطه روایت شده است. (65)
9. محمدبن عبدالله بن جعفر بن حسین بن جامع بن مالک حمیری
کنیه وی ابوجعفر و ملقب به ابوجعفر قمی است. او را از اصحاب امام رضا (علیهالسّلام) و امام جواد (علیهالسّلام) دانستهاند. (66) وی از محدثانی است که شیخ صدوق و شیخ کلینی از آثارش استفاده کردهاند. (67) وی علاوه بر علم حدیث، در زمینه تاریخ و جغرافیا نیز دست به قلم بوده و آثاری مانند کتاب السماء، کتاب الأرض، کتاب المساحة و البلدان در جغرافیا و کتاب الأوائل درباره بیان خرق عادات و معجزات پیامبر نگاشته است. (68)10. حسین بن سعد بن حماد اهوازی (م. بعد از 254ق)
جد وی مهران از غلامان امام زین العابدین (علیهالسّلام) بوده است. (69) حسین و برادرش حسن به دلیل خفقانی که در منطقه عراق بوده، از کوفه به قم هجرت میکنند و در آن جا نزد حسن بن ابان ساکن میشوند و جزء محدثان و فقهای مشهور قم میشوند. این دو از اصحاب امام رضا (علیهالسّلام)، امام جواد (علیهالسّلام) و امام هادی (علیهالسّلام) به شمار میروند و از این بزرگواران روایت نقل کردهاند. (70) حسین کتابهای بسیاری در علوم مختلف نگاشته که چند مورد از آن درباره علم تاریخ است که از این بین میتوان کتابهای المناقب، المثالب، الملاحم و المزار را نام برد. (71) در این بین المزار، میتواند از آن جهت مهم باشد که جزء اولین کتابها در این دوران است که به مزارات اسلامی توجه دارد.از کتابهای وی تاکنون دو کتاب با نامهای المؤمن و الزهد ترجمه شده و به چاپ رسیده است. از نسخ خطی کتابهای وی نیز تنها نسخهای از کتاب الصوم وی در کتاب خانه آیت الله مرعشی نجفی نگهداری میشود.
11. حسن بن سعد بن حماد اهوازی (م. بعد از 254ق)
وی برادر حسین بن حماد بود و چنان که بیان شد، به همراه یکدیگر به قم هجرت کردند و در آن جا ساکن شدند و در همان جا نیز وفات یافتند. حسن نیز مانند برادرش، از فقها و محدثان قم به شمار میرفت که از محضر امام رضا (علیهالسّلام)، امام جواد (علیهالسّلام) و امام هادی (علیهالسّلام) بهره بردند. کشی درباره منابع روایی او چنین مینویسد:حسن برادر حسین در جمیع اساتید خود مشترک بودهاند مگر زرعه بن محمد حضرمی و فضاله بن ایوب. (72)
حسن بن حماد نیز مانند برادرش دارای تألیفات فراوانی بوده که تعداد آن را نزدیک سی کتاب دانستهاند و یکی از دلایل شهرت وی نیز همین تألیفات زیاد اوست.
وی هم چون برادرش در علم تاریخ نیز کتبی را به رشته تحریر درآورده با نامهای المناقب، المثالب و الملاحم. (73) همین تشابه اسمی کتابها این ظن را بیشتر میکند که شاید کتابهای وی همان کتابهای برادرش باشد یا اینکه کتابهای او را به برادرش منتسب میکنند و یا این که هر دو نفر در تألیف این کتابها نقش داشتهاند.
نتیجه
امام جواد (علیهالسّلام) در طول حیات سیاسی - فرهنگی خود همواره سعی داشتند که حقایق اسلام ناب را برای مردم بیان کنند. ایشان به دلیل محدودیتهایی که خلافت عباسی برایشان به وجود آورده بود، مجبور شدند سیاست تقیه را در پیش بگیرند تا به اینگونه از فشار دستگاه خلافت بر خود و شیعیانشان بکاهند.امام جواد (علیهالسّلام) برای پیشبرد اهداف خود و در جهت رسالت امامتشان، سعی بر تربیت شاگردانی داشتند تا در آن جو خفقان، نایب ایشان و منتقل کننده سخنان ایشان برای مردم و نسل آینده باشند. در این زمینه امام جواد (علیهالسّلام) توانستند شاگردان بسیاری را تربیت کنند که نه تنها بیان کننده احکام اسلامی باشند، بلکه با توجه به اوضاع زمانه ایشان، هر کدام در علومی خاص صاحب نظر و اندیشه و بعضاً صاحب اثر باشند.
نگاهی به تألیفات شاگردان آن حضرت، نشان میدهد که امام در بیشتر علوم رایج آن زمان صاحب نظر بوده و شاگردانی تربیت کردهاند که هر کدام مرجع علمی آن علم به شمار میرفتهاند به گونهای که دانشمندان دوران بعد با استفاده از کتابهای ایشان، توانستهاند به درجات علمی بالایی برسند و دستاوردهای آنان را دنبال کنند.
در بین شاگردان حضرت امام جواد (علیهالسّلام)، افرادی برای بیان حقایق تاریخی اسلام به جرگه تاریخنگاران درآمدند و با استفاده از روایات امام جواد (علیهالسّلام)، سعی کردند تا حقایق تاریخی را بیان کنند که در دوران بنی امیه و بنی عباس کمتر بیان شده بود و پرده از بعضی از حقایق تحریف شده بردارند. در این بین سهمی هم شاگردان ایرانی آن حضرت داشتند تا به این وسیله هم ارادت خود را به ساحت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) و حضرت علی (علیهالسّلام) و امامان شیعه ابراز نمایند و هم با توجه به روحیه تعصب عربی از یک طرف و شعوبیگری ایرانی از طرف دیگر، به بیان حقایق تاریخی اقدام کنند تا به این وسیله بتوانند تاریخ اسلام را بیان نمایند و شیعیان را از گرویدن به این فضاهای آلوده حفظ کنند.
حاصل این تلاشها آن شد که کتابهای تاریخی بسیاری در زمینههای مختلف تاریخی از جمله سیره، رجال، طبقات، ملاحم، مزارات و دیگر رشتهها نگاشته شود و راهگشای تاریخنگاران بعدی گردد.
نمایش پی نوشت ها:
1. استادیار و عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه سیستان و بلوچستان.
2. دانشجوی دکتری تاریخ اسلام دانشگاه اصفهان.
3. کارشناس ارشد تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی.
4. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 379.
5. الارشاد، ج 2، ص 264؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، ص 331.
6. فرق الشیعة، ص 90.
7. تاریخ یعقوبی، ص 473.
8. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 379.
9. البدأ و التاریخ، ج 2، ص 973.
10. اخبار الطوال، ص 445.
11. الفهرست، ص 444.
12. اخبار الطوال، ص 442.
13. تاریخ تشیع، ج 2، ص 338.
14. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 379.
15. رجال نجاشی، ص 101.
16. سرور الفؤاد، ج 1، ص 137.
17. الذریعه الی التصانیف الشیعه، ج 1، ص 401.
18. رجال طوسی، ص 373.
19. همان، ص 389.
20. رجال کشی، ص 77.
21. ریحانه الأدب، ج 1، ص 225.
22. الذریعه الی التصانیف الشیعه، ج 1، ص 283.
23. اعیان الشیعه، ج 1، ص 157.
24. رجال نجاشی، ص 76-77.
25. أعیان الشیع، ج 1، ص 157.
26. همان، ص 190.
27. الذریعه الی التصانیف الشیعه، ج 15، ص 148-149.
28. فهرس التراث، ج 1، ص 291.
29. رجال طوسی، ص 379 و 409.
30. رجال نجاشی، ص 81-82.
31. فهرست طوسی، ص 46-47.
32. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 3، ص 101.
33. رجال نجاشی، ص 81-82.
34. رجال طوسی، ص 397.
35. الإمام جواد من المهد الی اللحد، ص 123.
36. رجال نجاشی، ص 445.
37. همان.
38. همان، ص 161-162؛ الذریعه الی التصانیف الشیعه، ج 25، ص 8.
39. اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص 282.
40. فهرس التراث، ج 1، ص 261.
41. رجال نجاشی، ص 162.
42. رجال طوسی، ص 430.
43. ریحانه الأدب، ج 8، ص239.
44. رجال کشی، ص 254.
45. همان، ص 235.
46. مفاخر اسلام، ج 1، ص 123.
47. کمال الدین و تمام النعه، ج 1، ص 161-162.
48. الذریعه الی التصانیف الشیعه، ج 16، ص 250-251.
49. رجال نجاشی، ص 246.
50. الإمام جواد من المهد الی اللحد، ص 205.
51. راویان مشترک امامان شیعه، ج 1، ص 528.
52. رجال نجاشی، ص 245.
53. همان، ص 236.
54. رجال طوسیف ص 435.
55. الذریعه الی التصانیف الشیعه، ج 22، ص 158.
56. رجال نجاشی، ص 336.
57. الفهرست ابن ندیم، ص 404-405.
58. رجال نجاشی، ص 235.
59. الذریعه الی التصانیف الشیعه، ج 3، ص 146.
60. رجال کشی، ص 334.
61. الذریعه الی التصانیف الشیعه، ج 10، ص 92.
62. رجال طوسی، ص 435.
63. موسوعة طبقات الفقهاء، ج 3، ص 553.
64. همان، 554.
65. الذریعه الی التصانیف الشیعه، ج 10، ص 91.
66. الصوارم المهرقه، ج 1، ص 437.
67. الذریعه الی التصانیف الشیعه، ج 1، ص 73.
68. رجال نجاشی، ص 354.
69. همان، ص 59.
70. رجال طوسی، ص 399.
71. همان.
72. رجال کشی، ص 59.
73. نجاشی، همان.
نمایش منبع ها:
ابن شهر آشوب، (1405ق)، مناقب آل ابی طالب، بیروت: دارالاضواء.
ابن ندیم، (1366)، فهرست، ترجمه محمدرضا تجدد، تهران: امیرکبیر.
امین، سیدمحسن، (1406ق)، اعیان الشیعه، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات.
تهرانی، آقابزرگ، (1408ق)، الذریعه الی التصانیف الشیعه، قم، اسماعیلیان.
حسینی جلالی، سیدمحمدحسین، (1422ق)، فهرس التراث، قم: انتشارات دلیل ما.
حسینیان مقدم، حسین و داداش نژاد و دیگران، (1384ش)، تاریخ تشیع، ج 2، قم: سمت.
دوانی، علی، (1363ش)، مفاخر اسلام، تهران: امیرکبیر.
دینوری، ابوحنیفه احمدبن داوود، (1371ش)، اخبارالطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران: نشر نی.
سبحانی، شیخ جعفر، (1418ق)، موسوعة طبقات الفقهاء، قم: مؤسسه امام صادق (علیهالسّلام).
سحاب، ابوالقاسم، (2536م)، سرور الفؤاد (زندگانی حضرت امام جواد محمدبن علی التقی)، تهران: انتشارات اسلامیه.
شوشتری، قاضی نورالله، (1367ش)، الصوارم المهرقه، تهران: انتشارات چاپخانه نهضت.
شیخ صدوق، محمدبن علی بن حسین بابویه قمی، (بیتا)، کمال الدین و اتمام النعمه، ترجمه علی اکبر غفاری، قم: مؤسسه النشر الإسلامی.
شیخ مفید، محمدبن محمد، (بی تا)، الإرشاد، ترجمه رسول هاشمی محلاتی، تهران: علمیه اسلامیه.
طبرسی، علی فضل بن حسن، (1338ش)، اعلام الوری بأعلام الهدی، تهران: ناشر المکتبه العلمیه الإسلامیه.
طوسی، ابن جعفر محمدبن حسین، (1415ق)، اختیار معرفه الرجال (رجال کشی)، بی جا: اهل بیت.
ـــــ ، (1380ش)، رجال طوسی، نجف: ناشر الحیدریه.
ـــــ ، (بی تا)، فهرست طوسی، بی جا: ناشر المکتبه المرتضویه.
عزیزی، حسین و پرویز رستگار و دیگران، (1380ش)، راویان مشترک امامان شیعه، قم: بوستان کتاب.
قریشی، سیدحسین، (1386ش)، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، قم: نشر آشیانه مهر.
قزوینی، محمدکاظم، (1414)، الإمام جواد من المهد الی اللحد، قم: ناشر الموسسه الرساله.
مدرس تبریزی، میرزا محمدعلی، (1374ش)، ریحانه الأدب، بیجا: شرکت سهامی نشر کتاب.
مقدسی، مطهربن طاهر، (1374ش)، البدأ و التاریخ (آفرینش و تاریخ)، ترجمه محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: آگه.
نجاشی، احمدبن علی، (1418ش)، رجال نجاشی، قم: ناشر الإسلامی.
نوبختی، حسن بن موسی، (1361ش)، فرق الشیعة، ترجمه و تعلیقات محمدجواد مشکور، تهران: علمی و فرهنگی.
یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب ابن واضح، (1371ش)، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران: علمی فرهنگی.
جمعی از نویسندگان؛ (1395)، مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد (علیهالسلام) (جلد سوم)، قم: انتشارات مرکز مدیریت حوزههای علمیه، چاپ اول.