نویسنده: علی نصیری (1)
درباره ماهیت کتاب مقدس میان مسیحیان اختلاف است. بسیاری از آنان شامل اکثر متکلمان کاتولیک، ارتودکس و پروتستان، کتاب مقدس را از نظر محتوا و نه لفظ به خداوند منسوب میدانند. به این معنا که معتقدند خداوند محتوای کتاب مقدس را طی 1500 سال بر مؤلفان بشری الهام و نه املا کرده است. در این صورت، کتاب مقدس تا حدودی شبیه احادیث قدسی (بر اساس تعریف آن دسته از صاحبنظران که لفظ احادیث قدسی را از پیامبران و محتوای آن را از خداوند میدانند) خواهد بود؛ چنان که با چنین تحلیلی مؤلفان کتاب مقدس، نظیر گروهی از انسانهای برگزیده و پاک همچون امامان (علیهما السلام) از نگاه شیعه یا خلیفه دوم از نگاه اهل سنت خواهند بود که به مقام «تحدیت» یا «الهام» رسیدهاند که اسرار و پیامهای الاهی به آنان الهام میشده است. مسیحیان معتقدند که خداوند کتابهای مقدس را به وسیله مؤلفان بشری نوشته است و بر اساس این اعتقاد میگویند که کتابهای مقدس یک مؤلف الاهی و یک مؤلف بشری دارند. در برابر، شماری دیگر از متکلمان مسیحی که در اقلیتند، بر این باورند که لفظ و محتوای کتاب مقدس از سوی خداوند بر مؤلفان بشری کتاب مقدس الهام شده؛ پس کتاب مقدس همان «کلام خداوند» است. با این فرض، کتاب مقدس از آن جهت که کلام خدا تلقی شده، با قرآن برابر است؛ اما همچنان از جهاتی دیگر نظیر تعدد دریافت کنندگان، زبانهای گوناگون تلقی و القای پیام، زمان طولانی دریافت، به ویژه از آن جهت که قرآن وحی الاهی است نه الهام، با قرآن تفاوت خواهد داشت. از سویی دیگر، وحی راهبردی برای اتصال بشر با خداوند است که فقط به پیامبران اختصاص دارد؛ در حالی که عموم مردم و البته صالحان در مرتبهای فراتر و بیشتر، از الهام بهره دارند؛ بنابراین، قرآن از این جهت که مستند وحی است نه الهام با کتاب مقدس تفاوت دارد.
اکنون به اختصار به بررسی این دو دیدگاه میپردازیم.
هرگاه یک مسلمان به کتاب مقدس نظر افکند، مشاهده میکند که این کتاب با قرآن مجید کاملاً تفاوت دارد. قرآن، یک کتاب واحد است که آن را یک شخص [= پیامبر اسلام]، فقط به یک زبان، ظرف 23 سال به مردم گزارش داده است. در صورتی که کتاب مقدس مجموعه 73 (66) کتاب است که به زبانهای گوناگون و در طول 1500 سال تألیف و گردآوری شده است و شمار بزرگی از مؤلفان «الهام یافته» که تاریخ نام بسیاری از ایشان را فراموش کرده، برای تهیه آن به عملیات پیچیدهای پرداختهاند (میشل، 1377: ص 24- 30).
او در جای دیگر چنین آورده است:
مسیحیان معتقدند که خداوند کتابهای مقدس را به وسیله مؤلفان بشری نوشته است و بر اساس این اعتقاد میگویند که کتابهای مقدس یک مؤلف الاهی و یک مؤلف بشری دارند. به عبارت دیگر، مسیحیان معتقدند که خدا کتاب مقدس را به وسیله الهامات روح القدس تألیف کرده و برای این منظور مؤلفانی از بشر را برای نوشته آنها برانگیخته و آنان را در نوشتن به گونهای یاری کرد که فقط چیزهایی را که میخواسته است نوشتهاند. از دیدگاه اصلاحگرایان، مرجعیت کتاب مقدس به علت پیوند آن با کلام خدا است. عدهای از آنها اعتقاد داشتند که این پیوند دارای هوهویت (و این همانی) مطلق بود بدین معنا که کتاب مقدس همان کلام خدا بود مؤلفان بشری کتاب مقدس هر یک در عصری خاص میزیسته و به رنگ زمان خود درآمده بودهاند. همچنین این مؤلفان، مانند دیگر انسانها با محدودیتهای زبان و تنگناهای علمی دست به گریبان بودهاند. اصولاً مسیحیان نمیگویند که خدا کتابهای مقدس را بر مؤلفان بشری املا کرده؛ بلکه معتقدند که او به ایشان برای بیان پیام الاهی به شیوه خاص خودشان و همراه با نگارش مخصوص و سبک نویسندگی ویژه هر یک توفیق داده است (همان، ص 29).
آلیسترمک گراث نیز در این باره میگوید:
عدهای دیگر این پیوند [میان کتاب مقدس و کلام خداوند] را به صورتی کم ارجتر میدیدند و کتاب مقدس را در برگیرنده کلام خدا میدانستند (مک گراث، 1382: ص 306).
متکلمان لیبرال موکدا معتقدند که کتاب مقدس، به طور مستقیم وحی منزل نیست و به دست انسان نوشته شده است.
مک گراث در این باره چنین آورده است:
از دیدگاه اصلاحگرایان، مرجعیت کتاب مقدس به علت پیوند آن با کلام خدا است. عدهای از آنها اعتقاد داشتند که این پیوند دارای هوهویت (و این همانی) مطلق بود بدین معنا که کتاب مقدس همان کلام خدا بود (همان، 1384: ص 306).
میشل از عقیده این گروه چنین گزارش داده است:
اقلیتی بسیار ناچیز از مسیحیان گمان میکنند کتابهای مقدس با همین الفاظ الهام شدهاند و خدا پیام خود را کلمه به کلمه به کاتب بشری منتقل کرده و وی چیزهایی را که خدا املا نموده، با امانت ثبت کرده است (میشل، 1377: ص 26).
وی در تحلیل دیدگاه نخست میگوید:
این نظریه با اعتقاد ربانیّون قدیمی یهود شباهت دارد و تا اندازه زیادی با نظر مسلمانان پیرامون وحی شدن قرآن کریم مطابق است و از نتایج منطقی آن این است که وجود حتی یک اشتباه در کلمات کتاب مقدس محال باشد (همان).
همانگونه که این متکلم مسیحی اذعان کرده است، بر اساس نظریه دوم، کتاب مقدس به سان قرآن، دارای عصمت لفظی خواهد بود؛ در حالی که طبق دیدگاه نخست درباره ماهیت کتاب مقدس، ممکن است کسی بر این باور باشد که کتاب مقدس دچار تحریف به کاستی یا فزونی شده است؛ چنان که به طور نمونه، آراسموس در متن گردآوری خود از کتاب مقدس یکی از بخشهای مهم کتاب مقدس (رساله اول یوحنا، 5: 7) که مهمترین سند برای تثلیث است، به رغم انعکاس در نسخه وولگات که مبنای اناجیل کنونی است را حذف کرده.
این بخش چنین است:
زیرا سه شخص هستند که در آسمانها شهادت میدهند: پدر، کلمه و روحالقدس، و این سه یکی هستند و سه چیز است که در زمین شهادت میدهد: روح، آب و خون. آراسموس معتقد بود که این عبادت در هیچ یک از نسخههای یونانی نبوده و بعدها به کتاب مقدس افزون شده است (مک گراث، 1384: ص 302).
فصلنامه قبسات، دوره 12، شماره 43، بهار 1386، صفحه 59-86
اکنون به اختصار به بررسی این دو دیدگاه میپردازیم.
1. کتاب مقدس در برگیرنده کلام خدا (فقط محتوای کتاب مقدس از آنِ خداوند است نه لفظ آن)
توماس میشل درباره قرآن و تفاوت کتاب مقدس با آن و در جهت تبیین این نظریه که کتاب مقدس فقط در بردارنده محتوای پیام خداوند از رهگذر الهام است و نه لفظ کلام الاهی، چنین آورده است:هرگاه یک مسلمان به کتاب مقدس نظر افکند، مشاهده میکند که این کتاب با قرآن مجید کاملاً تفاوت دارد. قرآن، یک کتاب واحد است که آن را یک شخص [= پیامبر اسلام]، فقط به یک زبان، ظرف 23 سال به مردم گزارش داده است. در صورتی که کتاب مقدس مجموعه 73 (66) کتاب است که به زبانهای گوناگون و در طول 1500 سال تألیف و گردآوری شده است و شمار بزرگی از مؤلفان «الهام یافته» که تاریخ نام بسیاری از ایشان را فراموش کرده، برای تهیه آن به عملیات پیچیدهای پرداختهاند (میشل، 1377: ص 24- 30).
بیشتر بخوانید: کتاب مقدس از نگاه مسیحیان (1)
او در جای دیگر چنین آورده است:
مسیحیان معتقدند که خداوند کتابهای مقدس را به وسیله مؤلفان بشری نوشته است و بر اساس این اعتقاد میگویند که کتابهای مقدس یک مؤلف الاهی و یک مؤلف بشری دارند. به عبارت دیگر، مسیحیان معتقدند که خدا کتاب مقدس را به وسیله الهامات روح القدس تألیف کرده و برای این منظور مؤلفانی از بشر را برای نوشته آنها برانگیخته و آنان را در نوشتن به گونهای یاری کرد که فقط چیزهایی را که میخواسته است نوشتهاند. از دیدگاه اصلاحگرایان، مرجعیت کتاب مقدس به علت پیوند آن با کلام خدا است. عدهای از آنها اعتقاد داشتند که این پیوند دارای هوهویت (و این همانی) مطلق بود بدین معنا که کتاب مقدس همان کلام خدا بود مؤلفان بشری کتاب مقدس هر یک در عصری خاص میزیسته و به رنگ زمان خود درآمده بودهاند. همچنین این مؤلفان، مانند دیگر انسانها با محدودیتهای زبان و تنگناهای علمی دست به گریبان بودهاند. اصولاً مسیحیان نمیگویند که خدا کتابهای مقدس را بر مؤلفان بشری املا کرده؛ بلکه معتقدند که او به ایشان برای بیان پیام الاهی به شیوه خاص خودشان و همراه با نگارش مخصوص و سبک نویسندگی ویژه هر یک توفیق داده است (همان، ص 29).
آلیسترمک گراث نیز در این باره میگوید:
عدهای دیگر این پیوند [میان کتاب مقدس و کلام خداوند] را به صورتی کم ارجتر میدیدند و کتاب مقدس را در برگیرنده کلام خدا میدانستند (مک گراث، 1382: ص 306).
متکلمان لیبرال موکدا معتقدند که کتاب مقدس، به طور مستقیم وحی منزل نیست و به دست انسان نوشته شده است.
2. کتاب مقدس همان کلام الاهی (لفظ و محتوای کتاب مقدس هر دو از آنِ خداوند است)
از بررسی تاریخ مسیحیت برمیآید که دیدگاه شایع، پذیرفته شده و سنتی متکلمان مسیحی همان نظریه نخست است، اما در برابر، اصلاحگرایان همچون لوتو، کالون، و ملانشتون به نظریه دوم یعنی انتساب لفظ و محتوای کتاب مقدس به خداوند گرایش نشان دادند که از آن به «دیدگاههای بنیادگرایی» تعبیر میشود.مک گراث در این باره چنین آورده است:
از دیدگاه اصلاحگرایان، مرجعیت کتاب مقدس به علت پیوند آن با کلام خدا است. عدهای از آنها اعتقاد داشتند که این پیوند دارای هوهویت (و این همانی) مطلق بود بدین معنا که کتاب مقدس همان کلام خدا بود (همان، 1384: ص 306).
میشل از عقیده این گروه چنین گزارش داده است:
اقلیتی بسیار ناچیز از مسیحیان گمان میکنند کتابهای مقدس با همین الفاظ الهام شدهاند و خدا پیام خود را کلمه به کلمه به کاتب بشری منتقل کرده و وی چیزهایی را که خدا املا نموده، با امانت ثبت کرده است (میشل، 1377: ص 26).
وی در تحلیل دیدگاه نخست میگوید:
این نظریه با اعتقاد ربانیّون قدیمی یهود شباهت دارد و تا اندازه زیادی با نظر مسلمانان پیرامون وحی شدن قرآن کریم مطابق است و از نتایج منطقی آن این است که وجود حتی یک اشتباه در کلمات کتاب مقدس محال باشد (همان).
همانگونه که این متکلم مسیحی اذعان کرده است، بر اساس نظریه دوم، کتاب مقدس به سان قرآن، دارای عصمت لفظی خواهد بود؛ در حالی که طبق دیدگاه نخست درباره ماهیت کتاب مقدس، ممکن است کسی بر این باور باشد که کتاب مقدس دچار تحریف به کاستی یا فزونی شده است؛ چنان که به طور نمونه، آراسموس در متن گردآوری خود از کتاب مقدس یکی از بخشهای مهم کتاب مقدس (رساله اول یوحنا، 5: 7) که مهمترین سند برای تثلیث است، به رغم انعکاس در نسخه وولگات که مبنای اناجیل کنونی است را حذف کرده.
این بخش چنین است:
زیرا سه شخص هستند که در آسمانها شهادت میدهند: پدر، کلمه و روحالقدس، و این سه یکی هستند و سه چیز است که در زمین شهادت میدهد: روح، آب و خون. آراسموس معتقد بود که این عبادت در هیچ یک از نسخههای یونانی نبوده و بعدها به کتاب مقدس افزون شده است (مک گراث، 1384: ص 302).
پینوشت:
1. استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه علم و صنعت ایران.
منبع مقاله :فصلنامه قبسات، دوره 12، شماره 43، بهار 1386، صفحه 59-86