از هرگلستان گلي

*آه مظلوم اگر سر شب نگيرد سحر خواهد گرفت . *آنجا رو که بخوانند نه آنجا که برانند . *آبي که آبرو ريزد در گلو مريز *آدمي را به جامه شناختن خطاست . *آدم با عجله کار را دو بار مي کند . *آدمي به روي باز مي رود نه به در باز *آدم تا کوچکي نکند بزرگ نخواهد شد . *آدم هزار پيشه کم مايه مي شود
شنبه، 6 تير 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از هرگلستان گلي
از هرگلستان گلي
از هرگلستان گلي





برو خوشه چين باش سعدي صفت
که گردآوري خرمن معرفت

امثال و حکم :

*آه مظلوم اگر سر شب نگيرد سحر خواهد گرفت .
*آنجا رو که بخوانند نه آنجا که برانند .
*آبي که آبرو ريزد در گلو مريز
*آدمي را به جامه شناختن خطاست .
*آدم با عجله کار را دو بار مي کند .
*آدمي به روي باز مي رود نه به در باز
*آدم تا کوچکي نکند بزرگ نخواهد شد .
*آدم هزار پيشه کم مايه مي شود
*آدمي را عقل مي بايد نه زور
*اسب نجيب را يک تازيانه بس است .
*از مردم بد اصل نخيزد هنر نيک
*از مشک بوي آيد از کاه دود
*اول انديشه وانگهي گفتار
*از مردي تا نامردي يک قدم است .
*اگر فضول نبود جهان گلستان مي شد .

اولين ها :

*اولين واضع علم حساب حضرت ادريس (ع) است .
*اولين مسجدي که بنا شد مسجدالحرام بود .
*اولين کسي که تير و کمان ساخت حضرت ابراهيم (ع) بود .
*اولين مخلوق خدا نور محمد (ص) بود .
*اولين کسي که آواز حرام خواند شيطان بود .

از سلمان ساوجي (شاعر )

از بس که شکستم و ببستم توبه
فرياد همي کند ز دستم توبه
ديروز به توبه اي شستم ساغر
امروز به ساغري شکستم توبه
*دست طمع چو پيش کس مي کني دراز
پل بسته اي که بگذري از آبروي خويش
*شيشه نزديک تر از سنگ ندارد خويشي
هر شکستي که به هر کس برسد از خويش است
*کس درين درگه نيامد باز گردد نااميد
گر گدا کاهل بود تقصير صاحبخانه چيست ؟
*تو را تيشه دادم که هيزم کَني
ندادم که بر فرق مردم زني
*عبادت به جز خدمت خلق نيست
به تسبيح و سجاده و دلق نيست
*خدا کشتي آنجا که خواهد برد
و گر ناخدا جامه بر تن دَرَد

ـ حکايات
غسال ويژه :

فرزند آيت الله مرعشي نجفي نقل کردند :
ساعاتي قبل از وفات آيت الله مرعشي ديدم حالشان دگرگون شده پزشکي آورديم ، معاينه اي کرد و بهتر شدند ولي بعد از مدتي گفتند : مرا پا به قبله قرار دهيد .رو کردند به من و گفتند پسرم ! من غسال ديده ام . شما غسال نياوريد .
بعد از فوت با چند نفر از خواص ، بدن را برديم بهشت معصومه . ديديم آنجا فردي با قامت بلند ، محاسن زيبا ، لباس سفيد و دستکش سفيد ، منتظر ما است .
ايشان آقا را غسل دادند ، کفن کردند و ... تا فردا که دفن شدند .
وقتي رسيديم به منزل به افراد منزل گفتم :ما پول غسال را نداديم (چون سرگرم کارها بوديم )روح آقا ناراحت مي شود .او را از کجا پيدا کنيم ؟ هر چه گشتيم پيدا نکرديم .به رئيس قبرستان گفتيم شما غسالي داريد با اين خصوصيت . گفت :ما اين ساعت اصلاً غسال نداريم چون شما گفتيد غسال مي آوريم ما خبر نکرديم .چه کنيم ؟
ديدم خوشبختانه مراسم را فيلمبرداري کرده ايم . فيلم را آورديم .ديديم همه چيز فيلمبرداري شده ، مگر شخص غسال .فقط دستهاي او فيلمبرداري شده که بدن را جابجا مي کند .
ـ زاهدي گفت :روزي به گورستان رفتم و بهلول را در آنجا ديدم ، پرسيدمش اينجا چه مي کني ؟ گفت : با مردماني همنشيني همي کنم که آزارم نمي دهند .اگر از عقبي غافل شوم ياد آوريم مي کنند ، و اگر غايب شوم غيبتم
نمي کنند .
ـ دانشمندي به ديدار زاهدي رفت و از يکي از آشنايان وي سخني زشت نقل کرد ، زاهد گفت :دير به ديدارم آمده اي و به سه گناه نيز دست زده اي ، يکي آنکه به برادرم خشمناکم کردي ، دوم آنکه دل آسوده ي مرا مشغول داشته اي و سوم آنکه خود را در معرض تهمت سخن چيني نهاده اي .
ـ بزرگي گفته است :شگفتا از آن کس که خداي خويش بشناسد و لحظه اي از او غافل ماند .
منبع:مجله قدر(ش 19)




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.