علت غيبت امام زمان عليه السلام چه بوده است؟
نخست بايد به اين نکته توجه کرد که غيبت ايشان بدين معني است که حضرت در ميان مردم زندگي مي کنند و مردم ايشان را مي بينند، ولي نمي شناسند. اما فلسفه ي آن، در اين زمينه، در روايات اهل بيت و کتاب هاي دانشمندان شيعه به حکمت هاي متعددي اشاره رفته است که به منظور رعايت اختصار، فقط به بخشي از آن ها اشاره مي کنيم:
1. تحقق وعده ي الهي مبني بر برپايي حکومت جهاني مهدي (عج): از آن جا که خداوند در قرآن به مؤمنان و مستضعفان وعده ي حکومت جهاني داده است ( نور، 55 و قصص، 5 ) که براي تحقق آن شرايط خاصي لازم است. فراهم شدن برخي از اين شرايط بر عهده ي جامعه است و تنها با گذشت زمان و آماده شدن مردم ميسر خواهد شد؛ مانند: اظهار نياز مردم جامعه؛ به بن بست رسيدن قوانين موجود مادي جوامع؛ پيشرفت علمي و فرهنگي تا حدودي که همه ظرفيت پذيرش يک فرهنگ کامل و پيشرفته را پيدا کنند و همين طور، تکامل وسايل ارتباط جمعي براي سهولت ارتباط با همه ي انسان هاي کره ي زمين و مطلع ساختن آن ها از قوانين و اصول حاکم بر جهان؛ و بالاخره، نياز چنين جامعه اي به نيروهاي فعال و سازنده [ علامه مجلسي، ج 52، ص 97 و 98 ].
2. حراست از جان آن حضرت براي روز موعود ( برپايي حکومت جهاني ): تا کنون، به گواه تاريخ، از اجراي قوانين اسلام به هر نحو ممکن جلوگيري شده است تا حدي که رهبران جامعه اسلامي را به شهادت رسانده اند و از ميان برداشته اند. حال اگر خداوند آخرين حجت خود روي زمين را همچون ساير ائمه به حال عادي وا مي گذاشت، حکومت هاي ظالم بي کار نمي نشستند و او را از ميان بر مي داشتند و در نتيجه، اين وعده ي الهي محقق نمي شد. از اين رو، برخي روايات فلسفه ي غيبت را حراست از جان آن حضرت دانسته اند [ همان، ج 51، ص 224].
3. غيبت آن حضرت بر اساس سنت الهي صورت گرفته و سابقا اين سنت براي پيامبران ديگر نيز به اجرا درآمده است؛ مانند حضرت موسي(ع) که خداوند وي را در خانه ي فرعون پرورش داد و تا مدت ها به عنوان فردي معمولي ميان مردم مي زيست. سپس هنگامي که زمينه ي ظهورش فراهم شد، خداوند او را بر همگان آشکار کرد [همان (نسخه ي قديم)، ج 13، ص 136].
منبع:مجله آموزش قرآن
/خ
1. تحقق وعده ي الهي مبني بر برپايي حکومت جهاني مهدي (عج): از آن جا که خداوند در قرآن به مؤمنان و مستضعفان وعده ي حکومت جهاني داده است ( نور، 55 و قصص، 5 ) که براي تحقق آن شرايط خاصي لازم است. فراهم شدن برخي از اين شرايط بر عهده ي جامعه است و تنها با گذشت زمان و آماده شدن مردم ميسر خواهد شد؛ مانند: اظهار نياز مردم جامعه؛ به بن بست رسيدن قوانين موجود مادي جوامع؛ پيشرفت علمي و فرهنگي تا حدودي که همه ظرفيت پذيرش يک فرهنگ کامل و پيشرفته را پيدا کنند و همين طور، تکامل وسايل ارتباط جمعي براي سهولت ارتباط با همه ي انسان هاي کره ي زمين و مطلع ساختن آن ها از قوانين و اصول حاکم بر جهان؛ و بالاخره، نياز چنين جامعه اي به نيروهاي فعال و سازنده [ علامه مجلسي، ج 52، ص 97 و 98 ].
2. حراست از جان آن حضرت براي روز موعود ( برپايي حکومت جهاني ): تا کنون، به گواه تاريخ، از اجراي قوانين اسلام به هر نحو ممکن جلوگيري شده است تا حدي که رهبران جامعه اسلامي را به شهادت رسانده اند و از ميان برداشته اند. حال اگر خداوند آخرين حجت خود روي زمين را همچون ساير ائمه به حال عادي وا مي گذاشت، حکومت هاي ظالم بي کار نمي نشستند و او را از ميان بر مي داشتند و در نتيجه، اين وعده ي الهي محقق نمي شد. از اين رو، برخي روايات فلسفه ي غيبت را حراست از جان آن حضرت دانسته اند [ همان، ج 51، ص 224].
3. غيبت آن حضرت بر اساس سنت الهي صورت گرفته و سابقا اين سنت براي پيامبران ديگر نيز به اجرا درآمده است؛ مانند حضرت موسي(ع) که خداوند وي را در خانه ي فرعون پرورش داد و تا مدت ها به عنوان فردي معمولي ميان مردم مي زيست. سپس هنگامي که زمينه ي ظهورش فراهم شد، خداوند او را بر همگان آشکار کرد [همان (نسخه ي قديم)، ج 13، ص 136].
منبع:مجله آموزش قرآن
/خ