نگاه حوزه‌ی بغداد به راویان و آرای رجالی مدرسه‌ی حدیثی قم

نسبت ناروای تساهل

تطور اندیشه‌‎ی شیعه از دوره‌ی اهل بیت (علیهم السلام) و انتقال آن از کوفه تا قم و سپس بغداد، با فراز و نشیب‌های گوناگونی همراه بوده است. اوضاع حاکم بر هر یک از این دوره‌ها، راه‌کارهای مختلفی را در مواجهه با مشکلات و
پنجشنبه، 9 فروردين 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نسبت ناروای تساهل
 نسبت ناروای تساهل

نویسندگان: علی رضا بهرامی (1)
سید علی‌رضا حسینی (2)

درآمد

تطور اندیشه‌‎ی شیعه از دوره‌ی اهل بیت (علیهم السلام) و انتقال آن از کوفه تا قم و سپس بغداد، با فراز و نشیب‌های گوناگونی همراه بوده است. اوضاع حاکم بر هر یک از این دوره‌ها، راه‌کارهای مختلفی را در مواجهه با مشکلات و مسائل پیش رو رقم زده است. در این میان، حوزه‌ی قم با ویژگی‌های منحصر به فرد خود به اخذ و انتشار و تدوین حدیث پرداخته است. تعامل مدرسه‌ی بغداد با آرای قمی‌ها در مسائل مختلفی شایان بررسی است. رجالیان بغداد، در مقام اولین فهرست‌نگارانی که امروزه آثارشان در دسترس ماست، به نقد و بررسی آراء و اندیشه‌های رجالی مدرسه‌ی قم پرداخته‌اند.
دو انگاره برای تقابل میان این دو حوزه‌ مطرح شده است: یکی تقابل به سبب اختلاف در بحث خبر واحد، دیگری تقابل به سبب تساهل در پذیرش روایات.

تقابل به سبب اختلاف در بحث خبر واحد

بحث از خبر واحد، از مسائل ریشه‌دار اصول فقه شیعه است. خبر واحد به عنوان حاکی از سنت، نخستین مخالفان جدی خود را در میان بزرگان بغداد می‌شناسد و شواهدی از کلمات سید مرتضی و شیخ طوسی برای آن آورده شده است. گرچه سردمداران مخالفت با خبر واحد معتزلیان معرفی شده‌اند. (3) برخی شیعیان مانند ابن‌قبه - که خود پیشینه‌ای معتزلی دارد - (4) نیز در این زمره جای دارند. (5)
پی‌جویی مخالفت با خبر واحد نشان می‌دهد این موضوع موجب تقابلی میان این دو حوزه نبوده و نپذیرفتن خبر واحد، به دو راهبرد مدرسه‌ی بغداد اشاره دارد: یکی برای جدا نشان دادن مسیر انتقال معارف در شیعه با آنچه در میان اهل تسنن در حجیت بخشی به گفته‌ی غیر معصوم رواج داشته، بوده است. (6) عبارات سید مرتضی در الذریعه و شیخ طوسی در العده نیز نشان می‌دهد اگر خبر از طریق امام معصوم و به واسطه‌ی راویان طائفه محقه منتقل شده باشد پذیرفتنی است، و همه‌ی مخالفت‌ها ناظر به روش خطای مخالفان است. (7) دیگری شواهدی است که نشان می‌دهد بغدادی‌ها اگر نتوانند روایتی را با منظومه‌ی عقیدتی پذیرفته شده‌ی خود تبیین کنند - هر چند خیر واحد هم نباشد، مثل روایات بدا - با این مستند که خبر واحد است، آن را نمی‌پذیرند. (8)

تقابل به سبب تساهل در پذیرش روایات

عقل‌گرایی و نص‌گرایی از جمله‌ی مباحث مهم کلام اسلامی است که ریشه در اختلاف بر سر شیوه‌ی برخورد با متون دینی دارد. (9) برخی دیدگاه‌ها ضمن پیوند میان نص‌گرایی و اخباری‌گری، تساهل در پذیرش روایات را استمرار این شیوه می‌دانند. نتیجه‌ی این نگاه آن است که گفته شود: «اخباریان به تک تک روایات نمی‌پردازند؛ از این روست که دانش رجال را قبول ندارند و با دلایلی آن را رد می‌کنند.» (10) فارغ از این که نقطه‌ی ارتباط نص‌پژوهی شیعه با رجال و طرح خبر واحد کجاست، باید توجه داشت نص‌گرایی شیعی با نظام پذیرفته شده‌ی ثبت و انتقال حدیث در میان اصحاب امامیه، متفاوت با شیوه‌ی رائج در میان اهل سنت است که در آن، عقل ستیزی و عقل‌گریزی معنایی ندارد. با همین توضیح، صدوق (نماد نص‌گرایی در قم) بحث و استدلال در رد منکران را نه تنها جائز بلکه واجب می‌شمارد. (11) بی‌شک مدرسه‌ی حدیثی قم مرکز اصلی حدیث شیعه پس از کوفه به شمار می‌رود. فضای ایجاد شده در این مدرسه به قدری مناسب شد که شخصیت‌هایی همچون ابراهیم بن هاشم و حسین بن سعید اهوازی بخش عظیمی از میراث حدیثی کوفیان را به این شهر منتقل کردند. علاوه بر این، تلاش برای جذب راویان و اخذ کتب و روایات ایشان نیز در نزد محدثان قم دیده می‌شود. این پژوهش در صدد رفع این گمانه است. رفتار بغدادیان در مواجهه با آرای مدرسه‌ی قم در قالب نقد و قبول ترسیم می‌شود. دفاع بغداد از برخی روایان مورد مناقشه در قم، با تأکید بر سلامت میراث ایشان - برخلاف نسبت ناروای تساهل به مدرسه‌ی قم - نشان از تلاش بغداد برای تقویت میراث حدیثی و توسعه‌ آن دارد. در حوزه‌ی قبول نیز تعابیر فهرست‌نگاران، گویای تأثیر انکارنا‌پذیر مشایخ عمده‌ی قم در مدرسه‌ی بغداد و وامداری ایشان نسبت به تراث عظیم این مدرسه است. این نکته مخفی نیست که حوزه‌ی بغداد - به مقتضای اوضاع حاکم بر آن و تعامل با جامعه‌ی غیرشیعی و فضای اعتزال بیشتر رویکرد کلام نظری را پیش گرفته؛ اما از انصاف به دور است که این مدرسه را - دست کم در نقطه‌ی پیدایش - غریبه با میراث نقلی و بریده از مدرسه قم که پرچم‌دار کلام نقلی به شمار می‌رود، بدانیم. سه محور اصلی این تعامل یعنی تغذیه‌ی علمی بغداد توسط قمی‌ها و بلندای توصیف بزرگان قم از جانب رجالیان و فهرست‌نگاران بغدادی به همراه مخالفت با برخی تضعیفات ایشان به روشنی نشان می‌دهد اولاً قم حوزه‌ای برخوردار از ضوابط خاص پذیرش، پالایش و نقد راویان و روایات بوده است و ثانیاً در این روند تساهل در ایشان راه نداشته است. این نوشتار بر پایه‌ی این سه محور، از رهگذر ترسیم نگاه حوزه‌ی بغداد به راویان و آرای رجالی محدثان قم، نظر به دفع شبهه‌ی پذیرش همراه با تساهل روایات توسط قمی‌ها از سویی، و شبهه‌ی فاصله داشتن مدرسه‌ی بغداد از میراث روایی و کم توجهی ایشان به آن از دیگر سو پرداخته است.

معیارهای اعتبارسنجی قم و بغداد

بی‌شک مدرسه‌ی حدیثی قم مرکز اصلی حدیث شیعه پس از کوفه به شمار می‌رود. فضای ایجاد شده در این مدرسه به قدری مناسب شد که شخصیت‌هایی همچون ابراهیم بن هاشم و حسین بن سعید اهوازی بخش عظیمی از میراث حدیثی کوفیان را به این شهر منتقل کردند. علاوه بر این، تلاش برای جذب راویان و اخذ کتب و روایات ایشان نیز در نزد محدثان قم دیده می‌شود. (12)
این حجم گسترده به همراه فضای شیعی خالی از چالش‌های برون مذهبی، بزرگان حدیثی این شهر را به ساماندهی نظامی خاص اعتبارسنجی روایات سوق داد. این نظام به همین دلیل، حساسیت ویژه‌ای نسبت به جریان غلو و تضعیف گروهی از راویان بر پایه‌ی آن پدید آورد. این موضع بزرگان قم به معنای مخالفت با ایجاد جریانی در روند حدیث شیعه که مهم‌ترین آثار آن گرایش به اباحی‌گری است، قابل تعریف است، و گرنه نقل فضائل یا حتی معارفی بالاتر از اصول پذیرفته شده‌ی جامعه - برخلاف روش حاکم بر مدرسه‌ی کوفه - موجبات تضعیف را در پی نداشت. رصد میراث بزرگ‌ترین غلوستیز قم، یعنی احمد شاعری، و بازگشت او از تضعیف و اخراج متهمان به غلو، صحت این نکته را تأیید می‌کند. نگارندگان بر این باورند که اخراج بزرگانی همچون سهل بن زیاد و احمد برقی نیز نمی‌تواند توجیهی جز این داشته باشد؛ چرا که سهل بن زیاد در ری مورد وثوق و اعتماد کلینی واقع می‌شود و کتاب النوادر او از طریق علی بن محمد بن علان کلینی به شیخ کلینی و سپس جعفر بن محمد بن قولویه و در نهایت شیخ مفید و نجاشی منتقل می‌شود. (13) نیز طبق گزارش طوسی، احمد برقی کتاب سهل را به سعد اشعری و حمیری و ایشان به ابن ولید منتقل می‌کنند. (14) در مورد احمد برقی نیز گونه‌ی برخورد اشعری در برگرداندن او و عذرخواهی از او (15) و گزارش حجم عظیمی از میراث او (قریب به صد اثر از مجموعه‌ی محاسن و غیر آن) از طریق ثقاتی همچون حسین بن عبیدالله غضائری، ابوغالب زراری وعلی بن حسین سعدآبادی در دو فهرست عمده‌ی شیعه (16) کافی می‌نماید.
در نقطه‌ی مقابل، مدرسه‌ی بغداد با میراثی تدوین شده مواجه است و تبیین اندیشه را بر عهده می‌گیرد. محیط حاکم بر این مدرسه - در ادوار میانی و پایانی آن - باعث می‌شود علاوه بر تکیه بر کلام نظری، گاه بی‌توجهی به میراث روایی در آثار کلامی ایشان انعکاس یابد. انکار برخی باورهای پذیرفته شده در کلام نقلی شیعه، باور تعامل متفاوتِ این مدرسه با احادیث و جمع میان اخبار گوناگون را در ذهن تقویت می‌کند.
با وجود این روش، حوزه‌ی بغداد و به ویژه ابن غضائری و نجاشی با تکیه بر میراث‌پژوهی راویان به تکمیل حلقه‌ی راوی‌شناسیِ شیعه پرداخته‌اند. در این نوشتار ضمن اشاره به دفاع ایشان از راویان، به نگاه این حوزه به راویان و بزرگان مدرسه‌ی قم و آرای ایشان اشاره شده است.

1. دفاع از راویان تضعیف شده

مدرسه‌ی بغداد با دو روش به دفاع از برخی راویان تضعیف شده توسط قمی‌ها پرداخته است:

یک. جست و جو در آثار راوی

پذیرش این عده بر پایه‌ی نقد محتوایی میراث راویان انجام شده و تأکید راوی‌شناسان بغدادی بر این است که نکته‌ای بیانگر تضعیف یاد شده، در مجموعه روایات ایشان نیافته‌اند. در این بین، نکته‌ی مهم این است که کسانی که قمی‌ها تضعیف‌شان کرده‌اند، قمی‌تبار نیستند. نتیجه‌ی این مطلب می‌تواند حاکی از تربیت خاص حاکم بر این مدرسه و حساسیت ویژه‌ نسبت به راویان هجرت کرده به این شهر باشد. به نمونه‌های زیر توجه فرمایید:

الف. حسین بن یزید بن محمد بن عبدالملک نوفلی

او از جمله‌ی ادیبان و شاعران کوفی است که در ری سکنی گزیده و گروهی از قمی‌ها به او نسبت غلو در آخر عمرش داده‌اند. نجاشی بر این باور است که هیچ روایتی از او نیافته است که نشان دهنده‌ی این مطلب در او باشد. (17)

ب. احمد بن حسین بن سعید اهوازی

او فرزند یکی از بزرگ‌ترین مبادی ورودی حدیث به قم به شمار می‌رود. نکته‌ای که باعث تأمل قمی‌ها در او شده، غلو بوده و احادیثش مشوب به صحیح و سقیم معرفی شده است. (18) اما به باور ابن غضائری احادیثی از او که به دستش رسیده از این اتهام مبراست (و حدیثه فیما رأیته سالم). (19) با این حال، علامه توقف در مورد روایات او را ترجیح می‌دهد. (20)

ج. محمد بن اورمه

داستان اتهام غالی بودن او و تصمیم قمی‌ها برای سوء قصد به جانش در منابع نخستین آمده است. جدا از نکات مهمی که در پیوند با مسئله غلو و قاعده‌مند بودن مواجهه با غالیان وجود دارد، گزارش شیخ در فهرست نشان می‌دهد اندک تراث آمیخته با غلو او در تفسیر باطن - که به باور ابن غضائری، دیگران به نام او جعل کرده‌اند. - نیز توسط خود قمی‌ها پالایش شده و سپس به بغداد انتقال یافته است. صحیح خواندن همه‌ی کتب او جز تفسیر باطن از جانب نجاشی و پاکیزه دانستن احادیث وی در کلام ابن غضائری و نیافتن هیچ ایرادی که اضطراب شخصیت او را نتیجه دهد، نشانه‌های این دفاع به شمار می‌رود. (21) عبارت نجاشی در حق او که کتاب‌هایش را صحیح می‌خواند، حاوی نکته‌ی مهمی است.
وصف صحت نسبت به روایات احمد بن ادریس و یونس بن عبدالرحمن وارد شده است. (22) نیز در مورد کتب حسین بن عبیدالله سعدی و کتاب یوم و لیلة یونس این نسبت آمده است. (23) دو عبارت «صحیحة یعتمد علیها» و «صحیح ینبغی ان یعمل» پیوند محکم میان واژه‌‎ی صحت و ملازمت آن با پذیرش و عمل بر طبق مفاد آن را نشان می‌‎دهد؛ پس وصف صحت همراهی پذیرش و عمل را در خود نهفته دارد، که نشان پذیرش کتب محمد بن اورمه است.

د. حسین بن عبیدالله سعدی

به تصریح سمعانی، نسبت سعدی مربوط به نُه قبیله است که اصالتاً از قریش و بصره و کوفه‌اند. مهاجرت‌ گروه‌ها و بزرگانی از این قبائل به نیشابور و مرو و اندلس نیز ثبت شده است. (24) در میان راویان شیعی این نسبت گاه با نسبت کوفی نیز همراه شده است. شیخ در رجال و کشی نسبت قمی به وی می‌دهند. (25) خود قمی‌ها نیز در دوره‌ی استقامت وی احادیثش را سماع کرده‌اند؛ (26) با این حال، در دوره‌ی اخراج متهمان به غلو، او با همین اتهام از قم اخراج شده است. اما در هر حال به باور نجاشی کتاب‌هایی که احادیث آن صحیح خوانده شده، ازخود به جا گذاشته است. (27)

هـ. قاسم بن حسن بن علی بن یقطین

وی از جمله کسانی است که در قم سکنی گزیده و اصالت بغدادی دارد. نجاشی نظرش درباره‌ی او مثبت نیست و تضعیف ابن ولید را در حق او را پذیرفته است. کشی نیز به دو گزارش از نامه‌ی احمد اشعری و ردّ احادیث تأویلی او پرداخته است؛ ولی ابن غضائری با آنکه احادیثش را «نعرفه و ننکره» می‌خواند و اتهام قمی‌ها مبنی بر غلو او را نقل می‌کند، در نهایت و در قضاوت پایانی درباره‌ی او می‌گوید: «والاغلب علیه الخیر». علامه این جمله را نشان از توثیق او از جانب ابن غضائری می‌شمرد. (28)

و. علی بن محمد قاسانی

احمد بن محمد عیسی بر پایه‌ی عقاید باطلی که از او شنیده، وی را تضعیف می‌کند؛ اما نجاشی او را محدثی پُر روایت و فقیهی فاضل می‌خواند و بر این باور است که در کتاب‌های او شاهدی از این تضعیف یافت نمی‌شود. (29) این در حالی است که علامه به ضعیف خواندن او اکتفا کرده است. (30) شیخ نیز او را گاهی ضعیف و در جای دیگری ثقه می‌خواند. (31) این تفاوت که بر آمده از اختلاف در مصادر شیخ است، این داوود و علامه را بر آن داشته که بر نسبت اضطراب دیدگاه شیخ به وی، اصرار ورزند و جانب نظر نجاشی را تقویت کنند. (32)

دو. تثبیت شخصیت راوی

در مواردی راوی‌پژوهان بغدادی به دفاع از برخی راویان در مقابل تضعیفات قمی‌ها پرداخته‌اند. این دفاع با تصریح به برجسته بودن شخصیت راویان همراه است. این تقابل آرا به معنای دوگانگی معیارهای سنجش راویان نیست؛ بلکه نقد محتوایی، اساس هر دو معیار به شمار می‌رود و فقط گستره و ضیق مفاهیم نزد دو مدرسه باعث پیدایش برخی اختلافات شده است تا جایی که در مواردی بر اثرپذیری گسترده‌ی بغدادی‌ها از مشایخ قمی تصریح شده است. این شیوه‌ی ارزیابی شخصیت راویان به دو صورت انعکاس می‌یابد: یکی تصریح بر وثاقت و تقابل با تضعیف قمی‌ها، و دیگری ابراز تردید و رد جهت خاص تضعیف. شکل اول در مورد یونس بن عبدالرحمن به چشم می‌خورد. تصریح شیخ در کتاب رجال خود بر تضعیف و خرده‌گیری مشایخ قمی و در عین حال «ثقه» خواندن اوست. به نظر می‌رسد این تضعیف نیز - چنان که خواهد آمد -از جمله‌ی تضعیفات جهتی باشد که به زاویه‌ای از ابعاد شخصیت راوی اشاره دارد. ارجاع عبدالعزیز بن مهتدی به عنوان یکی از سرشناسان قم به وی و داوود بن قاسم جعفری از اعاظم بغداد و نیز حضور گسترده‌ی مشایخ مشهور قم مانند حمیری، ابن بابویه، ابن‌ولید، صفار، محمد بن علی ماجیلویه و سعد بن عبدالله و علی بن ابراهیم و پدرش در مجموع پنج طریق نجاشی و شیخ به کتب او نمی‌تواند با تعضیف مطلق او سازگار باشد. (33) این در حالی است که شکل دوم درباره‌ی بسیاری راویان دیده می‌شود که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

الف. محمد بن عیسی بن عبید

او از ثقات بغدادی است و در یکی از چهار طریق شیخ به کتاب‌ها و روایات یونس بن عبدالرحمن قرار دارد. ابن‌ولید متفردات محمد بن عیسی بن عبید از یونس را استثنا می‌کند و اعتماد‌ناپذیر می‌خواند. با آنکه نیروهای مدرسه‌ی بغداد اثر‌پذیری شدیدی از استثناتات ابن‌ولید دارند و ابن نوح سیرافی با همه‌ی آنها موافق است، تنها در مورد محمد بن عیسی بن عبید مقاومت می‌کنند. نجاشی مخالفت اصحاب امامیه با این نظر را این‌گونه بیان می‌کند: «دیدم اصحاب ما این نظر را انکار می‌کنند و می‌گویند: چه کسی مانند ابوجعفر (محمد بن عیسی) در مقام و منزلت است؟» (34) نیز در نقد ابن‌ولید می‌گوید: «نمی‌دانم چه چیز او را به تردید انداخته است؛ چرا که وی (محمد بن عیسی بن عبید) بر ظاهری از عدالت و وثاقت قرار داشت؟». (35)

ب. نسبت دادن وضع به محمد بن موسی الهمدانی

صدوق به تبع استادش ابن ولید وی را به وضع سه کتاب اصل زید نرسی و زید زراد و کتاب خالد بن عبدالله بن سدیر متهم می‌کند و بر همین اساس از روایت این سه کتاب اجتناب می‌ورزد. اما از آنجا که کتاب زید نرسی و زید زراد را ابن ابی عمیر نقل کرده، ابن غضائری قضاوت صدوق را اشتباه می‌خواند و نجاشی نیز با عبارت «والله أعلم» تردید خود را درباره‌ی دیدگاه ابن‌ولید ابراز می‌دارد. (36)
سایر قمی‌ها نیز موضعی مانند صدوق دارند و روایات او را از کتاب نوادر الحکمه استثنا کرده‌اند. (37) از طرف دیگر، علامه مجلسی بر این باور است که هر چند ارباب رجال دو کتاب زید نرسی و زید زراد را توثیق نکرده‌اند، اعتماد بزرگان حتی صدوق در معانی الاخبار و دیگر مصنفانش، اخذ از این دو کتاب را آسان می‌سازد. (38)
همچنین از شخصیت محمد بن موسی دفاع نشده و حتی ابن‌غضائری او را ضعیف و روای از ضعفا می‌داند، اما آنچه از این عبارات به دست می‌آید، اعتماد بر سه کتاب یاد شده و نسبت اشتباه در برداشت به صدوق است. صدوق نیز به روایت ابن ابی عمیر - که مورد تصریح ابن‌غضائری و شیخ است - اعتماد می‌کند و حدیثی را از زید نرسی می‌آورد. (39) اگر به این نکته صحت طریق صدوق به ابن ابی‌عمیر را نیز بیفزاییم، (40) برداشته شدن نسبت وضع از محمد بن موسی با تلاش ابن‌غضائری حاصل می‌شود؛ چرا که همان محتوای نقل شده توسط وی به نقل ابن ابی‌عمیر، به اصحاب و حتی صدوق رسیده است. این، نشان اعاده‌ی نسبی حیثیت از اوست که روایات او را در حد شاهد قابل پذیرش می‌نماید. (41)

2. تعابیر منحصر به فرد در تعظیم مشایخ قم

وامداری حوزه‌ی بغداد نسبت به قم در ابعاد متعددی قابل تصویر است. این اثر‌پذیری از واسطه در انتقال میراث حدیث و کتب اصحاب گرفته تا سِمَت استادی ایشان استمرار دارد. این تأثیر عظیم - که غالباً با یک واسطه به نجاشی و طوسی منتهی می‌شود - تعابیر بلند و منحصر به فردی در توصیف شخصیت این بزرگان را در این منابع در پی داشته است که از نقاط برجسته و در خور دقت در این پیوند به شمار می‌رود. مطالعه‌ی توصیف این بزرگان از جانب بغدادی‌ها علاوه بر ترسیم نگاه عمیق و وامداری ایشان نسبت به مدرسه‌ی قم و روایان آن، می‌تواند بخش عمده‌ی مسیر انتقال میراث حدیثی شیعه به بغداد را نیز روشن کند.

یک. احمد بن محمد بن عیسی

اعتماد نجاشی در نقل میراث عظیم حسین بن سعید بر اوست، و شیخ او را ثقه و شیخ القمیین و وجه و فقیه ایشان و اشعریان می‌داند که هیچ خرده‌ای بر او وارد نیست. جایگاه علمی و اجتماعی او در میان شیعیان، به تقویت جایگاه سیاسی او در نزد والیان نیز انجامیده است. (42)

دو جعفر بن محمد بن قولویه

او از ثقات اصحاب امامیه و اجلای ایشان در حدیث و فقه معرفی شده و پدرش از بهترین اصحاب سعد بن عبدالله اشعری به شمار می‌رود. شیخ مفید بر جناب ابن‌قولویه قرائت داشته و از ایشان ره‌توشه‌ی علمی بسته است. در یک کلام، او بالاتر و برتر از هر وصف برجسته‌ای از وثاقت و برخورداری از حدیث اهل بیت (علیهم السلام) است که در حق کسی قابل گفتن است. کتب فراوان او نزد مفید و ابن‌غضائری بوده و نجاشی بیشتر آنها را بر این دو استادش قرائت کرده است. طوسی نیز به روایات و فهرست کتب او طریق دارد. در میان سرشناسان بغداد تلعکبری، مفید، ابن غضائری، ابن‌عبدون و ابن عزور از او دانش‌ آموخته و روایت نقل کرده‌اند. (43)

سه. احمد بن اسحاق

فهرست‌نگاران بغدادی او را - که از اصحاب امام جواد (علیه السلام) تا صاحب الامر (علیه السلام) است - دارای منزلتی بلند و شیخ قمی‌ها خوانده‌اند و او فرستاده‌ی ایشان به خدمت امام بوده است. احمد از خواص امام عسکری (علیه السلام) بوده که توفیق زیارت حضرت ولی عصر (علیه السلام) را نیز به دست آورده است. (44)

چهار. محمد بن حسن صفار

او نیز از وجوه اصحاب قمی امامیه به شمار می‌رود که علاوه بر وثاقت، جایگاهی بزرگ در نزد اصحاب داشته و او و روایاتش بر دیگران برتری داشته‌اند و سقط به ندرت در روایاتش رخ داده است مجموعه‌ی طرق نجاشی و طوسی به کتب فراوان او - که حتی بیشتر از کتب حسین بن سعید خوانده شده - ابن‌ولید، صدوق، احمد بن محمد بن یحیی و پدرش و ابن ابی‌جید - یعنی طرق کاملاً قمی - بوده است. (45)

پنج. محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)

بلندای تعابیر نجاشی و طوسی درباره‌ی کم سابقه و نشان عمق تأثیر او در حوزه‌ی بغداد و پذیرش مطلق ایشان نسبت به شیخ صدوق است. نجاشی از او به «شیخنا و فقیهنا» تعبیر می‌کند که شیوخ طائفه‌ی امامیه هنگام ورود او به بغداد در سال 355 قمری - با وجود کمی سنش- به سماع حدیث از او و اخذ اجازه‌ی نقل کتبش پرداخته‌اند. طوسی او را صاحب جلالت و حافظ احادیث و آگاه بر رجال می‌داند که در میان قمی‌ها مانندی در رتبه‌ی حفظ و عملش یافت نمی‌شود. تألیف بیش از سیصد اثر به قلم او اعجاب فهرست‌نگاران بغداد را بر می‌انگیزد، به طوری که نجاشی همه‌ی آنها را روایت و برخی از آنها را برای پدرش قرائت کرده است. واسطه‌ی طوسی هم سه تن از استادانش یعنی شیخ مفید، ابن غضائری و ابن حسکه قمی بوده‌اند. (46)

شش. محمد بن احمد بن داوود

او از جمله‌ی قمیانی است که در بغداد اقامت گزیده و در آنجا به القای حدیث و تألیف کتاب پرداخته است. وی شیخ الطائفه و سرآمد قمی‌ها و فقیه ایشان معرفی شده که در زمان خود کسی همطراز او در حفظ، فقه و آشنایی با حدیث یافت نمی‌شد. محمد بن احمد نیز از جمله‌ی مشایخ مفید و ابن غضائری است که در طریق انتقال کتب بسیاری از اصحاب به بغداد حضور داشته است. (47)

هفت. محمد بن ابی‌القاسم (ماجیلویه)

او که داماد و تربیت یافته‌ی احمد برقی است، به «سید من أصحابنا القمیین، ثقة، عالم، فقیه، عارف بالأدب و الشعر و الغریب» شناخته شده است. (48) فرزند وی علی نیز از راویان بزرگ به شمار می‌رود. او که از مشایخ صدوق، ابن‌ولید، محمد بن یحیی العطار و ابن‌بطه به شمار می‌رود، بخشی از میراث شیعه را از ابوسمینه گرفته و به ایشان منتقل کرده است. (49) نیز ابن‌ولید میراث حدیثی سلیم بن قیس (50) و حسن بن راشد مولی بنی‌العباس (51) و ابوسمینه (52) را از ایشان دریافت کرده است. این در حالی است که طرد جدی ابن‌غضائری در مورد کتاب سلیم (53) و شخصیت پر تنش ابوسمینه و ضعف روایات حسن بن راشد فرایند پالایش میراث ایشان را مهم می‌نماید. مطالعه‌ی طرق موجود نشان می‌دهد این پالایش به همت ماجیلویه یا ابن‌ولید انجام شده است؛ گرچه باور نگارندگان بر آن است که حضور گسترده‌ی ماجیلویه در اخذ و انتقال میراث اصحاب از ابوسمینه، نقش او را پر رنگ‌تر می‌کند. اهمیت نقش او در پالایش میراث غلو به اندازه‌ای است که روایات منتقل شده توسط او از این خط فکری خالی از تخلیط، غلو، تدلیس و منفردات معرفی شده و روایاتی که مفاد آن در سایر منابع اندیشه‌ی فکری شیعه یافت نمی‌شود، توسط وی از این مجموعه حذف شده است. (54) همین نقش برجسته دو اثر مهم در پی داشته است: یکی پذیرش این روایات توسط اعلامی که نام ایشان گذشت و دیگری تمجید فوق‌العاده از وی.

هشت. عبدالله بن جعفر حمیری

او شیخ قمی‌ها و وجه ایشان معرفی شده است. همچنین از جمله طبقات نخستین روایان قمی به شمار می‌رود که احادیث نزد خود را به کوفه انتقال داده است. وی در دهه‌ی پایانی قرن سوم وارد کوفه می‌شود و برای ایشان حدیث نقل می‌کند؛ کوفیان به صورت گسترده احادیث ایشان را می‌شنوند و می‌پذیرند. نجاشی در شرح حال او به این گزارش پرداخته است. (55) حضور او در انتقال تراث گروه بزرگی از صاحبان آثار شیعه (79 نفر در رجال نجاشی و 80 نفر در فهرست طوسی) گویای نقش پر رنگ او در عرصه‌ی حدیث است. بی‌شک می‌توان او را حامل کتب قمی‌ها دانست که به دیگران منتقل کرده است. (56)
از نشانه‌های نگاه مثبت و برآمده از وامداری مدرسه‌ی بغداد به حوزه‌ی حدیثی قم، توصیفات بلندی است که درباره‌ی آثار این مدرسه در نوشته‌های فهرستی انعکاس یافته است. این انعکاس در دو قالبِ توصیف کثرت تألیفات برخی محدثان قم، و تمجید از برخی آثار خاص این مدرسه دیده می‌شود.

نه. محمد به علی بن محبوب

او شیخ قمی‌ها در زمان خویش بوده و با تعابیر همچون «ثقة، عین، فقیه، صحیح المذهب» معرفی شده است. وی که از همترازان صفار و ماجیلویه به شمار می‌رود، از استادان محمد بن یحیی العطار و ابن‌بطه است که در طریق نقل آثار و روایات فراوانی قرار گرفته است. (57)

ده. محمد بن حسن بن ولید (ابن ولید قمی)

او علاوه بر آنکه شیخ قمی‌ها و فقیه و سرآمد و وجه ایشان معرفی شده، با عبارت «ثقة ثقة عین مسکون الیه» - که از جمله‌ی منحصر به فردترین واژگان توثیق و تعظیم راویان به شمار می‌رود - توصیف شده است. (58) فرزند او احمد، ابن ابی جید و شیخ صدوق حلقه‌ی کاملاً قمی اتصال فهرست نجاشی و طوسی به این شخصیت گران‌قدر و آگاه به رجال و فقه و مورد اطمینان به شمار می‌روند. (59)

3. تضعیف راویان مورد پذیرش و نقد آرای رجالی قم

از جمله محورهای دیگری که در مطالعه‌ی منابع رجالی و فهرستی بغداد نظر پژوهشگر را به خود جلب می‌کند، نقد برخی آرای رجالی بزرگان این حوزه است که به تضعیف راویان مورد اعتنا و پذیرش حوزه‌ی قم و گاه تخطئه دیدگاه‌های قمی انجامیده است. در توضیح این مطلب توجه به مفهوم ضعف و بازخوانی مفاهیمی همچون غلو - که تفصیل آن از عهده‌ی این نوشتار خارج است - ضروری به نظر می‌رسد. با تذکر این نکته که انتساب ضعف به یک راوی همواره به معنای نپذیرفتن همه‌ی میراث حدیثی او نیست؛ و اینکه واژه‌ی غلو طیف معنایی را در بر می‌گیرد که هم در قم و بغداد به بخشی از آن نظارت دارند، به برخی موارد موجود در منابع نخستین اشاره می‌کنیم که راویان مورد پذیرش قم و برخی آرای ایشان به بوته‌ی نقد کشیده شده‌اند.

یک. طرد روایات عبدالرحمان بن ابی‌حماد

او از کوفه به قم آمد و در خانه‌ی احمد بن محمد بن خالد برقی سکنی گزید. قمی‌ها از وی نقل حدیث کرده‌اند، اما به سبب رهیافت غلو در میراث وی ضعیف خوانده شده و بنا به نظر نجاشی و ابن غضائری از درجه‌ی اعتنا و اعتماد ساقط گردیده است. بازخوانی میراث انعکاس یافته از او در منابع اولیه (کتب اربعه و المحاسن و بصائر) نشان می‌دهد تمام قمی‌هایی که از او نقل حدیث کرده‌اند از مشایخ مهم قم به شمار می‌روند. حجم اصلی روایات او را احمد برقی، ابراهیم بن هاشم و محمد بن عبدالجبار نقل کرده‌اند که از اعلام و ثقات برجسته‌ی قم به شمار می‌روند. در نقطه‌ی مقابل، مشایخ بی‌واسطه‌ی او، بیشتر ابراهیم بن عبدالحمید، زیاد بن مروان و حنان بن سدیر هستند که هر سه از واقفیان به شمار می‌روند؛ اما چند نکته این انگاره را تقویت می‌کند که برخلاف پندار نجاشی و ابن‌غضائری، در حقیقت مشایخ سرشناس قم به پالایش و پیرایش احادیث او پرداخته و میراث پذیرفتنی وی را منتشر ساخته‌اند: یکی تصریح شیخ بر وثاقت ابراهیم و حنان (60) و نیز تأکید مرحوم خویی بر کفایت شهادت ابن قولویه بر وثاقت زیاد بن مروان به رغم پذیرش اینکه وی از سران واقفه بوده و به خبث سریره مبتلا بوده است. (61) نکته‌ی دیگر اینکه جریان وقف به جهت تمایز از جامعه‌ی شیعه پس از انحراف با عدم پذیرش مواجه شد. البته ابن‌داوود بر پذیرش روایاتی از ایشان از امام صادق (علیه السلام) تأکید می‌کند. اکثر روایات حنان نیز این چنین است. (62)

دو. تضعیف جهتی ابن بطة قمی

او در قم دارای منزلتی عظیم و ادب و فضل و علم او شناخته شده بوده است، اما به تساهل در حدیث و تعلیق اسانید بر اجازات و اشتباه در فهرست متهم شده است. ابن‌ولید نیز او را ضعیف و دچار خلط در اسناد کتب به صاحبانش معرفی می‌کند. توجه به ترجمه‌ی او در نجاشی نشان می‌دهد ابن نوح سیرافی، استاد نجاشی، کتاب تفسیر اسماءالله تعالی و ما یدعی به وصفه را که از جمله‌ی تصنیفات اوست کتابی نیکو، پر از مضامین منحصر به فرد و استوار می‌خواند. در نتیجه تضعیف او جهتی و از بابت ضعف وی در فهرست‌نگاری خواهد بود، اما مضامین میراثی او قوی و پذیرفتنی خوانده شده است. (63) یعنی ابن‌بطه را به فرایند پذیرفته شده‌ی انتقال میراث اصحاب ملتزم نمی‌دانستند.
توجه به گزارش‌های پیش گفته نشان می‌دهد مدرسه‌ی قم نگاهی جامع به روایان داشته است و جهت مختلف ایشان را در قضاوت لحاظ می‌کردند. همین نکته تصریح ابن ولید بر خلط وی در اسانید به همراه بلندای جایگاه ابن‌بطه در میان قمی‌ها را توجیه می‌کند. اما یک نکته همچنان به قوت خود باقی می‌ماند. از آنجا که فهرست ابن‌بطه از منابع مهم نجاشی و خصوصاً منبع عمده‌ی طوسی بوده است، سؤال این است که اعتماد این دو فهرست‌نگار با وجود نسبت خلط و غلط در اسانید چگونه امکان‌پذیر است؟

سه. قمی خواندن امیة بن علی قیس

نجاشی وی را شامی و ضعیف می‌داند. (64) اما ابن‌غضائری با عبارت «ضعیف الروایه، فی مذهبه ارتفاع» هر دو جنبه‌ی روایی و شخصیتی او را مخدوش می‌کند و او را در عداد قمی‌ها به حساب می‌آورد. (65) این در حالی است که در میان مشایخ و حتی شاگردان وی، غیر از حسن بن علی زیتونی که نجاشی او را اشعری می‌خواند. (66) نشانی از مشایخ قمی نیستند. مطالعه‌ی شخصیت حسن بن علی بن ابن‌عثمان نیز نشان می‌دهد وی از جمله‌ی کوفیانی است که به ضعف و غلو متهم شده است و گویا علامه بدان جهت که برخی شاگردان وی یعنی حسین بن عبیدالله سهل سعدی، احمد بن محمد بن خالد برقی، محمد بن احمد، حسن بن عبدالصمد اشعری، ابوعبدالله الجامورانی و محمد بن حسین بن ابی الخطاب قمی‌اند، او را در زمره‌ی قمی‌ها خوانده است. اما عدد گسترده‌ی مشایخ عراقی او و حضور برخی راویان کوفی در زمره‌ی شاگردانش، از جمله محمد بن الحسین الصائغ الکوفی و حسن بن حسین لؤلؤی این انتساب را - هر چند به جهت تربیت علمی باشد - تضعیف می‌کند. یگانه احتمالی که این گفته را موجه می‌کند، مقصود خاص از این لفظ و نماینده‌ی طرز تفکر خاص است، که پژوهشی مستقل می‌طلبد.

نکته

تذکر این نکته شایسته است که با وجود اختلافات یاد شده، گاهی هم‌نوایی و تأیید یا تضعیف مشایخ قم نسبت به راویان قمی در منابع فهرستی و رجالی بغداد دیده می‌شود. احمد بن محمد بن سیار از آن جمله است که ابن غضائری او را «ضعیف متهالک غال منحرف» می‌خواند و بزرگان قم نیز روایات او را از کتاب نوادر الحکمه استثنا کرده‌اند. (67) همچنین شخصیت و روایات سلمة بن خطاب براوستانی ضعیف خوانده شده است. (68)

4. تحسین آثار قم

از نشانه‌های نگاه مثبت و برآمده از وامداری مدرسه‌ی بغداد به حوزه‌ی حدیثی قم، توصیفات بلندی است که درباره‌ی آثار این مدرسه در نوشته‌های فهرستی انعکاس یافته است. این انعکاس در دو قالبِ توصیف کثرت تألیفات برخی محدثان قم، و تمجید از برخی آثار خاص این مدرسه دیده می‌شود.

یک. تمجید فراوانی تألیف

نجاشی به یاد کرد بیش از 166 اثر صدوق شامل کتب، مجالس و مصابیح و نگاشته‌هایی از او در زهد می‌پردازد.
(69) همه‌ی این نگاشته‌ها در سفر او به بغداد منتقل شده و اجازه‌ی نقل آن به علی بن احمد نجاشی، پدر نجاشی صاحب فهرست، داده شده است. آثار احمد بن محمد بن دؤل قمی نیز بالغ بر صد اثر معرفی شده است. (70)

دو. تحسین برخی نگاشته‌های قمیان

در دو فهرستِ نجاشی و طوسی، توصیف خاص برخی آثار دیده می‌شود. در نگاه اول موضوع و نویسنده‌ی اثر حائز اهمیت و جایگاه ویژه خواهد بود.
در میان قمی‌ها و آثار ایشان کتاب العباسی و کتاب الامثالِ احمد بن اسماعیل سمکه این گونه‌اند. کتاب العباسی بالغ بر ده هزار ورقه در احوال خلفا و دولت عباسی بوده است که نجاشی از آن به «کتاب عظیم» یاد می‌کند. خود وی بخش اخبار امین را دیده و آن را «حسن» خوانده است. کتاب دیگر وی الامثال است که «حسن مستوفی» است. (71) توجه به عنوان دو کتاب که یکی در تاریخ و دیگری ادبیات است، نشان از غنای مدرسه‌ی قم در ابعاد گوناگون و جای خالی چنین آثار و موضوعاتی در مدرسه‌ی بغداد است.
کتاب تفسیر اسماءالله تعالی و ما یدعی به نیز از جمله‌ی تألیفات محمد بن جعفر بن بطه است که در عبارتی منحصر به فرد ابن نوح سیرافی آن را به «حسن، کثیر الغریب، سدید» توصیف کرده است. (72)
موضوع کتاب که در مهم‌ترین بخش مباحث توحیدی جای دارد، باعث می‌شود استاد نجاشی آن را کتابی نیکو، مشتمل بر مفاهیم برجسته و ناب و دارای انسجام و نظام‌وار معرفی کند.
شخصیت دیگری که مصنفاتی ستایش شده دارد، محمد بن احمد بن داوود قمی است که طوسی دو کتاب المزار و الذخائر او را «حسن» معرفی می‌کند. (73)

5. پذیرش استثنا و رد استثناشدگان

سه نفر از بزرگان قم به استثنای کتاب و راوی و روایت یا مفاهیم خاص در میراث برخی راویان پرداخته‌اند. این ولید و به تبع او صدوق، محمد بن علی ماجیلویه و صفار شخصیت‌هایی هستند که انعکاس استثنای ایشان در منابع فهرستی دیده می‌شود.
24 نفر از راویان امامیه را ابن ولید از راویان نوادر الحکمه نوشته‌ی محمد بن احمد بن یحیی استثنا کرده است. (74) دقت در شرح حال این روایان نشان می‌دهد یکی از ایرادات زیر بر ایشان وارد است:

یک. ناشناخته بودن

این وضعیت در مورد محمد بن هارون، ممویة بن معروف، عبدالله بن محمد الشامی، محمد بن یحیی المعاذی، عبدالله بن احمد الرازی، ابوعلی النیشابوری و وهب بن منبه دیده می‌شود. (75)

دو. ضعیف بودن

این عبارت درباره‌ی برخی راویان آمده است. این راویان گاه به جهت شخصیت و گاه از حیث روایات یا بخشی از میراث تضعیف شده‌اند. در این بین محمد بن موسی الهمدانی، ابوعبدالله الرازی الجامورانی، ابوعبدالله السیاری، محمد بن علی ابوسمینه، محمد بن عبدالله بن مهران، یوسف بن السخت و یوسف بن الحارث با اتهامات عقیدتی چون غلو و فساد مذهب مواجه‌اند. (76) ابویحیی واسطی و احمد بن بشیر ضعیف و غیر ثبت در امر حدیث خوانده شده‌اند. دو شخصیت دیگر این فهرست یعنی احمد بن هلال عبرتایی و احمد بن حسین بن سعید با آنکه غالی معرفی شده‌اند، در میان تراثشان احادیث پذیرفتنی نیز یافت می‌شود. عبارت «یعرف و ینکر» گویای همین نکته است. (77)
نفی کلی نجاشی راجع به سهل بن زیاد آدمی از همه شدیدتر است و او غیر معتمد در حدیث خوانده شده که احمد اشعری بر غلو و کذب او شهادت داده است. (78)
این گزارش در مورد محمد بن عیسی بن عبید و حسن بن حسین لؤلؤی به گونه‌ی دیگری است. چه آنکه تنها روایات با اسناد منقطع محمد بن عیسی و منفردات یا متفردات لؤلؤی پذیرفته نشده است. مشکل محمد بن عیسی روایات متفرد از یونس و سن کم برای روایت از ابن محبوب است (79) که دفاع نجاشی از او گذشت. حسن بن حسین لؤلؤی نیز اگرچه کوفی ثقه خوانده شده، طریقی به آثار او ثبت نشده است. (80) نکته‌ی پایانی تعارض توثیق نجاشی نسبت به جعفر بن محمد بن مالک با توثیق طوسی است. (81) مرحوم خویی در قضاوت میان این دو نظر، ممکن نبودن حکم به وثاقت او را نتیجه می‌گیرد. (82)
دو گونه‌ی دیگر استثنا نیز در کانون توجه قرار گرفته است. یکی استثنای مفهوم غلو و تخلیط در میراث که در مورد احمد بن محمد سیاری و محمد بن حسن بن جمهور توسط محمد بن یحیی و ابن ولید اتفاق افتاده (83) و دیگری استثناء یک حدیث از مجموعه روایات علی بن ابراهیم بن هاشم که گویا توسط ماجیلویه و ابن ولید صورت گرفته است. (84)
گفتنی است در مورد استثنای کتاب بصائر نمی‌توان این کتاب را در زمره‌ی رد استثناشدگان درج نمود؛ چه آنکه گرچه ابن‌ولید این کتاب را نقل کرده، اما برقراری طریق به آن به واسطه‌ی محمد بن یحیی نشان از اعتنای نجاشی به دریافت این کتاب است. (85)

6. اعتماد بر طرق قمی در دسترسی به آثار

مشایخ قم مسیر مهم انتقال تراث روایی شیعه به بغداد به شمار می‌روند. گرچه مطالعه‌ی دقیق و کامل طرق آثار و میزان حضور و تأثیر مشایخ قم در آن از حوصله‌ی چنین نوشتار مختصری خارج است، اشاره‌ی کوتاهی به برخی آثار و اندکی از مؤلفان برجسته‌ی امامی ضروری به نظر می‌رسد.
تصریح نجاشی بر اختصار در یاد کرد طرق انتقال کتب (ذکرت لرجل طریقاً حتی لایکثر الطرق فیخرج عن الغرض) و مشی بر طبق آن (86) قضاوت را به گزارش‌های موجود منحصر می‌کند. شاید همین نکته وجود حجم بیشتری از طرق و راویان قمی در فهرست طوسی را تقویت می‌کند. بخش مهمی از میراث موجود در قم را صدوق و احمد بن محمد بن یحیی العطار منتقل کرده‌اند.
در نگاهی گذرا به برخی روایان برجسته مثل حریز بن عبدالله، معاویة بن عمار، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، جمیل بن دراج، محمد بن ابی عمیر، عبیدالله بن علی حلبی و برادرش محمد و نیز هشام بن حکم حضور راویان قمی مشهود است. (87)
بخشی از این طرق از صدوق آغاز می‌شود و به واسطه‌ی مشایخ او همچون پدرش و ابن ولید به طبقه‌ی سعد، حمیری و صفار می‌رسد و توسط احمد اشعری و محمد بن حسین بن ابی الخطاب به راویان کوفی می‌رسد. بخش دیگری نیز از احمد بن محمد بن یحیی آغاز می‌شود و راهی شبیه قبل را می‌پیماید. نیز مسیر علی بن ابراهیم و پدرش در فرایند انتقال به چشم می‌خورد.
نقل همه‌ی کتب و روایات برخی از اصحاب امامیه از دیگر امتیازات مشایخ قم به شمار می‌رود. صدوق همه‌ی تراث حسن بن محبوب، حسن بن علی فضال، سعد بن عبدالله، محمد بن ابی عمیر، صفار - به جز بصائر - و یونس بن عبدالرحمن را در فرایند انتقال به طوسی می‌رساند. نیز ابن‌بطه میراث محمد بن احمد بن یحیی و ابن ابی‌جید میراث محمد بن علی بن محبوب را به شیخ منتقل کرده‌اند. (88)

نتیجه‌گیری

شهرت رویکرد متفاوت دو مدرسه‌ی قم و بغداد در تعامل با حدیث و معارف نقلی و معیارهای آنها در اعتبارسنجی روایات، فضایی کاملاً متفاوت از این دو مدرسه ترسیم کرده است. پرداخت گسترده‌ی مدرسه بغداد به علوم عقلی و گاه تفسیر روایات با شیوه‌ی عقل‌گرای حاکم بر آن، ضوابط خاصی برای این الگو تعریف می‌کند. بر اساس این تعریف و با تحلیلی پسینی، مدرسه‌ی حدیثی قم به تساهل در تعامل و پذیرش روایات متهم شده است. قم به عنوان حلقه‌ی وسط میان کوفه (نقطه‌ی پیدایش) و بغداد (مرکز تحلیل و تضارب آرای امامیه و مخالفان) به پالایش و تدوین و تبویب احادیث پرداخته است. مطالعه‌ی منابع فهرستی و طرق انتقال آن به مدرسه‌ی بغداد نشان می‌دهد:
1. نقد محتوایی میراث برخی راویان که فضای قم ایشان را برنتافته، مهر تأییدی بر شخصیت و میراثشان را در پی دارد.
2. تعابیر منحصر به فرد در تعظیم مشایخ قم - که استاد بی‌واسطه یا با واسطه‌ی اندک بزرگان بغداد بوده‌اند - نشان‌دهنده‌ی وامداری بغداد از قم است.
3. گرچه همه‌ی آرای رجالی قم مورد تأیید بغداد نیست، تحسین برخی آثار و تسلیم در برابر برخی آرا مانند استثنا گویای تأثیر قوی مدرسه‌ی قم بر بغداد است.
حضور گسترده‌ی مشایخ قم در طرق مهم بغداد، از نقش فعال ایشان در فرایند میراث پژوهش شیعه حکایت دارد.

نمایش پی نوشت ها:
1. پژوهشگر پژوهشگاه قرآن و حدیث (پژوهشکده‌ی کلام اهل بیت (علیهم السلام)).
2. استادیار دانشگاه قرآن و حدیث.
3. حسین‌پوری، «حدیث ضعیف و چگونگی تعامل با آن بر پایه رویکرد قدما»، ص 18- 35.
4. نجاشی، رجال، ص 375، شماره‌ی 1023.
5. محقق حلی، معارج الأصول، ص 142.
6. بروجردی، نهایة الأصول، ص 522.
7. سید مرتضی، الذریعة الی اصول الشیعه، ج2، ص 60؛ طوسی، عدة الأصول، ج1، ص 100.
8. ر. ک: مفید، أوائل المقالات، ص 80.
9. سبحانی، «عقل‌گرایی و نص‌گرایی در کلام اسلامی»، سرچشمه حکمت، ص 205 به بعد.
10. مهریزی، درسنامه‌ی حوزه‌ها و مکاتب حدیثی، ص 30و 31.
11. سبحانی، «عقل‌گرایی و نص‌گرایی در کلام اسلام»، ص 219 و 220.
12. ن. ک: نجاشی، رجال، ص 17، شماره‌ی 19، شرح حال ابراهیم بن محمد بن سعید ثقفی.
13. نجاشی، همان، ص 185، شماره‌ی 490.
14. طوسی، الفهرست، ص 228، شماره‌ی 339.
15. ابن‌غضائری، کتاب الضعفاء، ج1، ص 39.
16. نجاشی، همان، ص 76، شماره‌ی 182؛ طوسی، الفهرست، ص 51 - 54، شماره‌ی 65.
17. نجاشی، رجال، ص 38، شماره‌ی 78.
18. همان، ص 77، شماره‌ی 183.
19. ابن‌غضائری، کتاب الضعفاء، ج1، ص 40.
20. حلی، خلاصة الاقوال، ص 202.
21. نجاشی، رجال، ص 329، شماره‌ی 891؛ طوسی، الفهرست، ص 407، شماره‌ی 621؛ ابن‌غضائری، کتاب الضعفاء، ج1، ص 93و 94.
22. طوسی، الفهرست، ص 64، شماره‌ی 81 و ص 513، شماره‌ی 813.
23. کشی، اختیار معرفة‌الرجال، ص 537 - 537، شماره‌ی 1023.
24. سمعانی، الانساب، ج3، ص 255- 257.
25. طوسی، رجال، ص 386، شماره‌ی 5682؛ کشی، اختیار معرفة‌الرجال، ص 512، شماره‌ی 990.
26. ر. ک: نجاشی، رجال، ص 61، شماره‌ی 141.
27. نجاشی، ص 42، شماره‌ی 86؛ کشی، همان.
28. همان، ص 316، شماره‌ی 865؛ کشی، اختیار معرفة‌الرجال، ص 517، شماره‌ی 994 و 995؛ ابن غضائری، کتاب الضعفاء، ج1، ص 87، شماره‌ی 115؛ حلی، خلاصة الاقوال، ص 248.
29. نجاشی، رجال، ص 255، شماره‌ی 669.
30. حلی، خلاصة‌الاقوال، ص 232.
31. طوسی، رجال، ص 388، شماره‌ی 5713 و 5714.
32. ابن‌داوود، رجال، ص 245، شماره‌ی 1037.
33. ر. ک: نجاشی، رجال، ص 446، شماره‌ی 1208؛ طوسی، رجال، ص 346، شماره‌ی 5167 و ص 368، شماره‌ی5478.
34. نجاشی، رجال، ص 333.
35. همان، ص 348.
36. همان، ص 338، شماره‌ی 904؛ طوسی، الفهرست، ص 174، شماره‌ی 269 و ص 201، شماره‌ی 299 و ص 300؛ ابن غضائری، کتاب الضعفاء، ج1، ص 62، شماره‌ی 53.
37. ابن غضائری، همان، ص 95، شماره‌ی 136.
38. مجلسی، بحارالأنوار، ج1، ص 43.
39. صدوق، من لایحضره الفقیه، ج4، ص 207.
40. همان، ص 460.
41. ابن‌غضائری،کتاب الضعفاء، ج1، ص 62، شماره‌ی 53.
42. نجاشی، رجال، ص 58 و 83، شماره‌ی 198؛ طوسی، الفهرست، ص 60، شماره‌ی 75؛ همو، رجال، ص 351، شماره‌ی 5197.
43. نجاشی، همان، ص 123، شماره‌ی 318؛ طوسی، همان، ص 109؛ همو، رجال، ص 418؛ حلی، خلاصة‌الاقوال، ص 31.
44. نجاشی، همان، ص 91، شماره‌ی 225؛ طوسی، همان، ص 63، شماره‌ی 87؛ ابن‌داوود، رجال، ص 24، شماره‌‌ی 59، حلی، همان، ص15، شماره‌ی 8.
45. نجاشی، رجال، ص 354، شماره‌ی 948؛ طوسی، الفهرست، ص 408، شماره‌ی 622.
46. نجاشی، همان، ص 389، شماره‌ی 1049؛ طوسی، همان، ص 442، شماره‌ی 710.
47. نجاشی، رجال، ص 385، شماره‌ی 1045.
48. همان، ص 353، شماره‌ی 947.
49. ر. ک: همان، ص 8، شماره‌ی 4 سلیم بن قیس و ص 27، شماره‌ی 49 اسماعیل بن مهران و ص 129، شماره‌ی 332 جابر بن یزید و ص 136، شماره‌ی 349 حفص بن عاصم و ص 165، شماره‌ی 434 ربیع بن زکریا و ص 189، شماره‌ی 503 سلام بن عبدالله و ص 436، شماره‌ی 1171 هیثم بن واقد؛ طوسی، الفهرست، ص 34، شماره‌ی 40 اسماعیل بن ابان و ص 231، شماره‌ی 346 سلیم بن قیس و ص 346، شماره‌ی 547 عبیس بن هشام و ص 406، شماره‌ی 619 محمد بن علی الهمدانی و ص 407، شماره‌ی 620 محمد بن سنان.
50. نجاشی، رجال، ص 8، شماره‌ی 4؛ طوسی، فهرست، ص 231، شماره‌ی 346.
51. طوسی، فهرست، ص 137، شماره‌ی 200.
52. نجاشی، رجال، ص 332، شماره‌ی 984.
53. ابن‌غضائری، کتاب الضعفاء، ج1، ص 63، شماره‌ی 55.
54. طوسی، الفهرست، ص 412، شماره‌ی 625.
55. نجاشی، رجال، ص 219، شماره‌ی 573.
56. طوسی، رجال، ص 441، شماره‌ی 6102 شرح حال حسن بن عبدالسلام.
57. نجاشی، رجال، ص 349، شماره‌ی 940.
58. همان، ص 383، شماره‌ی 1042.
59. طوسی، الفهرست، ص 442، شماره‌ی 709؛ ابن‌داوود، رجال، ص 304، شماره‌ی 1319.
60. طوسی، الفهرست، ص 17، شماره‌ی 12 و ص 164، شماره‌ی 254.
61. خویی، معجم رجال‌الحدیث، ج7، ص 319، شماره‌ی 4801.
62. نجاشی، رجال، ص 238، ش 633؛ ابن‌غضائری، کتاب الضعفاء، ج1، ص 81؛ ابن‌داوود، رجال، ص 472، ش 285.
63. نجاشی، رجال، ص 373، شماره‌ی 1019.
64. همان، ص 105، شماره‌ی 264.
65. ابن‌غضائری، کتاب الضعفاء، ج1، ص 38، شماره‌ی 6.
66. نجاشی، همان، ص 62، شماره‌ی 143.
67. ابن‌غضائری، کتاب الضعفاء، ج1، ص 40.
68. نجاشی، رجال، ص 187، شماره‌ی 498؛ ابن‌غضائری، همان، ج1، ص 66، شماره‌ی 64.
69. نجاشی، رجال، ص 389، شماره‌ی 1049.
70. همان، ص 89، شماره‌ی 223.
71. همان، ص 97، شماره‌ی 242؛ طوسی، الفهرست، ص74، شماره‌ی 93.
72. همان، ص 372.
73. طوسی، الفهرست، ص 395 و 396، شماره‌ی 604.
74. نجاشی، رجال، ص 348، شماره‌ی 939؛ طوسی، الفهرست، ص 408 - 411، شماره‌ی 633.
75. ر. ک: طوسی، رجال، ص 438، شماره‌ی 6265 و 6266 و ص 401، شماره‌ی 58 و ص 402، شماره‌ی 5859، و ص 433، شماره‌ی 6202 و ص 451، شماره‌ی 6413؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ج19، ص 209، شماره‌ی 13197.
76. ر. ک: نجاشی، رجال، ص 333، شماره‌ی 894 و 350، شماره‌ی 942 و ص 338، شماره‌ی 904؛ ابن‌غضائری، کتاب الضعفاء، ج1، ص 97، شماره‌ی 145؛ کشی، ص 103، شماره‌ی 157؛ و ص 390، شماره‌ی 733.
77. همان، ص 77، شماره‌ی 183 و ص 83، شماره‌ی 199 و طوسی، الفهرست، ص 55، شماره‌ی 67 و ص 83، شماره‌ی 107.
78. همان، ص 185؛ شماره‌ی 490.
79. همان، ص 333، شماره‌ی 896.
80. همان، ص 40، شماره‌ی 83.
81. همان، ص 122، شماره‌ی 313؛ طوسی، همان، ص 418، 6037.
82. خویی، معجم‌ رجال الحدیث، ج4، ص 117 و 118، شماره‌ی 2279.
83. نجاشی، همان، ص 80، شماره‌ی 192 و طوسی، همان، ص 413، شماره‌ی 627.
84. طوسی، همان، ص 267، شماره‌ی 380.
85. نجاشی، همان، ص 354، شماره‌ی 948.
86. نجاشی، رجال، ص 116، شماره‌ی 297، شرح حال ثابت بن شریح و ص 230- 231، عبیدالله علی حلبی و ص 411، شماره 1096، شرح حال معاویة بن عمار.
87. ر. ک: نجاشی، رجال، ص 144، شماره‌ی 375 و ص 411، شماره 1096 و ص 75، شماره‌ی 180 و ص 126، شماره‌ی 328 و ص 326، شماره‌ی 887؛ طوسی، الفهرست، ص 162، شماره‌ی 249 و ص 462، شماره‌ی 737 و ص 50، شماره‌ی 63 و ص 404، شماره‌ی 618 و ص 123، شماره‌ی 164 و ص 305، شماره‌ی 467 و ص 385، شماره‌ی 588 و ص 493- 495، شماره‌ی 783.
88. طوسی، الفهرست، ص 123، شماره‌ی 162 و ص 124، شماره‌ی 164 و ص 216، شماره‌ی 316 و ص 405، شماره‌ی 618 و ص 408، شماره‌ی 622 و ص 410، شماره‌ی 623 و ص 413، شماره‌ی 624 و ص 512، شماره‌ی 813.

نمایش منبع ها:
1. ابن غضائری، احمد بن حسین، کتاب الضعفاء (رجال ابن غضائری)، قم: اسماعیلیان، 1364.
2. برقی، أحمد بن محمد بن خالد (م 247ق)، المحاسن، تصحیح و تعلیق: سید جلال‌الدین حسینی، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1370ق.
3. بروجردی، محمدحسین (1292- 1380ق)، نهایةالاصول، تقریر حسینعلی منتظری، قم: تفکر، 1415ق.
4. حسین‌پوری، امین، حدیث ضعیف و چگونگی تعامل با آن بر پایه‌ی رویکرد قدما، پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد، دانشکده‌ی علوم حدیث، بهمن 1385 ش.
5. حلی، جعفر بن حسن (602- 676ق)، معارج الاصول، تحقیق: محمد حسین رضوی، قم: آل البیت، چاپ اوّل، 1403 ق.
6. حلی، حسن بن یوسف بن مطهر، خلاصة الأقوال، قم: دار الذخائر، 1411ق.
7. حلی، حسن بن سلیمان بن محمد، مختصر البصائر، تحقیق: مشتاق مظفر، قم: انتشارات جامعه‌ی مدرسین، چاپ‌ اوّل، 1421 ق.
8. حلی، ابن‌داوود، رجال ابن داوود، تهران: دانشگاه تهران، 1383 ق.
9. خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم: مرکز نشر آثار شیعه.
10. سبحانی، محمدتقی، «عقل‌گرایی و نص‌گرایی در کلام اسلامی»، مجله‌ی نقد و نظر، شماره‌ی 3 و 4، ص 205- 232.
11. سمعانی، عبدالکریم بن محمد (م 562ق)، الانساب، تحقیق: عبدالله عمر البارودی، بیروت: دار الجنان، چاپ اول، 1408 ق.
12. سیدمرتضی، علی بن الحسین (355- 436 هـ)، الذریعة الی اصول الشیعه، تهران: دانشگاه تهران، 1376.
13. صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الامالی، تهران: کتابچی، چاپ ششم، 1376.
14. ، التوحید، تحقیق: سید هاشم حسینی، قم: جامعه‌ی مدرسین، چاپ اول، 1398 ق.
15.ــــ ، ثواب الاعمال، قم: دارالشریف الرضی، چاپ دوم، 1406 ق.
16. ، الخصال، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، قم: جامعه‌ی مدرسین، 1362.
17.ــــ ، علل الشرایع، قم: کتابفروشی داوری، چاپ اوّل، 1385.
18.ــــ ، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، تحقیق: مهدی لاجوردی، تهران: نشر جهان، چاپ اوّل، 1378 ق.
19.ــــ ، معانی الاخبار، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، قم: جامعه‌ی مدرسین، چاپ اوّل، 1403 ق.
20.ــــ ، من لایحضره الفقیه، تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1413 ق.
21. صفار، محمد بن حسن م 290 هـ، بصائر الدرجات، تحقیق: میرزا حسن کوچه‌باغی، تهران: اعلمی، 1404ق.
22. طوسی، محمد بن حسن م 460 هـ ، اختیار معرفة الرجال، تحقیق: میرداماد، قم: آل البیت (علیهم السلام)، 1404 ق.
23.ــــ ، تهذیب الاحکام، تحقیق: سید حسن موسوی خراسان، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چهارم، 1407 ق.
24.ــــ ، رجال الطوسی، نجف: انتشارات حیدریه، 1381 ق.
25.ــــ ، العدة فی اصول الفقه، قم: ستاره، 1417 ق.
26.ــــ ، الفهرست، نجف: المکتبة المرتضویه.
27. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق: سید طیب جزایری، قم: مکتبة الهدی، چاپ سوم. 1404 ق.
28. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: دار الحدیث، قم: دار الحدیث چاپ دوم، 1430 ق.
29. مهریزی، مهدی، درسنامه‌ی حوزه‌ها و مکاتب حدیثی، دانشکده‌ی مجازی علوم حدیث. 1387.
30. نجاشی، احمد بن علی، فهرست مصنفی رجال الشیعه (رجال نجاشی)، قم: جامعه‌ی مدرسین، 1407ق.

منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1395)، جستارهایی در مدرسه کلامی بغداد، قم: مؤسسه علمی- فرهنگی دارالحدیث، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.