کتب ابن احمر مراکشی

مورّخ مدّاح

اسماعیل‌بن یوسف‌بن محمد، مشهور به ابن‌احمر دیگر مورخ عهد مرینی است که به علت آثار متعدد تاریخی- ادبی‌اش، برای ما اهمیتی ویژه دارد. وی در حدود سال 725ق در اندلس متولد شد، اما به سبب
پنجشنبه، 30 فروردين 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مورّخ مدّاح
 مورّخ مدّاح

نویسنده: یونس فرهمند
اسماعیل‌بن یوسف‌بن محمد، مشهور به ابن‌احمر (1) دیگر مورخ عهد مرینی است که به علت آثار متعدد تاریخی- ادبی‌اش، برای ما اهمیتی ویژه دارد. وی در حدود سال 725ق در اندلس متولد شد، اما به سبب اختلاف با عموزادگانش، سلاطین نصری غرناطه، ناگزیر به مغرب مهاجرت کرد و در شمار نزدیکان ابوعنان قرار گرفت. (2) اطلاعات تاریخی اشعار چندان زیاد نیست و به نظر می‌رسد تنها می‌توانسته رضایت خاطر ممدوح نویسنده را فراهم آورد. او در این اشعار تنها به نام، ویژگی‌های خلقی و خُلقی و سیرت سلطان پرداخته (9) و اگر نبود شرحی که خود بدون تقید به اشعار، بر آن نوشته، کتاب را فاقد ارزش تاریخی می‌دانستیم. نوشته‌های تاریخی- ادبی او عمدتاً دو موضوع کلی را در برمی‌گیرد: نخست تاریخ اندلس، خاصه عموزادگان خود، بنی‌نصر و دیگری تاریخ مغرب، در دوره مرینی. در این میان، دو اثر بسیار کم حجم روی النفحة النسرینیة و اللمحة المرینیة و روضةُ النسرین فی دولة بنی‌مرین در خور توجه است؛ کتاب نخست، ارجوزه‌ای است مختصر در تاریخ مرینیان و متشکل از یک مقدمه و مدحی منظوم و نسبتاً کوتاه (3) در ستایش ممدوح او، ابوالعباس احمد مرینی (4) و سپس یکصد و دوازده بیت شعر و شرح منثور آن. از گفتار نویسنده می‌توان فهمید که به هنگام کتابت آن، در خوف از خشم سلطان و در رجای عطای او به سر می‌برده است؛ (5) از این‌رو، با استفاده از «سحر حلال» (6) می‌خواسته تا سلطان را استمالت کند. از نظر موضوعی، مؤلف در این 112 بیت که از پنج صفحه تجاوز نمی‌کند، یک دوره تاریخ مرینیان را از آغاز ورود زناته به مغرب تا سال 789ق؛ یعنی زمانی که سلطان ابوالعباس احمد مرینی (7) برای بار دوم در فاس بر تخت نشسته بود، گنجانده است. (8) اطلاعات تاریخی اشعار چندان زیاد نیست و به نظر می‌رسد تنها می‌توانسته رضایت خاطر ممدوح نویسنده را فراهم آورد. او در این اشعار تنها به نام، ویژگی‌های خلقی و خُلقی و سیرت سلطان پرداخته (9) و اگر نبود شرحی که خود بدون تقید به اشعار، بر آن نوشته، کتاب را فاقد ارزش تاریخی می‌دانستیم. نسبت شروح کتاب با اشعار آن چندان منطقی نمی‌نماید و غالباً ارتباط این دو از هم گسسته است. اگرچه شروح به مراتب بیش از اصل اشعار اطلاعات تاریخی دارد، اما متأسفانه این مطالب نیز از حد فهرست نام و نسب سلطان، زمان ولادت و بیعت، القاب، طول حکومت، ویژگی‌های ظاهری و اساسی فرزندان ذکور، وزرا، نویسندگان، حاجبان و قاضیان فراتر نمی‌رود؛ به دیگر سخن کتاب بیش از آنکه گزارش‌نویسی باشد به کتاب راهنما بیشتر شباهت دارد و تنها از نظر اطلاع بر اعلام و آغاز سال حکومت سلاطین مرینی و احیاناً تصحیح آنها مفید تواند بود.
کتاب دوم وی، روضة النسرین از نظر محتوا شباهت بسیاری با النفحة النسرینیة دارد؛ با این تفاوت که از دو بخش مرینیان و عبدالوادیان تشکیل شده است و پس از اشاره‌ای گذرا به نسب بنومرین و چگونگی پراکنده شدن قبایل زناته در مغرب، هر یک از امرا و حکام مرینی را به ترتیب و توالی تاریخی، ذکر و نام، لقب، اسامی فرزندان ذکور و اناث، تاریخ تولد و درگذشت، تاریخ آغاز و انجام حکومت، صفات ظاهری و پاره‌ای از ویژگی‌های اخلاقی، اسامی وزرا، حاجبان، نویسندگان و قاضیان را ذیل نام آنان فهرست کرده است. در بخش دوم کتاب برخی از موضوعات سیاسی، چون گزارش شکست در جنگ‌ها که می‌توان از آن به عنوان ابزاری در جهت تحقیر بنی عبدالواد به کار گرفت، بازتاب نسبتاً وسیعی یافته است. (10) ا فراط در ذم و مبالغه در تقبیح بنی عبدالواد چنان است که مؤلف را به افسانه‌سرایی وا داشته (11) و از هر فرصتی برای متهم کردن آنان به بخل، ترس، لئامت و غیره بهره جسته است؛ (12) از این‌رو، غالب مطالب این بخش از نظر سندیت تاریخی غیرقابل اعتماد است.
علاوه بر این کتاب‌ها ابن‌احمر دو اثر شرح حالی به نام‌های نثیرالجمان فی شعر من نظمنی و ایاه الزمان و نثیر فرائد الجمان فی نظم فحول الزمان من اهل المائة الثامنة نیز دارد که به سبب آگاهی از زندگی برخی دانشوران آن روزگار، خاصه شعرا اهمیت دارد. نثیرالجمان از یک مقدمه نسبتاً طولانی و 12 باب تشکیل شده که جز باب نخست و اخیر آن، جملگی به تراجم شعرا و ادبای مرتبط با دولت‌های سه‌گانه مغرب در قرن هشتم؛ یعنی مرینیان در مغرب اقصی، بنی عبدالواد در مغرب اوسط و بنی حفص در مغرب ادنی و نیز اندلس اختصاص یافته و در مجموع به شرح حال 74 تن از آنان پرداخته است. (13) ارزش تاریخی تراجم کتاب بسیار است؛ زیرا مؤلف بی‌واسطه اصحاب تراجم را می‌شناخته و با غالب آنان مراوده ادبی داشته است. او حتی چهارچوب اولیه بحث خود را صرفاً به شعرایی محدود کرده که «بر او شعر خوانده‌اند و خود با آنان دیدار کرده» (14) و سپس رسائل و مکاتبات قطعی الثبوت به نویسندگان را نیز بدان افزوده است. (15) کتاب از ذکر معایب اشخاص یا اشعار هجوآمیز خالی است؛ (16) با این همه، شرح حال‌ها خشک و بی‌روح و صرفاً ستایش‌گونه نیستند و از تملّق و وصف‌های کلیشه‌ای به دورند.
کتاب دوم وی؛ یعنی نثیر فرائد نه تنها در عنوان، بلکه از نظر محتوا، شیوه تدوین و اسلوب نگارش نیز ارتباط تنگاتنگی با نثیر الجمان دارد. مؤلف در نثیر فرائد الجمان به شرح احوال و منتخبات شعری 30 تن از مشاهیر ادبای قرن هشتم پرداخته که موضوع 12 ترجمه از مجموع ترجمه‌های آن با نثیرالجمان مشترک است؛ اگرچه از نظر محتوا قدری با هم متفاوتند. باری آنچه از خلال آثار متعدد ابن احمر می‌توان دریافت این است که وی بیش از آنکه مورخی علاقه‌مند به موضوعات ادبی باشد، ادیبی دلبسته به مسائل تاریخی است و از این‌رو، حداکثر بهره‌ای که از نوشته‌های وی در پژوهش‌های تاریخی می‌توان گرفت، از اسامی رجال سیاسی و کارگزاران حکومتی فراتر نخواهد رفت.

نمایش پی نوشت ها:
1- ابن احمر، النفحة النسرینیة، ص19؛ همو؛ نثیر فرائد الجمان، ص215
2- برای آگاهی از زندگی وی، نک: دایه، مقدمه نثیر فرائد، ص8-75.
3- ابن احمر، النفحة النسرینیة، ص22.
4- همان، ص68.
5- نک: ابن احمر، النفحة النسرینیة، و جعلته الیه من اسنی الوسائل و افضل مایمدح الطالب السائل لیشفی بعطائه قلبی المخوف من بؤسه... .
6- همان جا.
7- ابن احمر، همان، ص68.
8- همان، ص24-30.
9- نک: همان، ص26، 27 و جمـ .
10- ابن احمر، روضة النسرین، ص48، 50، 53 و جمـ .
11- همان، ص46.
12- همان، 52، 57 و جمـ .
13- منونی، المصادر العربیة،... ص94.
14- ابن الاحمر، نثیرالجمان، ص21.
15- همو، همان جا.
16- همو، همان، 26.

منبع مقاله :
فرهمند، یونس؛ (1394)، مرینیان: سیاست، جامعه و فرهنگ در مغرب سده‌های میانه، تهران: پژوهشکده‌ی تاریخ اسلام، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.