نویسنده: سعید کاوه
لازم است که در مورد یک موضوع بسیار مهم صحبت شود. و آن اصلاح و بهبود رفتار است.
در واقع اغلب رفتارهای ناهنجار و آسیب خورده قابل پیشگیری و در صورت ابتلاء، قابل برطرف شدن و یا درمان است. به عبارتی مطالب ارائه شده برای هر دو منظور قابل استفاده خواهد بود. آن دسته از افرادی که هنوز به چنین آسیبها و مشکلات رفتاری مبتلا نشدهاند، میتوانند از مطالب موجود برای پیشگیری از اینگونه عصبانیتها مورد استفاده قرار بگیرد. و هم چنین اشخاصی که دچار اینگونه مشکلات شدهاند، با توجه به اطلاعات و راهکارهای موجود میتوانند از آن برای برطرف نمودن اختلالات رفتاریشان استفاده کنند. در صورتی که شخص مبتلا به شکل رفتاری بخواهد خود را از وضعیت مشکلزای فعلی به شرایط بهتری سوق دهد، در نهایت حرف اول و آخر را خود وی خواهد زد. به عبارتی او خود به مشکل رفتاری مبتلا میشود و ناراحتیهای ناشی از آن را تحمل خواهد نمود و عمری را با این وضعیت ناخوشایند سپری نموده و در ادامه بایستی از وضع نابسامان خود آگاه شده و در نهایت تصمیم برای بهبود خویش بگیرد و اقدامهای درمانی لازم را جهت برطرف نمودن مشکل خود به انجام برساند. بهبود و برطرف نمودن مشکلات رفتاری به راحتی اتفاق نمیافتد، همانطور که عصبانیت و رفتارهای مشکلآفرین به یک باره و ناگهانی ایجاد نمیشود، بلکه آسیب در رفتار و عصبانیت دارای مراحلی است که هر مرحله به تدریج طی میشود تا فرد به مشکل و آسیب رفتاری مبتلا گردد. هم چنین بهبود و تغییر رفتار نیز مراحلی دارد که ابتدا شخص لازم است آگاهی نسبت به مشکل خود و وضعیت نابسامان رفتاریاش پیدا کند و سپس انگیزه مورد نیاز برای برطرف نمودن مشکل مورد نظر را داشته باشد و یا ایجاد نماید.
در صورتی که شخص مبتلا به شکل رفتاری بخواهد خود را از وضعیت مشکلزای فعلی به شرایط بهتری سوق دهد، در نهایت حرف اول و آخر را خود وی خواهد زد. به عبارتی او خود به مشکل رفتاری مبتلا میشود و ناراحتیهای ناشی از آن را تحمل خواهد نمود و عمری را با این وضعیت ناخوشایند سپری نموده و در ادامه بایستی از وضع نابسامان خود آگاه شده و در نهایت تصمیم برای بهبود خویش بگیرد و اقدامهای درمانی لازم را جهت برطرف نمودن مشکل خود به انجام برساند.
البته علتی که برای تصمیمگیری برای بهبود از اهمیت بسیاری برخوردار میباشد بدین خاطر است که تصمیم گرفتن در مورد امری کلیه تواناییها و امکانات شخص را در یک جهت و برای رسیدن به هدف که همان بهبود است قرار میدهد.
میگویند فردی به حکیمی میگوید که "تصمیم گرفتهام مانند شما حکیمی توانمند شوم." او در پاسخ اشاره میکند. " همین که تصمیم به چنین امری گرفتهای، پیش از نیمی از کار به اتمام رسیده است." در واقع تصمیم گرفتن در مورد امری و یا چیزی مرحلهای بسیار مهم و اساسی در آن زمینه را شامل میشود.
یکی از عمده مشکلات درمان در مراکز مشاوره نیز همین امر است که فردی از اعضای خانواده و یا دوستان را برای بهبود به مرکز مشاوره میآورند. او نیز به دلیل این که هنوز مراحل عمده دوگانه آگاهی و انگیزه برایش روی نداده است، تمایل و رغبتی برای همکاری و درمان ندارد. البته در مواردی که دوستان و خانواده تأثیر و نفوذ قابل ملاحظهای را روی فرد دچار مشکل داشته باشند، همکاریهایی را از خود نشان خواهد داد. اما در شرایطی که فرد عصبی و دچار اختلال رفتار، حرفشنوی لازم را نداشته باشد، به دلیل این که تصمیمی برای بهبود و اصلاح رفتار خویش نگرفته است با وجود تمامی تلاشهای صورت گرفته تغییر چندانی رخ نخواهد داد.
در هر حال برای گرفتن تصمیم در امر بهبود و درمان مشکلات رفتاری و عصبانیت موانعی وجود دارد که به بعضی از عمدهترین آنها به شرح زیرا اشاره میشود.
1- کمبود اعتماد به نفس موجود در عصبانیت مانع از تصمیم برای درمان میشود.
2- از ایجاد تغییر میترسند که مبادا اوضاع بدتر از آن چه هست شود.
3- ساختن به مراتب دشوارتر از تخریب کردن است.
توضیحات مختصری در ارتباط با موارد عنوان شده فوق ارائه میشود.
این در حالی است که کلیه مشکلات رفتاری قابل برطرف شدن هستند، به شرطی که از مسیری سالم و درست حرکت و اقدام گردد و راهکارهای لازم در نظر گرفته شود. در مورد افراد دچار کمبود اعتماد به نفس بهتر است که از موارد سادهتر و راحتتر شروع شود. آنها نیز پس از اطمینان یافتن از تواناییهایشان حرکتها و قدمهای بعدی را بهتر و مطمئنتر بر میدارند.
البته از ویژگیهای عمده عصبانیت این است که آنها به طور معمول در مسیر تخریب خود، دیگران و روابط متقابل قدم برمیدارند و خارج نمودن آنان از مسیر تخریب و آسیب رساندن و در جهت ساختن اگرچه خودشان نیز بدان باور ندارند، زیرا کاری دشوارتر و پیچیدهتر خواهد بود. اما کافی است که آنها از وضعیت به مراتب بهتر افرادی که تغییرات لازم و درمان در موردشان صورت گرفته مطلع شوند، به اندازه کافی انگیزه و توانایی مورد نیاز برای تصمیم و قدم برداشتن در این زمینه را به دست خواهند آورد.
در هر حال این نکته را بایستی در نظر داشت که آسیب خوردن و مبتلا شدن به عصبانیت و ناهنجاریهای رفتاری امری است که بدون آگاهی و در مدتی کوتاه و در مواردی بلند مدت و به شیوهای تخریب گونه روی خواهد داد. اما اقدام برای بهبود روندی را به همراه دارد که بایستی از روی آگاهی انجام شود و با برنامهریزی صورت بگیرد، به همین جهت کاری به مراتب دشوارتر خواهد بود، اما نتایج بسیار مطبوع و خوشایندی را به همراه خواهد داشت. بنابراین تصمیم گرفتن در این مورد امری به ظاهر خیلی ساده، اما ریزهکاریها و در مواردی پیچیدگیهای ویژه خود را خواهد داشت.
اما در هر حال با اتخاذ این تصمیم مهم شخص از مشکلات موجود فاصله گرفته و به زندگی بهتر، سازندهتر و خوشایندتری وارد خواهد شد و زندگی را به نحو جالبتری تجربه خواهد نمود.
منبع مقاله :
کاوه، سعید، (1387)، از عصبیت تا سلامت رفتار، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول
در واقع اغلب رفتارهای ناهنجار و آسیب خورده قابل پیشگیری و در صورت ابتلاء، قابل برطرف شدن و یا درمان است. به عبارتی مطالب ارائه شده برای هر دو منظور قابل استفاده خواهد بود. آن دسته از افرادی که هنوز به چنین آسیبها و مشکلات رفتاری مبتلا نشدهاند، میتوانند از مطالب موجود برای پیشگیری از اینگونه عصبانیتها مورد استفاده قرار بگیرد. و هم چنین اشخاصی که دچار اینگونه مشکلات شدهاند، با توجه به اطلاعات و راهکارهای موجود میتوانند از آن برای برطرف نمودن اختلالات رفتاریشان استفاده کنند. در صورتی که شخص مبتلا به شکل رفتاری بخواهد خود را از وضعیت مشکلزای فعلی به شرایط بهتری سوق دهد، در نهایت حرف اول و آخر را خود وی خواهد زد. به عبارتی او خود به مشکل رفتاری مبتلا میشود و ناراحتیهای ناشی از آن را تحمل خواهد نمود و عمری را با این وضعیت ناخوشایند سپری نموده و در ادامه بایستی از وضع نابسامان خود آگاه شده و در نهایت تصمیم برای بهبود خویش بگیرد و اقدامهای درمانی لازم را جهت برطرف نمودن مشکل خود به انجام برساند. بهبود و برطرف نمودن مشکلات رفتاری به راحتی اتفاق نمیافتد، همانطور که عصبانیت و رفتارهای مشکلآفرین به یک باره و ناگهانی ایجاد نمیشود، بلکه آسیب در رفتار و عصبانیت دارای مراحلی است که هر مرحله به تدریج طی میشود تا فرد به مشکل و آسیب رفتاری مبتلا گردد. هم چنین بهبود و تغییر رفتار نیز مراحلی دارد که ابتدا شخص لازم است آگاهی نسبت به مشکل خود و وضعیت نابسامان رفتاریاش پیدا کند و سپس انگیزه مورد نیاز برای برطرف نمودن مشکل مورد نظر را داشته باشد و یا ایجاد نماید.
در صورتی که شخص مبتلا به شکل رفتاری بخواهد خود را از وضعیت مشکلزای فعلی به شرایط بهتری سوق دهد، در نهایت حرف اول و آخر را خود وی خواهد زد. به عبارتی او خود به مشکل رفتاری مبتلا میشود و ناراحتیهای ناشی از آن را تحمل خواهد نمود و عمری را با این وضعیت ناخوشایند سپری نموده و در ادامه بایستی از وضع نابسامان خود آگاه شده و در نهایت تصمیم برای بهبود خویش بگیرد و اقدامهای درمانی لازم را جهت برطرف نمودن مشکل خود به انجام برساند.
البته علتی که برای تصمیمگیری برای بهبود از اهمیت بسیاری برخوردار میباشد بدین خاطر است که تصمیم گرفتن در مورد امری کلیه تواناییها و امکانات شخص را در یک جهت و برای رسیدن به هدف که همان بهبود است قرار میدهد.
میگویند فردی به حکیمی میگوید که "تصمیم گرفتهام مانند شما حکیمی توانمند شوم." او در پاسخ اشاره میکند. " همین که تصمیم به چنین امری گرفتهای، پیش از نیمی از کار به اتمام رسیده است." در واقع تصمیم گرفتن در مورد امری و یا چیزی مرحلهای بسیار مهم و اساسی در آن زمینه را شامل میشود.
بیشتر بخوانید: خشم و راهکارهای کنترل آن
یکی از عمده مشکلات درمان در مراکز مشاوره نیز همین امر است که فردی از اعضای خانواده و یا دوستان را برای بهبود به مرکز مشاوره میآورند. او نیز به دلیل این که هنوز مراحل عمده دوگانه آگاهی و انگیزه برایش روی نداده است، تمایل و رغبتی برای همکاری و درمان ندارد. البته در مواردی که دوستان و خانواده تأثیر و نفوذ قابل ملاحظهای را روی فرد دچار مشکل داشته باشند، همکاریهایی را از خود نشان خواهد داد. اما در شرایطی که فرد عصبی و دچار اختلال رفتار، حرفشنوی لازم را نداشته باشد، به دلیل این که تصمیمی برای بهبود و اصلاح رفتار خویش نگرفته است با وجود تمامی تلاشهای صورت گرفته تغییر چندانی رخ نخواهد داد.
در هر حال برای گرفتن تصمیم در امر بهبود و درمان مشکلات رفتاری و عصبانیت موانعی وجود دارد که به بعضی از عمدهترین آنها به شرح زیرا اشاره میشود.
1- کمبود اعتماد به نفس موجود در عصبانیت مانع از تصمیم برای درمان میشود.
2- از ایجاد تغییر میترسند که مبادا اوضاع بدتر از آن چه هست شود.
3- ساختن به مراتب دشوارتر از تخریب کردن است.
توضیحات مختصری در ارتباط با موارد عنوان شده فوق ارائه میشود.
1- کمبود اعتماد به نفس موجود در عصبانیت مانع از تصمیم برای درمان میشود.
عصبانیت مجموعهای را تشکیل میدهد که کمبود اعتماد به نفس قسمتی از آن است و یا نتیجه و به عبارتی دیگر محصول فرعی کم رشدی و عدم بلوغ رفتاری و نداشتن مهارتهای لازم است. در هر حال با وجود کمبود اعتماد به نفس، شخص خود و توانمندیهایش را باور نداشته و در نهایت توان لازم برای گرفتن چنین تصمیمی را در خود نمیبیند.این در حالی است که کلیه مشکلات رفتاری قابل برطرف شدن هستند، به شرطی که از مسیری سالم و درست حرکت و اقدام گردد و راهکارهای لازم در نظر گرفته شود. در مورد افراد دچار کمبود اعتماد به نفس بهتر است که از موارد سادهتر و راحتتر شروع شود. آنها نیز پس از اطمینان یافتن از تواناییهایشان حرکتها و قدمهای بعدی را بهتر و مطمئنتر بر میدارند.
2- از ایجاد تغییر میترسند که مبادا اوضاع بدتر از آن چه هست شود.
از دیگر عواملی که باعث میشود تا آنان در تصمیم به بهبود دچار مشکل شوند، این نکته است که آنها درونی پر از اضطراب و نگرانی دارند و همین امر باعث میشود تا آنان بیش از اندازه محتاط شوند. به عبارتی آنها به واسطه مشکلات بیش از اندازهای که دارند وضعیت و شرایط ناخوشایندی را میگذرانند. به همین سبب نگرانی بر آنان حاکم میشود که احتمال دارد با تغییراتی که ایجاد میشود، اوضاع و احوال موجود بدتر از آن چه هست شود. از این رو محتاط شده و احتمال میدهند که با اقدام برای تغییر و بهبود مشکلاتشان بیشتر و شرایط دشوارتری فراهم گردد. آسیب خوردن و مبتلا شدن به عصبانیت و ناهنجاریهای رفتاری امری است که بدون آگاهی و در مدتی کوتاه و در مواردی بلند مدت و به شیوهای تخریب گونه روی خواهد داد. اما اقدام برای بهبود روندی را به همراه دارد که بایستی از روی آگاهی انجام شود و با برنامهریزی صورت بگیرد، به همین جهت کاری به مراتب دشوارتر خواهد بود، اما نتایج بسیار مطبوع و خوشایندی را به همراه خواهد داشت. البته در این مورد نیز برای اطمینان از نتایج تغییرات موجود میتوان با کارشناسان و متخصصین و در مواردی نیز با افراد با تجربه در این زمینه مشورت نمود و از بابت اقدامهای آینده و نتایج آن آگاهی لازم را به دست آورد، تا نگرانی ناشی از این امر برطرف شود.3- ساختن به مراتب دشوارتر از تخریب کردن است.
موضوع دیگری که در این زمینه میتواند تا حدودی مانع از تصمیم فرد دچار مشکل رفتاری شود، موضوع ساختن و بازسازی رفتار تخریب شده است، که این امر همت، تلاش و فعالیت قابل توجهی را میطلبد. ساختن به طور معمول دشوارتر، پیچیدهتر و پر زحمتتر از تخریب کردن است.البته از ویژگیهای عمده عصبانیت این است که آنها به طور معمول در مسیر تخریب خود، دیگران و روابط متقابل قدم برمیدارند و خارج نمودن آنان از مسیر تخریب و آسیب رساندن و در جهت ساختن اگرچه خودشان نیز بدان باور ندارند، زیرا کاری دشوارتر و پیچیدهتر خواهد بود. اما کافی است که آنها از وضعیت به مراتب بهتر افرادی که تغییرات لازم و درمان در موردشان صورت گرفته مطلع شوند، به اندازه کافی انگیزه و توانایی مورد نیاز برای تصمیم و قدم برداشتن در این زمینه را به دست خواهند آورد.
در هر حال این نکته را بایستی در نظر داشت که آسیب خوردن و مبتلا شدن به عصبانیت و ناهنجاریهای رفتاری امری است که بدون آگاهی و در مدتی کوتاه و در مواردی بلند مدت و به شیوهای تخریب گونه روی خواهد داد. اما اقدام برای بهبود روندی را به همراه دارد که بایستی از روی آگاهی انجام شود و با برنامهریزی صورت بگیرد، به همین جهت کاری به مراتب دشوارتر خواهد بود، اما نتایج بسیار مطبوع و خوشایندی را به همراه خواهد داشت. بنابراین تصمیم گرفتن در این مورد امری به ظاهر خیلی ساده، اما ریزهکاریها و در مواردی پیچیدگیهای ویژه خود را خواهد داشت.
اما در هر حال با اتخاذ این تصمیم مهم شخص از مشکلات موجود فاصله گرفته و به زندگی بهتر، سازندهتر و خوشایندتری وارد خواهد شد و زندگی را به نحو جالبتری تجربه خواهد نمود.
منبع مقاله :
کاوه، سعید، (1387)، از عصبیت تا سلامت رفتار، تهران: انتشارات سخن، چاپ اول